فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكمتها و سخنان كوتاه


مطلب قبلی نامه 79
حکمت 2 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
] قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ،
آن حضرت فرمود: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتی‌ است که سوارش شوند،
1 وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ.
و نه پستانی‌ که شیرش دوشند.
2 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَزْرى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ،
و آن حضرت فرمود: آن که طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت،
وَ رَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ
و کسی‌ که سختی‌ خود را فاش کرد راضی‌ به پستی‌ شد، و آدمی‌ که زبانش را بر خود
مَنْ اَمَّرَ عَلَيْها لِسانَهُ.
امارت داد بی‌ مقدار گشت.
3 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْبُخْلُ عارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَالْفَقْرُ
و آن حضرت فرمود: بخل عار است، و ترس نقصان، تنگدستی‌
يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَريبٌ فى بَلْدَتِهِ.
زیرک را از برهانش لال کند، انسان تهیدست در دیارش غریب است.
4 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ
آن حضرت فرمود: ناتوانی‌ آفت، پایداری‌ شجاعت، زهد در دنیا
ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرينُ الرِّضى.
ثـروت، و پاکدامنی‌ سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشینی‌ نیکوست
5 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ، وَ الاْدابُ حُلَلٌ
و آن حضرت فرمود: دانش میراثی‌ گرانبها، آداب پسندیده زیورهای‌
مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صافِيَةٌ.
تازه، و اندیشه آیینه ای‌ صاف اسـت.
6 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشاشَةُ
و آن حضرت فرمود: سینه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رویی‌
حِبالَةُ الْمَوَدَّةِ ، وَ الاِْحْتِمالُ قَبْرُ الْعُيُـوبِ.
دام محبت، و تحمل آزار دیگران پوشاننده عیوب انسان است.
- وَ رُوِىَ اَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ فِى الْعِبارَةِ عَنْ هذَا الْمَعْنى اَيْضاً:-
و روایت شده از آن حضرت که در زمینه فقره اخیر چنین فرموده:
وَالْمُسالَمَةُ خِباءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ
صلح و مسالمت پوشش عیبهاست. و خشمگین بر آدم از خود
السّاخِطُ عَلَيْهِ.
راضـی‌ بسیار اسـت.
7 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الصَّدَقَةُ دَواءٌ مُنْجِحٌ، وَ اَعْمالُ الْعِبادِ
و آن حضرت فرمود: صدقه دارویی‌ است سودمند، و کردار بندگان
فى عاجِلِهِمْ نُصْبُ اَعْيُنِهِمْ فى آجِلِهِمْ.
در این جهان پیش روی‌ چشم آنان در آن جهان است.
8 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِعْجَبُوا لِهذَا الاِْنْسانِ، يَنْظُرُ بِشَحْم،
و آن حضرت فرمود: از این انسان شگفت زده شوید که با پیهی‌ می‌ بیند، با گوشتی‌
وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْم، وَ يَسْمَعُ بِعَظْم، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْم.
می‌ گوید، با اسـتخوانی‌ می‌ شـنود، و از حفره ای‌ تنفس می‌ کنـد.
9 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْيا عَلى قَوْم اَعارَتْهُمْ
و آن حضرت فرمود: چون دنیا به ملّتی‌ روی‌ کند خوبیهای‌ دیگران را
مَحاسِنَ غَيْرِهِمْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحاسِنَ
به آنان عاریت دهد، و چون پشت کند خوبیهایشان را از آنان
اَنْفُسِهِمْ.
سلب نماید.
10 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خالِطُوا النّاسَ مُخالَطَةً اِنْ مِتُّمْ مَعَها بَكَوْا
و آن حضرت فرمود: با مردم آنچنان معاشرت کنید که چون از دنیا رفتید بر شما
عَلَيْكُمْ، وَ اِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا اِلَيْكُمْ.
بگریند، و اگر زنده ماندید به شما میل نمایند.
11 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ، فَاجْعَلِ
و آن حضرت فرمود: وقتی‌ بر دشمن غلبه کردی‌، گذشت
الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.
از او را شکرانه پیروزی‌ بر وی‌ قرار ده.
12 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ
و آن حضرت فرمود: ضعیف ترین مردم کسی‌ است که از یافتن دوستان
الاِْخْوانِ، وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
ناتوان است، و ناتوان تر از او کسی‌ است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
13 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا وَصَلَتْ اِلَيْكُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ،
و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که مقدمات نعمتها به شما رسید،
فَلاتُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.
نهایت آن را با کمی‌ شکر از خود مرانید.
14 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ ضَيَّعَهُ الاَْقْرَبُ، اُتيحَ لَهُ الاَْبْعَدُ.
و آن حضرت فرمود: آن را که نزدیک واگذارد، یاری‌ بیگانه بسیار دور را دریابد.
15 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما كُلُّ مَفْتُون يُعاتَبُ.
و آن حضرت فرمود: نه هر گرفتاری‌ باید در معرض سرزنش قرار گیرد.
16 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقاديرِ، حَتّى يَكُونَ
و آن حضرت فرمود: امور رام مقدّرات است، تا بدان جا که گاهی‌
الْحَتْفُ فِى التَّدْبيرِ.
مرگ آدمی‌ به تدبیر خود اوست.
17 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السّلامُ عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
و سؤال کردند از آن حضرت از مفهوم گفته رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله و سلّم:
«غَيِّرُوا الشَّيْبَ، وَ لاتَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ:-
«موی‌ سپید را تغییر دهید و خود را شبیه یهود ننمایید» پرسیدند، آن حضرت فرمود:
اِنَّما قالَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ذلِكَ وَ الدّينُ قُلٌّ،
پیامبر این سخن را وقتی‌ فرمود که شمار اهل دین اندک بود،
فَاَمَّا الاْنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرانِهِ، فَامْرُؤٌ
اما امروز که سفره اسلام گسترده شده، و استوار و پابرجا گشته، مرد است
وَ مَا اخْتارَ.
و اختـیـارش  .
18 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الَّذينَ اعْتَزَلُوا الْقِتالَ مَعَهُ:- خَذَلُوا الْحَقَّ،
و آن حضرت درباره کسانی‌ که از جهاد در کنار او دوری‌ جستند فرمود: حق را فرو گذاشتند،
وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْباطِلَ.
و بـه یـاری‌ باطل برنخاسـتند.
19 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ جَرى فى عِنانِ اَمَلِهِ عَثَرَ بِاَجَلِهِ.
و آن حضرت فرمود: آن که در پی‌ آرزویش بشتابد به اجل خویش به سر درآید.
20 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَقيلُوا ذَوِى الْمُرُوءاتِ عَثَراتِهِمْ، فَما
و آن حضرت فرمود: از لغزش جوانمردان بگذرید، چه اینکه
يَعْثُرُ مِنْهُمْ عاثِرٌ اِلاّ وَ يَدُهُ بِيَدِاللّهِ يَرْفَعُهُ.
کسی‌ از آنها نیست که بلغزد جز آنکه خدایش دست گیرد و بلندش سازد.
21 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ، وَ الْحَياءُ بِالْحِرْمانِ.
و آن حضرت فرمود: ترس قرین یأس، و کم رویی‌ همراه با محرومیت است.
وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ.
فرصت به مانند ابر گذرا می‌ گذرد، پس فرصت های‌ نیک را غنیمت دانید.
22 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَنا حَقٌّ فَاِنْ اُعْطيناهُ، وَ اِلاّ رَكِبْنا
و آن حضرت فرمود: ما را حقّی‌ است اگر به ما داده شود (چه بهتر)، ورنه بر ترک
اَعْجازَ الاِْبِلِ وَ اِنْ طالَ السُّرى.
شتران سوار شویم هرچند این شبروی‌ طولانی‌ شود.
- وَ هذَا الْقَوْلُ مِنْ لَطيفِ الْكَلامِ وَ فَصيحِهِ. وَ مَعْناهُ اَنّا اِنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا
این از سخنان لطیف و فصیح امام است. مفهومش این است که اگر حقّ ما داده نشود به مانند افراد
كُنّا اَذِلاّءَ. وَ ذلِكَ اَنَّ الرَّديفَ يَرْكَبُ عَجُزَ الْبَعيرِ
از چشم افتاده خواهیم بود. و این به خاطر این است که آن که پشت سر راکب سوار می‌ شود
كَالْعَبْدِ وَ الاَْسيرِ وَ مَنْ يَجْرى مَجْراهُما.-
مانند برده و اسیر و کسی‌ است که در مرتبه اینان است.
23 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَبْطَاَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ.
وآن حضرت فرمود: آن که کردارش او را به کندی‌ حرکت دهد، نسبش وی‌ را سرعت ندهد.
- وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مِنْ كَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ اِغاثَةُ
و آن حضرت فرمود: از کفّاره های‌ گناهان بزرگ به داد دادخواه
الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ.
رسیدن، و اندوه اندوهگین را برطرف کردن است.
24 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يابْنَ آدَمَ، اِذا رَاَيْتَ رَبَّكَ سُبْحانَهُ
و آن حضرت فرمود: ای‌ پسر آدم، چون ببینی‌ خداوند سبحان نعمت هایش را پی‌ در پی‌
25 يُتابعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ اَنْتَ تَعْصيهِ فَاحْذَرْهُ.
به سوی‌ تو می‌ فرستد درحالی‌ که او را نافرمانی‌ می‌ کنی‌ از وی‌ برحذر باش.
26 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما اَضْمَرَ اَحَدٌ شَيْئاً اِلاّ ظَهَرَ فى
و آن حضرت فرمود: کسی‌ چیزی‌ را در درونش پنهان نمی‌ کند مگر اینکه از سخنان
فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجْهِـهِ.
بی‌ تأمّلش و از صفحات رخسارش آشکار می‌ گردد.
27 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِمْشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ.
و آن حضرت فرمود: با بیماریت راه برو تا جایی‌ که با تو راه می‌ رود.
28 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَفْضَلُ الزُّهْدِ اِخْفاءُ الزُّهْدِ.
و آن حضرت فرمود: برترین زهد نهان داشتن زهد است.
29 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا كُنْتَ فى اِدْبار وَ الْمَوْتُ فى اِقْبال،
و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که به دنیا پشت کرده ای‌ و مرگ به تو روی‌ نموده،
فَمـا اَسْـرَعَ الْمُلْتَـقى!
به هم رسیدن تو و مرگ چه سریع است!
30 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَلْحَذَرَ الْحَذَرَ! فَوَاللّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى
و آن حضرت فرمود: حذر، حذر! به خدا قسم هرآینه بر گناه پرده پوشیده، تا جایی‌ که
كَاَنَّهُ قَدْ غَفَرَ.
گویا آمرزیده است.
31 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنِ الاِْيمانِ فَقال:- الاْيمانُ عَلى اَرْبَع  ِ دَعائِمَ:
از حضرتش در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد: ایمان استوار بر چهار پایه است:
عَلَى الصَّبْرِ وَالْيَقينِ وَ الْعَدْلِ وَالْجِهادِ.
شـکیبایی‌  ، بـاور  ، عـدالـت  ، جهـاد  .
وَالصَّبْرُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ
شکیبایی‌ را چهار شعبه است: اشتیاق، ترس،
وَ الزُّهْدِ وَالتَّرَقُّبِ. فَمَنِ اشْتاقَ اِلَى الْجَنَّةِ سَلا عَنِ
زهد، انتظار. آن که مشتاق بهشت است دل از
الشَّهَواتِ. وَ مَنْ اَشْفَقَ مِنَ النّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّماتِ. وَ مَنْ
شهوات گرداند. آن که در ترس از آتش است از محرمات دوری‌ کرد. آن که
زَهِدَ فِى الدُّنْيَا اسْتَهانَ بِالْمُصيباتِ. وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ
بی‌ رغبت به دنیاست مصائب را آسان شمرد. و آن که در انتظار مرگ است
سارَعَ اِلَى الْخَيْراتِ.
بـه سـوی‌ خیـرات شـتافت.
وَ الْيَقينُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ،
باور را چهار شعبه است: بینایی‌ زیرکانه،
وَ تَاَوُّلِ الْحِكْمَةِ، وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَ سُنَّةِ الاَْوَّلينَ. فَمَنْ
دریافت حکیمانه، پندگیری‌ از دیگران، و اقتدا به روش پاکان. آن که
تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ. وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ
در زیرکی‌ بینایی‌ یافت حکمت برایش روشن شد. و هرکه را حکمت روشن شد
عَرَفَ الْعِبْرَةَ. وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكاَنَّما كانَ فِى الاَْوَّلينَ.
پندگیری‌ را دانست. و هر که پندگیری‌ را دانست چنان مانَد که در میان گذشتگان بوده.
وَ الْعَدْلُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلى غائِصِ الْفَهْمِ، وَ غَوْرِ
عدالت را چهار شعبه است: فهم درست، غواصی‌
الْعِلْمِ، وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ، وَ رَساخَةِ الْحِلْمِ. فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ
دانـش ، داوری‌ روشـن  ، اسـتواری‌ در بـردبـاری‌  . آن که درست فهمید اعماق دانش را
غَوْرَ الْعِلْمِ. وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرائِع  ِ الْحُكْمِ.
دریافت. کسی‌ که اعماق دانش را دریافت از آبشخور احکام شریعت سیراب بازگشت.
وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فى اَمْرِهِ وَ عاشَ فِى النّاسِ حَميداً.
و هر که بردباری‌ ورزید در کارش کوتاهی‌ نکرد، و درمیان مردم به ستودگی‌ و نیکی‌ زندگی‌ نمود.
وَ الْجِهادُ مِنْها عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ،
جهاد را چهار شعبه است: امر به معروف،
وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ الصِّدْقِ فِى الْمَواطِنِ، وَ شَنَآنِ
نهی‌ از منکر، صداقت در مواضع حق، دشمنی‌ با
الْفاسِقينَ. فَمَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنينَ.
بدکاران. آن که به امر به معروف برخاست مردم مؤمن را توانا نمود.
وَ مَنْ نَهى عَنِ الْمُنْكَرِ اَرْغَمَ اُنُوفَ الْمُنافِقينَ. وَ مَنْ صَدَقَ
و هر که نهی‌ از منکر کرد بینی‌ منافقان را به خاک ذلت رساند. و آن که صدق
فِى الْمَواطِنِ قَضى ما عَلَيْهِ. وَ مَنْ شَنِئَ الْفاسِقينَ وَ غَضِبَ
در مواضع حق را رعایت نمود به وظیفه اش عمل کرد. و هرکس با بدکاران دشمنی‌ کرد و
لِلّهِ غَضِـبَ اللّهُ لَـهُ وَ اَرْضـاهُ يَـوْمَ الْقِيامَـةِ.
برای‌ خدا خشم گرفت خداوند به خاطر او خشم گیرد و او را در قیامت خشنود سازد.
وَالْكُفْرُ عَلى اَرْبَع  ِ دَعائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنازُع  ِ وَ الزَّيْغ  ِ
کفر استوار بر چهار پایه است: کنجکاوی‌ ناصواب، زد و خورد با مردم، انحراف از حق،
وَالشِّقاقِ. فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ اِلَى الْحَقِّ. وَ مَنْ كَثُرَ نِزاعُهُ
و دشمنی‌. آن که کنجکاوی‌ ناصواب کرد به حق بازنگشت. و آن که از پی‌
بِالْجَهْلِ دامَ عَماهُ عَنِ الْحَقِّ. وَ مَنْ زاغَ ساءَتْ عِنْدَهُ
جهالت به زد و خورد با مردم برخاست پیوسته از دیدن حق کور شد. و آن که از حق
الْحَسَنَةُ، وَحَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ، وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلالَةِ.
منحرف گشت خوبی‌ را بدی‌ و بدی‌ را خوبی‌ دیده و دچار مستی‌ گمراهی‌ شد.
وَ مَنْ شاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَاَعْضَلَ عَلَيْهِ اَمْرُهُ، وَ ضاقَ
و آن که دشمنی‌ نمود راههایش دشوار، و کارش سخت، و راه نجاتش
عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
تـنـگ گشــت  .
وَالشَّكُّ عَلى اَرْبَع  ِ شُعَب: عَلَى التَّمارى وَ الْهَوْلِ وَالتَّرَدُّدِ
شک بر چهار پایه است: جدال، ترس، دودلی‌،
وَالاِْسْتِسْلامِ. فَمَنْ جَعَلَ الْمِراءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ.
و خودباختن. آن که جدال را شیوه خود کرد شبِ گمراهیش صبح هدایت نشد.
وَ مَنْ هالَهُ ما بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ. وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى
و هر که را ترسـاند آنچـه پیش رو داشـت عقبگـرد نمـود. و هر کس ملازم
الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنابِكُ الشَّياطينِ. وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ
دودلی‌ گشت. گامهای‌ شیطان پایمالش کرد. و آن که به هلاکت دنیا و آخرت تن داد
الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ هَلَكَ فيهِما.
در هـر دو جهـان نپابـود شـد.
- وَ بَعْدَ هذا كَلامٌ تَرَكْنا ذِكْرَهُ خَوْفَ الاِْطالَةِ وَالْخُرُوج  ِ عَنِ الْغَرَضِ
پس از این سخن گفتاری‌ بود که آن را از ترس طولانی‌ شدن و بیرون رفتن از روشی‌ که قصد
الْمَقْصُودِ فى هذَا الْكِتابِ-.
ما در این کتاب است واگذاشتیم.
32 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ.
و آن حضرت فرمود: از نیکی‌ بهتر نیکوکار، و از بدی‌ بدتر بدکار است.
33 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُنْ سَمْحاً وَ لاتَكُنْ مُبَذِّراً. وَ كُنْ مُقَدِّراً
و آن حضرت فرمود: بخشنده باش نه بیش از حدّ، اندازه نگاه دار
وَ لاتَكُنْ مُقَتِّراً.
نه در حدّ سختگیری‌.
34 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَشْرَفُ الْغِنى تَرْكُ الْمُنى.
و آن حضرت فرمود: برترین بی‌ نیازی‌ واگذاردن آرزوهاست.
35 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَسْرَعَ اِلَى النّاسِ بِما يَكْرَهُونَ،
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به کارهایی‌ که مردم را خوشایند نیست بشتابد،
قالُوا فيهِ ما لايَعْلَمُونَ.
مردم آنچه را نمی‌ دانند در حق او می‌ گویند.
36 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَطالَ الاَْمَلَ اَساءَ الْعَمَلَ.
و آن حضرت فرمود: آن که آرزو را طولانی‌ کند کارش را زشت سازد.
37 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ، وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسيرِهِ اِلَى الشّامِ دَهاقينُ الاَْنْبارِ
و آن حضرت در وقت رفتن به شام که کشاورزان شهر انبار با دیدن حضرت به نشانه احترام
فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ:- ما هذَا الَّذى صَنَعْتُمُوهُ؟!
از اسبها پیاده شده و پیشاپیش آن بزرگوار دویدند، فرمود: این چه عملی‌ بود از شما سر زد؟!
- فَقالُوا: خُلُقٌ مِنّا نُعَظِّمُ بِهِ اُمَراءَنا. فَقالَ: -
گفتند: برنامه ای‌ است که با آن سران خود را بزرگ می‌ شماریم. فرمود:
وَ اللّهِ ما يَنْتَفِعُ بِهذا اُمَراؤُكُمْ، وَ اِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى
به خدا قسم زمامداران شما از این کار سود نمی‌ برند، و شما با این عمل
اَنْفُسِكُمْ فى دُنْياكُمْ، وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فى آخِرَتِكُمْ. وَ ما اَخْسَرَ
در دنیا به مشقت می‌ افتید، و در آخرت دچار بدبختی‌ می‌ شوید. و چه خسارتبار است
الْمَشَقَّةَ وَراءَها الْعِقابُ، وَ اَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَها الاَْمانُ
مشقتی‌ که به دنبال آن کیفر الهی‌ است، و چه سودمند است آسایشی‌ که به همراه آن ایمنی‌
مِـنَ النّـارِ !
از آتش جهنم است!
