فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

موضوع اخلاقی - جلسه بیستم - ارزش كتاب و كتابخواني

                                                      بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب  العالمين  و الصلوة و السلام علی سيد الانبياء و المرسلين حبيب الهنا وطبيب نفوسنا ابی‌القاسم محمد صلی الله عليه و علی اهل بيته   الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمين.

ارزش كتاب و كتابخوانى
موضوع كتابت و نگارش از گرانمايه‌ترين و مهمترين امور بشر محسوب مي‌شود؛ چرا كه كتابت بزرگترين عامل صيانت و نگهبانى از انديشه‌ها و علوم دانشمندان است.
بقاى علوم و انديشه‌ها كه باعث رشد فكرى و عملى اجتماع مي‌شود به وجود كتابت است. علم با تمام ارزش ذاتي‌اش اگر انتقال پيدا نكند و محبوس بماند كوچكترين ارزش ندارد.
 توجه اسلام به كسب علم
اسلام، به علم و دانش اهميتى ويژه و ارزشى فوق‌العاده مي‌دهد تا جايى كه دستور داده شده است كه:
«اُطْلُب العِلْمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحدِ»
«از گهواره تا گور دانش بياموز». و يا پيامبر اسلام (ص) امر مي‌كنند كه: «طلب دانش بر هر مسلمانى فرض است» . دانشجويان مورد محبت خداوند متعال هستند و باب ارزش نگارش و كتابت فضل علم ـ كه در روايات و آيات قرآن كريم بابى بسيار گسترده است ـ بيانگر اهتمام ويژه اسلام به علم‌اندوزى است.
 
ارزش نگارش و كتابت
كتاب يعنى اوراق منظمى كه حاوى يك سلسله مسائل علمى و انديشه‌هاى ژرف‌نگران مي‌باشد.
كتاب و نوشته حافظ علوم بشرى و قلعه محصولات فكرى و وسيله انتقال علوم به ديگران و روشنگر زمانها و نسلها است و سبب احياى تاريخ و فرهنگ ملتها و اقوام مختلف است.
اهل‌بيت عصمت و طهارت: سفارش بسيار زيادى در امر كتابت و نگارش مطالب علمى به صورت مطلق دارند و در روايات مختلف به مطالب ارزشمندى كه دليل ارزش كتاب و نگارش آن است اشاره فرموده‌اند.
در اين راستا وجود مبارك رسول اكرم (ص) مي‌فرمايند: «علم و دانش را به بند كشيد و از آن نگهبانى كنيد. عرض كردند: چگونه علم را به بند كشيده شود؟ فرمود: كتابت و نگارش آن». 
 در اين روايت پيغمبر اسلام (ص) بصورت مطلق به كتابت مطلق علم امر مي‌نمايد.
و يا امام صادق (ع)  مي‌فرمايند: «اِحْتَفِظُوا بِكُتبِكُم، فَإنَّكُم سَوف تَحتَاجونَ اليها»  :«كتابهايتان را نيك نگاهدارى كنيد زيرا كه بزودى به آنها نيازمند خواهيد شد».
«بنويس، و دانش خويش را در ميان برادرانت منتشر ساز و چون مرگت فرار رسد كتابهايت را (از دست مده، مفروش، تلف و پراكنده مساز، بلكه) براى فرزندانت به ارث باقى بگذار. زيرا زمانى پرفتنه و آشوب خواهد آمد كه مردمان تنها به كتابهاى خود انس گيرند و سرگرم گردند». 
اين تعاليم و دهها مانند آن، باعث شيوع كتابت و نوشتن علم و زياد شدن نسخه كتابها و رواج كتاب و تأسيس كتابخانه و ترويج علم و تأليف و خواندن كتاب و وقف كردن كتاب و كمك به تأسيسات علمى و كتابخانه شده است.
  توصيه پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع)

 مردى از انصار به محضر مبارك پيغمبر اسلام(ص) مي‌رسيد و در مجلس او شركت مي‌كرد و سخنانى از آن حضرت مي‌شنيد كه سخت او را به وجد مي‌آورد و براى او شگفت‌انگيز مي‌نمود، بطوريكه شيفته سخنان آن حضرت مي‌شد؛ ولى نمي‌توانست آنها را به خاطر بسپارد. لذا نگرانى خود را از جهت ضعف و كمبود حافظه، با حضرت در ميان گذاشت.
رسول خدا9به او فرمودند: براى حفظ و نگاهدارى اين سخنان، از دست خويش مددگير و به دستش اشاره فرمود كه گفتار و بياناتش را بنويسد .
امام مجتبى(ع) فرزندان و خواهرزادگان خود را فرا مي‌خواند و به آنها مي‌فرمود: اگر چه شما هم اكنون به عنوان افراد كوچك و خردسال فاميل و قوم و خويش خود بشمار مي‌آييد ولى اين اميد هم وجود دارد كه بزرگان قوم و گروهى ديگر باشيد؛ لذا بر شما لازم است كه علم و دانش را فرا گيريد. و اگر در جمع شما كسانى ديده شوند كه نتوانند علم و دانش را فرا گيرند و يا در خاطر بسپارند بايد به نگارش علم قيام كرده و آن نوشته علمى را در خانه‌هاى خويش قرار داده و از آن نگهبانى كنند .
ابن بصير مي‌گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مي‌فرمودند: «براى نگارش ]حقايق دينى[ دست به كار گرديد؛ زيرا شما نمي‌توانيد اين حقايق را ـ جز از طريق نگارش آن ـ در خاطر خود حفظ نموده و از آن نگاهبانى كنيد». 
پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد:
«هنگامى كه مؤمنى از دنيا مي‌رود حتى اگر يك برگ نوشته از علم خود باقى بگذارد، اين برگ بصورت پوشش و حفاظى ميان او و ميان آتش جهنم خواهد بود، و خداوند متعال در برابر هر حرفى كه در آن نگارش يافته است، شهرى گسترده‌تر از دنيا و آنچه در آن است به وى عطا مي‌كند». 
 اين مطالب گوشه‌اى از ارزش علم، عالم و علم‌اندوزى و نگارش علوم از ديدگاه اهل‌بيت: مي‌باشد. در اين باب مطالب آنچنان گسترده است كه اگر بخواهيم تمام آن را ذكر كنيم مثنوى هفتاد مَن خواهد شد؛ تنها براى تكميل اين بحث شكل تدوين يكى از مشهورترين كتب دينى و منابع علمى شيعه را كه بر اساس آيات و روايات تنظيم شده است يعنى كتاب اصول كافى را نقل مي‌نمائيم.
 ارزش علم از ديدگاه يكى از مهمترين كتب شيعه
مرحوم ثقةالاسلام كلينى1كه خود بيست سال از عمر شريف خويش را با تلاش طاقت‌فرسا در راه تأليف كتاب «الكافى» گذرانده است در مقدمه كتاب ارزشمند خود به بحث پيرامون اهميت تحصيل علم و آگاهى و لزوم ترويج  آن از نظر دين مي‌پردازد. بايد توجه داشت كه تفاوت انسان و حيوان به همين علم و آگاهى بستگى دارد. اسلام، جهل و نادانى را به هيچ عنوان جايز نمي‌داند اگر جهالت و نادانى جايز بود هيچ تكليفى در عالم براى بشر ايجاد نمي‌شد كتابى بر پيغمبرى فرود نمي‌آمد و هيچ يك از انبياء به نبوت برانگيخته نمي‌شدند، پس بايد بگوييم كه فلسفه دين و نبوت بيرون آوردن بشر از جهل و نادانى است و اين مقام جز با كسب علم حاصل نمي‌شود اين منطق دين خداست. دين خدا در ابتدا انسان را به خردورزى و فرزانگى و داشتن شخصيت عقلى فرا مي‌خواند و مردمان را به كار عقلى و تفكر دعوت مي‌كند لذا اين همه ارزش به دانش در دين خدا داده شده است. براى آنكه گوشه‌اى از اهميت علم، عالم و صاحبان كتب و انديشه‌هاى دينى و ديگر انديشمندان بيان شود تنها به برخى از عناوين كتاب الكافى در باب فضل علم و دانش اشاره مي‌نمائيم كه در هر باب روايات مختلفى بيان شده است:
باب اهميت علم و وجوب طلب آن و ترغيب بر آن.
باب تعريف علم و برترى عالمان.
باب ثواب عالمان (آنان كه دانش اندوخته‌اند) و متعلمان (آنان كه در حال دانش اندوزيند).
باب چگونگى حال عالمان و دانايان.
باب مقام عالمان و دانشمندان.
باب زيان فقدان عالمان و دانايان.
باب ارج نشست و برخواست و گفتگو با عالمان و دانشمندان.
باب اهميت پرسش از دانايان و گفتگو با آنان.
باب ترغيب به ياد دادن و آموختن دانش و علم به همگان.
باب نكوهش ندانسته‌گويى.
باب نكوهش كردار غير مبتنى بر علم و دانايى.
باب لزوم به كار بستن علم و دانايى.
باب مسئوليت دامنه‌دار عالمان و دانايان.
باب اهميت كتاب و نقل علم و فضيلت نوشتن علم و نگهدارى و استناد به كتاب.
آنگاه پس از پايان دادن به اين بابها و مسايل بسيارى كه در آنها آمده است، به باب «توحيد» مي‌رسد.
از اينجا مي‌توان تصورى مختصر به دست آورد از نظام تربيتى اسلام: شروع از خرد و شناخت عنصر تعقل و بكار گرفتن آن، آنگاه پرداختن به علم و دانايى و آگاهى، آنگاه خداشناسى از روى بصيرت، سپس شناخت رهبر (كتابُ الحُجَّة)، و پس از تحصيل شناخت صحيح وارد شدن به صحنه حيات.
 و اين همه ارزش علم، جز با كتابت و نگارش محفوظ نمي‌ماند.
 كتاب عنصرى است كه بوسيله قلم بوجود مي‌آيد، قلمى را كه اگر در دست انسان مثبت باشد خدا به آن سوگند مي‌خورد   خداوند تبارك و تعالى انبياء و ائمه: را نسبت به ساير بشر در مقامى بالاتر و والاتر قرار داده است و پس از ايشان اصناف مردم به حسب فعاليتها و خدماتشان هر كدام داراى ارزشى مي‌باشد.
البته تمامى مردم در پيشگاه عدل الهى ابتداً مساوى مي‌باشند ولكن اعمال و رفتار آنها ارزش مي‌بخشد در بين اصحاب صناعات و دسته‌هاى مختلف مردم، عالمان صاحبان كتاب داراى ارزشى ويژه مي‌باشند. لذا مقام آنان پس از انبياى الهى و ائمه: بالاترين جايگاه است چرا كه انسانها به واسطه علوم و تأليفات آنان امورشان را تنظيم و روحيات و ملكات اخلاقيشان را تكميل مي‌نمايند. به واسطه انديشه‌هاى آنان و تأليفات آنان شهرها آباد مي‌گردد و انسانها از گمراهى نجات پيدا مي‌كنند و تمام صنوف مردم محتاج صاحبان انديشه و تأليف كتاب و نشر علم توسط آنان مي‌باشند.
 
انواع كتابها
اشاره شد كه در فرهنگ دينى ما توصيه زيادى به ثبت و نگارش مطلق علم شده است امّا آيا اين دليلى است بر اينكه هر كتابى خواندنى است؟ و يا ارزش صرف وقت جهت مطالعه آن را دارد؟ به طور كلى كتاب بر 2 قسم است:
 
1ـ كتب حاوى مطالب منفى:
برخى از كتب و نوشته‌ها حاوى مطالب خيالى و پوچ و بي‌اساس و باطل مي‌باشد و در جهت تخريب اخلاق و انسانيت تأليف شده است.
نگارندگان آن كتب بدون رعايت تقواى الهى و بدون توجه به شئوون بشرى با تأليفات و انديشه‌هاى خود، بشر را از مسير حقيقى و درك كمالات و فيوضات جدا كرده و به وادى ضلالت و گمراهى مي‌كشاند.
اسلام از اين دسته از كتب به عنوان كتب «ضالّه» ـ گمراه كننده ـ نام مي‌برد و خواندن و خريد و فروش و نگهدارى آن را حرام مي‌داند.
در اين باب فقهاى عظيم‌الشأن مباحث پربار از لحاظ فقهى مطرح كرده‌اند، البته تنها در يك صورت و آن هم براى پاسخگويى به اباطيل آنان مطالعه اين كتب براى متخصصين بلامانع است.
 اگر اين گونه مؤلفين از نوشتن اين گونه كتابها امتناع مي‌كردند، باطل اين مقدار گسترش نمي‌يافت و بشر تا اين حد گمراه نمي‌شد. چه انسانهايى كه در طول تاريخ با شبهه افكنىِ اين گونه كتب، از مسير حق خارج شده‌اند و كسانى كه در نشر و تنظيم اين كتب دخالتى دارند در معصيت تمامى گمراهان كه به اين وسيله گمراه شده‌اند شريك مي‌باشند. اينان با اين گونه كتب، ميدان جولان باطل را گسترده كرده‌اند و ظلم عظيمى به خود و بشريت نموده‌اند.
 
