فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تفويض امور به خداوندبه چه معناست؟

  تفويض يعني خداوند همهﯼ امور انسان و سرنوشت او را به خودش واگذار نمايد. اين نظريه نيز برخلاف دلايل عقلي و نقلي ماست و بلكه دلايل بر نفي آن، بيش از دلايل نفي جبر است و توجّه به نفي تفويض، بيشتر از نفي جبر مورد نياز است؛ براي آنكه به وادي شرك نيفتاده و خيال استقلال و بي نيازي از خداوند در خود ننماييم.
يكي از دلايل عقلي مسئله آن است كه حقيقت انسان، مانند موجودات ديگر، وابستهﯼ به خداوند است؛ يعني ثبات و قوامي براي او نيست، مگر به خداوند متعال؛ و انسان براي ماندنش هر لحظه به نظر لطف او نيازمند است. افزون بر آنكه توانايي انسان بر افعال خارجي، به وسيلهﯼ اعضا و جوارح و وسايل و اسبابي است كه همگي در اصل وجود و كمك رساني به انسان نيازمند خداوند متعال هستند. و نيز انسان انگيزه هاي گوناگون فراواني دارد كه هريك او را به عمل مطلوب خود فرا مي خواند. پس با اين همه نياز و فقري كه انسان در همهﯼ ابعاد زندگي به خداوند متعال دارد، چگونه مي توان به تفويض در افعال او معتقد شد؟
علاوه بر آيات و روايات گذشته كه همهﯼ امور را متوقّف بر مشيّت خداوند مي داند، آيات ذيل نيز در نفي تفويض ظهور دارد:
«ولا ينفعكم نصحي ان اردتان انصح لكم ان كان الله يريد ان يغويكم؛ اگر بخواهم شما را نصيحت كنم، صيحت من سودي به شما نمي دهد؛ اگر خداوند اراده كند شما را گمراه كند». (هود/34)
«ومن يرد الله فتنته فلن تملك له من الله شيئاً اولئك الذين لم يرد الله ان يطهّر قلوبهم؛ هركس خداوند اراده كند كه او را به فتنه (امتحاني كه منجر به فساد و گناه يا عذاب مي شود)‌ اندازد، تو نمي تواني او را حفظ كني. آنان كساني هستند كه خداوند نخواسته است دلهاي آنان را پاكيزه كند». (مائده/41)
«فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام؛ پس هركس را خداوند اراده كند كه هدايت كند، سينهﯼ او را براي پذيرش اسلام باز و گسترده مي كند». (انعام/125)
«ولو شاء الله ما اقتتلوا و لكنّ الله يفعل ما يريد؛ اگر خداوند مي خواست، آنان يكديگر را نمي كشتند؛ ولي خداوند آنچه بخواهد انجام مي دهد». (بقره/253)
«يريد الله ان لا يجعل لهم حظّا في الآخرة؛ خداوند اراده كرده است كه بهره اي در آخرت به آنان ندهد».
(آل عمران/176)
«وما كان لنفس ان تؤمن الاّ باذن الله؛ هيچ كس نمي تواند ايمان آورد؛ مگر به اذن خداوند». (يونس/100)
«انّك لا تهدي من احببت ولكنّ الل يهدي من يشاء؛ تو (نمي تواني) هدايت نمي كني كسي را كه دوست داري؛ ولي خداوند هدايت مي كند هركه را بخواهد». (قصص/56)
از طرفي، تعدادي از روايات صريحاً جبر و تفويض را مردود دانسته و در برخي از آنها فرموده: «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين؛ نه جبر (در اعمال بندگان)‌ هست و نه تفويض؛ بلكه حقيقتي بين اين دو نظر است». و در نقل ديگر فرمود: «منزلي بين دو مرتبه است».
در اينجا دو تفسير غلط در اين حديث هست:
اوّل: اختصاص دهيم دليل نفي جبر را ( لا جبر) به افعال اختياري و اختصاص دهيم نفي تفويض (لا تفويض) را به افعال غير اختياري؛‌ مانند ضربان قلب و گوارش غذا. پس افعال اختياري به صورت مطلق به دست ماست.
دوّم: منظور از نفي جبر در افعال، نفي جبر تكويني است؛ يعني در نظام خلقت، بشر در اعمال خود مجبور نيست و منظور از نفي تفويض، نفي آن در مقام تشريع و قانون است؛ يعني انسان ها از نظر شريعت و احكام به حال خود رها نشده اند و منظور نفي اباحي گري است.
ولي هر دو باطل است. زيرا اگر منظور ين دو تفسير بود، فهميدن آن ابهام و پيچيدگي چنداني وجود ندارد؛ تا ائمّه? دربارهﯼ آن بفرمايند: نمي فهمد «امر بين الامرين» را مگر عالم كامل يا كسي كه نزد او اين مسئله را آموخته باشد؛ چنانكه در روايت كافي با سندش از صالح بن سهل، از بعضي از اصحابش، از امام صادق(ع) نقل مي كند. {کافی ج1 ص159}
يا آنكه بفرمايند: اين مطلب (امر بين الامرين) درياي عميق است؛ چنانكه در كتاب توحيد با سند خودش از عبدالملك بن عنتزه شيباني از امير المؤمنين(ع) آمده است. {توحید ص365}
يا آنكه در روايت ابن سنان از مهزم از امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال از حقيقت (امر بين الامرين) بفرمايد:‌ اگر به تو پاسخ آن را بگويم، كافر مي شوي. {بحار ج9 ص53 به نقل از توحید} يا آنچه از فقه الرّضا(ع) نقل شده: از عالم(ع) رسيده است: منزلتي بين دو منزلت در معاصي و اشياء ديگر نظر صحيح و مورد قبول است. پس خداوند جليل و عزيز انجام دهندهﯼ كارها و حاكم و مقدّر كننده و تدبير كنندهﯼ امور است. {بحار ج5 ص54}
پس علّت اشكال و پيچيدگي معناي ظاهري روايت آن است كه نفي جبر و نفي تفويض هر دو به افعال اختياري تعلّق مي گيرد؛ نه آنكه يكي به افعال اختياري يا جبر تكويني و ديگري به افعال غير اختياري با جبر تشريعي تعلّق گيرد. و اينكه در بعضي از روايات؛ مانند نامهﯼ امام عليّ النّقي(ع) جبر، به جبر تشريعي تفسير شده، يا به خاطر آن است كه سؤال كننده از فهميدن دقيق مسئله عاجز بوده يا اينكه اين بيان با فهم عمومي تناسب بيشتري داشته؛ زيرا همگان مي فهمند كه از نظر احكام شرعي، ما به حال خود رها نشده ايم.


