فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تقوي و كرامت انساني

اگر ما انسانها طعم محبت خدا را مى چشيديم و عظمت محبت او را در مى يافتيم، يعنى اگر درك مى كرديم كه خداوند ما را دوست مى دارد، و بالعكس، اگر درك مى كرديم كه طعم عظمت اين كه ما خدا را دوست بداريم يعنى چه، آن موقع مى فهميديم درجه رشد و كمال انسانى چيست و به كجا مى رسد و قطعا در صدد تحصيل عوامل به وجود آمدن محبت به خدا و جلب محبت خدا كه همان تقوى است بر مى آمديم. تحصيل تقوى با توجه به ماهيت و مختصات و مطلوبيت آن، با معنى ترين كار است كه در اين زندگانى مى توان از آن نام برد. گفتيم: قرار گرفتن در جاذبه محبت خدا كه در نتيجه تقوى به وجود مى آيد، بالاترين مرحله تكامل يك انسان است، زيرا تا آدمى از زرق و برق دنيوى حيات نگذرد و زنجيرى را كه با دست خود بجهت علاقه به مال و منال و مقام و شهرت، به روح خود بسته است، از روح خود باز نكند، موفق به قرار گرفتن در جاذبه محبت خداوندى نمى گردد.  
تقوی وکرامت انسانی:
یکی از مفاهیمی که تجانس و نزدیکی بسیاری با مفهوم تقوی دارد ، مفهوم کرامت میباشد. علامه جعفری (ره) ابتدا با نظر به مجموع موارد استعمالات این لفظ، در تعریف کرامت ، معنای مشترک میان همه آنها را، پاک بودن از آلودگی ها و عزت و شرف و کمال مخصوص به آن موجود که کرامت به ان موجود نسبت داده میشود ذکر میکند . 
همانگونه که در قرآن کریم از دو نوع کرامت انسانی نام برده شده است که یکی کرامت تکوینی و دیگر کرامت اکتسابی علامه جعفری (ره) نیز با اشاره به این دو نوع کرامت از آنها تحت عنوان کرامت ذاتی و طبیعی دیگر کرامت عالی و ارزشی نام میبرد.
کرامت طبیعی :
«كرامت طبيعى و ذاتی » که همه انسانها مادامی که با اختیار خود به جهت ارتکاب به خیانت و جنایت بر خویشتن و بر دیگران آن کرامت را از خود سلب نکنند از این صفت برخوردارند .
«كرامت طبيعى و ذاتی » كه خداوند به عموم انسانها عنايت فرموده است  « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا » (ما فرزندان آدم را تكريم كرديم و آنانرا در خشكى و دريا به جريان انداختيم و از مواد پاكيزه به آنان روزى نموديم و به مقدارى فراوان از آنچه كه آفريديم برترى داديم.)
این آیه اشاره به آن دارد که خداوند متعال فرزندان آدم(ع) را ذاتا مورد تکریم قرار داده و منشاء این «كرامت ذاتی » عبارت است از رابطه بسیار مهم و با ارزش خداوندی با انسان که از آیه شریفه «وَ نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی » ( و در او « انسان» از روح خود دمیدیم ) میباشد . با این تکریم بسیار او را شایسته سجده فرشتگان فرمود . و همچنین منشاء این کرامت عبارت است از صفات و نیروها و استعدادها ی بسیار با اهمیت که آدمی با بکار انداختن آنها و تکاپوی مخلصانه در مسیر «حیات معقول » به اتصاف به کرامت عالی ارزشی نائل میگردد.
البته کرامت ذاتی از نظر عظمت و ارزش قابل مقايسه با كرامت ناشى از تقوى نيست. كرامت طبيعى كه براى همه انسانها عنايت شده است [مگر آن كسانى كه به جهت انحراف از اخلاق و ارزشهاى انسانى، قابليت پذيرش كرامت را از دست داده اند] در نتيجه تلاش و تكاپوى اختيارى بدست نيامده است و به همين جهت اغلب مردم آنرا نمى شناسند و از آن بهره بردارى نمى كنند
انسان در مسیر رسيدن به آزادي ، صلح و عدالت ، بدون اعتراف به حيثيت ذاتي و کرامت انساني و پذيرش‌ِ واقعي‌ِ آن امکان‌پذير نيست‌، جاي ترديدي وجود ندارد، ولي اين مسأله به طور جدّي بايد روشن شود که آيا ما مي‌توانيم با شعارِ اوتوپيايي‌ِ انسان داراي حيثيت ذاتي است ، که از ديدگاه علمي به اصطلاح علم نشناسان امروز، شعر و خيال خوبي است‌، اين حقيقت را به اثبات برسانيم و آن را براي همهء انسان‌ها که در رأس آنان اشخاصي مانند واتسون ( Watson )، فرويد         ( Freud )، اسکينر ( Skinner ) و همکاران آنان يعني هابز و ماکياولي قرار دارند قابل قبول بسازيم؟ حقيقت اين است که اگر موضوع حيثيت و کرامت‌ِ ذاتي‌ِ انسان‌ها به طور جدّي اثبات نشود، فرمول تباه‌کنندهء من هدف و ديگران وسيله که در طول تاريخ اساسي‌ترين عامل جنگ و خونريزي‌ها و حق‌کشي‌ها بوده و هست‌، دست از کارِ هميشگي‌ِ خود برنخواهد داشت‌.
با وجود اینکه همه ادیان و نظام های حقوقی و اخلاقی «کرامت ذاتی»  را برای همه انسانها می پذیرند . و همه آنها را به مراعات این حق مکلف می دانند . ولی متأسفانه بعضی از نظام های حقوقی دنیا و از آن جمله حقوق جهانی بشر ملل متحد در دوران معاصر، « کرامت انسانی » را در همین « کرامت ذاتی » منحصر نموده است و از کرامت و حیثیّت بالاتر که ما آن را « کرامت ارزشی » می نامیم سخنی به میان نمی آورند، و بدین وسیله حرکت کمالی انسان ها در مسیر حیات معقول متوقف می سازند، و این تخیّل که مسائل حقوقی غیر از مسائل اخلاقی است همان است که اساس بلاتکلیفی بشریت در دوران معاصر مخصوصا در این دوران را که در اوایل قرن پانزدهم هجری و قرن بیست و یکم میلادی به سر می بریم فراهم آورده است.
کرامت ارزشی عالی
کرامت ارزشی عالی که از به کار انداختن استعدادها و نیروهای مثبت در وجود آدمی و تکاپو در مسیر رشد و کمال و خیرات ناشی میگردد . این کرامت اکتسابی و اختیاری است که ارزش نهایی و عالی انسانها مربوط به همین است.
بالاترین «کرامت ذاتی» که همه انسانها دارا می باشند، کرامت ارزشی عالی است که ملاک امتیاز را بر مبنای تقوا استوار می نماید.
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»  (اى مردم، ما شما را از مردى و زنى آفريديم و شما را ملل و قبيله هايى قرار داديم تا به يكديگر معرفت پيدا كنيد [و براى زندگى هماهنگى كنيد] با كرامت ترين شما نزد خدا با تقوى ترين شماها است.)
در صورتى كه كرامت در نتيجه كوشش ها و تلاشها و رياضت ها بدست مى آيد، داراى عظمت و ارزش فوق العاده اى است. اين كرامت است كه انسان را برازنده تقرب ببارگاه الهى مى نمايد، چنانكه خود آيه شريفه با جمله إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ اشاره مى نمايد، ولى آن كرامت طبيعى خود بخود موجب تقرب به بارگاه خداوندى نمى باشد.
با توجه به اینکه اکثر اولاد آدم با داشتن آن همه نیروها و استعدادها و امتیازات، از مراعات حقوق انسانی، سرباز می زنند و منحرف می گردند. و ظلوم و جهول خوانده می شوند، معلوم می گردد که خداوند سبحان فقط زمینه ارزش و کرامت پیشرفت را در انسان بوجود آورده است، یعنی همه نیروها و استعدادهای مثبت که خداوند به انسان ها عنایت فرموده است، مقتضی ارزش و شرف و حیثیّت است که مقتضی به وجود آمدن حق کرامت برای آنان می باشد، نه اینکه در همه موقعیت ها و شرایط، انسانها دارای شرف ذاتی و کرامت و جودی هستند، لذا اگر انسانی  در را هوا پرستی و خودکامگی و قدرت بازی و خود هدفی برآمده و آن نیروها و استعدادها را به سوی  اهداف پلید خود توجیه و مورد بهره برداری قرارداد، قطعی است که چنین انسانی نه فقط حق کرامت و شرافت و احترام ذاتی ندارد، بلکه بدان جهت که مخل حیات و کرامت و آزادی دیگر انسانها می باشد، مجرم بوده و باید مواخذه و برای دفاع از حقوق حیات و کرامت و آزادی آنان مورد کیفر قرار بگیرد.
