فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

امام شناسی در بیان حضرت رضا (علیه السلام)

امامت مقام انبیا و میراث اوصیا است ، امامت جانشینى خدا ، و رسول ، امیرمومنان ، میراث حسن و حسین است .
امامت در اختیار گرفتن امور دین ، نظام و انتظام جامعه مسلمین ، اصلاح امور دنیا و به عزّت رساندن مومنین است .
امامت اصل و اساس اسلام است و پایه هاى دین مقدس ، به آن بستگى دارد و فروعات آن به امامت وابسته است .
با راهنمایى امام ، نماز ، زکات ، روزه ، حج و جهاد انجام مى گیرد و صدقات اموال و فىء از مردم اخذ مى شود و در مصارف خود مصرف مى گردد .
امام است که احکام و حدود دین را امضا مى کند ، حقوق اشخاص را مراعات مى نماید ، و کشور اسلام را از دست دشمنان محفوظ نگه مى دارد و مرزها را حفظ مى کند .
امام حلال خداى متعال را حلال و حرام آن را حرام مى کند ، در جامعه اسلامى حدود خداى متعال را جارى مى سازد ، از دین پروردگار دفاع مى نماید ، مردم را با حکمت و دانش به طرف پروردگار دعوت مى کند و آنان را با پندهاى نیکو و حجت هاى بالغه ، راهنمایى مى نماید .
امام مانند ستاره فروزان و آفتاب تابان است ، که روشنایى آن ، همه عالم را فراگرفته ، و خود در جاى بلند است که دست احدى از مردم به آن نمى رسد و دیدگان آن را در نمى یابد .
امام مانند ماه تابان ، نور فروزان ، چراغ درخشان و ستاره راه نما در شب هاى تاریک ، در بیابان ها و دریاها مى باشد .
امام آب گوارا براى تشنگان، و دلیل هدایت، و نجات دهنده از لغزش ها است .
امام مانند آتش در بلندى است که مردم از آن هدایت مى گردند و گرمایى است که به وسیله آن کسب انرژى مى کنند .
امام راهنمایى است که آدمى را از مهلکه ها نجات مى دهد ، پس هر کس امام را ترک گوید در هلاکت مى افتد .
امام ابر بارنده ، باران ریزنده ، آفتاب درخشنده و آسمان سایه افکنده ، زمین پهن شده ، چشمه جوشنده و باغ سرسبز و خرم است .
امام مونس ، رفیق ، پدر مهربان ، برادر همزاد و مهربان تر از مادر نسبت به فرزند کوچک است .
امام پناه بندگان ، در هنگام رسیدن به مصیبت هاى بزرگ مى باشد . امام امین خدا در میان مخلوقات ، حجت پروردگار در میان بندگان و جانشین خداى متعال در دنیاست .
امام دعوت کننده مردم به طرف خدا ، و مدافع حریم حضرت حق است .
امام از گناهان پاک ، و از هرعیب و نقصى منزه است ; امام از علم مخصوص برخوردار و به حلم بردبارى موصوف است ، امام نظام دین و عزت مسلمین بوده و کافران و منافقان را هلاک مى سازد .
امام یگانه روزگار است که هیچ کس با او قرین نیست و عالمى با وى برابرى ندارد . مانند کسى نیست و کسى را نمى توان به جاى او گذاشت . امام فضل دانش را بدون کسب و تعلیم فرا مى گیرد ، و خداى متعال وهّاب علم را به آنان عطا مى کند .
پس چه کسى مى تواند امام را بشناسد و یا بتواند امام را انتخاب کند ، چه قدر مردم از مطلب دورند ؟
عقول مردم در این وادى سرگردان ، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است .
خردها در این موضوع حیران ، و چشم ها کور ، بزرگان در این وادى کوچک ، حکما و دانایان سرگردان ، بردباران از درک آن قاصر و سخنگویان از سخن گفتن عاجزند .
خردمندان به جهل خود اعتراف کرده ، و شعراء زبانشان بند آمده ، و ادیبان از فهم آن ناتوان شده ، و بلیغان زبان بند گردیده اند .
اینان قدرت ندارند مقام آنها را وصف کرده ، یا فضیلتى از فضایل امام را بیان کنند ، و به عجز و ناتوانى و تقصیر خود ، در این موضوع اعتراف دارند . چگونه مى توانند امام را با صفات او وصف کرده و یا او را به حقیقتاً تعریف نمایند .