38 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ لاِبْنِهِ الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بُنَىَّ، احْفَظْ عَنّى
به فرزندش حضرت حسن علیه السلام فرمود: پسرم! دو چهار برنامه
اَرْبَعاً وَ اَرْبَعاً، لايَضُرُّكَ ما عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: اِنَّ اَغْنَى الْغِنَى
را از من حفظ کن که آنچه با آنها به جای‌ آوری‌ دچار زیانت نمی‌ کند: برترین بی‌ نیازی‌
الْعَقْلُ، وَ اَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ اَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ،
خرد است، بزرگترین ناداری‌ بی‌ خردی‌ است، بالاترین وحشت خودبینی‌،
وَ اَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ.
و گرامی‌ ترین حسب حسن خلق است.
يا بُنَىَّ، اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الاَْحْمَقِ، فَاِنَّهُ يُريدُ اَنْ يَنْفَعَكَ
پسرم، از دوستی‌ با احمق برحذر باش، که می‌ خواهد تو را سود دهد ولی‌ زیان
فَيَضُرَّكَ. وَ اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الْبَخيلِ، فَاِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ اَحْوَجَ
می‌ رساند. از رفاقت با بخیل بپرهیز، چه اینکه آنجا که به شدت به او نیازمندی‌ از تو دریغ
ما تَكُونُ اِلَيْهِ. وَ اِيّاكَ وَ مُصادَقَةَ الْفاجِرِ، فَاِنَّهُ يَبيعُكَ
خواهد کرد. و از دوستی‌ با بدکار کناره بگیر، زیرا تو را به اندک چیزی‌
بِالتّافِهِ. وَ اِيّاكَ وَ مَصَادَقَةَ الْكَذّابِ، فَاِنَّهُ كَالسَّرابِ، يُقَرِّبُ
می‌ فروشد. و از رفاقت با دروغگو حذر کن، چرا که مانند سراب است، دور را در نظرت
عَلَيْكَ الْبَعيدَ، وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَريبَ.
نزدیک  ، و نزدیک را دور می‌ کند  .
39 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا قُرْبَةَ بِالنَّوافِل اِذا اَضَرَّتْ بِالْفَرائِضِ.
و آن حضرت فرمود: با انجام مستحبات در حالی‌ که به واجبات زیان رساند تقرّبی‌ به حق نیست.
40 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الاَْحْمَقِ
و آن حضرت فرمود: زبان عاقل در پسِ قلب او، و دل نادان
وَراءَ لِسانِهِ.
پشت زبان اوست.
- وَ هذا مِنَ الْمَعانِى الْعَجيبَةِ الشَّريفَةِ. وَ الْمُرادُ بِهِ اَنَّ الْعاقِلَ لايُطْلِقُ لِسانَهُ
این قطعه از معانی‌ شگفت و شریف است. منظور این است که عاقل در هر سخنی‌
اِلاّ بَعْدَ مُشاورَةِ الرَّوِيَّةِ وَ مُؤامَرَةِ الْفِكْرَةِ، وَالاَْحْمَقُ تَسْبِقُ حَذَفاتُ لِسانِهِ
جز با مشورت دل و صلاحدید فکر وارد نمی‌ شود، ولی‌ احمق سخن گفتن و ریخت و پاش زبانش
وَ فَلَتاتُ كَلامِهِ مُراجَعَةَ فِكْرِهِ وَ مُماخَضَةَ رَأْيِهِ. فَكَاَنَّ لِسانَ الْعاقِلِ تابِعٌ
پیش از رجوع به اندیشه و تأمّل و تدبّر است. بنابراین چنان است که زبان عاقل پیرو
لِقَلْبِهِ، وَ كَاَنَّ قَلْبَ الاَْحْمَقِ تابِعٌ لِلِسانِهِ-.
قلـب او  ، و قلـب احمـق تابـع زبـان اوسـت  .
41 - وَ قَدْ رُوِىَ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلامُ هذَا الْمَعْنى بِلَفْظ آخَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ:- قَلْبُ
این معنا به لفظی‌ دیگر از حضرت روایت شده و آن سخن آن حضرت است: دل
الاَْحْمَقِ فى فيهِ، وَ لِسانُ العاقِلِ فى قَلْبِهِ. - وَ مَعْناهُما واحِدٌ.-
احمق در دهان او، و زبان خردمند در قلب اوست. و معنای‌ هر دو جمله یکی‌ است.
42 - وَ قـالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِبَعْضِ اَصْحابِهِ فى عِلَّة اعْتَلَّها : -
و آن حضرت به یکی‌ از یارانش به وقتی‌ که بیمار شده بود، فرمود:
جَعَلَ اللّهُ ما كانَ مِنْ شَكْواكَ حَطّاً لِسَيِّئاتِكَ، فَاِنَّ
خداوند آنچه را از بیماری‌ به تو رسیده سبب سقوط گناهانت قرار داد، زیرا در
الْمَرَضَ لا اَجْرَ فيهِ وَلكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئاتِ، وَ يَحُتُّها حَتَّ
بیماری‌ اجری‌ نیست ولی‌ گناهان را همچون ریختن برگها از درخت از صفحه پرونده
الاَْوْراقِ. وَ اِنَّمَا الاَْجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسانِ، وَ الْعَمَلِ
می‌ ریزد. پاداش در گفتارِ به زبان، و عملِ به دست و
بِالاَْيْدى وَ الاَْقْدامِ. وَ اِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدْخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ
پاست. خداوند سبحان محض صدق نیّت و شایستگی‌ باطن،
وَ السَّريرَةِ الصّالِحَةِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ الْجَنَّةَ.
هر کدام از بندگانش را بخواهد وارد بهشت می‌ کند.
- وَ اَقُولُ: صَدَقَ عَلَيْهِ السَّلامُ «اِنَّ الْمَرَضَ لا اَجْرَ فيهِ» لاَِنَّهُ
مؤلف گوید: اینکه امام فرموده «بیماری‌ را از جانب خدا پاداش نیست» صحیح است، چه اینکه
مِنْ قَبيلِ ما يُسْتَحَقُّ عَلَيْهِ الْعِوَضُ، لاَِنَّ الْعِوَضَ يُسْتَحَقُّ عَلى ما كانَ
بیماری‌ از جمله اموری‌ است که آن را عوض است نه مزد، زیرا استحقاق عوض در برابر
فى مُقابَلَةِ فِعْلِ اللّهِ تَعالى بِالْعَبْدِ مِنْ الاْلامِ وَ الاَْمْراضِ وَ ما يَجْرى مَجْرى
دردها و بیماریها و امثال اینهاست که از جانب خدا به عبد می‌ رسد،
ذلِكَ، وَ الاَْجْرُ وَالثَّوابُ يُسْتَحَقّانِ عَلى ما كانَ فى مُقَابَلَةِ فِعْلِ الْعَبْدِ،
و اجر پاداش در برابر کاری‌ است که عبد انجام می‌ دهد و مستحق آنها می‌ گردد، روی‌ این حساب
فَبَيْنَهُما فَرْقٌ قَدْبَيَّنَهُ عَلَيْهِ السّلامُ كَما يَقْتَضيهِ عِلْمُهُ الثّاقِبُ وَ رَأْيُهُ الصّائِبُ-.
بین عوض و پاداش فرق است که امام آن فرق را با علم نافذ و رأی‌ صائب و درست خود بیان نموده.
43 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلاَمُ فى ذِكْرِ خَبّابِ بْنِ الاَْرَتِّ:- يَرْحَمُ اللّهُ
و آن حضرت درباره خبّاب بن اَرَت فرمود: خداوند خبّاب بن ارت را
خَبّابَ بْنَ الاَْرَتِّ، فَلَقَدْ اَسْلَمَ راغِباً، وَ هاجَرَ طائِعاً، وَ قَنِعَ
رحمت کند، از روی‌ رغبت اسلام آورد، و به خاطر اطاعت از حق هجرت نمود، و به آنچه
بِالْكَفافِ، وَ رَضِىَ عَنِ اللّهِ، وَ عاشَ مُجاهِداً.
او را کافی‌ بود قناعت ورزید، و از خداوند خشنود بود، و جهادگر در راه حق زیست.
44 - وَ قالَ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: - طُوبى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسابِ،
و آن حضرت فرمود: خوشا به حال کسی‌ که به یاد معاد بود، و برای‌ حساب کار کرد،
وَقَنِعَ بِالْكَفافِ، وَ رَضِىَ عَنِ اللّهِ.
و به آنچه او را کفایت می‌ نمود قناعت ورزید، و با خشنودی‌ از خدا زیست.
45 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفى
و آن حضرت فرمود: اگر با این شمشیر بر بُن بینی‌ مؤمن زنم که با
هذا عَلى اَنْ يُبْغِضَنى ما اَبْغَضَنى. وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا
من دشمنی‌ ورزد دشمنی‌ نخواهد کرد. و اگر تمام جهان را در
بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى اَنْ يُحِبَّنى ما اَحَبَّنى. وَ ذلِكَ
کام منافق ریزم که مرا دوست بدارد دوست نخواهد داشت. زیرا
اَنَّهُ قُضِىَ فَانْقَضى عَلى لِسانِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ
قضا جاری‌ شده و بر زبان پیامبر امّی‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله
وَ آلِهِ اَنَّهُ قالَ: «يا عَلِىُّ، لايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ، وَ لايُحِبُّكَ مُنافِقٌ.»
گذشته که فرمود: یا علی‌، مؤمن تو را دشمنی‌ نکند، و منافق تو را دوست ندارد.»
46 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَاللّهِ مِنْ حَسَنَة
و آن حضرت فرمود: کار زشتی‌ که تو را برنجاند، نزد خداوند از عملی‌ که تو را دچار
تُعْـجِبُـكَ .
خودبینی‌ نماید بهتر است.
47 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ
و آن حضرت فرمود: اندازه مرد به اندازه همت او، و صداقتش
عَلى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى
به مقدار جوانمردی‌ او، و دلیریش به اندازه عار داشتنش از کار زشت، و پاکدامنیش
قَـدْرِ غيرَتِـهِ.
به میزان غیرت اوست.
48 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِاِجالَةِ الرَّأْىِ،
و آن حضرت فرمود: پیروزی‌ به احتیاط، و احتیاط در به کارگیری‌ رأی‌،
وَ الرَّأْىُ بِتَحْصينِ الاَْسْرارِ.
و رأی‌ به حفظ اسرار است.
49 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِحْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَريمِ اِذا جاعَ، وَ اللَّئيمِ
و آن حضرت فرمود: از حمله کریم چون گرسنه شود، و از حمله پست
اِذا شَـبِـعَ  .
چون سیر شود بپرهیزید.
50 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قُلُوبُ الرِّجالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تاَلَّفَها
و آن حضرت فرمود: دلهای‌ مردمان وحشی‌ است، هر کس به آنها الفت
اَقْبَلَـتْ عَلَيْـهِ .
جوید به او روی‌ آورند.
51 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَيْبُكَ مَسْتُورٌ ما اَسْعَدَكَ جَدُّكَ.
و آن حضرت فرمود: عیبت پوشیده است تا وقتی‌ که دولت و نعمت تو را مساعدت کند.
52 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوْلَى النّاسِ بِالْعَفْوِ اَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
و آن حضرت فرمود: سزاوارترین مردم به گذشت، تواناترین آنان به مجازات است.
53 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - السَّخاءُ ما كانَ ابْتِداءً، فَاَمّا ما كانَ
و آن حضرت فرمود: سخاوت آن است که بی‌ درخواست باشد، ولی‌ آنچه را
عَـنْ مَسْاَلَـة فَحَيـاءٌ وَ تَـذَمُّـمٌ .
به درخواست بخشند به خاطر حیا و برای‌ رهایی‌ از بدگویی‌ است.
54 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا غِنى كَالْعَقْلِ، وَ لا فَقْرَ كَالْجَهْلِ،
و آن حضرت فرمود: ثروتی‌ چون عقل، و فقری‌ چون جهل،
وَلا ميراثَ كَالاَْدَبِ، وَلا ظَهيرَ كَالْمُشاوَرَةِ.
و میراثی‌ چون ادب، و پشتیبانی‌ همچون مشورت نیست.
55 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عَلى ما تَكْرَهُ،
و آن حضرت فرمود: صبر دو صبر است: صبر بر آنچه میل نداری‌ (عبادت)،
وَ صَبْـرٌ عَمّا تُحِبُّ.
و صبر از آنچه دوست نداری‌ .
56 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْغِنى فِى الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَالْفَقْرُ فِى الْوَطنِ
و آن حضرت فرمود: ثروت در غربت وطن، و تهیدستی‌ در وطن
غُـرْبَـةٌ  .
غربت است.
57 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْقَناعَةُ مالٌ لايَنْفَدُ.
و آن حضرت فرمود: قناعت گنجی‌ است که تمام نمی‌ شود.
- وَ قَدْ رُوِىَ هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآله.-
و این سخن از پیامبر صلّی‌ اللّه علیه و آله هم نقل شده.
58 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ.
و آن حضرت فرمود: مال مادّه شهوات است.
59 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ.
و آن حضرت فرمود: آن که تو را از بدی‌ بیم دهد چون کسی‌ است که به خوبی‌ مژده دهد.
60 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اللِّسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ.
و آن حضرت فرمود: زبان درنده ای‌ است، که اگر آزادش گذارند بگزد.
61 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْاَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ.
و آن حضرت فرمود: زن عقربی‌ است که گزیدنش شیرین است.
62 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا حُيّيتَ بِتَحِيَّة فَحَىِّ بِاَحْسَنَ مِنْها،
و آن حضرت فرمود: چون تو را سلام کنند بهتر از آن را پاسخ ده،
وَ اِذا اُسْدِيَتْ اِلَيْكَ يَدٌ فَكافِئْها بِما يُرْبى عَلَيْها، وَالْفَضْلُ
و هرگاه احسانت نمایند آن را به افزونتر پاداش ده، گرچه برتری‌
مَــعَ ذلِــكَ لِـلْبـادى  .
برای‌ کسی‌ است که ابتدای‌ به تحیّت و احسان نموده.
63 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الشَّفيعُ جَناحُ الطّالِبِ.
و آن حضرت فرمود: شفاعت کننده پر و بال شفاعت خواه است.
64 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَهْلُ الدُّنْيا كَرَكْب يُسارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيامٌ.
و آن حضرت فرمود: اهل دنیا چون کاروانی‌ هستند که آنان را می‌ برند در حالی‌ که درخوابند.
65 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
و آن حضرت فرمود: از دست رفتن دوستان غربت است.
66 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَوْتُ الْحاجَةِ اَهْوَنُ مِنْ طَلَبِها اِلى
و آن حضرت فرمود: به حاجت نرسیدن آسانتر از درخواست آن
غَيْرِ اَهْلِها.
از نـااهـل است.
67 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاتَسْتَح  ِ مِنْ اِعْطاءِ الْقَليلِ فَاِنَّ الْحِرْمانَ
و آن حضرت فرمود: از عطای‌ اندک حیا مکن، که نومید کردن
اَقَـلُّ مِنْـهُ .
کمتر از آن است.
68 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْعَفافُ زينَةُ الْفَقْرِ، وَ الشُّكْرُ زينَةُ الْغِنى.
و آن حضرت فرمود: پاکدامنی‌ زینت تهیدستی‌ ، و شکر زینت توانگری‌ است.
69 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا لَمْ يَكُنْ ما تُريدُ فَلاتُبَلْ كَيْفَ كُنْتَ.
و آن حضرت فرمود: هرگاه آنچه خواهی‌ نباشد، از اینکه چگونه باشی‌ باک مدار.
70 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاَ يُرَى الْجاهِلُ اِلاّ مُفْرِطاً اَوْ مُفَرِّطاً.
و آن حضرت فرمود: نادان جز به افراط و تفریط دیده نشود.
71 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكلامُ.
و آن حضرت فرمود: چون عقل کامل شود سخن کم گردد.
72 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الدَّهْرُ يُخْلِقُ الاَْبْدانَ، وَ يُجَدِّدُ الاْمالَ،
و آن حضرت فرمود: روزگار بدنها را کهنه، و امیدها را نو،
وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ، وَ يُباعِدُ الاُْمْنِيَّةَ. مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ،
و مرگ را نزدیک، و آرزو را دور می‌ کند. آن که به روزگار دست یافت ناراحتی‌ دید،
وَ مَـنْ فاتَـهُ تَعِـبَ .
و هر که آن را از دست داد در سختی‌ افتاد.
73 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَعَلَيْهِ اَنْ
و آن حضرت فرمود: آن که خود را در مرتبه پیشوایی‌ قرار می‌ دهد باید
يَبْدَأَ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ، وَلْيَكُنْ تَأْديبُهُ بِسيرَتِهِ
پیش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام کند، و پیش از آنکه دیگران
قَبْلَ تَأْديبِهِ بِلِسانِهِ، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُوَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِْجْلالِ
را به گفتار ادب نماید، باید به کردارش مؤدب به آداب کند، و آن که خود را بیاموزد
مِــنْ مُعَـلِّـمِ الـنّـاسِ وَ مُـوَدِّبِـهِـمْ .
و ادب نماید به تعظیم سزاوارتر است از کسی‌ که فقط دیگران را بیاموزد و تأدیب کند.
74 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ اِلى اَجَلِهِ.
و آن حضرت فرمود: نفس کشیدن انسان گام برداشتن او به سوی‌ مرگ است.
75 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض،وَكُلُّ مُتَوَقَّع   آت.
و آن حضرت فرمود: هر شمرده شده ای‌ تمام شدنی‌، و هر انتظارکشیده ای‌ رسیدنی‌ است.
76 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ الاُْمُورَ اِذَا اشْتَبَهَتِ اعْتُبِرَ آخِرُها
و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که امور مشتبه شود، پایان آنها به اوّلشان
بِـاَوَّلِـها .
سنجیده شود.
77 - وَ مِنْ خَبَرِ ضِرارِ بْنِ ضَمْرَةَ الضِّبابِىِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلى مُعاوِيَةَ وَ مَسْاَلَتِهِ
از خبر ضِرار پسر ضَمره ضِبابی‌ است وقتی‌ بر معاویه وارد شد و معاویه
لَهُ عَنْ اَميرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ، قالَ: فَاَشْهَدُ لَقَدْ رَاَيْتُهُ فى بَعْضِ
در رابطه با امیرالمؤمنین علیه السلام از او پرسید، ضرار گفت: شهادت می‌ دهم که او را در بعضی‌ از
مَواقِفِهِ وَ قَدْ اَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ، وَ هُوَ قائِمٌ فى مِحْرابِهِ،
مواقف دیدم به وقتی‌ که شب پرده های‌ خود را فروافکنده بود، و او در محرابش به عبادت ایستاده،
قابِضٌ عَلى لِحْيَتِهِ، يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّليمِ، وَ يَبْكى
و محاسنش را به دست گرفته وچون شخص مارگزیده به خود می‌ پیچید، و مانند انسان
بُكاءَ الْحَـزينِ، وَ يَقُـولُ:-
غمگین گریه می‌ کرد و می‌ گفت:
يا دُنْيا، يا دُنْيا، اِلَيْكِ عَنّى، اَ بى تَعَرَّضْتِ؟! اَمْ اِلَىَّ
ای‌ دنیا، ای‌ دنیا، از من دوری‌ گزین، خود را به من عرضه می‌ کنی‌؟! یا آرزومندم
تَشَوَّقْتِ؟! لا حانَ حينُكِ، هَيْهاتَ! غُرّى غَيْرى، لاحاجَةَ
شده ای‌؟! زمان وصالت نزدیک مباد، هرگز! غیر مرا فریب ده، که مرا به تو
لى فيكِ، قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فيها. فَعَيْشُكِ قَصيرٌ، وَ
نیازی‌ نیست، تو را سه طلاقه کرده ام که آن را بازگشتی‌ نیست. زندگیت کوتاه،
خَطَرُكِ يَسيرٌ، وَ اَمَلُكِ حَقيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ، وَ طُولِ
بزرگیت اندک، و مرادت کوچک است. آه از کمی‌ زاد، و درازی‌
الطَّريقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظيمِ الْمَوْرِدِ!
راه  ، و دوری‌ ســفر  ، و عظمــت قیـامـت!
78 - وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السّلاَمُ لِلسّائِلِ الشّامِىِّ لَمّا سَاَلَهُ: اَكانَ مَسيرُنا
از سخنان آن حضرت است در پاسخ مردی‌ از اهل شام زمانی‌ که پرسید: آیا رفتن ما
اِلَى الشّامِ بِقَضاء مِنَ اللّهِ وَ قَدَر؟ بَعْدَ كَلام طَويل هذا مُخْتارُهُ:-
به سوی‌ شام به قضاء و قدرالهی‌ بود؟ پس از گفتاری‌ طولانی‌ که این برگزیده ای‌ ازآن است:
وَ يْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضاءًلازِماً وَ قَدَراً حاتِماً؟!وَ لَوْ كانَ
وای‌ بر تو! شاید قضاء لازم و قَدَر حتم را گمان برده ای‌؟! اگر این گونه
ذلِكَ كَذلِكَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعيدُ.
بود هرآینه پاداش و عقاب باطل، و بشارت و تهدید ساقط می‌ شد.
اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ اَمَرَ عِبادَهُ تَخْييراً، وَ نَهاهُمْ تَحْذيراً،
خداوند سبحان بندگانش را بر اساس اختیار آنان امر فرموده، و محض ترساندن نهی‌ نموده،
وَ كَلَّفَ يَسيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسيراً، وَ اَعْطى عَلَى الْقَليلِ كَثيراً،
آسان را به آنان تکلیف کرده، و سخت را تکلیف نکرده، به اندک عمل عطای‌ بسیار عنایت کرده،
وَ  لَمْ  يُعْـصَ مَغْلُـوباً  ، وَ  لَمْ  يُطَـعْ مُكْـرِهاً  ،
از این باب که مغلوب خلق است نافرمانی‌ نشده، و خلق فرمانش را برده اند نه از جهت اینکه مجبورشان کرده،
وَ لَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِياءَ لَعِباً، وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبادِ عَبَثاً،
ارسال انبیاء بازیچه نیست، و کتب آسمانی‌ را برای‌ بندگان به بیهودگی‌ نفرستاده،
وَ لا خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً،
و آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست را بر وجه باطل نیافریده،
«ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا،فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ».
«این گمان مردمی‌ است که کافر شدند، پس وای‌ بر کافران از عذاب دوزخ».
79 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خُذِ الْحِكْمَةَ اَنّى كانَتْ، فَاِنَّ الْحِكْمَةَ
و آن حضرت فرمود: حکمت را هر جا هست فرا گیرید، که حکمت در سینه
تَكُونُ فى صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فى صَدْرِهِ حَتّى تَخْرُجَ
منافق هم هست، در آنجا قرار نمی‌ گیرد تا بیرون آید و در سینه
فَتَسْكُنَ اِلى صَواحِبِها فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.
مـؤمن بـا دیگـر یـارانـش آرام گیـرد  .
80 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى مِثْلِ ذلِكَ: - الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ،
و آن حضرت در همین زمینه فرمود: حکمت گمشده مؤمن است،
فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفاقِ.
پس حکمت را فراگیر گرچه از اهل نفاق باشد.
81 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قيمَةُ كُلِّ امْرِئ ما يُحْسِنُهُ.
و آن حضرت فرمود: قیمت هر مرد کاری‌ است که آن را نیکو انجام می‌ دهد.
- وَ هذِهِ الْكَلِمَةُ الَّتى لاتُصابُ لَها قيمَةٌ، وَ لاتُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَ لاتُقْرَنُ
این سخنی‌ است که نمی‌ توان برایش قیمت گذاشت، و حکمتی‌ را با آن سنجید، و کلامی‌ را
اِلَيْها كَلِمَـةٌ.-
با آن برابر نمود.
82 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُوصيكُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ اِلَيْها
و آن حضرت فرمود: شما را به پنج برنامه وصیت می‌ کنم که اگر برای‌ یافتنش مشقت سفری‌
آباطَ الاِْبِلِ لَكانَتْ لِذلِكَ اَهْلاً: لايَرْجُوَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِلاّ
سخت را عهده دار شوید هرآینه سزاوار است: احدی‌ از شما جز به پروردگارش امید
رَبَّهُ، وَ لايَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ، وَ لايَسْتَحِيَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِذا سُئِلَ
نبندد، و جز از گناهش وحشت نکند، و از اعلامِ «نمی‌ دانم» به وقت پرسش شدن از چیزی‌
عَمّا لايَعْلَمُ اَنْ يَقُولَ لااَعْلَمُ، وَ لايَسْتَحِيَنَّ اَحَدٌ اِذا لَمْ يَعْلَمِ
که نمی‌ داند حیا نکند، و از آموختن علمی‌ که دارا نیست شرم
الشَّىْءَ اَنْ يَتَعَلَّمَهُ. وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ
ننماید. و بر شما باد به شکیبایی‌، چه اینکه شکیبایی‌ نسبت به
الاْيمانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لاخَيْرَ فى جَسَد لارَأْسَ
ایمان به منزله سر نسبت به بدن است; در بدنی‌ که سر
مَعَهُ  ، وَ لا فى ايمان لاصَبْرَ مَعَهُ .
نیست، و در ایمانی‌ که شکیبایی‌ نباشد خیری‌ نیست.
83 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِرَجُل اَفْرَطَ فِى الثَّناءِ عَلَيْهِ، وَ كانَ لَهُ
و آن حضرت به مردی‌ که در ستایش حضرت افراط کرد ولی‌ نظر خوبی‌ درباره آن حضرت
مُتَّهِماً: - اَنَا دُونَ ما تَقُولُ، وَ فَوْقَ ما فى نَفْسِكَ.
نداشت فرمود: من از آنچه می‌ گویی‌ پایین تر، و از آنچه در اعتقادداری‌ برترم.
84 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - بَقِيَّةُ السَّيْفِ اَبْقى عَدَداً، وَ اَكْثَرُ وَلَداً.
و آن حضرت فرمود: به جا ماندگان از جنگ عددشان پایدارتر، و توالد و تناسلشان بیشتر است.
85 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ تَرَكَ قَوْلَ «لا اَدْرى» اُصيبَتْ
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که کلمه «نمی‌ دانم» را از دست بگذارد تیر هلاکت بر مواضع حساس
مَـقـاتِـلُـهُ .
کشتنی‌ اش نشیند.
86 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- رَأْىُ الشَّيْخ  ِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلامِ.
و آن حضرت فرمود: تدبیر پیرمرد را از رشادت جوان دوست تر دارم.
- وَ رُوِىَ:- مِنْ مَشْهَدِ الْغُلامِ.
]در روایتی‌ دیگر: [ از جنگیدن جوان دوست تر دارم.
87 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الاِْسْتِغْفارُ.
و آن حضرت فرمود: از کسی‌ که مأیوس است درشگفتم در حالی‌ که استغفار با اوست.
88 وَ حَكى عَنْهُ اَبُوجَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ الْباقِرُ عَلَيْهِمَاالسّلامُ اَنَّهُ قالَ:-
ابوجعفر محمّدبن علی‌ باقر علیهماالسلام از حضرت روایت کرده که فرمود:
كانَ فِى الاَْرْضِ اَمانانِ مِنْ عَذابِ اللّهِ، وَ قَدْ رُفِعَ اَحَدُهُما
دو امان از عذاب خدا در زمین بود، یکی‌ از آنها برداشته شد،
فَدُونَكُمُ الاْخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ. اَمَّا الاَْمانُ الَّذى رُفِعَ فَهُوَ
پس دیگری‌ را که باقی‌ مانده بگیرید و به آن چنگ بزنید. اما امانی‌ که برداشته شد
رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. وَ اَمَّا الاَْمانُ الْباقى
رسول خداست صلّی‌ اللّه علیه و آله. و امّا امانی‌ که باقی‌ است
فَالاِْسْتِغْفارُ، قالَ اللّهُ تَعالى: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ
استغفار است، خداوند بزرگ فرمود: «خداوند آنان را عذاب نمی‌ کند در حالی‌ که تو
فيهِمْ، وَ ما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ».
در میان آنانی‌، و عذابشان نمی‌ نماید در حالی‌ که به استغفار مشغولند».
- وَ هذا مِنْ مَحاسِنِ الاِْسْتِخْراج  ِ، وَ لَطائِفِ الاِْسْتِنْباطِ.-
این بیان از محاسن استخراج و لطائف استنباط حضرت از قرآن است.
89 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللّهِ، اَصْلَحَ
و آن حضرت فرمود: هر کس آنچه را میان او و خداست اصلاح نماید،
اللّهُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّاسِ. وَ مَنْ اَصْلَحَ اَمْرَ آخِرَتِهِ، اَصْلَحَ
خداوند آنچه را بین او و مردم است اصلاح کند. و هر کس کار آخرتش را به اصلاح
اللّهُ لَهُ اَمْرَ دُنْياهُ. وَ مَنْ كانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ كانَ عَلَيْهِ مِنَ
آورد، خداوند کار دنیایش را اصلاح کند. و آن را که از خود بر خود واعظ است از
اللّـهِ حافِـظٌ .
خدا بر او نگهبان است.
90 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْفَقيهُ كُلُّ الْفَقيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النّاسَ
و آن حضرت فرمود: فهمیده کامل کسی‌ است که مردم را از
مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْح  ِ اللّهِ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ
رحمت خدا ناامید نکند، و از لطف الهی‌ مأیوس نسازد، و از مجازات حق
مِنْ مَكْرِ اللّهِ.
ایـمـن ننـمایـد.
91 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَما تَمَلُّ
و آن حضرت فرمود: دلها همچون بدنها خسته می‌ شود،
الاَْبْدانُ، فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِكَمِ.
برای‌ رفع ملالت دلها لطائف حکمت را بجویید.
92 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوْضَعُ الْعِلْمِ ما وَقَفَ عَلَى اللِّسانِ،
و آن حضرت فرمود: پست ترین دانش آن است که سر زبان مانده،
وَ اَرْفَعُهُ ما ظَهَرَ فِى الْجَوارِح  ِ وَ الاَْرْكانِ.
و برترین دانش آن اسـت که اثرش در اندام و ارکان ظاهـر گردد.
93 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَقُولَنَّ اَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ
و آن حضرت فرمود: کسی‌ از شما نگوید: «الهی‌، از امتحان به تو
مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَيْسَ اَحَدٌ اِلاّ وَ هُو مُشْتَمِلٌ عَلى فِتْنَة.
پناه می‌ برم» چه اینکه کسی‌ نیست مگر اینکه مشمول امتحان است.
وَلكِنْ مَنِ اسْتَعاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، فَاِنَّ اللّهَ
اما اگر کسی‌ خواست از خدا پناه جوید باید از فتنه های‌ گمراه کننده پناه جوید، خداوند
سُبْحانَهُ يَقُولُ: «وَ اعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ».
سبحان می‌ فرماید: «بدانید که اموال و فرزندانتان مایه امتحانند».
وَ مَعْنى ذلِكَ اَنَّهُ سُبْحانَهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوالِ وَ الاَْوْلادِ
معنی‌ آیه این است که خداوند آنان را به اموال و فرزندان
لِيَتَبَيَّنَ السّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَالرّاضِىَ بِقِسْمِهِ، وَ اِنْ كانَ سُبْحانَهُ
آزمایش می‌ کند تا ناخشنود از رزق او و راضی‌ به نصیب او را معلوم سازد، اگر چه
اَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ اَنْفُسِهِمْ، وَلكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعالُ الَّتى بِها
خداوند سبحان از خود آنها به آنها آگاهتر است، ولی‌ آزمایش برای‌ این است که
يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَ
کارهایی‌ که سزاوار ثواب و اعمالی‌ که موجب کیفر است آشکار گردد، زیرا بعضی‌ از
يَكْرَهُ الاِْناثَ، وَ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْميرَ الْمالِ وَ يَكْرَهُ انْثِلامَ
مردم عاشق فرزند پسر و متنفر از دخترند، و برخی‌ عاشق افزایش مال و ناراحت از
الْـحـالِ .
نقصان ثروتند.
- وَ هذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِى التَّفْسيرِ.-
این از تفسیرهای‌ اعجاب آور است که از حضرت شنیده شده.
94 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنِ الْخَيْرِ ما هُوَ؟ فَقالَ: - لَيْسَ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ
درباره خیر از حضرت سؤال شد فرمود: خیر افزون شدن
مالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَلكِنَّ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ، وَ اَنْ يَعْظُمَ
مال و فرزند نیست، خیر آن است که دانشت زیاد، و بردباریت
حِلْمُكَ، وَاَنْ تُباهِىَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّكَ، فَاِنْ اَحْسَنْتَ
بزرگ گردد، و به بندگی‌ پروردگارت به مردم مباهات نمایی‌، پس اگر خوبی‌ کردی‌
حَمِدْتَ اللّهَ، وَ اِنْ اَسأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللّهَ. وَ لاخَيْرَ فِى
خدا را شکر کنی‌، و اگر بدی‌ نمودی‌ به طلب مغفرت برخیزی‌. خیری‌ در
الدُّنْيا اِلاّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُل اَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدارَكُها بِالتَّوْبَةِ،
دنیا نیست مگر برای‌ دو نفر: مردی‌ که مرتکب گناهانی‌ شده و با توبه جبران نماید،
وَ رَجُل يُسارِعُ فِى الْخَيْراتِ.
و مردی‌ که به جانب کارهای‌ خیر می‌ شتابد.
95 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوى، وَ كَيْفَ يَقِلُّ
و آن حضرت فرمود: کم نیست عملی‌ که با تقوا همراه است، و عملی‌ که پذیرفته حق
مـا يُـتَـقَـبَّـلُ ؟!
است چگونه اندک باشد؟!
96 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِالاَْنْبِياءِ اَعْلَمُهُمْ بِما
و آن حضرت فرمود: نزدیک ترین مردم به انبیا آگاه ترین آنان است به آنچه آنها
جـاءُوا بِهِ. - ثُمَّ تَلا عَلَيْهِ السَّلامُ:-
از جانب حق آورده اند. سپس این آیه را تلاوت فرمود:
«اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِاِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِىُّ
«نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنهایند که از او پیروی‌ کردند و این پیامبر اسلام
وَالَّذينَ آمَنُوا.» - ثُمَّ قالَ:- اِنَّ وَلِىَّ مُحَمَّد مَنْ اَطاعَ اللّهَ وَ اِنْ
و گرویدگان به اویند.» سپس فرمود: دوست محمّد(ص) کسی‌ است که خدا را اطاعت کند هرچند
بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَ اِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللّهَ وَ اِنْ
پیوندش با محمّد دور باشد، و دشمن محمّد(ص) کسی‌ است که خدا را نافرمانی‌ نماید هرچند
قَـرُبَـتْ قَـرابَـتُـهُ .
قرابتش به آن حضرت نزدیک باشد.
97 - وَقَدْ سَمِعَ عَلَيْهِ السَّلامُ رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ، يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَاُ، فَقالَ:-
آن حضرت شنید که مردی‌ از حروریّه (خوارج) به نماز شب وخواندن قرآن مشغول است، فرمود:
نَوْمٌ عَلى يَقين خَيْرٌ مِنْ صَلاة فى شَكٍّ.
خواب بر یقین بهتر از نماز در شک است.
98 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِعْقِلُوا الْخَبَرَ اِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ
و آن حضرت فرمود: خبری‌ را که شنیدید نگهداری‌ کنید نگهداری‌ با عمل
رِعايَة لا عَقْلَ رِوايَة، فَاِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ، وَ رُعاتَهُ قَليلٌ.
نه نگهداری‌ با نقل کردن، که راویان دانش بسیار، و رعایت کنندگان آن اندک اند.
99 - وَ قَدْ سَمِعَ عَلَيْهِ السَّلامُ رَجُلاً يَقُولُ: «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ»، فَقالَ:-
آن حضرت شنید مردی‌ که می‌ گوید: «انا للّه و انّا الیه راجعون» فرمود:
اِنَّ قَوْلَنا: «اِنّا لِلّهِ» اِقْرارٌ عَلى اَنْفُسِنا بِالْمُلْكِ، وَ قَوْلَنا:
گفتار ما «انّا للّه» اقرار ماست به پادشاهی‌ حق، و سخن ما
«وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ» اِقْرارٌ عَلى اَنْفُسِنا بِالْهُلْكِ.
«و انّا الیه راجعون» اعتراف ماست به هلاک شدنمان.
100 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ مَدَحَهُ قَوْمٌ فى وَجْهِهِ:- اللّهُمَّ اِنَّكَ اَعْلَمُ بِى
گروهی‌ در مقابلش او را ستودند، فرمود: پروردگارا، از من به من
مِنْ نَفْسى، وَ اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْهُمْ. اللّهُمَّ اجْعَلْنا خَيْراً مِمّا
آگاه تری‌، و من به خودم از آنها داناترم. خدایا، ما را بهتر از آنچه به ما گمان دارند
يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْلَنا ما لايَعْلَمُونَ.
قرار ده، و از ما آنچه را که خبر ندارند بیامرز.
101 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَسْتَقيمُ قَضاءُ الْحَوائِج  ِ اِلاّ بِثَلاث:
و آن حضرت فرمود: روا کردن حاجات جز به سه چیز مستقیم نشود:
بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتامِها لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجيلِها
به کوچک شمردن آن تانزد حق بزرگ شود، به پنهان داشتن آن تا ظاهر گردد، و به شتاب
لِـتَـهْـنَـاَ  .
در انجامش تا برای‌ حاجتمند گوارا شود.
102 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لايُقَرَّبُ فيهِ اِلاَّ
و آن حضرت فرمود: مردم را روزگاری‌ آید که جز سخن چین
الْماحِلُ، وَ لايُظَرَّفُ فيهِ اِلاَّ الْفاجِرُ، وَ لايُضَعَّفُ فيهِ اِلاَّ
مقرّب نشود، و غیر بدکار خوش طبع و مقبول نیفتد، و جز
الْمُنْصِفُ. يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً،
منصف را ناتوان نشمارند. کمک به محتاجان را خسارت دانند، صله رحم را منّت
وَالْعِبادَةَ اسْتِطالَةً عَلَى النّاسِ. فَعِنْدَ ذلِكَ يَكُونُ السُّلْطانُ
گذارند، و بندگی‌ را سبب برتری‌ جویی‌ بر مردم قرار دهند. در آن زمان حکومت
بِمَشُورَةِ الاِْماءِ، وَ اِمارَةِ الصِّبْيانِ، وَ تَدْبيرِ الْخِصْيانِ.
به مشورت کنیزان، و فرمانروایی‌ بچه ها و تدبیر خواجه سراهاست.
103 - وَ قَدْ رُئِىَ عَلَيْهِ اِزارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ، فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ فَقالَ:- يَخْشَعُ لَهُ
جامه کهنه و وصله داری‌ بر تن حضرت دیده شد، سبب پرسیدند، فرمود: به خاطر آن دل
الْقَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَ يَقْتَدى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. اِنَّ الدُّنْيا
خاشع می‌ شود، و نفس خوار می‌ گردد، و اهل ایمان به آن اقتدا می‌ کنند. دنیا
وَ الاْخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ، وَ سَبيلانِ مُخْتَلِفانِ، فَمَنْ
و آخرت دو دشمن متفاوتند، و دو راه مختلف، پس کسی‌ که
اَحَبَّ الدُّنْيا وَ تَوَلاّها اَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَ عاداها.
دنیا را دوست داشت و مهرش را به دل جای‌ داد آخرت را دشمن داشت و با آن دشمنی‌ نمود.
