در كتاب هاى اهل تسنن، تمام اهل سنت عايشه را «ام المؤمنين» و معاويه را كه از طرف خواهر زن با پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داشت، «خال المؤمنين» نوشته اند؛ يعنى معاويه دايى تمام مؤمنين است، ما اگر اين دايى را نخواهيم، چه كسى را بايد ببينيم؟ اما در يك كتاب «محمد بن ابوبكر» را كه برادر عايشه، همسر پيغمبر صلى الله عليه و آله بود، «خال المؤمنين» ننوشته اند. مگر جرم او چه بود؟ جز اين كه شيعه اميرالمؤمنين عليه السلام بود. محمد بن ابوبكر شهيد راه اميرالمؤمنين على عليه السلام، نبايد «خال المؤمنين» باشد!! در كتاب هاى اهل تسنن، حتى در يك كتاب، حضرت خديجه عليها السلام را «ام المؤمنين» ننوشته اند، چرا؟ چون جرمش اين بوده كه دامادش اميرالمؤمنين على عليه السلام بوده است. اگر دختر خود را به عمر داده بود، او نيز «ام المؤمنين» بود، اما مجرم است، چون دختر خود را به اميرالمؤمنين على عليه السلام داد و او دامادش است، پس نبايد «ام المؤمنين» باشد.
عظمت اطلاق شيعه بر افراد
قاضى گفت: اين شخص خوبى و درستى است، ولى من در اين دادگاه شهادت او را نمى توانم قبول كنم؛ چون شيعه است. اين شيعه بزرگوار نيز گفت: قاضى! من ابداً تو را عادل نمى دانم؛ چون تو دروغ گفتى. قاضى گفت: من چه دروغى گفتم؟ گفت: تو به من گفتى شيعه، شيعه سلمان و ابوذر و مقداد بودند. من كجا و شيعه كجا؟ به قدرى ارزش شيعه بالا است كه به شيعه واقعى كه قاضى مى گويد: تو شيعه هستى، اشك مى ريزد و مى گويد: چرا به من شيعه مى گوييد؟ من كجا و شيعه كجا؟
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی