فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حکايت هايي از مقام سيد شهيدان

حکايت هايي از مقام سيد شهيدان

حسين (عليه السلام)از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است


فاطره ذبيح زاده
-ام فضل، همسر عباس، عموي پيامبر، شبي خوابي ديد که اونو نگران کرد. خدمت پيامبر اومد و از حضرت خواست خوابش رو تعبير کنه. ام فضل گفت: «خواب ديدم عضوي از اعضاي شما در خانه من است....» رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) خواب اونو اين طور تعبير کرد: «دخترم، فاطمه (سلام الله عليها) پسري به دنيا مي آورد که تو از او نگه داري مي کني». طولي نکشيد که امام حسين (صلي الله عليه و آله و سلم) به دنيا آمد و اون حضرت رو براي نگه داري به ام فضل سپردن»(1)
شايد اين خواب نشونه همون حديث پيامبر بود که درباره فرزند عزيزش، حسين (عليه السلام) مي فرمود: «حسين از من است و من از حسينم» حسين، پاره تن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بود و ادامه نسل روشن پيامبر خدا در سلاله پاک حسين(عليه السلام) قرار گرفته بود.
-در بحارالانوار نقل شده است که وقتي امام حسين(عليه السلام)متولد شد، اون حضرت رو در پارچه سفيدي پيچيدن و پيش رسول خدا بردن تا اسمي براي او انتخاب کنه. در اين هنگام، جبرئيل نازل شد و به پيامبر فرمود: «حق تعالي به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: چون علي(عليه السلام)نسبت به تو، مثل هارون است نسبت به موسي، پس نام پسر کوچک هارون را بر اين کودک بگذار. نام او شبير بود؛ تو به زبان عربي او را حسين بخوان».(2)
دل من در هواي ديدن دوست
خانه بر دوش مي شود امشب
عالم از پرتو جمال حسين
پرنيان پوش مي شود امشب
خانه مصطفي زبال ملک
همه مفروش مي شود امشب
-براساس روايت ها، در جشن ميلاد امام حسين (عليه السلام)-ابوالائمه، سيدالشهداء-فرشتگان زيادي شرکت کردن و به سرور و شادماني پرداختن.
علامه مجلسي مي نويسه:
ام سلمه گفت: براي حسين(عليه السلام)لباس بهشتي آوردند و پيامبربه او پوشاند. فرمود: اين حله، لباسي است که پر جبرئيل و فرشتگان تار و پود آن را تشکيل مي دهد. به حسينم مي پوشانم و او را زينت مي دهم که امروز روز زينت اوست و او را بسيار دوست دارم.(3)
زهي امشب که عالم غرق نور است
به هر کس بنگري، غرق سرور است
سرور معنوي پيداست هر جا
تجلاي خدا پيداست هر جا
شب ميلاد ثار الله آمد
جهان پرداز عشق از راه آمد
-ابي عبدالله، کنيه امام حسينه. پيامبر اين کنيه رو براي ايشون انتخاب کرد. اباالائمه و ابالمساکين هم از ديگر کنيه هاي ايشونه. رشيد، طيب، وفي، زکي، سيد، سعيد، التابع لمرضات الله، الدليل علي ذات الله، الشهيد بکربلاء و سيدالشهداء هم از لقب هاي اون حضرته. ولي معروف ترين لقبي که پيامبرخدا، امام حسين(عليه السلام) رو با اون خطاب مي کرد، «سيد شباب اهل الجنة»بود.