وَ هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَ ماش بَيْنَهُما،
دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، و رونده بین آن دو
كُلَّما قَرُبَ مِنْ واحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ، وَ هُما بَعْدُ
هرمقدار به یکی‌ نزدیک شود از دیگری‌ دور می‌ شود، این دو در ناسازگاری‌ باهم به مانند
ضَـرَّتــانِ .
دو هوو می‌ باشند.
104 - وَ عَنْ نَوْف الْبِكالِىِّ، قالَ: راَيْتُ اَميرَالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِ السّلامُ ذاتَ لَيْلَة وَ قَدْ
خبر از نوف بِکالی‌ است که گفت: شبی‌ امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم از
خَرَجَ مِنْ فِراشِهِ، فَنَظَرَ فِى النُّجُومِ، فَقالَ لى: يا نَوْفُ! اَ راقِدٌ اَنْتَ اَمْ رامِقٌ؟
بسترش بیرون شد، به ستارگان دیده دوخت، سپس به من گفت: ای‌ نوف! خوابی‌ یا بیدار؟
فَقُلْتُ: بَلْ رامِقٌ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ، قالَ:-
گفتم: بیدارم یا امیرالمؤمنین، فرمود:
يا نَوْفُ طَوبى لِلزّاهِدينَ فِى الدُّنْيا، الرّاغِبينَ فِى الاْخِرَةِ.
ای‌ نوف، خوشا به حال زاهدان در دنیا، و دلدادگان به آخرت.
اُولئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الاَْرْضَ بِساطاً، وَ تُرابَها فِراشاً، وَ ماءَها
آنان مردمی‌ هستند که زمین را فرش، و خاکش را بستر، و آبش را
طيباً، وَالْقُرْآنَ شِعاراً، وَالدُّعاءَ دِثاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيا
شربت خوشگوار قرار دادند، قرآن را لباس دل، و دعا را جامه رو نموده، و دنیا
قَرْضاً عَلى مِنْهاج  ِ الْمَسيح  ِ!
را بر طریقه مسیح از خود بریدند چه بریدنی‌!
يا نَوْفُ، اِنَّ داوُدَ عَلَيْهِ السَّلامُ قامَ فى مِثْلِ هذِهِ السّاعَةِ مِنَ
ای‌ نوف، داود علیه السّلام در مانند این ساعت از شب برخاست
اللَّيْلِ، فَقالَ: اِنَّها ساعَةٌ لايَدْعُو فيها عَبْدٌ اِلاَّ اسْتُجيبَ لَهُ،
و گفت: این ساعتی‌ است که عبد در این ساعت دعا نمی‌ کند مگر اینکه مستجاب شود،
اِلاّ اَنْ يَكُونَ عَشّاراً، اَوْ عَريفاً، اَوْ شُرْطِيّاً، اَوْ صاحِبَ
مگر دعای‌ باج گیر، یا گزارشگر وضع مردم به حاکم ستمگر، یا داروغه ظالم،
عَرْطَبَة - وَ هِىَ الطُّنْبُورُ- اَوْ صاحِبَ كُوبَة - وَ هِىَ الطَّبْلُ. وَ قَدْ قيلَ
یا نوازنده عَرطبه یعنی‌ طنبور، و کوبه یعنی‌ طبل. و گفته
اَيْضاً: اِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ، وَالْكُوبَةَ الطُّنْبُورُ.-
شـده : عرطبه طبـل ، و کوبه طنبـور است .
105 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ اللّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمُ
و آن حضرت فرمود: خداوند واجباتی‌ را برعهده شما گذاشته،
الْفَرائِضَ فَلاتُضَيِّعُوها، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلاتَعْتَدُوها،
آن را ضایع نکنید، و حدودی‌ را مقرّر فرموده از آن تجاوز ننمایید،
وَ نَهاكُمْ عَنْ اَشْياءَ فَلاتَنْتَهِكُوها، وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ
و از اموری‌ نهی‌ نموده حرمت آن را از بین نبرید، و مسائلی‌ را بر شما تکلیف نکرده و آنها را از روی‌
اَشْياءَ وَ لَمْ يَدَعْها نِسْياناً فَلاتَتَكَلَّفُوها.
فراموشی‌ وانگذاشته پس خود را نسبت به آنها در زحمت نیندازید.
106 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَتْرُكُ النّاسُ شَيْئاً مِنْ اَمْرِ دينِهِمْ
و آن حضرت فرمود: مردم چیزی‌ از برنامه دینشان را برای‌ بهبود دنیایشان
107 لاِسْتِصْلاح  ِ دُنْياهُمْ، اِلاّ فَتَحَ اللّهُ عَلَيْهِمْ ما هُوَ اَضَرُّ مِنْهُ.
ترک نمی‌ کنند، مگر آنکه خداوند زیانبارتر از آن را در کف دستشان می‌ نهد.
- وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - رُبَّ عالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ
و آن حضرت فرمود: بسا دانشمندی‌ که نادانیش او را به کشتن دهد، در حالی‌ که دانشش با
لايَـنْـفَـعُـهُ  .
اوست ولی‌ سودی‌ به او ندهد.
108 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَقَدْ عُلِّقَ بِنِياطِ هذَا الاِْنْسانِ بَضْعَةٌ
و آن حضرت فرمود: رگ این انسان را قطعه گوشتی‌ آویخته شده که عجیب تر چیزی‌ که
هِىَ اَعْجَبُ ما فيهِ وَ ذلِكَ الْقَلْبُ، وَ لَهُ مَوادٌّ مِنَ الْحِكْمَةِ،
در وجود اوست آن است و آن قلب است، برای‌ قلب مادّه هایی‌ از حکمت
وَ اَضْدادٌ مِنْ خِلافِها. فَاِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ اِنْ
و اضدادی‌ مخالف آن است. اگر امیدی‌ برای‌ دل پدید آید طمع خوارش کند، و چون
هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ اِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ
طمع در آن به هیجان آید حرص آن را به هلاکت افکند، و اگر نومیدی‌ بر آن چیره شود
الاَْسَفُ، وَ اِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ اِنْ
حسرت او را از پای‌ درآورد، واگر کینه عارض اوگردد خشمش فزونی‌ گیرد، و اگر رضا و
اَسْعَدَهُ الرِّضى نَسِىَ التَّحَفُّظَ، وَ اِنْ غالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ
خشنودی‌ او را مساعدت نمایدمهارخویشتنداری‌ را ازدست دهد. واگر ترس ناگهانی‌ به او دست دهد
الْحَذَرُ، وَ اِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ، وَ اِنْ اَفادَ مالاً
احتیاط و حذر مشغولش کند، و اگر ایمنی‌ برایش فراخ گردد غفلت او را رباید، و اگر مالی‌
اَطْغاهُ الْغِنى، وَ اِنْ اَصابَتْهُ مُصيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ اِنْ
به او رسد ثروت او را به سرکشی‌ اندازد، و اگر مصیبتی‌ به او برسد جزع و فزع رسوایش
عَضَّتْهُ الْفاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاءُ، وَ اِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ
سازد، و اگر دچار تهیدستی‌ شود بلا او را مشغول به خود کند، و اگر گرسنگی‌ بر او سخت گیرد
قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ اِنْ اَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ،
ناتوانی‌ وی‌ را از پا درآورد، و اگر سیری‌ او از اندازه بگذرد شکم پری‌ گرفتار زحمت و اضطرابش نماید.
فَكُلُّ تَقْصير بِهِ مُضِرٌّ، وَ كُلُّ اِفْراط لَهُ مُفْسِدٌ.
پس هر کمبودی‌ برای‌ او زیانبار، و هر افراطی‌ فاسدکننده اوست.
109 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِها يَلْحَقُ التّالى،
و آن حضرت فرمود: ما تکیه گاهِ راه میانه ایم، عقب مانده به آن برسد،
وَ اِلَيْها يَرْجِعُ الْغالى.
و پیشی‌ گرفته به آن باز گردد.
110 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُقيمُ اَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ اِلاّ مَنْ
و آن حضرت فرمود: فرمان حق را برپا نمی‌ دارد مگر کسی‌ که سازش ندارد، و در برابر
لايُصانِعُ، وَ لا يُضارِعُ، وَ لايَتَّبِعُ الْمَطامِعَ.
دیگران زبونی‌ نمی‌ کند، و دنبال طمعها نمی‌ رود.
111 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ تُوُفِّى سَهْلُ بْنُ حُنَيْف الاَْنْصارِىُّ بِالْكُوفَةِ
سهل بن حُنَیف که در صفّین همراه حضرت بود، پس از بازگشت به کوفه
بَعْدَ مَرْجِعِهِ مِنْ صِفِّينَ مَعَهُ، وَ كانَ مِنْ اَحَبِّ النّاسِ اِلَيْهِ:-
از دنیا رفت، او از محبوبترین مردم نزد امام بود، امام در مرگ او فرمود:
لَوْ اَحَبَّنى جَبَلٌ لَتَهافَتَ.
اگر کوهی‌ مرا دوست بدارد از هم فرو ریزد.
- مَعْنى ذلِكَ اَنَّ الْمِحْنَةَ تَغْلُظُ عَلَيْهِ فَتُسْرِ عُ الْمَصائِبُ اِلَيْهِ،
معنی‌ این فراز این است که محنت و ناراحتی‌ بر او سخت گردد و مصائب به جانب او شتاب گیرد.
وَلايُفْعَلُ ذلِكَ اِلاّ بِالاَْتْقِياءِ الاْبْرارِ، وَالْمُصْطَفَيْنَ الاَْخْيارِ. وَ هذا مِثْلُ
این چنین نشود جز با پرهیزکاران و نیکان و برگزیدگان اخیار. و این مانند
قَوْلِهِ عَلَيْهِ السّلامُ:-
گفته آن حضرت است که:
112 مَنْ اَحْبَّنا اَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْباباً.
هر کس ما اهل بیت را دوست دارد باید برای‌ پوشیدن جامه تهیدستی‌ مهیّا باشد.
- وَ قَدْ يُؤَوَّلُ ذلِكَ عَلى مَعْنًى آخَرَ لَيْسَ هذا مَوْضِعَ ذِكْرِهِ.-
و گفتار حضرت بر مبنای‌ دیگری‌ تأویل شده که اینجا محل بیان آن نیست.
113 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا مالَ اَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَ لا وَحْدَةَ
و آن حضرت فرمود: ثروتی‌ سودمندتر از عقل، و تنهایی‌ ای‌
اَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَقْلَ كالتَّدْبيرِ، وَ لا كَرَمَ
ترسناک تر از خودپسندی‌، و عقلی‌ چون تدبیر، و بزرگواری‌ ای‌
كَالتَّقْوى، وَ لاقَرينَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ، وَ لا ميراثَ كَالاَْدَبِ،
مانند تقوا، و همنشینی‌ چون حسن خلق، و میراثی‌ مانند ادب،
وَ لاقائِدَ كَالتَّوْفيقِ، وَ لاتِجارَةَ كَالْعَمَلِ الصّالِح  ِ، وَ لارِبْحَ
و رهبری‌ چون توفیق، و تجارتی‌ مثل عمل صالح، و سودی‌
كَالثَّوابِ، وَ لا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، وَ لا زُهْدَ
مانند ثواب، و پارسایی‌ ای‌ چون بازایستادن در شبهه، و زهدی‌
كَالزُّهْدِ فِى الْحَرامِ، وَ لا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، وَ لا عِبادَةَ كَاَداءِ
مانند نخواستن حرام، و دانشی‌ همانند اندیشه، و عبادتی‌ چون ادای‌
الْفَرائِضِ، وَ لا ايمانَ كَالْحَياءِ وَ الصَّبْرِ، وَ لا حَسَبَ
واجبات، و ایمانی‌ مانند حیا و شکیبایی‌، و حَسَبی‌
كَالتَّواضُع  ِ، وَلا شَرَفَ كَالْعِلْمِ، وَ لا عِزَّ كَالْحِلْمِ، وَ لا
چون فروتنی‌، و شرفی‌ مثل دانش، و عزّتی‌ چون بردباری‌، و
مُظاهَرَةَ اَوْثَقُ مِنَ الْمُشاوَرَةِ.
پشتیبانی‌ ای‌ استوارتر از مشاورت نیست.
114 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاحُ عَلَى الزَّمانِ وَ اَهْلِهِ
و آن حضرت فرمود: چون صلاح و نیکی‌ بر مردم زمان غالب گردد
ثُمَّ اَساءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ خَزْيَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ.
اگر کسی‌ به کسی‌ که از او رسوایی‌ ای‌ ظاهر نشده گمان بد برد قطعاً ستم نموده.
وَ اِذَا اسْتَوْلَى الْفَسادُ عَلَى الزَّمانِ وَ اَهْلِهِ فَاَحْسَنَ رَجُلٌ
و اگر بر مردم زمان فساد غالب شود و کسی‌ به کسی‌
الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ.
گمان خوب بـرد خود را گول زده.
115 - وَقيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: كَيْفَ تَجِدُكَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السّلامُ:-
از حضرت سؤال شد: خود را چگونه می‌ یابی‌؟ فرمود:
كَيْفَ يَكُونُ حالُ مَنْ يَفْنى بِبَقائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ،
چگونه است حال کسی‌ که به بقایش فانی‌، و به سلامتش بیمار می‌ شود،
وَ يُـؤْتى مِـنْ مَـأْمَنِـهِ؟!
و از محلی‌ که در امان نیست مرگش فرا می‌ رسد؟!
116 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج   بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ،
و آن حضرت فرمود: چه بسا کسی‌ که با احسانی‌ که به او شود غافلگیر گردد،
وَ مَغْرُور بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ.
و با پرده ای‌ که بر گناهش افتد فریفته شود، و با ستایشی‌ که از او شود فریب خورد.
وَ مَا ابْتَلَى اللّهُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاءِ لَهُ.
خداوند احدی‌ را به مانند مهلتی‌ که به او داده آزمایش نکرده است.
117 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هَلَكَ فِىَّ رَجُلانِ: مُحِبٌّ غال،
و آن حضرت فرمود: دو نفر در رابطه با من هلاک شدند: عاشق غلوّکننده،
وَ مُبْغِضٌ قال.
و دشمن متجاوز از حد.
118 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِضاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ.
و آن حضرت فرمود: تباه نمودن فرصت اندوه است.
119 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَثَلُ الدُّنْيا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّها،
و آن حضرت فرمود: مَثَل دنیا همچون مار است، که سودنِ آن نرم،
وَ السَّمُّ النّاقِعُ فى جَوْفِها. يَهْوى اِلَيْهَا الْغِرُّ الْجاهِلُ،
و درونش سمّ کشنده است. گول خورده نادان به آن میل کند،
وَ يَحْذَرُها ذُواللُّبِّ الْعاقِلُ.
و خردمند عاقل از آن حذر نماید.
120 - وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السّلامُ: عَنْ قُرَيْش فَقالَ:- اَمّا بَنُومَخْزُوم فَرَيْحانَةُ
در رابطه با قریش از حضرت سؤال شد فرمود: اما بنی‌ مخزوم گل خوشبوی‌
قَرَيْش، نُحِبُّ حَديثَ رِجالِهِمْ، وَ النِّكاحَ فى نِسائِهِمْ.
قریشند، گفتار مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داریم.
وَ اَمّا بَنُوعَبْدِشَمْس: فَاَبْعَدُها رَأْياً، وَ اَمْنَعُها لِما وَراءَ ظُهُورِها.
اما فرزندان عبد شمس دوراندیش تر، و موقع حوادث نیرومندترند.
وَ اَمّا نَحْنُ فَاَبْذَلُ لِما فى اَيْدينا، وَ اَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ
و اما ما بنی‌ هاشم از آنچه در دست داریم بخشنده تر، و به وقت بذل جان
بِنُفُوسِنا، وَ هُمْ اَكْثَرُ وَ اَمْكَرُ وَ اَنْكَرُ، وَ نَحْنُ اَفْصَحُ
سخاوتمندتریم. فرزندان عبد شمس در عدد بیشتر و مکارتر و بدکردارترند، و ما فصیح تر
وَ اَنْصَحُ وَ اَصْبَحُ.
و خیرخواه تر و خوشروتریم.
121 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - شَتّانَ ما بَيْنَ عَمَلَيْنِ: عَمَل تَذْهَبُ لَذَّتُهُ
و آن حضرت فرمود: چه اندازه بین دو عمل فاصله است: عملی‌ که لذّتش از بین برود
وَ تَبْقى تَبِعَتُهُ، وَ عَمَل تَذْهَبُ مَؤُونَتُهُ وَ يَبْقى اَجْرُهُ.
و زیانش بماند. و عملی‌ که رنجش پایان پذیرد و اجرش باقی‌ ماند.
122 - وَ قَدْ تَبِعَ جَنازَةً فَسَمِعَ رَجُلاً يَضْحَكُ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَاَنَّ
امام دنبال جنازه ای‌ می‌ رفت شنید مردی‌ می‌ خندد، فرمود: گویا
الْمَوتَ فيها عَلى غَيْرِنا كُتِبَ، وَ كَاَنَّ الْحَقَّ فيها عَلى غَيْرِنا
مردن در این جهان را برای‌ غیر ما ثبت کرده اند، و انگار حق بر غیر ما
وَجَبَ، وَ كَاَنَّ الَّذى نَرى مِنَ الاَْمْواتِ سَفْرٌ عَمّا قَليل اِلَيْنا
واجب شده، و خیال می‌ کنی‌ مردگانی‌ که می‌ بینیم مسافرانی‌ هستند که به زودی‌ به جانب ما
راجِعُونَ، نُبَوِّئُهُمْ اَجْداثَهُمْ، وَ نَأْكُلُ تُراثَهُمْ، كَاَنّا
بازمی‌ گردند، آنان را در قبرهایشان می‌ نهیم و ارثشان را می‌ خوریم، گویی‌
مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ، ثُمَّ قَدْ نَسينا كُلَّ واعِظ وَ واعِظَة، وَ رُمينا
ما پس از آنها جاودان خواهیم بود، که پند پنددهندگان را از یاد بردیم، و نشانه
بِكُلِّ فادِح   وَ جائِحَة.
هر بلای‌ سخت و سنگین شدیم.
123 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - طُوبى لِمَنْ ذَلَّ فى نَفْسِهِ، وَ طابَ كَسْبُهُ،
و آن حضرت فرمود: خوشا به حال کسی‌ که نزد خود خوار، و کسبش پاک،
وَ صَلَحَتْ سَريرَتُهُ، وَ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ، وَ اَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ
و باطنش شایسته، و اخلاقش نیکوست، اضافه مالش را
مالِهِ، وَ اَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسانِهِ، وَ عَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ،
انفاق می‌ کند، و زبان را از پرگویی‌ حفظ می‌ نماید، و شرّش را از مردم دور می‌ دارد،
وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ يُنْسَبْ اِلَى الْبِدْعَةِ.
و اجرای‌ سنّت پیامبر بر او سخت نیاید، و به بدعت گرایی‌ متّهم نشده است.
- اَقُولُ: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَنْسُبُ هذَا الْكَلامَ اِلى رَسُولِ اللّهِ
مؤلف: گروهی‌ از مردم این کلام و قطعه قبل از این را به پیامبر
صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَذلِكَ الَّذى قَبْلَهُ.-
صلّـی‌ اللّـه علیـه و آلـه نسبـت داده انـد.
124 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - غيرَةُ الْمَرْاَةِ كُفْرٌ، وَ غيرَةُ الرَّجُلِ ايمانٌ.
و آن حضرت فرمود: غیرت زن بر شوهرش کفر، و غیرت مرد بر همسرش ایمان است.
125 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لاََنْسُبَنَّ الاِْسْلامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْها اَحَدٌ
و آن حضرت فرمود: اسلام را آنچنان معنی‌ کنم که احدی‌ پیش از من به این صورت معنا
قَبْلى: الاِْسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ، وَالتَّسْليمُ هُوَ الْيَقينُ، وَ الْيَقينُ
نکرده باشد: اسلام همان تسلیم بودن، و تسلیم همان باور، و باور
هُوَ التَّصْديقُ، وَالتَّصْديقُ هُوَ الاِْقْرارُ، وَ الاِْقْرارُ هُوَ الاَْداءُ،
همان قبول کردن، و قبول کردن همان اقرار، و اقرار همان ادا نمودن،
وَ الاَْداءُ هُوَ الْعَمَلُ.