کرامت انسانی الهی عبارتست از آن شرف و حیثیّت ارزشی که انسان، با کوشش اختیاری در مسیر تزکیه نفس و تحصیل معرفت و هستی یابی و تقرّب به پروردگار متعال  که شناخت و احترام به کرامت انسانی یکی از مقدمات ضروری آن است به دست بیاورد و این همان کرامت عظمی است که خداوند سبحان در آیه13 از سوره «الحجرات» بیان فرموده است و همانطور که گفته شد، مشخص فرموده است. معنای تقوا عبارت است از صیانت ذات در جاذبه کمال الهی.
قطعی است که هریک از این دو نوع کرامت، دارای درجاتی مختلف است و ملاک اختلاف درجات با مقدار و کیفیت آگاهی از عظمت و ارزش وجود انسانی و ثمر رسانیدن شخصیت الهی است که مدیریت وجود انسان را در جهانی معنی دار اداره    می نماید. علامه جعفری(ره) درجات مختلف کرامت ذاتی طبیعی و کرامت ارزشی عالی را در گروههای شش گانه انسانی چنین مطرح می نماید.
گروه  يكم :
 انسان طبیعی اولی، که رشد شخصیّتش به مرحله‌ای نرسیده که ضرورت و شایستگی‌های زندگی مستند به اصل و قانون را درک نماید و بپذیرد و بر مبنای آن زندگی کند. او از انسانیّت، فقط همان کالبد جهانی را دارد و مغز‌ ناشکفته و شخصیتِ در حال بذری که در مزرعه وجودش کاشته شده است ، این انسان با عوامل محیط طبیعی و اجتماعی و مقتضیّات طبیعی بُعد مادی زندگی می کند. دلیل اثبات این کرامت برای این گروه از انسان، همان آیه «ولَقَد کَرَّمنا بَنی آدم» و همچنین روایت بسیار معروف از پیامبر اسلام (ص) که فرمودند:
« الخَلقُ  کُلُّهُم عِیالُ الله وأحَبُهُم الیه انفَعَهُم لَهُم» همه مردمان مانند دودمان خداوندی هستند و محبوب ترین آنان نزد خداوند، سودبخش و سودمندترین آنان بر دودمان خداوندی است. ودیگر دلائل نقلی و عقلی. این همان کرامت طبیعی انسان است که مردمان را دودمان خداوند معرفی فرموده است.
گروه دوّم :
انسانی که با رشد نسبی  شخصیّت توانسته است دیگر انسان ها را هم مانند خود درک کرده و زندگی خود را بر مبنای اصول و قوانینی قرارداده ، و هماهنگی با زندگی دیگر انسانها را پذیرفته و لذایذ و آلام و بایستگی ها و شایستگی های آنان را با مقایسه با خویشتن به حساب آورده و برای مراعات حال آنان بر مبنای اصول و قوانین قرار داده، و هماهنگی با زندگی دیگر انسانها را پذیرفته و لذایذ و آلام و بایستگی ها و شایستگی های آنان را با مقایسه با خویشتن به حساب آورده و برای مراعات حال آنان بر مبنای اصول و قوانین ، در درون خود احساس تعهد می نماید. این گروه از کرامت طبیعی برخوردارند، اگرچه گروه دوم از لحاظ  شخصیت و تعهّدی که برای عمل به مقداری اصول و قوانین پذیرفته است، کاملتر و در نتیجه از کرامت بیشتری برخوردار می باشد.
دلیل افزایش کرامت انسانی این  گروه بر کرامت گروه یکم، به اضافه حکم عقل به تلازم مقدار با ارزش با کرامت، جمله معروف امام حسین در روز عاشورا به سپاهیان خودباخته و پلید عمربن سعد است که فرمود:
«إن لَم یَكُن لَكُم دین و لا تَخافُونَ المَعاد فكُونُوا أحراراً فی دُنیاكُم؛ اگر براي شما ديني نيست،(يعني معتقد به ديني نيستيد ) و از معاد خود نمی هراسید لااقل آزادگاني در دنيا باشید.
