فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شرایط ذکر خداوند چیست؟

 اگرچه توجّه دقيق به معناي ذكر خود ميتواند شرائط و نتائج ذكر را براي ما بفهماند، با اينحال براي توضيح بيشتر مناسب است كه مطالبي را دربارة اين امور مطرح نمائيم:
1ـ بيك معني ذكر خداوندي بنا بمفاد اين جمله كه بعضي آن را روايت ميدانند.
«ذِكْرُ اٌللهِ حَسَنٌ عَلي كُلِّ حالٍ» [ذكر خداوندي در هر حال نيكو است].
اختصاص بحال معيّني ندارد، بنابراين، شرط مخصوصي براي ذكر الله مشخّص نشده است. ولي مسلّم است كه منظور از ذكر لقلقة محض زبان نيست (اداي كلمات و او راد بدون توجّه بمعناي آن اگرچه اجمالاً ثمري دارد.) پس شرط اوّل ذكر توجّه بمعناي آن است و چه بسا كه بدون توجّه بمعناي ذكر، طرز اداي كلمات و عشق بخود آنها و تقيّد حرفهاي به مخارج حروف و آهنگ صوت و غير ذلك خود موانعي از التفات روحي به حقيقت ذكري باشد كه گفته ميشود. و در ذكر قلبي كه عوارض لفظ و صوت وجود ندارد، روح بهتر ميتواند بطور مستقيم به معاني ذكر متوجّه باشد.
2ـ اداي ذكر بايد در حال اقبال و اشتياق روح باشد، نه مستند به عادت شبه جبري. روشن است كه هر كار و گفتاري كه مستند به عادت رسوخ يافته باشد، وقوع آن كار و گفتار حالتي شبيه به جبر دارد كه آزادي و اختيار و حتّي گاهي آگاهي روح در آنها دخالتي ندارد. در اينصورت ذكر يك پديدة بياثر بوده، بلكه ممكن است از آنجهت كه مانع انديشة منتج در مصالح مادّي و معنوي ميباشد، موجب دو خسران گردد: خسران محروميّت از حقيقت ذكر و نتيجة آن، و خسران از دست دادن انديشه منتج. البتّه اگر عادت ذكر بطوري رسوخ پيدا نكند كه آگاهي و اختيار روح را منتفي بسازد، در اين صورت اقبال و اشتياق روح به مفاد ذكر ممكن است تحقّق داشته باشد.
3ـ تطبيق اعمال و عموم رفتار با معناي ذكري كه ميگويد، گويندة ذكر شريف اللهاكبر نبايد روح خود را در اختيار خودخواهي و مال و منال و مقام و شهرت و ديگر بتهاي طالب پرستش بگذارد، زيرا ذاكر با ذكر مزبور خدا را از هرگونه توصيف و از هر چيز بزرگتر و بالاتر تلقّي ميكند، با اينحال اگر چيزي از امور مزبور را مورد عشق و پرستش قرار بدهد، روح خود را با عمل تناقض‌انگيز خود زجر ميدهد، تا آنگاه معنا و خاصّيّت ذكر اللهاكبر در درونش محو نابود گردد و چيزي جز لقلقه و تكان دادن زبان نباشد، در چنين صورتي تناقضي در كار نيست.
4ـ ذكر خداوندي بايد مانند عامل به فعليّت رسانندة روح ملكوتي آدمي تلقّي شود، نه عامل آرايش محض روان كه موجب تسليت در برابر جهالتها و نابكاريها بوده باشد. آري ذكر حقيقي عامل به فعليّت رسانندة روح ملكوتي است نه منتفي كنندة ملالت يكنواختي زندگي و ناديده گرفتن اضطرابات و اضطرارهائي كه در هنگام تزلزل ديوار زندگي و محروميّت از خواستهها پيش ميآيد.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اینکه گفته می‌شود «بچه ای که متولد می شود تا هفت ...
فرق هوای نفس با وسوسه شیطان چیست؟
عوامل تقویت اراده چیست؟
من نمازم را میخوانم ولی موهایم به مقدار کمی از ...
من همیشه با حجاب بودم هیچوقت در هیچ شرایطی نه ...
قاتل حضرت زهرا کیست؟
چرا شمر( این جانباز جنگ صفین در رکاب امام علی(ع)) ...
چرا سوره «الرحمن» را عروس قرآن می‌گویند؟
تحمل مصائب چگونه امکان دارد ؟
راه رسیدن به یقین چیست و چگونه است؟

بیشترین بازدید این مجموعه

تقيه چيست و انجام آن در چه مواردي لازم است؟
معناي واقعي توبه چيست و چگونه مي توانيم خود را از ...
فرق حيوان با انسان در چیست؟
قاتل حضرت زهرا کیست؟
من همیشه با حجاب بودم هیچوقت در هیچ شرایطی نه ...
راه ترک خودارضایی ( استمنا ) چیست؟
قضا و قدر چیست؟ آیا مقابل اراده و اختیار انسان ...
راه رسیدن به یقین چیست و چگونه است؟
برای در امان ماندن از جن زدگی چه باید کرد؟
چرا سگ نجس است و نمی‌توان آن را درخانه نگه داشت؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^