فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نداى اسلام

چهارده قرن قبل بود که نداى از میان شبه جزیره عربستان برخاست که تمام دنیا را به خود متوجه کرد ، این ندا نداى محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)پیامبر گرامى اسلام بود که مردم را به راستى و درستى برادرى و صلح جهانى دعوت کرد ، و آنان را از پراکندگى ها و تشتت هاى خانمانسوز برحذر داشت .جهان آن روز در تاریک ترین قرون بسر مى برد ، اختلاف طبقاتى و تفوق هاىنژادى شکاف هاى عمیقى در میان اجتماع بوجود آورده بود ، و مردم را در فاصله زیادى از هم نگاه داشته و طبقات براى یکدیگر هیچ گونه احترامى قائل نبودند ، امیرالمومنین(علیه السلام) اوضاع آن زمان را بدین گونه بیان مى دارد :شما اى گروه عرب ، در آن موقع از بدترین آیین پیروى مى کردید و در بدترین محیط بسر مى بردید ، و در زمین هاى سنگلاخ و در میان مارهاى خطرناک آب لجن آلود مى نوشیدید ، و غذاى خشن میت خوردید ، یکدیگر را مى کشتید و قطع رحم مى کردید ، بت ها در میان شما نصب شده ، و گناه و نافرمانى شما را احاطه کرده بود .نه تنها مردم عرب گرفتار این همه بدبختى بود ، بلکه جاهلیت در سراسر اروپا و تمام مناطق انسان نشین حکم فرما بود ، در آفریقا مردم در آتش لامذهبى مى سوختند ، عادات زشت و رسوم خرافاتى که بر محور نژادپرستى دور مى زد مردم یونان و روم را گرفتار مى داشت ، این برنامه ها در مصر متمدن هم تاثیر بسزایى کرده بود .اسکندریه به صورت قبرستانى درآمده بود ، و بیت المقدس مراکز اعمال زشت بود ، کشور ایران هم به سرنوشت سایر مردم جهان دچار بود ، حکومت فئودالى و برترى نژادى مملکت حجاز بدون اینکه از قانونى اصیل پیروى کند وحشیانه مى زیست ، و قبل از همه چیز در میان عرب مسئله نژاد از اهمیت خاصى برخوردار بود .بزرگان و اشراف مى کوشیدند تا شجره نامه اى براى خود بسازند به خاطر اینکه خود را به اسماعیل یا یعرب بن قحطان منتهى کنند .بیشتر اوقات میان قبایل و خانواده هایى که از لحاظ نسب یا محل به یکدیگر نزدیک بودند ، کشمکش هاى بسیار سخت روى مى داد و به خونریزى منجر مى شد ، شعرا نیز با اشعار مهیج خود آتش این فتنه را دامن مى زدند زیرا در اشعار خود غالباً تفاخر به نژاد و قبیله خود را به زبان رانده از قبایل دیگر عیبجویى مى کردند ، و بدین وسیله روح ها را براى ستیزه جویى و کینه توزى آماده مى ساختند .متفکرین آن روز چنین مى پنداشتند که عمر عالم پایان یافته ، و کوشش بشر پس از این هم نابسامانى براى ساختن تمدن درخشان سودى نخواهد بخشید .نداى محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) که در حقیقت نداى حق و نداى اسلام یا جوهره تعلیمات اسلام بود جهانیان را به فروگذاشتن تشتت هایى که باعث جنگ و اختلاف بود دعوت نمود ، و از عصبیّت هاى قبیلگى و تفوق نژادى باز داشت و آنها را به سوى یک وحدت جامع انسانى سوق داد .آن دلسوز جامعه بشرى مقیاس هاى باطلى که میزان سنجش عظمت و شرافت قرار گرفته بود بر هم زد ، و مقیاس عظمت و برترى را تنها علم و تقوى قرار داد و با این اصلاح روحى و فرهنگى اختلاف طبقاتى و امتیازات نژادى و حکومت هاى ملوک الطوایفى و تفوق غنى بر فقیر و سپید را بر سیاه باطل ساخت ، همه را با یک چشم نگریست و مقابل قانون یکسان قرار داد .آرى ، اسلام آمد تا وحدت بشرى را در آغاز و انجام زندگى و مرگ ، حقوق ، و وظایف نسبت به خالق و خلق ، و دنیا و آخرت اعلام دارد ، و بفهماند که جز عمل شایسته چیز دیگرى براى انسان نتیجه ندارد ، و مردم را آگاه کند که عزت و شخصیت از آن پرهیزکاران است .در واقع این نهضت جنبشى براى انسانیت بود که تاریخ نظیر آن را ندیده ، و اکنون هم در مرتبه و مقامى قرار دارد که دست قوانین بشرى هرگز بدانجا نخواهد رسید ، زیرا بشر آنچه را که در انقلاب کبیر فرانسه و دنبال آن به نحو نظریه بیان کرده ، اسلام آن را به صورتى عمیق تر و برتر متجاوز از پانزده قرن قبل عملى نموده است .امام موسى بن جعفر(علیه السلام) بر مرد بد منظرى از اهل سواد گذر کرد ، ابتدا به او سلام نمود و سپس در کنارش نشست ، مدتى با نرمى و ملاطفت با وى سخن گفت ، آن گاه آمادگى خود را در برآوردن حاجتش اعلام فرمود ، گروهى که ناظر جریان بودند عرضه داشتند :آیا با چنین شخصى مى نشینى و از خواسته هاى او سوال مى کنى ؟ حضرت فرمود : این مرد زشت چهره بنده اى است از بندگان خدا و به حکم کتاب خدا برادرى است براى ما ، و در شهر همسایه اى است از همسایگان ما ، حضرت آدم بهترین پدران و آیین اسلام بهترین ادیان ، من و او را بهم ربط داده است .اگر جهان امروز بخواهد از این همه مشکلات برهد باید ریشه اینگونه اختلافات ضد انسانى را بسوزاند ، و مسلم راهى براى رفع آلام جز بازگشت به اسلام و الهام گرفتن از برنامه هاى انبیا ندارد ، جهان باید محور شخصیت را ایمان و اخلاق قرار دهد ، تعلیمات الهى به ما مى گوید :همه بندگان یک خدا ، و فرزندان یک پدر و مادرید ، با هم برادر و برابر هستید ، و ارزش وجودى شما مربوط به انسانیت شماست که از راه تقوى و ایمان بحق بدست مى آید .خوانندگان محترم ، در این بخش به این نتیجه رسیدند که در مکتب حق اعتبارات ظاهرى بى ارزش است ، و انسان ها همه در پیشگاه حق یکسانند ، امتیاز و اعتبار براى مردم روشندل و باتقواست از اینرو مکتب الهى به دل روشن و روح باصفاى لقمان بزرگ نظر داشت ، نه به رنگ چهره و منظره عادى صورتش ، از این که در قرآن مجید یک سوره به نام او آمده ، و در خلال آیاتش ار حکمت ها و پندهاى آن شخصیت سترگ یاد شده بزرگى و عظمتش در پیشگاه حق و تاریخ انسانیت معلوم مى گردد .در قسمت هاى بعد با اعمال و اخلاق و صفات عالى روان و حکمت هاى گرانبهاى او که در هر دوره اى روشنگر زندگى و نشان دهنده راه سعادت است آشنا شده امید است در خور استعداد خود بتوانم و بتوانید از این سرمایه بى کران معنوى بهره مند شده خود و دیگران را از ضلالت و گمراهى رهانده ، و زندگى را بر اساس سعادت دنیا و آخرت بنا کنیم .

 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ساخت صحن بزرگ امام جواد(ع) در کاظمین
استاد حسین انصاریان : صادقان در همۀ برنامۀ زندگی، ...
طلب علم
مال حلال در قرآن و روايات
مراسم کلنگ زنی دارالعرفان به روایت تصویر
براى خدا بین مردم باش
مجاهده ، رنج كشيدن ، گرسنگى
استغفار در سحر
مراسم كلنگ‌زني ساختمان جديد مركز علمي و ...
ثعلبة بن حاطب

بیشترین بازدید این مجموعه

زهد از دیدگاه اسلام قزوین (مسجد شهید ثالث) دهه ...
انتشار مجموعه یکصد جلدی سیری در معارف اسلامی
ارزش اهل بصیرت
اخلاقى شگفت انگیز و عاقبتى عجیب
بیانیه حضرت استاد حسین انصاریان به مناسبت شهادت ...
عارفانه: مجموعه داستانهاي عرفان اسلامي اثراستاد ...
اندیشه در اسلام
استاد حسین انصاریان : صادقان در همۀ برنامۀ زندگی، ...
ساخت صحن بزرگ امام جواد(ع) در کاظمین
رابطه انديشه و مشورت‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^