فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شوخ طبعی های پیامبرانه

 اسلام ، شوخی را تا زمانی تأیید کرده است که با گناه دیگری مانند تحقیر و تمسخر و افترا و غیبت و مانند آن همراه نباشد. رسول گرامی اسلام با سفارش یاران خود به شوخ طبعی ، به مقدار ضرورت ، خود نیز با آنان شوخی می کرد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لیسر الرجل من اصحابه اذا راءه مغموما بالمداعبه و کان یقول ان الله یبغض المعبس فی وجه اخیه (۱).

رسول الله (صلی الله علیه و آله ) هر گاه مردی از اصحابش را غمگین می یافت ، او را با شوخی ، خرسند می ساخت و می فرمود: خداوند دشمن دارد کسی را که به روی برادرش چهره در هم کشد.
نمونه های دیگری از مزاح های پیامبر در کتاب های احادیث و سیره ذکر شده است . از آن جمله :
۱) انجشه ، خادم رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) برای شتر همسر آن حضرت “حدی (۲)“ می خواند. پیامبر فرمود: “ای انجشه ! با شیشه ها مدارا کن (۳)“. (کنایه از این که زنان ، لطیف و ضعیفند ممکن است با شتابان رفتن شتر بترسند و بیفتند).
۲) زنی خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) آمد و نام شوهرش را برد. حضرت فرمود: شوهرت همان است که در چشمانش سفیدی است ؟ گفت : نه در چشمانش سفیدی نیست . آن زن به خانه آمد و جریان را برای شوهرش تعریف کرد. مرد گفت : آیا نمی بینی که سفیدی چشم من از سیاهی آن بیشتر است .(۴)
۳) پیامبر به پیرزنی از قبیله اشجع فرمود: پیرزنان وارد بهشت نشوند. بلال حبشی که سیاه چهره بود، آن پیرزن را ناراحت دید و جریان را به رسول الله (صلی الله علیه و آله ) باز گفت . پیامبر فرمود: سیاه هم به بهشت نمی رود. بلال و پیرزن هر دو ناراحت بودند که ناگهان عباس ، عموی پیامبر که پیرمرد بود، آن دو را دید و حال آن دو را برای پیامبر بازگو کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود: پیرمرد هم به بهشت نمی رود. همه غمگین شده بودند. پیامبر که چنین دید، همه آنان را فراخواند، دلشان را نرم کرد و فرمود: “خداوند، پیرزنان ، پیرمردان و سیاهان را به نیکوترین شکل بر می انگیزاند و آنان جوان و نورانی شده به بهشت می روند۵)“.
سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) به گونه ای بود که به یارانش اجازه می داد تا در حضور مبارکش ، گفته های طنز آمیز ادا کنند. آنان نیز به پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از شوخی های ناپسند پرهیز داشتند، ولی از شوخی های پسندیده دریغ نمی کردند. از جمله ، نعیمان ، مرد شوخ طبعی بود. روزی عربی را با یک خیک عسل دید. آن را خرید و به خانه عایشه برد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) پنداشت که به عنوان هدیه آورده است . نعیمان رفت و اعرابی بر در خانه پیامبر ایستاده بود. چون انتظارش طولانی شد، صدا زد: ای صاحب خانه ! اگر پول ندارید، عسل را برگردانید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) جریان را دریافت و قیمت عسل را به آن شخص پرداخت . پیامبر چون زمانی دیگر، نعمیان را دید، فرمود: چرا چنین کردی ؟ گفت : دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) عسل را دوست دارد و اعرابی هم یک خیک عسل داشت . پیامبر خدا از کار نعیمان خندید و به او هیچ گونه درشتی نکرد(۶).
تبسم ، بهترین نشانه شادی و نشاط است . چهره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) نیز هنگام دیدار یاران بیش از دیگران شاداب و خندان می نمود و گاه چنان می خندید که دندان های مبارکش نمایان می شد(۲۰). ابوالدرداء می گوید: “رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هر گاه سخنی می فرمود، سخنش با لبخند همراه بود.رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هم کلام خویش را با تبسم می آمیخت و هم چهره ای خندان داشت و هم به چهره دیگران لبخند می زد. در حدیث است : کان اکثر الناس تبسما و ضحکا فی وجوه اصحابه (۷). بیش از همه ، لبخند داشت و بر روی یارانش لبخند می زد.