-امشب به کف دل، در ناياب آمد
ميلاد حسين، فخر احباب آمد
گوييد به نوکران دربار حسين
خيزيد و ادب کنيد، ارباب آمد
امشب بايد به دوستداران و عاشقان امام حسين(عليه السلام) تبريک ويژه گفت؛ اونايي که مصداق اين حديث گهربار رسول مهر و دوستي شدن: «هر کس من و اين دو پسر (حسن و حسين) و پدر آنها را دوست بدارد، روز قيامت در صف من قرار خواهد گرفت.(4)
-اين حديث پيامبر رو زياد شنيد يم که «حسن و حسين، سيد جوانان اهل بهشتند.» شيخ مفيد از پيامبر خدا روايت مي کنه که حضرت فرمود: «حسن و حسين، گوشواره هاي عرش الهي هستند. بهشت به خالق خود گفت: آيا ضعفا و فقرا را در من جاي مي دهي؟ خطاب شد: آيا خشنود نيستي که حسن و حسين، ارکان تو هستند. بهشت از اين بشارت خداوند بر خود باليد و مانند عروسان فخر فروشي کرد».
-نبايد فراموش کرد که اين همه محبت و سفارش پيامبر نسبت به امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام)، فقط به خاطر علاقه و مهر ساده پدرانه نبود، بلکه دليل اين همه عشق و اين همه سفارش، کمالات ويژه اين دو بود که آنها را محبوب خداوند کرده بود. حسين، چراغ هدايت و کشتي نجات امت معرفي شده. پيامبر در منزلت امام حسين(عليه السلام) فرمود: «کسي که دوست دارد محبوب ترين فرد زميني را نزد اهل آسمان ببيند، به حسين (عليه السلام) نگاه کند». (5)
-امام حسين(عليه السلام) تنها، محبوب پيامبر نبود، استاد علائلي مي گه: «اختلافي نيست در اينکه حسين، محبوب هر کس و برگزيده و پسنديده تمام قبايل و طبقات مردم بود. جاذبه او آن چنان در مردم نفوذ داشت که او را تقديس مي کردند و با ديده اي بالاتر از آنکه به ديگران مي نگرند، به او نگاه مي کردند».(6)
اون حضرت با مردم بود و در نهايت سادگي و تواضع با آنها زندگي مي کرد. همه ساله پياده به حج مي رفت. در نماز جماعت حاضر مي شد. به عيادت بيماران مي رفت. دعوت فقيران رو مي پذيرفت و خودش براي نيازمندان و بيوه زنان و يتيمان غذا مي برد.
-امام حسين از همون ابتدا، از شهادت خودش و آينده قيامش آگاه بود. همون طور که جدش، پيامبر خدا، خبر شهادت اون حضرت رو از جبرئيل شنيده بود؛ لذا ابن ابي الحديد درباره اون حضرت مي گه: «بزرگ مرد تاريخ که حميت و غيرت و انتخاب مرگ زير شمشير را در برابر پستي و ذلت به مردم جهان آموخت، ابي عبدالله حسين بن علي بن ابي طالب بود».(7)
-ابواسامه از امام صادق(عليه السلام) درباره تفسير آيه «ياايتهاالنفس المطمئنه...» پرسيد. امام فرمود: «اين نفس مطمئنه راضيه مرضيه، جدم، حسين(عليه السلام) است که خداوند از او راضي و او از خداوند راضي است و اين سوره مخصوص حسين و شيعيان اوست که در روز قيامت با او در بهشت خواهند بود».(8)

