فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تهران هیئت سجادیه نازی آباد دهه سوم محرم 94 سخنرانی دوم


خیر و شر - شب دوم - محرم 1437 - هیئت سجادیه نازی آباد -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

مسئله خیر و شر و اهل خیر و اهل شر در کتاب خدا و روایات اهل بیت بسیار مفصل مطرح است، کسانی که اهل خیر هستند، یعنی اهل کارهای سودمند، مثل عبادت خدا، مثل خدمت به بندگان خدا، ولو به قول پیغمبر یک لیوان آب دست یک تشنه دادن، چون عربی به پیغمبر گفت من خیلی دلم می‌خواهد کار خیر بکنم پول ندارم، یک چادرنشین صحرایی هستم، فرمودند از کنار چادر تو در بیابان مسافر عبور می‌کند؟ عرض کرد بله، حضرت فرمودند یک لیوان آب بهش بده، کار خیر تو این است. عمل خیر تو این است.

حالا اگر آدم نتواند بیشتر کار خیر بکند، ببینید چه راهنمایی زیبایی اسلام به ما کرده است، در چه کتابی به ما این راهنمایی شده است؟ در جلد اول کتاب بسیار پرارزش وسائل الشیعه که چهارصد سال پیش نوشته شده است، و در جلد اول کتاب جامع احادیث شیعه که نویسنده‌اش آیت الله العظمی بروجردی بود. حدود چهل جلد است. که اگر کسی نمی‌تواند کار خیری بکند پول ندارد، در جامعه شناخته شده نیست علم ندارد هزینه کند، انتقال علم به دیگران یک کار خیلی مهم است، بیاید نسبت به کار خیر نیت بکند، یعنی به پروردگار عالم  عرض کند من دلم می‌خواست یک بیمارستان بسازم پولش را ندارم، دلم میخواست یک مسجد و حسینیه بسازم، یک درمانگاه بسازم ده تا خانه را لوله‌کشی گاز بکنم، به صد تا دختر جهازیه بدهم و جدی در این نیت هم باشد، چون امیر المومنین علیه السلام می‌فرماید خدا را که نمی‌شود فریب داد در همه نیت‌ها و کارها در پیشگاه پروردگار آدم باید جدی باشد، این آدم که  خودش توان انجام کار خیر را نداشته، ولی نیت داشت. روز قیامت می‌بیند که تمام نیت‌های مثبتش در پرونده‌اش با اجرش ثبت شده است.

دیگر از این بهتر می‌خواهید؟ حالا  ممکن است شما سوال بکنید  در ذهنتان یا نه از من که دارم این حرف را می‌زنم سوال بکنید مگر می‌شود؟ کار نکرده‌ای را که دو میلیارد خرجش بوده بیمارستان، مسجد، درمانگاه، جهازیه، این را پای ما بنویسند ما که اصلا انجام ندادیم، قدمی برنداشتیم، بله می‌نویسند تعجب نکنید یک دلیل قرآنی برایتان بگویم سوره مبارکه شعرا، حالا من از شما سوال میکنم خدا که به ابراهیم دستور داد اسماعیل را ذبح کن خب امر خداست، اسماعیل هم که ملک ابراهیم نبوده که بگوییم خدا دارد در ملک دیگران تصرف می‌کند، تصرف در ملک دیگران ظلم است، اگر خدا به ابراهیم فرمود اسماعیل را ذبح کن دارد ملک خودش را می‌گوید ذبح کن، چون همه عالم مملوک حق هستند، خدا دارد در ملک خودش یعنی اسماعیلی را که ساخته و به وجود آورده و همه چیزش برای خود خداست دارد تصرف می‌کند، شما روی زمین بایری خانه بسازید ظلم است؟ خب زمین ملکتان است دارید تصرف می‌کنید خانه‌سازی می‌کنید یا یک خانه‌ای را خریدید برای صد سال پیش است نمی‌شود در آن زندگی کرد پول هم دارید یک معمار می‌آورید می‌گویید بکوب می‌خواهم خانه نو درست کنم، خانه را بکوبید کسی به شما می‌گوید ظالم؟ نه.

خب این مسئله عرفانی مطلب که امر به ذبح اسماعیل اصلا ظلم نبود، تصرف در ملک خودش بود، حالا این ذبح که به امر خدا بوده و بر ابراهیم واجب بوده انجام بدهد، سوال من از شما این است صورت گرفت یا نه، صورت نگرفت، یعنی ابراهیم مامور به ذبح ذبح نیامد در اختیارش ذبح نکرد، پس یک کاری را مامور بود بکند نکرد، خنجر نبرید، ولی درجا خداوند متعال بهش خطاب کرد قد صدقت الرویا، من اسماعیل را ذبح شده در پرونده‌ات نوشتم. که امر من را اطاعت کردی و این کار را کردی در حالی که این کار را نکرد.

چرا خدا می‌گوید کار نکرده‌ات را ابراهیم کار انجام شده حساب می‌کنم؟ چون ابراهیم نیت جدی داشت به امر خدا بچه‌اش را قربان کند، پس براساس نیتش با او عمل شد، این مطلبی را من از یکی یاد گرفتم یا یادم نمی‌رود یا کم یادم می‌رود، داشتم از یکی از شهرهای خراسان جنوبی به طرف زاهدان، می‌رفتم نزدیک ظهر بود، پیاده شدم خب مشکل بود با این لباس بروم در قهوه‌خانه بشینم، سخت بود، یک کسی را در نظر گرفتم گفتم می‌روم در خانه‌اش را می‌زنم شاید یک وقت تلویزیون دیده من را بشناسد، در زدم، در را باز کرد خیلی هم تعجب کرد من را دید، من را برد خانه، نهار پیشش بودم و بعد هم راهم را ادامه دادم این را از او یاد گرفتم اصلا به ذهن خودم هم نرسیده بود، که چه کار خیر زیبایی است. گفت من هر وقت از این شهر دور می‌روم مشهد وارد حرم می‌شوم، می‌نشینم در محضر وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام می‌خواهم زیارت بخوانم این را شماها هم یاد بگیرید خیلی خوب است، گفت مفاتیح را که باز می‌کنم می‌گویم خدایا من زیارت می‌کنم به نیت تمام انسان‌هایی که آفریدی و بعدا می‌خواهی بیافرینی، به نیت تمام فرشتگانی که خلق کردی، به نیت هر چی جن آفریدی، بعد زیارت را شروع می‌کنم گریه هم می‌کنم حال هم دارم خدا خودش می‌داند که این زیارتی که من به نیابت خواندم در پرونده هر کسی که شایسته است وارد کند. خیلی‌ها ممکن است شایسته نباشد این زیارت من را در پرونده شمر که دیگر نمی‌نویسند، ولی من می‌گویم از طرف کل انسان‌ها و جن و فرشتگان، هر کسی لیاقت دارد در نامه عملش نوشته بشود ولی من یک چیز دیگر گفتم، گفتم خدا کاری به خوب و بد ندارد حالا  ملائکه که همه خوبند، انسان‌ها تعدادی‌شان خوب هستند، پروردگار ثواب اگر می‌خواهد بدهد به عدد می‌دهد، یعنی حساب می‌کند خدا  چقدر ملائکه، چقدر جن چقدر انس به تعداد آنها ثواب زیارت در نامه عمل می‌نویسد، یعنی یک نفر زیارت خوانده ولی ثواب زیارتش مساوی با کل جن و انس و ملائکه است، از کرم خدا هم که کم نمی‌آید، یا من لا تنقصوا خزائنه، ای وجود مقدسی که از خزانه رحمتت پاداشت کرمت، لطفت، کم نمی‌آید هر چی هم هزینه کند کم نمی‌آید.

ممکن است بگوییم سخت است قبول کردنش نه، شما الان فکر کنید یک دانه چراغ را ما روشن می‌کنیم شعله دارد  دو هزار تا دیگر چراغ خاموش را می‌آوریم فتیله‌اش را می‌گیریم روی سر این چراغ  دو هزار تا چراغ دیگر روشن می‌شود از شعله آن کم می‌شود؟ نه، آن شعله‌اش سر جایش است یا شما یک شمعی را روشن کن دویست تا شمع را نخش را بگذار نوک این شمع روشن آن هم روشن می‌شود این روشنایی‌اش کم نمی‌شود، ما از این موارد زیاد در عالم داریم که کار خدا را راحت بتوانیم باور بکنیم و بالاتر از این این است که پیغمبر می‌فرماید این حدیث را هم ما نقل کردیم و هم آنها نقل کردند نیت المومن خیر من عمله، ارزش نیت مومن از اجرایش بهتر است، بالاتر است، لذا هر نیت خیری را که شما در دل بگذرانید ولی نتوانید عملی بکنید در پرونده‌تان می‌نویسند، حالا اگر نیت کار بد بکنم چی؟ مثلا نیت می‌کنم بزنم در گوش یکی، نیت می‌کنم دو دقیقه به یک نامحرم نگاه بکنم، نیت می‌کنم وارد یک گناه بشوم نه در گوش آن طرف زدم، نه به نامحرم نگاه کردم، نه وارد آن کار زشت شدم  این را چی؟

پیغمبر می‌فرماید نیت بد را از باب لطف و رحمتش پایتان نمی‌نویسد، این هم خیلی محبت است، که آدم بشیند نیت یک کار زشتی و کار بدی و عمل ناپسندی بکند و نکند نمی‌نویسند، خب خیر یعنی هر عملی هر حالتی، هر اخلاقی که به من سود بدهد دنیایی و آخرتی، چون تمام کارهای خیر سود دو سر دارد، نمونه برایتان بگویم چون کل مطالب مربوط به خیر و شر تمام شدنی نیست، اما کار خیر برگشت دنیایی دارد، وجود مبارک حضرت مسیح با حواریون یعنی اصحاب خاص‌شان، داشتند از داخل یک کوچه می‌رفتند صدا از یک خانه‌ای می‌آمد معلوم شد عروسی است، حالا به قابلمه می‌زدند یا می‌خواندند یا هلهله می‌کردند و شادی می‌کردند، مسیح یک نگاه به این خانه کرد و گفت اینجا امروز عروسی است فردا عزا است، اصحاب گفتند فردا چی می‌شود؟ فرمود این عروسی که امشب عروسی‌اش است امشب نیمه شب می‌میرد، گفتند چه می‌شود؟ خانه‌های قدیمی را من دیده بودم مار در آن زیاد رفت و آمد می‌کرد گفت این عروس دچار مار گزیدگی می‌شود می‌میرد بقیه‌اش را هم دیگر نگفت می‌خواست بعدا خود ملت بفهمند چی به چی است، فردا یکی از این یاران مسیح عبورش به آن کوچه افتاد و کنار همین دری که دیشب عروسی بود رسید دید سیاهپوش نیست و صدای گریه نمی‌آید صدای ناله نمی‌آید، در زد یکی آمد در را باز کرد، گفت دیشب اینجا عروسی بود؟ این روایات را بزرگان دین ما نقل کردند در کتابهای مختلف، آنی که در را باز کرده بود گفت بله اینجا دیشب عروسی بود گفت حال عروس خوب است؟ گفت خیلی خوب است به قول ما  امروز پاتختی است خیلی خوب است، آمد پیش مسیح گفت تو پیغمبر اولوالعزم الهی هستی، مگر دیروز نگفتی این عروسی فردا تبدیل به عزا می‌شود، گفت چرا من گفتم، حرفم هم راست بود، درست بود گفت من امروز از آنجا رد می‌شدم هیچ خبری نبود و عروس نمرد، گفت بله قلم پروردگار حق رقم زده بود دیشب پایان عمر عروس باشد با مارگزیدگی، عروس و داماد نشستند در حجله مهمان‌ها همه رفتند، یک سفره غذا برای عروس و داماد انداختند غذای عروسی دیگر معلوم است چیست، خب این عروس و داماد می‌خواستند شروع بکنند به خوردن هنوز شروع نکرده بودند، از داخل کوچه صدا شنیدند یکی داشت می‌گفت من گرسنه هستم، پول هم ندارم غذا بخرم خانه‌ها اگر بیدار هستید اگر صدای من را می‌شنوید اگر شام دارید یک محبتی به من بکنید عروس به داماد گفت من که اینقدر نمی‌خورم ظرف من را بردار ببر بده به این فقیر و گرسنه، پیغمبر اکرم می‌فرماید صدقه مرگ را به تاخیر می‌اندازد. چون هر پرونده‌ای دو تا مرگ در آن است، اسم مرگ اول مرگ معلق است، اسم مرگ دوم مرگ حتمی است، همه‌مان هم این دو تا مرگ را داریم در پرونده، مرگ معلق خیلی جالب است یعنی مرگی که گره خورده به این که اگر کار خیری انجام بگیرد این مرگ از او برداشته می‌شود، این حرفهای دین ماست، این حرفهای قرآن ماست، چقدر خوب است آدم با این دین زندگی بکند، با این حرفها زندگی بکند، چقدر خوب است، که آدم ندارد کار خیر بکند می‌گوید نیتش را بکن می‌نویسند برایت، آدم نیت کار بد می‌کند ولی کار را انجام نمی‌دهند می‌گویند نمی‌نویسند برایت.

حالا رحمت پروردگار ویژه‌تر از این حرفها هم هست، امام صادق می‌فرماید انسانی شیعه ما مومن، مرتکب یک گناهی می‌شود نویسندگان اعمال ما دو گروهند فرشتگانی که اعمال مثبت را می‌نویسند مثل عبادت و خیر، فرشتگانی که گناهان را می‌نویسند فرشته نویسنده گناه که حالا ما نه از قلمشان خبر داریم نه از پرونده‌ای که دستشان است خبر داریم اینها را ما نمی‌دانیم چیست فقط می‌دانیم قران مجید گفته کرام کاتبین یعلمون ما یفعلون من یک نویسندگان بزرگواری دارم از فرشتگانم که همه چیز شما را می‌دانند و می‌فهمند، می‌نویسند، فرشته نویسنده گناه مامور زیردست نویسنده کارهای خوب است یعنی باید  گوش به فرمان او باشد.

جوان‌ها اگر خدا را اینجوری بشناسید عاشق خدا می‌شوید، وقتی که مومن گناه می‌کند فرشته نویسنده پرونده خوبی‌ها بهش می‌گوید دست به قلم نبر، ننویس، هفت ساعت به این گنهکار مهلت بده اگر در این هفت ساعت پشیمان شد توبه کرد استغفار کرد، ننویس. انگار نه انگار که انجام داده، اگر هفت ساعت تمام شد و توبه نکرد پشیمان نشد، بنویس. خب اینی که می‌نویسد دیگر برای ابد در پرونده می‌ماند؟ نه همینهایی که ثبت شده نوشته شده، اگر عبد توبه  کند همانها هم از پرونده برداشته می‌شود.

یکی از حسنات توبه است، ان الحسنات در سوره فرقان، یذهبن السیئات، خب حالا شما رفتی حرم ابی عبدالله، حرم قمر بنی هاشم، حرم ائمه دیگر مشهد، یادت باشد که خدایا نیت واقعی دارم این نیت خیر، حضرت رضا یا ابی عبدالله را زیارت می‌کنم به نیابت هر چی انسان آفریدی و می‌آفرینی و به نیابت همه فرشتگان و همه جن، با چنین عددی ثواب زیارتت را می‌نویسد، جن‌ها ممکن است نفهمند ما به نیابتشان زیارت کردیم مردم هم که نمی‌فهمند، حالا ما در مشهد زیارت  کردیم مردم تهران، شیراز، تبریز، جاهای دیگر ایران چه می‌دانند ما الان به نیابت از آنها داریم زیارت می‌کنیم ولی فرشتگان که همه می‌فهمند، آن وقت می‌دانید شما به نیابت از فرشتگان نیت بکنید زیارت کنید چقدر دعاگو پیدا می‌کنید بالاخره آنها هم جواب شما را می‌دهند، در قرآن ندارد که وَ إِذٰا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهٰا ﴿النساء، 86﴾، این یک فرمان اخلاقی پروردگار است.

خیلی هم فرمان زیبایی است به نفع همه ما هم هست اگر عمل بشود. خدا می‌گوید اگر کسی در حق تو کار خیری کرد مثلا سلام کرد، تو بهتر از آن را بهش برگردان، خب ما ملائکه از زیارتمان آگاه می‌شوند بهترش را به ما برمی‌گردانند یعنی یک دعاهای حسابی در حق ما، در حق پدر و مادر ما، در حق همسر و بچه‌های ما می‌کنند مدرکشان هم اگر دلتان خواست سوره مومن آیه هفت تا حدود آیه یازده در جزء بیست و سوم، همین امشب رفتید خانه ببینید که یکی از دعاگویان به مردم مومن فرشتگان عرش و اطراف عرش هستند.

ما در زمین زندگی می‌کنیم آنها در عالیترین درجات ملکوت از ما خبر دارند، و به ما دعا می‌کنند، خب این معنی خیر، کاری که سود بدهد به من مثل صدقه که دیدید مرگ یک عروس را به تاخیر انداخت، و در قیامت سود برمی‌گرداند این خیر ولی سودش ابدی است، دائمی است، این مسئله که دیگر صد تا آیه بیشتر مدرک دارد، فی جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها، این سود خیر در عالم آخرت.

