خود بزرگ بينى از اوصاف شيطان ، و باعث ايستادن در برابر خواسته هاى حق ، و حقوق مردم و خوار شمردن ديگران است .كبر در برابر حق ، شيطان را از سجده بر آدم بازداشت و او را به لعنت ابد ، و خروج از حريم فرشتگان ، و استحقاق عذاب دائم قيامت دچار كرد .متكبر چه كبرش نسبت به خداوند و انبيا و قرآن و امامان باشد ، و چه كبرش در برابر مردم كه شايد همه ى آنها از او برتر باشند ظهور كند ، عمله ى شيطان و همرنگ ابليس و ملعون و مطرود از رحمت حق است .همانطور كه ابليس به فرموده ى قرآن(1) از مقام و مرتبه ى بلندش به خاطر كبرش در برابر حق سقوط كرد ، انسان متكبر هم از مرتبه ى انسانيت و مقام آدميت سقوط مى كند .قرآن مجيد گرفتاران به كبر ، و دارندگان روحيه ى استكبارى را مستحق عذاب دردناك قيامت مى دادند :. . . وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَلاَ يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيّاً وَلاَ نَصِيراً . و اما آنان كه از بندگى خدا امتناع كردند ، و آلوده به كبر و خودپسندى شدند ، و نسبت به عبادت حق تكبر ورزيدند ، خداوند آنان را به عذاب دردناك معذب خواهد كرد ، جز خدا كسى را يار و ياور نخواهند يافت.قرآن مجيد اهل استكبار را از حريم محبت خدا خارج دانسته ، و اين طايفه را مبغوض و منفور حق معرفى مى كند :. . . إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ . همانا خداوند اهل تكبر را دوست ندارد.در قيامت با عتاب شديدى به متكبرين دستور داده مى شود وارد ابواب جهنم شويد .ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ . وارد ابواب دوزخ شويد كه در آنجا هميشگى هستيد ، جهنم براى اهل كبر جايگاه بدى است.رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند :اِجْتَنِبُوا الْكِبْرَ ، فَاِنَّ الْعَبْدَ لاَ يَزالُ يَتَكَبَّرُ حَتّى يَقُولَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ : اكْتُبُوا عَبْدِى هذا فِى الْجَبّارِينَ .از كبر اجتناب نماييد ، هر آينه عبد پيوسته تكبر مىورزد تا خداوند مى گويد : نام اين بنده ى مرا در طايفه ى گردنكشان بنويسيد.على (عليه السلام) فرمودند :اِيّاكَ وَالْكِبْرَ ، فَاِنَّهُ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ ، وَاَلاَْمُ الْعُيوبِ ، وَهُوَ حِلْيَةُ اِبْلِيسَ . از كبرورزى بپرهيز ، كه اعظم گناهان و پست ترين عيب هاست ، كبر زينت ابليس است.و نيز فرمودند :عَجِبْتُ لاِبْنِ آدَمَ ، اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ ، وَآخِرُهُ جِيفَةٌ ، وَهُوَ قائِمٌ بَيْنَهُما وِعاءً لِلْغائِطِ ، ثُمَّ يَتَكَبَّرُ . از فرزند آدم در شگفتم ، ابتدايش نطفه و پايانش مردارى بدبو ، و بين ابتدا و پايانش ظرف نجاست است ، آنگاه تكبر مىورزد !پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به همه اعلام مى كند :اِيّاكّمْ وَالْكِبْرَ ، فَاِنَّ اِبْلِيسَ حَمَلَهُ الْكِبْرُ عَلَى تَرْكِ السُّجُود لاِدَمَ . از كبر ورزيدن بپرهيزيد ، همانا اين صفت زشت ، ابليس را بر آن داشت كه بر خلاف دستور حق به آدم سجده نكند.مواردى كه در صفحات گذشته نگاشته شد نشان دهنده ى تمام زشتى ها نيست ، بلكه نمونه اى از پليديهاست كه گاهى وجود برخى از آنها در انسان موجب خوارى دنيا و عذاب آخرت است .قسمتى ديگر از زشتى هاى معنوى كه آلوده بودن به آنها باطن انسان را از چهره ى زشت ترين حيوانات زشت تر مى كند و همان باطن خودش را در قيامت از چهره ى ظاهر انسان نشان مى دهد عبارت است از : تشبه به بيگانگان ، ماندن در جهل و نادانى ، فساد در نسل ، فساد در اقتصاد ، بدعتگذارى ، غرور ، عجز و تنبلى ، سرقت ، قتل نفس ، تقليد حرام ، بدگمانى به ديگران ، بدگمانى به حق ، وسوسه ، پستى و لئامت ، فتنه گرى ، سخن چينى ، شرك ، آرزوى بى جا ، عجله ، قساوت قلب ، لجاجت ، جدال ، غنا ، اختلاف ، گروه گرايى ، قهر و جدايى ، تعصب بى جا ، طمع ، تجسس در عيوب مردم ، حرص ، زنا ، حسد ، حبس حقوق پدر و مادر و زن و فرزند و ساير مردم .اينجانب اگر مى خواست تمام اين عناوين را با كمك آيات قرآن و روايات توضيح دهد بيش از چند جلد كتاب مى شد ، براى يافتن تفسير اين واژه ها لازم است به تفاسير قرآن و كتابهاى مفصل روايتى و اخلاقى مراجعه كنيد .اين فصل را با توجه به مرورى به كل مسايل گذشته به پايان مى برم .در قسمتى از اين نوشتار به سرفصل هاى نعمت هاى مادى و معنوى كه خداوند به انسان ارزانى داشته ، و انسان براى نيرو گرفتن از آن نعمت ها جهت عبادت و بندگى بايد استفاده كند اشاره شد ، در بخشى از آن به اين معنا توجه داده شد كه گناه و معصيت ، معلول بى جا خرج كردن نعمت و به انحراف كشيدن امور مادى و معنوى است .در جهت ديگر به اين حقيقت هشدار داده شد كه توبه و انابه و رجوع و بازگشت ، عبارت از بازگرداندن نعمت ها به همان مسيرى است كه خداوند براى نعمت ها مقرر فرموده و به عبارت ديگر اين واقعيت بيان شد كه توبه در جهتى عبارت از حال پشيمانى و در جهتى ديگر عبارت از جبران گذشته ، و در مرحله اى ديگر عبارت از توجه به آينده و قرار گرفتن در راه صلاح و سداد است .در بخشى هم به اين معنا تذكر داده شد كه انسان هرچه آلوده به گناه باشد ، مانند يك بيمار است ، و تمام درهاى علاج و شفا از جانب خداوند مهربان به روى اين بيمار باز است ، هرگز نبايد دچار نا اميدى شود بلكه بايد بداند و باور داشته باشد كه حضرت حق توبه پذير است ، و قدرت و رحمت و لطف
بى نهايتش به آسانى شامل حال گنهكار تائب مى شود ، تمام گناهانش را مى بخشد و او را مشمول رحمت خود قرار مى دهد ، و گنهكار هم بايد حقوق مالى مردم را باز گرداند ، و حقوق واجب مالى خود را كه در قرآن مطرح است بپردازد ، و واجبات قضا شده را جبران كند ، و عزمش بر ترك گناه در آينده قطعى و حتمى باشد .در بخش مهمى از اين مكتوب به آيات و روايات توبه اشاره شد ، و در قسمتى مفصل داستان پرقيمت توبه كنندگان ، بخصوص داستانهايى كه كمتر به گوش كسى رسيده به رشته ى تحرير درآمد ، و در پايان دفتر هم راه اصلاح توبه كننده با كمك آيات و روايات در چهل عنوان نشان داده شد .من فكر مى كنم اگر افرادى كه آلوده به گناه هستند براى يك بار زحمت مطالعه ى اين نوشتار را به خود بدهند يا گويندگان بزرگوار مذهبى و خطيبان نماز جمعه ، خلاصه و فشرده ى مطالب اين اوراق را براى افراد شركت كننده در مجالس و نماز جمعه بيان كنند ، براى شنوندگان بخصوص آنان كه عادت به بعضى از گناهان دارند و مايل به توبه هستند مفيد باشد .