2ـ كتب حاوى مطالب مثبت:
كتابهايى كه جهت رشد انسان در زمينه‌هاى مختلف فردى و اجتماعى و علوم مختلف تأليف شده است از كتب مثبت و داراى ارزش مطالعه و صرف وقت به شمار مي‌آيد چه آن دسته از علومى كه مورد نياز زندگى مادى بشر و چه آن دسته از علوم كه مورد نياز زندگى معنوى بشر است و در جهت رشد انسان و تربيت و تكامل او و ساختن بناى تمدن و شخصيت او مي‌باشد.
اين گونه كتابها است كه اين همه پيرامون آن تعريف و تمجيد در منابع اسلامى نقل شده است و حضرت اميرالمؤمنين(ع) اين گونه كتب را باغهاى علما نامگذارى فرموده است كه: «الكُتُبُ بَساتينُ العُلَمَاء» .: «كتابها باغهاى انديشمندان است».

كتب مثبت وسيله‌اى براى هدايت
كتابهاى مثبت اسلامى عالي‌ترين مبيّن فرهنگ وحى و زحمات انبياء و امامان: در همه دوره‌ها و اعصار بوده و بيشترين ثواب ويژه مؤلفان آن است چون عبادتى بزرگ از طريق هدايت و ارشاد مردم و رساندن آنها به عالي‌ترين درجات انسانى و انتقال علوم الهى و معنوى به مردمان و حفظ و حراست از كلام گهربار ائمه معصومين: انجام داده‌اند.
رسول اكرم(ص)در باب هدايت يك انسان به اميرالمؤمنين(ع)مي‌فرمايد:
«لاَن يَهدِىَاللَّهُ عَلى يَريْكَ رَجُلاً خَيْرٌ مِمّا طَلَعَتْ عَليهِ الشَّمْس أو غَرُبَتْ» .«اگر خداوند به دست تو يك نفر را هدايت كند بهتر است از آنچه خورشيد بر آن طلوع يا غروب مي‌كند».
هدايت الهى كه توسط تأليفات گرانقدر مؤلفين شامل حال بشر مي‌شود باب خير عظيمى است كه از اين خير دائماً صاحبان تأليف بهره‌مند مي‌شوند و بر انسان نيز واجب است كه غير از آموختن لازمه‌هاى زندگى مادى، به تحقيق در امور معنوى و استفاده از مبانى دينى نيز بنمايد.
حضرت اميرالمؤمنين(ع)خطبه‌اى دارند كه در اين خطبه مي‌فرمايند: خداوند متعال با كتابهايى كه از جانب خود نازل كرده است و در اين كتابها دلايل آشكار خود را بيان فرموده و آيات خود را در اين كتابها قرار داده هيچ عذرى براى كسى در قيامت نسبت به برشكستگى معنوى براى اين چند روز دنيا باقى نگذارده است وجود اين همه حجت، انسان نمي‌تواند خود را از دايره هدايت الهى محروم بدارد.
 
