فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

قیام امام حسین از منظر تکلیف دینی

قیام امام حسین از منظر تکلیف دینی

مقدمه
        
تکلیف گرائی از منظر رهبران الهی، همانا رسیدن به اهداف و غایات مشروع با استفاده از وسایل و ابزار مشروع است. و بررسی قیام حسینی از این منظر؛ با توجه به وظایف گسترده امامان (ع) در عرصه تبلیغ دین، مبارزه با بدعت ها و انحرافات و برپایی حکومت اسلامی از یک سو، و از سوی دیگر، حرکت ارتجاعی ایجاد شده در جامعه اسلامی بعد از پیامبر اکرم (ص) که زنده کردن تعصبات قبیله ای و نژادی، تقسیم غیر عادلانه بیت المال و حیف و میل آن، خویشاوند سالاری، تحریفات عقیدتی و سرکوب معترضان، علائم و نشانه های آن بود؛ این نتیجه را می دهد که وظیفه شرعی همان بود که امام حسین (ع) عمل کرد.
        
نویسنده در این مقاله علاوه بر بحث از آن بدعت ها و انحرافات، به اقدامات تکلیف گرایانه سیدالشهدا (ع) نیز پرداخته است.
        
امام (ع) از یک سو به معرفی خود و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخت و از سوی دیگر به معرفی آل ابوسفیان و اینکه محال است با یزید بیعت شود؛ امام حق را معرفی کرد و به همگان اعلام نمود که با شهامت باید علیه حکومت فسق و ظلم قیام کرد و روح عزت و دوری از ذلت را زنده کرد.
     
بررسی قیام امام حسین (ع) از جنبه های مختلف لازم است از جمله این که آیا امام حسین (ع) برای قیام احساس وظیفه کرد؟ آیا وظیفه اختصاصی داشت یا اینکه وظیفه ای عمومی بود که امام نسبت به انجام آن اولویت داشت؟ چه وظیفه ای امام را به قیام وا می داشت؟ اینها سؤال های اساسی این مقاله است.
       
معنای تکلیف گرایی
      
اقدام های انسان ها برای رسیدن به غایات و نتایجی است. بعضی افراد برای رسیدن به آن غایات و اهداف، اقدام های خود را سامان دهی می کنند و رسیدن به آنها برایشان اصل است و برای رسیدن به آنها هر کاری را انجام می دهند و به هر وسیله ای متوسل می شوند و هیچ حدّ و مرزی نمی شناسند. از طرف دیگر مشروعیت غایات هم برای آنان مهم نیست.
       
در قبال آنان، انسان های الهی اوّلا دنبال اهداف و غایات مشروع هستند و ثانیاً برای رسیدن به آن اهداف هم فقط از راهی اقدام می کنند که مورد رضای خدا و مورد امر او باشد و برای آنان هر هدفی مشروع نیست. و هدف هم وسیله را توجیه نمی کند و برای رسیدن به هدف مشروع به وسیله مشروع و جایز متوسل می شوند.
        
آنچه برای آنان در درجه اول اهمیت است، بررسی تکلیف شرعی خود و سعی در انجام صحیح آن است. نکته مهم در این جا این است که در هنگام بررسی تکلیف شرعی خود عوامل مختلف از جمله نتایج احتمالی حاصل از اقدام لحاظ می گردد و بعد از این بررسی، چنانچه احساس تکلیف کردند، برای انجام آن اقدام می نمایند و نرسیدن به نتیجه مورد انتظار، آنان را از انجام وظیفه باز نمی دارد.
      
برای انسان مؤمن، پیروزی و شکست معنای دیگری غیر از معنای معهود در ذهن عموم دارد. پیروزی در ذهن عموم یعنی رسیدن به غایات دنیوی و نتایج مورد انتظار و مغلوب کردن دشمن و شکست یعنی مغلوب شدن و واماندن از هدف و مقصود دنیایی مورد انتظار؛ در حالی که از نظر انسان مؤمن، پیروزی یعنی موفق شدن در انجام وظیفه و شکست یعنی مغلوب شیطان شدن و از انجام وظیفه بازماندن. مؤمن تا هنگامی که در مسیر انجام وظیفه است، پیروز است و برای او شکست معنا ندارد و قضای خدا را هر چه باشد (پیروزی ظاهری یا شکست) با طیب خاطر می پذیرد. این بینشی است که قرآن به او هدیه کرده است آن گاه که فرمود:
           
«قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون، قل هر تربّصون بنا الّا احدی الحسنیین و نحن نتربّص بکم ان یصیبکم الله بعذاب من عنده او بایدینا فتربّصوا انّا معکم متربصون؛ " 1 ".
      
