فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نکوهش غیبت از دید شرع

 یکی از صریح ترین آیات در نکوهش غیبت که آن را گناهی کبیره دانسته، این آیه از سوره حجرات است: یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه. [۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمان ها در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی از گمان ها گناه است و درباره یکدیگر تجسس نکنید و برخی از شما از دیگری غیبت نکند. آیا هیچ یک ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته از آن کراهت دارید.
گوشت های بندگان حق خوری غیبت ایشان کنی کیفر بری [۲]
یکی از راه های شناخت بزرگ بودن گناه، مقایسه آن با دیگر گناهان بزرگ (معاصی کبیره) است. در این آیه، غیبت، با خوردن مردار مقایسه شده که از گناهان بزرگ به شمار می رود. اگر مردار، گوشت گوسفند باشد، حرام است؛ چه رسد به این که گوشت انسان باشد و از آن مهم تر این که انسان با مرده، رابطه برادری هم داشته باشد. از این مقایسه می توان دریافت که غیبت تا چه اندازه زشت و ناپسند است! پیشوای یازدهم، حضرت عسکری (ع) در این باره می فرماید: اعلموا ان غیبتکم لاخیکم المومن من شیعه آل محمد (ص) اعظم فی التحریم من المیته. [۳]
بدانید که غیبت شما از برادر مؤمنتان که از شیعیان اهل بیت است، از خوردن گوشت مرده حرام تر است. از رسول خدا (ص) چنین روایت شده است:
ان الغیبه اشد من الزنا. [۴]
به درستی که غیبت کردن از زنا بدتر است.
روشن است که زنا از گناهان بزرگ شمرده می شود؛ پس غیبت هم که از آن بدتر است، گناه بزرگ (معصیت کبیره) خواهد بود. راه دیگر برای شناخت بزرگ بودن گناه، بیم و وعید الاهی به عذاب دردناک است. آن جا که خداوند، جزای رفتار زشتی را عذاب دردناک معرفی کند، آن رفتار از گناهان بزرگ خواهد بود.
خداوند متعالی در قرآن کریم می فرماید: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم. [۵] همانا برای کسانی که دوست دارند زشتی در بین کسانی که ایمان آورده اند شایع شود، عذاب دردناکی است. که مفسران، عبارت «ان تشیع الفاحشه» در آیه کریمه را به غیبت تفسیر کرده اند.
حضرت رضا (ع) از پدر بزرگوارش موسی بن جعفر (ع) نقل می کند که امام صادق (ع) فرمود: ان الله یبغض البیت اللحم. خداوند خانه ای را که در آن گوشت وجود دارد، دشمن می دارد.
به امام عرض کردند که ما گوشت را دوست داریم و خانه هایمان از آن خالی نیست. حضرت فرمود: انما البیت اللحم البیت الذی تؤکل فیه لحوم الناس بالغیبه. [۶] خانه گوشت، خانه ای است که در آن گوشت مردم با غیبت، خورده می شود. در روایتی دیگر از حضرت آمده است که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج به آتش جهنم نظر افکند و دید گروهی مشغول خوردن مردار هستند. به جبرئیل فرمود: این ها چه کسانی هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: این ها کسانی هستند که گوشت مردم را می خورند. [۷]
از آن جا که در قیامت، اعمال انسان تجسم می یابد؛ اگر عمل، گناه و سیئه باشد، شکل حیوانات را به خود می گیرد و اگر حسنه باشد، مفرح است و به شکل حوریه و غلمان درمی آید و صالحان در قیامت عمل خود را به شکل حورالعین در آغوش می گیرند و اهل غیبت، در دوزخ مردارخوارند.
امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: الغیبه قوت کلاب النار. [۸]
غیبت، خوراک سگ های آتش است.
در روایت دیگری با همین مضمون از پیامبراکرم (ص) آمده است:
اجتنبوا الغیبه فانها ادام کلاب النار. [۹]
از غیبت بپرهیزید، چرا که خورش سگ های جهنم است.
ابعاد غیبت از دیدگاه روایی
به غیبت از سه بعد می توان توجه کرد:
۱) بعد عملی: در روایت پیشین به بعد عملی غیبت اشاره داشت.
۲) بعد درونی (روانی): امام علی (ع) می فرماید:
الأم الناس المغتاب. [۱۰]
پست ترین مردم کسی است که غیبت می کند.
حضرت در این روایت به بعد درونی و روانی غیبت نظر دارد؛ به این معنا که حال درونی شخص غیبت کننده را بیان می کند.
۳) بعد معنوی (الهی): حضرت در روایت دیگری به تأثیر منفی غیبت در بعد معنوی اشاره دارد و رابطه خداوند با اهل غیبت را روشن می سازد:
ابغض الخلائق الی الله المغتاب. [۱۱]
مبغوض ترین مردم در نظر خداوند کسی است که غیبت می کند.
رسول اکرم (ص) می فرماید: یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه لاتغتابوا المسلیمن. [۱۲]
ای گروهی که به زبان ایمان آورده اید، اما دل های شما ایمان نیاورده است، از مسلمانان غیبت نکنید.
