درباره تقوا و آثار و پيامدهاي آن، بسيار گفته و نوشته شده است، ولي درباره بي تقوايي و تاثير آن درزندگي، كم تر تحليلي ارايه شده است. مسلماً بررسي و تحليل آن ميتواند راهگشاي خوبي در زمينه بازسازي هنجارهاي اجتماعي و جامعه پذيري باشد.
نويسنده دراين مطلب با بررسي آيات قرآني، نگاهي گذرا به آثار بي تقوايي در زندگي اجتماعي دارد.
تقوا، اساس هنجارها وفضايل
تقوا، پرهيز و خودداري از هرگونه پليدي و پلشتي و زشتي است. اين پرهيز به سبب نوعي عامل دروني اتفاق ميافتد و از يك نظراز هرگونه نظارت بيروني و قانوني قوي تر و كاراتر ميباشد؛ زيرا اين وجدان شخص است كه وي را از ناهنجاري ها، قانون شكني ها، تجاوز و تعدي و مانند آن حفظ ميكند.
انسان متقي كسي است كه نسبت به هرگونه پليدي عقلاني و عقلايي و شرعي، واكنش منفي نشان ميدهد و به خود اجازه نميدهد تا آن را مرتكب شود. از اين رو نسبت به ظلم و بي عدالتي، يا زير پا گذاشتن و يا تهمت و افترا به ديگري خودداري ميكند.
اصولا وجدان شخص به عنوان يك ناظر دروني عمل ميكند و فطر ت پاك وسالم به وي اجازه نميدهد تا به سوي گناه، و يا خلافي حركت كند.
اصولاً انسان سالم نسبت به زشتي ها و بدكاري ها واكنش منفي نشان ميدهد و آن را همانند بوي بدي ميداند كه بيني خود را ميگيرد تا آن را استشمام نكند.
بر اين اساس ميتوان گفت كه تقوا و پرهيزگاري، بنياد هنجارها و رفتارهاي درست و سالم اجتماعي است. جامعه اي اگر بخواهد از افراد سالم برخوردار باشد بايد درحوزه تقوا، سرمايه گذاري كند؛ زيرا تقوا، بنياد اخلاق، هنجارها، رفتارهاي سالم و اجتماعي و عامل نظارتي دروني و قوي براي اجراي قانون هاست. بنابر اين اگر جامعه اي بخواهد در مسير درست قرار گيرد و شهروندان آن قانون را درهمه حال به دور از هرگونه هزينه اضافي اجرايي كنند، ميبايست به آنها بها دهد.
تقوا، به دولت امكان ميدهد؛ شهرونداني داشته باشد كه قانون را به سبب نظارت وجدان و فشار دروني اجرا ميكنند و هرگز به خود اجازه نميدهند تا برخلاف قانون رفتار نمايند اين مساله موجب ميشود تا دولت هزينه اي كم تر براي نظارت و اجراي قانون توسط شهروندان بپردازد. براين اساس تقوا به عنوان اساس هنجارهاي قانوني و اجتماعي مورد تاكيد قرارميگيرد.
پيامدهاي بي تقوايي
اگر تقوا بنياد اخلاق و هنجارهاي اجتماعي است بي گمان ريشه همه ناهنجاري ها نيز در بي تقوايي انسان ميباشد. خداوند درآيه 78 سوره هود و نيز 161 و 165 سوره شعراء همجنس بازي و انحرافات جنسي درجامعه را از آثار بي تقوايي انسان برميشمارد و براي بازسازي جامعه و قراردادن در مسير درست وسالم خواهان تقويت بنياد تقوا ميشود.
درحقيقت بي تقوايي انسان را به سوي رفتارهاي خلاف عقل و فاسد ميكشاند و زمينه را براي رفتارهاي پرخطر اجتماعي از جمله جنسي و اباحه گري فراهم ميآورد.
خداوند در آيه 108 سوره مائده، بي تقوايي و بي اعتنايي به دستورهاي خداوند را مايه فسق و محروميت از هدايت خاص معرفي ميكند. به سخن ديگر، فسق و فجور هر شخصي ريشه در بي تقوايي وي دارد و رفتارهايي چون فساد و فحشا در جامعه به سبب همين بي تقوايي از وي سرميزند.
بي تقوايي، عامل غفلت از مكر خداوند نيز ميباشد. جامعه اي كه گرفتار بي تقوايي است، هردم ممكن است گرفتار مكر الهي شود و فتنه ها و عذاب هاي الهي دامن گير آنان شود. از اين رو خداوند به مردم هشدار ميدهد كه تقوا را درپيش گيرند وگرنه گرفتار مكر الهي ميشوند.[1]
از جمله مكر خداوند نسبت به جامعه ميتوان به افزايش امنيت، قدرت و ثروت براي بي تقوايان اشاره كرد. بسياري از جوامع كه گرفتار بي تقوايي هستند، با افزايش رفاه و ثروت مواجه ميشوند؛ زيرا از مكر الهي اين است كه به دشمنان خويش مهلت ميدهد و با دادن نعمت و رفاه، آنان را به سمتي سوق ميدهد تا با دست خويش جامعه خود را نابود كنند.
خداوند از دادن امكانات به جامعه و يا فرد به عنوان مكر خود ياد ميكند؛ زيرا شخص و يا جامعه گمان ميكند كه در امنيت از عذاب است و از رفاه و آسايش برخوردار ميباشد، ولي ناگهان خداوند آنان را به عذابي سخت ميگيرد.