بگو جز آنچه خدا بر ما نوشته به ما نمی رسد. او مولا و سرپرست ما است و مؤمنان باید به او توکل کنند. بگو آیا شما در مورد ما جز یکی از دو نیکو را انتظار دارید؟ در حالی که ما منتظریم خدا شما را به عذابی از نزد خودش یا عذابی به دست ما گرفتار کند، پس منتظر باشید و ما با شما از منتظرانیم.»
      
و امام حسین (ع) بر مبنای همین بینش، وظیفه خود را قیام علیه ستم اموی، اجابت دعوت کوفیان و اقدام برای تشکیل حکومت و...تشخیص داد و برای انجام این وظیفه اقدام کرد و رسیدن به نتیجه برای او در درجه دوم اهمیت بود. این سخن خود امام (ع) است که با شنیدن خبر پیمان شکنی کوفیان و کم شدن احتمال پیروز شدن دنیایی، فرمود:
     
«راست گفتی (که شمشیر کوفیان علیه ما کشیده شده است)، مقدّرات در دست خداست و او هر زمان فرمان تازه ای دارد. اگر قضای خدا موافق خواست و رضایت ما باشد (و ما بر یزیدیان مسلط شویم و حکومت را به دست بگیریم)، خداوند را بر این نعمت سپاس می گذاریم و او یاور ما در ادای شکر است و اگر قضای خدا میان ما و خواسته هایمان حائل شود (و مطابق خواست ما نباشد) باز هم آن کس که نیتّش حق بود و تقوا بر درونش حاکم است، از مسیر صحیح خارج نگردیده است.» " 2 ".
    
و در خطبه ای که هنگام خروج از مکه خواندند، فرمودند:
   
«رضای ما اهل بیت همان رضای خداست. بر امتحان صبر می کنیم و خداوند به ما اجر صابران را خواهد داد.» " 3 ".
 
هنگامی هم که در گودال قتلگاه در آخرین لحظات حیات بود، فرمود:
    
«پروردگارا! بر قضا و حکم تو صبر می کنم.» " 4 ".
     
وظایف کلی امامان
    
امامان(ع) علاوه بر مقتدا بودن، چند وظیفه خطیر بر عهده داشتند:
     
بیان و تبلیغ دین
     
پیامبر (ص) به هنگام وفات همه میراث علمی نبوت را به امام علی (ع) سپرد و ایشان را موظف کرد در دوران امامت خویش به بیان معارف و احکام و تفسیر قرآن بپردازد و هنگام وفات این میراث های علمی را به امام بعد از خود تحویل دهد و بدین گونه تا نبوت به امام عصر (عج) رسید و اراده خدا بر غیبت ایشان تعلق گرفت. این وظیفه مهمترین وظیفه امامان بود.
     
احیای دین و زدودن انحرافات
      
چنان که در ادامه شرح خواهم داد، دشمنان بعد از قدرت گرفتن اسلام، چهره و روش عوض کرده و به روش های دیگری به مبارزه با دین خواهند پرداخت. جعل، تحریف و کتمان روش هایی است که دشمنان پیش خواهند گرفت و با این روش دین و سنت رامیرانده و دوباره جاهلیت را برخواهند گرداند. مبارزه با این بدعت ها، تحریف ها و ارتجاع جاهلی برای احیای دین و سنت، وظیفه دیگر امامان است.
     
تلاش جهت تشکیل حکومت اسلامی
     
از آنجا که حکومت بهترین وسیله جهت بسط و نشر اسلام است و دین هم برای پیاده شدن و اجرا نازل شده و امامان نیز صالح ترین فرد برای اجرای دین می باشند، وظیفه دارند جهت تشکیل حکومت اقدام کنند و با دعوت مردم و جذب اقبال عمومی، حکومت و رهبری را به عهده بگیرند و به اجرای احکام خدا بپردازند و توحید و عدل را در جهان حاکمیت بخشند.
   
با توجه به این که وظایف مذکور مربوط به همه امامان است، به مطالعه قیام سیدالشهدا (ع) می پردازیم تا برای ما روشن شود که «از منظر تکلیف دینی» این قیام چه توجیه هایی داشته و چه عواملی این قیام را بر امام لازم کرده بود.
    