هدايتگر هرگز نبايد از هدايت شدن مستحقان هدايت دلسرد و نا اميد باشد ، هدايتگران بايد همانند انبيا و اوليا نسبت به گمراهان و گنهكاران پدرى كنند ، و آنان را همچون فرزندان خود مورد لطف و محبت قرار دهند ، و زير بال رحمت و مهر خود بگيرند ، و در فضايى پر از صفا و صميميت ، و عشق و كرامت ، مسايل الهى و حلال و حرام خدايى ، و واقعيات انسانى و اخلاقى را براى آنان توضيح داده ، و بر اين برنامه استقامت و پايدارى و صبر و حوصله به خرج دهند .امام عارفان ، مولاى عاشقان ، امير مؤمنان (عليه السلام) به تمام هاديان راه ، و دلسوزان نسبت به مردم ، و طبيبان روحى پيام داده اند ، كه از علاج بيمار گناه نا اميد مباشيد .مهرورزى به مردم ، و رحمت و لطف داشتن به اهل گناه و تحمل رنج و زحمت براى توبه دادن آنان ، عالى ترين عامل جذب رحمت الهى در دنيا و آخرت است .مردى به رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) عرضه داشت :اُحِبُّ اَنْ يَرْحَمَنِى رَبّى ، قالَ : ارْحَمْ نَفْسَكَ ، وَارْحَمْ خَلْقَ اللهِ يَرْحَمْكَ اللهُ . دوست دارم خدا به من رحم كند ، فرمودند : به خودت و به تمام مخلوقات خدا رحم كن ، خداوند تو را مشمول رحمتش مى نمايد.از جمله ى خلق خدا افراد گنهكارند كه به عللى گرفتار گناه شده اند ، نبايد گنهكار را طرد كرد و با او با تلخى روبرو شد ، بايد او را به عنوان يك بيمار مورد توجه قرار داد ، بيمارى كه فطرتاً طلب يارى مى كند و براى نجات خويش استغاثه مى نمايد . او به حقيقت قابل ترحم است ، وى را دعوت كنيد ، اگر نيامد شما دنبال او برويد ، با نرمى با او سخن بگوييد ، آثار خطرناك گناه را در دنيا و آخرت برايش بيان نماييد ، عنايات و الطاف خدا را كه در همه ى عمر شامل او بوده يادآورى كنيد و اميد داشته باشيد كه خداوند به وسيله ى شما به او توفيق بازگشت و توبه و انابه مى دهد ، كه تحمل شما براى هدايت او ، و هدايت شدن او به دست شما براى شما از هر عملى ثوابش بيشتر و بالاتر است .على (عليه السلام) مى گويد : پيامبر مرا براى تبليغ دين به يمن فرستاد ، به من فرمودند : با احدى جنگ مكن مگر پس از اينكه او را به اسلام دعوت كنى ، سپس فرمودند :وَايْمُ اللهِ لاََنْ يَهْدِىَ اللهُ عَلى يَدَيْكَ رَجُلا خَيْرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَغَرَبَتْ . قسم به ذات الله ، اين كه خداوند مردى را به دست تو هدايت كند براى تو از آنچه كه آفتاب بر آن مى تابد و غروب مى كند بهتر است.خداوندا ! ما را كه سرمايه اى جز اشك چشم و اسلحه اى جز دعا و مايه اى غير اميد به تو نداريم به توبه و انابه ى حقيقى موفق كن ، و وجود ما را به صلاح و سداد و تقوا و عبادت و بندگى آراسته فرما ، و در بقيه ى عمر از آلوده شدن به هر گناه ظاهرى و باطنى حفظ كن ، و حيات و ممات ما را حيات و ممات محمد و آل محمد قرار بده .پايان اين دفتر در لحظات پايانى بعد از ظهر روز پنجشنبه مطابق با سوم ارديبهشت سال 1377 صورت پذيرفت .
برگرفته از کتاب توبه آغوش رحمت