فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تهران_ دهه دوم شعبان1395 - حسینیه دبیرستان رستگاران  - سخنرانی دوم


معارف اسلامی - شب دوم چهارشنبه (29-2-1395) - شعبان 1437 - حسینیه دبیرستان رستگاران -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

برای اینکه از اجتماعمان در سایه ی ولادت طاووس اهل جنت, حضرت بقیة الله بهره ی بیشتری ببریم سعیم بر این است که هر شب قطعه ی نابی را از اهل بیت علیهم السلام که عدل قرآن اند و همه ی مطالبشان ریشه در کتاب خدا و وحی دارد نقل کنم که بخشی اش متوجه عزیزان اهل علم است و بخشی متوجه برادران غیر روحانی.

کتابی داریم بیش از هزار سال است از تاریخ تالیف این کتاب گذشته, مؤلف بزرگوارش کار هنرمندانه ای کرده از رسول خدا تا امام یازدهم روایات بسیار مهمی که در زندگی کاربرد دارد نقل کرده. مؤلف حسن بن شعبه ی حرانی است اسم کتاب هم یک اسم جالبی است اسم زیبایی است تحف العقول, هدیه هایی برای خردمندان برای اهل عقل, برای اهل اندیشه و اهل فکر همین هم هست. بالاترین هدیه را وحی به مردم عالم داده و انبیاء خدا و ائمه طاهرین. بدون وحی و بدون سخنان انبیاء و ائمه طاهرین هیچ کاری هیچ رشته ای هیچ علمی برای مردم دنیا سودمند نیست, نمی دانم تا چه حدی وضع ملت های جهان را از اوایل قرن نوزدهم تا الان مطالعه کردید من در حدی که فرصت داشتم وقت داشتم کتاب های مختلفی را در رابطه با زندگی مردم دو قرن فعلی و فرهنگ آنها مطالعه کردم نزدیک بیست و پنج کشور هم برای تبلیغ رفتم نه برای گردش. گردش بلد نیستم استراحت ما و گردش ما اگر خدا اجازه بدهد و شفاعت شفیعان هم نصیب شود در قیامت است اگر هم که اجازه ندهد و شفاعت هم نصیب نشود خب ما هم مثل دیگران حتما محکوم به جریمه و کیفریم ولی به قول امیرالمومنین ما هکذا الظن بک ولا اخبرنا بفضلک انک یا کریم یا رب, ما چنین گمانی را به تو نداریم در حالی که در حدی تو را باور داریم دینت را باور داریم عبادتی هم در حد ظرفیت خودمان انجام می دهیم باور نداریم گمان به تو نداریم که ما را از فیوضاتت محروم کنی چنین خبری هم نه کتاب های آسمانی ات نه انبیاءات نه ائمه به ما ندادند که قیامت گیریم بدبختیم شقی هستیم.

علم دارند تمدن هم دارند ابزار هم دارند اما امنیت خاطر و آسودگی و راحت ندارند جدیدا هم در امریکا و اروپا دارند بیدار می شوند ملت ها که چه کلاهی در این دو قرن سرشان رفته و چه مکری, چه حیله ای, چه خدعه ای با آنها شده مخصوصا با جنس زن که آهسته آهسته زن دارد می فهمد که دو قرن است در هر پستی حتی تا پست وزارت چنان که خودشان اعلام کردند کالای شهوات حیوانی قدرتمندان است اما آنهایی که اهل توحیدند آنهایی که در ارتباط با اسلام اند با فرهنگ انبیاء و ائمه طاهرین اند نسبتا درون آرامی دارند زندگی پاکی دارند زندگی بی‌دغدغه ای دارند و این زندگی آرام و بی دغدغه هم محصول همین اتصال به منابعی چون وحی و نبوت و امامت است. حرف های آنها واقعا تحفه ی خرد و خردمندان است.

به مناسبت اینکه ملت ایران از قدیم با شب چهارشنبه و روز چهارشنبه یک پیوند ویژه ای با وجود مبارک موسی بن جعفر داشتند من این روایت را از قول حضرت از همین کتاب با ارزش تحف العقول نقل می کنم. ما درس طلبگی که می خواندیم خود ما دوتا کتاب را بدون معلم و بدون اینکه در حوزه ی قم حوزه ی درسی داشته باشیم مباحثه می کردیم البته از لمعه به بعد. یکی برای اینکه آگاه به مسائل شرعی شویم و بتوانیم هم به مردم انتقال دهیم عروة الوثقی را مباحثه می کردیم عجب کتابی است و یکی هم برای اینکه با فرهنگ معارفی ائمه طاهرین آشنا شویم و آن زمان طبق فکری که خودمان و هم درسی هایمان داشتند زندگیمان را شکل دهیم با فرمایشات اهل بیت همین کتاب تحف العقول را مباحثه می کردیم یعنی آشنایی من با این کتاب به بیش از پنجاه سال می رسد.

وجود مبارک موسی بن جعفر برای سعادت ما و برای اینکه ما سعادت را به دیگران هم انتقال بدهیم چون خیلی روایت جالب است. امر می کنند در ابتدای روایت امر امام هم خب امر لازمی است چون متن روایت قرینه ندارد که امر حضرت امر استحبابی باشد قرینه ندارد. مثلا یک روایتی هست از حضرت صادق علیه السلام که در پایان روایت آمده ما از شیعیانمان طلبکار پاکدامنی هستیم طلبکاریم می خواهیم ازشان که آدم های پاکدامنی باشند آدم‌های پاکدامنی باشند یعنی چه؟ یعنی در اقتصادشان, در معاشرتشان, در خوراکشان, در غریزه جنسیشان آدم های درست و حسابی باشند. یک آدم های حقی باشند و حضرت می فرماید ما طلبکار از شیعیانمان هستیم که اینگونه باشند ما طلبکاریم یک خط ترسی در آدم ایجاد می کند که قیامت نکند امام جلوی خیلی ها را بگیرد و بفرماید طلب من را ادا نکردی بدهکاری اینجا هم که نمی توانی ادا کنی چون اینجا که جای پارسایی و پاکدامنی و پاکی اقتصاد و پاکی شکم و پاکی غریزه جنسی نیست اینجا روز حساب است روز جزاست روز پاداش است روز کیفر است تو در دنیا باید طلب ما را ادا می کردی نکردی اینجا محکومی. هم امام باقر هم امام صادق فرمودند ما با خدا قوم و خویشی نداریم که هر کدامتان هر کاری کردید آنجا زیرخاکی ردتان کنیم یا زیرآبی ردتان کنیم آنجا عرصه ایمان است و عمل, حالا کاملش را نیاوری خب مقدار لازم را بیاور. قرآن هم دارد وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ اَلصّٰالِحٰاتِ ﴿طه‏، 112﴾ این من من تبعیضیه است یعنی اگر عدد صد را نمی آوری پنجاه به بالا را لااقل بیاور که قبولت کند آنقدر چراغ ایمان و عملت ضعیف نباشد که نتواند راه بهشت را به تو نشان دهد و ظلمات قیامت را برایت تبدیل به نور کند.

خب امر حضرت وجود مبارک موسی بن جعفر لقب دیگرشان کاظم عنوان دیگرشان عالم, در روایاتمان اگر بخوانید روی عن العالم یا راوی بگوید اروی عن العالم یعنی از امام هفتم روایت شده و من راوی دارم از حضرت موسی بن جعفر روایت می کنم. اگر امام هفتم در کل دوران عمرشان غیر این روایت را نداشتند برای تامین خیر دنیا و آخرت ما قطعا بس است قطعا. من اینی که می گویم با توجه به انواع نامه هایی که در این پنجاه سال از مردم دیدم خانواده هایی که دیدم اختلافاتی که دیدم اخلاق هایی که دیدم برخوردهایی که دیدم عرض می کنم اگر حضرت غیر از این روایت روایتی را نداشتند قطعا برای تامین خیر دنیا و آخرت ما بس بود. اجتهدوا, این امر یعنی زحمت بکشید بکوشید سعی کنید در تلاش باشید تنبلی ممنوع سستی ممنوع ضعف ممنوع حال ندارم ممنوع نه! شما شیعه ی ما هستید ما هم از شما توقع داریم مثل خود ما قوی در کار باشید اهل کوشیدن باشید اهل سعی باشید, خب کوشش هم خیلی محصولات زیادی دارد یکی از کوشش کنندگان مدرسه اهل بیت علامه حلی ایشان هشتاد سال بیشتر عمر نکرد قرن ششم بود. حله نه برق بود نه کولر بود نه کامپیوتر بود نه سی دی هایی که کل روایات و کتاب ها را داخلش ریختند هیچ چیز نبود یک قلم نی بود یک مرکب کاغذهای قرن هفتم هم نمی دانم چه نوع کاغذی بوده حله را من دیدم. خانه های گلی خشتی در این خانه ها با یک قلم نی با یک ذره مرکب پانصد و بیست و سه جلد کتاب علمی نوشته این کوشش, این تلاش, این سعی. آنها واقعا چه روحیه ای داشتند چه بدنی داشتند چه توانی داشتند همه را از خدا یاری گرفتند یعنی اینها اتصال به دریای قدرت و رحمت بودند و الا مگر می شود بدون این اتصال انسان پنج تا کاغذ A4 را پر کند. شما همین امشب چهارتا کاغذ A4 بگیرید از روی یک کتاب شروع کنید به نوشتن یک دوتایش را که پر کردید به خانواده تان می گویید مچم درد گرفت اما هشتاد سال اینها مچشان درد نگرفت.

یک کتاب علامه مجلسی یک کتابش یک دانه کتابش نزدیک پنجاه هزار صفحه است از هفتاد جلد کتابی که نوشته. پنجاه هزار صفحه یک دانه اش, حالا مرات العقولش که حدود سی هزار صفحه است با این بهارش می شود هشتاد هزار صفحه شصت و هشتادتا دیگر کتابش هم عدد صفحاتش را بشمرید اضافه کنید که شاگرد نابش سید نعمت الله جزائری از کار استادش بهت زده شده نوشته من نشسته ام حساب کردم علامه از مادر که به دنیا آمده اگر قلم دست گرفته باشد نوشته باشد تا هفتاد و سه سالگی که مرده نوشته ها از عمرش اضافه تر است.

 این توفیق الهی این اتصال به رحمت این اتصال به قدرت است یعنی اگر مردی زنی از پروردگار طلب یاری کند برای کار مثبت که این یکی از بهترین دعاها است دیگر بهترین دعا قو علی خدمتک جوارحی واشدد علی العزیمة جوانحی, این دعای امیرالمومنین است. اجتهدی, زحمت بکشید بکوشید کار کنید. می شود کار کرد با همین یاری گرفتن.

من از باب نمونه می گویم خدا شاهد است نمی خواهم کاری از خودم را بنمایانم نه! از باب تشویق شما می گویم ما که ازمان گذشته و تعریف و تکذیب هم دیگر در ما اثری ندارد ما دیگر سپر ضد تعریف و ضد تکذیب شدیم. برای اینکه بدانید می شود کار کرد من از صد جلد کتابی که تا حالا نوشتم تمام دست خط هایم را دادم جلد کردند یک کتابم که تفسیر حکیم است چند روز پیش حساب کردم چند صفحه ی A4 شده, با یک مقدار سی چهل تا عدد سی, چهل کم و زیاد دیدم بعد از آن صد جلد من نزدیک سیزده هزار صفحه کاغذ A4از سوره ی حمد تا آیه بیستم سوره ی انبیاء را تفسیر کردم کار شدنی است زحمت, مرارت, قدم برداشتن خیلی محصولات مثبتی دارد قرآن هم می فرماید وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ  ﴿النجم‏، 39﴾ هیچ چیز گیرتان نمی آید مگر در سایه ی کوشش مگر در سایه ی زحمت, مگر در سایه ی دویدن.

