فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 13 - خطبه در نكوهش بصره و اهل آن پس از نبرد جمل


مطلب قبلی خطبه 12
خطبه 14 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فى ذَمِّ الْبَصْرَةِ وَ اَهْلِها
در نکوهش بصره و اهل آن پس از نبرد جمل
كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاَةِ، وَ اَتْباعَ الْبَهيمَةِ، رَغا فَاَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ.
شما لشگر زن بودید، و پیرو چهارپای‌ زبان بسته، شتر آواز داد اجابت کردید، چون پی‌ شد فرار نمودید.
اَخْلاقُكُمْ دِقاقٌ، وَعَهْدُكُمْ شِقاقٌ، وَ دينُكُمْ نِفاقٌ، وَ مَاؤُكُمْ زُعاقٌ.
اخلاقتان پست، پیمانتان سست، دینتان دوروئی‌، و آبتان شور است.
وَالْمُقيمُ بَيْنَ اَظْهُرِكُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ، وَ الشّاخِصُ عَنْكُمْ مُتَدارَكٌ
آن که در میان شما زندگی‌ می‌ کند در گرو گناه خود است، و آن که از بین شما رفته مشمول
بِرَحْمَة مِنْ رَبِّهِ. كَأَنِّى بِمَسْجِدِكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفينَة، قَدْ بَعَثَ اللّهُ
رحمت خداست. چنین می‌ بینم که مسجدتان چونان سینه کشتی‌ در آب است، و خداوند عذاب
عَلَيْهَا الْعَذابَ مِنْ فَوْقِها وَ مِنْ تَحْتِها، وَ غَرِقَ مَنْ فى ضِمْنِها.
را از بالا و پایین بر آن فرستاده، و همه سرنشینانش غرق شده اند.
- وَ فى رِوايَة- وَ ايْمُ اللّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتّى كَاَنّى اَنْظُرُ
(و در روایت دیگری‌ است:) و به خدا قسم که شهر شما غرق خواهد شد، تا آنکه گویا به مسجد آن
اِلى مَسْجِدِها كَجُؤْجُؤِ سَفينَة، اَوْ نَعامَة جاثِمَة.
می‌ نگرم که مانند سینه کشتی‌ یا شترمرغی‌ که بر سینه نشسته در آب فرو رفته است.
- وَ فى رِوايَة- كَجُؤْجُؤ طَيْر فى لُجَّةِ بَحْر.
(و در روایت دیگری‌ است:) مانند سینه مرغی‌ در میان امواج دریا.
- وَ فى رِوايَة أُخْرى- بِلادُكُمْ اَنْتَنُ بِلادِ اللّهِ تُرْبَةً: اَقْرَبُها مِنَ الْماءِ،
(و در روایت دیگری‌ است:) شهرهای‌ شما از نظر خاک بدبوترین سرزمینهای‌ خداست: به آب نزدیکتر،
وَ اَبْعَدُها مِنَ السَّماءِ، وَ بِها تِسْعَةُ اَعْشارِ الشَّرِّ. الْمُحْتَبَسُ فيها
و از آسمان دورتر است، و نُه دهم شر در آن است. هر که در آن گرفتار است به
بِذَنْبِهِ، وَالْخارِجُ بِعَفْوِ اللّهِ. كَاَنِّى اَنْظُرُ اِلى قَرْيَتِكُمْ هذِهِ قَدْ طَبَّقَهَا
گناه اوست، و هرکه بیرون رفت به عفو خدا بود. گویی‌ به این شهر شما می‌ نگرم که آب همه جای‌ آن را
الْماءُ حَتّى ما يُرى مِنْها اِلاّشُرَفُ الْمَسْجِدِ، كَاَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَيْر فى
فرا گرفته به گونه ای‌ که فقط کنگره های‌ مسجد نمایان است، گویی‌ سینه مرغی‌ است در
لُجَّةِ بَحْر.
میان امواج دریا.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^