فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكومت هاى الهى در قرآن

در آغاز اين بحث لازم است تعريفى از حكومت الهى ارائه شود. حكومت الهى, حكومتى است كه نه بر محور اراده فرد يا افراد مى چرخد و نه بر محور اراده اكثريت مردم, بلكه بر اساس اراده الله ـ جل جلاله ـ است و به يقين خداوند اراده اى جز تإمين مصالح واقعى بندگانش ندارد. اين نوع حكومت انبيا و جانشينان راستين آنها و كسانى كه خط انبيا را ادامه مى دهند تجلى يافته است.(1)
در مورد حكومت هاى الهى, در قرآن بحث هاى فراوانى ديده مى شود. در مورد حضرت داود كه حكومت عظيمى داشت مى فرمايد: و اتاه الله الملك و الحكمه و علمه مما يشاء;(2) خداوند حكومت و دانش را به او بخشيد و از آنچه مى خواست به او آموخت.
درباره سليمان(ع) از زبان خودش مى فرمايد:
قال رب اغفرلى وهب لى ملكا لاينبغى لأحد من بعدى انك أنت الوهاب;(3) گفت: پرودگارا, مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد كه تو بسيار بخشنده اى.
از آيات بعدى به خوبى استفاده مى شود كه اين دعا به اجابت رسيد و خداوند حكومت بى نظيرى به حضرت سليمان داد كه در گذشته و حال سابقه نداشته و ندارد; ((باد)) به فرمان او بود و ديوان و ددان در تسخير او بودند و حتى از پرندگان آسمان براى مقاصد خود استفاده مى كرد.
درباره آل ابراهيم مى فرمايد: فقد آتينا آل ابراهيم الكتب و الحكمه و اتيناه ملكا عظيما;(4) ما به خاندان ابراهيم كتاب آسمانى و حكمت بخشيديم و حكومت عظيمى به آنها داديم (آل ابراهيم شامل بنى اسرائيل و يوسف و داود و سليمان و غير آنها مى شود).
در مورد طالوت (يكى از سلاطين معروف بنى اسرائيل) از قول پيامبر آن زمان (اشموئيل) مى فرمايد:و قال لهم نبيهم ان الله قدبعث لكم طالوت ملكا;(5)پيامبرشان به آنها گفت: ((خداوند طالوت را سلطان و زمامدار شما قرار داده است)).
يعنى اين موهبت از ناحيه خداست. بنى اسرائيل كه از معيارهاى شايسته حكومت الهى بى خبر بودند, براين انتخاب خرده گرفتند و خود را شايسته تر از طالوت براى اين منصب پنداشتند , چرا كه طالوت يك روستايى زاده بود نه مال و ثروتى داشت و نه از طايفه و از خاندان معروف و بزرگى بود , ولى پيامبرشان آنها را از اين اشتباه بيرون آورد و گفت: معيار حاكميت الهى, قدرت روحانى و جسمانى است كه هر دو در طالوت وجود دارد, نه مال و ثروت و امتيازات ظاهرى بى ارزش كه در اختيار دنياپرستان است.(6)
ويژگى حكومت هاى الهى و يك نمونه از تاريخ صدر اسلام
بسيارى از حجاج بيت الله الحرام كه مدينه الرسول و مسجد النبى(ص) را زيارت كرده اند در اين مسجد شاهد ستونى به نام ستون توبه با ((استوانه ابى لبابه)) بوده اند. ستون توبه نماد يك حادثه تاريخى در صدر اسلام است و بسيارى از اين حادثه و آيه شريفه مربوط به آن برداشت گناهى و توبه اى مقبول دارند كه در چارچوب اعمال و اعتقادات فردى مفهوم پيدا مى كند, در حالى كه اين ((نماد)) تحليلى كاملا سياسى دارد و در وراى آن, شاخصه بسيار مهمى از حكومت ها و جوامع الهى آشكار مى گردد كه پس از نقل حادثه از منابع تاريخى به آن خواهيم پرداخت. بنى قريظه تيره اى از يهوديان مدينه بودند كه با مسلمانان پيمان امنيتى مشترك داشتند, اما در جريان جنگ احزاب پيمان خود را با پيامبر(ص) نقض كردند و به عنوان ستون پنجم مشركان, وعده دادند كه مدينه را از درون به آشوب كشيده, غارت كنند و از پشت جبهه به مسلمانان ضربه بزنند تا لشكر احزاب بتوانند مقاومت مسلمانان