رسول خدا (ص) با صراحت ابراز می دارد که غیبت کننده، فاقد ایمان قلبی است؛ زیرا فردی که با زبان، به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار کند، مسلمان است؛ ولی اگر وابستگی قلبی، یعنی ایمان نداشته باشد و از مسلمانان غیبت کند، بعد معنوی اش ضعیف می شود؛ بنابراین مسلمان واقعی کسی است که قلب و زبانش، هر دو معتقد، و از غیبت به دور باشند.
● بدترین نوع غیبت
غیبت از هر مسلمانی زشت و ناروا است؛ اما غیبت از خوبان و صالحان، بسی زشت تر و ناپسندتر است. در روایات آمده است: انسانی که عیوب و نقایص نیکان را مطرح، و پشت سرشان غیبت کند، دچار یکی از زشت ترین پستی ها شده است: من اقبح اللؤم غیبه الاخیار. [۱۳]
از زشت ترین پستی ها غیبت کردن از نیکان است.
غیبت کردن از اخیار، برگزیدگان و نیکان از نظر دنیایی، پیامدهای منفی در زندگی انسان به بار می آورد. عمر را کوتاه می کند و گرفتاری های بسیاری پیش می آورد و انسان را از خوبی های دنیا و آخرت محروم می سازد.
● حکم غیبت از نظر فقهی
پشتوانه احکام در فقه شیعی، ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) است و بسیاری از فقیهان شیعی در بحث غیبت می فرمایند:
الغیبه حرام بالادله الاربعه. [۱۴]
غیبت به ادله اربعه حرام است؛
یعنی فتوای ایشان به هر چهار مرجع، مستند شده است که بر قوت و استحکام فتوای مورد نظر می افزاید. از آن جا که این بحث فقهی به طور گسترده در این مجال نمی گنجد، فقط به ذکر روایتی از امام صادق (ع) در این مورد بسنده می شود که می فرماید:
الغیبه حرام علی کل مسلم أ و الغیبه تأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب. [۱۵]
غیبت بر هر مسلمانی حرام است و غیبت نیکویی ها را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را نابود می کند.
رفیقی که غایب شد ای نیک نام دو چیز است از او بر رفیقان حرام
یکی آن که مالش به باطل خورند دوم آن که نامش به غیبت برند[۱۶]
شرایط حرمت غیبت حرمت غیبت از نظر فقهی، شرایطی دارد که عبارتند از:
۱) شخصی که انسان در غیاب او، عیبش را بازگو می کند، مؤمن باشد؛ یعنی بینشان اخوت ایمانی وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالی در آیه شریفه سوره حجرات، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه فرمود. در همین زمینه، روایتی از امام صادق (ع) به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است: ان من الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه. [۱۷]
غیبت این است که درباره برادر مؤمنت عیبی را که خدا برای او پوشانده است، بگویی؛
بنابراین، اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمی آید.
مؤمن کسی است که به همه اصول دین (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد.
2) از نظر شرعی، غیبت هنگامی پیش می آید که پشت سر فرد، «عیب و نقص» او را بازگو کنند؛ ولی اگر کمالش را بگویند (راضی باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمی شود.

۳) عیب و نقصی که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش می گوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولی خود فرد غایب به بازگفتن آن راضی باشد، غیبت به شمار می رود. پیش تر از رسول اکرم (ص) در بحث «تفاوت بهتان و غیبت» روایتی آورده شد که حضرت در تعریف غیبت فرمود: «ذکرک اخاک بما یکره». مقصود ار «یکره» در این حدیث، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خداوند متعالی راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد. در روایات هم آمده است:
قوا اعراضکم. [۱۸]
آبروهایتان را حفظ کنید.
امیرمؤمنان (ع): لیس للمؤمن ان یذل نفسه. [۱۹]
مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند.
پیامبر اکرم (ص): ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شیء الا اذلال نفسه. [۲۰]
خداوند بلندمرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن تفویض کرده است.
امام صادق (ع): پس اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی می شود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمی شود.
۴) عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه. [۲۱]
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم می دانند، غیبت نیست و اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمی دانند، غیبت است.
۵. قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنی شخص با بازگفتن عیب دیگری، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر بازگفتن عیب، برای درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان، حالات مریضی را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمی آید.
۶) شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمی رود.
استماع غیبت
همان گونه که گفته شد، غیبت زمانی تحقق می یابد که شنونده ای وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت، همانند گوینده آن، در تحقق غیبت نقش دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز می شود.
با این وصف، فقیهان «گوش دادن» به غیبت را هم از لحاظ شرعی حرام دانسته اند و از این نظر اختلافی بین آن ها نیست. روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود: امام صادق (ع) نقل کرده است که پیغمبر اکرم (ص) افراد را از غیبت کردن و گوش دادن به آن نهی فرمود:
نهی عن الغیبه و الاستماع الیها. [۲۲]
پاورقی:
[۱]. حجرات (۴۹): ۱۲.