علما و دانایان قدرت ندارند امر امام را درک کنند ، و کسى نیست که بتواند جاى امام را بگیرد و جامعه را از وجود او بى نیاز کند . مردم نخواهند توانست حقیقت وجودى امام را بشناسند .
امام مانند ستاره است ، که کسى نمى تواند بر آن دست یابد و یا حقیقتاً او را وصف کند ، پس مردم از کجا قدرت دارند امام را انتخاب نمایند ، و کجا عقل آنها به این موضوع خواهد رسید ، و در کجا مانند این یافت مى گردد؟!
آیا گمان مى کنید این فضایل و خصوصیات در غیر آل رسول (صلى الله علیه وآله) پیدا مى شود ؟ به خداى متعال سوگند ! نفس آنها خودشان را تکذیب کرده ، و اباطیل ، آنان را به آرزوهاى دور و دراز کشانده .
مردم به جایگاه بلند و گذرگاه سختى بالا رفته اند ، که از آن مقام بلند قدم هایشان خواهد لغزید ، و بر زمین افکنده خواهد شد .
در انتخاب امام به عقل ناقص خود مناضله کردند ، و به راى باطل خویش به مبارزه برخاستند ، و چیزى جز دورى از حق را به دست نیاوردند ، خداى متعال آنان را بکشد که دروغ و افترا بستند .
آنان مقام مشکلى را براى خود اتخاذ کرده ، و سخنان دروغ گفته و افترا بستند از طریق حق و صراط مستقیم منحرف شدند و در حیرت و سرگردانى فرورفتند ، و از روى بصیرت و بینش ، امام را ترک کردند .
شیطان کارهاى آنها را در نظرشان زیبا جلوه داد ، و آنان را از راه حق بازداشت ; در حالى که آنها راه درست را تشخیص داده بودند و حق را از ناحق تمیز مى داند .
آنها از امامى که خداى متعال و پیغمبرش اختیار کرده بودند ، اعراض نموده و از امامى که خود انتخاب کرده بودند متابعت نمودند ; در صورتى که قرآن ، آنان را مخاطب قرار داده و فرمود: ( وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحَانَ اللهَ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ )(1) .
و نیز فرمود: ( وَمَا کَانَ لِمُوْمِن وَلاَ مُوْمِنَه اِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ اَمْراً اَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ اَمْرِهِمْ(2) .
و همچنین فرموده:  ( مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ * اَفَلاَ تَذَکَّرُونَ * اَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ * فَاْتُوا بِکِتَابِکُمْ اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )(3) .
و نیز فرمود: ( اَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلَى قُلُوب اَقْفَالُهَا )(4) .
یا این که فرموده: ( وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَیَفْقَهُونَ )(5) .
یا این که: ( قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَیَسْمَعُونَ * اِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ * وَلَوْ عَلِمَ اللهُ فِیهِمْ خَیْراً لاََسْمَعَهُمْ وَلَوْ اَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ )(6) .
یا این که:  ( قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا )(7) .
امامت فضل خداى متعال است که به هر کس بخواهد عطا کند ، و پروردگار داراى فضل بزرگى است . آنان چگونه مى توانند ، امام را انتخاب کنند ، در صورتى که امام عالم است و نادانى در آن راه ندارد ، و نگهبانى است که از زیردستان حمایت کرده و آنها را تنها نمى گذارد .
امام معدن قداست ، پاکى و مرکز عبادت ، زهد و علم است . امام به دعوت مخصوص پیغمبر معرفى شده ، و از ذریه پاک حضرت زهراى بتول مى باشد . در نسب آن هیچ غل و غشى وجود ندارد ، و هیچ صاحب حسبى از نظر شرافت و برترى به آن نمى رسد .
امام از خاندان قریش ، نسل هاشم و از عترت رسول الله است و با رضایت خداى متعال برگزیده مى شود .
امام شریف ترینِ اشراف ، و فردى از خاندان عبدمناف است ، علمش همواره در تکامل ، و حلمش کامل مى باشد . در امر امامت متبحر ، در سیاست ماهر و عالم است .
اطاعتش بر بندگان واجب ، و همواره به امر خداى متعال قیام و اقدام مى کند ، بندگان خدا را نصیحت کرده ، و دین خدا را حفظ مى نماید .