را در هم بشكنند و به مقصود خود نايل شوند, با شكست و عقب نشينى كفار قريش و هم پيمانان آنها, پيامبر(ص) به امر الهى بدون فوت وقت سپاه خود را به سوى قلعه هاى بنى قريظه گسيل داشت و دژ بنى قريظه را به محاصره درآورد, بزرگان بنى قريظه كه در گذشته با قبيله اوس هم پيمان بودند, از پيامبر درخواست كردند ((ابولبابه اوسى)) را براى مشورت نزد آنان بفرستد. ابولبابه از گذشته با يهوديان پيمان دوستى داشت, زمانى كه ابولبابه وارد دژ بنى قريظه شد زنان و مردان يهودى گرد وى جمع شده به شيون و زارى پرداختند و گفتند: آيا صلاح است كه ما بدون قيد و شرط تسلطم شويم. ابولبابه گفت: بلى. ولى با دست اشاره به گلو برد, يعنى اگر تسليم شويد كشته خواهيد شد. ابولبابه مى دانست كه پيامبر گرامى با موجوديت اين دسته كه خطرناك ترين جمعيت براى آيين توحيدند, موافقت نخواهد كرد, اما ابولبابه از اين كه به مصالح عالى اسلام و مسلمانان خيانت ورزيد و اسرار آنها را فاش ساخت, پشيمان شد; از اين رو با بدنى لرزان و چهره اى رنگ پريده از دژ آنها بيرون آمد و يكسره به مسجدالنبى(ص) رفت و خود را به يكى از ستون هاى مسجد بست و با خدا پيمان بست كه اگر خداوند از تقصير وى نگذرد, تا پايان عمر به همين حالت به سر برد. آيه شريفه ((يا أيها الذين آمنوا لاتخونوا الله و الرسول و تخونوا أماناتكم و أنتم تعلمون))(7) خبر خيانت ابولبابه را به پيامبر رساندند, و اقدام ابولبابه براى توبه نيز به محضر پيامبر اكرم(ص) گزارش داده شد. پيامبر فرمود: اگر قبل از اين عمل پيش من مى آمد, من براى او از خداوند طلب آمرزش مى كردم و خداوند نيز او را مى بخشيد , ولى اكنون بايد بماند تا مغفرت خدا شامل او گردد. همسر وى در اوقات نماز مى آمد, گره طنابى را كه با آن خود را به ستون بسته بود باز مى كرد و پس از انجام فريضه بار ديگر او را به ستون مسجد مى بست. شش روز گذشت, سحرگاهان كه پيامبر مهمان ام سلمه بود, پيك وحى فرود آمد و آيه شريفه ((و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا عسى الله أن يتوب عليهم ان الله غفور رحيم))(8) را كه حاكى از آمرزش ابولبابه است آورد. ديدگان ام سلمه بر چهره نورانى پيامبر در حالى كه خنده اى بر لب داشت افتاد , پيامبر به ام سلمه فرمود: خداوند از تقصير ابولبابه درگذشت , برخيز و بشارت بده. وقتى همسر پيامبر آمرزش ابولبابه را به مردم بشارت داد, مردم ريختند تا بندها را باز كنند , ولى ابولبابه گفت: بايد پيامبر اين قيد و بندها را باز كند. پيامبر(ص) براى اقامه نماز صبح وارد مسجد گرديد و با دست هاى مبارك خود بندها را باز كرد.(9)
از شاخص هاى مهم جامعه و حكومت الهى در عصر تنزيل , احساس حاكميت الهى و جريان اقتدار الهى در ميان امت اسلامى است, در چنين جامعه اى گناه و سيئه بر خيانت نظامى و ساير جرم هاى سياسى و اجتماعى اطلاق مى شود و توبه كردن و درخواست بخشش نه در بارگاه پيامبر(ص) كه زمامدار و فرمانده جنگى است بلكه در درگاه الهى, امرى غير عادى و غير منتظره به نظر نمى رسد و موجب اعجاب مومنان نمى شود و در نهايت هم خداوند توبه خطا كار را مى پذيرد و پيامبر(ص) و مسلمانان نيز او را مى بخشند.
