فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
100% این مطلب را پسندیده اند

عاشقانه خود را از حق الناس نجات داد

 محدث خبير ، مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در « بحار الأنوار » به نقل از « الكافى » از على بن أبى حمزه حكايت مى كند :
دوستى داشتم از كاتبان حكومت ننگين بنى اميه بود ، روزى به من گفت : علاقه دارم شرفياب محضر مقدس حضرت صادق شوم ، براى من جهت زيارت آن جناب از آن حضرت اجازه بگير .
از امام صادق عليه السلام اجازه گرفتم ، حضرت اجازه دادند ، مشرف حضور حضرت صادق شد و پس از سلام نشست ، سپس گفت : فدايت شوم ، من دفتردار اين قوم بودم و از اين راه به ثروت سنگينى رسيده ام و در تحصيل اين ثروت حلال و حرام خدا را رعايت نكرده ام . امام صادق عليه السلام فرمود : اگر براى بنى اميه كاتب و آورنده غنيمت و مدافع نبود ، حق ما از بين نمى رفت ، اگر مردم آنان را رها مى كردند آنان به چيزى از مال و حكومت نمى رسيدند .
آن مرد به حضرت عرضه داشت : تكليف من چيست ؟ آيا براى من راه نجاتى هست ؟
حضرت فرمود : اگر تو را راهنمايى كنم به راهنمايى من توجه مى كنى ؟
گفت : آرى .
حضرت فرمود : از آنچه با تكيه بر بنى اميه جمع كرده اى خود را آزاد كن ، هر كس را مى شناسى ، مالى از او پيش تست آن را به او برگردان و هر كه را نمى شناسى از جانب او در راه خدا صدقه بده ، اگر اين چنين برنامه اى كه گفتم انجام دهى بهشت را براى تو ضامن مى شوم . على بن ابى حمزه مى گويد : آن جوانمرد با ما به كوفه برگشت و چيزى در دست خود بفرمان حضرت صادق عليه السلام باقى نگذاشت ، حتى لباس بدن خود را هم از خود دور كرد . من چيزى به او دادم و لباسى براى او خريدم و برايش خرجى فرستادم ، چيزى بر او نگذشت كه مريض شد ، از او عيادت كرديم ، پس از آن روزى به سراغش آمدم كه در حالت نزع بود ، چشمش را گشود و گفت : اى على بن حمزه ! به خدا
قسم امام صادق به عهدش وفا كرد ، آن گاه از دنيا رفت ، تا دفن او متولى امرش شديم ، پس از مدتى به محضر امام صادق عليه السلام شتافتم ، به من نظر كرد و فرمود : واللّه نسبت به دوستت به عهدم وفا كردم .
عرضه داشتم : فدايت درست مى گويى ، به خدا قسم همين مسئله را وقت مرگش گفت .
اى كسانى كه اراده حج داريد ، هم چون اين جوانمرد ، خود را از حقوق معنوى و مالى مردم پاك كنيد كه پاك شدن از حق مالى مردم ثوابش بسيار عظيم و اجرش بسيار بزرگ است و نيز مقدمه اى براى قبولى حج است.


منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
0
100% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ذكر خدا بگو
گور من را نشكاف
بى‏نيازى از خلق‏
پند گرفتن از راهزن
دستت را بشوى
چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
بالاتر از چهل سال عبادت‏
شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)
داستان عجيب سليمان اعمش‏
حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏

بیشترین بازدید این مجموعه

حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
گور من را نشكاف
درخت دين
دستت را بشوى
حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
داستان عجيب سليمان اعمش‏
بالاتر از چهل سال عبادت‏
بى‏نيازى از خلق‏
ذكر خدا بگو

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^