فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

دل کندگي عاشقان

 دل کندگي عاشقان

با اينکه غريبي معشوق و بي خبري عاشقان هر دو را دل خون کرده است و آتش به جان ارباب و بنده انداخته، اما اين قدر هست که پرنده ي دل اهل طاعت و اخلاص پر، وا کند و به سوي آشيان آن عزيز بال زند. درست است که نشاني امام زمان عليه السلام را کسي در دست ندارد، اما قلب هاي راه يافته به هم، خانه ي او را مي شناسند و کنار خيمه اش زانو زده اند. بدن هاي اينان هر کجا که باشد، اما جان هايشان از جا کنده شده و قصد سراي محبوب را کرده است. اين شوق به دردي تلخ آغشته است، درد اين که گل سر سبد هستي بايد آواره ي بيابان ها باشد و در جايگاهي که بايد مطرح نشود. همين درد کشيدن و خيزش باطن هاي پاک، شايد قدري غبار غربت را از پيشاني آن نور نهان پاک کند. چنان که امام حسن عسکري عليه السلام فرزند را از مصيبت غربت چنين تسلا داده است:

اعلم يا بني ان قلوب اهل الطاعه والاخلاص نزع اليک مثل الطير الي او کارها(1)


پسر عزيزم! بدان که قلب هاي اهل طاعت و اخلاص به سوي تو پر مي کشد آن گونه که پرنده به سوي آشيانه اش.

غربت، بي ياوري

بي ياوري در عين شدت مصيبت ها و سنگيني مسؤوليت، شاهدي ديگر بر غربت امام عصر عليه السلام است. ياران خاص امام عصر عليه السلام همان اهل طاعت و اخلاص هستند، کساني که در گوش سپاري به فرامين الهي از سايرين پيشي گرفته اند و اعمال و رفتارشان و بلکه همه ي زيستنشان به خاطر خدا و خالصانه و پاک از هر شائبه اي است. اينان منتظر امر مولايشان هستند و چنان از او اطاعت و فرمانبري دارند، که گويي غلامان کمر به خدمت بسته ي ايشانند و سعي دارند از هيچ دستوري که او مي فرمايد تخطي نکنند. امام صادق عليه السلام در وصف اين ملازمان امر امام زمان عليه السلام چنين مي فرمايند:

هم اطوع له من الامه سليدها(2)

آنان از کنيز نسبت به مولاي خود برابر ايشان (امام عصر عليه السلام) مطيع ترند.

اينگونه گوش به فرماني دقيقا با ايمان و معرفت اينان نسبت به خداوند متعال و وليش مرتبط و گره خورده است. چرا که «هر که خداشناس تر باشد از خداوند بيشتر مي ترسد»(3) و اگر ترس از خدا و پرواي او در ميان باشد مسلما تقوي و ورع جزء اصلي و جدايي ناپذير زندگي مي شود و اين طاعت به خاطر معرفت صحيح نسبت به خداوند هيچگاه به آلودگي ريا مبتلا نمي گردد. اما دريغ که چنين افرادي بسيار اندک، انگشت شمار و همچون مولايشان غريب اند و اين کمي آنان و يافت نشدنشان باعث بي ياور ماندن امامشان نيز شده است.

امام عصر عليه السلام مرداني سخت تر از کوه مي خواهد و استوارتر از صخره ها که هر چه موج هاي فتنه و آشوب و وسوسه به آن بکوبند از تکان نخورند، اما دريغ که مطابق فرمايش پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و آنچه در واقع مي بينيم آنان بسيار کمياب و اندکند:

و الذي بعثني بالحق بشيرا ان الثابتين علي القول به في زمان غيبته لاعز من الکبريت الحمر(4)

قسم به آن که مرا بشارت دهنده ي حق قرار داد، ثابت قدمان در اعتقاد به او در زمان غيبتش از کبريت سرخ کمياب ترند.

زمان غيبت که باطل لباس حق به تن مي کند و ابليس به موسسه مي پردازد و فضاي مسموم جامعه غالب افراد را به سمت تساهل و تهاون در امور اخلاقي و معنوي سوق مي دهد، قطعا آن ياراني که امام عصر عليه السلام مي طلبند خيلي نادرند و اينگونه است که ايشان بايد به تنهايي و بي کسي ايام غيبت را بگذرانند.

بارزترين خصوصيت ياران امام عصر عليه السلام تسليم آنان نسبت به ايشان است. اين ويژگي، کمتر در ميان ما ديده مي شود که خود را مطيع محض امام بدانيم و بي چون و چرا هر چه ايشان مي گويند بپذيريم و حرف و گفتي در ميان نياوريم. بسياري از فرامين امام هست که شايد عقل ما به فهم آن قد ندهد و حکمت آن بر ما پوشيده باشد، صرف اينکه سخني و دستوري را نمي توانيم با اطلاعات خود تحليل کنيم، باعث نمي شود که از پذيرش آن سر باز زنيم و آن را انکار کنيم. البته اين نکته نيز براي پذيرش به ما ياري مي دهد که انسان بايد خود را به دست امام عليه السلام بسپارد و به واسطه ي اعتقادي که به آسماني بودن او دارد به سخنش اعتماد کند. اما همين قدر هست که کمترين حکمت يک دستور مي تواند سنجش تعبد ما نسبت به گفتار الهي باشد. اقتضاي بندگي ما در مقابل خداوند و اولياي او اصولا اين است که سر به زير و پذيرا با ايشان برخورد کنيم و هرگز فهم خود را ملاک صحت دستور و سخن امام قرار ندهيم.

