داستان موسى بن عمران عليه السلام از سوره بقره تا جزء سى ام ذكر شده است. به خاطر اين است كه مى خواهد از طريق بيان برخورد حضرت موسى عليه السلام با فرعون، هامان، قارون و سامرى، ظلم و فرهنگ حكومت ظالمانه را مرتّب بكوبد. مى خواهد مغز و ذهن مردم را با تكرار داستان حضرت موسى عليه السلام نسبت به حكومت ظالم بدبين كند كه زيربار حكومت ظالم نرويد؛ چون من حكومت ظالم را قبول ندارم و اگر چنين حكومتى بود، بر شما وظيفه و واجب است كه آن را در هم بشكنيد. و يا از طريق درگيرى با قارون مى خواهد اقتصاد ظالمانه را مورد حمله قرار دهد. مى خواهد به مردم ياد بدهد كه من با تراكم ثروت و بخل ورزيدن و خرج نشدن آن ثروت، تا اين حد مخالفم كه اگر ثروتمندش توبه نكند، او را به خاك سياه مى نشانم. هم در دنيا و هم بعد از مرگ. ستمگر اقتصادى از دست من نمى تواند فرار كند: «وَ مَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِى الْأَرْضِ»
شما كه قدرت عاجز كردن مرا نداريد تا مرا عاجز و درمانده كنيد و از دست من فرار كنيد.
يا از طريق درگيرى با سامرى كه مرتب آن را تكرار مى كند، مى خواهد به ما ياد بدهد كه بر شما واجب است با فرهنگ هاى انحرافى مبارزه كنيد. آنها در روزنامه ها عليه دين، نبوت، شيعه و قرآن مى نويسند، يا اين طرف و آن طرف راه مى افتند و عليه ارزش ها سخنرانى مى كنند، شما نبايد ساكت باشيد، بلكه بايد موسى وار با فرهنگ هاى سامرى ساخته شده مبارزه كنيد. سامرى قابل خرد شدن است، ولى قرآن خرد نمى شود.
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی