فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سوگواري ائمه معصومين (عليهم السلام) بر امام حسين (ع): زنده نگهداشتن قيام كربلا (2)

 سوگواري ائمه معصومين (عليهم السلام) بر امام حسين (ع): زنده نگهداشتن قيام كربلا (2)

خداوند روز عاشورا را روز عزا ناميد
 

حضرت موسي (ع) در كوه طور در حال مناجات، از خدا پرسيد: «خدايا! چرا امت پيامبر خاتم را بر ساير امت ها فضيلت دادي؟» ندا رسيد به خاطر ده ويژگي كه در آنهاست.
حضرت موسي (ع) گفت : خدايا ده ويژگي كدامند تا آنها را به بني اسرائيل تذكر دهم. ندا رسيد ده ويژگي عبارتند از : 1.نماز، 2.زكات، 3. حج، 4. جهاد، 5. نماز جمعه،6. نماز جماعت، 7. قرآن، 8. دانش، 9. روزه، 10. عاشورا.
حضرت موسي (ع) پرسيد : «عاشورا چيست؟» خداوند متعال فرمود : «عاشورا همان روز گريه كردن بر نوه محمد (ص) است.... اي موسي! كسي نيست كه در اين روز اشك بريزد و يا در شمار عزاداران باشد، مگر آنكه بهشت را براي او
منظور دارم و كسي در اين روز مالي را در اين راه خرج نمي كند، جز آنكه بركتي در مال او مقرر مي دارم و در برابر هر درهمي، هفتاد درهم به او خواهم داد و بهشت را جاي او گردانم كه هيچ زني يا مردي نيست كه در روز عاشورا اشكي خالصانه بريزد جز آنكه پاداش صد شهيد را به او عطا خواهم كرد.»(1)


جبرئيل براي امام حسين (ع) گريه كرد
 

دريك روز عيد، حسن و حسين (ع) به اتاق جدشان رسول خدا (ص) وارد شدند و عرض كردند : يا جدا امروز روز عيد است و فرزندان عرب لباس هاي رنگارنگ دارند و لباس نو پوشيده اند، اما ما لباس هايمان كهنه است. پيامبر (ص) در اين حال گريست. جبرئيل دو لباس سبز و سرخ از بهشت آورد و لباس سبز را حسن و سرخ را حسين پوشيد و خوشحال شدند. جبرئيل وقتي اين حال را ديد، گريست.
پيامبر (ص) فرمود : برادرم جبرئيل ! در روزي كه فرزندانم خوشحال هستند، چرا گريه مي كني و محزون مي شوي؟ به خدا تو را سوگند مي دهم به من بگو!
جبرئيل عرض كرد : بدان اي رسول الله اينكه دو فرزندت دو رنگ مختلف اختيار كردند[به اين سبب است كه] حسن ناچار است زهر بنوشد و از شدت زهر، رنگش سبز شود و حسين را مي كشند و او را ذبح و بدنش را با خون خضاب مي كنند.(2)

 

سوگواري پيامبران براي امام حسين (ع)
 

اشك حضرت آدم (ع) بر امام حسين(ع)
 

هنگامي كه آدم (ع) به ساق عرش نگاه كرد، نام هاي پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام) را ديد. جبرئيل به او تلقين كرد كه بگو: «يا حميد بحق محمد، يا عالي به حق علي، يا فاطر به حق فاطمه، يا محسن بحق الحسن والحسين و منك الاحسان.» وقتي آدم اسم حسين را گفت، اشكش جاري گشت و قلبش به درد آمد. به جبرئيل گفت : چرا در ذكر پنجمين اسم قلبم مي شكند و اشكم جاري مي شود؟ جبرئيل گفت : اين فرزندت مصيبتي مي بيند كه مصيبت ها نزد آن ناچيز است. آدم گفت : برادرم! آن مصيبت چيست؟ گفت: «او تشنه، غريب، بي كس و تنها كشته مي شود؛ در حالي كه يار و ياوري ندارد. اي آدم اگر او را در آن حال كه مي گويد : «واعطشاه و اقله ناصراه» ببيني، به طوري كه تشنگي ميان او و آسمان، مانند دود حائل مي شود، هيچ كس جوابش را نمي دهد مگر با شمشير. او را مانند گوسفندي از پشت سر ذبح مي كنند و دشمنان كاروان او را غارت مي كنند و سر خود و يارانش را در شهرها مي چرخانند.» آن گاه جبرئيل و آدم مانند مادر جوان مرده گريستند و اشك شان جاري گشت.(3)
همچنين حضرت نوح (ع) هنگامي كه در كشتي سوار شد. همه ي دنيا را سير كرد، وقتي به زمين كربلا رسيد، ترسي بر اندامش افتاد. از خدا سؤال كرد: اين زمين چرا اينگونه است؟ جبرئيل گفت : در اين مكان حسين سبط خاتم پيامبران و فرزند خاتم اوصياء كشته مي شود. آن گاه نوح غمناك گشت.


