فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تفسیر قرآن ـ جلسه هشتم


تفسیر سوره حمد - تفسير سوره حمد - جلسه هشتم 0 - -  

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام 

قبل از ورود به بحث مقدمه ای را در رابطه با خود قرآن مجید لازم است عرض بکنم و آن اینکه کتاب خدا به عنوان یک کتاب مبارک نازل شده و به این کلمه در آیات قرآ ن مجید تصریح شده است، در رابطه با سخن گفتن مسیح با یهود در گهواره، یک مطلب مسیح این بود ﴿وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَینَ ما کنْتُ﴾ (1) راوی از امام صادق ع سؤال می‌کند مبارک یعنی چه؟ امام ششم کلمه مبارک را با یک لغت دیگری به صیغه مبالغه ترجمه می‌کنند می‌فرمایند: منظور حضرت مسیح از مبارکا این بوده که وجود من نفّاع است هرجا که باشم در هر جایگاهی که قرار بگیرم. بنابراین قرآن مجید کتاب مبارکی است یعنی دارای نفع فراوان ابدی است که مشتقات لغت مبارک، برکت، در قرآن مجید زیاد استعمال شده از جمله درباره خود پروردگار ﴿تَبارَک الَّذِی بِیدِهِ الْمُلْک وَ هُوَ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ﴾ (2) سودمند و پر نفع است خدایی که فرمانروای تمام عالم هستی است. قدرت دارد نفعش را در این عالم برساند، چون آیات با اول آیات همه جا در ارتباط است و اما قرآن مجید خودش را شفا می‌داند البته در قرآن در 3 مورد شفاء ذکر شده که اهل ظرافت و اهل تحقیق می‌گویند، شفاء اول شفاء عام و شفاء دوم شفاء خاص است و شفاء سوم خاص الخاص است اما شفاء عام می‌گویند در این آیه است که در سوره مبارکه نحل است.

 ﴿أَوْحی رَبُّک إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کلِی مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلًا﴾ . بعد از طی این راه که راه الهی است ﴿یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ﴾  شراب به معنی نوشیدنی و آشامیدنی است.

در عرب نوشیدنیهایی که مست کننده است به عنوان خمر و مسکر از آن تعبیر می‌شود در ایران به خمر و مسکر می‌گویند شراب. ولی شراب در قرآن و در روایات و در کلام عرب به معنی مواد آشامیدنی است ﴿یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (3). این یقینی است که عسل درمان کننده دردهای ظاهری و مادی است البته اگر با بدنی تناسب داشته باشد شفاء دوم هم در سوره اسراء است ﴿نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (4)

قرآن درمان درد هاست نه دل درد و سر درد و دندان درد و استخوان درد بلکه بیماریهای فکری، انحرافات فکری و اعتقادی و اخلاقی و عملی و روانی را درمان می‌کند.

اما شفاء سوم که خاص الخاص است در سوره صافات آمده، آیات مربوط به حضرت ابراهیم (ع) آمده ﴿إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیهْدِینِ﴾ (5) که در آیات بعد عنایات پروردگار را نسبت به خودش ذکر می‌کند و بعد در سوره شعراء می‌گوید ﴿وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ﴾ (6)

. شفای من خداست، شفای من پروردگار است. اهل دل می‌گویند که این شفاء که دیگر شفای بی واسطه است می‌شود شفای خاص الخاص.

پس لفظ مبارک در باره قرآن به معنای سود فراوان و دائمی است لفظ شفاء به معنای درمان درد است، مطلب دیگری که درباره قرآن است ﴿أَنْزَلْنا إِلَیکمْ نُوراً مُبِیناً﴾ (7). قرآن مجید نور است. یعنی از ذات خودِ قرآن تعبیر به نور شده است نه اینکه عامل نور است، خودش نور است. ﴿أَنْزَلْنا إِلَیکمْ نُوراً مُبِیناً﴾  که آیه در سوره مبارکه نساء است. این مقدمه را برای این عرض کردم که بزرگواری بفرمایید وقت بیشتری را در خانه در کتابخانه‌ها برای قرآن مجید هزینه کنید، دقت بیشتری در آیات کتاب خدا کنید، تفاسیر معتبر گذشته و امروز را نهایتا 6 تا تفسیر، سه تفسیر از گذشته و سه تفسیر از امروز را، هر کدام که ذوق خودتان می‌کشد انتخاب بکنید، و کار بکنید و خیلی هم تکیه به کار دیگران نداشته باشید البته آنها را هم ببینید. آنها هم مایه می‌دهد، زمینه می‌دهد، اندیشه خودتان را، فکر خودتان را هم، بعد از مطالعه این تفاسیر و لغت و ادبیات واقعا به کار بگیرید، بین خود و قرآن مجید خلوت کنید، جلوه های جدید را بعد از مطالعه روایات و قرآن مجید خواهید دید که به قلبتان تجلی خواهد کرد، دیگر دل ما که از دل مادر موسی کمتر نیست که این دل در ارتباط با الهام ربانی قرار گرفت، نه پیغمبر بود نه دارای مقام عصمت، اما صریحا در قرآن می‌ببینیم می‌فرماید: ما به مادر موسی وحی کردیم. ﴿أَوْحَینا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ﴾ . که این بچه را شیر بدهد یا ببرد بیندازد توی امواج آب نیل و اطمینان هم به الهام پیدا کرد، ﴿إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ﴾ (8).

یک مسئله ای که خیلی در فهم قرآن و جلوه های جدید قرآنی واقعا موثر است همانی است که در سوره مبارکه واقعه بیان شده است. ﴿فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ﴾ (9). شاید مردم زمان نزول قرآن جایگاههای ستارگان را خیلی درک نمی کردند، که در نظام عالم چه مسئله شگفت آوری است که میلیاردها ستاره در کهکشانها و در فضای گسترده عالم میلیاردها سال است، که در کار هستند و فسادی هم از آنها تولید نمی شود، به خاطر نظمی که بر آنها حاکم است. ﴿فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ﴾ . تاویلی هم در این آیه دارند، که مواقع نجوم قلب یاسینه مبارک پیغمبر است و نجوم هم ائمه طاهرین و اهل بیت (ع) هستند، روایات زیادی هم مرحوم مجلسی نقل می‌کند، در کافی جلد اول باب «انّ الائمه هُمْ علامات الّتی ذکرها الله عزّوجلّ فی کتابه» ، نیز آورده که ﴿بِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ﴾ (10)، امام صادق (ع) می‌فرماید: منظور از ستارگان ما هستیم که در تاریکیهای فرهنگهای هجوم کنند، مردم را به اهداف پاک هدایت می‌کنیم، حالا یا مواقع نجوم همین جایگاه مادی ستارگان است، حالا فلک ستارگان است یا سینه پیغمبر عظیم الشان اسلام است، بالاخره آیات قرآن بطن هم دارد ﴿فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ﴾ (11). اگر می‌دانستید این قسم و این سوگند عظیم است، چرا به مواقع نجوم قسم می‌خوردند برای اینکه به شما ثابت کنند ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ﴾ .

آری! این مطالب ناباب و غیر منطقی که در مورد قرآن می‌زنید باطل است، و شایسته این کتاب نیست، ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ فِی کتابٍ مَکنُونٍ﴾ (12) اصل این قرآن در لوح محفوظ است، ولی حالا چه کسی می‌تواند این قرآن مجید را خوب بفهمد ﴿لا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾ (13).

لایمسه یعنی نمی رسد به این قرآن مگر کسی که دارای طهارت معنوی یعنی تقوای بالا باشد، هر چه آدم از گناه دورتر باشد، و از نفس آلودگان دورتر باشد فهم قرآن برای او آسانتر می‌شود و آیات شریفه جلوه های جدیدی به قلب انسان می‌کنند. واقعا ما اگر برکت برای زندگی مان می‌خواهیم یعنی سود فراوان، دائم، می‌خواهیم از اینجا برایمان شروع می‌شود و تا ابدیت کشیده خواهد شد که یک سود بسیار مهم قرآن این است که اهل قرآن فردای قیامت از هول قیامت، از فزع اکبر و از دوزخ قطعا در امان خواهند بود.

