فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

شهر ری مصلی آستان مقدس حضرت عبد العظیم دهه سوم محرم 94 سخنرانی دوم


شیطان - شب دوم - محرم 1437 - مصلی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

وجود مبارک حضرت سید الشهدا از جامعه زمان  خودشان به شدت ناراضی بودند، نارضایتی‌شان در فرمایشاتی که بین مکه و کربلا با فرزدق داشتند کاملا پیداست، خودشان عللی را بیان می‌کنند اموری را بیان می‌کنند که نشان‌دهنده نارضایتی حضرت از جامعه زمانشان است.

فرمایشات امام مثل شاه  غول بناهاست، شاغول راست بودن و کج بودن ساختمان را، دیوار را، در هنگام چیدن، ساختن، و بنایی نشان می‌دهد. از زمان خودشان تا روز برپا شدن قیامت مردم می‌توانند خودشان را با فرمایشات حضرت شاغول‌گیری کنند، فرصت دارند مردم زمان دارند، چنانچه خصلت‌ها و صفاتی که امام از آنها راضی نبودند در وجودشان هست برطرف کنند.

مثل بنایی که دیوار را شاغول می‌گیرد به شاگردش می‌گوید این آجر دو سانت داخل است بده بیرون، این آجر سه سانت بیرون است با تیشه بزن برود داخل، همین یک دانه آجر که داخل است یا بیرون است، منظره دیوار را بدنما می‌کند، خصلت‌هایی که در مردم روزگارشان بوده و مردم با آن خصلت‌ها زندگی می‌کرد آنها را از دیدگاه خدا و امام بدنما نشان می‌داد.

خداوند چی را دوست دارد؟ خوش نمایی را، ان الله جمیل خدا خودش تمام اوصافش زیباست و یحب الجمال، در بندگانش خوش‌نماها را دوست دارد، این خوش‌نمایی خوش‌نمایی قلبی است اخلاقی است، عملی است، کاری به ظاهر مردم ندارد، بلال سیاه آفریقایی بود خدا دوستش داشت، پیغمبر دوستش داشت، ابولهب از طایفه قریش و تیره بنی هاشم بود هم خوش قیافه بود هم خوش هیکل، اما پروردگار یک سوره علیه او نازل کرد، تَبَّتْ يَدٰا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ  ﴿المسد، 1﴾، پیغمبر می‌فرماید ان الله لا ینظر الی صورکم و الی اموالکم، پروردگار عالم نه نگاهش به قیافه شماست نه به ثروت شما، چون خوش قیافه‌تر از ما هم در عالم خلقت هست، پولدارتر از ما هم بوده و هست، ملاک نظر رحمت پروردگار به انسان نه چهره زیبایش است، و نه ثروتش است. قارون هم ثروتمند بود در زمان موسی از همه هم بیشتر ثروت داشت، اما خدا از او متنفر بود چون بخیل بود، عیب دیگری نداشت، قارون از امت فرعون نبود از امت موسی بود، قوم و خویش موسی هم بود، مدرس تورات هم بود، ولی عیبش این بود که بخیل بود، خدا دوستش نداشت.

دعوتش هم  کردند که از بخلش کنار بیاید نیامد، در جواب موسی ابن عمران چنانکه در سوره قصص است گفت این ثروتی که می‌بینی من دارم قٰالَ إِنَّمٰا أُوتِيتُهُ عَلىٰ عِلْمٍ عِنْدِي ﴿القصص‏، 78﴾، برای فکر خودم است، برای طرح خودم است، برای نقشه خودم است، تو آمدی به من می‌گویی این ثروت را خدا بهت داده نه کاری به خدا ندارد، آنچه که تو می‌خواهی من نمی‌پردازم حالا هر عنوانی که رویش می‌گذاری زکات است، انفاق است، صدقه است، کمک به مستحق است، کمک به قوم و خویش است به من چه، مال برای خودم است  نمی‌خواهم بدهم. این بخل است.

من در آیات شریفه در سوره قصص عیب دیگر در او ندیدم، پیغمبر اکرم هر وقت مسئله بخل را مطرح می‌کرد می‌فرمود البخل فی النار، بخل مایه جهنم رفتن است، چیزی هم در روایتشان اضافه نکردند حالا بخیل هر کسی می‌خواهد باشد. این ملاک نگاه رحمت خدا به بندگانش است، زیبایی بندگانش، زیبایی باطن، دل، اخلاق، عمل، حالا شکل ظاهر بنده‌اش هر جوری می‌خواهد باشد، ملاک نظر خدا قیافه و هیکل و زیبایی ظاهر اگر بود خب باید به تمام ستمگران تاریخ آنهایی که خیلی خوشگل و خوش قیافه بودند نظر رحمت داشت. چرا در قرآن به نمرود حمله کرده به فرعون حمله کرده، چرا در قرآن به یهود زمان موسی و بعد از موسی اینقدر حمله کرده؟ آنها مگر نازیبا بودند؟

نکته دیگری که خیلی لازم است ما بدانیم این است که هر کسی انبیاء، یا ائمه طاهرین، ازش ناراضی باشند پیغمبر از او ناراضی است خدا از او ناراضی است، خب این دیگر راهی به رحمت پروردگار ندارد، امام در مطالبی که به فرزدق فرمودند بین مکه و کربلا در حقیقت خواستند بگویند من از این ملت کاملا ناراضی هستم و سفرم هم برای این است که این جامعه را از انحرافاتی که دارد برگردانم، نفرت خدا و انبیاء و ائمه از انحرافات است همه منحرفین هم بی‌دین نبودند شما فکر می‌کنید منحرفین تاریخ همه بی‌دین بودند؟ کافر بودند؟ منافق بودند؟ شما جایی در کتاب دیدید یا از یک عالم متخصص وارد شنیدید که زبیر آدم منحرفی بوده، زبیر به پیغمبر ایمان آورد کاملا ایمان آورد درست ایمان آورد، طلحه به پیغمبر درست ایمان آورد، اینها در جنگ‌ها با پیغمبر بودند و بعد از مرگ پیغمبر هم با ثقیفه‌ای‌ها بیعت نکردند، رودررویشان قرار گرفتند گفتند ما شما را قبول نداریم، شما حاکم اسلامی نیستید شما جانشین پیغمبر نیستید، شما جانشین شیطان هستید، بیعت  نکردند، تا کی؟ امیر المومنین می‌فرماید سید رضی در نهج البلاغه نقل کرده این جمله کمی نیست، الزبیر منا مثل حرفی که پیغمبر درباره سلمان زد السلمان منا اهل البیت، الزبیر منا ولی تا کی منا؟ تا وقتی منحرف نشده، مومن وقتی منحرف بشود دیگر از منا بودن درمی‌آید، کافر وقتی مستقیم بشود دیگر اززمره کافران درمی‌آید این حدیث را شاید بیشترتان نشنیده باشید.

یک جوانی با ادب، آراسته، درستکار، آمد پیش حضرت صادق، گفت آقا من خیلی ناراحت هستم، خیلی غصه‌دار هستم، خیلی محزون هستم، فرمود چرا؟ گفت برای اینکه من از زاد و ولد بنی امیه هستم هر روز هم این شیعیان می‌گویند لعن الله بنی امیة قاطبة، خدایا تمام بنی امیه را از آن اول تا آخرشان را نسلشان را از رحمتت دور بدار، لعنت می‌کنند. خب من هم ملعون هستم؟ من از زاد و ولد بنی امیه هستم ولی شیعه شما هستم، من آنها را قبول ندارم، من شماها را قبول دارم من اهل بیت را قبول دارم، امام صادق فرمود تو از بنی امیه نیستی تو اهل ما هستی لعنت تو را نمی‌گیرد، آیه قران است إِنَّ أَوْلَى اَلنّٰاسِ بِإِبْرٰاهِيمَ لَلَّذِينَ اِتَّبَعُوهُ وَ هٰذَا اَلنَّبِيُّ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ اَللّٰهُ وَلِيُّ اَلْمُؤْمِنِينَ  ﴿آل‏عمران‏، 68﴾، نزدیکترین و شایسته‌ترین مردم به ابراهیم اقتداکنندگان به ابراهیم هستند، و اقتداکنندگان به ابراهیم پیغمبر و مومنین واقعی هستند. حالا از نسل هر کسی می‌خواهند باشند.

ملاک از اهل بیت بودن و قرآنی بودن اعتقاد درست است و عمل و اخلاق، یک آیه جالبی هم قران مجید دارد فلا انصاب یومئذ بینهم، ما روز قیامت نسب کسی را نه ملاک بهشت رفتن قرار می‌دهیم نه ملاک جهنم رفتن، قرار نمی‌دهیم آنچه که ملاک بهشت رفتن است نه پدر طرف است نه مادر طرف است نه جد و آباد طرف، ایمانش است، عملش است، اخلاقش است خوبی‌اش است، آنی هم که می‌رود جهنم ما کاری به پدر و مادرش نداریم، کاری به آباء و اجدادش نداریم خودش دارد می‌رود جهنم به پدر و مادرش کار ندارد که حالا پدر و مادرش از اولیاء خدا بودند خب باشند، اینها زیباترین ملاک‌های قرآن و اسلام است. اینها را همه باید بدانند همه مردان، همه زنان اینها ملاک‌های ارزشی است.

پیغمبر برای اینکه عظمت این ملاک‌ها را به ما نشان بدهد، به صدیقه کبری یک روز فرمود فاطمه  من قیامت خدا تو را به عنوان دختر من محاسبه نخواهد کرد، خودت را محاسبه خواهد کرد. نه به عنوان دختر من، امام باقر به ما شیعیان پیغام دادند ما قوم و خویش خدا نیستیم، ما بنده خدا هستیم فکر نکنید که ما قیامت از دم هر کسی اسمش شیعه بوده دنبال خودمان برداریم ببریم بهشت، لا تنال شفاعتنا الا بالورع و الاجتهاد، پاکدامن وارد قیامت بشوید، با  عمل داشتن وارد قیامت بشوید ما شما را با خودمان می‌بریم اما حالا یکی یک عمری است تا می‌توانسته زنا کرده و ربا خورده، تا می‌توانسته حق مردم را برده و مال مردم را خورده، آبروی مردم را برده، اما اسمش هم حسن بوده، پدرش هم شیعه بوده، مادرش هم شیعه بوده شناسنامه‌اش هم اسم آن پدر و مادر شیعه نوشته شده ولی اهل جهنم است.

این ارزش دین ماست ما در این زمینه مخالف کلیسا قرار داریم، من کلیساهای مهم اروپا را دیدم، سه تا یا چهار تا کلیسای مهم را من دیدم در جلساتش هم شرکت  کردم، یکی کلیسای سن پیترو در خود واتیکان، یکی کلیسای مریم در شهر رم، یکی کلیسای بسیار معروف نتردام در پاریس، یکی کلیسای سنپل در لندن، و کلیسای شهر میلان ایتالیا، اینها را من همه را بودم جلساتشان را بودم با  کشیش‌ها و کاردینال‌هایشان هم صحبت کردم، محور اصلی حرف کلیسا به مسیحی‌ها این است که عیسی را به دار کشیدند که اصل به دار کشیدنش هم قرآن می‌گوید دروغ است ولی آنها اعتقادشان این است عیسی را دار کشیدند، ولی این اعتقاد هیچ پایه‌ای ندارد قرآن رد کرده، از اصل دروغ است که عیسی را کشتند ولی اینها ببینید کشته شدن عیسی را برای چی علم کردند دو هزار سال است یا دو هزار و پانزده سال، در حالی که اصلش هم دروغ بوده یک کسی به یک کسی گفت آن امامزاده‌ای که در راه مکه سن منار شیر پاره‌اش کرد کی بود اسمش؟ گفت امامزاده نبود پیغمبرزاده بود، در راه مکه نبود در راه کنعان بود، بالای منار نبود در چاه بود، شیر نبود گرگ بود، قضیه هم از اصلش دروغ بود.

اما دو هزار و چهارده سال است به زن و مرد مسیحی می‌گویند عیسی با کشته شدنش فداء شده، فداء یعنی چی در اصطلاح کلیسا، می‌گویند شما هر گناهی در این عالم دلتان می‌خواهد مرتکب بشوید کشته شدن عیسی جبران کل گناهانتان را قیامت می‌کند همتان را می‌برد بهشت، یعنی آمدند عیسی ابن مریم را اداره بیمه هر کثافتکاری در این دنیا جا انداختند که تو نگران نباش، زنا کردی آدم کشتی، ربا خوردی، مال مردم را بردی، مال دولت را بردی، مال یتیم را بردی، فداء شدن عیسی همه را از پرونده‌ات پاک می‌کند ولی دین ما این را نمی‌گوید، دین مانمی‌گوید شهید فدای گناهان شما شده. دین ما  نمی‌گوید حادثه کربلا اداره بیمه گناه است، دین ما صاحب کربلا خودش می‌گوید انما خرج لطلب الاصلاح فی امت جدی من اگر از مدینه راه افتادم با زن و بچه‌ام برای اصلاح امت جدم می‌روم چون در زمان من امت منحرف شدند و قران این انحراف را نمی‌پسندد. پیغمبر نمی‌پسندد، من امام حسین نمی‌پسندم. این خیلی فرق دارد با حرف کلیسا. حرف کلیسا این است هر گناهی را مرتکب شو ناراحت نشو عیسی عوض گناهانت است فداء یعنی عوض. یعنی کشته شدن مسیح عوض همه گناهانت است اما امام می‌گوید من دارم می‌روم کربلا لطلب الاصلاح جنگ من با یزید، ریخته شدن خون من، خون بچه‌هایم و یارانم فداء نیست اصلاح انحراف است.

خب من متن گفتار حضرت را بخوانم تمام شود بعد وارد تفسیرش بشوم در جلسات بعد اگر خدا عنایت کند و توفیق بدهد، وقتی در مسیر مکه و کربلا به فرزدق برخوردند یک شاعر معروف عرب، از کوفه می‌آمد فرزدق امام فرمود اخبرنی یا فرزدق اما ورائک، از کوفه آمدی بیرون چه خبر بود شهر در مردم، در ملت، فقال به ابی عبدالله گفت ترکت الناس بالعراق، من کل مردم را در منطقه عراق گذاشتم و آمدم قلوبهم معک، می‌گفتند ما دلمان با حسین است که بیاید و صیوفهم مع بنی امیة، تمامشان اسلحه آماده کرده بودند که به کمک بنی امیه بروند.

و یک اشتباه هم فرزدق باسواد اینجا داشت، که در مقام نصیحت به ابی عبدالله برآمد به امام گفت اتق الله فی نفسک و ارجع، بیا به خاطر خدا جانت را از خطر این مردم نگه دار و سفرت را ادامه نده و برگرد برو مدینه، بی‌تربیت مگر تو معلم امام هستی؟ مگر تو تکلیف را از امام بهتر بلد هستی؟ ماموم واقعی یعنی کسی که در برابر امام گوش زبان نیست، شما بعد از نماز عشا بیشترتان از قدیم می‌خواندید آمن الرسول بما انزل الیه تا آنجایی که و المومنون کل آمن بالله و ملائکته و رسله  و کتبه و قالوا سمعنا و اطعنا این وسط زبان دیگر نبود.

مومنان واقعی به خدا تعهد دادند که ما خواسته‌های تو را شنیدیم اطاعت کردیم این وسط زبانی در کار نبود که به خدا بگویند چرا نماز صبح واجب کردی می‌گذاشتی ما می‌خوابیدیم به جایش این دو رکعت را وصل به ظهر و عصر می‌کردیم ما ده رکعت می‌خواندیم، روزه را واجب کردی تابستان را برمی‌داشتی می‌انداختی به زمستان، ما عرق می‌ریزیم پول درمی‌آوریم چرا سر سال می‌گویی اگر صد هزار تومان اضافه داری بیست هزار تومانش خمس است به پول ما چی کار داری؟ اهل ایمان زبان نبودند فقط گوش بودند و اطاعت. این زیباترین کار اهل ایمان بوده قالوا سمعنا و اطعنا زبان کاره‌ای نبوده و نباید هم کاره‌ای باشد.

شما برای چی امام معصوم تعیین‌‌شده از جانب پروردگار را نصیحت می‌کنی؟ مگر تو معلم امام هستی؟ تو به امام حسین رسیدی گفتی مردم کوفه و عراق شمشیرهایشان برای بنی امیه آماده شده که فرمان آنها را ببرند به حضرت بگو من هم دنبال خودت بردار ببر و من هم یک یار تو، چرا این کار را نکردی؟ این انحراف است. یعنی بالا دست خدا حرف زدن انحراف است، بالا دست پیغمبر و امام حرف زدن انحراف است خدا می‌گوید لاٰ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ﴿الحجرات‏، 1﴾، از خدا و پیغمبر جلو نیفتید.