خب حضرت می فرماید بکوشید زحمت بکشید که کل عمرتان را به چهار بخش تقسیم کنید دیگر بخش پنجم هم ندارد اگر داشت که حضرت می فرمودند. به چهار بخش همه ی عمرتان را تقسیم کنید اجتهدوا ان یکون زمانکم, زمان یعنی عمرتان را بر اربع الساعات, که این کل عمرتان چهار بخش شود.

اما بخش اولش ساعة لمناجات الله, بگذارید برای عبادت, بگذارید برای ارتباط با پروردگار عبادت شخصی ارتباط خصوصی. حالا اگر یکی از این جوان های عزیز پای سخنرانی سوال کند عبادت چه نفعی دارد؟ خدا که نیاز به عبادت ندارد, خب معلوم است وجود مقدس او غنی به ذات است وقتی خودش بود و خودش پر بود و کامل بود به هیچ چیز نیاز نداشت جهان را که آفرید فعلش را در جریان انداخت بدون اینکه نیازی به جریان انداختن فعلش داشته باشد فعلش فقط و فقط جلوه قدرت و رحمتش, نه برای نیاز فعلش را به جریان انداخت به فعل خودش هم نیاز ندارد. خب وجود مقدس او عباداتی را برای بندگانش تنظیم کرده که سود عبادت برای خود بندگانش است لانه لاتنفعه طاعت من عطائه, هیچ اطاعتی منفعتش به او برنمی گردد چون او نیاز ندارد که او پر است بی نیاز است. حالا این عباداتی که ما انجام می دهیم چه سودی دارد؟ عبادات را ما اگر انجام بدهیم, اگر انجام ندهیم که روی صفحات قرآن است و صفحات کتاب ها, وَ أَقِيمُوا اَلصَّلاٰةَ اگر انجام ندهیم روی صفحه قرآن است وَ آتُوا اَلزَّكٰاةَ روی صفحه قرآن است وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ ﴿البقرة، 184﴾ روی صفحه قرآن است یا إِنَّمَا اَلصَّدَقٰاتُ ﴿التوبة، 60﴾ خب روی صفحه قرآن است  وَ تَعٰاوَنُوا عَلَى اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوىٰ  ﴿المائدة، 2﴾کلمه و نوشته روی صفحه است اما اگر از این صفحه های قرآن و روایات دربیاوریم و تبدیلش کنیم به کار انجام شده این را امیرالمومنین می فرماید این کار انجام شده معدنی است که برای خود شماست از این معدن سه تا گوهر درمی آید رضایت الله, لقاء الله, جنة الله. اما تا روی کاغذ است هیچ چیز از آن درنمی آید چون لفظ است کلمه است نوشته است اما وقتی بیاید عملی شود و برای ما عبادت کار شود و عملیاتی شود فَمَنْ كٰانَ يَرْجُوا لِقٰاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صٰالِحاً ﴿الكهف‏، 110﴾ لقاء الله از عمل صالح درمی آید عمل صالح معدن است معدن لقاء الله, سر این معدن را کی باز می کنند؟ مهندس باز کننده سر این معدن خود پروردگار است روز قیامت. وَعَدَ اَللّٰهُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ ﴿التوبة، 72﴾ با بقیه ی آیه یکیش این است وَ رِضْوٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ أَكْبَرُ این هم یک گوهر. جنتش هم که معلوم است امیرالمومنین می فرماید الفرائض الفرائض, در نهج البلاغه است ادّوها  الی الله تؤدکم الی الجنة, خیلی جالب است نمی گوید فاعل بردن شما به بهشت خداست می گوید فاعل بردن شما به بهشت اعمال شما و عبادات شماست. دقت بفرمایید در جمله ی حضرت الفرائض الفرائض الدوحاء الی الله تعدکم, تعدکم مونث است اگر خدا بود می گفت یعدکم مثل إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ ﴿العنكبوت‏، 45﴾ نمی گوید نماز بخوانید خدا شما را از فحشا و منکر بازمی دارد می گوید خود نماز بازمی دارد نه من.