ارزشمندترين كتب هستى
كتبى كه حضرت حق براى هدايت انسان قرار داده و خود نويسنده اين كتب مي‌باشد سه كتاب است:
1ـ كتاب تشريع:
يكى از كتبى كه حضرت حق خود مؤلف آن است مجموعه كتب آسمانى است كه از جانب خداى متعال به وسيله انبياى اولوالعزم براى هدايت بشر و الگوگيرى انسانها و دانستن طريقه صحيح زندگى در دنيا و مهيا شدن و بار بستن براى سفرى عظيم و بهره‌بردارى از آثار استفاده مثبت از اين كتب مقدس در آخرت نازل فرموده است.
مهمترين كتب آسمانى قرآن كريم است كه توسط آخرين پيامبر حضرت رسول اكرم(ص) فرو فرستاده است. كتابى كه مايه هدايت انسانها و نزول رحمت مادى و معنوى است:
«هدىً و رَحمَةً للمؤمنين».
انسانهايى كه مي‌خواهند در طريق سعادت ابرى واقع شوند بايد قرآن بياموزند و آن را تلاوت كنند و براى درك معانى آن از محضر ائمه اطهار: كسب فيض كنند به همين دليل در روايات اسلام ثواب بسيار زيادى براى خواندن قرآن بيان شده است كه ثواب خواندن هيچ كتابى به آن نمي‌رسد.
امام صادق(ع) ارزش خانه‌اى كه در آن تلاوت قرآن مي‌شود را چنين بيان كرده‌اند: «خانه انسان مسلمانى در آن تلاوت قرآن نمايد مانند ستاره درخشانى كه زمينيان مي‌بينند براى آسمانيان جلوه مي‌كند». 
و پيامبراكرم(ص) مي‌فرمايد: «خانه‌اى كه در آن قرآن زياد تلاوت شود خير و بركت آن زياد خواهد شد و همانگونه كه ستارگان آسمان براى زمينيان نورافشانى مي‌كنند آن خانه براى آسمانيان نورافشانى خواهد كرد». 
وقتى آثار تلاوت قرآن در خانه‌اى به اين حد باشد آيا مي‌توان تصور نمود كه ارزش تلاوت آن براى افراد به چه مقدار خواهد بود؟ آيا شايسته است كه اين‌كتاب با‌عظمت كه مهمترين و با ارزشترين كتابها محسوب مي‌شود به گوشه خانه‌ها و كتابخانه‌ها و مساجد و... كشانده شود و فقط به عنوان يك نماد و يا سمبل مسلمانى از آن استفاده شود؟.
 2ـ كتاب آفاق:
كتاب آفاق، نظام عظيم آفرينش و هستى است كه در مقام اراده حضرت حق لباس خَلق بر تن كرده و جلوگرى مي‌نمايد.
آسمانها و كهكشانهاى آن، ستارگان و سيارات و عجائب شگفت‌آور آفرينش آن ـ كه خود كتابى عظيمى است ـ بخشى از اين تأليف زيباى خداوندى است و در هر يك از اين مخلوقات، عجائبى است كه خود دنياى عظيمى مي‌باشد و در اين مقال تنها به اين مسأله اكتفا مي‌شود كه:
شنيدستم كه هر كوكب جهانى است
جــداگانه زمـين و آسمانى است
زمــين در جنــب ايـن افـلاك ميــنا
چــو خشـخاشى بود در قعر دريا
3ـ كتاب انفس:
كتاب انفس كارگاه وجود انسانى است كه خداوند در اين كتاب آيات و نشانه‌هاى خود را تأليف نموده است كتابى كه خداوند درباره آن مي‌فرمايد:
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي آلْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ». 
«به زودى نشانه‌هاى خود را در كرانه‌ها واطراف جهان ودر نفوس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه بي‌ترديد او حق است».
خداوند تبارك و تعالى با قلم صنع خود كتاب وجود انسان را تأليف نمود و در اين تأليف گرانمايه گوهر اختيار را براى كسب كمالات قرار داد تا انسان به آن مقامى نايل شود كه حتى ملائكه توانايى نيل به آن مقام را ندارد.
آرى! اگر انسان كتاب وجود را آنچنانكه او نوشته است مورد دقت قرار دهد اسرار الهى براى او منكشف خواهد شد و حضرت اميرالمؤمنين(ع)در اين زمينه فرمودند:
أتــزعم أنك جـرم صـغير
و فيك انطوى العا‌لم‌‌ الاكبـر
و انت الكتاب الـمبـين الذى
بـــاحـرفه يــظهر المضمر
 «آيا گمان مي‌كنى كه تو جسم كوچكى هستى در حالى كه خداوند در وجود تو عالمى بزرگ را قرار داده است تو آن كتاب آشكارى هستى كه با حروفش پنهانى آشكار مي‌گردد».
اين سه كتاب مانند ساير كتابها با حركت زمان و رشد دانش در آياتش تغييرى پيدا نمي‌شود و از راه اين سه كتاب است كه انسان به توحيد و جهان‌بينى مثبت و انسان‌شناسى و عناصر سازنده انسانيت و آينده جهان به ويژه عالم پس از مرگ و بسيارى از حقايق نايل مي‌شود و عالم به اين سه كتاب چون ائمه اطهار:و عالمان ربانى در رأس همه عالمان و دانشمندان است و چراغ راه انسانها مي‌باشد.
 
مشكلات تحصيل علم در گذشته
انسانى كه ارزش خود را بداند و توجه نمايد كه او موجودى نيست كه عمر خود را به بطالت بگذراند و به وادى هلاكت و نابودى به واسطه ارتكاب گناهان كوچك و بزرگ بيافتد، تمام مشكلات را به جان مي‌خرد تا به هر وسيله ممكن به داروهاى شفابخش جان خويش دست يابد و كلامى ناب را از طبيبان حاذق دريافت نمايد و بر زخم جان و قلب و روح خويش نمايد.
اما امروزه با وجود كتابخانه‌هاى متعدد و يا آنچه امروزه جايگزين كتاب شده و در عصر ارتباطات بسيارى هستند كه زحمت ارتباط بسيار ساده با كتاب و يا اهل علم را به خود نداده و با بي‌توجهى به مسائل دينى و الهى شقاوت را بر سعادت ترجيح مي‌دهند. با نگاهى به گذشته و مطالعه احوال گذشتگان و كيفيت ارتباطات و چگونگى دسترسى به علوم و معارف الهى شايد توجه و دقت بيشترى به اين حقيقت شود. آنان كه انواع اقسام خطرات را به جان مي‌خريدند تا بتوانند سعادت دنيا و آخرت خود را تأمين نمايند. به گوشه‌اى از اين حقايق دقت فرمائيد.
 حكايت يكى از شيعيان امام هادى(ع)