و ادا نمودن همان عمل کردن است.
126 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَجِبْتُ لِلْبَخيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ
و آن حضرت فرمود: از بخیل در عجبم که به فقری‌ می‌ شتابد
الَّذى مِنْهُ هَرَبَ، وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذى اِيّاهُ طَلَبَ، فَيَعيشُ
که از آن می‌ گریخته، و ثروتی‌ را از دست می‌ دهد که آن را می‌ جسته،
فِى الدُّنْيا عَيْشَ الْفُقَراءِ، وَ يُحاسَبُ فِى الاْخِرَةِ حِسابَ
در دنیا همچون تهیدستان زندگی‌ می‌ کند، و در آخرت همچون ثروتمندان
الاَْغْنِياءِ. وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذى كانَ بِالاَْمْسِ نُطْفَةً،
به حسابش می‌ رسند. و از متکبّر شگفت زده ام که دیروز نطفه،
وَ يَكُونُ غَداً جيفَةً. وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللّهِ وَ هُوَ يَرى
و فردا مردار است. و از آن که در خدا شک دارد در عجبم در حالی‌ که آفریده های‌ خدا را
خَلْقَ اللّهِ. وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِىَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ.
می‌ بیند. و عجب دارم از کسی‌ که مرگ را فراموش نموده و حال اینکه مردگان را با چشم می‌ بیند.
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ اَنْكَرَ النَّشْاَةَ الاُْخْرى وَ هُوَ يَرَى النَّشْاَةَ
و ازآن که زنده شدن در آن جهان را قبول ندارد درشگفتم و حال این که ساخته شدنش را
الاُْولى. وَ عَجِبْتُ لِعامِر دارَ الْفَناءِ، وَ تارِك دارَ الْبَقاءِ.
در این جهان می‌ بیند. و در تعجبم از کسی‌ که سرای‌ فانی‌ را آباد می‌ کند، و خانه باقی‌ را وامی‌ گذارد.
127 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ قَصَّرَ فِى الْعَمَلِ ابْتُلِىَ بِالْهَمِّ.
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که در عمل کوتاهی‌ ورزد دچار اندوه می‌ شود.
وَ لا حاجَةَ لِلّهِ فيمَنْ لَيْسَ لِلّهِ فى مالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصيبٌ.
آن را که در مال و جانش سهمی‌ برای‌ خدا نیست برایش راهی‌ به سوی‌ رحمت خدا نمی‌ باشد.
128 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَوَّقُوا الْبَرْدَ فى اَوَّلِهِ، وَ تَلَقَّوْهُ فى آخِرِهِ،
و آن حضرت فرمود: سرما را در ابتدایش بپرهیزید، و از آن در پایانش استقبال کنید،
فَاِنَّهُ يَفْعَلُ فِى الاَْبْدانِ كَفِعْلِهِ فِى الاَْشْجارِ، اَوَّلُهُ يُحْرِقُ،
که سرما با بدنها آن گونه می‌ کند که با درختان، ابتدایش می‌ سوزاند،
وَ آخِرُهُ يُورِقُ.
و آخرش برگ می‌ رویاند.
129 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عِظَمُ الْخالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ
و آن حضرت فرمود: عظمت خالق هستی‌ نزد تو، آفریده شده را
فى عَـيْـنَـيْـكَ.
در نظرت کوچک می‌ کند.
130 - وَ قالَ عَلَيْهِ السّلامُ، وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ، فَاَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظاهِرِ
و آن حضرت وقتی‌ از صفّین بازگشت به گورستان بیرون کوفه نظر کرد
الْكُوفَةِ:-
و فـرمـود:
يا اَهْلَ الدِّيارِ الْمُوحِشَةِ، وَالْمَحالِّ الْمُقْفِرَةِ، وَالْقُبُورِ
ای‌ صاحبان سراهای‌ وحشت زا، و مکانهای‌ بی‌ آب و گیاه، و قبرهای‌
الْمُظْلِمَةِ; يا اَهْلَ التُّرْبَةِ، يا اَهْلَ الْغُرْبَةِ، يا اَهْلَ الْوَحْدَةِ، يا
تاریک; ای‌ خاکیان، ای‌ غریبان، ای‌ بی‌ کسان، ای‌ وحشت زدگان،
اَهْلَ الْوَحْشَةِ، اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ.
شما ما را پیشروید که بر ما پیشی‌ جستید، و ما شما را پیرویم که به دنبال شما می‌ رسیم.
اَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَاَمَّا الاَْزْواجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ اَمَّا
اما خانه ها: غیر شما در آن ساکن شدند، امّا همسران: دیگران با آنان ازدواج کردند، اما
الاَْمْوالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هذا خَبَرُ ما عِنْدَنا، فَما خَبَرُ ما
اموال: همه آنها تقسیم شد. این است خبری‌ که نزد ماست، خبر آنچه نزد
عِـنْـدَكُـمْ ؟
شماست چیست؟
- ثُمَّ الْتَفَتَ اِلى اَصْحابِهِ فَقالَ:- اَما لَوْ اُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلامِ
پس رو به جانب یاران کرد و فرمود: اگر به آنان اجازه سخن می‌ دادند
لاََخْبَرُوكُمْ اَنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى.
به شما می‌ گفتند که بهترین توشه تقواست.
131 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلاً يَذُمُّ الدُّنْيا: - اَيُّهَا الذّامُّ لِلدُّنْيا،
آن حضرت شنید مردی‌ به نکوهش دنیا برخاسته، فرمود: ای‌ کسی‌ که دنیا را نکوهش می‌ کنی‌،
الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِها، الْمُنْخَدِعُ بِاَباطيلِها، اَتَغْتَرُّ بِالدُّنْيا ثُمَّ
در حالی‌ که به نیرنگ آن فریفته ای‌، و به اباطیلش گول خورده ای‌، آیا فریفته دنیایی‌ و آن را
تَذُمُّها؟! اَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْها اَمْ هِىَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟
مذمّت می‌ نمایی‌؟! تو بر گردن دنیا گناه بار می‌ کنی‌ یا دنیا بر گردن تو؟
مَتَى اسْتَهْوَتْكَ اَمْ مَتى غَرَّتْكَ؟ اَبِمَصارِع  ِ آبائِكَ
چه زمان دنیا تو را سرگردان کرد یا چه وقتی‌ فریبت داد؟ آیا به جایگاهی‌ که پدرانت
مِنَ الْبِلى؟ اَمْ بِمَضاجِـع  ِ اُمَّهاتِكَ تَحْتَ الثَّرى؟ كَمْ عَلَّلْتَ
افتادند وپوسیدند تو را فریفت؟ یا به خوابگاه مادرانت در زیرخاک؟ چه اندازه به دستهایت
بِكَفَّيْكَ! وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ! تَبْتَغى لَهُمُ الشِّفاءَ،
به رفع بیماری‌ اقدام کردی‌! و چه بیمارانی‌ را که مراقبت نمودی‌! شفای‌ آنان را خواهان
وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الاَْطِبّاءَ، غَداةَ لايُغْنى عَنْهُمْ دَواؤُكَ،
شدی‌، و از طبیبان تدبیر علاج آنان را درخواست کردی‌، ولی‌ بامدادان دارویت به آنان
وَ لايُجْدى عَلَيْهِمْ بُكاؤُكَ، لَمْ يَنْفَعْ اَحَدَهُمْ اِشْفاقُكَ،
بهبودی‌ نمی‌ داد، و گریه ات به آنان سودی‌ نمی‌ بخشید، ترس تو برای‌ احدی‌ از آنان نفع نداشت،
وَ لَمْ تُسْعَفْ فيهِ بِطِلْبَتِكَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ.
و درباره اوآنچه راخواهانش بودی‌ به آن نرسیدی‌، و مرگ را به نیرویت از اودفع نکردی‌.
قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيا نَفْسَكَ، وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ.
دنیا با وضعی‌ که برای‌ او پیش آورد وضع تو را هم روشن ساخت، و با قربانگاه او قربانگاه تورانمایاند.
اِنَّ الدُّنْيا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَقَها، وَ دارُ عافِيَة لِمَنْ فَهِمَ
همانا دنیا سرای‌ راستی‌ است برای‌ کسی‌ که با آن به راستی‌ برخورد کند، و خانه عافیت است
عَنْها، وَ دارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها، وَ دارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ
برای‌ آن که آن را فهمید، و محلّ توانگری‌ است برای‌ آن که از آن توشه گرفت، و جای‌ پنداست
بِها. مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللّهِ، وَ مُصَلّى مَلائِكَةِ اللّهِ، وَ مَهْبِطُ
برای‌ کسی‌ که با آن پند گیرد. مسجد عاشقان خدا، و جایگاه نماز فرشتگان، و محل فرود آمدن
وَحْىِ اللّهِ، وَ مَتْجَرُ اَوْلِياءِ اللّهِ، اِكْتَسَبُوا فيهَا الرَّحْمَةَ،
وحی‌، و تجارتخانه اولیاء خداست، که در آن کسب رحمت کردند،
وَ رَبِحُوا فيهَا الْجَنَّةَ. فَمَنْ ذا يَذُمُّها وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِها،
و بهشت را سود بردند. پس چه کسی‌ دنیا را نکوهش می‌ کند در صورتی‌ که دنیا جداییش
وَ نادَتْ بِفِراقِها، وَ نَعَتْ نَفْسَها وَ اَهْلَها، فَمَثَّلَتْ لَهُمْ
را اعلام کرده، و فراقش را فریاد زده، و مرگ خود و اهلش را خبر داده، با بلای‌ خود برای‌
بِبَلائِها الْبَلاءَ، وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُروُرِها اِلَى السُّرُورِ. راحَتْ
مردم از بلای‌ آخرت نمونه ساخت، و آنان را به شادی‌ خود تشویق به شادی‌ آخرت
بِعافِيَة، وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجيعَة، تَرْغيباً وَ تَرْهيباً، وَ تَخْويفاً
کرد. شب را به سلامت گذراند، و بامداد با بلایی‌ سخت خود را نشان داد، تا تشویق کند و بترساند،
وَ تَحْذيراً. فَذَمَّها رِجالٌ غَداةَ النَّدامَةِ، وَ حَمِدَها آخَرُونَ
و بیم دهد و برحذر دارد. مردمی‌ آن را در صبحگاه پشیمانی‌ نکوهش کنند، و دیگران روز
يَوْمَ الْقِيامَةِ. ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيا فَتَذَكَّرُوا، وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا،
قیامت آن را بستایند. همانان که دنیا تذکرّشان داد متذکر شدند، و با آنان سخن گفت او را تصدیق
وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُـوا.
کردند، و پندشان داد پندش را پذیرفتند.
132 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ لِلّهِ مَلَكاً يُنادى فى كُلِّ يَوْم: لِدُوا
و آن حضرت فرمود: خدا را فرشته ای‌ است که هر روز فریاد برمی‌ دارد; بزایید
لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَناءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرابِ.
برای‌ مردن، و گردآورید برای‌ نابود شدن، و بنا کنید برای‌ خراب گشتن.
133 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ، وَ النّاسُ فيها
و آن حضرت فرمود: دنیا خانه گذر است نه جای‌ ماندن، و مردم در آن
رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها، وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ
دو کس اند: مردی‌ که وجودش را به گناه فروخت و خود را تباه کرد و مردی‌ که خود را
فَـاَعْـتَـقَـها .
به طاعت خرید و آزاد نمود.
134 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايَكُونُ الصَّديقُ صَديقاً حَتّى
و آن حضرت فرمود: دوست دوست نیست مگر اینکه برادر دینی‌
يَحْفَظَ اَخاهُ فى ثَلاث: فى نَكْبَتِهِ، وَ غَيْبَتِهِ، وَ وَفاتِهِ.
خود را در سه موضع بپاید: در رنج و بلا، و پشت سر، و هنگامی‌ که از دنیا برود.
135 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اُعْطِىَ اَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ اَرْبَعاً: مَنْ
و آن حضرت فرمود: هر که را چهار چیز بخشند از چهار چیز محروم ننمایند: آن را
اُعْطِىَ الدُّعاءَ لَمْ يُحْرَمِ الاِْجابَةَ، وَ مَنْ اُعْطِىَ التَّوْبَةَ
که دعا بخشند از اجابت، و هر که را توبه بخشند
لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَ مَنْ اُعْطِىَ الاْسْتِغْفارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ،
از قبول، و هر که را استغفار بخشند از آمرزش،
وَ مَنْ اُعْطِىَ الشُّكْرَ لَمْ يُحْرَمِ الزِّيادَةَ.
و هر که را شکر بخشند از اضافه شدن نعمت محروم ننمایند.
وَ تَصْديقُ ذلِكَ فى كِتابِ اللّهِ تَعالى، قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فِى
گواه این واقعیات در کتاب خداست، خداوند در مسأله
الدُّعاءِ: «ادْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ.» وَ قالَ فِى الاِْسْتِغْفارِ: «وَ
دعا فرمود: «مرا بخوانید شما را اجابت کنم.» و در استغفار فرمود: «آن که
مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً اَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ
کار زشت کند یا بر خود ستم روا دارد آن گاه از خدا آمرزش خواهد خدا را آمرزنده
غَفُوراً رَحيماً.» وَ قالَ فِى الشُّكْرِ: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزيدَنَّكُمْ»
و رحیم یابد.» و درباره شکر فرمود: «اگر شکر کنید به شما می‌ افزایم.»
وَ قالَ فِى التَّوْبَةِ: «اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ
و در توبه فرمود: «بازگشت به خداوند برای‌ آنهایی‌ است که از
السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريب، فَاُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ
روی‌ نادانی‌ کار بد می‌ کنند سپس به زودی‌ بازمی‌ گردند، آنانند که خداوند توبه
عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً.»
آنان را می‌ پذیرد و خداوند دانا و حکیم است.»
136 - وَ قالَ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ: - الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقِىٍّ، وَالْحَجُّ جِهادُ
و آن حضرت فرمود: نماز وسیله قرب به خدا، و حج جهاد
كُلِّ ضَعيف. وَ لِكُلِّ شَىْء زَكاةٌ، وَ زَكاةُ الْبَدَنِ الصِّيامُ،
هر ناتوان است. برای‌ هر چیزی‌ زکاتی‌ است، و زکات بدن روزه است،
وَ جِهادُ الْمَرْاَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ.
و جهاد زن شـوهرداری‌ نیکوسـت.
137 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ.
و آن حضرت فرمود: فرود آمدن روزی‌ را با صدقه بخواهید.
138 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جادَ بِالْعَطِيَّةِ.
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به پاداش یقین کند در مسأله بخشش سخاوت به خرج دهد.
139 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ.
و آن حضرت فرمود: رزق و روزی‌ به اندازه نیاز و خرج نازل می‌ شود.
140 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما عالَ امْرُؤٌ اقْتَصَدَ.
و آن حضرت فرمود: آن که میانه روی‌ پیشه کرد تنگدست نشد.
141 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قِلَّةُ الْعِيالِ اَحَدُ الْيَسارَيْنِ.
و آن حضرت فرمود: کمی‌ نانخور یکی‌ از دو آسایش است.
142 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.
و آن حضرت فرمود: دوستی‌ کردن نیمی‌ از عقل است.
143 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ.
و آن حضرت فرمود: غم و اندوه نصف پیری‌ است.
144 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلى قَدْرِ الْمُصيبَةِ.
و آن حضرت فرمود: شکیبایی‌ به اندازه مصیبت می‌ رسد.
وَ مَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصيبَتِهِ حَبِطَ اَجْرُهُ.
و آن که زمان مصیبت جزع کند ثوابش نابود می‌ شود.
145 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ صائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيامِهِ اِلاَّ
و آن حضرت فرمود: بسا روزه داری‌ که از روزه اش جز
الْجُوعُ وَالظَّمَاءُ. وَ كَمْ مِنْ قائِم لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيامِهِ اِلاَّ السَّهَرُ
گرسنگی‌ و تشنگی‌ نصیب نگردد. و بسا نمازگزاری‌ که از ایستادنش به نماز جز بیداری‌
وَالْعَناءُ. حَبَّذا نَوْمُ الاَْكْياسِ وَ اِفْطارُهُمْ!
و زحمت سود نگیرد. چه نیکوست خواب زیرکان و افطار آنان!
146 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - سُوسُوا ايمانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ،
و آن حضرت فرمود: ایمان خود را با صدقه،
وَ حَصِّنُوا اَمْوالَكُمْ بِالزَّكاةِ، وَ ادْفَعُوا اَمْواجَ الْبَلاءِ بِالدُّعاءِ.
اموالتان را با زکات حفظ کنید، و امواج بلا را با دعا برانید.
وَ مِنْ کَلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
لِكُمَيْلِ بْنِ زِياد النَّخَعِىِّ
به کمیـل بن زیـاد نخعـی‌
147 - قالَ كُمَيْلُ بْنُ زِياد: اَخَذَ بِيَدى اَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب عَلَيْهِ السّلامُ
کمیل بن زیاد گفت: امیرالمؤمنین علی‌ بن ابی‌ طالب علیه السلام
فَاَخْرَجَنى اِلَى الْجَبّانِ، فَلَمّا اَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءَ، ثُمَّ قالَ: -
دستم را گرفت و به صحرا برد، چون به آنجا رسید آهی‌ کشید چون آه اندوهناک، سپس فرمود:
يا كُمَيْلُ، اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِيَةٌ، فَخَيْرُها اَوْعاها، فَاحْفَظْ
ای‌ کمیل، این دلها ظرفهاست، و بهترین آنها نگاهدارنده ترین آنهاست، پس آنچه
عَنّى ما اَقُولُ لَكَ.
را برایت می‌ گویم حفظ کن.
النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاة،
مردم سه گروهند: دانشمند ربّانی‌، دانشجوی‌ بر راه نجات،
وَ هَمَجٌ رَعاعٌ، اَتْباعُ كُلِّ ناعِق، يَميلُونَ مَعَ كُلِّ ريح  ،
و مگسانی‌ ناتوان که به دنبال هر صدایی‌ می‌ روند، و با هر بادی‌ حرکت می‌ کنند،
لَمْ يَسْتَضيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ يَلْجَاُوا اِلى رُكْن وَثيق.
به نور دانش روشنی‌ نیافته، و به رکنی‌ محکم پناه نبرده اند.
يا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ اَنْتَ
ای‌ کمیل، دانش بهتر از ثروت است، دانش تو را می‌ پاید و تو
تَحْرُسُ الْمالَ. الْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَالْعِلْمُ يَزْكُو عَلَى
ثروت را می‌ پایی‌. ثروت را خرج کردن کم می‌ کند و دانش با خرج شدن افزایش
الاِْنْفاقِ. وَ صَنيعُ الْمالِ يَزُولُ بِزَوالِهِ.
می‌ یابد. نیکی‌ کردن با ثروت با از بین رفتن ثروت از بین می‌ رود.
يا كُمَيْلُ بْنَ زِياد، مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دينٌ يُدانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ
ای‌ کمیل، شناخت دانشْ دینی‌ است که انسان به آن جزا داده می‌ شود، انسان با کمک معرفت
الاِْنْسانُ الطّاعَةَ فى حَياتِهِ، وَ جَميلَ الاُْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ.
کسب طاعت می‌ کند، و بعد از مرگش نام نیک به دست می‌ آورد.
وَالْعِلْمُ حاكِمٌ، وَ الْمالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ.
دانش حاکم، و ثروت محکوم است.
يا كُمَيْلُ، بْنَ زياد، هَلَكَ خُزّانُ الاَْمْوالِ وَ هُمْ اَحْياءٌ،
ای‌ کمیل بن زیاد، ثروت اندوزان در حالی‌ که زنده اند مرده اند،
وَ الْعُلَماءُ باقُونَ ما بَقِىَ الدَّهْرُ، اَعْيانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ اَمْثالُهُمْ
و دانشمندان تا جایی‌ که روزگار باقی‌ است باقی‌ اند، شخصشان با از دنیا رفتن گم شده، و شخصیّتشان
فِى الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
در دلهـا مـوجـود اسـت.
ها، اِنَّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً - وَ اَشارَ بِيَدِهِ اِلى صَدْرِهِ- لَوْ اَصَبْتُ لَهُ
بدان که در اینجا دانش فراوانی‌ است ـ اشاره به سینه اش فرموده ـ اگر برای‌ آن افراد شایسته ای‌
حَمَلَةً! بَلى اَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ
می‌ یافتم انتقال می‌ دادم! آری‌ شخص تیزفهمی‌ را برای‌ این علوم می‌ یابم ولی‌ از او بر آن ایمن
الدّينِ لِلدُّنْيا، وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ
نیستم، ابزار دین را برای‌ دنیا به کارمی‌ گیرد، و با نعمت های‌ خداوند بربندگانش، و به حجت های‌ حق
عَلى اَوْلِيائِهِ. اَوْ مُنْقاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لا بَصيرَةَ لَهُ فى
بر اولیائش بزرگی‌ می‌ فروشد، یا کسی‌ را می‌ یابم که پیرو حاملان حق است و او را در اطراف
اَحْنائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فى قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عارِض مِنْ شُبْهَة.
و جوانب آن بصیرتی‌ نیست، به اولین شبهه ای‌ که عارضش می‌ گردد آتش شک در دلش افروخته می‌ شود.
اَلا، لاذا وَلا ذاكَ. اَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيادِ لِلشَّهْوَةِ.
بدان که نه این را اهلیّت است نه آن را. یا کسی‌ را می‌ یابم که حریص به لذت شده، و به آسانی‌
اَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْع  ِ وَ الاِْدِّخارِ، لَيْسا مِنْ رُعاةِ الدّينِ فى شَىْء،
مطیع شهوت گشته. یاکسی‌ که شیفته جمع کردن مال و انباشتن آن است، این دو نفر به هیچوجه
اَقْرَبُ شَىْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعامُ السّائِمَةُ. كَذلِكَ يَمُوتُ
رعایت کننده دین نیستند، نزدیکترین موجود از نظر شباهت به این دو طایفه چهارپایان
الْـعِـلْـمُ بِـمَـوْتِ حـامِـليـهِ  .
رها شده در علفزارند. علم با مرگ حاملانش به این صورت می‌ میرد.
اللّهُمَّ بَلى، لا تَخْلُو الاَْرْضُ مِنْ قائِم لِلّهِ بِحُجَّة، اِمّا ظاهِراً
خداوندا، آری‌ زمین از کسی‌ که به حجّت خدا برای‌ خدا قیام نماید تهی‌ نمی‌ ماند، قائمی‌
مَشْهُوراً، اَوْ خائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَيِّناتُهُ.
آشکار و مشهور، یا ترسان و پنهان، تا دلایل الهی‌ و بیّناتش باطل نگردد.
وَ كَمْ ذا؟ وَ اَيْنَ اُولئِكَ؟ اُولئِكَ وَاللّهِ الاَْقَلُّونَ عَدَداً،
اینان چند نفرند، و کجایند؟ به خدا قسم عددشان اندک،
وَ الاَْعْظَمُونَ عِنْدَ اللّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ
و نزدخداوند از نظرمنزلت بسیاربزرگند، خداوند دلایل وبیّناتش را بهوجودآنان محافظت
وَ بَيِّناتِهِ حَتّى يُودِعُوها نُظَراءَهُمْ، وَ يَزْرَعُوها فى قُلُوبِ
می‌ کند تا به افرادی‌ شبیه خود بسپارند، و بذر آن را در دلهایشان
اَشْباهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلى حَقيقَةِ الْبَصيرَةِ، وَ باشَرُوا
کشت کنند. دانش با حقیقت بصیرت به آنان روی‌ نموده، و با روح
رُوحَ الْيَقينِ، وَ اسْتَلانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ اَنِسُوا
یقین درآمیخته اند، و آنچه را نازپروردگان سخت گرفته اند آسان یافته اند، و به آنچه
بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيا بِاَبْدان
نادانان از آن وحشت کرده اند مأنوس شده اند، و با بدنهایی‌ که
اَرْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الاَْعْلى. اُولئِكَ خُلَفاءُ اللّهِ فى
ارواحشان به محلّ برتر آویخته همنشین دنیا شده اند. اینان جانشین حق در
اَرْضِهِ، وَ الدُّعاةُ اِلى دينِهِ. آهِ آهِ، شَوْقاً اِلى رُؤْيَتِهِمْ!
زمین، و دعوت کنندگان به دین خدا هستند. آه آه که چه مشتاق دیدار آنانم!
اِنْصَرِفْ يا كُمَيْلُ اِذا شِئْتَ.
ای‌ کمیل، اگر می‌ خواهی‌ بازگرد.
148 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ.
و آن حضرت فرمود: شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است.
149 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.
و آن حضرت فرمود: انسانی‌ که اندازه خود را نشناخت هلاک شد.
150 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ، لِرَجُل سَاَلَهُ اَنْ يَعِظَهُ: - لاتَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو
و آن حضرت به مردی‌ که از او درخواست موعظه کرد، فرمود: از آنانی‌ مباش که
الاْخِرَةَ بِغَيْرِ الْعَمَلِ، وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْمَلِ.
بدون عمل امید به آخرت دارد، و به آرزوی‌ طولانی‌ توبه را به تأخیر می‌ اندازد.
يَقُولُ فِى الدُّنْيا بِقَوْلِ الزّاهِدينَ، وَ يَعْمَلُ فيها بِعَمَلِ الرّاغِبينَ.
سخنش درباره دنیا سخن زاهدان، و عملش عمل راغبان است.
اِنْ اُعْطِىَ مِنْها لَمْ يَشْبَعْ، وَ اِنْ مُنِعَ مِنْها لَمْ يَقْنَعْ.
اگر از دنیا داده شود سیر نمی‌ گردد، و اگر منع شود قناعت نمی‌ورزد.
يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ ما اُوتِىَ، وَ يَبْتَغِى الزِّيادَةَ فيما بَقِىَ.
از شکرآنچه به او عنایت شده ناتوان، و نسبت به باقیمانده افزون طلب است.
يَنْهى وَ لا  يَنْتَهى، وَ يَأْمُرُ بِما لايَأْتى.
از بدی‌ نهی‌ می‌ کند و خود پذیرای‌ نهی‌ نیست، و به آنچه خود به جا نمی‌ آورد دستور می‌ دهد.
يُحِبُّ الصّالِحينَ وَ لايَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبينَ
به شایستگان علاقه دارد ولی‌ مانند آنان عمل نمی‌ کند، و با گنهکاران دشمنی‌ می‌ورزد
وَ هُوَ اَحَدُهُمْ. يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقيمُ عَلى
و خود یکی‌ از آنان است. به علت کثرت گناهش از مرگ نفرت دارد، و بر آنچه که به خاطر
ما يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ اَجْلِهِ. اِنْ سَقِمَ ظَلَّ نادِماً، وَ اِنْ صَحَّ
آن ازمرگ می‌ ترسد پابرجاست. اگر بیمار شود پشیمان می‌ گردد، و اگر تندرستی‌ یابد
اَمِنَ لاهِياً. يُعْجِبُ بِنَفْسِهِ اِذا عُوفِىَ، وَ يَقْنَطُ اِذَا ابْتُلِىَ.
در حالتی‌ از امنیت به لهو پردازد. چون عافیت یابد خودپسند شود، و چون مبتلا گردد ناامید شود.
اِنْ اَصابَهُ بَلاءٌ دَعا مُضْطَرّاً، وَ اِنْ نالَهُ رَخاءٌ اَعْرَضَ مُغْتَرّاً.
اگر مصیبتی‌ به او برسد به حال اضطرار دعا کند، و اگر آسایشی‌ به او رسد در حال غرور روی‌ از خدا بگرداند.
تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلى ما يَظُنُّ، وَلايَغْلِبُها عَلى ما يَسْتَيْقِنُ.
نفسش بر آنچه گمان دارد بر او غالب است، و به آنچه باور دارد بر نفس غالب نیست.
يَخافُ عَلى غَيْرِهِ بِاَدْنى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِاَكْثَرَ
بر غیر خود به کمتر از گناه خود می‌ ترسد، و به پاداشی‌ بیش از
مِنْ عَمَلِهِ. اِنِ اسْتَغْنى بَطِرَ وَ فُتِنَ، وَ اِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ.
کردارش امیدوار است. اگر توانگر شود در طغیان و فتنه افتد، و اگر تهیدست گردد به ناامیدی‌ و سستی‌ دچار شود.
يُقَصِّرُ اِذا عَمِلَ، وَ يُبالِغُ اِذا سَاَلَ. اِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ
در عمل کوتاهی‌ کند، و چون درخواست نماید مبالغه کند. اگر شهوتی‌ به او روی‌ کند
اَسْلَفَ الْمَعصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، وَ اِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ
گناه را جلو اندازد و توبه را تأخیر افکند، و اگر رنجی‌ به او رسد
عَنْ شَرائِطِ الْمِلَّةِ.يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَلايَعْتَبِرُ، وَ يُبالِغُ فِى
از شرایط دین دور شود. عبرت را بیان می‌ کند ولی‌ خود عبرت نمی‌ گیرد، در پند دادن مبالغه
الْمَوْعِظَةِ وَلايَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ، وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ.
نماید ولی‌ خود پند نگیرد، به گفتار می‌ نازد، و به عمل کمتر می‌ پردازد.
يُنافِسُ فيما يَفْنى، وَ يُسامِحُ فيما يَبْقى.
در آنچه فانی‌ است رغبت می‌ کند و نسبت به آنچه باقی‌ است سهل انگاری‌ می‌ نماید.
يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً، وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً. يَخْشَى الْمَوْتَ
انفاق را که غنیمت است غرامت، و غرامت را که بخل است غنیمت می‌ بیند. مرگ را وحشت دارد،
وَلا يُبادِرُ الْفَوْتَ. يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ ما يَسْتَقِلُّ اَكْثَرَ
ولی‌ قبل از فوت وقت به عمل نمی‌ شتابد. گناه غیر خود را بزرگ می‌ شمارد و بیشتر از آن را
مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طاعَتِهِ ما يَحْقِرهُ مِنْ
که خود مرتکب شده کوچک می‌ انگارد، و از بندگیش آن را زیاد می‌ داند که مانندش را از
طاعَةِ غَيْرِهِ. فَهُوَ عَلَى النّاسِ طاعِنٌ، وَ لِنَفْسِهِ مُداهِنٌ.
دیگران ناچیز به حساب می‌ آورد. به مردم طعنه می‌ زند، و نسبت به خویش سهل انگار است.
اللَّهْوُ مَعَ الاَْغْنِياءِ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَراءِ.
لهو با ثروتمندان را از یاد خدا با تهیدستان بیشتر دوست دارد.
يَحْكُمُ عَلى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَلايَحْكُمُ عَلَيْها لِغَيْرِهِ،
برای‌ سود خود به زیان دیگران حکم می‌ کند، و برای‌ سود دیگری‌ به ضرر خود حکم نمی‌ راند،
وَ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوى نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطاعُ وَ يَعْصى،
دیگری‌ را ارشاد و خود را گمراه می‌ نماید، از او اطاعت می‌ شود و خود عصیان می‌ کند،
وَ يَسْتَوْفى وَ لا يُوفى. وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فى غَيْرِ رَبِّهِ،
حق خود را کامل می‌ ستاند و حق را کامل نمی‌ دهد. در غیر خدا از مردم می‌ ترسد
وَ لايَخْشى رَبَّهُ فى خَلْقِهِ.
و از خدا درباره مردم نمی‌ ترسد.
- وَ لَوْ لَمْ يُكُنْ فى هذَا الْكِتابِ اِلاّ هذَا الْكَلامُ لَكَفى بِهِ مَوْعِظَةً ناجِعَةً،
مؤلف: اگر در این کتاب جز این سخن نبود، این سخن برای‌ پند سودمند،
و حِكْمَةً بالِغَةً، وَ بَصيرَةً لِمُبْصِر، وَ عِبْرَةً لِناظِر مُفَكِّر.-
و حکمت رسا، و بصیرت بصیر، و عبرت بینای‌ اندیشه کننده کافی‌ بود.
151 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِكُلِّ امْرِئ عاقِبَةٌ حُلْوَةٌ اَوْ مُرَّةٌ.
و آن حضرت فرمود: برای‌ هر انسانی‌ عاقبتی‌ شیرین یا تلخ است.
152 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِكُلِّ مُقْبِل اِدْبارٌ، وَ ما اَدْبَرَ كَاَنْ
و آن حضرت فرمود: هر نعمت و خوشی‌ِ روی‌ کننده را برگشتنی‌ است، و آنچه برگشت
لَـمْ يَـكُنْ .
انگار نبوده است.
153 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لايَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَاِنْ طالَ بِهِ الزَّمانُ.
و آن حضرت فرمود: شکیبا پیروزی‌ را از دست نمی‌ دهد گرچه روزگار شکیبایی‌ طولانی‌ گردد.
154 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الرّاضى بِفِعْلِ قَوْم كَالدّاخِل فيهِ
و آن حضرت فرمود: آن که به عمل قومی‌ راضی‌ است همانندآن است که با آن کارهمراه آن قوم
مَعَهُمْ. وَ عَلى كُلِّ داخِل فى باطِل اِثْمانِ: اِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ،
بوده. و بر هر وارد در باطل دو گناه است: گناه انجام باطل،
وَ اِثْمُ الرِّضى بِهِ.
و گناه رضایت به آن.
155 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فى اَوْتادِها.
و آن حضرت فرمود: نسبت به عهد و پیمان و شرایط آن وفادار باشید.
156 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- عَلَيْكُمْ بِطاعَةِ مَنْ لا تُعْذَرُونَ بِجَهالَتِهِ.
و آن حضرت فرمود: بر شما باد به اطاعت کسی‌ که به نشناختنش معذور نیستید.
157 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ قَدْ هُديتُمْ
و آن حضرت فرمود: واقعیت به شما نشان داده شده اگر ببینید، و هدایت شده اید اگر خواهانش
اِنِ اهْتَدَيْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنِ اسْتَمَعْتُمْ.
باشید، و به شما شنوانده اند اگر بشنوید.
158 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عاتِبْ اَخاكَ بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ
و آن حضرت فرمود: برادرت را با نیکی‌ به او سرزنش کن، و شرّش را
شَرَّهُ بِالاِْنْعامِ عَلَيْهِ.
بـا بخشش بـه او بـازگـردان .
159 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَواضِعَ التُّهَمَةِ
و آن حضرت فرمود: آن که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید بدگمان
فَلايَلُومَنَّ مَنْ اَساءَ بِهِ الظَّنَّ.
بـه خـویـش را سـرزنـش نمـایـد .
160 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ.
و آن حضرت فرمود: آن که قدرت یافت دچار استبداد رأی‌ می‌ گردد.
161 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شاوَرَ
و آن حضرت فرمود: هر که مستبد به رأی‌ شد به هلاکت رسید، و هر که با مردم مشورت
الرِّجالَ شارَكَها فى عُقُولِها.
کرد خود را شریک عقل آنان نمود.
162 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ.
و آن حضرت فرمود: هر که رازش را پنهان داشت اختیار صواب به دست اوست.
163 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ.
و آن حضرت فرمود: تهیدستی‌ مرگ بزرگتر است.
164 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ قَضى حَقَّ مَنْ لايَقْضى حَقَّهُ فَقَدْ
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که حق کسی‌ را رعایت کند که حق وی‌ را رعایت نمی‌ نماید
عَــبَــدَهُ  .
هرآینه او را بندگی‌ کرده.
165 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا طاعَةَ لِمَخْلُوق فى مَعْصِيَةِ الْخالِقِ.
و آن حضرت فرمود: در معصیت خالق، طاعتی‌ برای‌ مخلوق نیست.
166 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُعابُ الْمَرْءُ بِتَأْخيرِ حَقِّهِ، اِنَّما
و آن حضرت فرمود: مرد را به تأخیر حقّش سرزنش نکنند، او را برای‌
يُعابُ مَنْ اَخَذَ ما لَيْسَ لَهُ.
ستاندن چیزی‌ که حق او نیست ملامت نمایند.
167 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاِْعْجابُ يَمْنَعُ مِنَ الاِْزْدِيادِ.
و آن حضرت فرمود: خودپسندی‌ مانع افزایش کمال و مال است.
168 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاَْمْرُ قَريبٌ، وَ الاِْصْطِحابُ قَليلٌ.
و آن حضرت فرمود: مرگ نزدیک است، و زمان باهم بودن اندک.
169 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - قَدْ اَضاءَ الْصُّبْحُ لِذى عَيْنَيْنِ.
و آن حضرت فرمود: برای‌ آن که دو چشم باز دارد صبح روشن است.
170 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - تَرْكُ الذَّنْبِ اَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ.
و آن حضرت فرمود: ترک گناه آسان تر از طلب توبه است.
171 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ اَكْلَة تَمْنَعُ اَكَلات.
و آن حضرت فرمود: چه بسا یک خوردن، انسان را از خوردنهای‌ بسیار منع کند.
172 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - النّاسُ اَعْداءُ ما جَهِلُـوا.
و آن حضرت فرمود: مردم دشمن آن چیزی‌ هستند که نمی‌ دانند.
173 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاْراءِ عَرَفَ مَواقِعَ
و آن حضرت فرمود: آن که به استقبال آراء معتبره رود موارد اشتباه
الْخَطَأِ.
را بشناسد.
174 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَحَدَّ سِنانَ الْغَضَبِ لِلّهِ قَوِىَ عَلى
و آن حضرت فرمود: آن که برای‌ خدا نیزه خشم را تیز کند بر کشتن سخت ترین
قَتْلِ اَشِدّاءِ الْباطِلِ.
اهـل باطـل قـوی‌ گـردد.
175 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا هِبْتَ اَمْراً فَقَعْ فيهِ، فَاِنَّ شِدَّةَ تَوَقّيهِ
و آن حضرت فرمود: به وقتی‌ که از چیزی‌ می‌ ترسی‌ خود را در آن انداز، زیرا شدت
اَعْظَـمُ مِـمّا تَخـافُ مِنْـهُ .
حذر کردن، از آنچه از آن می‌ ترسی‌ بزرگتر است.
176 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - آلَةُ الرِّياسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ.
و آن حضرت فرمود: ابزار ریاست دارا بودن قدرت تحمّل مشکلات است.
177 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُزْجُرِ الْمُسىءَ بِثَوابِ الْمُحْسِنِ.
و آن حضرت فرمود: بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار تنبیه کن.
178 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ
و آن حضرت فرمود: بدی‌ را با کندن از سینه خود از
مِنْ صَدْرِكَ.
سینه دیگران برکن.
179 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اللَّجاجَةُ تَسُلُّ الرّأْىَ.
و آن حضرت فرمود: لجاجت تدبیر صواب را از باطن بیرون می‌ برد.
180 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الطَّمَعُ رِقُّ مُؤَبَّدٌ.
و آن حضرت فرمود: طمع بندگی‌ دائمی‌ است.
181 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ثَمَرَةُ التَّفْريطِ النَّدامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ
و آن حضرت فرمود: نتیجه کوتاهی‌ در امور پشیمانی‌، و میوه احتیاط
السَّـلامَةُ.
سلامت است.
182 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَما
و آن حضرت فرمود: در خاموشی‌ از سخن حکیمانه خیری‌ نیست، چنانکه
اَنَّهُ لاخَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.
در گفتار جاهلانه خیری‌ وجود ندارد.
183 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتانِ اِلاّ كانَتْ
و آن حضرت فرمود: دو دعوت خلاف یکدیگر نیست جز اینکه یکی‌ از
اِحْداهُما ضَلالَةً.