عبادت آثار عجیبی دارد عجیب, خیلی ها هم لمس کردند به نظر من یکی از آنهایی که لذت عبادت را لمس کرده و فهمیده خبرهای مهمی هست باباطاهر است. خوشا آنان که الله یارشان بی, همان کمکی که گفتم که حمد و قل هو الله کارشان بی, فعل خوشا آنان که دائم با تو باشند, نه یک ماه نه دو ماه نه یک سال آخر خیلی ها حضور دائمی با خدا ندارند تا یک خرده کاسبی ضعیف می شود کسل می شوند و بعد هم می آیند سراغ ما. شما به ما گفتید دعا کن مستجاب می شود دو سال است داریم دعا می کنیم هیچ خبری نیست دلسرد می شوند از خدا اما یک عده ای دائم با خدا هستند کاری به خوشی و ناخوشی و تحریم و فقر و ثروت و بودن و نبودن و این حرف ها ندارند می گویند اینها از عوارض زندگی دنیاست و پروردگار همین عوارض را به ما پاداش می دهد اگر برخورد خوبی با این عوارض بکنیم. اگر برخورد درستی بکنیم که بالاترین برخورد با حادثه ها این نوع برخورد است اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ  ﴿البقرة، 156﴾ این عالی ترین برخورد است.

خب یک بخش عمرتان را وقف عبادت الله کنید وقتی شما احکام عبادی را از صفحات قرآن و کتب روایی عملیاتی کردید یک معدن برای خودتان درست کردید که سه تا گوهر داخلش است لقاء الله, جنة الله, رضایت الله. بالاخره این معدن هم سرپوشیده نمی ماند مهندسش پروردگار است درش را باز می کند بعد می گوید اُدْخُلُوهٰا بِسَلاٰمٍ آمِنِينَ  ﴿الحجر، 46﴾ اینها که همه در قرآن است. این یک.

یک بخش عمرتان را هم لامر المعاش, برای اداره ی امور زندگیتان خانه ننشینید بی کار نباشید داری نگو من دیگر نمی روم بکارم من دیگر در مغازه را باز نمی کنم نه! پیغمبر اکرم فرمودند تا نفست می آید در مغازه را باز کن کشاورزی هم بکن مگر نمی گویی دارم بخورم خب این کارها را بکن فقیر را سیر کن تهیدست را بپوشان مردم را بفرست مکه مردم را بفرست کربلا یتیم را اداره کن. برای چه بیکاری خودت را از این همه ثواب پول دادن در راه خدا محروم می کنی. پیغمبر اجازه بازنشستگی کاسب کشاورز و تاجر را طبق روایات کتاب وسائل ندادند به هیچ عنوان.

خب اما امر معاش هم راهش باید کلوا حلالا طیبا, این راه خیلی راه کوتاهی است راه بین شکم عبد و پروردگار, راه بین بدن عبد و پروردگار کلوا یعنی هزینه کردن فقط به معنی خوردن با دهان و شکم نیست هزینه تان را از حلال طیب تامین کنید. كُلُوا مِنْ طَيِّبٰاتِ مٰا رَزَقْنٰاكُمْ وَ اُشْكُرُوا لِلّٰهِ ﴿البقرة، 172﴾ آنچه درآمد دارید در راهی که من طرحش را دادم هزینه کنید در راهی که من طرحش را دادم هزینه کنید این معنی شکر است. اِعْمَلُوا آلَ دٰاوُدَ شُكْراً ﴿سبإ، 13﴾ عمل کنید شکرا مفعول لاجله است. عمل کنید برای اینکه شکر من تحقق پیدا کند. شما وقتی نماز می خوانید شاکرید, روزه اید شاکرید, صدقه می دهید شاکرید, زیارت ابی عبدالله می روید شاکرید, این چند شب را برای امام عصر چراغانی می کنید شیرینی می دهید شام می دهید نهار می دهید هزینه می کنید شاکرید شکرا از نظر ادبی مفعول لاجمه است به خاطر اینکه شکر تحقق پیدا کند. این هم یک بخش عمرتان.