گفت من مردم را اینگونه دیدم، بیا به خاطر خدا جانت را بردار و برو و برگرد ارجع، امام جواب این حرفهایش را ندادند، چیزی به او نگفتند فقط وضع مردم زمان را توضیح دادند، فقال له یا فرزدق، گفتند فرزدق ان هولاء قوم این ملت را می‌بینی؟ یک ملتی هستند که لزموا طاعة الشیطان، پایبند اطاعت کردن از شیطان هستند، و ترکوا طاعة الرحمان، اطاعت از خدا را در زندگی حذف کردند، و اظهر الفساد فی الارض تمام کشور را از هر نوع فسادی این ملت پر کردند، و تعطل الحدود، تمام حدود الهی را تعطیل کردند، ملت زمان خودش را دارد می‌گوید امام حسین. یعنی پنجاه سال بود پیغمبر از دنیا رفته بود و مدرسه ثقیفه جامعه را اینجور منحرف کرد، و شرب الخمور، هر نوع شرابی را می‌ریزند و می‌خورند، و استعسروا فی اموال فقرا و المساکین، هر چی خدا در مال این ملت برای تهیدستان و از کار  افتادگان حق مالی قرار داده بود همه را دارند می‌خورند می‌گویند زکات چیست، خمس کدام است،  انفاق یعنی چی؟

و انا اولی من نصر دین الله، شایسته من است که من به یاری دین خدا برخیزم چون دارند دین را ریشه‌کن می‌کنند و اعزاز شرعه، بر عهده  من است که پای دین را در این عالم محکم کنم، و الجهاد فی سبیله، تکلیف من است بروم با دشمنان بجنگم یا پیروز می‌شوم یا خون خودم و بچه‌هایم و یارانم می‌ریزد پای درخت دین تا قیامت دین سرسبز می‌ماند. حتی یکون کلمة الله العلیا، تا دین خدا پرچمش در تمام کره زمین افراشته باشد.

شش تا مطلب امام گفت که خیلی مورد نفرتشان بود یعنی من از شرابخور متنفر هستم، نگویید تند گفتی، طول سال شراب می‌خورد حالا دو شب هم می‌آید زنجیر می‌زند یا سینه می‌زند، چه فایده دارد برو قلب ابی عبدالله را راضی کن، حدود الهی را عمل کن، مالی که خدا گفته بپرداز بپرداز، رابطه‌ات را با شیاطین امروز دنیا ببر، از خدا اطاعت کن، در این روزگار می‌شوی از اصحاب ابی عبدالله.

یک سوال هم از شما بکنم بچه‌ای که از شش ماه دارد می‌گذرد، اگر تشنه‌اش بشود گریه کند چقدر آب باید بهش داد؟ می‌شود لیوان را پر از آب کرد و در دهان بچه شش ماهه گذاشت؟ بگوییم تا ته لیوان بخورد؟ این که معده‌اش اینقدر بزرگ نیست گلویش اینقدر بزرگ نیست، مادرهای ما بچه‌های شیرخواره را می‌خواستند آب بدهند یک پنبه تمیز در آب نعلبکی خیس می‌کردند به لب بچه می‌کشیدند، امام حسین چقدر آب برای این بچه می‌خواست. کربلا آب نبود؟ فرات که عین دریا آب در آن سرازیر بود، آب ندادند. اما تیر سه شعبه دادند.

من این را در کتابهای سنی‌ها دیدم سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت است می‌گوید تیر سه شعبه داشت کله بچه شش ماهه چقدر است؟ گلویش چقدر است؟ درجا سر را  از بدن جدا کرد سر افتاد روی زمین، کی آب آزاد شد غروب روز عاشورا، یک چند تا مشک آب آوردند کنار این خیمه‌های نیم سوخته، دیگه بچه‌ها آب خوردند خانم‌ها آب خوردند، تنها کسی که این آب را جلویش گذاشته بود و نگاه می‌کرد رباب بود.

 

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^