فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نقض وحشيانه مقرّرات جنگى

نقض وحشيانه مقرّرات جنگى

نكته تأ سّف بار اين بود كه سپاه سياهكار اموى ، در رابطه با امام، همه قوانين جنگى و شيوه هاى انسانى را زير پا نهادند و مقرّراتى كه در جهاد با كفّار هم مى بايست رعايت مى شد، در جنگ ناجوانمردانه بر ضدّ يادگار پيامبر و پيشواى آسمانى امت به كلّى پايمال شد. براى نمونه :
1
.در ماههاى حرام ، آغاز جهاد بر ضدّ كافران هم ، ممنوع شناخته شده است ؛ امّا سياهكاران اموى ، در همين ماهها جنگ ناجوانمردانه خود بر ضدّ يادگار گرامى پيامبر و پيشواى بزرگ عدالت را آغاز كردند و او نيز به ناگزير به دفاع قهرمانانه و عادلانه پرداخت .
2
و در نبرد با كافران ، اسلام نه اجازه كشتن كودكان را مى دهد و نه زنان را، امّا سپاه تجاوزكار اموى ، در جنگ ظالمانه بر ضدّ امام حسين عليه السلام از كشتن كودكان خردسال او نيز دريغ نكرد؛ همانگونه كه كودك شيرخوارش را در آغوش او به هنگام نوازش ‍ كشتند و شيرخوار ديگرش را به هنگامى كه برايش آب طلبيد به تير تجاوز، به شهادت رساندند.
3
.از مقررات جهاد با كفّار، اين است كه مزارع و كارگاههاى آنان را نبايد به آتش كشيد اما آنان در جنگ با امام حسين عليه السلام و در حيات او برخى خيمه هايش را به آتش كينه سوزاندند و برخى ديگر را كوشيدند تا با ساكنانش به آتش كشند و بقيّه خيمه ها را نيز پس از شهادت او، طعمه دود و آتش ‍ ساختند.
4
.از ديگر شرايط جنگ جوانمردانه ، اين است كه در برابر هر رزمنده اى ، يك نفر گام به ميدان نهد و همگى حتّى در نبرد با كافران نيز هجوم ناگهانى نمى نمايند؛ اما آنان چنين كردند و به جنگ نابرابرى در مقياس وحشتناك دست يازيدند.
5
.از شرايط ديگر جنگ منصفانه بر ضدّ كافران ، اين است كه پيكار به هنگام عصر آغاز گردد تا تاريكى شب ميان دو لشكر جدايى افكند و نبرد تا نابودى آنان ادامه نيابد امّا سپاه شوم اموى پيكار تجاوزكارانه خويش بر ضدّ پسر پيامبر را از بامداد آغاز كرد و هدفش ، نسل كشى و قتل عامّ آنان بود.
6
.از ديگر شرايط، اين است كه بدن كشتگان مثله نشود و سرشان ازميدان نبرد به جايى ديگر انتقال نيابد؛ چرا كه بريدن سر كافر تجاوزكار به هنگام پيكار و نيز جابه جاساختن آن در ميدان جهاد ممكن است ، اما نقل و انتقال آن به نقاط ديگر ممنوع ؛ امّا شقاوت پيشگان اموى اين قساوت بيرحمانه را در مورد امام حسين عليه السلام و يارانش رواشمردند.
7
.از ديگر مقررات جهاد اسلامى ، اين است كه بزرگِ دشمن را قبل از كشتن ، نبايد غارت كرد. امير مؤ منان عليه السلام حتى پس ‍ از به خاك افكندن عمروبن عبدود كه همه اركان كفر بود، از بردن لباس و اثاثيه و لوازم همراه او، حتى زره گرانقيمت و بى نظير او كه جزو لباس او هم محسوب نمى شد، خوددارى كرد و هنگامى كه از دليل آن همه بزرگ منشى پرسيدند، فرمود:
(او بزرگ و سركرده سپاه خود بود و من هتك حرمت او را نمى پسندم .)
به همين دليل هنگامى كه خواهرش به ميدان نبرد و كنار جنازه او شتافت و عمرو را به گونه اى يافت كه حتى زره خود را به همراه داشت ودريافت كه هماورد او شهسوار بزرگ اسلام على عليه السلام بوده است شادمان شد و به دو دليل شادمانى خويش را پنهان نداشت :
1
- نخست به آن دليل كه هماورد برادرش را، هماوردى گرانقدر و گرانمايه ارزيابى كرد و گفت :
(اگر هماورد و كشنده برادرم عمرو، جز بزرگمرد انسانيّت بود، من تا زنده بودم همواره بر برادرم مى گريستم.)
