فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 4
75% این مطلب را پسندیده اند

ارزش عمر (3)

   عمرنعمت بى نظيری است كه فقط يك بار به انسان عنايت مى شود و دراين نعمت انسان ها يا دچار خسارت سنگين مى شوند ، يا تجارت سنگين انجام می دهند.
شقيق بلخى مردى بود كه بخشى از عمرخويش را خريد و فروش داشت. رابطه تجارتى او با شهرى بود كه اكثر مردم آن شهر مسيحى بودند. بلخ نسبت به آن منطقه مسيحى دور بودكه آن منطقه را روم شرقى مى گفتند. او بايد از بلخ حركت كرده ، بخش وسيعى از ايران را طى مى كرد تا به آن شهر مى رسيد. او مى گوید : چون من چهره شناخته شده اى بودم، روزى بزرگ مسيحيان به من گفت : چه مقدار رفت و آمد تو در اين منطقه طول مى كشد ؟ من به او گفتم : سه ماه طول مى كشد كه من از بلخ به اينجا بيايم ، سه ماه ديگر طول مى كشد تا در بازارهاى اينجا بگردم و خريد مناسب بلخ را داشته باشم ، سه ماه نيز طول مى كشد كه اين جنس هاى خريده شده را به بلخ ببرم وتا سه ماه ديگرآنها را بفروشم.سپس كشيش به من گفت: پس چه وقت براى خدا كارمى كنى؟اين گفتار كشيش مرا خيلى مبهوت كرد كه من تمام عمرم را درخريد وفروش بودم. من با سخن اين كشيش بيدار شدم.(1) اين گونه زندگى ، در خواب غفلت زندگى كردن است.عيبى ندارد كه گاهی از سخن شخصى كه خارج از مذهب ماست بيدار شويم.
ازاین رو اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: خوش به حال آنكه محل كسب و كار او در شهر خودش باشد. چون عمر كمترى را براى پول هزينه مى كند.(2)
يكى از كارهاى جالب پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله اين بود كه گاهى با اصحاب به خانه خيلى قديمى مى رسيدند مى ايستادند و با در و ديوار فرو ريخته آن حرف هاى جالبى مى زدند . سؤال مى كردند : آن معمارى كه نقشه تو را كشيد، بنّايى كه تو را ساخت ، كارگرهايى كه به بنّا كمك كردند كجا هستند؟ كسانى كه در اينجا زندگى كردند، نسل بعدى آنان كجا هستند؟ بعد به اصحاب رو مى كردند و مى فرمودند: عمر اين خانه  بيشتر از سه چهار نسل بوده است، آنها همه زير خاك گور رفتند و اين خرابه هنوز باقى است. چقدر افراد اين خانه به خاطر دنيا حرام و حلال كردند، دعوا كردند و با هم قهركردند، دل ها را شكستند.(3)
امام حسن عليه السلام می فرماید: مِن عَلامَةِ إعراضِ اللّه عَن العبدِ أن يَجعَلَ شُغلَهُ فيمَا لايَعنِيه «(4)
 نشانه رو برگردان خدا از انسان اين است كه عمر انسان در امورى هزينه شود كه كل آن از بين رفتنى است .
 اگر خدا رو برگرداند ، چه چيزى براى انسان مى ماند ؟ حيوانات چه سرمايه اى غير از گوشت و پوست و استخوان دارند كه اگر به اين ها اضافه كنند، وزن آنها بالا مى رود كه قيمت بيشترى به خاطر وزن بيشتر مى دهند .
 در روايت داريم كه آدم ها نادرست كه با خدا ارتباط ندارند، روى زمين كه راه مى روند ، زمين مى گويد : خدا تو را لعنت كند كه بار روى دوش من گذاشته اى. آفتاب كه مى تابد ، مى گويد : خدا تو را لعنت كند كه مرا هزينه خودت مى كنى . آب كه مى نوشند ، مى گويد : خدا تو را لعنت كند كه مرا در ظرف نجس خود ريختى.
اما وقتى انسان مؤمن مى خورد، ملائكه مى گويند : هَنِيًا مَّرِيًا (5) بخورنوش جانت. فرشتگان عرش و اطراف عرش دعاگوى دو طايفه؛ اهل ايمان و اهل توبه هستند. چقدر خوب است كه كسى در لحظه به لحظه زندگى ، ملائكه عرشی او را دعا كنند. (6)
از مفهوم روايت چنين به دست مى آيد، علامت رو كردن خدا به انسان اين است كه: عمرش را درجاى درست ، مفيد و پرفايده هزينه مى كند، آن گاه اين انسان  نور پيدا مى كند و توفيق مى يابد تا عبادت مشتاقانه انجام دهد. براى خدمت به مردم مى دود و آزار اطرافيان كم ظرفيت را تحمّل مى كند و از گناه فرارى مى شود. اين ها نشانه هاى رويكرد خدا به انسان است.
رسول خدا صلى الله عليه وآله مى فرمايد : أىّ امرَءٍ ضَيَّع من عُمُرِه ساعَةً فِى غَيرِ ما خَلَقَ لَهُ لَجَديرٌ أَن تَطُولَ عَلَيهِ حَسرَتُه يَومَ القيامة (7) يعنى هرشخصی يك ساعت از عمر خود را از دست بدهد در جايى كه براى آن آفريده نشده است ، چون خدا تمام عناصر را كنار هم چيده است تا نطفه در رحم مادر انسان بشود. با اين هزينه سنگين نيافريد كه در كنار بساط گناه بنشيند. اگر يك ساعت عمر کسی در غير آنچه براى آن آفريده شده است خرج شود ، سزاوار است كه زمان بسيار طولانى براى آن يك ساعت غصه بخورد. اين نعمت اگر درست هزينه شود، به چه تجارت پرسودى تبديل مى شود . آيا مى شود كه كسى لحظه اى از عمر خود را ضايع نكند؟
 مرحوم آيت الله العظمى بروجردى درپایان عمر خود فرموده بودند :  از توفيقاتى كه خدا به من داده است اين بود كه من لحظه اى از عمر خود را ضايع نكردم . خواب ، خوراك ، عبادت ، خدمت همه به اندازه باشد .
اسلام دين جامعى است ازدواج ، كسب، تجارت، كشاورزى، سياست ، عدالت و علم اندوزى دارد . براى مردم ، برنامه تفريح و لذت هاى حلال دارد .ما بايد بخنديم و بگرييم ، به ديدن افراد برويم ، گردش كنيم ، زيارت برويم ، اما همه را درست انجام دهيم.هم بايد عبادت آشكار مانند نماز جماعت وهم عبادت پنهان مانند نماز شب داشته باشيم .
وَ مَن جاوَزَ أربَعِين سَنَةً وَ لَم يَغلِب خَيرُهُ شَرَّه فَليَتَجَهَّز اِلَى النَّار (8)
 اگرسن كسى از چهل سال بگذرد، خوبى ها و بدی هايش را در ترازو بگذارند ، خوبى ها بر بدى ها برترى نيابد ، خود را آماده رفتن به جهنم كند.
طبق بيان خدا در قرآن اگر عمردر عبادت و خدمت به بندگان خدا هزينه شود، به تجارتى تبديل شده كه سود ابدى دارد .اگر عمر دستخوش شهوات، هواى نفس و مخصوصاً رفيق بد شود ، چون جاذبه رفيق خيلى بيشتر از شهوت و شيطان است به خسارت غيرقابل جبرانى تبديل مى شود .
عقبه ابن ابى معيط  به محضر رسول خدا صلى الله عليه وآله عرض كرد :
 دوست دارم فردا براى صرف غذا به خانه ما بيايى. عقبه كافر بود ، پيغمبر صلى الله عليه وآله براى چه درخواست کافر جواب دهد ؟ ایشان حاكم بر شكم خود است ، پس ميهمانى را قبول نكرد . چون پيغمبر صلى الله عليه وآله كه فريب نمى خورد ، اما وظیفه دارد كه افراد را از چاه دربياورد و به ماه برساند . شخص افتاده در اعماق چاه گمراهی را دربياورد و به افق هدايت برساند. ميهمان ها بر سر سفره آمدند ، اما پيغمبر صلى الله عليه وآله تكان نخورد . عقبه گفت : آقا ! چرا تشريف نمى آوريد ؟ غذا آماده است. فرمود : مذهب  من با تو متفاوت است .