من چهارمی را که رده بندی خود حضرت است سومیش می آورم که بعد آن سومی را توضیح بیشتری بدهم و الا اینی که دارم سومی می گویم در متن روایت چهارم است و الساعة للذاتکم فی غیر محرم, یک بخش عمرتان را هم بگذارید برای خوشگذرانی. برای تنوع, برای مهمانی, برای بگو بخند, برای صحرا رفتن, برای دور هم جمع شدن, برای مسافرت کردن ولی هیچ کدامش را آلوده به حرام نکنید. هیچ کدامش را. چه دستورات عجیبی! چه قدر این حرف ها عالی است! چطوری این حرف ها دنیا و آخرت آدم را تامین می کند خیلی روشن است که تامین می کند. یک بخش از عمرتان را هم برای لذات, خوشگذرانی ها, خنده, دور هم جمع شدن ولی حرام نباشد. این هم جواب آنهایی که گاهی نمی فهمند آیات و روایات را می گویند این دین دین گریه است این دین همش دین سینه زدن است این دین دینی است که شب عید امام زمان است باید بنشینیم یک مداحی هم برای ما یک مصیبت پهناور سخت بخواند زار زار گریه کنیم این هم شد دین؟ خب بی خبر که باشند دچار ایراد می شوند و الا دین یک بخشش کم گریه است آن هم برای سحر و نماز شب آن هم اگر قائم باللیل دلش خواست گریه کند نخواست هم که قیامت چیزی از او کم نمی کنند. این گریه ای که رویش خیلی اصرار شده نه گریه ی برای خدا گریه ی بر حضرت سیدالشهداست دو ماه هم برای ما وقت گذاشتند. ولی حالا این شب ها که شب های جشن و چراغانی و پخش شیرینی و غذا و کیک و شربت است نه, این همین لذت غیر محرم چشیدن است با بقیه ی لذت های حلالی که همه مان داریم همه مان داریم. انبیاء هم داشتند ائمه ی طاهرین هم داشتند زیاد هم شنیدید که برای پیغمبر خرما آوردند رسول خدا بود و امیرالمومنین تعارف کرد حضرت هم خود حضرت شروع کرد خرما خوردن هم امیرالمومنین, پیغمبر هسته ها را می گذاشت جلوی امیرالمومنین خرما تمام شد و هسته جلوی پیغمبر در بشقاب گلی نبود بشقاب امیرالمومنین پر از هسته بود پیغمبر فرمود علی جان خیلی خوردی ها ببین چه خبر است بشقابت! گفت آقا آن کسی خیلی خورده که با هسته خورده ما که هسته ها را آوردیم بیرون. خب این بگو بخند حرام هم نیست خیلی هم خوب است دستور هم هست یا رسول خدا دارد یک بار جلوی امیرالمومنین و مردم آن کسی که خدای ادب بود پایش را دراز کرد یک دانه اش را به مردم فرمود پای من شکل چیست؟ یکی گفت شکل درخت سرو است زیبایی آن را دارد, یکی گفت مثل پر طاووس است, یکی گفت یک پارچه نور است, فرمودند همه تان اشتباه کردید اینکه گفتید پای من شکل آن است شکل آن است نه, آن پایشان را دراز کردند فرمودند شکل این یکی است. خب این خنده بگو بخند دستور هم داریم عیبی هم ندارد هیچ عیبی ندارد.