آنها گمراهی‌ است.
184 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما شَكَكْتُ فِى الْحَقِّ مُذْ اُريتُهُ.
و آن حضرت فرمـود: از زمانی‌ که حـق به من ارائـه شد در آن شـک نکردم.
185 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - ما كَذَبْتُ وَلا كُذِبْتُ، وَ لا ضَلَلْتُ
و آن حضرت فرمود: دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشده، و گمراه نشدم و کسی‌ هم
وَ لا ضُـلَّ بـى.
به دست من گمراه نگشته.
186 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لِلظّالِمِ الْبادى غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ.
و آن حضرت فرمود: آن که ابتدا به ستم می‌ کند فردا دستش را به دندان می‌ گزد.
187 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الرَّحيلُ وَشيكٌ.
و آن حضرت فرمود: کوچ کردن از دنیا به آخرت نزدیک است.
188 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ.
و آن حضرت فرمود: هر که در برابر حق بایستد هلاک شود.
189 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ اَهْلَكَهُ الْجَزَعُ.
و آن حضرت فرمود: هر که را صبر نجات ندهد بی‌ تابی‌ هلاک کند.
190 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - وَاعَجَباهْ! اَ تَكُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ،
و آن حضرت فرمود: شگفتا! آیا خلافت به دلیل مصاحبت با پیامبر برپا می‌ شود،
وَ لاتَكُونُ بِالصَّحابَةِ وَالْقَرابَة؟!
ولی‌ با مصاحبت و خویشی‌ به وجـود نمی‌ آید؟!
- وَ رُوِىَ لَهُ شِعْرٌ فى هذَا الْمَعْنى وَ هُوَ: -
در این معنا شعری‌ از حضرت روایت شده که چنین است:
فَاِنْ كُنْتَ بِالشُّورى مَلَكْتَ اُمُورَهُمْ
اگر با شورا حکومت را به دست گرفتی‌،
فَكَيْفَ بِهذا وَالْمُشيرُونَ غُيَّبُ؟
چه شورایی‌ بود که رأی‌ دهندگانش غایب بودند؟
وَ اِنْ كُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصيمَهُمْ
و اگر از طریق خویشی‌ با پیامبر برطرف مقابل حجت آوردی‌
فَغَيْرُكَ اَوْلى بِالنَّبِىِّ وَ اَقْرَبُ!
دیگری‌ نسبت به پیامبر از تو سزاوارتر و نزدیکتر بود
191 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّمَا الْمَرْءُ فِى الدُّنْيا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ
و آن حضرت فرمود: انسان در دنیا هدفی‌ است که مرگها به جانب او تیر
فيهِ الْمَنايا، وَ نَهْبٌ تُبادِرُهُ الْمَصائِبُ. وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَة
می‌ اندازند، و غارت شده ای‌ است که بلاها به سویش می‌ شتابند. با هر نوشیدنیش جرعه ای‌
شَرَقٌ، وَ فى كُلِّ اَكْلَة غَصَصٌ. وَ لايَنالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً
جهنده در گلو، و با هر لقمه اش گلوگیری‌ است. بنده به نعمتی‌ نمی‌ رسد
اِلاّ بِفِراقِ اُخْرى، وَ لايَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمْرِهِ اِلاّ
مگربه بهای‌ ازدست دادن نعمتی‌ دیگر، و به پیشواز روزی‌ از عمرش نمی‌ رود مگر
بِفِراقِ آخَرَ مِنْ اَجَلِهِ. فَنَحْنُ اَعْوانُ الْمَنُونِ، وَ اَنْفُسُنا نَصْبُ
به جدایی‌ روزی‌ دیگر از مدت عمرش. پس یاران مرگیم، و وجودمان نشانه تیر
الْحُتُوفِ، فَمِنْ اَيْنَ نَرْجُو الْبَقاءَ؟ وَ هذَا اللَّيْلُ وَ النَّهارُ
مردن ها، از کجا امید به ماندن داشته باشیم؟ این روز و شب
لَمْ يَرْفَعا مِنْ شَىْء شَرَفاً اِلاّ اَسْرَعَا الْكَرَّةَ فى هَدْمِ ما بَنَيا،
چیزی‌ را بالا نبردند مگر اینکه در خراب کردن آنچه ساخته، و پراکندن آنچه فراهم نموده
وَ تَفْريقِ ما جَمَعا.
بودند به شتاب بازگشتند.
192 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بْنَ آدَمَ، ما كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَاَنْتَ
و آن حضرت فرمود: فرزند آدم! آنچه بیش ازحاجت خود به دست آوردی‌ نسبت به آن
فيهِ خازِنٌ لِغَيْرِكَ.
خزانه دار دیگـری‌ هستی‌ .
193 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ اِقْبالاً وَ اِدْباراً،
و آن حضرت فرمود: دلها را میل و روی‌ آوردن و پشت کردن است،
فَأْتُوها مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِها وَ اِقْبالِها، فَاِنَّ الْقَلْبَ اِذا اُكْرِهَ
از راه میل و روی‌ آوردن دلها به سوی‌ دلها آیید، چرا که دل وقتی‌ به کاری‌ مجبور گردد
عَمِىَ.
کور شود.
194 - وَ كانَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَقُولُ: - مَتى اَشْفى غَيْظى اِذا غَضِبْتُ؟
و آن حضرت می‌ فرمود: وقتی‌ به خشم آمدم چه زمانی‌ خشمم را فرونشانم،
اَحينَ اَعْجِزُ عَنِ الاِْنْتِقامِ فَيُقالُ لى: لَوْ صَبَرْتَ؟! اَمْ حينَ
آیا هنگامی‌ که از انتقام ناتوانم و به من گفته شود: اگر صبر می‌ کردی‌ بهتر بود؟! یا وقتی‌ که
اَقْدِرُ عَلَيْهِ فَيُقالُ لى: لَوْ عَفَوْتَ؟!
قدرت بر کیفر دارم و به من گفته شود: اگر می‌ بخشیدی‌ بهتر بود؟!
195 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَر عَلى مَزْبَلَة: - هذا ما بَخِلَ بِهِ
و آن حضرت از کنار نجاستی‌ در مزبله ای‌ عبور کرد و فرمود: این چیزی‌ است که بخیلان به آن
الْباخِلُونَ.
بخل ورزیدند.
- وَ فى خَبَر آخَرَ اَنَّهُ قالَ: - هذا ما كُنْتُمْ تَتَنافَسُونَ فيهِ بِالاَْمْسِ.
و در خبر دیگری‌ است که فرمود: این چیزی‌ است که دیروز در آن رغبت می‌ نمودید.
196 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مالِكَ ما وَعَظَكَ.
و آن حضرت فرمود: از ثروتت آنچه تو را پند داد از دستت نرفته.
197 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ كَما تَمَلُّ
و آن حضرت فرمود: دلها همچون بدنها خسته می‌ شود،
الاَْبْدانُ، فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِكْمَةِ.
برای‌ رفع ملالت دلها لطائف حکمت را بجویید (تکرار شماره : 91)
198 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لَمّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوارِج  ِ «لا حُكْمَ اِلاّ لِلّهِ»: -
و آن حضرت فرمود: وقتی‌ سخن خوارج را شنید: «لا حکم الاّ للّه»، فرمود:
كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِها باطِلٌ.
سخن حقّی‌ است که باطل به آن قصد شده.
199 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى صِفَةِ الْغَوْغاءِ: - هُمُ الَّذينَ اِذَا اجْتَمَعُوا
و آن حضرت درباره اوباش فرمود: اینان کسانی‌ هستند که چون گرد آیند
غَلَبُوا، وَ اِذا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا. - وَ قيلَ: بَلْ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: -
پیروز شوند، و چون پراکنده گردند شناخته نشوند. گفته شده: امام فرمود:
هُمُ الَّذينَ اِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا، وَ اِذا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا.
اینان کسانی‌ هستند که چون گرد آیند زیان رسانند، و چون متفرق شوند منفعت دهند.
- فَقيلَ: قَدْ عَرَفْنا مَضَرَّةَ اجْتِماعِهِمْ، فَما مَنْفَعَةُ افْتِراقِهِمْ؟ فَقالَ: -
گفتند: زیان گرد آمدنشان را فهمیدیم، سود پراکندگی‌ آنان چیست؟ فرمود:
يَرْجِعُ اَصْحابُ الْمِهَنِ اِلى مِهْنَتِهِمْ فَيَنْتَفِعُ النّاسُ بِهِمْ،
اهل کار به کار خود باز می‌ گردند و مردم از آنان بهره مند می‌ شوند،
كَرُجُوع  ِ الْبَنّاءِ اِلى بِنائِهِ، وَالنَّسّاج  ِ اِلى مَنْسَجِهِ، وَالْخَبّازِ
مانند بازگشت بنّا به ساختمان، و بافنده به محلّ بافت، و نانوا
اِلى مَخْبَزِهِ.
بـه نـانـوایــی‌ .
200 - وَ قَدْ اُتِىَ بِجان وَ مَعَهُ غَوْغاءُ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لامَرْحَباًبِوُجُوه
جنایتکاری‌ را به محضر امام آوردند که اوباش همراه او بودند، فرمود: خوش مباد صورتهایی‌
لاتُرى اِلاّ عِنْدَ كُـلِّ سَوْاَة.
که جز نزد هر کار زشتی‌ دیده نمی‌ شوند.
201 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ مَعَ كُلِّ اِنْسان مَلَكَيْنِ يَحْفَظانِهِ، فَاِذا جاءَ
و آن حضرت فرمود: با هر انسانی‌ دو فرشته است که او را حفاظت می‌ کنند، و چون مقدّرات
الْقَدَرُ خَلَّيا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ اِنَّ الاَْجَلَ جُنَّةٌ حَصينَةٌ.
الهی‌ فرارسد او را با سرنوشتش وامی‌ گذارند، همانا مدت حیات انسان محافظی‌ است استوار.
202 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ قَدْ قالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ نُبايِعُكَ عَلى اَنّا شُرَكاؤُكَ
و آن حضرت فرمود: وقتی‌ طلحه و زبیر به او گفتند با تو بیعت می‌ کنیم به شرط اینکه در حکومت با
فى هذَا الاَْمْرِ: - لا، وَلكِنَّكُما شَريكانِ فِى الْقُوَّةِ وَ الاِْسْتِعانَةِ،
تو شریک باشیم، فرمود: نه، ولی‌ در قدرت و یاری‌ دادن شریک،
وَ عَوْنانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الاَْوَدِ.
و در ناتوانی‌ و سختی‌ کمک باشید.
203 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا اللّهَ الَّذى اِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ،
و آن حضرت فرمود: ای‌ مردم، خدا را بپرهیزید که اگر حرف زدید می‌ شنود،
وَ اِنْ اَضْمَرْتُمْ عَلِمَ. وَ بادِرُوا الْمَوْتَ الَّذى اِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ
و اگر نهفته دارید می‌ داند. و بر مردنی‌ پیشی‌ جویید که اگر از آن فرار کردید شما را
اَدْرَكَكُمْ، وَ اِنْ اَقَمْتُمْ اَخَذَكُمْ، وَ اِنْ نَسيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.
دریابد، و اگر بایستید شما را بگیرد، و اگر فراموشش کنید شما را به یاد آورد.
204 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لايُزَهِّدَنَّكَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لا يَشْكُرُهُ
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که سپاس نیکی‌ ات را به جا نیاورَد تو را در نیکی‌ کردن بی‌ رغبت
لَكَ، فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لا يَسْتَمْتِعُ بِشَىْء مِنْهُ،
نکند، چرا که سپاست را کسی‌ به جا می‌ آورد که از آن نیکی‌ بهره نبرده (خدا)،
وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشّاكِرِ اَكْثَرَ مِمّا اَضاعَ الْكافِرُ،
و تو از سپاس سپاسگزار بیش از آنچه کفران کننده نعمت از بین برده به دست می‌ آوری‌،
«وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ».
«و خداوند نیکوکاران را دوسـت دارد».
205 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كُلُّ وِعاء يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ، اِلاّ
و آن حضرت فرمود: هر ظرفی‌ به آنچه در آن می‌ ریزند تنگ می‌ شود، غیر
وِعاءَ الْعِلْمِ فَاِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ.
ظرف علم که به علم وسعت گیرد.
206 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَوَّلُ عِوَضِ الْحَليمِ مِنْ حِلْمِهِ اَنَّ النّاسَ
و آن حضرت فرمود: اول پاداشی‌ که بردبار از بردباریش می‌ برد آن است که مردم
اَنْصارُهُ عَلَى الْجاهِلِ.
در مقابل جاهل یارش می‌ شوند.
207 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنْ لَمْ تَكُنْ حَليماً فَتَحَلَّمْ، فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ
و آن حضرت فرمود: اگر بردبار نیستی‌ خود را به بردباری‌ وادار، چرا که کم است کسی‌
تَشَبَّهَ بِقَوْم اِلاّ اَوْشَكَ اَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ.
خود را شبیه قومی‌ کند و از زمره آنان نشود.
208 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که خود را محاسبه کرد سود برد، و هر که از خود بی‌ خبر ماند
عَنْها خَسِرَ، وَ مَنْ خافَ اَمِنَ، وَ مَنِ اعْتَبَرَ اَبْصَرَ، وَ مَنْ اَبْصَرَ
زیان دید، و آن که ترسید ایمنی‌ یافت، و هر که عبرت گرفت بینا شد، و هر که بینا شد
فَهِمَ، وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ.
فهمید، و هر که فهمید دانست.
209 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِها
و آن حضرت فرمود: دنیا بعد از چموشی‌ همچون بازگشت مهربانانه شتر سرکش بر فرزند
عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلى وَلَدِها. وَ تَلا عَقيبَ ذلِكَ: «وَ نُريدُ
خویش به ما باز می‌ گردد. و در پی‌ این گفتار این آیه را تلاوت فرمود: «می‌ خواهیم
اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً
بر آنان که در زمین ضعیف شمرده شدند منّت نهیم و آنان را پیشوایان
وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ».
و وارثــان گــردانـیــم»  .
210 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْريداً،
و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهیزید پرهیز کسی‌ که دامن همت به کمر زده و خود را از علایق تنها نموده،
وَ جَدَّ تَشْميراً، وَ اَكْمَشَ فى مَهَل، وَ بادَرَ عَنْ وَجَل،
و کوشش کرده و خود را به چالاکی‌ آراسته، در مهلت عمر به راه خدا شتافته،
وَ نَظَرَ فى كَرَّةِ الْمَوْئِلِ، وَ عاقِبَةِ الْمَصْدَرِ،
و از ترس نابودی‌ مهلت به عمل پیشدستی‌ کرده، و در برگشت به جهان دیگر، و سرانجام کار،
وَ مَـغَـبَّـةِ الْـمَـرْجِـعِ .
و بازگشت به حساب اندیشه نموده است.
211 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْجُودُ حارِسُ الاَْعْراضِ. وَالْحِلْمُ فِدامُ
و آن حضرت فرمود: بخششْ پاسبان آبروها، بردباری‌ دهنه بند
السَّفيهِ. وَالْعَفْوُ زَكاةُ الظَّفَرِ. وَالسُّلُوُّ عِوَضُكَ مِمَّنْ غَدَرَ.
نادان، گذشتْ زکات پیروزی‌، از یاد بردن آن که خیانت کرده پاداش تو،
وَالاِْسْتِشارَةُ عَيْنُ الْهِدايَةِ. وَ قَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ.
مشورت عین هدایت است. آن که مستبد به رأی‌ شد خود را به خطر انداخت.
وَالصَّبْرُ يُناضِلُ الْحِدْثانَ. وَالْجَزَعُ مِنْ اَعْوانِ الزَّمانِ.
شکیبایی‌ ردکننده سختی‌ ها، و بی‌ صبری‌ یاری‌ کننده زمانه بر جفاست.
وَ اَشْرَفُ الْغِنى تَرْكُ الْمُنى. وَ كَمْ مِنْ عَقْل اَسير تَحْتَ
شریفترین ثروت ترک آرزوست. چه بسا عقلی‌ که به دست هوای‌ حاکم
هَوىً اَمير. وَ مِنَ التَّوْفيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ. وَ الْمَوَدَّةُ قَرابَةٌ
اسیر است. حفظ تجربه از توفیق، و دوستی‌ قرابتی‌ اندوخته
مُسْتَفادَةٌ. وَلاتَأْمَنَنَّ مَلُولاً.
شده است. و از دل تنگ آمده از خود ایمن مباش.
212 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ اَحَدُ حُسّادِعَقْلِهِ.
و آن حضرت فرمود: خودپسندی‌ انسان یکی‌ از حسودان عقل اوست.
213 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَغْضِ عَلَى الْقَذى وَ اِلاّ لَمْ تَرْضَ اَبَداً.
و آن حضرت فرمود:از آزار وجفای‌ اهل دنیا چشم بپوش وگرنه هرگز خشنود نخواهی‌ شد.
214 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ لانَ عُودُهُ كَثُفَتْ اَغْصانُهُ.
و آن حضرت فرمود: آن را که خلق و خو نرم است دوست و آشنا فراوان است.
215 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْخِلافُ يَهْدِمُ الرَّأْىَ.
و آن حضرت فرمود: مخالفت موجب ویرانی‌ تدبیر است.
216 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَـنْ نالَ اسْـتَطالَ.
و آن حضرت فرمود: آن که به مقام رسد گردنکشی‌ کند.
217 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فى تَقَلُّبِ الاَْحْوالِ عِلْمُ جَواهِرِ الرِّجالِ.
و آن حضرت فرمود: در دگرگونی‌ احوال گوهرهای‌ مردان شناخته شود.
218 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - حَسَدُ الصَّديقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ.
و آن حضرت فرمود: حسادت با رفیق از بیماری‌ دوستی‌ است.
219 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- اَكْثَرُ مَصارِع  ِالْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِع  ِ.
و آن حضرت فرمود: بیشترین قربانگاههای‌ عقول زیر برق طمع هاست.
220 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ.
و آن حضرت فرمود: داوری‌ نمودن به گمان علیه انسانِ مورد اعتماد از عدالت نیست.
221 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- بِئْسَ الزّادُ اِلَى الْمَعادِ الْعُدْوانُ عَلَى الْعِبادِ.
و آن حضرت فرمود: ستم بر بندگان توشه بدی‌ برای‌ جهان آخرت است.
222 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مِنْ اَشْرَفِ اَعْمالِ الْكَريمِ غَفْلَتُهُ عَمّا يَعْلَمُ.
و آن حضرت فرمود: از شریفترین کارهای‌ کریم خود را به بی‌ خبری‌ زدن از چیزی‌ است که می‌ داند.
223 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ كَساهُ الْحَياءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَالنّاسُ عَيْبَهُ.
و آن حضرت فرمود: حیا جامه اش را بر هر کس بپوشاند مردم عیبش را نبینند.
224 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ. وَ بِالنَّصَفَةِ
و آن حضرت فرمود: وقار به کثرت خاموشی‌ است. پیوستگان با رعایت
يَكْثُرُ الْمُواصِلُونَ. وَبِالاِْفْضالِ تَعْظُمُ الاَْقْدارُ. وَ بِالتَّواضُع  ِ
انصاف زیاد می‌ شوند. منزلتها با بخشش عظیم می‌ گردد. نعمت با
تَتِمُّ النِّعْمَةُ، وَ بِاحْتِمالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدَدُ. وَ بِالسّيرَةِ
فروتنی‌ کامل می‌ شود. با تحمل رنجها سروری‌ ثابت می‌ گردد. با روش
الْعادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُناوِئُ. وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفيهِ تَكْثُرُ الاَْنْصارُ
عادلانه دشمن مغلوب می‌ شود. با بردباری‌ در برابر نادان، یاران انسان علیه او زیاد
عَلَيْهِ .
می‌ گردد.
225 - وَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَةِ الاَْجْسادِ.
