فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آموزه‏های زندگانی حضرت زهرا(س)

آموزه های زندگانی در آخرین سخنان آسمانی
سخنان انسان، سفیر صفات و شعاع اندیشه او است. آینه ای است که در آن ابعاد روحی روانی و فکری فرهنگی ما تجلی می کند و اطرافیان به یکسونگری یا جامعیت ما پی می برند.
دانش و آگاهی، بینش و بینایی و تقوا و پرهیزگاری در آفرینش عظمت گفتار آدمی تأثیری بسیار دارد. به گونه ای که گاه، در عباراتی کوتاه، ناگفته های گفتنی گذشته و ره توشه های هدایت آفرین حال و آینده به چشم می خورد؛ به خوبی شرایط شکست ملتها و رموز پیروزی انسانها دانسته می شود و مجموعه ای گرانبار چون «صحیفه نور» سلامت و سعادت جوامع را فرا روی شیفتگان قرار می دهد.
اوج عظمت و قداست گفتار و نوشتار آنگاه خواهد بود که واژه ها و عبارات از «کوثر عصمت» سرچشمه گرفته باشد، حوادثی تأثیرگذار و تاریخ ساز در زمانی کوتاه و پرشتاب رخ نشان داده، صراط مستقیم امامت و ولایت را دگرگون ساخته باشد. در این حال، سخنان آخرین با نام سفارشهای شیرین یا غم آلود، به سان دایره المعارفی درس آموز از آموزه های اخلاقی، کلامی، فقهی، ادبی و ... بیان شود و برای همیشه ایام، طراوت، پویایی و بالندگی خود را حفظ نموده، مشعلی فروزان فرا راه فرزانگان و خردمندان در انتخاب راه درستی و راستی نمایان می سازد. امواج سهمگین حوادث، غبار تیرگی و ابهام در زلال کلمات و عبارات نیافریده و فراز و فرود بلاها و دشواریها از تابناکی و استواری کلام و منطقی بودن سخنان نکاسته باشد.
گنجینه سخنان پاک بانوی آفرینش و شهید ولایت؛ فاطمه زهرا(ع) مجموعه ای کامل از این نوع است که در هفت گفتار و یک نوشتار از آن حضرت به دست ما رسیده است. سلسله سفارشهایی جاودان و روح افزاست که هر یک کتابی از معرفت با آموزه هایی زندگی ساز برای تمامی انسانها ـ بویژه همسران خداجو، دین باور و ولایت مدار ـ خواهد بود.
به یقین یکایک واژه های این سخنان، شیوه شیرین زندگی و الگوی اطمینان بخش سعادت و کمال به همگان ارایه داده و مددکاری صمیمی و صادق در انتخاب گفتار و پندار و رفتار شایسته خواهد بود. با هم نگاهی دوباره به نکته های گرانسنگ این سخنان می افکنیم و هر یک را در ژرفای باورهای پاک و قدسیمان می سپاریم:
۱ـ ادب در کلام، احترام به همسر
هر که سرمایه از ادب کُندی هر که را ام و اب ادب نکنند گردش روز و شب ادب کندی
در بسیط زمین طرب کندی گردش روز و شب ادب کندی گردش روز و شب ادب کندیادب، زیرکی، نگاهداشتن حد هر چیز و آراستن خود به ارزشهایی که آدمی را از اشتباه در سخن و رفتار حفظ می کند، است۱. پاره ای از اندیشمندان قرآن را «مأدَبهُ اللّه » یعنی کتاب ادب ساز الهی دانسته اند. اینان «دبستان» را خلاصه «ادبستان» تفسیر کرده و آفرینش را مدرسه ای گسترده و بی کران برای تربیت آموزی و ادب آفرینی شمرده اند.۲
قرآن کریم کیمیای ادب در کلام را در پیشروی رسالت رسولان الهی بدانجا می رساند که ضمن بیان سخن خداوند به حضرت موسی و هارون ـ علیهما السلام ـ آنان را به نرمش در سخن و تأثیر ادب برای دعوت فرعون فرا می خواند و گفتار پروردگار را این گونه بیان می کند که:
فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِنّا لَعَلُّه یَتَذَّکُر او یَخْشی۳
با او سخن نرم ـ و مؤدبانه ـ بگویید، شاید بپذیرد و یا بهراسد.
