و اما نظرشان در رابطه با انسان ، خیلى نظر شگفت انگیزى است .یک گروهى در زمان خود امیرالمومنین (علیه السلام) در اوج هواپرستى و خودپرستى و جهالت ـ که خطرناکترین بیمارى ها و کاملا بر ضد خدا قرار گرفتن است ـ چنان با شخصیت امیرالمومنین (علیه السلام)درگیر شدند که نهایتاً حکم کفر بر امیرالمومنین (علیه السلام)جارى کردند .شما مطلبى را فقط مى شنوید ، باید به گذشته برگردید و خود را در زمان امیرالمومنین (علیه السلام)قرار بدهید و امیرالمومنین (علیه السلام) را امیرالمومنین ببینید ، هم از دید پروردگار هم از دید پیغمبر ، حداقل سیصد آیه در قرآن است که اهل تسنن هم نقل کرده اند ، مى گویند مصداق اکمل این سیصد آیه در امت ، امیرالمومنین (علیه السلام) است .پیغمبر را شما ببینید و با چشم پیغمبر ، على را نگاه کنید ، من فقط یک نظر پیغمبر را مى گویم که : شیخ سلیمان بلخى حنفى در کتاب ینابیع الموده خود نقل مى کند که روى منبر پیغمبر به مردم فرمود : واقعاً هر کسى که دلش مى خواهد آدم را با علمش ببیند ، نوح را با عزمش ببیند ، ابراهیم را با حلمش ببیند ، موسى را با هیبتش ببیند ، و عیسى را با زهدش ببیند اشاره کردند :فَلْیَنْظُرْ اِلى عَلى اِبْنِ اَبى طالِب .این یک نفر به تنهایى همه انبیا است ، آن وقت این هواپرستان خودپرست جاهل ، در دل جامعه اسلامى ـ که خودشان را هم به مردم باورانده بودند که ما آدم هاى درستى هستیم ـ اعلام کردند که : على کافر است و جنگ با او و کشتنش واجب است و شرّش را باید از سر جامعه کم کرد