سهل بن حسن خراساني خدمت امام صادق عليه السلام مي رسد و عرضه مي دارد: «چرا حق مسلم خود را مطالبه نمي کنيد در حالي که صد هزار شيعه ي آماده ي جنگ در اختيار شماست.»

امام صادق عليه السلام بي مقدمه دستور مي دهند تا تنور خانه را روشن کنند، با شعله کشيدن و داغ شدن و شعله وري آن، به سهل دستور می دهند که وارد تنور شود. او که مي پندارد امام براي مجازات او چنين کيفري رد نظر گرفته اند، از حضرت عذرخواهي مي کند و مي خواهد که عذابش نکند. در همين حال است که هارون مکي وارد مي شود، پس از عرض سلام امام صادق عليه السلام بدون هيچ مقدمه به او مي فرمايند: «کفش هايت را بگذار و داخل تنور بنشين!» او هم بدون درنگ و پرسش چنين مي کند. امام صادق عليه السلام رو به سهل مي کنند و مي فرمايند: «برخيز و درون تنور را بنگر!» مرد خراساني هارون را مي بيند که چهار زانو نشسته و به او و حضرت سلام مي کند.

اينجاست که امام صادق عليه السلام به سهل مي فرمايند:‌ «در خراسان چند نفر مثل هارون داريد؟» عرضه مي دارد: «قسم به خدا حتي يک نفر اينگونه نداريم...»(5)

 

اگر ما نيز اينگونه باشيم، مي توانيم اميد پيدا کنيم که جزء ياران حضرتش قرار مي گيريم و اگر نيستيم بايد تلاش خود را معطوف و متمرکز کنيم و به سوي اين قله حرکت نماييم. تقويت روحيه تسليم و پذيرش و اجتناب از گردنگشي در مقابل سخن معصوم اولين قدم در اين راه است. در قدم بعد بايد خود را وا داريم که اين فرامين را پس از پذيرش قلبي اجرا کنيم و بي چون و چرا انجامش دهيم.

امام عصر عليه السلام ياوري چون هاورن مکي مي خواهند که امر امام را به رفتن در تنور- که علي الظاهر و به حساب هاي عادي امري درک ناشدني مي نمايد- بدون لحظه اي تامل بپذيرد و با ميل و رغبت به آن اقدام کند. او- روح همه ي ما به فدايش- غريب است و ما اگر عرضه چنين تسليم بودني را نداريم حداقل بياييم با تلاش در جهت رضايت ايشان گام برداريم. اين پيام اميرالمؤمنين عليه السلام به گوش جان شنيدني است:

الا وان لکل ماموم اماما يقتدي به و يستضي ء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفي من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه، الا انکم لا تقدرون علي ذلک ولکن اعينوني بورع و اجتهاد و عفه و سداد(6)

آگاه باشد که براي هر مامومي امامي است که به او اقتدار مي کند و از نور علم او روشنا مي جويد. آگاه باشيد که امامتان از دنياي خود به دو جامه ي کهنه و از غذا به دو قرص نان اکتفا کرده است. بدانيد که شما نمي توانيد اينگونه باشيد ولي با ورع و اجتهاد و عفت و استقامت در راه راست ياريم کنيد.

اگر توانايي آن گونه هم قدمي و پيروي از امام در ما نيست، اما همين قدر از ما بر مي آيد که در پرتو توصيه هاي ائمه عليه السلام و آشنايي با روح فرامين ايشان، زندگي خود را شکل بدهيم. روحيه ي صيانت از دين و توقف کردن و حريم گرفتن نسبت به حرام و مشتبه (ورع)، تلاش و تکاپو براي حفظ روحيه تقوا و پرواي الهي و پرهيز از معصيت (اجتهاد) و خودداري و خود نگهداري در مقابل مواضع گناه (عفت) و استقامت بر عقيده ي درست و راه راست (سداد) راه هاي ياري و اعانت امام است که مي تواند سهم ما را در به غربت افکندن مولايمان کاهش دهد.

 

پی نوشتها :

(1)       کمال الدين، ص 448.

(2)       بحار الانوار، ج 52، ص 308.

(3)       بحار الانوار، ج 70، ص 393.

(4)       اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب في قله عدد المؤمنين.

(5)       بحار النوار، ج 47، ص 123 و 124.

(6)       نهج البلاغه، نامه ي 45.


منبع : سایت عاشورا
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^