آن حضرت لزوم مراعات تعهّدهای عرفی و اجتماعی ثابت شده در فرهنگ عصر آن مردم را برای آنان گوشزد فرموده و تذکر می دهند که اگر هم پایبند دین نیستید، و برای شما روز مجازاتی مطرح نیست، اقلاً اصل عدم تعدّی در جنگ بر زنان کودکان را که مورد قبول و تعهّد همه شماست، مراعات کنید. به عبارت دیگر هر اندازه که انسان در مسیر تعالی قرار بگیرد و به گروه دوّم نزدیکتر شود، از کرامت بیشتری برخوردار می گردد، چنانچه هر اندازه گروه دوّم در مسیر تعالی قرار بگیرد و به گروه سوّم نزدیکتر شود از کرامت بیشتری بهره ور می گردد و همچنین گروههای بعدی.
گروه سوّم :
انسانی که شخصیّت او با وصول به رشد و کمال بیشتر توانسته است موجودیت خود را با استناد به آغاز و انجام معنی دار در جهان معنی دار تفسیر معقول نموده و معتقد شده است به اینکه وجود او از مبدئی توانا و دانا و بی نیاز، مطلق و مهربان به همه آفریده هایش، سرازیر گشته است و در این دنیا باید از اراده آن مبداء که بوسیله عقل و وجدان برای مردم تبلیغ می شود و به نفع خود مردم است پیروی نماید و رهسپار هدف اعلای زندگی خود گردد.(این هدف ، وصول به حوزه اعلای کمال است) و این کمال، سعادت ابدی را نتیجه می دهد. که تشرف به لقاءالله و رضوان الله در ایام الله می باشد. این گروه با اینکه نبوّت در معتقدات آنان به جهت عدم اطلاع ، مطرح نشده است از نظر کرامت و شرف و حیثیّت ارزشی فوق گروه اوّل و دوّم است زیرا این گروه با داشتن امتیازات آن دو گروه ، توانسته است حیات و یا ذات ( خود ، من ، شخصیّت ) خود را در این دنیا با نظر به مجموع هستی تفسیر و توجیه نماید. و با توجیه مزبور تلاش و تکاپوی اختیاری فراوانی برای وصول به معرفت اعلای حیات خود مبذول بدارد ، که قطعاً نیازمند گذشت از لذایذ و خود خواهی هاست و احتیاج به فداکاری ها دارد.
گروه چهارم :
انسانی که به اضافه معتقدات و رفتار متعهّدانه که در بالا ذکر کردیم ، از نمایندگان خدا در روی زمین که پیامبران نامیده      می شوند ، نیز تبعیّت می کند. پیامبرانی که اراده خداوندی درباره خلقت هستی و انسان را بوسیله وحی از خداوند دریافت  می کنند و به انسان ها تبلیغ می نمایند. این گروه از انسان ها امروزه پیروان ادیان ابراهیمی نامیده می شوند. قطعی است که این گروه ( اهل کتاب ) اگر مطابق ادّعای خود که انتساب به پیامبران الهی است ، عمل کنند ( نه برای تشریفات و بدست آوردن امتیازات) دارای کرامت و شرفی به جهت اعتقاد مکتب الهی بیشتر از سه گروه گذشته می باشند؛ زیرا به جهت داشتن و پذیرش مکتبی که مستند به وحی خطاناپذیر است ، برای تکاپوی اختیاری در مسیر جاذبه کمال ، آماده ترند. این گروه     درجه ای بسیار مهم از کمال را بوسیله اطاعت از پیامبران به دست آورده اند که مقتضی افزایش کرامت و شرف و حیثیّت ارزشی آنان می باشد.  