گريه حضرت ابراهيم (ع) بر امام حسين (ع)
 

خداوند به حضرت ابراهيم (ع) وحي كرد : اي ابراهيم محبوب ترين خلق نزد تو كيست؟ عرض كرد : پروردگارا خلقي نيافريده اي كه در نظر من محبوب تر از حبيب تو محمد(ص) باشد. خداوند باز به او وحي كرد: آيا او را بيشتر دوست داري يا خودت را ؟ فرمود : او را بيشتر دوست دارم. فرمود : آيا فرزند تو محبوب تر است نزد تو بيا فرزند او ؟ عرض كرد : فرزند او محبوب تر است. فرمود آيا ذبح فرزند او با ستم به دست دشمنانش دردآورتر است به قلب تو يا ذبح فرزندت با دست خود براي اطاعت از من ؟ عرض كرد: پروردگارا ذبح او به دست دشمنانش براي دل من دردآورتر است.
فرمود : اي ابراهيم و گروهي كه گمان دارند امت محمد هستند، فرزند او حسين را بعد از او با ظلم و عدوان مي كشند و به خاطر اين عمل سزاوار غضب من مي گردند.
ابراهيم با شنيدن اين كلمات ناله زد و دلش به درد آمد و گريست.(4)


حضرت موسي (ع) بر امام حسين (ع) گريست
 

روزي شخصي از حضرت موسي (ع) خواست تا از خدا بخواهد گناه او را ببخشد. حضرت موسي (ع) وقتي به كوه طور رسيد، به خدا فرمود: اي خدا ميداني كه بنده ات از من چه خواست؟ خطاب آمد، يا موسي از گناه اين بنده گذشتم و هركس از ما طلب مغفرت نمايد، او را مي پذيرم مگر كشنده ي حسين بن علي (ع). حضرت موسي (ع) عرض كرد: حسين بن
علي (ع) و قاتل او كيست؟ خطاب آمد: قاتل او را از امت جد اوست و از گمراهان و طاغوتيان. او را در كربلا مي كشند و جسد حسين را بي كفن و عريان روي زمين مي اندازند و اموال او را به غارت مي برند و زن و فرزندانش را اسير مي كنند و در شهرها مي گردانند. سرهاي آنان را روي نيزه ها نصب مي كنند و بر سر بازارها طواف مي دهند.
حضرت موسي (ع) چون اين سخنان را شنيد گريه كرد.(5)


گريه حضرت محمد (ص) براي امام حسين (ع)
 

رسول بزرگوار اسلام (ص) فرمودند: «ان القتل الحسين حراره في قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً» : به راستي كه شهادت حسين (ع) آن چنان شور و حرارتي در دل مؤمنين ايجاد كرد كه هيچ گاه به سردي نخواهد گراييد.(6)
هنوز امام حسين (ع) به دنيا نيامده بود كه جبرئيل نزد پيامبر(ص) آمد و گفت : اي محمد! خداوند تو را به نوزادي از فاطمه (سلام الله عليها) مژده مي دهد كه به دنيا مي آيد و امتت بعد از تو او را مي كشند. پيامبر (ص) از اين خبر بسيار ناراحت شد.(7)
ابوالمؤيد موفق خوارزمي (متوفي 568هـ.ق) آورده است : «بعد از آنكه دو سال تمام از ميلاد امام حسين (ع) گذشت، رسول خدا (ص) براي سفر بيرون رفت. وقتي مقداري از راه را پيمود، ناگهان ايستاد و با چشم گريان گفت : «انا لله و انا اليه راجعون». سبب را پرسيدند، فرمود : اين
جبرئيل است. مرا از سرزميني در كنار فرات خبر مي دهد كه اسمش كربلاست، فرزندم حسين بن فاطمه در آن جا كشته مي شود. پرسيدند: چه كسي او را مي كشد ؟ فرمود : مردي به نام يزيد كه خداوند وجودش را بي بركت گرداند و گويا هم اكنون اقامتگاه و محل دفن او را در آن سرزمين مي بينم؛ در حالي كه سرش را به ارمغان مي برند.»(8)
حضرت علي (ع) نقل مي كند: روزي در محضر رسول خدا بودم. چشم هاي آن حضرت پر از اشك بود؛ گفتم : اي پيامبر خدا چه چيز شما را به گريه درآورده است ؟ حضرت فرمودند : لحظه اي پيش جبرئيل در نزد من بود و به من گفت: حسين در كنار شط فرات كشته مي شود و به من گفت : آيا تربت او را استشمام مي كني؟ آن گاه جبرئيل دست خود را دراز كرد و مشتي از خاك را به من داد [پس از آن] من هيچ اختياري بر چشمم ندارم، جز اين كه اشك مي بارد!(9)
لذا پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند: «عاشورا از ايام الله است.»(10)


سوگواري اهل بيت (عليهم السلام) بر امام حسين (ع)
 