در روایات هر دو طایفه نقل کرده اند هم شیعه و هم سنی. اگر کسی اهل فاتحه الکتاب بشود به آن معنایی که در روزهای گذشته شنیدید یعنی فقط قاری نباشد هم بخواند هم بفهمد و هم عمل بکند. با توجه به اینکه سوره حمد 7 آیه است از طبقه دوزخ یقینا در امان خواهد بود. نمی شود کسی عبد محبوب حقیقی باشد، آدم با رحیمی هم باشد، نفی شرک هم بکند، وجود او قیامت را باور داشته باشد، فقط خدا را بپرستد و از یاری او بهره مند باشد، سالک صراط مستقیم باشد و ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾  باشد و قیامت دچار عذاب بشود. البته این یک گوشه ای از برکت قرآن مجید است و علاوه بر این اگر ما با قرآن مجید تماس عملی برقرار بکنیم، که شدنی هم هست، یقینا انحرافات اخلاقی و عملی ما معالجه خواهد شد، و اگر اینگونه با قرآن در ارتباط باشیم خودمان هم یکپارچه نور می‌شویم.

یک خطبه ای امیر المومنین دارد که خیلی خطبه خواندنی است، امیر المومنین در این خطبه، این آیه شریفه سوره مبارکه نور را تحلیل معنوی کرده و می‌فرماید:

 ﴿رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ﴾ (14)

تا آخر آیه اواسط خطبه درباره این رجال می‌فرماید که خودشان هم در راس این رجال هستند بعد از پیغمبر اکرم (ص)، می‌فرماید: کار اینها بجایی می‌رسد که پروردگار با آنها از قلبشان مناجات می‌کنند، یعنی اینها می‌شوند ساکت خدا برای آنها می‌شود متکلم و در یک ناله‌ای از موسی بن عمران صدای پروردگار را درون مبارک و پاک و طاهرشان می‌شنوند، ما در روایات خودمان هم داریم اگر علاقه دارید خدا با شما حرف بزند قرآن بخوانید، اما چه جور آدم بخواند، که قرآن زبان باز بکند و با باطن انسان حرف بزند.

در کتاب حقایق الاصول آیت الله العظمی حکیم در جلد اول در باب الفاظ آمده که آیا یک لفظ وضع برای حقیقت در معنای اول و معانی بعدی، مجازی است یا نه، یک لفظ می‌تواند اگر 30 تا معنا داشته باشد در همه معانی حقیقت باشد، آقای حکیم یک داستانی را نقل می‌کنند در همین بحث الفاظ از مرحوم آیت الله العظمی آقا اسماعیل صدر که ایشان فرموده بودند، ما رفتیم خدمت آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی که اهل همین اراک بوده، اراک قبلا منطقه اش را سلطان آباد می‌گفتند.

