حنظله ، از جوان مردان روزگار و شجاعان نامدار ، و از انسان هاى برجسته بود .ارباب رجال و مقاتل و محدثین ، نام نامى و اسم گرامى و نورانى او را زینت کتاب هاى خود کرده اند ، و او را از بزرگان کم نظیر شیعه به شمار آورده اند ، و وى را به شجاعت و فصاحت زبان ، و قرائت قرآن ستوده اند .او در دلِ فتنه و ناامنى ، و جوّ ارعاب و وحشت ، و فضاى جاسوسى و ترس ، خود را از کوفه به کربلا رسانید ، تا با دفاع از دین و اهل بیت (علیهم السلام) گوى سعادت دنیا و آخرت را به دست آورد .حنظله از جمله کسانى است که حضرت حسین (علیه السلام) او را براى گفتگو با سردار سپاه دشمن ، ابن سعد عنید ، گسیل داشت .در کتاب شریف منتهى الآمال آمده : حنظله قَدّ مردى برافراشت و پیشاپیش امام ایستاد و در حفظ و نگهدارى آن حضرت ، خود را سپر تیر و نیزه و شمشیر ساخت ، و هر زخم شمشیر و سنانى که به قصد امام مى رسید آن را عاشقانه به جان خود مى خرید ; و همى ندا در مى داد که :اى قوم ! من مى ترسم بر شما همانند آن عذاب هایى که بر امت هاى گذشته وارد شد وارد شود ، و مانند عذاب هاى قوم نوح و عاد و ثمود ، و آنان که پس از ایشان راه کفر و انکار گرفتند بر شما نازل گردد ، من بر شما از روز قیامت مى ترسم ، روزى که از صحراى محشر رو به دوزخ گردانید و شما را از عذاب الهى نگاه دارنده اى نباشد .اى قوم ! حسین را مکشید که خدا شما را به سبب عذاب ، مستاصل و هلاک کند .مطابق برخى از روایات ، حضرت حسین (علیه السلام)فرمود :اى حنظله بن اسعد ! خدا تو را رحمت کند . بدان که این گروه مستوجب و مستحق عذاب شدند . تو اینان را به سوى حق دعوت کردى ولى آنان از پذیرشدعوتت امتناع کردند ، و بر تو و یارانت تاختند و به تو و اصحاب تو ناسزا گفتند .حنظله گفت :فدایت شوم سخن به صدق گفتى ، آیا من به سوى پروردگارم نروم ، و به برادرانم ملحق نشوم ؟حضرت فرمود :چرا اى حنظله ! شتاب کن و به سوى آنچه از جانب حق برایت مهیا شده برو که از دنیا و آنچه در دنیاست بهتر است . آرى ، برو به سوى سلطنتى که هرگز کهنه نشود و زوال نپذیرد .پس حضرت را وداع کرده و گفت :اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِاللّه ! صَلّى اللّهُ عَلَیْکَ وَعَلى اهل بَیْتِکَ وَعَرَّفَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکَ فِی الْجَنَّهِ .
حضرت حسین دعاى حنظله را آمین گفت ، سپس حنظله به میدان شتافت و سر در راه جانان داد و جان به جان آفرین از طریق شهادت تسلیم کرد .