امام صادق(ع) در سخنی زیبا فرمود: «همانا پروردگار بزرگ نبی اکرم(ص) را با محبت خود ادب نمود، پس از آن به پیامبر فرمود: «وَ اِنَّکِ لعلی خُلُقٍ عظیم».۴
همانا تو دارای ادب و اخلاق عظیمی هستی.
از این رو رسول خدا(ص) می فرمود: «پروردگارم مرا ادب نمود و چه زیبا ادب کرد۵ ... من ادب شده خداوندم و علی ادب یافته من».۶
فاطمه زهرا(س) که با آیات آسمانزاد وحی آشنایی دیرینه داشت و سیره و سخن رسول خدا(ص) را از اعماق وجود خود پذیرفته بود، در گفتار و رفتار خود، صمیمی، مهربان، صادق و مؤدّب بود، به گونه ای که افراد در نخستین برخورد، شیفته روش و مجذوب اخلاق او می شدند:
ام سلمه ـ همسر رسول خدا(ص) ـ گوید: پس از ازدواج با پیامبر(ص) من عهده دار امور دختر فاطمه شدم، اما به خدا قسم او با ادبتر و آگاهتر از من به همه مسایل بود.
سیره و سخن ادب آمیز زهرای مرضیه(س) از اوان کودکی تا واپسین لحظات زندگی استمرار داشت تا آنکه زمان بیان وصایا و سفارشهای مهم آن حضرت به همسر عزیزش، علی(ع) فرا رسید. آنچه در این باره، توجه خاص ما را می طلبد، تصور زمان و شرایط بیان وصایا است؛ هنگامی که ۷۵ یا ۹۵ روز بیشتر از رحلت رسول خدا(ص) نگذشته است و حوادث پی در پی و غمبار به گونه ای پدید آمده که عزت، قداست و احترام خاندان رسول خدا(ص) بویژه فاطمه زهرا(س) نادیده گرفته شده، حق مسلم آن پاک بانو غصب گردیده، رفتار با او خاطره ای جانخراش بر جای گذارده و محرومیتها و اندوه ها گذر لحظات آخر حیات زهرا(س) را کُند نموده است؛ در این حال فاطمه(س) سفارشها و وصایای خود را به شوهر مظلوم خود بیان می کند، اما آنچنان موشکافانه و اندیشمندانه یکایک واژه ها و لغات را به کار می گیرد که گویی توفان حوادث و تندبادهای بلا و مصایب هیچ غباری بر قلب او ننشانده و بغض اندوه، لحظه ای از ادب و احترام او نکاسته است.
رسول خدا(ص) می فرمود: «پروردگارم مرا ادب نمود و چه زیبا ادب کرد ... من ادب شده خداوندم و علی ادب یافته من».
رو به همسر دلبند خود کرده، نخستین واژه را با کنیه امام(ع) آغاز می کند و می فرماید:
«یا اَبَاالْحَسَنْ».۸
شیوه دیرینه عرب که مرسوم بوده و هست، آن است که سخن گفتن با کسی همراه با بیان کنیه او، نشان از نوعی احترام و دلدادگی دارد، اما این احترام در هنگامی که آوار مشکلات روحی فکری، توان از توانمندان می رباید و حالت آرامش و وقار را از آنان می گیرد، ارزشی بسیار خواهد داشت.
گویی چنین حالت شایسته که در سخت ترین شرایط قداست و عظمت شوهر فراموش نشود، ریشه در اعماق وجودی آن سلاله یاسین داشته و هماره او را در برابر همسر، خاضع نموده است.
پس از این سخن، رو به امام(ع) کرد و با جمله ای دیگر این گونه در حق او دعا نمود:
«جَزاکَ اللّه ُ عَنِّی خْیر الْجَزاء یَا بْنَ عَم رسول اللّه ».۹
پروردگار سبحان تو را پاداش دهد، برترین پاداشها ای پسرعموی رسول خدا.
به راستی چه عبارتی زیباتر و دلرباتر از چنین جمله ای می توان یافت که در آغاز وصیت به عنوان سپاس از زحمات همسر رنجیده و اندوهگین بیان کرد؟!
بی شک چینش خردمندانه الفاظ و انتخاب واژه های زمردین و پربار، هر یک مفهومی ژرف و درس آموز برای ما خواهد داشت؛ از توجه فاطمه(س) نسبت به تلاشهای بی دریغ علی(ع) در راه تبلیغ و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) حکایت کرده و از درخواست پاداش خدمات خالصانه او، تنها از خداوند بزرگ سخن می گوید. حقیقتی که هرگاه در باور ما، جای گیرد بسیاری از کوششهای روزمره مان به تلاش خالصانه و خدایی تغییر می یابد.
