فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مهرورزی ، فرمان سعادت بخش اسلام

مهر ورزيدن به خود و ديگران ، فرمان سعادت بخش حضرت حق و همه پيامبران خصوصاً پيامبر با كرامت اسلام و امامان بعد از حضرتش به همه مردم و به تمام جهانيان است .

مهرورزی و رحم به خود و ديگران زمينه تجلی رحمت حق به انسان و مهر خداوندی به آدمی است .

قرآن مجيد می فرمايد : يكی از صفات اهل ايمان مهر و محبّت و سفارش به صبر و رحمت و مهرورزی به يكديگر است .

ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ 1.

علاوه بر [ انجام ] اين [ تكاليف ] ، از كسانی باشد كه ايمان آورده اند و يكديگر را به صبر و مهربانی سفارش كرده اند .

روايات و معارف الهيه در رابطه با مهر و محبّت و اين كه به خود و ديگران محبّت ورزيد و رحمت آريد مطالبی بسيار مهم و آموزنده دارند :

در روايتی از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است :

« إرحَم تُرحَم » 2 .

مهر و محبّت ورز تا مورد مهر و محبّت قرار گيری .

رسول اسلام صلي الله عليه و آله می فرمايد :

« الرَّاحِمُون يَرحَمُهُم الرّحمنُ تَبارَكَ وَتَعَالی إرحَمُوا مَن فِی الأرضِ يَرحَمْكُم مَن فِی السَّماءِ » 3 .

خدای مهربان به مهرورزان مهر می ورزد ، به همه اهل زمين محبّت كنيد تا خدا به شما محبّت نمايد .

از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده است :

« وَالَّذِی نَفسِی بِيَدِهِ لاَ يَدخُلُ الجَنَّةَ إلاّ رَحِيمٌ ، قالُوا : كُلُّنا رحيمٌ قَالَ : لاَ حَتّی تَرحَمَ العامَةَ » 4 .

سوگند به خدايی كه جانم در دست قدرت اوست جز انسان مهربان وارد بهشت نمی شود ، گفتند : همه ما مهربانيم ، فرمود : نه تا به همه مهربانی نورزيد نمی توان گفت مهربانيد .

توجه ويژه اسلام به مهرورزی

پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله در روايتی مردم را برای حل مشكلاتشان به سوی آراستگان به مهر و محبّت راهنمايی می كند ، آنجا كه می فرمايد :

« اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ إلی ذِی الرَّحْمَةِ مِنْ أُمَّتِی تُرْزَقُوا وَتَنْجَحُوا فَانَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ : رَحْمَتی فِی ذِی الرَّحْمَةِ مِنْ عِبَادِی وَلاَ تَطْلُبُوا الْحَوائِجَ عِنْدَ القاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ فَلاَ تُرْزَقُوا وَلاَ تَنْجَحُوا فَإنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ : إِنَّ سَخَطِی فِيْهِمْ » 5 .

نيازمندی ها و حوائج خود را در ميان امت من از آراستگان به مهر و محبّت بخواهيد تا به رزق و روزی دست يابيد و كامياب و رستگار شويد ، زيرا خدای عزّوجلّ می فرمايد : مهر و رحمت من در ميان بندگانم نزد آراستگان به مهر و رحمت است ، نيازمندی ها و حوائج خود را از سنگدلان مخواهيد كه به رزق و روزی نرسيد و كامياب نگرديد ، زيرا خدای عزّوجلّ می گويد : خشم و غضب من در آنان است .

و در حديثی ديگر فرمود :

« إذا طَبَخْتَ مَرَقَةً فَاكْثُرْ مَاءَهَا وَاغْرُفْ لِجِيْرانِكَ مِنْها » 6 .

هرگاه آب گوشت پختی به آبش بيفزای و برای همسايه ات ظرفی از آن ببر .

سنگدلی و بی رحمی به اندازه ای مورد نفرت خدا و اوليای اوست كه آن را از سنگين ترين و بزرگ ترين عقوبت های حق شمرده اند .

حضرت امام باقر عليه السلام می فرمايد :

« مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ » 7 .

كيفری بزرگ تر از سنگدلی برای عبد مقرر نشده است .

