از ديگر گناهان قلب ، شك است ، البته شك در علوم ظاهرى چندان عيب ندارد ، ولى در مسائل حقى كه حق بودنش با استدلال و برهان عقلى ، يا با قرآن ، يا با روايات صحيحه روشن است ، شك جا ندارد و شك كننده از ميدان انصاف به طور كامل دور است و اين حركت ناصواب قلب بر خلاف حقيقت عقل و فطرت و وجدان است .
يك پيامبر ، براى اثبات صدق گفتارش به اذن حضرت حق داراى معجزه است ، چنانچه قرآن مى فرمايد كه مرده زنده مى كند ؛ كور مادرزاد شفا مى دهد ؛ مرض پيسى را از بين مى برد ؛ از غيب خبر مى دهد ؛ عصا به سنگ مى كوبد ، از آن دوازده چشمه آب مى جوشد ؛ ماه را دو نيمه مى كند ؛ از دل كوه شتر زنده بيرون مى آورد ؛ قطعه خاك را با دم خدايى تبديل به پرنده زنده مى كند و در آخرين مرحله قرآن را به عنوان آخرين معجزه و به عنوان معجزه ابدى ارائه مى كند ، و مى گويد : با اين دلايل حقّه من فرستاده خدايم . آن گاه يك انسان اين همه واقعيت هاى روشن تر از روز را ببيند و در مرز دودلى قرار بگيرد كه آيا اين انسان راست مى گويد يا نه ؟!! قلب چنين آدمى واقعا مريض است و شك او در برابر حق زمينه ساز هر نوع بدبختى اوست . راستى در برابر حقِ آشكار ، حق بر مبناى برهان و حجت ، حق فروزنده تر از آفتاب ، جاى شك و ترديد است ؟!
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان