فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

يزيد از خدمات ابن زياد تقدير مى كند

بر خـلاف آنچه تصور مى شود یا برخى از نویسندگان به قلم مى آورند که یزید از کردار خود پشیمان گردیده، چنین نیست، زیرا اگر پشیمان شده بود از ابن زیاد این چنین تشکر و تقدیر نمى کرد و چنین جایزه بزرگى به او و خاندانش نمى داد:
یزید در نامـه اى که براى ابن زیاد فرستاده، از او مى خواهد که به شام بیاید تا جایزه خود را بستاند، و از او چنین تعریف مى کند.
تو تا بى نهایت بزرگ شدى و مقام والائى به دست آوردى و تو چنانى که شاعر گفته است:
رفعت و جاورت السّحاب و فوقه

فمالک الا مرتقى الشّمس ‍ مقعد

((یعـنى بالا رفتى و از ابر گذشتى و مراحل پس از ابر را پشت سر گذاشتى دیگر جائى براى بالا رفتنت نمانده مگر آنکه بر بالاى خورشید بنشینى!!))
همـینکه نامه ام را دریافتى سریع حرکت کن و به نزد من آى تا پاداش ترا بر کارى که انجام داده اى بدهم .
۰ ابن زیاد با تـمـام اعـضاء استاندارى به قصد شام حرکت کرد، یزید دستور داد تمام افراد خاندان بنى امیه از او و همراهان استقبال کنند، و چون بر یزید وارد شد یزید او را در آغـوش گـرفـت و سخـت فـشرده و مـیان پیشانیش ‍ را بوسید، و در کنار خود روى تخت سلطنتـى نشانید، به آواز خـوانان دستـور آواز و به ساقى دستور مى داد و خود با خوشحالى تمام به وجد آمده، این اشعار را مى خواند:
اسقـنى شربه تـروى فـواءدى