و آن حضرت فرمود: از غفلت حسودان از سلامت بدنهای‌ خود درشگفتم.
226 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الطّامِعُ فى وِثاقِ الذُّلِّ.
و آن حضرت فرمود: طمعکار دچارِ بند خواری‌ است.
227 - وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الاْيمانِ فَقال عَلَيْهِ السَّلامُ: - الاْيمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ،
حضرت را از ایمان پرسیدند، فرمود: ایمان شناخت به دل،
وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَعَمَلٌ بِالاَْرْكانِ.
اقرار به زبان، و عمل به اندامهاست.
228 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيا حَزيناً فَقَدْ اَصْبَحَ
و آن حضرت فرمود: آن که به خاطر دنیا غمناک شد بر قضاء
لِقَضاءِ اللّهِ ساخِطاً. وَ مَنْ اَصْبَحَ يَشْكُو مُصيبَةً نَزَلَتْ بِهِ
خداوند خشمگین شده. و هر کس از مصیبتی‌ که به او رسیده شکایت کند از
فَاِنَّما يَشْكُو رَبَّهُ. وَ مَنْ اَتى غَنِيّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ
پروردگارش شکایت کرده. و هر که ثروتمندی‌ را به خاطر ثروتش فروتنی‌ نماید دوسوم
ثُلُثا دينِهِ. وَ مَنْ قَرَاَ الْقُرْآنَ فَماتَ فَدَخَلَ النّارَ فَهُوَ مِمَّنْ
دینش از دست رفته. و هرکس قرآن را قرائت نموده و مرده و وارد آتش گشته از کسانی‌
كانَ يَتَّخِذُ آياتِ اللّهِ هُزُواً. وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا
است که آیات خدا را مسخره گرفته. و هرکس دلش به عشق دنیا شیفته شد دلش به
الْتاطَ قَلْبُهُ مِنْها بِثَلاث: هَمٍّ لايُغِبُّهُ، وَ حِرْص لايَتْرُكُهُ،
سه چیز دنیا خواهد چسبید: اندوهی‌ که او را رها نکند، و حرصی‌ که او را ترک ننماید،
وَ اَمَـل لا يُدْرِكُهُ.
و آرزویی‌ که آن را درنیابد.
229 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَفى بِالْقَناعَةِ مُلْكاً، وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعيماً.
و آن حضرت فرمود: انسان را پادشاهی‌ با گنج قناعت، و نعمت با حسن خلق کافی‌ است.
- وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ قَوْلِهِ تَعالى: «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» فَقالَ: -
حضرت را از قول خداوند عزّوجلّ: «بنده شایسته را حیات پاکیزه دهیم» پرسیدند، فرمود:
هِـىَ الْقَناعَـةُ.
حیات پاکیزه قناعت است.
230 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - شارِكُوا الَّذى قَدْ اَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ،
و آن حضرت فرمود: با کسی‌ که رزق به او روی‌ کرده شریک شوید،
فَاِنَّهُ اَخْلَقُ لِلْغِنى، وَ اَجْدَرُ بِاِقْبالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ.
چرا که این شرکت به حصول توانگری‌ سزاوارتر، و به روی‌ آوردن بهره شایسته تر است.
231 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى قَوْلِهِ تَعالى: «اِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ»: -
در معنای‌ قول خداوند عزّوجلّ: «خداوند به عدل و احسان امر می‌ کند»
الْعَدْلُ الاِْنْصافُ، وَ الاِْحْسانُ التَّفَضُّلُ.
فرمود: عدلْ انصاف، و احسانْ بخشش افزونتر است.
232 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّويلَةِ.
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که با دست کوتاه ببخشد، با دست بلند بخشیده می‌ شود.
- اَقُولُ: وَ مَعْنى ذلِكَ اَنَّ ما يُنْفِقُهُ الْمَرْءُ مِنْ مالِهِ فى سَبيلِ الْخَيْرِ وَالْبِرِّ
مؤلف: توضیح این قطعه این است که انسان آنچه را از مال خود در راه خیر و نیکوکاری‌
وَ اِنْ كانَ يَسيراً فَاِنَّ اللّهَ تَعالى يَجْعَلُ الْجَزاءَ عَلَيْهِ عَظيماً كَثيراً. وَالْيَدانِ
انفاق می‌ کنداگرچه اندک باشدخداوند جزایش را برآن اندک بزرگ وبسیار قرار می‌ دهد. دودست
ههُنا عِبارَةٌ عَنِ النِّعْمَتَيْنِ، فَفَرَّقَ عَلَيْهِ السّلامُ بَيْنَ نِعْمَةِ الْعَبْدِ وَ نِعْمَةِ الرَّبِّ،
در این جا عبارت از دو نعمت است، ولی‌ بین نعمت عبد و نعمت حق فرق گذاشته،
بِالْقَصيرَةِ وَالطَّويلَةِ، فَجَعَلَ تِلْكَ قَصيرَةً وَ هذِهِ طَويلَةً، لاَِنَّ نِعَمَ اللّهِ اَبَداً
نعمت عبد را کوتاه، و نعمت حق را بلند مطرح نموده، چرا که نعمت حق همیشه
تُضْعَفُ عَلى نِعَمِ الْمَخْلُوقِ اَضْعافاً كَثيرَةً، اِذْ كانَتْ نِعَمُ اللّهِ أصْلَ النِّعَمِ
چند برابر نعمت خلق است. و نعمتهای‌ الهی‌ ریشه تمام نعمتهاست،
كُلِّها، فَكُلُّ نِعْمَة اِلَيْها تَرْجِعُ، وَ مِنْها تُنْزَعُ.-
بنابراین همه نعمتها به نعمت های‌ خداوند باز می‌ گردد و از آنها پدید می‌ آید.
233 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لاِبْنِهِ الْحَسَنِ عَلَيْهِمَا السَّلامُ: - لاتَدْعُوَنَّ اِلى
و آن حضرت به فرزندش حسن علیه السّلام فرمود: کسی‌ را به
مُبارَزَة، وَ اِنْ دُعيتَ اِلَيْها فَاَجِبْ، فَاِنَّ الدّاعِىَ اِلَيْها باغ  ،
مبارزه مطلب، و اگر تو را به مبارزه خواستند قبول کن، چرا که خواهان مبارزه ستمکار است،
وَ الْباغِىَ مَصْـرُوعٌ.
و ستمکار افتاده بر خاک است.
234 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - خِيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ
و آن حضرت فرمود: بهترین خصلت های‌ زنان بدترین خصلت های‌ مردان
الرِّجالِ: الزَّهْوُ وَالْجُبْنُ وَالْبُخْلُ. فَاِذا كانَتِ الْمَرْاَةُ مَزْهُوَّةً
است: کبر، بخل، ترس. هرگاه زن دارای‌ کبر باشد جز در برابر شوهر سر فرود
لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِها. وَ اِذا كانَتْ بَخيلَةً حَفِظَتْ مالَها وَ مالَ
نیاورد. و چون بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ
بَعْلِها. وَ اِذا كانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَىْء يَعْرِضُ لَها.
کند. و وقتی‌ ترسو باشد از هرچه به او روی‌ آرد دوری‌ نماید.
235 - وَ قيلَ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: صِفْ لَنا الْعاقِلَ. فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - هُوَ الَّذى
به حضرت عرض شد: خردمند را برای‌ ما وصف کن. فرمود: کسی‌ است که
يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ. - فَقيِلَ: فَصِفْ لَنَا الْجاهِلَ. فَقالَ: -
هر چیزی‌ را در جای‌ خود قرار می‌ دهد. گفته شد: نادان را وصف کن. فرمود:
قَدْ فَعَلْتُ.
بیــان کــردم.
- يَعْنِى اَنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذى لا يَضَعُ الشَّىْءَ مَواضِعَهُ، فَكَاَنَّ تَرْكَ صِفَتِهِ
یعنی‌: نادان کسی‌ است که هر چیزی‌ را در جای‌ خود قرار ندهد. بنابراین ترک وصف نادان
صِفَةٌ لَهُ اِذْ كانَ بِخِلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ.-
وصف نادان است، چرا که وصفش خلاف وصف خردمند است.
236 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - وَاللّهِ لَدُنْياكُمْ هذِهِ اَهْوَنُ فى عَيْنى مِنْ
و آن حضرت فرمود: به خدا قسم دنیای‌ شما در نظر من بی‌ ارزش تر از استخوان بی‌ گوشت
عُراقِ خِنْزير فى يَدِ مَجْذُوم.
خوکی‌ است که در دست جذامی‌ باشد.
237 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ
و آن حضرت فرمود: گروهی‌ خدا را از روی‌ میل به ثواب عبادت کردند و این عبادت
التُّجّارِ. وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ.
تاجران است. و گروهی‌ از ترس کیفر عبادت کردند و این عبادت بردگان است.
وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ.
و گروهی‌ به خاطر سـپاسگزاری‌ عبـادت کردند و این عبادت آزادگان اسـت.
238 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْمَرْاَةُ شَرٌّ كُلُّها، وَ شَرُّ ما فيها اَنَّهُ لابُدَّ
و آن حضرت فرمود: همه چیز زن شرّ است، و بدتر از آن اینکه از وجودش چاره ای‌
مِنْها.
نیست. (منظور زنانی‌ هستند که تعهّد و وفا و حیا و صفا ندارند.)
239 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ اَطاعَ التَّوانِىَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ
و آن حضرت فرمود: هر کس در پی‌ سستی‌ باشد حقوق همگان را ضایع نماید، و هر که
اَطاعَ الْواشِىَ ضَيَّعَ الصَّديقَ.
سخن چین را اطاعت کند دوست خود را از دست بدهد.
240 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْحَجَرُ الْغَصيبُ فِى الدّارِ رَهْنٌ عَلى
و آن حضرت فرمود: سنگ غصبی‌ در بنای‌ ساختمان مستلزم
خَــرابِـها .
خرابی‌ آن است.
- وَ يُرْوى هذَا الْكَلامُ عَنِ النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَلا عَجَبَ اَنْ
این سخن از رسول الهی‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله هم روایت شده، و از اینکه شبیه هم است
يَشْتَبِهَ الْكَلامانِ، لاَِنَّ مُسْتَقاهُما مِنْ قَليب، وَ مَفْرَغَهُما مِنْ ذَنُوب.-
عجبی‌ نیست، زیرا از یک چاه کشیده شده، و از یک دلو ریخته شده.
241 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ يَوْمِ
و آن حضرت فرمود: روز مظلوم علیه ظالم سخت تر از روز
الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ.
ظالم بر مظلـوم است.
242 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِتَّقِ اللّهَ بَعْضَ التُّقى وَ اِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ
و آن حضرت فرمود: خدا را بپرهیز اگر چه کم باشد، و بین
بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللّهِ سِتْراً وَ اِنْ رَقَّ.
خود و خداوند پرده حرمت قرار ده اگرچه نازک باشد.
243 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذَا ازْدَحَمَ الْجَوابُ خَفِىَ الصَّوابُ.
و آن حضرت فرمود: هرگاه جواب از پرسش زیاد شود پاسخ درست پنهان ماند.
244 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- اِنَّ لِلّهِ تَعالى فى كُلِّ نِعْمَة حَقّاً، فَمَنْ اَدّاهُ
و آن حضرت فرمود: خداوند را در هر نعمتی‌ حقّی‌ است، هر کس ادا کند نعمتش را
زادَهُ مِنْها، وَ مَنْ قَصَّرَ فيهِ خاطَرَ بِزَوالِ نِعْمَتِهِ.
افزون کند، و هر کس کوتاهی‌ ورزد خود را در خطر از دست رفتن نعمت قرار دهد.
245 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا كَثُرَتِ الْمَقْدُرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ.
و آن حضرت فرمود: زمانی‌ که توانایی‌ زیاد گردد خواسته کم شود.
246 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِحْذَرُوا نِفارَ النِّعَمِ، فَما كُلُّ شارِد بِمَرْدُود .
و آن حضرت فرمود: از فرار نعمت ها بترسید، که هر گریخته ای‌ را بازگشت نیسـت.
247 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْكَرَمُ اَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ.
و آن حضرت فرمود: جوانمرد مهربان تر از خویشاوند است.
248 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.
و آن حضرت فرمود: کسی‌ که به تو گمان خیر دارد گمانش را (در عمل) تحقق بخش.
249 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اَفْضَلُ الاَْعْمالِ ما اَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ.
و آن حضرت فرمود: بهترین عمل عملی‌ است که خود را به آن واداری‌.
250 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - عَرَفْتُ اللّهَ سُبْحانَهُ بِفَسْخ  ِ الْعَزائِمِ وَ حَلِّ
و آن حضرت فرمود: خدا را با به هم خوردن تصمیم ها و گشوده شدن
الْعُقُودِ وَنَقْضِ الْهِمَمِ.
عزمها و شکستن آهنگها شناختم.
251 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - مَرارَةُ الدُّنْيا حَلاوَةُ الاْخِرَةِ، وَ حَلاوَةُ
و آن حضرت فرمود: تلخی‌ دنیا شیرینی‌ آخرت، و شیرینی‌
الدُّنْيا مَرارَةُ الاْخِرَةِ.
دنیـا تلخـی‌ آخـرت اسـت.
252 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - فَرَضَ اللّهُ الاْيْمانَ تَطْهيراً مِنَ الشِّرْكِ،
و آن حضرت فرمود: خداوند ایمان را جهت پاک شدن از شرک واجب نمود،
وَالصّلاةَ تَنْزيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاةَ تَسْبيباً لِلرِّزْقِ،
و نماز را برای‌ منزّه شدن از کبر، و زکات را موجب روزی‌،
وَالصِّيامَ ابْتِلاءً لاِِخْلاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدّينِ،
و روزه را آزمایشی‌ برای‌ اخلاص مردم، و حج را سبب تقویت دین،
وَالْجِهادَ عِزّاً لِلاِْسْلامِ، وَ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوامِّ،
و جهاد را برای‌ ارجمندی‌ اسلام، و امر به معروف را به خاطر اصلاح عموم،
وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْماةً
و نهی‌ از منکر را برای‌ بازداشتن نادانان، و صله رحم را برای‌ فراوانی‌
لِلْعَدَدِ، وَالْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ، وَ اِقامَةَ الْحُدُودِ اِعْظاماً
نفــرات، و قصاص را برای‌ حفظ خونها، و اقامه حدود را برای‌ بزرگداشت
لِلْمَحارِمِ، وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصيناً لِلْعَقْلِ، وَ مُجانَبَةَ
حـرامهـا، و ترک خوردن مسکر را برای‌ حفظ عقل، و دوری‌ از
السَّرِقَةِ ايجاباً لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْكَ الزِّنا تَحْصيناً لِلنَّسَبِ،
دزدی‌ را برای‌ پا برجایی‌ پاکدامنی‌، و ترک زنا را برای‌ حفظ نسب،
وَ تَرْكَ اللِّواطِ تَكْثيراً لِلنَّسْلِ، وَالشَّهاداتِ اسْتِظْهاراً عَلَى
و ترک لواط را برای‌ ازدیاد نسل، و شهادات را برای‌
الْمُجاحَداتِ، وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْريفاً لِلصِّدْقِ، وَالسَّلامُ
پشتوانه حق، بر علیه انکارها، و ترک دروغ را به خاطر شرافت راستی‌، و سلام را
اَماناً مِنَ الْمَخاوِفِ، وَ الاِْمامَةَ نِظاماً لِلاُْمَّةِ، وَالطّاعَةَ
امانی‌ از خطرات، و امامت برای‌ نظام امت، و فرمانبرداری‌ را برای‌
تَعْظيماً لِلاِْمامَةِ.
بزرگداشـت مقام امامت.
253 - وَ كانَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَقُولُ: - اَحْلِفُوا الظّالِمَ ـ اِذا اَرَدْتُمْ يَمينَهُ ـ
و آن حضرت فرمود: اگر بنا دارید ستمکار را سوگند دهید، این گونه سوگند دهید
بِاَنَّهُ بَرىءٌ مِنْ حَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ. فَاِنَّهُ اِذا حَلَفَ بِها
که از حول و قوه خدا بیزار است. زیرا اگر به این صورت به دروغ سوگند خورد
كاذِباً عُوجِلَ الْعُقُوبَةَ. وَ اِذا حَلَفَ بِاللّهِ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ،
در کیفرش عجله شود. و اگر قسم بخورد به خداوندی‌ که جز اوخدایی‌ نیست،
لَمْ يُعاجَلْ، لاَِنَّـهُ قَدْ وَحَّدَ اللّهَ سُبْحانَهُ.
در کیفرش شتاب نشود، چه اینکه خدا را یگانه دانسته است.
254 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:- يا بْنَ آدَمَ، كُنْ وَصِىَّ نَفْسِكَ فى مالِكَ،
و آن حضرت فرمود: ای‌ فرزند آدم، خودت وصی‌ّ خود در مال خویش باش،
وَ اعْمَلْ فيهِ ما تُؤْثِرُ اَنْ يُعْمَلَ فيهِ مِـنْ بَعْدِكَ.
و همان گونه با ثروتت عمل کن که علاقه داری‌ پس از مرگت عمل کنند.
255 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاَِنَّ
و آن حضرت فرمود: تندخویی‌ نوعی‌ از دیوانگی‌ است، چون
صاحِبَها يَنْدَمُ، فَاِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ.
تندخو پشیمان می‌ شود، و اگر نشود دلیل بر پا برجایی‌ دیوانگی‌ اوست.
256 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ.
و آن حضرت فرمود: سلامت بدن از کمی‌ حسادت است.
257 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِكُمَيْلِ بْنِ زِياد النَّخَعِىِّ: -يا كُمَيْلُ! مُرْ اَهْلَكَ اَنْ
به کمیل بن زیادنَخَعی‌ فرمود: ای‌ کمیل، مردم خود را فرمان بده که روز را
يَرُوحُوا فى كَسْبِ الْمَكارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فى حاجَةِ مَنْ هُوَ
به دنبال به دست آوردن مکارم بروند، و شب را از پی‌ قضاء حاجت
نائِمٌ. فَوَ الَّذى وَسِعَ سَمْعُهُ الاَْصْواتَ، ما مِنْ اَحَد اَوْدَعَ
خفته ها باشند. قسم به کسی‌ که شنواییش آوازها را فرا گرفته، احدی‌ دلی‌ را
قَلْباً سُرُوراً اِلاّ وَ خَلَقَ اللّهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً،
شاد نکند مگر اینکه خداوند برای‌ وی‌ از آن شادی‌ لطفی‌ بیافریند،
فَاِذا نَزَلَتْ بِهِ نائِبَةٌ جَرى اِلَيْها كَالْماءِ فِى انْحِدارِهِ حَتّى
و چون بلایی‌ به او رسد آن لطف همانند آب به سوی‌ آن روان گردد تا آن بلا
يَطْرُدَها عَنْهُ كَما تُطْرَدُ غَريبَةُ الاِْبِلِ.
را از او دور کند همان گونه که شتر غریب را از آبگاه دور نمایند.
258 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِذا اَمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقَةِ.
و آن حضرت فرمود: هرگاه تهیدست شدید با خداوند به وسیله صدقه دادن معامله کنید.
259 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - الْوَفاءُ لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَاللّهِ،
و آن حضرت فرمود: وفا با پیمان شکنان پیمان شکنی‌ نزد خداست،
وَ الْغَدْرُ بِاَهْلِ الْغَدْرِ وَفاءٌ عِنْدَاللّهِ.
و بی‌وفایی‌ با پیمان شکنان وفای‌ نزد خداوند است.
260 - وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج   بِالاِْحْسانِ اِلَيْهِ،
*
وَ مَغْرُور بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ.
*
وَ مَا ابْتَلَى اللّهُ سُبْحانَهُ اَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاءِ لَهُ.
*
- وَ قَدْ مَضى هذَا الْكَلامُ فيما تَقَدَّمَ، اِلاّ اَنَّ فيهِ ههُنا زِيادَةً
*
جَيِّدَةً مُفيدَةً.- (تكرار شماره 116)
*



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^