فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 151 - خطبه در تحذير از فتنه‌ها


مطلب قبلی خطبه 150
خطبه 152 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه های‌ آن حضرت است
در تحذیر از فتنه ها
وَ اَحْمَدُ اللّهَ، وَ اَسْتَعينُهُ عَلى مَداحِرِ الشَّيْطانِ وَ مَزاجِرِهِ،
خدا را سپاس می‌ گویم، و از او در موجبات طرد و بازداشتن شیطان،
وَالاِْعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِهِ وَ مَخاتِلِهِ. وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ،
و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فریبهایش یاری‌ می‌ خواهم. و گواهی‌ می‌ دهم که خدایی‌ جز اللّه نیست،
وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ،
و گواهی‌ می‌ دهم که محمّد(صلّی‌ اللّه علیه وآله) بنده و فرستاده و انتخاب شده و برگزیده اوست،
لا يُوازى فَضْلُهُ، وَلا يُجْبَرُ فَقْدُهُ. اَضاءَتْ بِهِ الْبِلادُ بَعْدَ الضَّلالَةِ
در فضیلت همتایی‌ ندارد، و فقدانش را چیزی‌ جبران نمی‌ کند. شهرها از پس گمراهی‌
الْمُظْلِمَةِ، وَالْجَهالَةِ الْغالِبَةِ، وَالْجَفْوَةِ الْجافِيَةِ، وَالنّاسُ
تاریک، و جهالت غالب بر مردم، و درشتخویی‌ ستم آمیز به وجود او روشن شد، آن هم در زمانی‌ که مردم
يَسْتَحِلُّونَ الْحَريمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكيمَ. يَحْيَوْنَ عَلى فَتْرَة،
حرام خدا را حلال دانسته، و انسان حکیم را خوار می‌ شمردند، در روزگار خالی‌ از پیامبران می‌ زیستند،
وَ يَمُوتُونَ عَلى كَفْرَة.
و بر حالت کفر از دنیا می‌ رفتند.
ثُمَّ اِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ اَغْراضُ بَلايا قَدِ اقْتَرَبَتْ. فَاتَّقُوا سَكَراتِ
شما ای‌ مردم عرب، نشانه بلاهایی‌ هستید که بسیار نزدیک است. پس از مستی‌ های‌ نعمت
النِّعْمَةِ، وَاحْذَرُوا بَوائِقَ النِّقْمَةِ، وَ تَثَبَّتُوا فى قَتامِ الْعَشْوَةِ،
بپرهیزید، و از سختی‌ های‌ عقوبت حذر کنید، و در گرد و غبار ظلمت شبهه،
وَاعْوِجاجِ الْفِتْنَةِ، عِنْدَ طُلُوعِ جَنينِها، وَ ظُهُورِ كَمينِها، وَانْتِصابِ
و ناهمواری‌ راه فتنه، به وقت پدید آمدن طلیعه اش، و آشکار شدن نهانش، و برقراری‌
قُطْبِها، وَ مَدارِ رَحاها. تَبْدَأُ فى مَدارِجَ خَفِيَّة،
محورش، و گردش آسیایش برجای‌ خویش ثابت بمانید. آن فتنه هایی‌ که از مدارج پنهان شروع،
وَ تَؤُولُ اِلى فَظاعَة جَلِيَّة. شِبابُها كَشِبابِ الْغُلامِ، وَ آثارُها
و به سختی‌ و زشتی‌ آشکاری‌ منتهی‌ می‌ شود. رشد آن فتنه همچون رشد جوانی‌ سریع و نیرومند، و آثارش
كَآثارِ السَّلامِ. تَتَوارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ.
همچون آثار سنگ محکم و سفت است. ستمکاران بر اساس پیمانها که با هم دارند آن فتنه را از هم ارث می‌ برند.
اَوَّلُهُمْ قائِدٌ لاِخِرِهِمْ، وَ آخِرُهُمْ مُقْتَد بِاَوَّلِهِمْ. يَتَنافَسُونَ فى دُنْيا
اول آنان پیشوای‌ آخرشان، و آخرشان تابع اوّل آنان است. با هم در به دست آوردن دنیای‌ پست
دَنِيَّة، وَ يَتَكالَبُونَ عَلى جيفَة مُريحَة. وَ عَنْ قَليل يَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ
رقابت می‌ کنند، و چون سگان بر سر مردار بو گرفته به جان هم می‌ افتند. و زمانی‌ نمی‌ گذرد که تابع از
الْمَتْبُوعِ، وَالْقائِدُ مِنَ الْمَقُودِ. فَيَتَزايَلُونَ بِالْبَغْضاءِ، وَ يَتَلاعَنُونَ
متبوع، و راهنما از پیرو بیزاری‌ می‌ جوید. با کینه و دشمنی‌ از هم جدا می‌ شوند، و زمانی‌ که یکدیگر را
عِنْـدَ اللِّقـاءِ .
می‌ بینند به هم لعنت می‌ کنند.
ثُمَّ يَأْتى بَعْدَ ذلِكَ طالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ، وَالْقاصِمَةِ الزَّحُوفِ.