پیامبران و پیشوایان (علیهم السلام) همواره موفق به توفیقات الهى هستند ، و از علوم خفیه پروردگار ، حکمت و دانش او برخوردار مى گردند ، و دیگران از این موهبت محروم مى باشند ، علم و دانش آنان ، از اهل زمانشان بالاتر است . خداى متعال مى فرماید :  ( اَفَمَن یَهْدِى اِلَى الْحَقِّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمْ مَن لاَ یَهِدِّى اِلاَّ اَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ )(8) .
و همچنین فرمود: ( وَمَن یُوْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ اُوتِىَ خَیْراً کَثِیراً )(9) .
خداى متعال درباره طالوت فرمود: ( اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ یُوْتِى مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )(10) .
و به پیامبر خود فرمود: ( وَاَنْزَلَ اللهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکَ عَظِیماً )(11) .
و درباره ائمه اهل بیت فرمود: ( اَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ اِبرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَآتَیْنَاهُم مُلْکاً عَظِیماً * فَمِنْهُم مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَن صَدَّ عَنْهُ وَکَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیراً )(12) .
هرگاه خداى متعال بنده اى را براى امور بندگانش انتخاب کرد ، به او شرح صدر عطا مى کند ، و دل او را از علم و حکمت سیراب مى گرداند ، و از علوم خود به او الهام مى نماید ، پس از این ، از پاسخ سئوالات باز نمى ماند و در طریق ثواب ، حیران و سرگردان نمى باشد .
امام معصوم ، موید ، موفق و مسدد است ، از خطا و لغرش مامون و از اشتباه و خطا مصون مى باشد ، خداى متعال او را چنین خلق کرده که تا براى بندگانش حجت باشد ، و شاهد در میان مردم گردد ، و این فضیلتى است که خداى متعال صاحب فضل بزرگ است . آیا مردم توانایى دارند چنین امامى را با این صفات اختیار کنند ؟ و یا کسى را که اختیار کرده اند ; داراى این صفت مى باشد ؟ تا او را بر دیگران مقدم دارند ؟
به خدا سوگند ! از حق تجاوز کردند ، و کتاب خداى متعال را پشت سرافکندند . گویا نمى دانند چه کارى مرتکب شده اند ، هدایت و شفاء در کتاب خداى متعال است ; لکن مردم آن را کنار گذاشتند و از هوى و هوس خود پیروى کردند .
خداى متعال آنان را مذمت و سرزنش کرده و از خود دور نموده و فرمود: ( وَمَنْ اَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللهَ اِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ )(13) .
و نیز فرمود: ( فَتَعْساً لَهُمْ وَاَضَلَّ اَعْمَالَهُمْ )(14) .
و فرمود: ( کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللهَ وَعِندَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّر جَبَّار )(15) .
با مطالعه در عناوین روایات بسیار مهم کافى ، درباره ائمه معصومین ، متوجه این حقایق مى شویم :
وجوب پیروى از ائمه ، امامان شهداى حق بر خلقند ، ائمه هادیان راه حقند ، والیان ، حاکمان و گنجینه هاى علوم الهى اند ، خلفاى خدا در زمین ، ابواب دانش و رحمتند ، نور الهى در بین خلقند ، ارمکان زمین اند ، محسود حاسدان اند ، آیات حق در قرآنند ، بودن با آنان واجب است ، اهل ذکرند ، راسخین در علمند ، علم در سینه آنان ثابت است ، وارث کتاب و برگزیدگان حضرت معبودند ، قرآن مردم را به واسطه آنان هدایت مى کند ، نعمت ذکر شده در کتابند ، محل عرض اعمالند ، معدن علم ، شجره نبوت و مختلف الملائکه اند ، وارث علومند ، عالم به تمام زبان ها و داراى علوم کتاب آسمانیند ، تمام علوم قرآن نزد آنهاست ، صاحب اسم اعظمند ، داراى علوم انبیا ، رسل و فرشتگانند ، آگاه به غیبند .
آرى ! واقعیات و حقایقى که در سطور گذشته از آیات و روایات خواندید ،همه درامام معصوم تجلى دارد ، سرچشمه ولایت مطلقه در وجود  مقدس آنان است ، ولایتى که از پیامبر به آنان رسیده ، و از حضرت حق به پیامبر ; پس در حقیقت ولایت امام معصوم ، همان ولایت پیامبر و ولایت پیامبر ولایت خداست ، که آیین حق ، نظام هستى و حیات انسانى مردمان ، در سایه این ولایت قابل حفظ است .