يكى از ارادتمندان وجود مبارك حضرت هادى(ع) به نام صَقربن ابي‌دُلَف نقل مي‌كند:
زمانى كه متوكل عباسى حضرت امام هادى(ع) را ظالمانه به شهر سامرا آورد و حضرت را حبس كرد خيلى علاقه‌مند شدم كه در ايام زندانى بودن حضرت، خبرى از وجود مبارك آن امام بزرگوار بگيرم. به دفتر رئيس زندان رفتم او من را مي‌شناخت از من سوال كرد: براى چه اينجا آمدى؟ گفتم: آمدم شما را ببينم، ساعتى با شما بشينم و گفتگو كنم. فكرم اين بود كه در دفتر رئيس زندان بالاخره بشود خبرى از وجود حضرت هادى(ع) گرفت اتاق و دفتر رئيس زندان جمعيت نشسته بود، جمعيت كه رفت، خلوت شد من ماندم و رئيس زندان دوباره پرسيد: براى چه اينجا آمده‌اى؟ چه كار دارى؟ گفتم: كه آمدم شما را ببينم و با شما صحبت كنم.
گفت: نه، تو آمده‌اى تا مولاى خود را ببينى و به قصد ديدن من نيامده‌اى. چون تا وقتى كه مولاى تو اينجا زندان نبود به ديدن من نمي‌آمدى. گفتم: من مولايم متوكل عباسى است.
زندانبان گفت: متوكلى كه ناحق است امّا امام هادى(ع) مولاى برحق تو و من است تو فكر كردى كه من رئيس زندان متوكل هستم و بي‌معرفت و بي‌رابطه نسبت به اهل‌بيت: مي‌باشم و با بودن حضرت هادى: من ديگرى را به ولايت و مولويت قبول دارم؟
زندانبان گفت: صبر كن، يكى از مقامات دولتى نزد مولاى ماست بيرون بيايد من تو را خدمت حضرت   مي‌فرستم تا چهره مباركشان را زيارت كنى و اگر حرفى هم دارى با حضرت بزنيد.
اين كارها جان كف دست گرفتن بود آن هم زمان متوكل اگر مي‌فهميدند كه اينها شيعه هستند با امام برحق رابطه دارند قطعه قطعه‌شان مي‌كردند.
كودكى را صدا كرد، كه ظاهراً فرزند خود او بوده، گفت: دست ايشان را بگير و نزد اين زندانى ببر. وقتى من وارد اتاق شدم ديدم حضرت امام هادى(ع) بر حصير كهنه‌اى و قبرى نيز داخل حفر شده است. معلوم بود كه متوكل دستور داده كه اتاق كوچك باشد، و لوازمى نداشته باشد و قبرش را هم بكنيد تا حكمش را بدهند. تا چشمم به قبر افتاد نتوانستم خودم را نگه دارم، حضرت مرا دلدارى دادند فرمودند: يقين بدان كه از اينها آسيبى به من نخواهد رسيد به اين قبر نگاه نكن.
گفتم: يابن رسول‌اللّه! حالا كه پروردگار به من توفيق داد، شما را زيارت كردم دلم مي‌خواهد حديثى را كه از وجود مبارك رسول خدا9 نقل مي‌كنند من براى شما بخوانم و شما براى من معنى كنيد چون من معنى آن را نمي‌فهمم؟ فرمودند آن حديث چيست؟ گقتم: از قول جدتان پيامبر نقل مي‌كنم كه فرمودند: «لا تُعادُوا الأيامَ فتُعَاديكُمْ».
«با روزها دشمنى نكنيد كه در اين صورت روزها با شما دشمنى خواهند كرد».
حضرت روايت را چنين معنا كردند كه: «روزها تا زمانى كه آسمانها و زمين پابرجاست ما اهل‌بيت: هستيم و شنبه نام رسول خداست و يكشنبه كنايه از اميرالمؤمنين(ع) است و دوشنبه كنايه از حسن و حسين(ع) است و سه‌شنبه كنايه از على بن الحسين(ع) و محمدبن على(ع) و جعفربن محمد(ع)است و چهارشنبه كنايه از موسى بن جعفر(ع) و على بن موسى(ع) و محمدبن على(ع) و من است و پنج‌شنبه كنايه از فرزندم حسن بن على(ع)است و جمعه كنايه از فرزند فرزندم (امام زمان) است... و اين معنى ايام است كه نبايد در دنيا با آنان دشمنى كنى كه در صورت دشمنى در آخرت با تو دشمنى خواهند كرد».
و در آخر امام(ع) فرمودند:
«خداحافظى كن و برو كه امنيتى براى تو نيست». 
 اين يك اتمام حجت است كه نمونه‌اش در تاريخ بشر كم نبوده است كه مي‌شود انسان در يك محيط فاسد، و آلوده و شيطانى قرار بگيرد و حتى شغلى هم از طرف مفسدان و شياطين داشته باشد ولى بنده خدا باشد.
 نمونه‌هايى ديگر
تنها اين زندانبان نبود كه در خلوت دفتر زندان به صَقربن ابي‌دُلَف مي‌گويد مولاى برحق امام هادى(ع) است، بلكه افراد زيادى در تاريخ پيدا مي‌شوند كه با وجود اينكه در دستگاه حكومت ظالم بودند حق را مي‌شناختند و به او معرفت داشته و پيرو دستورات الهى بودند. فاسد كه نمي‌تواند عهده دار مقام مولويت بر عباد خدا باشد.
«النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ».  :«پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى وسزاوارتر است»
ولايت از آن پاكان عالم و انبياء خدا و ائمه طاهرين: و فقهاى واجد شرايط الهى و اسلامى است.
در سوره مومن خداوند داستان شخصى را بيان مي‌كند كه از كارمندان عالى رتبه دربار فرعون بود و در پنهان، صادقانه به موسى بن عمران(ع) ايمان آورده بود.
البته اينان از طرف اولياى الهى مجاز بودند كه در اين دستگاهها وارد شوند.
در كتابهاى ما موجود است كه وجود مبارك حضرت سكينه3 بيش از هفتاد سال عمر كردند تا اواخر حكومت بني‌اميه زنده بودند و با خيلى از زنانى كه شوهرانشان دست‌اندركار حكومت بودند ارتباط داشتند ديدن ايشان مي‌آمدند و پاى درس ايشان شركت مي‌كردند و ايشان را به مهمانى دعوت مي‌كردند و اين بزرگوار از طرف زنان وابسته به حكومت خيلى كارها را توانستند جلوگيرى كنند و در مقابل بنى اميه ايستادگى كردند. فرداى قيامت يك عده‌اى از اين گونه چهره‌ها بر ديگران حجتند بر كسانى كه نه قدرت و نه محيط آنها را داشتند. اينان با وجود فساد زياد دستگاه‌هاى حكومتى خود را نمي‌باختند و دين خود را از دست نمي‌دادند.
 