محبت سرشار

زهرا اکافان
اي که آميخته مهرت با دل
کرده عشق تو مرا دريا دل
بذر عشقي که به دل کاشته ام
جز هواي تو ندارد حاصل
از مي عشق تو، عاقل، مجنون
وز خم مهر تو مجنون، عاقل
گر شود کار جهان زير و زبر
نشود عشق تو از دل زايل(9)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به امام حسين(عليه السلام) بسيار محبت مي کرد و او را هميشه و همه جا گرامي مي داشت. تا زنده بود، در کنار خود مي نشاند، به گونه اي که اين موضوع مايه شگفتي ديگران مي شد. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) مي کوشيد اين وابستگي رابه همگان اعلام کند.
پيامبر گرامي اسلام در شأن امام حسين(عليه السلام) و امام حسن(عليه السلام) سخن ها فرموده و بارها محبتش را به آنها اظهار کرده است.
ابوايوب انصاري مي گويد:«بر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شدم. حسن(عليه السلام) و حسين(عليه السلام) را ديدم که درحضور او و در دامنش بازي مي کردند. گفتم: يا رسول خدا! آيا آنها را دوست داري؟ فرمود: چگونه آنها را دوست نداشته باشم در حالي که آنها گل هاي من هستند که مي بويم».(10)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) در شأن امام حسين(عليه السلام) فرمود: «حسين(عليه السلام)، محبوب ترين افراد نزد من است.»(11) در جايي ديگر فرمود: «حسين(عليه السلام)از من است و پاره وجود من است و من نيز از حسينم.. هر دو از نور واحديم و دين من از حسين(عليه السلام)حيات يافته است».
پيامبر آن چنان به امام حسين(عليه السلام) محبت مي کرد که به نظر عده اي عجيب مي آمد. گفته اند: «آن حضرت بالاي منبر مشغول سخنراني بود که حسين (عليه السلام) وارد مسجد شد و دوان دوان به سوي ايشان رفت. در حال دويدن، پايش در پيراهن بلندش گير کرد و بر زمين افتاد. رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) از بالاي منبر پايين آمد. او را در آغوش گرفت و با خود به بالاي منبر برد و بر دامنش نشاند و فرمود: خدا، شيطان را بکشد. هنگامي که او بر زمين افتاد، چنان شدم که گويي قلب من فرو افتاد.»(12)
در پاره اي از اسناد آمده است، مردم در حالي که از ديدن اين صحنه حيرت کرده بودند، گفتند: تا اين اندازه محبت از کسي نديده ايم. پيامبر فرمود: خدا، مرا به چنين ابراز محبتي فرمان داده است».(13)
رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) اسلام را به مردم عرضه کرد و بقاي دين آن حضرت از قيام حسين بن علي (عليه السلام) و واقعه عاشورا است. اگر قيام حسين بن علي (عليه السلام) نبود، امروز اسلام سفياني و معاويه اي در ميان مردم رواج داشت و از قرآن فقط اسمي باقي مانده بود. خدا خواست تاج چنين افتخاري را بر سر حسين(عليه السلام) بگذارد و چنين هم شد.
رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) افزون بر جنبه عاطفي، هم براي بيان واقعيت و هم به منظور اتمام حجت با مردم، محبت خود را به حسين(عليه السلام) اعلام مي کرد، به گونه اي که اين محبت حسيني نه فقط در قلب پيامبر، بلکه تا قيامت در همه قلب ها مي جوشد و انسان هاي حق جو به آن حضرت عشق مي ورزند.
پيامبراکرم(صلي الله عليه و آله و سلم)، چنين محبتي را پيش بيني و از آن به عنوان «محبت مکتوم» ياد کرده و فرموده است: «هر آينه، براي حسين(عليه السلام) در قلب هاي اهل ايمان محبتي پنهاني وجود دارد».(14)
هر جا که بود غذاي روحي
از سفره نعمت حسين است
دل هاي همه خدا پرستان
کانون محبت حسين است(15)
به راستي
اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست
اين چه شمعي است که جان ها همه پروانه اوست.


پي نوشت :

1-الاصابه،ج4،ص461؛بحارالانوار، ج43،صص242 و 243.
2-بحارالانوار،ج3،صص239،238، و 241.
3-همان،ج10، ص 32.
4-کشف الغمه، ص 75.
5-امالي صدوق، ص 101.
6-سموالمعني،ص 139.
7-باقر شريف، حياة الامام حسين(عليه السلام)، ج1،ص113.
8-ارشاد، ص 202.
9-شعر از جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 148.
10-در مکتب مهتر شهيدان؛ امام حسين(عليه السلام) ، ص 53، به نقل از: مجمع الزوائد، ج9، ص 182.
11-«احب الناس الي حسين»، در مکتب مهتر شهيدان؛ امام حسين(عليه السلام)، ص 53، به نقل از: تهذيب ابن عساکر، ج4،ص327.
12-«ان الله قد امرني به»، در مکتب مهتر شهيدان؛ امام حسين(عليه السلام)، ص 55، به نقل از: مجالس المواعظ، ص 40.
13-«الاسلام نبوي الحديث و حسيني البقاء» در مکتب مهتر شهيدان؛ امام حسين(عليه السلام)، ص 57.
14-ابوالفضل بهشتي، فلسفله و عوامل جاودانگي نهضت عاشورا، ص 57، به نقل از: سفينةالبحار، ماده «حسن»، ج1، ص 257.
15-همان.


منبع : اشارات شماره 123
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^