با نگاهی به انبوه عشق و ارادت امام(ع) به رسول خدا(ص) و مهر و محبت بی پایان او به فاطمه زهرا(س) می توان چهره فرورفته در غم و وجود لبریز از ماتم او را تصور نمود و از فضای بسیار سنگین و دردآلود اطراف پیکر آن بانوی دردمند اطلاع یافت.
در پی این سخن با عبارت «یا بن عم» (ای پسرعمو) اشاره به ریشه ای دیرین در نَسَب پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) دارد که خود بی کران معرفت و شناخت برابر دیدگان اهل بینش ایجاد می کند. واژه «رسولُ اللّه » در کلام فاطمه(س) اشاره به رسالت پیامبر(ص)، آثار معنوی و ارزش قدسی آن حضرت و ولایتی که علی(ع) از رسول خدا(ص) دارد، خواهد بود. بی گمان در واژه «ابی» (پدرم)، چنین بار معنوی احساس نمی شد و چنان تأثیر قدسی بر جای نمی گذارد.
۲ـ بیان حالت خود؛ تشریح لحظه های پایانی
پس از شروعی صمیمانه و مؤدبانه، سخن حضرت با بیان حالت و چگونگی زندگانی، جاذبه ای دیگر به خود گرفته، می فرماید:
«لم یبق لی اِلاّ رمَقٌ من الحیاه».۱۰
برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است.
بدیهی است در این لحظه که روحیه ای خاص و لحظاتی حساس وجود داشته، درخشانترین واژه ها بیان خواهد شد از این رو به تشریح زمان خود پرداخته می فرماید:
«و حان زمانُ الرّحیل و الْوَداع».۱۱
زمان کوچ و خداحافظی فرا رسیده است.
گرچه واژه ها و عبارات از تصویر چنین لحظاتی عاجزند و فضای محلی که فاطمه(س) سخنانی اینچنین آتشین و ماتم زا برای علی(ع) بیان می کرده کاری غیر ممکن به نظر می رسد، اما با نگاهی به انبوه عشق و ارادت امام(ع) به رسول خدا(ص) و مهر و محبت بی پایان او به فاطمه زهرا(س) می توان چهره فرورفته در غم و وجود لبریز از ماتم او را تصور نمود و از فضای بسیار سنگین و دردآلود اطراف پیکر آن بانوی دردمند اطلاع یافت.
می توان گفت اوج اندوه امام(ع) آن زمان بود که همسر عزیز و باوفایش رو به او کرده فرمود:
«فاستمع کلامی فَاِنَّکَ لا تسمع بعد ذلک صوت فاطمه ابدا.»۱۲
سخنان مرا بشنو که پس از این صدای فاطمه را نخواهی شنید، هیچ گاه.
ناگفته پیداست که جلب توجه فاطمه به سخنان خود با کلمه «فاستمع» (سخنان مرا بشنو) ـ که صدای مظلومیت و مهربانی در لابه لای حروف به گوش جان می رسد ـ و اشاره به خاموشی همیشگی خود با عبارت: پس از این صدای فاطمه را نخواهی شنید هیچ گاه، چه موج سهمگینی از بلا و اندوه در وجود علی(ع) به پا می کند و آیا غیر از تحمل و توان خدادادی می توان تفسیر دیگری یافت؟
۳ـ شروع سخن؛ نخستین وصیت
بیان خواست ما با دیگران، گاه با «امر» است که در آن از فراز اقتدار، آمرانه لب به سخن می گشاییم و دستور می دهیم؛ گاهی «التماس» است که در حالت ضعف و نیاز و ناتوانی، خواسته خود را طلب می کنیم و زمانی «خواهش» یا «سفارش» است که جلوه ای از برابری، دوستی و صمیمیت در آن نمایان است. گزینش کلماتی که چنین هاله ای از مفاهیم همراه داشته باشد، فضای عبارات و جملات را دگرگون می کند و نشان از نوعی مهربانی و همدلی دارد.
به سخنان دخت آفتاب، حضرت زهرا(س) برمی گردیم و پس از تشریح لحظه ها و حالات او، عبارت آغازین آن بانو را می نگریم: اوصیک.۱۳ سفارش و وصیت می کنم ... .
