فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

جستارى در مسئله خودشناسى

بنا بر نقل قرآن كريم و روايات اهل بيت (عليهم السلام) ، ريشه و اساس بسيارى از فضايل و برجسته گى هاى اخلاقى « خودشناسى » است .اگر انسان خود را بشناسد و به موقعيت عالى خود پى ببرد و بداند كه كيست و در كجاست و به كجا مى رود ، به بسيارى از حقايق پى برده و در ساختن شخصيت خود ، نهايت كوشش و فعاليت را خواهد نمود .انسان با شناخت خويش به اين نتيجه مى رسد كه بايد داراى چه آراستگى هايى باشد و از چه برنامه هايى دورى نمايد ; و نيز به اين معنى پى خواهد برد كه كمالش در چيست و سقوطش بسته به چه عواملى است .انسان با خودشناسى مى تواند به كمبودهاى خويش آگاه شده و به امراض روحى و فكرى خود علم پيدا كند ، و مى فهمد كه داراى چه خلأهايى است ; بنابراين به دنبال جبران كمبودها ، علاج امراض و پر كردن خلأهاى درونى خود برخواهد آمد .مسئله خودشناسى آنقدر مهم است كه اميرمؤمنان (عليه السلام) آنان كه در مقام خودشناسى هستند را ستوده و مى فرمايد :رَحِمَ اللهُ امْرءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَلَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ . « خدا مشمول رحمت قرار دهد كسى را كه اندازه و قدرش را بشناسد و قدم از مرزش فراتر ننهد » .و در روايت ديگر فرموده است :رَحِمَ اللهُ امْرِءً اَعَدَّ لِنَفْسِهِ وَاسْتَعَدَّ لِرَمْسِهِ وَعَلِمَ مِنْ اَيْنَ وَفِى اَيْنَ وَاِلى اَيْنَ. « خدا رحمت كند كسى را كه براى خود عوامل سعادت ابدى فراهم مى كند و براى زندگى عالم بعد مهيا مى شود و رحمت خدا باد بر انسانى كه بداند از كجا آمده و در كجا آمده و به كجا خواهد رفت » .

ارزيابى ارزش انسان

برترى و والايى ، اعتبار و قيمت ، ارزش و اهميّت انسان مسئله اى نيست كه اثباتش احتياج به استدلال و برهان داشته باشد .موقعيّت و جايگاهى كه اين مخلوق شگفت انگيز در ميان موجودات جهان دارد ، محلّ ايراد نيست و وضوح و روشنى اش مانند نور خورشيد بر همگان آشكار است .تصوّر نكنيد كه اين ارزش و برترى ، قيمت و اعتبار ، و عظمت و والايى ، در ارتباط با شكل و يا جسم اوست ! !زيباتر و پرقدرت تر از انسان از نظر جسمى در ميان مخلوقات فراوان است اتفاقاً از نظر صورت ظاهر ، اسكلت استخوانى و بدن مادى ، انسان يكى از معمولى ترين مهمانان خانه شگفت انگيز آفرينش است .

ساختمان جسمى انسان در قرآن

قرآن مجيد كه بيان كننده واقعيّات مادّى و معنوى است مى فرمايد :( فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِن طِين لاَّزِب ) . « پس از منكران معاد بپرس : آيا آفرينش آنان سخت تر و دشوارتر است يا آنچه [ مانند فرشتگان ، آسمان ها ، زمين ، كوه ها و . . .  ]آفريده ايم ؟ [ به يقين آفرينش آنان كارى ناچيز است چون ] ما آنان را از گِلى چسبنده آفريده ايم » .و در جاى ديگر مى فرمايد :( ءَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَنَاهَا * رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ) . «  آيا آفريدن شما [ پس از مرگ  ]دشوارتر است يا آسمان كه او آن را بنا كرد ؟ سقفش را برافراشت ، پس آن را درست و نيكو قرار داد  ؟ »شگفتى هاى انسان از ديدگاه دانشمندان« كاپيتن » يكى از بزرگترين دانشمندان علم هيئت ، پس از اندازه گيرى هاى دقيق به اين نتيجه رسيده است كه 40 بيليون ستاره منظومه كهكشانى ، در فضاى عدسى شكل ( سمكها ) پراكنده است كه قطر آن مساوى با صدهزار ، و ضخامت آن مساوى با ده هزار سال نورى است . . . خورشيد ، ماه و منظومه سيارات وابسته به آن ، در قسمت محيطى اين فضاى عدسى شكل و نزديك به سطح استوا و در فاصله سى هزار سال نورى از مركز آن جا دارد . . .فاصله « شعرى » تا زمين 000/52 بيليون ميل است ، و نور كه در ثانيه اى 000/186 ميل راه پيمايى مى كند ، براى طى كردن اين فاصله هشت سال وقت لازم دارد ، ولى شعرى از ستارگانى است كه به طور نسبى نزديك به زمين قرار گرفته است(1) .و نيز نوشته اند : كهكشان ما نسبت به ديگر كهكشان ها ، چون لكّه ابر كوچكى است . نزديكترين كهكشان ها به آن سحابى « المرئة المسلسله » است كه ضخامت آن 000/70 سال نورى و داراى صد ميليارد ستاره است .سحابى « الجبار » را كه با دوربين هاى نجومى توانسته اند مشاهده كنند ، قطر ستاره درون آن 000/000/000/000/160 كيلومتر است .در فراخناى فضا ، سحابى هايى پراكنده شده اند كه تاكنون دورترين آنها به ما 500 سال نورى تخمين زده شده و به وسيله تلسكوپ « مونت ويلسون » كه از قوى ترين دورنماهاى كنونى است عكس بردارى شده ، و در فاصله اين سحابى و ما 100 ميليون كهكشان ديده شده است .از آنجا كه وسايل تحقيقات كيهانى ، جديد و ابتدايى است و از جهت ديگر زمين و منظومه شمسى و كهكشان ها و همه اجرام سماوى با سرعت هاى مختلف و گوناگون در حركتند و با محدوديت ذهن بشر كه خود و منظومه شمسى و كهكشانى كه در آن به سر مى برد ، به اندازه ذره اى هم نيست ; اين محاسبات نمى تواند مبيّن وضع واقعى آسمان ها باشد .

شنيدستم كه هر كوكب جهانى است *** جداگانه زمين و آسمانى است

زمين در جنب اين افلاك مينا *** چو خشخاشى بود در قعر دريا

تو خود بنگر كزين خشخاش چندى *** سزد تا بر غرور خود بخندى

 

برترى روحانى انسان

آرى ! عظمت ، موقعيّت ،برترى و ارزش انسان را در ناحيه جسم و شكل ظاهر نمى توان محاسبه كرد ، و از قدرت جسمى و مادّى او در برابر عظمت خلقت به هيچ عنوان نمى توان سخنى به ميان آورد ، كه در اين ناحيه انسان بسيار ضعيف و بسيار كوچك است و آنقدر نيست كه بتوان برايش حسابى باز كرد ، و اگر انسان از تماشاى عظمت خلقت چشم بپوشد و جهان ، اين درياى شگفت انگيز و پر از عجايب را ناديده گرفته و به تعبير بهتر فراموش كند و به صورت ظاهر و جسم مادّى ، و به قدرت مالى و رزمى ناچيز خود مغرور شود و دچار خودبينى گردد ، به بدترين رذايل آلوده گشته و تا ميدان كفر اَنا رَبَّكُمُ الاَْعْلائى پيش خواهد رفت . و آن وقت است كه با وزش بادى ، يا جرعه آبى ، يا پشّه ناتوانى ، باد دماغش را خالى مى كنند و پوزه اش را آنچنان به خاك مى مالند كه تا ابد از جاى برنخيزد ، و گند بى آبرويى و افتضاحش جويبار تاريخ را رها نكند ! !والايى و ارزش اين موجود و عزت و فضيلت اين مخلوق را بايد در ناحيه معنى و خطّ روح و روان و بُعد الهى اش جستجو كرد .

نياز بشر به راهنماى الهى

استعدادهاى خدا دادى ، فطرت ، عقل ، وجدان ، روح الهى ، ميل به كمال ، عشق به عظمت و . . . مايه هاى ارزش انسانند ; ولى بايد توجه داشت ، كه هيچ انسانى به تنهايى قدرت به كار گرفتن اين مايه ها و شكوفا كردن اين استعدادها را ندارد ، و اين بر حسب مقتضاى آفرينش انسان است .اگر بخواهد به تنهايى از اين مايه ها استفاده كند ، يا ناقص استفاده خواهد كرد، يا همان ها را در فاسدترين راه و رذيلانه ترين برنامه ها به كار خواهد گرفت!!براى صحيح به كار گرفته شدن استعدادها و اصولى خرج كردن مايه هاى كمال و فضيلت ، خداوند مهربان انبياى بزرگوارش را همراه با كتب پر ارج آسمانى ، به كمك انسان فرستاد و از آدميان خواست ، تا براى رسيدن به مقصود و دريافت سعادت و به دست آوردن خير دنيا و آخرت و اقامه عدل و قسط و به چنگ آوردن هماى خوشبختى و شكوفا شدن تمام مايه هاى فضيلت ، از آن مردان الهى پيروى كرده و دستوراتشان را هم چون چراغ فرا راه حيات خود قرار دهند .

