فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

در مذمت يزيد

هنگامى كه مردم مدينه در اثر فجايع و خونريزى بى حساب يزيد شورش ‍ كردند، فرماندار شهر از رهبران شورش در خواست نمود تا به شام روند و اعتراضات خود را از نزديك با يزيد در ميان بگذارند. سران نهضت كه در راءس آنها عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه بود اين پيشنهاد را پذيرفتند و جمعى از آنها كه ابن حنظله و عبدالله بن عمر و منذر بن زبير هم در ميان آنان بودند به سوى شام رهسپار شدند.
ابن اثير مى نويسد: وقتى كه كه كاروان مدينه وارد شام شد، يزيد آنها را اكرام نمود و جايزه ها و هداياى بزرگ به آنان داد. بطورى كه به عبدالله صد هزار درهم و به ديگران كمتر از ده هزار ندارد مع الوصف وقت كه وارد مدينه شدند در برابر صفوف مردم گفتند ما از نزد كسى مى آييم كه دين ندارد و شراب را حلال كرده ، با غنا و موسيقى خود گرفته و خواننده ها شب و روز براى او مى نوازند.
عبدالله گفت : من اگر ياورى پيدا نكنم مگر همين فرزندانم را، هر آينه با يزيد جنگ خواهم كرد او به من احترام گذاشت و هديه داد و من آن را نپذيرفتم مگر براى آنكه از نظر مالى نيرومند گردم و از آن نيرو عليه او استفاده كنم .
منذر بن ربير كه از يزيد صد هزار دهم گرفته بود، پس از چندى به مدينه برگشت و در برابر مردم ايستاد و گفت : يزيد به من صد هزار درهم داد اما اين جايزه مرا از گزارش وضع او به شما باز نمى دارد. مردم مدينه ! به خدا قسم يزيد خمر مى نوشد و آن قدر مست مى افتد كه نماز خود را ترك
مى كند.
او بود كه ديگران را به گناه دعوت مى كرد و اين مضمون اشعار اوست :
اى دوستان ! برخيزيد و صداى موسيقى را بشنويد و پياله ها را بنوشيد و مسائل معنوى را فراموش كنيد، نغمه هاى تار مرا از شنيدن اذان بازداشته و من حوران بهشتى را با يك شراب كهنه كه در ته ظرف مانده معاوضه
مى كنم !


منبع : تبیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^