پس از این فتنه، فتنه ای‌ دیگر پیش آید لرزاننده و درهم کوبنده و حمله آور،
فَتَزيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقامَة، وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعْدَ سَلامَة،
که دلهایی‌ پس از استواری‌ دچار لغزش می‌ شوند، و مردانی‌ از پس سلامتی‌ در دین به گمراهی‌ می‌ افتند.
وَ تَخْتَلِفُ الاَْهْواءُ عِنْدَ هُجُومِها، وَ تَلْتَبِسُ الاْراءُ عِنْدَ نُجُومِها.
زمان هجوم این فتنه هوسها و امیال گوناگون می‌ شود، و به هنگام طلوع آن آراء درست به نادرست اشتباه می‌ گردد.
مَنْ اَشْرَفَ لَها قَصَمَتْهُ، وَ مَنْ سَعى فيها حَطَمَتْهُ.
کسی‌ که به مقابله با این فتنه برخیزد پشتش را می‌ شکند، و آن که در دفع آن بکوشد او را درهم بکوبد.
يَتَكادَمُونَ فيها تَكادُمَ الْحُمُرِ فِى الْعانَةِ. قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ
فتنه گران در آن فتنه چون گورخران در جمع خود یکدیگر را گاز گیرند. رشته محکم دین
الْحَبْلِ، وَ عَمِىَ وَجْهُ الاَْمْرِ. تَغيضُ فيهَا الْحِكْمَةُ، وَ تَنْطِقُ فيهَا
لرزان شود، و چهره حقیقی‌ حقیقت پوشیده گردد. حکمت فروکش کند، و ستمگران سخنران
الظَّلَمَةُ. وَ تَدُقُّ اَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِها، وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِها. يَضيعُ
شوند. آن فتنه بادیه نشینان را با آهن لجام خود بکوبد، و با فشار سینه اش آنان را درهم شکند. تکروان
فى غُبارِهَا الْوُحْدانُ، وَ يَهْلِكَ فى طَريقِهَا الرُّكْبانُ. تَرِدُ بِمُرِّ
در غبارش ضایع شوند، و سواران در راهش هلاک گردند. آن فتنه با سرنوشتی‌ تلخ
الْقَضاءِ، وَ تَحْلُبُ عَبيطَ الدِّماءِ. وَ تَثْلِمُ مَنارَ الدِّينِ، وَ تَنْقُضُ عَقْدَ
وارد شود، و خونهای‌ خالص و تازه را بدوشد. در نشانه های‌ دین رخنه می‌ کند، و پیمان یقین را
الْيَقينِ. تَهْرُبُ مِنْهَا الاَْكْياسُ، وَ تُدَبِّرُها الاَْرْجاسُ. مِرْعادٌ مِبْراقٌ،
می‌ شکند. زیرکان از آن می‌ گریزند، و ناپاکان در تدبیرش می‌ کوشند. فتنه ای‌ است پر رعد و برق،
كاشِفَةٌ عَنْ ساق. تُقْطَعُ فيهَا الاَْرْحامُ، وَ يُفارَقُ عَلَيْهَا الاِْسْلامُ.
سخت و با شتاب. خویشان در آن فتنه از هم جدا شوند، و مردم در فضای‌ آن فتنه از اسلام دل بردارند.
بَرِيُّها سَقيمٌ، وَ ظاعِنُها مُقيمٌ.
سالم از آن فتنه بیمار، و نجات برای‌ فراری‌ِ از آن مشکل خواهد بود.
مِنْـها
از این خطبه است
بَيْنَ قَتيل مَطْلُول، وَ خائِف مُسْتَجير. يُخْتَلُونَ بِعَقْدِ الاَْيْمانِ،
در آن فتنه کشته ای‌ است خونش به هدر رفته، و ترسویی‌ است طالب امان. با بستن عهد فریبشان دهند،
وَ بِغُرُورِ الاْيمانِ. فَلاتَكُونُوا اَنْصابَ الْفِتَنِ وَ اَعْلامَ الْبِدَعِ، وَالْزَمُوا
و با اسم ایمان مغرورشان کنند. شما ای‌ اهل ایمان، پرچم های‌ فتنه و نشانه های‌ بدعت نباشید، و به آنچه
ما عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَماعَةِ، وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ اَرْكانُ الطّاعَةِ. وَاقْدَمُوا
پیوند جماعت با آن گره خورده، و ارکان طاعت بر آن بنا شده ملتزم باشید. مظلوم
عَلَى اللّهِ مَظْلُومينَ، وَ لاتَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظالِمينَ. وَاتَّقُوا مَدارِجَ
بر خدا وارد شوید و ظالم وارد نشوید. از راههای‌ شیطان
الشَّيْطانِ وَ مَهابِطَ الْعُدْوانِ. وَ لاتُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرامِ،
و موارد کینه و دشمنی‌ پرهیز کنید. در شکم های‌ خود لقمه های‌ حرام وارد نکنید،
فَاِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سَبيلَ الطّاعَةِ.
زیرا در برابر مراقبت خداوندی‌ هستید که گناه را بر شما حرام کرده، و راه بندگی‌ را بر شما آسان نموده است.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^