 من غذاى تو را نمى خواهم. گفت : اگر شما نخوريد ، من خيلى ناراحت مى شوم . فرمود : اگر مى خواهى غذاى تو را بخورم ، خدا را قبول كن.گفت : قبول مى كنم . شهادتين را گفت و به راه بهشت آمد.
 پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله غذا را خوردند و رفتند . بعد از ظهر دوست او گفت : شنيدم كه امروز مسلمان شده اى؟ گفت: بله گفت: من نمى توانم با وجود مسلمانی تو، با تو رفاقت را ادامه بدهم. اين رفتار رفیق را دردرون خود تجزيه و تحليل كرد كه ؛ اگر ما با پيغمبر صلى الله عليه وآله باشيم ، مگر چقدر به ما خوش مى گذرد ؟ زندگى خيلى سخت مى شود، پس رفیق را رها نكنم . گفت : من با تو مى مانم . رفیق اوگفت: فردا صبح به مسجد الحرام مى آيم و در گوشه اى كمين مى نشينم ، تو برو و آب دهان خود را به صورت پيغمبر صلى الله عليه وآله بينداز. او اين كار را كرد. از اسلام و پيغمبر صلى الله عليه وآله دست كشيد.
آب دهان که به صورت پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله انداخت ، خدا ايشان را دلدارى داد ، جبرييل عرض كرد :
حبيب من! غصه نخور، روز قيامت دور نيست. اين ستمگرى كه آب دهان به صورت تو انداخت ، در قيامت انگشت هاى خود را لاى دندانهايش مى گذارد واز شدّت حسرت مى گزد و فرياد مى زند: اى كاش باپيامبر صلى الله عليه وآله راه خدا را انتخاب مى كردم.واى برمن، اى كاش كسى كه مرا به جهنم كشيد، به دوستى انتخاب نمى كردم. مرا ازراه ویاد خدا ، قرآن و پيامبر صلى الله عليه وآله جدا كرد .
بعد خدا مى فرمايد : اين كسى كه تو را از من و پيغمبرم جدا كرد ، تو را نيز رها مى كند و كارى براى تو نمى تواند انجام بدهد. خود او نيز بايد به جهنم برود. (9)
خيلى ها نماز خوان بودند و رفیقان آنها را بى نماز كردند. خيلى ها راه گناهان را نمى دانستند، اما رفیقان راه گناه را به آنان ياد دادند.روزى صد بار در جهنم را به روى آنان باز كردند .
  پى نوشت :
1) روضات الجنات:4/ 107
2) نهج البلاغه: حكمت 123
3) بحار الأنوار:75/ 452، باب33، حديث 19
4) بحار الأنوار:7/ 262، باب11،حديث 15
5) نساء : 4
6) بحارالأنوار: 6/218 ، باب 8 حديث 13
7) ارشاد القلوب:1/94
8) مشكاة الانوار: 169
9) فرقان: 27-29 تفسيرنمونه:15/72-68 سوره فرقان.


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقییقاتی دارالعرفان الشیعی
0
75% (نفر 4)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شناسنامه امام جواد علیه السلام
تجلي رمزگرايي در متون عرفاني قرن ششم هجري (2)
رحلت حضرت زینب علیهاالسلام
چهل حدیث از پیامبر گرامی اسلام (ص)
یک شرط مهم برای فراوانی نعمت!
صبر در مصايب از ديدگاه روايات‏
عبداللَّه بن أبى‏سفيان بن حارث‏
مردان بی ادعا
موقعيّت دعا
دعا و استجابت آن

بیشترین بازدید این مجموعه

نتيجه
دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستم ستیزی
شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
مادرِ حقیقیِ امّت !
عید سعید مبعث پیامبر اکرم (ص) گرامی باد
نماز در فرهنگ پيامبران و امت‏ها
هدف نهایى اشخاص بی بصیرت و كوردل!
بخوانید مرا، تا اجابت کنم شما را!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^