2
- ديگر اينكه بزرگمنشى و جوانمردى على عليه السلام را در رعايت حرمت جنازه دشمن و وانهادن زره بى نظير او دريافت و در كنار جسد بى جان او گفت :
(پس از سيلاب اشكى كه در مرگ تو جارى ساختم اينك ديگر بر تو نخواهم گريست ، چرا كه عظمت هماورد تو و رعايت احترام و حقوق انسانى ات ، مصيبت مرگ تو را به فراموشى مى سپارد.)
بالاتر از اين آورده اند كه فرياد شادمانى سر داد و گفت :
(برادرم ! عمرى طولانى با احترام و عظمت زيستى و اينك به دست قهرمانى بزرگ ، كشته شدى.)و اين شعر را سرود:
لو كان قاتل عمرو غير قاتله امّا نمى دانم اگر قاتل برادرش ‍ چوپان زاده اى از پست ترين و بى فرهنگ ترين مردم ، بسان سگى سياه و سفيد و به مرض برص مبتلا بود، چه مى كرد؟
8
.از ديگر شرايط جنگ مردانه ، مثله ننمودن دشمن است .
اميرمؤ منان عليه السلام از مثله نمودن ، شقى ترين انسانها نهى نمود و فرمود:
(اگر من بر اثر ضربات ظالمانه و ناجوانمردانه او جهان را بدرود گفتم ، مى توانيد او را به طور عادلانه كيفر كنيد، اما او را مثله نكنيد.)كافران و بت پرستان نيز در زمان جاهليّت به اين شيوه پسنديده ، پايبند بودند و از مثله كردن كشتگان يكديگر، حتّى مسلمانان خوددارى مى كردند؛ تا آن جايى كه ابوسفيان هنگامى كه در ميدان اُحُد، بر پيكر به خون خفته مسلمانان گذر كرد و جسد حمزه را نگريست به سوى او رفت ، سر نيزه اش را بر دهان آن قهرمان به خون خفته نهاد و از شدّت كينه توزى جاهلى اش به او اهانت كرد؛ امّا هنگامى كه بدن مثله شده او را نگريست با صدايى رسا فرياد زد كه :
(اى پيروان محمّد صلى الله عليه و آله ! در ميان شهداى شما برخى مثله شده اند بخداى سوگند كه من نه بدين جنايت ، فرمان داده ام و نه راضى هستم.)
امّا فرزندخوانده ابى سفيان در جنگ ناجوانمردانه اش بر ضدّ خاندان پيامبر، به زشت ترين مثله فرمان داد و به عمر سعد نوشت :
(هنگامى كه حسين را كُشتى ، بر بدن او اسب بتاز، مى دانم كه اين كار پس از شهادت او، بر او زيانى نمى رساند، امّا چنين حرفى را زده ام كه بايد بدان جامه عمل بپوشانم .)
9
.از ديگر شرايط جنگ مردانه ، آن است كه زنان به اسارت رفته كفّار را، نبايد بركشته هاى مردانشان عبور داد؛ به همين جهت بود كه پيامبر بلال را به خاطر عبور دادن صفيّه بر كشته هاى يهود، كه بر اثر آن ، همه وجودش به لرزه در آمده بود، سخت سرزنش ‍ كرد. امّا در مورد اسراى خاندان وحى ، هنگامى مصيبت سهمگينتر مى گردد كه نه تنها آنان را براجساد غرقه به خون قهرمانان شهيدشان عبور دادند؛ بلكه روزهاى بسيارى آنان را همدم بدنهاى به خون خفته و سرهاى بريده شده عزيزانشان ساختند.
10
.از ديگر مقرّرات جهاد اسلامى ، اين است كه زنان به اسارت رفته دشمن ، اگر از دختران شاهان و فرمانروايان باشند نبايد در كوچه و بازار درمعرض خريد و فروش قرارگيرند و در مجالس و محافل برده شوند و پوشش از چهره آنان كشيده شود.
اما رژيم سياهكار اموى ، خاندان وحى و رسالت را به عنوان اسير از كوچه ها و بازارها عبور داد به طورى كه بنا به روايتى كه از امام باقر عليه السلام رسيده است برخى از مردم بى فرهنگ مى گفتند: (ما اسيرانى به زيبايى اينان نديده ايم .) و در مجلس شوم يزيد، مرد پليدى از او خواست تا يكى از دختران خردسال امام حسين عليه السلام را به او ببخشد و بدين گونه جنايات جگر خراشى را مرتكب شدند.


منبع : ويژگيهاى امام حسين عليه السلام
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^