این هم نمونه‌اش که برایتان عرض کردم، خب حالا  می‌رویم سراغ اهل خیر، من یک کلمه درباره اهل خیر برایتان بگویم باز از قرآن و روایات هر مومنی که اهل خیر است خدا دوستش دارد، به احتمال قوی مرحوم کلینی این روایت را از موسی ابن جعفر نقل می‌کند گرچه اسم حضرت را در روایت نبرده، که موسی ابن جعفر می‌فرماید فکر کنید اگر خدا بنده‌اش را دوست داشته باشد برای بنده‌اش چه کار می‌کند؟ همه کاری در دنیا و آخرت می‌کند، یک سود خیلی مهمی که به اهل خیر می‌رسد محبت پروردگار است، خدا در قرآن هفت هشت جا اعلام اینجوری دارد ان الله لا یحب، لا یحب الظالمین، لا یحب المعتدین، من خیلی‌ها را دوست ندارم در قرآن اعلام کرده، اصلا دوستشان ندارم، خب وقتی خدا از یکی متنفر باشد و دوستش نداشته باشد کاری هم برایش نمی‌کند، اما ده بار خودم شمردم در قرآن اعلام محبت کرده ده بار ان الله یحب، ان الله یحب، تمام این ان الله یحب‌ها برای آنهایی است که کار خیر دارند من یک آیه برای نمونه بخوانم.

چقدر این آیه جالب است، اَلْكٰاظِمِينَ اَلْغَيْظَ، کسانی که در اشتباهات دیگران زن و بچه و  داماد و عروس جلوی شعله‌ور شدن عصبانیت خودشان را می‌گیرند، خیلی آرام برخورد می‌کنند، داد نمی‌زنند، فحش نمی‌دهند، بد و بیراه نمی‌گویند چهره در هم نمی‌کشند، تلخ نمی‌شوند آرام از کنار این اشتباه طرف رد می‌شوند، وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ می‌بخشند گذشت می‌کنند، نتیجه این کارشان چی می‌شود؟ وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ  ﴿آل‏عمران‏، 134﴾ من برای همیشه اینها را دوست دارم عاشق اینها هستم به چه علت؟

چون هم اخلاق خودش هستند، چقدر در قرآن می‌گوید ان الله غفور رحیم خدا بسیار با گذشت است، چقدر در قرآن می‌گوید یعفوا عن کثیر، چقدر خدا چشم‌پوشی می‌کند از بسیاری از کارهایی که انجام دادند مردم و دوست نداشته،  خب آن انسانی آن پدری و مادری و آن رفیقی و پدربزرگی که جلوی خودش را می‌گیرد عصبانی نشود، خشمگین نشود، داد نکشد و بعد هم جدی جدی در دلش می‌گوید خدایا من از این بنده‌ات گذشت کردم، من عاشق اینجور مردم هستم ضدش هم اهل شر هستند خدا اهل شر را دوست ندارد هر کسی می‌خواهد باشد هر کسی می‌خواهد باشد.

پس خیر خودش ارزش است اهل خیر عباد با ارزش خدا هستند و محبوب خدا هستند، شرّ پستی است و اهل شرّ هم پست هستند و مورد نفرت پروردگار. خب یک آیه دیشب وعده دادم طلبتان شد، برای جلسه بعد که در این آیه و یک آیه بعدش که وصل به هم است این دو تا آیه پروردگار عالم هفت خیر را بیان می‌کند، آن هفت تا را من برایتان بگویم یادتان هم می‌ماند چون دو تا آیه پیچیده نیست دو آیه آخر و پایانی سوره مبارکه حج است، در جزء هجدهم قرآن. که حالا انشالله در جلسه بعد خدا بخواهد.

ولی یک شرهایی هم هست برادران و خواهران حتی از جانب خدا هم قابل گذشت نیست نمی‌گذرد، موسی و هارون دو تا برادر بودند پدر و مادری، هارون زودتر از دنیا رفت موسی وقتی آمد کنار جنازه‌اش با یک حال بکاء و اشک و گریه به پروردگار عالم عرض کرد الهی این برادر من را بیامرز، هارون هم پیغمبر بود اما زیردست موسی، وقتی موسی با  گریه کنار جنازه هارون گفت خدایا این هارون برادر من را بیامرز خطاب رسید موسی آمرزش هر کسی را در این دنیا از الان تا قیامت می‌خواهی بخواه قبول می‌کنم، جز آمرزیدن شمر، آن را قبول نمی‌کنم، گفت خدایا شمر کیست؟ آن وقت خدا شرح داد چه روضه‌ای برای موسی خواند.

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
سخنرانی استاد انصاریان سخنرانی مکتوب استاد انصاریان سخنرانی ها سخنرانی تهران هیئت سجادیه نازی آباد دهه سوم محرم 94 سخنرانی دوم




گزارش خطا  

^