امام وظیفه داشت با معرفی خود به عنوان صالح ترین فرد برای تصدّی حکومت، به جذب اقبال عمومی بپردازد و وقتی دعوت تبلیغش مؤثر واقع شد و از جانب مردم منطقه ای برای تصدّی حکومت و امامت دعوت گردید، آن دعوت را اجابت کند و به کمک آن مردم حکومت دینی تشکیل دهد، حاکمیت توحید را محقق گرداند و به اقامه قسط و عدل بپردازد. امام حسین (ع) در پی انجام این وظیفه مهم، چه در زمان معاویه و چه بعد از آن همت گماشت، البته در دوران معاویه ضمن ایجاد آمادگی و جذب افراد، با توجه به پیمان صلح و عدم تعرّض که در زمان امام حسن (ع) با معاویه بسته شده بود، افراد جذب شده را به انتظار و مرگ معاویه دعوت کرد و بعد از مرگ معاویه، ضمن خودداری از بیعت با یزید، به دعوت ادامه داد و وقتی با اقبال مردم کوفه مواجه شد و از این اقبال اطمینان یافت، برای تشکیل و تصدی حکومت و اجرای احکام به سوی آن دیار رهسپار شد ولی دشمن با ایجاد جو رعب، وحشت و قتل، کوفیان را به پیمان شکنی وا داشت و امام را بین بیعت ذلیلانه با یزید یا مرگ مخیّر نمود و حضرت نیز مرگ را بر بیعت و ذلت ترجیح داد.
    
در این نوشته قیام امام را از جهات دیگری که برای امام تکلیف ایجاد می کرد، بررسی می کنیم.
     
ارتجاع و بازگشت به جاهلیت
      
«ارتجاع» از حیث لغوی از ماده «رَجَعَ» به معنای «بازگشت» است؛ یعنی تحوّلی - مثبت یا منفی - رخ داده و فرد راهی را پیموده و به مراتبی رسیده است و حالا از تحوّل پشیمان می شود و از ادامه راه منصرف و به وضعیتی که قبل از تحول داشت، بر می گردد.
  
و اما در اصطلاح به معنای بازگشت منفی و بازگشت به نظام، فکر، روش های غلط، بدوی و غیر معقول است. در جامعه های جاهلی و در حاکمیت کفر، شرک و ظلم، عقاید اخلاق و آداب مشرکانه، نامعقول، حیوانی و غلط حاکم است و سردمداران آن جامعه ها با تحمیق توده مردم و ایجاد باورهای نامعقول، آنان را به بردگی می گیرند و خود به مسند صدارت و آقایی تکیه می زنند.
     
پیامبران و مصلحان پیرو آنان در چنین جوامعی به بیدار کردن وجدان های خفته و زدودن زنگارهای جهل و خرافه از آینه حق نمای فطرت ها، قیام می کنند و تبلیغات آنان کم کم اثر می کند و عقل های مدفون، ظاهر و شکوفا می گردند و حق خواهی و حق طلبی اوج می گیرد. در این برهه افراد جامعه را به سه دسته می توان تقسیم کرد:
   
معتقدان به انقلاب و اصلاح
      
اینان با بینش و آگاهی کامل از جوانب فسادِ نظام طاغوتی، پیام رهبری انقلاب را می شنوند و با بصیرت کامل اجابت می کنند و در زمره یاران جان بر کف رهبری و انقلاب و حرکت اصلاحی اجتماعی قرار می گیرند.
      
سردمداران نظام جاهلی
        
این دسته که رهبری مقاومت در برابر نهضت اصلاحی و سرکوب آن را به دست دارند و نفعشان در وجود و دوام نظام جاهلی است، با اقدامات قهرآمیز و خشن می کوشند تا هرگونه حرکت انقلابی و اصلاحی را در نطفه خفه کنند.
    
پی نوشت ها:
    
1- سوره توبه: آیه 52 - 51
    
2- سخنان حسین بن علی، محمد صادق نجمی، ص 97
  
3- موسوعة سخنان امام حسین، ص 328
  
4- همان، ص 510


منبع : منبع: سایت راسخون.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
انگیزه حرکت انسان الهى
سه پيام تهديدآميز
تعزيه ؛ بدعت يا سنت ؟
رویارویی ارزش‌های جاهلی و اسلامی در عصر اموی
پرسشها و شبهات عاشورایی(2)
تحليلى جامعه ‏شناختى از سنت عزادارى امام ...
استراتژي امام حسين(ع)در مقابل يزيد
مصيبت امام حسين توسط جبرئيل براي حضرت آدم ...

بیشترین بازدید این مجموعه

تعزيه ؛ بدعت يا سنت ؟
گریستن جمادات بر امام حسین(ع)
استراتژي امام حسين(ع)در مقابل يزيد
انگیزه حرکت انسان الهى
رویارویی ارزش‌های جاهلی و اسلامی در عصر اموی
سه پيام تهديدآميز
پرسشها و شبهات عاشورایی(9)
پرسشها و شبهات عاشورایی(2)
تحليلى جامعه ‏شناختى از سنت عزادارى امام ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^