بسياري از جوامع كه دچار عذاب شدند درحالتي گرفتار مكر الهي شدند كه خود را در امنيت كامل مييافتند و حتي از پيامبران ميخواستند كه اگر ميتواند آنان را عذاب كند. اين حالت تمسخر نسبت به عذاب و پيامبران از آن روست كه گرفتار مكر الهي بودند.
پيمان شكني، نشانه بي تقوايي
از ديگر آثار و پيامدهاي بي تقوايي ميتوان به عهدشكني و پيمان شكني افراد اشاره كرد. با اين رفتار ناهنجار، سرمايه اجتماعي ازميان ميرود و جامعه دچار بحراني ميشود كه نميتوان از آن به سادگي گذشت.
جامعه اي كه شهروندان آن نسبت به يك ديگر اعتماد نداشته باشند نميتوانند در كنار هم رابطه سالميداشته باشند. فقدان اعتماد اجتماعي آثار خود را در همه حوزه ها ازجمله اقتصادي به جا ميگذارد. درنتيجه جامعه فرصت رشد و شكوفايي تمدني را ازدست ميدهد.
در حوزه خانوادگي ميان زن و شوهر نيز اين اطمينان و اعتماد ازميان ميرود؛ زيرا خانواده بر نوعي پيمان و عهد برپا شده است و پيمان شكني در انسان هاي بي تقوا موجب ميشود تا هسته اوليه اجتماعي يعني خانواده سست شود.
خداوند در آيه 56 سوره انفال پيمان شكني مداوم در همه امور زندگي را به عنوان يكي از آثار مهم بي تقوايي برميشمارد؛ زيرا آن چه موجب ميشود تا اشخاص به قول و قرارهاي خويش پاي بند باشند، تقواست. بي تقوايي حتي موجب ميشود تا شخص نسبت به پيمان ها و عهدهاي مكتوب و اسناد نيز بي توجه باشد و به اشكال مختلف قانون و اسناد قانوني و مكتوب را دور بزند.
از ديگر پيامدهاي زيانبار بي تقوايي ميتوان به اختلافات و تفرقه در حوزه اجتماعي اشاره كرد. اين اختلافات ميتواند در حوزه هاي مختلف ديني و فرهنگي و اجتماعي وسياسي اتفاق بيفتد. خداوند درآيات 52 و 53 سوره مؤمنون به اين اختلافات اشاره ميكند و به بي تقوايي به عنوان عامل پيدايش تفرقه ها توجه ميدهد.
گران فروشي و كم فروشي و عدم مراعات قوانين عرفي و قانوني از سوي مردم از ديگر پيامدهاي بي تقوايي در جامعه است. اصحاب«ايكه» و جامعه شعيب به سبب همين بي تقوايي نسبت به يك ديگر ظلم ميكردند و با كم فروشي و گرانفروشي از يكديگر به اشكال مختلف ميدزديدند.[2]
بي تقوايي در حوزه سياسي، شخص و دولت را به سوي استكبار ميكشاند و زمينه ظلم و ستم فراگير را فراهم ميآورد. از اين رو خداوند درباره رفتارهاي فرعون به بي تقوايي وي اشاره ميكند كه عامل مهم در ظلم كردن به جامعه يهوديان بود. [3]
رفتارهاي هنجارشكنانه اي چون قتل را ميبايست در بي تقوايي افراد جست. قرآن به اين مسئله در آيه 27سوره مائده اشاره ميكند؛ زيرا در يك نمونه چون قتل هابيل، بي تقوايي قابيل موجب شد تا وي نسبت به هابيل حسادت ورزد و زمينه براي قتل برادر در او فراهم شود.
تقوا، مهاركننده هواهاي نفساني
تقوا، لباسي است كه آدميرا از هرگونه عيب و نقصي ميپوشاند؛ زيرا شهوت و هواهاي نفساني آدميرا به سوي بسياري از ناهنجاري ها ميكشاند. تقوا موجب ميشود تا شهوت و هواهاي نفساني مهار شود و در حفاظ قرار گيرد و انسان را نيز از انجام كارهاي زشت و پليد و گناه نگه دارد.[4]
بسياري از انسان ها به سبب غرور بي جا و اعتماد به نفس بالا به خود، زمينه بي تقوايي را در خويش افزايش ميدهد و در مسير گناه گام برميدارند.[5]
اين ها نمونه هايي از پيامدهاي اجتماعي بي تقوايي در هر جامعه اي است. بنابراين مسئولان و اولياي امور براي اين كه جامعه اي داراي شهروندان قانون گرا باشد، بايد بر تقوا به عنوان مهم ترين بنياد اخلاق، قانون گرايي و رفتارهاي هنجاري تأكيد كنند. هرگونه بي توجهي به اين بنياد، ميتواند آثار زيانباري به دنبال داشته باشد كه عذاب هاي الهي و مكر وي ازجمله آنهاست. باشد با تقويت تقواي اجتماعي و نظارت وجداني در افراد، شهرونداني پاك و سالم و جامعه قرآني داشته باشيم. به اميد آن روز.
منبع : خبرگزاری فارس
[1] . اعراف آيات 96 و 99
[2] . شعراء آيات 176 و 177
[3] . شعراء آيات 10 و 11
[4] . اعراف آيه 26
[5] . بقره آيه 206
منبع : پژوهشکده باقرالعلوم (ع)