در حقیقت ائمه معصومین (علیهم السلام) بودند که بدون اندک تمایل شخصى ، و با گذشت و فداکارى ، نگهبانى دین را در قلمرو احکام و وظایف به عهده گرفته و تا نفس هاى آخر با انحراف و شیوع بدعت هاى ویرانگر ، مبارزه کردند .
در شرایطى که اجتماع دورانشان مساعد و آماده پذیرش بوده است ، ماموریت خود را در سطح اجتماع انجام داده اند ، و در هر زمانى که شرایط اجتماعى با اجراى ماموریت آنان مساعد نبوده ، به تربیت افرادى مى پرداختند که بتوانند در صورت امکان ، نگهبانى دین را عهده بگیرند ، و آن را انجام دهند .
در سرگذشت زندگى هر یک از ائمه معصومین (علیهم السلام) ، تربیت شدگانى دیده مى شوند ، که به اصطلاح ، هر یک از آنان ، شایسته منصب پیشتازى در سازندگى هاى انسانى بوده اند(16) .
آرى ! با توجه ائمه طاهرین به این معنى که بشر به طور ضرورى ، جهت اداره امور حیات ، در همه زمینه ها ، به طور صحیح احتیاج به حکومت دارد ، و به ارشاد معنوى نیازمند است ، و این که دین خدا باید تا قیامت از انحراف و بدعت ها مصون بماند ، با نور فرهنگ پاک الهى خود ، انسان هایى تربیت کردند ، تا اهداف آنان را تعقیب نمایند .
آنان فقه و فرهنگى از خود به جاى گذاشتند که از آن تعبیر به فرهنگ اهل بیت و مدرسه ائمه معصومین مى شود ، تا از برکت آن فقه ، فرهنگ و مدرسه ، شخصیت هاى فقهى ، فرهنگى و علمى با عنایت خدا به وجود آیند ; تا در هر عصرى بدعت مبدعان ، شرک مشرکان ، کفر کافران و اباطیل باطلان ، حکومت ستمگران ، ظلم ظالمان ، استعمار و استثمار شیطان صفتان را در هم شکنند . آئین حق را از انحراف حفظ کنند ، خفتگان را بیدار نمایند و همراه با جهاد نفس ، جهاد با زبان ، جهاد با قلم و مال از چراغ پرفروغ حق نگهدارى کرده ، و نفوس مستعده را با فقه ، علم ، درایت ، بینش و بصیرت خود تربیت و به رشدکمال برسانند .
ائمه معصومین با کمک آیات قرآن مجید ، و روایات بسیار مهمى که از خود به جاى گذاشتند ، که معتبرترین کتب حدیث آنها را با سلسله سند صحیح نقل کرده اند ، این گونه شخصیت هاى فقهى ، علمى ، بصیر و دانا را با تمام وجود تایید کرده ، و موجودیت آنان را در عصرى جهت حکومت بر امت و ارشاد معنوى آنان ،تقنین قوانین لازم بر اساس اجتهاد ، به عنوان نایب عام و جانشین امام ، و در یک کلمه فقیه جامع الشرایط ، به رسمیت شناخته ، و همراه با بیان یک سلسله شرایط ، که در روایات آمده و در فصل بعد به قسمتى از آن اشاره مى شود ، آنان را به امت شناسانده و ولایت ، امارت و حکومتشان را همچون ولایت و حکومت خود و رسول الله دانسته ، پیروى از آنان را بر همگان واجب کرده و ردّ آنان را در هر زمینه اى رد خود دانسته اند .
این همان معنایى است که در کتب فقهى استدلالى ، از آن تعبیر به « ولایت فقیه » شده است که در عصر غیبت ، چونان زمان پیامبران و امامان باید محور حیات و حرکت و رشد و کمال امت و مصونیت وى از هر خطرى باشد .


پی نوشت:
1 - « و پروردگارت آنچه را بخواهد مى آفریند و [آنچه را بخواهد ]بر مى گزیند ، براى آنان [در برابر اراده او در قلمرو تکوین و تشریع] اختیارى نیست ; منزّه است خدا و برتر است از آنچه براى او شریک مى گیرند » [قصص (28) : 68] .