خب چهارمی که سومی است در روایت, این را برای برادران روحانیم می گویم که البته باید خودشان محور مساله باشند یعنی مردم این چنین با آنها در ارتباط باشند. البته خودمان هم اگر اولیاء خدا را پیدا کنیم خب باید برویم کنارشان بنشینیم و الساعة لزیارة  الاخوان و ثقات, یک بخش عمرتان هم بگذارید برای دیدار با برادران ایمانی و افراد بسیار مطمئن که نفس دارند, علم دارند, نور دارند, مایه ی الهی و ملکوتی دارند اینها را از کجا می گویم من؟ از جملات بعد از روایت الذین یعرفونکم عیوبکم, کسانی که وقتی پیششان می نشینید اصلا رفتارشان کردارشان منششان نگاهشان عیب های شما را به شما می شناسانند. عادت ندارند عیبتان را برملا کنند عادت ندارند در سرتان بزنند ولی وجودشان یک وجودی است که آن وجود یعرفونکم عیوبکم به زبان جاری نمی کنند شخصیتتان را لطمه نمی زنند تلنگر به آبرویتان نمی زنند.

رسول خدا می فرمایند این هم روایت جالبی است ببینید پیغمبر از کجا نقل می کنند برای خودشان هم نیست می فرمایند حواریون به عیسی بن مریم گفتند من نجالس؟ ما با چه کسی نشست و برخواست کنیم؟ عیسی بن مریم سه تا جواب داد جواب اولش این بود من یذکرکم الله رؤیته, با کسی نشست و برخواست کنید که قیافه اش شما را به یاد خدا بیاندازد قیافه اش.

من یک سفری داشتم می رفتم اذان شد با ماشین بودیم چهار نفر پنج نفر بودیم در یک ماشین به دوستان گفتم اذان می گویند نگه دارید در این میدان یک مسجد است برویم نمازمان را بخوانیم و برویم. همه مان وضو گرفتیم رفتیم مسجد نماز جماعت تمام شده بود فرادا خواندیم یک مرتبه دیدم یک حمالی با این کوله پشتی های قدیمی وارد مسجد شد قیافه با همه ی قیافه ها فرق می کرد. رفقا گفتند نماز تمام شده بلند شوید برویم همین جا وسط میدان یک قهوه خانه ای چیزی هست نهار بخوریم برویم گفتم نه, شما بروید من می آیم من نشستم تکیه دادم به دیوار این حمال آمد کوله پشتی اش را درآورد گذاشت کنار نماز ظهرش را خواند نماز, من الصلاة معراج المومن را آن روز فهمیدم. الصلاة قربان کل تقی, این حمال اصلا تن صدایش نماز را یواش می خواند ولی ذکر رکوع و سجود و قنوت را بلند می خواند تن صدایش فکر کنید تن صدای یک آدمی که در شب ای احیاء صدایش درمی آید قلب مردم را به زلزله می اندازد این وقتی که با تن صدا ذکر رکوع و سجود و قنوت را می گفت من می دیدم اصلا در این عالم نیست چشم ها پر از اشک تا رسید به تشهد اصلا من حس می کردم السلام علیک ایها النبی انگار پیغمبر را دارد می بیند چون سلام هم خطابی است دیگر غایب که نیست السلام علیه السلام علیک, یعنی ببینید من را سلام به من بدهید. چه نمازی, چه قیافه ای داشت این حمال, چه قیافه ای داشت.

خب یک بخش از عمرتان را با اینطور آدم ها نشست و برخواست کنید یعرفونکم عیوبکم و یخلصون بکم فی الباطن, که در قلبشان واقعا به شما اخلاص دارند و دلشان می خواهد شما تغییر پیدا کنید و تکامل پیدا کنید. حرفم در روایت تمام یک نمونه از این بخش سوم را برای شما عزیزان روحانیم بگویم.