چنان که می نگریم، گستره تواضع، بزرگواری، صفا و صمیمیت در وجود فاطمه(س) چنین واژه پرمفهومی را بر شاخسار بیان آن عزیز نمایان ساخته است. در حالی که هرگاه به جای آن چنین واژه هایی می فرمود برای همسر دلبندش و دیگران هیچ گونه ناهنجاری نداشت:
ـ از تو می خواهم که ...
ـ به تو می گویم که ...
ـ بعد از من چنین کن ...
ـ مبادا ...
و ...
پس از این واژه، نخستین وصیت آغاز می شود:
اوصیک اوّلاً ان تَزَوَّجَ بعدی.۱۴
نخستین سفارش من به تو این است که پس از من ازدواج کنی.
آنجا که «خود و خودخواهی» حضور نداشته باشد و «غیرت و تعصب بی جا» کم رنگ و بی رنگ باشد، نسیمی صفابخش بر تمامی بدبینیها و بدگوییها ـ که ازدواج شوهر پس از رحلت همسر نشان از بی مهری و دوری از وفا و وفاداری است ـ روانه می شود. از بلندای خردمندی و آینده نگری، مصلحت و صلاحدید همسر و فرزندان دیده شده، ضمن بیان فلسفه ازدواج ـ که در سخن بعدی بدان می رسیم ـ مورد ازدواج شوهر نیز معرفی می شود و می فرماید:
«... با بنه اختی اَمامِه فَاِنَّها تکون لولدی مثلی».۱۵
نخستین وصیت من به تو آن است که پس از من با اَمامه؛ دختر خواهرم ازدواج کنی زیرا او همانند من به فرزندانم مهربان و دلسوز است.
شیوه سخن و ترتیب منطقی عبارات به گونه ای است که نخست علی(ع) را به ازدواج، ترغیب و تشویق نموده، سپس فرد شایسته را معرفی کرد، آنگاه با دلیلی آرام بخش و گویا، علت پیشنهاد خود را به ازدواج با «اَمامه» توضیح می دهد که نشان از عاطفه و عشق مادری به فرزندان خواهد داشت
در پی این سخن، حقیقتی را که دست آفرینش به عنوان غریزه در نهاد آدمی نهاده است و مخالفت همسر با آن کاری خودخواهانه و مبارزه نادرست شخص عملی جاهلانه است، بدان می پردازد و می فرماید:
«فَانَّ الرّجال لابُدَّ لهم من النساء».۱۶
همانا مردان برای زندگی خویش، نیاز به زنان دارند.
دریغا که تاب و توان دیدن آفتاب وجود آن یگانه دوران و پاک بانوی آفرینش وجود نداشت و در حالی که بیش از هجده بهار از عمر او نگذشته بود، تمامی شیفتگان از سخن و سیره ده ها ساله او محروم شدند.
به راستی اگر آن عزیز آسمانی همانند پدر و شوهر، ۶۳ سال می زیست، اکنون چه آثار و برکات جاودانی از او در دست ما بود و چه گنجینه های دانش و بینشی با خود داشتیم؟! برای لحظه لحظه همسران جوان، میانسال و کهنسال الگویی عملی، پویا و تمام عیار ارایه می دادیم و از زندگانی دو معصوم درسهای انسان ساز فراوانی بیان می کردیم.
افسوس که باید آه حسرت از اعماق وجود برکشیم و در چنین ایامی تنها با اشک دیده و آه دل احساس خود را ابراز کنیم و به محضر آن یاس یاسین بگوییم:
آنجا که «خود و خودخواهی» حضور نداشته باشد و «غیرت و تعصب بی جا» کم رنگ و بی رنگ باشد، نسیمی صفابخش بر تمامی بدبینیها و بدگوییها روانه می شود.
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی
کی عطرسای مجلس روحانیان شدی گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی
دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست؟ از تو کرشمه ای و ز خسرو عنایتی۱۷
۴ـ مخفی بودن مراسم؛ استمرار مبارزه
پیکارهای عقیدتی و مبارزه های فکری فرهنگی، عرصه ای برتر از جغرافیا و مکان؛ تاریخ و زمان دارد. از آغاز آفرینش تا پایان هستی بوده و هست و خواهد بود. شعاع این مبارزه فراتر از درگیری افراد بر سر دارایی، توانایی، زیبایی و یا مقام اجتماعی خواهد بود که اینها گذرا، ظاهری و کم ارزش بوده و نقشی بنیادین در زندگی انسانها نخواهند داشت اما پیکارهای عقیدتی گستره ای بی کران از همه انسانها، ارزشی افزون همانند هدایت و سعادت افراد و قداستی برتر از باورهای دیگران با خود داشته، فطرت انسانها را به سرچشمه جاودانگی می رساند و هدف آفرینش را که معرفت، عبودیت و ابدیت است فراهم می سازد. در پرتو این حقیقت رابطه انسانها با خود، دیگران و خداوند ترسیم می شود و هستی در نگاه آدمی جلوه ای نو، زیبا و هدفمند می یابد.