2 - « و هیچ مرد و زن مومنى را نرسد هنگامى که خدا و پیامبرش کارى را حکم کنند براى آنان در کار خودشان اختیار باشد » [احزاب (33) : 36] .
3 - « شما را چه شده ، چگونه حکم مى کنید؟ * پس آیا متذکّر [حقایق] نمى شوید ؟ * یا شما [بر این ادعاى خود] دلیل روشنى دارید ؟ * پس اگر راستگویید ، کتابتان را [که این سخنان را با تکیه بر آن مى گویید به میان] آورید » [صافات (37) : 154 ـ 157]
4 - « آیا در قرآن نمى اندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایى قرار دارد » [محمد (47) : 24] .
5 - « بر دل هایشان مهر تیره بختى زده شده پس [به همین سبب] آنان [منافع جهاد در راه خدا و بهره هاى آخرتى آن را] نمى فهمند » [توبه (9) : 87] .
6 - « گفتند : شنیدیم در حالى که [از روى حقیقت ]نمى شنوند . * قطعاً بدترین جُنبندگان نزد خدا ، کرانِ [از شنیدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند که [کلام حق را] نمى اندیشند ! * اگر خدا [نسبت به پذیرفتن هدایت ، شایستگى و ]خیرى در آنان مى دید ، یقیناً ایشان را شنوای [حقایق و معارف ]مى کرد ، و اگر [با لجبازى و عنادى که فعلاً دارند ]آنان را شنوا کند ، باز اعراض کنان روى [از حق ]مى گردانند » [انفال (8) : 21 ـ 23] .
7 - « گفتند : شنیدیم و [در باطن گفتند :] نافرمانى کردیم » [بقره (2) : 93] .
8 - « پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مى کند ، براى پیروى شدن شایسته تر است یا کسى که هدایت نمى یابد مگر آنکه هدایتش کنند ؟ شما را چه شده ؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش ]داورى مى کنید ؟ » [یونس (10) : 35] .
9 - « و آنکه به او حکمت داده شود ،بى تردید او را خیر فراوانى داده اند » [بقره (2) : 269] .
10 - « خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ; و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا مى کند ; و خدا بسیار عطا کننده و داناست » [بقره (2) : 247] .
11 - « و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد ، و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت ; و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است » [نساء (4) : 113] .
12 - « بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده ، حسد مىورزند . تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم ، و به آنان فرمانروایى بزرگى بخشیدیم . * پس برخى از آنان [که اهل کتاب اند ]به او [که پیامبر اسلام و والاترین فرد از خاندان ابراهیم است] ایمان آورند ، و گروهى از او روى گردانیده اند ، و دوزخ که آتشى سوزان و برافروخته است ، براى آنان کافى است » [نساء (4) : 53 ـ 54] .
13 - « و گمراه تر از کسى که بدون هدایتى از سوى خدا از هواهاى نفسانى خود پیروى کند ، کیست ؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند » [قصص (28) : 50] .
14 - « و بر کافران هلاکت و نابودى باد و [خدا ]اعمالشان را باطل و تباه ساخت » [محمّد (47) : 8] .
15 - « [این عمل زشتشان] نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنى بزرگ است ; این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویى ، مُهر [تیره بختى] مى نهد » [غافر (40) : 35] .
16 - شرح نهج البلاغه : 2/280 .

 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: کتاب بر بال اندیشه
 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام سجاد (علیه السلام):
سلامم بر این پیکر بی کفن از سید حبیب حبیب پور
ضباب بن عامر
حبّ و بغض به امام حسین(ع) معیار سعادت و شقاوت ...
خشوع قلب
خطر براى وجهه ى اسلام بود
برآورده شدن حاجات و دفع پريشانى
فرمانی از امام علی علیه السلام؛ چاپلوسی کردن ...
در مرثیت شهدای کربلا از جمال الدین سلمان ساوجی
غارت خیمه ها!

بیشترین بازدید این مجموعه

حقیقت و فلسفه امامت
آزادی اجتماعی از منظر قرآن
خطبه حضرت علی(ع) در نخستین روز ماه رمضان
حقيقت انصاف‏
در مسیر شناخت
چرا خدا به شیطان مهلت داد؟
همرنگ جماعت شدنت رسوایی است!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
عظمت شخصیت انسان در معارف اهل بیت (ع)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^