اینی که می گویم هم خوانده ام هم از نوه هایش شنیدم هم از دامادش که سال ها در جوانی کنارش بوده شنیدم. سه منبع شد دیگر هم خوانده ام در کتاب ها هم از دامادش مستقیم شنیدم هم از نوه هایش, مرحوم آیت الله واقعا آیت الله, من یک وقت این کسانی که کارگردانان جلسات هستند به من می گویند آیت الله دردم می گیرد واقعا ناراحت می شوم اما آن آیت الله بود مرحوم آیت الله حاج شیخ فرج الله كاظمي موموندی برای یکی از دهات های دور کرمانشاه است که دهاتش مرز استان کرمانشاه و استان لرستان است. هفت هشت ده سالش که می شود پدرش خان بود خان, خان به معنی خان قدیم خانی که با دین آشتی نبود با عبادت آشتی نبود خانی که فقط با حضرت اسکناس و زمین و ملک آشتی بود این آقا شیخ فرج الله می آید به پدرش آرام می گوید آرام, پدر اگر اجازه بدهید من می خواهم طلبه شوم. می گوید خب بیا بیا با من, می برد او را در زیرزمین خانه طناب پیچش می کند کتک حسابی به او می زند یک هفته حبسش می کند بالاخره دور از چشم این پدر می آیند حالا مادر این کار را می کند کس دیگر این کار را می کند از طناب پیچ بازش می کنند تمام بدن آزرده و سیاه از کتکی که خورده بود می آید بیرون پیاده پابرهنه کفش هم نداشته می آید از کرمانشاه قصر شیرین خسروی کاظمین نجف پابرهنه.

می خواهم بگویم علمای گذشته شیعه چه رنج هایی را برای این دین و تربیت مردم تحمل کردند همین کاری که شما دارید می کنید شما می توانستید قم بمانید در شهرهای خودتان باشید اما اینکه رفتید مناطق دوردست آن هم در دل دشمنان که شهید هم دادید خیلی کار با ارزش فوق العاده ای است همین شما را باید گفت لشگر خدا لشگر مخلص خدا.

تا کی نجف می ماند تا زمانی که مجتهد جامع الشرائط شود. هر کاریش می کنند نجف بماند برای مرجعیت می گوید نه, من وظیفه ام مرجع تقلید شدن نیست برمی گردد خط ممتد بین کرمانشاه تا تقریبا لرستان نزدیک ده هزار اهل حق و علی اللهی را این توبه می دهد و شیعه می کند. چند هزار بی نماز و بی روزه را این نماز خوان و روزه دار می کند. قدرت عجیبی هم در آن منطقه شده بود امام در نهضت سال چهل و دو یک دلگرمی اش به همین آیت الله آقا شیخ فرج الله كاظمي موموندی بود که به امام پیغام داد اگر قصد جنگ داری من تا صد هزار نیروی مصلح را می توانم آماده کنم و شاه را از تخت بکشم پایین. ایشان فرموده بود نه, من قصد جنگ ندارم فقط قصدم امر به معروف و نهی از منکر است و ماند آنجا تا کی؟ تا زمانی که به بچه هایش گفت سفر آماده کنید برویم نجف آقاجان الان چه وقت سفر است؟ فرمود وقتم تمام است من عهد دارم کنار علی بمیرم عهد مردن در کرمانشاه را ندارم بردنش نجف رسید آنجا از دنیا رفت و کنار حریم وجود مبارک امیرالمومنین به خاطر آرزویش خاکش کردند. این یک آدمی بود که موسی بن جعفر می گوید یک بخش عمرتان را پیش اینها بروید اینهایی که علم دارند, نفس دارند, وجودشان عیب ها را برطرف می کند.

خدایا اینطوری دیگر امام زمان نه یک دل صد دل از ما راضی خواهد شد اینطوری که این شیخ به بار آمد و کار کرد. خدایا ما را خادم واقعی امام عصر قرار بده, خدایا ما را برای دینت پر منفعت قرار بده, خدایا امام عصر را دعاگوی ما و زن و بچه ها و نسل ما قرار بده, خدایا به برکت وجود ایشان و ایام ولادتش شر داعش را از سر امت اسلام کوتاه کن, خدایا دعاهای خوبان عالم را در حق ما مستجاب فرما

 

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
سخنرانی استاد انصاریان سخنرانی مکتوب استاد انصاریان سخنرانی ها تهران_ دهه دوم شعبان1395 - حسینیه دبیرستان رستگاران  - سخنرانی دوم




گزارش خطا  

^