فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اولین سفر رسمی برای تبلیغ

تابستان بعد خود را آماده کردم و برای تبلیغ ده روزه به تربت حیدریه رفتم . مردم استقبال خوبی کردند . شب ها علاوه بر مسجد ، میدانگاه نیز پر از جمعیت می شد. در آن سالها ، یعنی 1345-1346 ، دولت سپاهیان دانش و بهداشت را به اقصا نقاط ایران می فرستاد تا تحت این عنوان فریبنده ، به درون جامعۀ کوچک روستاها رخنه کنند . سپاهیان افرادی بودند که طی دوره های آموزشی و تلقینات شیطانی مأموریت داشتند مردم پاک و معتقد روستاها را در اعتقاد و دین خود سست کرده ، جوانان را به فساد بکشانند .
تربت حیدریه حوزۀ قدرتمندی داشت . روزی علمای حوزه را جمع کردم و پیشنهاد دادم که بهتر است قبل از آن که سپاهیان دانش به روستاهای اطراف شهر رخنه کنند ، طی برنامۀ منظمی طلاب با سواد را در ایام آخر هفته به روستاهای دور و نزدیک بفرستیم تا با برگزاری جلساتی مردم را جذب کنند و خود آموزش دین و دانش را برای آنها شروع کنند . همه با خشنودی و خرسندی استقبال کردند . شب نیز بر روی منبر مسئله را با مردم در میان گذاشتم و از آنها خواستم در این امر خیر شرکت کنند و مخارج ایاب و ذهاب طلاب را بر عهده گیرند .
طبق آمارگیری ، مشخص شد که حدود یکصد روستای دور و نزدیک باید زیر پوشش قرار گیرد . روز بعد با دفتری در دست ، همراه آقای صدرالدین ربانی در کوچه و بازار شهر راه افتادیم و از مردم خیر ثبت نام کردیم . قرار بر این بود که هر داوطلبی مبلغ پیشنهادی خود را ماهانه پرداخت کند . بحمدالله مردم استقبال خوبی کردند و این مهم به خوشی و خرمی آغاز شد .
بیشتر مردم استان خراسان در ان زمان مقلد آیت الله العظمی شاهرودی بودند . پسر ایشان زمانی به تربت آمده بود ، و خبر این حرکت شایستۀ ما را به سمع مبارک  پدر رسانده بود . ایشان اجازه فرمودند که اگر لازم شد در این کار از سهم امام هم استفاده شود . پس از چندی نیز ماهانه مبلغی از دفتر ایشان به موسسه میرسید .
رفت و آمد ما به تربت حدود هشت سال طول کشید و هر سال مردم بیش از پیش به ما ارادت پیدا می کردند. زمانی که می خواستم برگردم ، چند تن از روحانیون با عدۀ زیادی از مردم ، بوسیله دهها ماشین مرا بدرقه کردند و در کنار قناتی به نام « قند آب » با هم وداع کردیم .
بعد ها طبق آماری چاپ شده در دفترچه ای که برای من فرستادند ، مشاهده کردم به دست همان گروه چندین غسال خانه ، مسجد و .... در دهات ساخته و دهها مریض ، بستری و معالجه شده اند ؛ از جمله 10-15 نفر مبتلا به کوری ، با عمل جراحی بینایی خود را به دست آورده اند .
روزی در تربت بر روی منبر بر ضد دولت شاه عنوان کرده بودم که نه تنها قوانین آنها بر خلاف اسلام و قرآن است ، بلکه هیچ ضمانت اجرایی هم ندارد و قانونی که با مخارج هنگفتی به تصویب می رسد ، با اندک رشوه ای توسط مجریان دولت زیر پا گذاشته می شود . هم چنین بر ضد قوانین سازمان ملل برای مردم صحبت و خاطر نشان کرده بودم که همۀ اینها به نفع زورگویان و استعمارگران و بر ضد مستضعفان و محرومان است . شرح کارها و منبرهای من به گوش ساواک رسیده بود ؛ از این روی مرا احضار کرده ، مواخذه و تهدید کردند .  


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان
رویای صادقه
شهر به شهر برای تثبیت انقلاب
عتاب پیامبر اکرم (ص)
به عشق وطن
شروع تبلیغ
درس خارج
آرامش و برکت منبر
فضای باز سیاسی
پرچم های دعای کمیل

بیشترین بازدید این مجموعه

توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^