مرحوم آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی از ایشان درخواست تفسیر قرآن کرد، ایشان فرمودند: من فقط بعد از نماز مغرب و عشاء وقت دارم، ما یک تعدادی از فضلای معروف زمان میرزای شیرازی، که معلوم می‌شود قرآن دریایی است، که حتی این چند نفر با خواندن 10، 12 رشته علمی محتاج بودند به تفسیر قرآن، آن هم از زبان کسی که واقعا جزء گروه ﴿لا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾  بودند، شب اول ایشان درس را شروع کردند یکساعت هم طول کشید، محور بحث این آیه شریفه سوره مبارکه حجرات بود که خداوند می‌فرماید: ﴿حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ وَ کرَّهَ إِلَیکمُ الْکفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ. أُولئِک هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾ (15) ببینید دل باید به کجا برسد که پروردگار عالم آرایشگر دل بشود. مطلب کمی نیست که پروردگار عزیز عالم، قلم اراده اش را به طرف دل متوجه بکند و آرایشگر دل و زیبا کننده دل بشود، ﴿حَبَّبَ إِلَیکمُ الْإِیمانَ وَ زَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ﴾ . یکی بحث محبوب کردن ایمان است، که ایمان بشود معشوق شما و یکی هم آرایش کردن این معشوق است. حالا خدا بخواهد آرایش بکند، آرایش خدا مثل این آرایشگاهها نیست که مثلا ما در یک روایتی داریم که بهشت به پروردگار عالم عرضه داشت: من را آرایش بده یعنی الان این صورت طبیعی من است، حالا من را آرایش بده من را زیباتر کن، پروردگار به او خطاب می‌کند «ألَمْ أُزینک بالحسن و الحسین» (16)

آیا من تو را به چهره حسن و حسین آرایش نکردم، این زیبایی تو را با این دو چهره کامل نکردم، تمام نکردم، یک مطلب در آیه مسئله محبوب شدن ایمان است، یک مسئله جدا است یکی ﴿زَینَهُ فِی قُلُوبِکمْ﴾ . آرایش دادن ایمان است حالا این آرایش دادن ایمان به اینکه وجود نوری ائمه طاهرین در قلب جلوه بدهد، وجود نوری در اصول کافی هم هست، ببینید که ما در دل شیعیانمان هر 14 نفرمان حضور نوری داریم، یا اگر کسی بخواهد ما را بشناسد با کمک نورانیت می‌تواند ما را بشناسد، «معرفتی بالنّورانیه» (17).

کلام وجود مبارک امام باقر (ع) است، یک بحث حبب است یک بحث هم زین است. حالا ایشان در کتاب حقایق الاصول بیان نمی کنند که کجای آیه را ایشان اینجور برای ما تفسیر کردند، می‌فرمایند شب اول این قدر عالی این آیه برای ما بیان شد که برای ما جدید بود و فکر کردیم که هر چه حرف در این آیه بوده زده شد، حالا فردا شب برویم ببینیم چه آیه ای را محور قرار می‌دهد یعنی آقای حکیم نقل می‌کنند حداقل 30 شب ایشان همین آیه را محور تفسیر قرار دادند و هر شب بهتر از شب قبل با مطالب بیشتر، با مطالب مهم تر آیه را برای ما توضیح دادند، ببینید اینها جلوه های جدید قرآن بر قلب مطهرون است و آنهایی که در قرآن زحمت کشیدند.

اینکه عرض می‌کنم حداقل 2 ساعت برای قرآن در 24 ساعت وقت بگذارید، احساس خستگی نکنید، امیر المومنین (ع) می‌فرماید: گوش به بدنتان ندهید، نگویید حال ندارم، حالا امشب را یک ساعت ببینیم، حوصله ندارم، امیر المومنین می‌فرماید: اختیار بدن دست خودتان است، به هرچی عادت بدهید به همان عادت می‌کند، من الان شاید شبانه روز نزدیک به 12 ساعت و روز جمعه اغلب ایام من 12 ساعت کار مطالعه و نوشتن دارم، اینقدر این مسئله تکرار شده که با من یکی شده، و برای من لذت دارد، اگر یک وقت کارم، یا مطالعه ام، یا نوشتنم، یا حفظ کردنم، یا گفتنم، تعطیل بشود، واقعاً برایم کسالت آور است، شما گوش به خستگی بدن ندهید، شما بدانید اگر با قرآن ارتباط عملی بگیرید، البته با مرکب تقوا، خدا هم به یقین یاری می‌کند، وعده داده است، ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ﴾ (18) چه یاری دادنی بخدا بهتر از اینکه آدم به کتابش بپردازد، از کتابش مطلب کشف بکند، و با کتابش بگونه ای رابطه برقرار بکند که بتواند به مردم هم انتقال بدهد، چه کاری در عالم از این بالاتر، پیغمبر و ائمه نزدیک به 3 قرن بین مردم بودند، از روز اول بعثت تا لحظه ولادت امام عص، در این 3 قرن چه کردند و کجا هزینه کردند، خودشان را غیر اینکه هزینه قرآن کردند، زحمت کشیدند قرائت و معنا و زمینه عمل کردن به‌قرآن یاد مردم دادند، امیر المومنین (ع) می‌فرماید: این روایت را واقعا غنیمت بدانید «اهل القران هم اهل الله و خاصّته» (19).