در نگاه اول به آيه فوق, بدون در نظر گرفتن شأن نزول آن, به نظر مى رسد محتوا و پيام آيه شريفه كاملا آخرتى و معنوى است, در حالى كه در قاموس قرآن كريم در عصر تنزيل, دنيا و آخرت در هم تنيده و گره خورنده اند و خيانت به مسلمانان , يك گناه است, كه با دو اصطلاح ذنب ((اعترفوا بذنوبهم)) و سيئه ((وآخرسيئا)) در قرآن بدان اشاره شده و نيازمند توبه است و در حكومت الهى براى مومنان و رسول خدا(ص) به عنوان رهبر و حاكم تفاوتى وجود ندارد كه فرد گناهكار از رسول خدا(ص) بخشش بطلبد يا به درگاه خدا دست آويزد. شاهد ديگر اين شاخصه مهم, برخورد بنى اسرائيل با حضرت موسى(ع) است كه بعد از ايمان به موسى(ع) و آگاهى از اين مطلب كه خداوند متعال بى واسطه با موسى سخن مى گويد و مستقيما در نجات آنان از ظلم فرعون و آل او دخالت مى كند و آل فرعون ر ابه نابودى مى كشد و قوم او را از نيل به سلامت عبور مى دهد و به سرزمين مصر وارد مى كند, ديگر موسى(ع) را در خطابات و زياده طلبى هاى مادى خود واسطه اى بيش نمى بينند و با جمله ((أدع لنا ربك; از خداى خود براى ما درخواست كن)) او را مورد خطاب قرار مى دهند; آن جا كه به موسى(ع) اعلام مى كنند:  يا موسى لن نصبر على طعام واحد, فادع لناربك يخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها;(10) اى موسى, هرگز تاب تحمل يك خوراك تنها را نداريم, پس از پروردگارت بخواه كه براى ما از آنچه زمين مى روياند از [ جمله] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز برآورد.
همچنين زمانى كه موسى براى مهاجرت به سرزمين مقدس به قوم خود فرمان مى دهد: ((يا قوم ادخلوا الأرض المقدسه التى كتب الله لكم;(11) اى قوم من, وارد سرزمين مقدسى شويد كه خداوند برايتان مقرر داشته است)), در مقابل اين تفضل الهى به موسى(ع) مى گويند: ((إن فيها قوما جبارين; در آن جا قوم زورمند و ستمگرى هستند)) و به دليل جهادگريزى و تن پرورى, از موسى(ع) چنين مى خواهند: قالوا يا موسى انا لن ندخلها أبدا ماداموا فيها فاذهب أنت و ربك فقاتلا انا ههنا قاعدون;(12) اى موسى, مادام كه آنان در آن جا هستند ما هرگز وارد نخواهيم شد; تو با پروردگارت برويد و بجنگيد, ما در اين جا بركنار مى مانيم.
چنين شاخصه مهمى يعنى رابطه دو طرفى خداوند و مردم به صورت نصرت مستقيم الهى و درخواست و ارتباط مستقيم از طريق وحى از اختصاصات حكومت هاى الهى در قرآن كريم است. 
پی نوشت:
 1. ناصر مكارم شيرازى, پيام قرآن (قم: انتشارات مدرسه الامام على ابن ابى طالب, 1375) ج 10 (قرآن مجيد و حكومت اسلامى) ص 43.
2. بقره (2) آيه 251.
3. ص (38) آيه 35.
4. نسإ (4) آيه 54.
5. بقره (2) آيه 247.
6. ناصر مكارم شيرازى, پيام قرآن,, ص 46, 47.
7. انفال (8) آيه 27.
8. توبه (9) آيه 102.
9. جعفر سبحانى, فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام (تهران: نشر مشعر, چاپ يازدهم, 1378) ص 350, به نقل از: ابن هشام, سيره النبى, ج 2, ص 237.
10. بقره (2) آيه 61.
11. مائده (5) آيه 21.
12. همان, آيه 24.

 

 


منبع : پایگاه نور پورتال
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

کربلا قبه اسلام
ثواب كربلا
هشت خاصّيت زمين كربلا
از فوايد روزه
فلسفه عید سعید قربان چیست؟
نام سيدالشهداء بر درب بهشت و عرش نقشه بسته است
ايمان يهودى
صداق و مهريه‏  
كثرت صدقات امام سجاد(ع)
نماز در فرهنگ پيامبران و امت‏ها

بیشترین بازدید این مجموعه

حضرت سجاد(ع)
حسرت و افسوس از نگاه قرآن
لباس در قرآن‏ و روایات
نظر امام رضا(ع) درباره ازدواج موقت متأهل‌ها
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
بهانه ها و طعنه های یهود تمام شدنی نیست!
آزادی حقیقی در فرهنگ حسینی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^