آنان که در این صحنه حق جو و حق گرا گردند، به یقین «به اضافه بی نهایت» شده اند و کسانی که هوا و هوس سکاندار وجودشان گشته از ساحل نجات و رستگاری فکری و فرهنگی دور شوند، «منهای بی نهایت» می شوند. از این رو است که جنگهای عقیدتی، مرز نمی شناسد و میدان مبارزه آن، همه دلهای پاک و سیرتهای سپید است. ارزشی برتر از «حکومت» داشته و عرصه ای گسترده تر از «فدک» دارد. آنچه در این میان مورد اختلاف دو جبهه حق و باطل است «انسان» است؛ یعنی برترین موجود آفرینش و سعادت او، و آنکه در هر زمان بیرق این مبارزه را بر دوش دارد؛ «رسول» است با «رسالت الهی»؛ «امام» است با «ولایت خدایی» و «فقیه» است با «ولایت دینی».
اگر فاطمه زهرا(س) تنها و بی یاور به دفاع از ارزشهای اصیل اسلامی پرداخت؛ گاه با محاجّه ها و خطبه های خود به دفاع از حق از دست رفته خود همت گماشت و در صحنه های مختلف از امام زمان خود و امامت او پشتیبانی
جنگهای عقیدتی، مرز نمی شناسد و میدان مبارزه آن، همه دلهای پاک و سیرتهای سپید است. ارزشی برتر از «حکومت» داشته و عرصه ای گسترده تر از «فدک» دارد.
کرد، به یقین ارزشهای مادی فدک به تنهایی و جلوه های ظاهری حکومت، مورد نظر فاطمه(س) نبود، بلکه نگاه ژرف و الهی او انحراف صراط مستقیم سعادت را در بیراهه حکومت و سراشیبی سقوط احکام آسمانی اسلام و ارزشهای الهی را در غصب فدک می نگریست؟ بیراهه و سراشیبی که پرتگاههای مرگبار عزت، افتخار و سربلندی مسلمانان را در پیروی از بهترین انسانهای روی زمین در پی داشت.
این بصیرت و بینش عمیق، دخت رسول اللّه (ص) را بر آن داشت، پس از مبارزه رو در رو و سنگین با غاصبان خلافت، پیکار حق علیه باطل را پس از حیات خویش استمرار بخشد و برای همیشه پرسشی دردآلود را در ذهن انسانهای آزاده بر جای گذارد و به همسر مظلوم خود این گونه وصیّت نماید:
«اذا توفیتُ لا تُعْلِمْ اَحَداً»۱۸
پس از وفات من، هیچ کس را آگاه مکن!
پس از آن برخی از مَحْرَمان ولایت را نام برد، تا در مراسم شرکت کنند:
«الاّ ام سلمه و ام ایمن و فضّه و من الرّجال ابنیّ و العبّاس و سلمان و عمارا و المقداد و اباذر و حذیفه».۱۹
مگر ام سلمه و ام ایمن و فضّه را، و از مردان، دو فرزندم حسن و حسین و عباس و سلمان و عمار و مقداد و اباذر و حذیفه را.
عمق فاجعه چنان است که زهرای مظلوم و معصوم را بر آن داشته، تأکید دیگری با بیانی صریح و شفاف نسبت به مقصود خود بیان کند:
«اوصیک اَنْ لا یشهد احد جنازتی من هؤلاء الذین ظلمونی و اخذوا حقّی فانّهم عدوّی و عدوّ رسول اللّه ».۲۰
تو را وصیت می کنم که هیچ کس از آنان که به من ظلم و ستم کرده اند و حق مرا گرفتند، نباید در تشییع پیکرم شرکت کنند! زیرا آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند.