تعليم و تزكيه

پيامبران الهى در مرحله اوّل به اعلام تعاليم بلند آسمانى و فرامين معنوى الهى اقدام كرده و در اين زمينه به تعليم بشر و ياد دادن دستورات پر قيمت حق همّت گماشتند . سپس از انسان ، عمل به برنامه هاى خداوند را طلب كردند .به عبارت ديگر : اين طبيبان دلسوز ، در ابتدا به تشريح نسخه الهى پرداخته و سپس از انسان خواستند ، براى رفع همه دردهاى فكرى و روحى و حلّ تمام مشكلاتى كه بشر با آن روبروست ، به نسخه خداوند مهربانش عمل كند .انبياى الهى منشأ تمام آلودگى ها ، و علّت همه مشكلات ، و منبع تمام ناپاكى ها ، و مايه همه گناهان و تجاوزات انسان را ، آلودگى نفس مى دانستند و عقيده داشتند : اعضا و جوارح انسان ابزار نفس اويند و پاكى و ناپاكى اعضا و جوارح ، يا درستى و نادرستى عمل و سلامت و مرض انسان ، و خوش خلقى و بد خلقى او ، بستگى به وضع نفس دارد ، و عقيده داشتند : اگر نفس در مملكت وجود انسان ، تابع عقل ، و عقل ، تابع انبيا و كتب آسمانى باشد و انسان به وسيله عقل دستورات مولا را فرا گرفته به قلب و نفس برساند و نفس حقايق الهى را بر ابزارهاى خود حاكم كند ، از خير و صلاح انسان و پاكى عمل و اخلاقش جهان گلستان خواهد شد .

آثار شوم هوسرانى

اما اگر عقل را از دريافت حقايق تنها بگذارد و ميدان حيات را مركز تاخت و تاز نفس قرار بدهد ، به طور طبيعى نفس ، او را با سر سختى غير قابل توصيف ، به بدى ها امر كرده و براى ارضاى خود ، با كمك ساير اعضا و جوارح دست به ننگين ترين عمل زده و از انسان درنده خويى عجيب و متجاوزى خطرناك و غارتگرى بى نظير و ظالمى خانمان برانداز و آلوده اى پست و مفسدى پليد و محاربى شرور و گنهكار و متخلّفى درنده خو خواهد ساخت كه به تعبير قرآن از حيوان نيز پست تر مى شود .

تزكيه در نگاه قرآن

چه نيكوست كه در اين مسئله به بيان پروردگار بزرگ عالم در قرآن مجيد توجه كنيد :( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا * وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا * وَالسَّماءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالاَْرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ) .

« سوگند به خورشيد و گسترش روشنى اش ، و به ماه هنگامى كه از پى آن برآيد ، و به روزچون خورشيد را به خوبى آشكار كند ، و به شب هنگامى كه خورشيد را فرو پوشد ، و به آسمان و آنكه آن را بنا كرد ، و به زمين و آنكه آن را گستراند ، و به نفس و آنكه آن را درست و نيكو نمود ، پس بزه كارى و پرهيزكارى اش را به او الهام كرد . بى ترديد كسى كه نفس را [ از آلودگى پاك كرد و ] رشد داد ، رستگار شد . و كسى كه آن را [ به آلودگى ها و امور بازدارنده از رشد  ]بيالود [ از رحمت حق  ]نوميد شد » .كلمه « الهام » در آيه شريفه ، هم به معناى آگاهى ها و معلومات فطرى ، و هم به معناى وحى است، و «فجور» به معناى دروغ كه ريشه گناهان و به معناى معصيت و مخالفت حق و عدول از آن و فساد و كفر و زنا و خلاصه هر معصيتى است .

 

 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عبداللَّه بن أبى‏سفيان بن حارث‏
مردان بی ادعا
موقعيّت دعا
دعا و استجابت آن
شرح مختصری از زندگانی حضرت امام هادی علیه السلام
تاثیر عبادت در زندگی انسان
عطیه عوفی همراه با سوگواری جابر
به جهت زيارت عاشوراء به اين مقام رسيدی
درخشندگى ويژه امام حسين (ع)
جامعیت قرآن در قرآن

بیشترین بازدید این مجموعه

5 ربیع الاول - وفات حضرت سکینه بنت الحسین(ع) - سال 117 ...
راهنمايان به صراط خداوند
مصلح جهان
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
صبر در مصايب از ديدگاه روايات‏
پيشواي چهارم حضرت امام زین العابدین علیه السلام
یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
امام حسین(علیه السلام) و طفل شیرخواره
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^