منبع : پاسخگو
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

قاتل حضرت زهرا کیست؟
چرا شمر( این جانباز جنگ صفین در رکاب امام علی(ع)) ...
چرا سوره «الرحمن» را عروس قرآن می‌گویند؟
تحمل مصائب چگونه امکان دارد ؟
راه رسیدن به یقین چیست و چگونه است؟
آیا امام حسین(ع) قبل از تمام شدن اعمال حج تمتع مکه ...
ادامه تحصیل در رشته دانشگاهی ارجحیت دارد یا رشته ...
راه رسیدن به تقوای الهی و ثابت قدم ماندن در صراط ...
نام مبارک پیامبر گرامی ...
آيا تلاش براي كسب روزي با رازقيّت خداوند منافات ...

بیشترین بازدید این مجموعه

تقيه چيست و انجام آن در چه مواردي لازم است؟
معناي واقعي توبه چيست و چگونه مي توانيم خود را از ...
فرق حيوان با انسان در چیست؟
من همیشه با حجاب بودم هیچوقت در هیچ شرایطی نه ...
من نمازم را میخوانم ولی موهایم به مقدار کمی از ...
راه ترک خودارضایی ( استمنا ) چیست؟
قضا و قدر چیست؟ آیا مقابل اراده و اختیار انسان ...
راه رسیدن به یقین چیست و چگونه است؟
برای در امان ماندن از جن زدگی چه باید کرد؟
چرا سگ نجس است و نمی‌توان آن را درخانه نگه داشت؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^