و بار دیگر، افزون بر بیان علت ممانعت آنان، با واژه هایی دیگر، غم و اندوه نهفته در درون خود و بغض فرو رفته در وجود خویش را بیان می کند:
«و لا تترک اَنْ یصلّی عَلَیَّ احدٌ منهم و لا مِنْ اَتْباعِهِمْ».۲۱
واجازه مده که فردی از آنان و پیروانشان بر من نماز بگزارد.
پس از این سخن شیوه عمل به وصیت خود را تشریح نموده و هنگام مراسم تشییع و دفن خود را بیان می فرماید تا به دور از دیدگان دیگران انجام پذیرد:
«و ادفنّی فی اللیل اذا اَوْهَنَتِ الْعیُونُ و نامَتِ اْلاَبْصارُ».۲۲
مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته است.
توجه فاطمه(س) به لحظه ها و صحنه های مراسم، نشان از گستره بیزاری او از بی وفایان، پیمان شکنان و ستمگران دارد، از این رو از عبارت «اوهنت العیون» استفاده می کند؛ یعنی زمانی که چشمها سست و ضعیف شده و با اندک صدایی گشوده نمی شود۲۳ و دیدگان به
پی نوشت :
۱ ـ فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمد سیّاح، ج۱ و ۲، ص۱۵؛ مجمع البحرین، طریحی، مجلد اول، ص۵۱ و ۵۲.
۲ ـ حضرت آیت اللّه حسن زاده آملی.
۳ ـ سوره طه، آیه ۴۴.
4 ـ نوادر راوندی، ج۵، ص۳۸۹.
5 ـ همان، ص۳۹۲، (ادّبنی ربی فاحسن تأدیبی).
۶ ـ بحارالانوار، مرحوم مجلسی، ج۱۶، ص۲۳۱. (اَنَا ادیب اللّه و علیٌ ادیبی».
۷ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰.
۸ ـ رک: کتاب زهره الرّیاض کوکب الدّری، ج۱، ص۲۵۳.
۹ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۷ و ج۷۸، ص۲۵۳ و ۲۵۶ و ج۲۸، ص۳۰۴.
۱۰ ـ زهره الریاض کوکب الدّری، ج۱، ص۲۵۳.
۱۱ ـ همان.
۱۲ ـ نهج الحیاه، ص۳۱۴.
۱۳ ـ علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۸.
۱۴ ـ اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۲۱.
۱۵ ـ احتجاج طبرسی، ص۵۹.
۱۶ ـ کتاب عوالم، ج۱۱، ص۶۰۷.
۱۷ ـ دیوان حافظ، غزل شماره ۴۳۰.
۱۸ ـ انساب الاشراف، ص۴۵؛ دلائل الامامه طبری، ص۴۴.
19 ـ کوکب الدّری، ج۱، ص۲۴۳؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۱۰؛ بیت الاحزان، ص۱۷۶.
۲۰ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۹ و ج۷۸، ص۲۵۳ و ۲۵۶ و ج۲۸، ص۳۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۲۱.
۲۱ ـ علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۸؛ اعلام الوری طبرسی، ص۱۴۹.
۲۲ ـ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۹.
۲۳ ـ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۳ و ۴، ص۱۷۴۳ری، اینها نشان از تصمیم راسخ و قطعی فاطمه(س) در اعلان برائت و بیزاری از دشمنان دارد. ادامه وصایای فاطمه زهرا(س) را در بخش آینده پی می گیریم. 


منبع : پایگاه مذهبی سبطین
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

احادیث حضرت معصومه سلام الله علیها
اخلاق و سيره چند بعدى امام عصر عجل اللَّه تعالى ...
منافع عجيب صدقه‏
نام محمد صلی الله علیه و آله وسلم در آفاق ملکوت
توبه آدم‏
شهادت امام محمد تقی، جواد الائمه (ع) تسلیت باد
زندگینامه حضرت معصومه(س)
وظیفه ما در مقابل اموات که در برزخ هستند چیست؟
تمثیلی از ذات پاک خداوند
تأملی در معنای « رکوع» در آیه ولایت

بیشترین بازدید این مجموعه

اسلام يگانه راه نجات
راهکارهاي عملي براي کنترل چشم چراني
ویژگیهای اخلاقی حضرت علی اکبر (علیه السلام)
مرزهاى زندگى‏
باب الله بودن پیامبر و اهل بیت (ع)
دو سند روشن بر مظلومیّت سبط اکبر
فرهنگ دختر دارى‏( به مناسبت روز دختر)
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
دو شاخصه برای پیروان مولای غدیر!
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^