۵) امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرماید: “عربی بدوی نزد پیامبر می آمد و هدیه و سوغاتی به پیامبر اهدا می کرد. بعد همان ساعت می گفت : پول هدیه و سوغات ما را بدهید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نیز می خندید. پس از آن جریان هر وقت غمگین می شد، می فرمود: آن اعرابی کجاست . کاش پیش ما می آمد(۸)“.
۶) پیامبر از پشت سر کسی آمد و بازوی او را گرفت و فرمود: “چه کسی این (بنده ) را می خرد؟” (و منظور حضرت ، بنده خدا بود).
۷) شوخی و مزاح ظریف و زیبای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درباره خوردن خرما نیز معروف است . گفته اند روزی آن دو گرامی با هم خرما می خوردند که پیامبر، هسته ها را جلوی علی (علیه السلام) می گذاشت و در پایان فرمود: هر که هسته اش بیشتر باشد، پر خور بوده است ! امیر مؤمنان در پاسخ گفت : هر که با هسته خورده باشد، پرخورتر بوده است (۹).
۸) همچنین از شوخ طبعی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) چنین نقل می کنند که حضرت برخی از یاران را از پشت سر بغل می گرفت و دو دستش را بر چشمان آنان می گذارد تا آنان را بیازماید که آیا می توانند با چشم بسته ، طرف مقابل را تشخیص دهند یا نه (۱۰).
۹) رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نه تنها خود، شوخی را آغاز می کرد، بلکه زمینه فرح را برای یاران خود فراهم می آورد.
روزی مرد عربی بر آن حضرت که بسیار اندوهگین می نمود وارد شد. وی می خواست چیزی بپرسد. اصحاب گفتند: نپرس ! چهره پیامبر چنان گرفته است که جرئت پرسیدن نداریم . چهره پیامبر هرگز گرفته نبود، مگر هنگام نزول آیات موعظه یا آیات قیامت . او گفت : مرا به حال خود واگذارید. سوگند به خدایی که او را به پیامبری برانگیخت ، هرگز رهایش نمی کنم تا خنده بر لبانش ظاهر شود. آن گاه به پیامبر گفت : ای رسول خدا! شنیده ام دجال با نان و غذا نزد مردم گرسنه می آید. پدر و مادرم به فدایت . آیا باید غذا نخورم تا از لاغری بمیرم یا بهتر است نزد دجال غذای کافی بخورم و چون سیر شدم ، به خدا ایمان آورم ؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) آنقدر خندید که دندان های مبارکش نمایان شد. سپس فرمود: خیر! خداوند تو را به وسیله آنچه دیگر مؤمنان را بی نیاز می کند، بی نیاز می سازد(۱۱).
۱۰) نقل است روزی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله ) به صهیب بن سنان فرمود: در حالی که از چشم درد رنج می بری ، خرما می خوری ؟ صهیب گفت : این چشم من درد می کند و من خرما را با طرف دیگر می خورم (۱۲).
۱۱) روزی ابو هریره کفش حضرت را ربود و آن را نزد خرما فروشی گرو گذاشت و خرما گرفت . مشغول خوردن بود که پیامبر سر رسید و از او پرسید: ای اباهریره ! چه می خوری ؟ پاسخ داد: کفش پیامبر را(۱۳).
سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) به گونه ای بود که به یارانش اجازه می داد تا در حضور مبارکش ، گفته های طنز آمیز ادا کنند. آنان نیز به پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از شوخی های ناپسند پرهیز داشتند، ولی از شوخی های پسندیده دریغ نمی کردند.در مکتب رسول الله (صلی الله علیه و آله ) شوخی باید به اندازه ای باشد که مایه تخریب شخصیت گوینده آن نشود. قیس بن سعد، یار جوان پیامبر پس از توصیف شوخ طبعی پیامبر می گوید: “به خدا سوگند! آن حضرت با آن شگفتی و خنده ، هیبتش از همه افزون تر بود(۱۴)“.
زیاده روی در شوخی ، ابهت انسان را در هم می شکند و اسلام هم برای شخصیت پیروان خود ارزش والایی قائل شده است . بنابرین ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) افراط در شوخی را نکوهش می کرد: لا تمزح فیذهب بهاؤ ک ؛ از شوخی [زیاد] بپرهیز؛ زیرا ارزش و قداستت شکسته می شود(۱۵)“.
در شوخی نباید از وسایل نامشروعی چون دروغ ، برای خنداندن دیگران بهره گرفت . رسول گرامی اسلام در هشداری می فرماید:
ویل للذی یحدث فکذب لیضحک به القوم ویل له ، ویل له (۱۶).
وای بر کسی که کلام دروغی را نقل کند تا دیگران بخندند. وای بر او، وای بر او.
مزاح باید از زشتی گفتار و نادرستی عاری باشد. پیامبر می فرمود:
انی لاامزح و لااءقول الا حقا(۱۷). من شوخی نمی کنم و سخنی نمی گویم ، مگر آنکه در چارچوب حق باشد.
یکی از یاران پیامبر از ایشان پرسید: آیا در اینکه با دوستان خود شوخی می کنیم و می خندیم ، اشکالی هست ؟ پیامبر در پاسخ فرمود: “اگر سخنی ناشایست در میان نباشد، اشکالی ندارد(۱۸)“.
از سوی دیگر، خنده زیاد و قهقهه نیز عظمت و متانت آدمی را از بین می برد. از این رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرماید:
ایاک و کثره الضحک فانه یمیت القلب (۱۹) ؛ از خنده بسیار بر حذر باش که دل را می می راند.
تبسم ، بهترین نشانه شادی و نشاط است . چهره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) نیز هنگام دیدار یاران بیش از دیگران شاداب و خندان می نمود و گاه چنان می خندید که دندان های مبارکش نمایان می شد(۲۰). ابوالدرداء می گوید: “رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هر گاه سخنی می فرمود، سخنش با لبخند همراه بود(۲۱)“.
 پی نوشت ها :
۱ سنن النبی ، ص ۶۰.
۲ نوعی از خواندن که باعث حرکت بیشتر شتر می شود.
۳ بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۹۴.
۴ همان .
۵ همان ، ص ۲۹۵.
۶ همان ص ۲۹۶.
۷ المحجه البیضاء، ج ۴، ص ۱۳۴.
۸ اصول کافی ، ج ۲، ص ۶۶۳.
۹ ملا محسن فیض کاشانی ، التحفه السنیه ، ص ۳۲۳.
۱۰ سید نعمت الله جزایری ، زهر الربیع ، ص ۷.
۱۱ محجه البیضاء، ج ۴، ص ۱۳۴.
۱۲ زهر الربیع ، ص ۷.
۱۳ بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۹۶.
۱۴ منتهی الامال ، ج ۱، ص ۱۵۱.
۱۵ بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۴۸.
۱۶ همان ، ص ۸۸.
۱۷ همان ، ج ۶۶، ص ۷.
۱۸ کافی ، ج ۲، ص ۱۹۲.
۱۹ بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۸۵.
۲۰ محجه البیضاء، ج ۴، ص ۱۳۴.
۲۱ مکارم الاخلاق ، ج ۱، ص ۵۸.


منبع : پایگاه آفتاب
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ای بهترین بهانه برای گریستن از مهدی طهماسبی دزکی
دعای امام سجاد(ع) و عاقبت حرمله
گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
همراه با معصومان در شب قدر
هدف بعثت پیامبر (ص) از دیدگاه استاد انصاریان
زنده نگهدار محرّم که هست از امیر عاملی
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
قرآن و لطايف عرفاني (1)
استخدام نخبگان در حکومت فاسدها
آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است ؟

بیشترین بازدید این مجموعه

توبه كننده واقعى حدّ ندارد
لعنت نوح(ع) بر کشندگان امام حسین علیه السلام
پژوهشی در اربعین حسینی
آیا هر نفرینی مستجاب می شود؟!
حکایاتی آموزنده از زندگانی امام موسی کاظم (علیه ...
نفرین پدر از شمشیر برنده تر!!
اتفاقی گریز ناپذیر!!
آیا براى اداره جهان، تقوا كافى است ؟
جهاد در رکاب امام غائب !
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^