ثـمـّ صل واسق مثلها ابن زیاد

موضع السرّوّ الامانه عندى

و على ثغر مغنمى و جهادى

۱ ـ ((شرابى به مـن ده که قـلبم را سیراب نمـاید و مثل آنرا به ابن زیاد بخوران.))
۲ ـ ((که او مرکز اسرار و امین من در جهاد و غنائم جنگى است.))
نکتـه: یزید مـلعـون از کشتن امام حسین علیه السلام تعبیر به جهاد مى کند که یکى از واجبات اسلامـى است! ابن زیاد را یک مـاه پـیش خـود نگـهداشت و یک مـیلیون درهم (مـعـادل شصت مـیلیون تومان) به او و همین مقدار به عمر سعد جایزه داد، و به اضافه مـالیات عراق را به ابن زیاد بخشید و در اندرون و کنار زنان و عیالاتش از او پذیرائى مى کرد.
و مـوقـعـى که مـسلم برادر ابن زیاد نزد یزید آمد او را زیاد احترام کرد و گفت : محبت و دوستى شما بر آل ابى سفیان واجب است، و او را بر استان خراسان حکومت داد.
آرى یزید این چنین از قاتل پسر پیغمبر تقدیر مى کند.(۳۹۵)
جابر و زیارت کربلا در اربعین
عطیه عوفى که از رواه حدیث است نقل مى کند که : با جابر بن عبدالله انصارى به قصد زیارت قـبر حسین خارج شدیم چون به کربلا رسیدیم روز بیستم ماه صفر بود، جابر نزدیک فرات رفت و غسل کرد و با سعد خود را معطر گردانید و به جانب قبر روان شد و قـدمـى برنمـى داشت مگر با ذکر خدا، چون در کنار قبر رسیدیم گفت : دست مرا بر قبر بگذار، همینکه دستش به قبر رسید سه بار گفت :الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.و بیهوش ‍ شد و روى قبر افتاد. آب به صورتش پاشیدم تا بهوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! یا حسین! یا حسین! سپس گفت: حبیب لا یجیب حبیبه. ((آیا دوست جواب دوستش را نمـى دهد؟))
آنگـاه گـفـت: چگونه مى توانى جواب دهى در حالى که میان سر و بدنت فـرسنگـها جدائى افتاده، شهادت مى دهم که تو پسر خاتم النبیین و فرزند سرور مؤ مـنان و هم سوگند تقوائى، خامس اصحاب کساء و فرزند فاطمه زهرا سیده زنان، چرا چـنین نباشى در حالى که از انگـشتان رسول خدا تغذیه شدى و در دامن متقین پرورش ‍ یافتى و از پستان ایمان شیر خوردى و با اسلام از شیر بریدى، زندگى سعادتمند و مرگ شرافتمندانه داشتى، آنگاه زیارتى خواند که به جهت اختصار از ذکر آن صرفنظر مى کنیم سپس فرمود: گواهى مى دهم به راهى رفتى که برادرت یحیى بن زکریا به آن راه رفـت، سپس زیارت سایر شهدا سلام اللّه علیهم اجمعین بجا آورده و بعد فرمود: قسم به آن کسى که محمد را به پیامبرى برانگیخت با شما در کارى که انجام دادید شریکیم.
عـطیه گـفت: چگونه با آنها شریکیم در حالى که کوهى را بالا نرفتیم و به هیچ وادى فرود نیامدیم و شمشیرى نزدیم ؟ در حالى که این جماعت میان سر و بدنشان جدائى افتاد و همـسرانشان بیوه شدند و فـرزندانشان یتـیم گـردیدند جابر فرمود: از حبیبم رسول خـدا شنیدم که فـرمـود: مـن احب قـومـا کان مـعـهم و مـن احبّ عـمـل قـوم اشرک فى عملهم والّذى بعث محمدا بالحق نبیا انّ نیّتى و نیّه ـ اصحابى على ما مضى علیه الحسین و اصحابه. ((یعنى کسى که قومى را دوست بدارد با آنها محشور مـى شود و هر که عمل قومى را دوست بدارد در اجر با آنها شریک است قسم به آنکه محمد را به پـیامـبرى مـبعوث گردانید نیت من و یارانم بر آن چیزى است که حسین و اصحابش انجام دادند.))(۳۹۶)
---------------------------------------------
۱-حیاه الامام الحسین ج ۳ ص ۳۹۲.
۳۹۶- مقتل مقرم ص ۴۵۵ - بحار ج ۱۰۱ ص ۳۲۹ نفس المهموم ص ۵۴۳.
اربعین:
در مـیان همـه قـبایل و امـم بشرى رسم است که از امـوات خـودشان تجلیل مى کنند و براى آنکه فراموش ‍ نشود در ایامى خاص یادش را تجدید و گرامى مى دارند، مخصوصا چهل روز پس از در گذشتش ‍ مراسم خاصى را به اجرا در مى آورند، و در اسلام هم این مـعـنى عـنایت شده است چنانکه در روایتى از حضرت امام حسن عسگرى علیه السلام آمـده است:علامات المومن خمس: صلاه احدى و خمسین، و زیاره الاربعین، و الجهر ببسم الله الرحمـن الرحیم، و النختم بالیمین، و یعفیر الجبین. ((علامات مومن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز (۱۷ رکعت واجب و سى و چهار رکعت نافله) و زیارت روز چـهلم، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نمازها و انگشتر در دست راست نهادن و در سجده پیشانى را بخاک مالیدن.
این روایت مـطلق است و شامل زیارت همه مومنین مى شود، چنانکه ابوذر غفارى و ابن عباس نیز از رسولخدا صلى الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود:ان الارض لتبکى على المومن اربعین صباحا. ((یعنى زمین چهل روز بر مومن مى گرید.))
لیکن در روایات بیشمار دیگرى درباره حضرت حسین علیه السلام تاءکید خاصى شده است ، چـنانکه زراره از امام صادق علیه السلام روایت کرده: ان السماء بکت على الحسین اربعین صباحا بالدم ، و الارض ‍ بکت علیه اربعین صباحا بالسواد، و الشمس بکت علیه اربعین صباحا بالکسوف و الحمره و الملائکه بکت علیه اربعین صباحا و ما اختضبت امراءه مـنا و لا ادهنت و لا اکتحلت و لا رجلت حتى اتانا راءس ‍ عبیدالله بن زیاد مازلنا فى عبره من بعده .
((یعـنى آسمـان چـهل روز بر حسین خـون گـریه کرد و زمـین چـهل روز بر حسین گـریه کرد با تـیره شدنش، خـورشید چـهل روز گـریه کرد با خـسوف و سرخـى، فـرشتـگـان چـهل روز بر او گـریه کردند، هیچ زنى از ما آرایش نکرد تا آنکه سر عبیدالله زیاد را آوردند، ما در این مدت سرگرم گریه بودیم .
(مقتل مقرم ص ۴۶۰. بحار ج ۱۰۱ ص ۳۲۹.)
این روایت مـى گـوید: همـه مـوجودات و عـوالم هستى بر حسین گریه کردند بنابراین سزاوار است هر سال در اربعین و سالگرد شهادتش اقامه عزا شود تا مکتب و مرام حسینى احیا گردد چنانکه مسلمین انجام مى دهند بحمد الله .

 


نویسنده:آیت الله محمد على عالمى


منبع : کتاب آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا))
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^