فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 208 - خطبه در شكايت از قريش


مطلب قبلی خطبه 207
خطبه 209 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
در شکایت از قریش
اللّهُمَّ اِنّى اَسْتَعْديكَ عَلى قُرَيْش وَ مَنْ اَعانَهُمْ، فَاِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا
خداوندا، از تو بر قریش و کمک دهندگانشان یاری‌ می‌ خواهم، زیرا قریش با من قطع
رَحِمى، وَ اَكْفَأُوا اِنائى، وَاَجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتى حَقّاً كُنْتُ
رحم کردند، و پیمانه حکومتم را واژگون نمودند، و برای‌ نزاع با من در حقّی‌ که از دیگران به آن
اَوْلى بِهِ مِنْ غَيْرى، وَ قالُوا: اَلا اِنَّ فِى الْحَقِّ اَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِى الْحَقِّ
سزاوارتر بودم اجتماع کردند، و گفتند: آگاه باش، حق آن است که آن را بگیری‌، و حق آن است
اَنْ تُمْنَعَهُ، فَاصْبِرْ مَغْمُوماً، اَوْ مُتْ مُتَاَسِّفاً. فَنَظَرْتُ فَاِذا لَيْسَ لى
که از آن ممنوع شوی‌، پس بر غصه و اندوه صبر کن، یا با تأسّف بمیر! در آن هنگام دیدم
رافِدٌ، وَ لا ذابٌّ وَ لا مُساعِدٌ، اِلاّ اَهْلَ بَيْتى، فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّةِ،
مرا جز اهل بیتم یار و مدافع و همیاری‌ نیست، که روا نداشتم آنان را به ورطه مرگ اندازم،
فَاَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذى، وَ جَرِعْتُ ريقى عَلَى الشَّجى، وَ صَبَرْتُ
پس چشم خاشاک رفته را برهم گذاشتم، و با استخوان مانده در گلو آب دهن فرو دادم، و برای‌ فرو بردن
مِنْ كَظْمِ الْغَيْظِ عَلى اَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ، وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ الشِّفارِ.
خشم بر چیزی‌ صبر کردم که از حنظل تلخ تر، و دردش برای‌ قلب از بریدن کاردهای‌ بزرگ سخت تر بود.
- وَ قَدْ مَضى هذَا الْكَلامُ فى اَثْناءِ خُطْبَة مُتَقَدِّمَة اِلاّ اَنّى كَرَّرْتُهُ
این سخن بین خطبه ای‌ که پیشتر گذشت (خطبه 171) آمده بود، ولی‌ من برای‌ اختلافی‌ که
ههُنا لاِخْتِلافِ الرِّوايَتَيْنِ.-
در دو روایت بود دوباره آوردم.
وَ مِنْـهُ
و از این خطبه است
فَقَدِمُوا عَلى عُمّالى وَ خُزّانِ بَيْتِ مالِ الْمُسْلِمينَ الَّذى فى يَدَىَّ،
بر عاملان من و خزانه داران بیت المال مسلمانان که در دست من بود
وَ عَلى اَهْلِ مِصْر كُلُّهُمْ فى طاعَتى وَ عَلى بَيْعَتى، فَشَتَّتُوا كَلِمَتَهُمْ،
و بر اهل شهری‌ که تمامشان در طاعت و بیعت من بودند هجوم بردند، آنها را از هم پراکنده کردند،
وَ اَفْسَدُوا عَلَىَّ جَماعَتَهُمْ، وَ وَثَبُوا عَلى شيعَتى، فَقَتَلُوا طائِفَةً مِنْهُمْ
و اتفاق ایشان را علیه من به فساد کشیدند، بر شیعیانم تاختند، گروهی‌ از آنان را با مکر و حیله
غَدْراً، وَطائِفَةٌ عَضُّوا عَلى اَسْيافِهِمْ، فَضارَبُوا بِها حَتّى لَقُوا اللّهَ
کشتند، و گروهی‌ با شمشیر برای‌ جنگ با آنان به پا خاستند، و به زد و خورد پرداختند تا صادقانه
صــادِقيــنَ .
خدا را ملاقات نمودند.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^