یکی دیگر از اسامی سوره حمد غیر از ام الکتاب و فاتحه الکتاب که توضیح کاملش را دیروز شنیدید حمد است. علت نامگذاری آن هم معلوم است بعضی سوره‌ها از یک لغت آن استفاده شده و با همان، سوره را نامگذاری کردند، دلیل این نامگذاری هم آیه شریفه الحمدلله رب العالمین است اسم دیگر آن سبع المثانی است که توضیح این نام‌ها را در جلسات بعدی عرض خواهم کرد.

______________________________

(1) مریم (19): 31.

(2) ملک (67): 1.

(3) نحل (16): 68- 69.

(4) اسراء (17): 82.

(5) صافات (4): 99.

(6) شعراء (26): 80.

(7) نساء (4): 174.

(8) قصص (28): 7.

(9) واقعه (56): 75.

(10) الکافی: 1/ 206، حدیث 1.

(11) واقعه (56): 75- 76.

(12) واقعه (56): 77- 78.

(13) واقعه (56): 79.

(14) نهج البلاغه: خطبه.

(15) حجرات (49): 7.

(16) بحار الانوار: 43/ 306، باب 12؛ کشف الغمه: 1/ 525.

(17) بحار ا لانوار: 26/ 1، باب 14، حدیث 1.

(18) محمد (47): 7.

(19) وسائل الشیعه: 6/ 168، باب 1، حدیث 7644.


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
- تفسير سوره حمد - جلسه پنجاه و چهارم - تفسير سوره حمد - جلسه پنجاه و سوم - تفسير سوره حمد - جلسه پنجاه و دوم - تفسير سوره حمد - جلسه پنجاه و یکم - تفسير سوره حمد - جلسه پنجاهم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و نهم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و هشتم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و هفتم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و ششم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و پنجم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و چهارم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و سوم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و دوم - تفسير سوره حمد - جلسه چهل و یکم - تفسير سوره حمد - جلسه چهلم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و نهم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و هشتم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و هفتم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و ششم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و پنجم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و چهارم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و سوم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و دوّم - تفسير سوره حمد - جلسه سي و يكم - تفسير سوره حمد - جلسه سي ام - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و نهم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و هشتم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و هفتم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و ششم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و پنجم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و چهارم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و سوّم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و دوم - تفسير سوره حمد - جلسه بيست و یکم - تفسير سوره حمد - جلسه بيستم - تفسير سوره حمد - جلسه نوزدهم - تفسير سوره حمد - جلسه هجدهم - تفسير سوره حمد - جلسه هفدهم - تفسير سوره حمد - جلسه شانزدهم - تفسير سوره حمد - جلسه پانزدهم - تفسير سوره حمد - جلسه چهاردهم - تفسير سوره حمد - جلسه سيزدهم - تفسير سوره حمد - جلسه دوازدهم - تفسير سوره حمد - جلسه يازدهم - تفسير سوره حمد - جلسه دهم - تفسير سوره حمد - جلسه نهم - تفسير سوره حمد - جلسه هفتم - تفسير سوره حمد - جلسه ششم - تفسير سوره حمد - جلسه پنجم - تفسير سوره حمد - جلسه چهارم - تفسير سوره حمد - جلسه سوّم - تفسير سوره حمد - جلسه دوّم - تفسير سوره حمد - جلسه اوّل
پربازدیدترین سخنرانی ها




گزارش خطا  

^