[۲]. مولوی: مثنوی معنوی، دفتر سوم، قصه خورندگان پیل بچه.
[۳]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۱۳، ح ۱۰۳۸۹.
[۴]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۰، ح ۱۶۳۰۸.
[۵]. نور (۲۴): ۱۹.
[۶]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۳، ح ۱۶۳۱۶.
[۷]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۵، ح ۱۰۴۳۱.
[۸]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۲۴.
[۹]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۱، ح ۱۰۴۱۹.
[۱۰]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۲۷.
[۱۱]. همان، ح ۴۴۲۸.
[۱۲]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۱۹، ح ۱۰۴۱۲.
[۱۳]. آمدی: غررالحکم، ص ۲۲۱، ح ۴۴۳۳.
[۱۴]. شیخ انصاری: مکاسب محرمه، باب غیبت.
[۱۵]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۱۷ و ۱۱۸، ح ۱۰۴۰۷.
[۱۶]. سعدی: بوستان.
[۱۷]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۳.
[۱۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۸.
[۱۹]. همان، ج ۱۲، ص ۲۱۰، ح ۱۳۹۰۸.
[۲۰]. کلینی: کافی، ج ۵، ص ۶۳، ح ۳.
[۲۱]. همان، ج ۲، ص ۳۵۸، ح ۶.
[۲۲]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۲.
[۲۳]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۳.
[۲۴]. همان، ص ۱۲۱، ح ۱۰۴۲۰.
[۲۵]. همان.
[۲۶]. همان، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۲.
[۲۷]. ابن ابی جمهور: عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۲۲۴، ح ۳۶.
[۲۸]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۸، ح ۷.
[۲۹]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۴، ح ۱۶۳۴۰.
[۳۰]. مجاری «بول و غائط».
[۳۱]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۶، ح ۱۶۳۴۵.
[۳۲]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۷، ح ۲.
[۳۳]. علامه مجلسی: بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۲۶.
[۳۴]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۱، ح ۱۶۳۳۲.
[۳۵]. همان، ح ۱۶۳۳۳.
[۳۶]. همان، ص ۲۹۲، ح ۱۶۳۳۶.
[۳۷]. همان، ص ۲۸۲، ح ۱۶۳۱۲.
[۳۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳، ح ۱۰۴۶۲.
[۳۹]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۴، ح ۱۲۷۶۰.
[۴۰]. همان، ج ۱۲، ص ۲۸۰، ح ۱۶۳۰۸.
[۴۱]. همان، ص ۲۸۴، ح ۱۶۳۱۷.
[۴۲]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۳۲۲، ح ۸۲۹۳.
[۴۳]. کلینی: کافی، ج ۲، ص ۳۵۷، ح ۴.
[۴۴]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۰۳، ح ۱۳۶۳۷.
[۴۵]. همان، ج ۹، ص ۴۵، ح ۱۰۱۶۰.
[۴۶]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۰۸، ح ۱۶۱۰۳.
[۴۷]. همان، ص ۲۱۲، ح ۱۶۱۱۴.
[۴۸]. محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۲۸، ح ۱۰۴۴۸.
[۴۹]. همان، ص ۱۲۹، ح ۱۰۴۵۳.
[۵۰]. همان، ص ۱۲۸، ح ۱۰۴۴۹.
[۵۱]. آمدی: غررالحکم، ص ۴۶۳، ح ۱۰۶۱۲.
[۵۲]. حر عاملی: وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۹، ح ۱۶۳۲۷.
[۵۳]. همان، ح ۱۶۳۲۸.
[۵۴]. محدث نوری، مستدرک الوسائل. ج ۸، ص ۴۶۱، ح ۱۰۰۱۲.
[۵۵]. نساء (۴): ۱۴۸.
[۵۶]. شوری (۴۲): ۳۹ و ۴۱.
[۵۷]. سعدی: بوستان.
[۵۸]. مستشیر به کسی گفته می شود که خواهان مشورت باشد.  
 


منبع : پایگاه آفتاب
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تحليلى جامعه ‏شناختى از سنت عزادارى امام ...
استراتژي امام حسين(ع)در مقابل يزيد
نهى از جنابت
وضع يتيم در روزگار جاهليت‏
ابوالحسن علي بن الحسين الاكبر سلام الله عليه
اعمال ماه ذی‌القعده
40 راهکار اُنس کودکان با حضرت ولیّ عصر (عج)
احادیث حضرت معصومه سلام الله علیها
اخلاق و سيره چند بعدى امام عصر عجل اللَّه تعالى ...
منافع عجيب صدقه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

گفته‌هایی از «جرج جرداق» درباره امام علی(ع)
جبرئيل براى آدم روضه مى خواند
اصول تربیت اسلامی
حسن خلق (2)
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
نام محمد صلی الله علیه و آله وسلم در آفاق ملکوت
اسوه‌ی برادری
سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسکری (ع)
هنرمندانه ترین راه برای بیشترین تأثیرگذاری
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^