پس از شهادت امام حسين (ع)، ياران و فرزندان خاندان رسالت، مراسم سوگواري را آغازكردند. اولين سوگواري زماني بود كه اهل بيت امام حسين (ع) با شنيدن صداي اسب آن حضرت از خيمه ها بيرون آمدند و چون
اسب بدون صاحب را ديدند، شروع به گريه و زاري كردند.(11)
از آن به بعد سوگواري برآن امام بزرگوار شروع شد.
هنگامي كه اهل بيت امام حسين (ع) را در حالت اسارت به كوفه بردند، حضرت زينب (سلام الله عليها) با سخنان بيدارگر خود كه از عمق جانش بر مي خاست، مردم كوفه را سرزنش كرد و وقتي آنان متوجه شدند كه چه كار ناشايستي انجام داده اند، از كرده ي خود پشيمان شدند و به شيون پرداختند.(12)
همچنين وقتي ام كلثوم در ميان مردم كوفه سخنراني كرد، صداي گريه و ناله از مردم برخاست و زنان گيسو پريشان كردند و خاك بر سر پاشيدند؛ چهره ها را مي خراشيدند و سيلي به صورت خود مي زدند و زار زار مي گريستند.
هنگامي كه اهل بيت امام حسين (ع) را به دمشق بردند، بازماندگان شهداي كربلا با سخنراني هايشان مردم شهر را آگاه كردند كه يزيديان چه جنايت بزرگي انجام داده اند و بر مصيبت اين جنايت به سوگواري پرداختند، مردم نيز بازارها را تعطيل كردند و مي گفتند : به خدا قسم ما نمي دانستيم كه آن سر كه روي نيزه بود، سر حسين (ع) است؛ چون به ما گفته شده بود كه آن سر يك خارجي است كه در خاك عراق خروج كرده است.(13)
هنگامي كه در بازگشت، اهل بيت امام حسين (ع) نزديك مدينه رسيدند، علي بن الحسين (ع) پياده شد و خيمه ها را برپا كرد و زنان را پياده نمود؛ سپس
به بشير فرمود : اي بشير! خدا پدرت را بيامرزد كه مردي شاعر بود، آيا تو مي تواني شعر بگويي ؟ بشير گفت: آري اي پسر رسول خدا. فرمود : برو به مدينه و خبر شهادت اباعبدالله (ع) را به مردم اطلاع بده. بشير گفت : من بر اسبم سوار شدم و با شتاب آمدم تا به مدينه رسيدم و چون به مسجد رسول خدا (ص) رسيدم، صدا به گريه بلند كردم و اشعاري خواندم؛ پس از سخنانم، تمام زنان مدينه كه در حجاب مستور بودند، از چادرها بيرون آمدند و فرياد و اويلا را بلند نمودند.(14)


گريه ي ائمه ي معصومين (عليهم السلام) بر شهادت امام حسين (ع)
 

آگاهي و هوشياري ائمه ي اطهار (ع)، مانع آن شد كه دشمنان اهل بيت بعد از شهادت امام حسين (ع) به اهداف پليدشان برسند. آنها براي خنثي كردن تبليغات مسموم دشمنان در زمينه ي تحريف نهضت امام حسين (ع) و نادرست جلوه دادن قيام عاشورا، ساكت ننشستند و با بيان اهداف نهضت امام حسين (ع) سعي كردند افكار عمومي را به حقانيت نهضت آگاه سازند؛ براي مثال در زيارت اربعين ازامام صادق (ع) نقل شده است : «و بذل مهجه فيك لينقذ عبادك من الجهاله و حيره الظلاله.»
دراين عبارت كاملاً مشهود است كه اين قيام، هم براي جلوگيري از انحراف و ضلالت و هم در جهت نجات جامعه از جهل و ناداني بوده است.
افزون برآن، آنچه در سيره ي خاندان عصمت و طهارت درباره ي قيام امام حسين(ع) وجود دارد، مسئله ي گريه و سوگواري است كه هم خود آن
بزرگواران سوگوار بودند و اشك مي ريختند و هم ديگران را به گريه و ندبه تشويق مي كردند تا با اين سوگواري هاي زمينه اي فراهم كنند كه هرگز چراغ پرفروغ قيام امام حسين (ع) خاموش نشود.

 

 

نويسنده:عباسعلي اخوان ارمكي

 

 

پي‌نوشت‌ها:
 

1. طريحي؛ مجمع البحرين؛ ماده عشر.
2. مجلسي؛ بحارالانوار؛ ج44، ص 245.
3. همان؛ ص 254.
4. همان؛ ص 225.
5. شيخ عباس قمي؛ المهموم؛ ص 22.
6. مستدرك الوسائل؛ ج10، ص 318.
7. اصول كافي؛ ج1، ص 464.
8. ابوالمؤيد موفق خوارزمي حنفي؛ مقتل الامام لسط الشهيد.
9. احمد بن حنبل؛ مسند؛ ج1، ص 85.
10.اعيان الشيعه؛ ج1، ص 586.
11. شيخ عباس قمي؛ منتهي الامال؛ ج1، ص 478.
12. سيد محمد صحفي؛ زندگاني اباعبدالله الحسين؛ ص 99.
13. محمد باقر انصاري؛ اولين تاريخ كربلا ؛ ص 198.
14. بلاذري؛ انساب الاشراف؛ ج3، ص 217.

 


منبع : نشريه کنگره امام حسين(ع) و مقاومت، جلد 1.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^