گروه پنجم :
انسانی که اسلام را پذیرفته و به آن معتقد شده است. مقصود از اسلام همان دین الهی است که پیامبران عظام از حضرت  نوح (ع) به این طرف آن را از طرف خدا تبلیغ نموده اند. این دین همانطور که از محتویات منابع اصیلش استفاده می شود ، مخصوصاً با نظر به اعتبار قطعی که به فطرت و عقل سلیم در عقاید و احکام قایل شده است جامع همه امتیازات مذاهب اهل کتاب می باشد ، لذا انسانی معتقد به اسلام واقعی است ، در حقیقت معتقد به همه انبیاء الهی و به دینی است که از حضرت نوح و حضرت ابراهیم خلیل (ع) و حضرت موسی ابن عمران ( ع) و حضرت عیسی بن مریم( ع) و حضرت محمد بن عبدالله (ع) می باشند. همچنانکه در قرآن کریم آمده :
« شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ »
( برای شما مقرر داشته است از دین ، آنچه را که به نوح توصیه کرده و آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم که دین را بر پا دارید و در دین پراکنده نشوید ، آنچه را که شما بسوی آن دعوت میکنید ،به مشرکین بزرگ (سنگین ) جلوه میکند. خداوند کسی را که بخواهد بسوی خود برمی گزیند و به سوی خود هدایت میکند هر کسی را که بسوی او بازگشت نماید. )
هم چنانکه کسی واقعاً به حضرت ابراهیم یا حضرت موسی یا حضرت عیسی معتقد باشد قطعاً به محمد بن عبدالله نیز معتقد می باشد. افزایش کرامت  و شرافت و حیثیّت ارزشی یک انسان مسلمان بر دیگران ، بدان جهت است که هم ابعاد عقلانی و اندیشه و وجدان و فطرت واحساسات برین خود را به تکاپو واداشته  و
صحیح ترین و عالی ترین عقاید و احکام را از حیث پذیرش عقل و فطرت و وجدان و احساسات برین برای خود برگزیده است. قرآن کریم میفرماید :
« مَن اذلّ لی ولیاً فَقَد أرصَدَ لی باالمُحاربه » ملاحظه می شود کرامت ارزشی (مالی ) چقدر با عظمت است که اهانت به چنین کرامتی مساوی است با محاربه با خدا. 
گروه ششم :
انسان هایی که اسلام را پذیرفته و رشد و کمال آنان به درجه تقوا رسیده است . مطابق آیه شریفه : « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»  عالی ترین درجه کرامت ، مخصوص انسان های باتقوا است.
تقوا پيشگان چه کسانی هستند؟
انسان های باتقوا عبارتند از کسانی که ذات ( خون ، من ، شخصیت ) خود را از آلودگی ها و عوامل تباه کننده حفظ نموده ، جوهر الهی ذات را بر همه ابعاد موجودیت خود مدیر قرارداده و در مسیر به ثمر رسانیدن ذات خود تکاپو می نمایند.
به عقیده علامه جعفری ( ره) تقوا به معنای فوق الذکر در همه گروه های پنج گانه ( 6،5،4،3،2) با درجات مختلف قابل وصول است. یعنی  اگر هر انسانی در هر گروهی از گروه های پنج گانه قرار بگیرد می تواند با تحصیل آگاهی به خویشتن و لزوم مهار کردن غرائز حیوانی از تقوای الهی برخوردار شود
پی نوشت:
. جعفری محمد تقی؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه ،ج20 ، صفحه 132
. جعفری محمد تقی ؛ پیام خرد، ص 108
. سوره اسرا ،آیه 70
. سوره ص، آیه 72
. منبع شماره 2
. جعفری محمد تقی؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه،ج20 ، ص 134
. جعفری محمد تقی ؛ حقوق جهانی بشر، ص 93
. جعفری محمد تقی ؛ پیام خرد، ص 109
. همان ص 107
. سوره حجرات آيه 13
. جعفری محمد تقی ؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج20 ،ص 133
. جعفری محمد تقی ؛ پیام خرد، ص110/109
. همان 119
. ابن ابى جمهور، عوالى اللئالى، ج 1، صص 101 و 372.
. مجلسی محمد باقر ،بحار الانوار، ج 45، ص 51
. سوره شوری  آیه 13


منبع : پایگاه اسلام شیعه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

جنايات بسر ابن ابى ارطاة از طرف معاويه
حسنين امامند چه قيام كنند يا قعود
پيشواي چهارم حضرت امام زین العابدین علیه السلام
با تقواترین شما کیست؟
آیا تمام گناهان بخشیده می شود؟!
نقش انسان در مقدرات شب قدر
نهضت امام حسین علیه السلام الگوی ماندگاری
موارد سهولت در حوزه دین اسلام  
هشت مسئله ای که از امام صادق(ع) یاد گرفتم
شكايت دل از علي ناظمي

بیشترین بازدید این مجموعه

سد راه محبّت و مهرورزى
عالی ترین و با فضیلت ترین عبادت ها
امام حسین از نگاه نبوی
معارف الهى و مسئله غرور
بهترین عمل در شب قدر چیست؟
روش کشف زبان قرآن
شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت ...
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
عنصر شهادت طلبی در کربلا
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^