مطالعه كتاب و تبديل ندانسته‌ها به دانسته‌ها
چقدر خوب است كه انسان ندانسته‌ها را با اهل حقيقت تبديل به دانسته‌ها كند. چون ندانسته‌هاى ما عدد ندارد ولى دانستنيهاى ما محدود است. ما چقدر مي‌دانيم؟ ما نبايد هيچ وقت به دانسته‌هاى خود قناعت كنيم. انسان در مقابل خود و خداى خود مسئول است، ظرف زمانى عمر را نبايد به بيهودگى گذراند، انسان بايد عمر خود را صرف دانش‌اندوزى و علم‌اندوزى بنمايد و فرصتى را كه خدا به او داده خرج مطالعه و پژوهش كند و در حدّ علم خود كتاب بخواند و تحقيق كند و كتب ارزشمند دينى را مطالعه نمايد و عمر را در راه كسب معرفت صرف نمايد.
 
مطالعه كتاب و جلوگيرى از تضييع عمر
بايد به كتابهاى مختلف دينى و اسلامى روى آورد. كتاب‌هاى بسيارى نوشته شده و اين تأليفات گرانمايه نياز هر مقطع سنى را مرتفع مي‌كند. تاريخ پيغمبر اكرم9، تاريخ انبياء، تاريخ ائمه:، تاريخ اولياء، تاريخ بزرگان دين، تاريخ شخصيتهاى انسانى و مطالعه كتب ارزشمندى كه پيرامون حيات مادى و معنوى و جسمى و روحى انسان نگاشته شده است. عمر را نبايد ضايع كرد كه اگر اين مسئله اتفاق بيافتد انسان روز قيامت مسئول است. مطالعه كردن در حال و در تصحيح انديشه و فكر اخلاق انسان اثر دارد.
مرحوم آيت‌اللّه العظمى بروجردى1 ظاهراً 88 سالشان بود كه از دنيا رفتند. يكى از فرمايشان زيباى، پرقيمت ايشان اين بوده است كه در اواخر عمرشان به يكى از علماى بزرگ فرموده بودند كه خدا را شكر مي‌كنم كه يك ساعت عمر 88 ساله‌ام را ضايع نكرده‌ام. چه سرمايه‌اى بالاتر از عمر است؟ چه مايه‌اى بالاتر از عمر است؟
«وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ».  : «سوگند به عصر [ظهور پيامبر اسلام(ص)] بي‌ترديد انسان در زيان‌كارى بزرگى است.»
همه درون چاه خسارت هستند. چه عمل صالحى بالاتر از اين است كه انسان به دانايى خود بيافزايد.
به هر جهت استفاده از عمر از واجبات الهى است و در ساحل انديشه‌هاى بزرگان و اهل‌بيت: و در پاى سخن كتاب نشستن، بالاترين بهره‌ورى از عمر مي‌باشد.
 سخن گفتن پيرامون كتاب دليل آوردن براى آفتاب است و براى ما ايرانيان كه دو تمدن بزرگ جهانى يعنى تمدن ايرانى، ايرانيت و مليت كشور گرانبهاى خود و تمدن دين يعنى اسلام عزيز را داريم بايد كتاب و كتابخانه ارزش ويژه‌اى داشته باشند چرا كه ميدانيم تمدن و فرهنگ هر قوم مبتنى بر كتاب است و زيبا آنجاست كه مذهب ما نيز بر كتاب استوار است اين مذهب معجزه‌اش كتاب است و نخستين پيغامش اين است:
«اقْرَأْ»   : «بخوان»
سپس اولين ستايش كه از خداى متعال مي‌شود.
«رَبُّکَ الْأَكْرَمُ» «پروردگارت كريم‌ترين [كريمان] است»
است، چرا او را گرامي‌ترين مي‌نامند كه:
«الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» «همان كه به وسيله قلم آموخت»
پروردگار تو كسى كه تو را بوسيله قلم تعليم مي‌دهد و آنچه را كه انسان نمي‌داند و بايد بداند را به او مي‌آموزاند.
 
 
سخن پايانى
براى ما كتاب، يك مربى بزرگ مي‌باشد و در پرتو اين مربى است كه انسان حقيقت فراموش شده خود را باز مي‌يابد و توجه و بكارگيرى صحيح آن موجب شناخت خويشتن و شناخت حقايق عالم مي‌شود.
آنچه در عالم، غير از معرفت و كسب معرفت است همه بلهوسى و تاريكى و جهل است چرا كه فرزانگان تنها ماندگاران عالم هستند و فرزانه كسى است كه از عالم فانى و دنياى مادى گذشته و روى دل به چهره آخرت كرده است و در كسب معرفت از مرداب گمراهى به بستان هدايت قدم گذاشته است.

حال دنيا را بپرسيدم من از فرزانه‌اى
گــفت:‌يـا‌خوابىست،يا وهمىاست‌يا افسانه‌اى

گفتمش: احوال عمر اى دل بگو با ما كه چيست؟
گفت: يا برقى است يا شمعى است يا پروانه‌اى

گفتمش: اينان كه مي‌بينند چون دل بسته‌اند
گفت: يا كورند يا مستند يا ديوانه‌اى

* * *


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پیوند با ابی‌عبدالله(ع)، تنها راه پیروزی در سلوک ...
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه پنجم (2) – (متن کامل + ...
جهاد و انفاق از جان و مال
مرگ و عالم آخرت - جلسه پنجم (2) - (متن کامل + عناوین)
ارزش دادن دين به مؤمنان حلال خور
تجزيه و تبيين كلمه معرفت
تقدير روزى حلال
حلال و حرام مالی - جلسه سی و یکم (متن کامل +عناوین)
ارتباط با خدا از راه ذكر
انفاق به قدر بضاعت

بیشترین بازدید این مجموعه

ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه هیجدهم
اندیشه در اسلام - جلسه هفتم
انفاق به قدر بضاعت
علامت چهارم: عزت و شجاعت در برابر دشمنان خدا
تجزيه و تبيين كلمه معرفت
ارتباط با خدا از راه ذكر
رمز موفقيت ابن ‏سينا
مقربین چه کسانی هستند؟
آیه‌ای عجیب درباره شیطان
تهران مسجد حضرت رسول- دهه اول فاطمیه 94 سخنرانی اول

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^