همان طور كه كيفری برای عبد بزرگ تر از سنگدلی نيست و اين سنگدلی مايه و ريشه عذاب الهی در قيامت است ، نعمت و عنايتی برای عبد ، عظيم تر از رقّت قلب و مهر و مهرورزی و عشق و عاطفه نيست ، مهر و رقتی كه مايه و ريشه رحمت الهی و سبب به دست آوردن بهشت ابد و لطف سرمد در قيامت است .

قلب مسلمان ، جايگاه مهر و محبّت

مهر و محبّت مايه و سرمايه ای است كه جايگاهش ، قلبی كه در معارف الهيه از آن تعبير به بيت اللّه و حرم اللّه و عرش اللّه شده است ، قلبی كه همه ارزش انسان به اعتبار محتويات مثبت و نورانی آن است ، قلبی كه افق طلوع ايمان و يقين و عشق به حق و مهرورزی نسبت به خلق خداست ، قلبی كه صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از اين كه جايگاه رذايل شود حفظش كرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضای آن را شايسته جلوه فيوضات حضرت فيّاض نموده است .

قلب خالی از حالات مثبت و محروم از مايه مهر و محبّت بنا به نظر اوليای حق و به ويژه حضرت مولی الموحدين ، صاحبش موجودی بی منفعت و وجودی فاقد ارزش است .

« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ يَنْفَعُ إذا كَانَ الْقَلْبُ خَاوِياً » 8 .

بزرگی و بلندی بدن در صورتی كه قلب خالی از حقايق و حالات مثبت باشد سودی نمی دهد .

رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرمايد :

« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » 9 .

هنگامی كه قلب انسان از همه رذايل پاك باشد ، حركات بدن و اعضا و جوارحش پاك خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حركات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .

و نيز از آن حضرت در روايت بسيار مهمی آمده :

« إنَّ للّه ِِ تَعَالی فِی الاْءَرْضِ أوَانِیَ أَلا وَهِیَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَی اللّه ِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِی ذَاتِ اللّه ِ » 10 .

برای خدا در زمين ظرف هايی است ، آگاه باشيد كه آن ظرف ها قلب هاست محبوب ترين آن ظرف ها در پيشگاه خدا مهربان ترين و صاف ترين و سخت ترين آن هاست ، مهربان ترينش نسبت به برادران انسانی و ايمانی ، صاف ترينش از گناهان و سخت ترينش در استقامت و پايداری در راه خدا .

پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله در بيانی پر ارزش می فرمايد :

« إنَّ اللّه َ تَبَارَكَ وَتَعالَی لاَ يَنْظُرُ إلی صُوَرِكُمْ وَلاَ إلی أمْوَالِكُمْ وَلَكِنْ يَنْظُرُ إلی قُلُوبِكُمْ وَأعمَالِكُم » 11 .

خدای تبارك و تعالی نه به ظاهر شما می نگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلكه به قلوب شما و اعمالتان نظر می كند .

بر پايه آيات و روايات ، قلب در وجود انسان از موقعيت ويژه ای برخوردار است تا جايی كه صلاح و فساد و پاكی و ناپاكی انسان در ارتباط با حالات اين مركز حساس و اين سرمايه ملكوتی و عنصر عرشی است .

پاره ای از حركات و امور انسان ريشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد كه لازم است انسان ، قدردان اين عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به اين نعمت معنوی سپاس گزاری كند ، در مثل انسان از مسيری عبور می كند ، می بيند در راه رفت و آمد مردم خاری ، تيغی ، سنگ و يا شی ء آزار دهنده ای افتاده ، بدون آن كه وضع و شخصيت خود را ملاحظه كند ، برای آن كه انسان و يا جانداری در رفت و آمدش از اين مسير صدمه و آزار نبيند ، جاده و راه را از آن اشياء آزار دهنده پاك می كند و يا گم شده ای را به محلی كه گم كرده ، راهنمايی می كند يا به عيادت بيماری می رود يا جنازه ای را كه نمی شناسد تشييع می كند و . . . اين ها اموری است كه محرك انجامش ،مايه و سرمايه ای چون محبّت و عشق به ديگران است كه جز قلب جايگاهی ندارد ، آن هم قلبی كه به حيات معنوی و فيوضات الهی و بركات آسمانی و نور ايمانی زنده است .

پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله اين گونه امور را كه ريشه در محبّت و عشق انسان به ديگران دارد ، عملی انسانی و اخلاقی و مساوی با صدقه دادن در راه خدا دانسته است ، از آن حضرت روايت شده است كه فرمود :

« إنَّ عَلی كُلِّ مُسْلِمٍ فِی كُلِّ يَوْمٍ صَدَقَةً قَالوا : وَمَنْ يُطِيقُ هَذَا ؟ قال : إمَاطَتُكَ الأَذی عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ وَإِرشادُكَ الطَّريق صَدَقَةٌ وَعَيَادَةُ الْمَرِيضِ صَدَقَةٌ وَاتِّبَاعُ الجنَازَةِ صَدٌقَةٌ وَأمْرُكَ بِالمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَنَهْيُكَ عَنِ الْمُنْكَرِ صَدَقَةٌ وَرَدُّكَ السَّلاَمُ صَدَقَةٌ » 12 .

بی ترديد هر روز بر عهده هر مسلمانی صدقه دادن لازم است ، گفتند : چه كسی می تواند هر روز صدقه بپردازد ؟ فرمود : جاده و راه را از اشيای آزار دهنده مردم پاك كنی صدقه است ، راهی را به كسی كه دنبالش می گردد نشان دهی صدقه است ، بيماری را عيادت كنی صدقه است ، جنازه ای را تشييع نمايی صدقه است ، مردم را به كارهای پسنديده وادار كنی و از كارهای ناپسند بازداری صدقه است و پاسخ سلام ديگران را بدهی صدقه است .

درباره مهرورزی مردم روی زمين نسبت به يكديگر در روايت مهمی از حضرت امام كاظم عليه السلام نقل شده است :

« إنَّ أَهْلَ الاْءَرْضِ لَمَرْحُوُونَ مَا تَحَابُّوا وَأَدُّوا الاْءَمَانَةَ وَعَمِلُوا بِالحَقِّ » 13 .

بی ترديد اهل زمين مورد مهر و رحمت اند چون به يكديگر محبّت ورزند و امانت را به صاحبش برگردانند و حق را در همه زمينه ها به كار بندند .

از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده است كه خدای عزّوجلّ می فرمايد :

« حَقَّتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحَابِّينَ فِیَّ وَحَقَّتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَزَاوِرِينَ فِیَّ » 14 .

مهر و محبتم سزوار كسانی است كه به يكديگر به خاطر من مهر می ورزند و عشق و محبتم شايسته كسانی است كه برای من به ديدار يكديگر می روند .

دستور اسلام به مهرورزی با مخالف

اسلام ، اين آيين پاك الهی كه آيين همه پيامبران است ، بر مهرورزی پافشاری شگفتی دارد ، زيرا كاربرد مهر و محبّت از امور ديگر بيش تر و سريع تر است .

اسلام اجازه نمی دهد كه انسان مهر و محبتش را از ديگران گرچه هم كيش و هم رنگ او نيستند دريغ بدارد .

حضرت صادق عليه السلام در حالی كه سوار بر مركب به سوی مدينه در حركت بودند و هوا به شدت گرم بود ، چشم مباركشان به شخصی افتاد كه در آن گرمای سخت از شدت تشنگی روی زمين افتاده ، بيم مرگشمی رود ، به پياده ای از يارانش كه آب در اختيار داشت فرمودند به سوی او شتاب و او را سيراب كن ، عرضه داشت من او را می شناسم ، از مسيحيان مدينه است ، چه نيازی كه به فرياد او برسيم !

حضرت فرمود : من به دين او كار ندارم ، او تشنه ای در حال مرگ است كه بر ما لازم است به او ياری دهيم ، به سرعت به او آب برسان تا از اين حالت نجات يابد15 .

ما بايد نسبت به قلب خود در مسأله مهر و محبّت در حدی كار كنيم كه تبديل به دريايی موّاج از عشق و محبّت شويم و با كمال شوق و اشتياق همگان را در همه امور حيات و زندگی مثبت از مهر و محبّت خود سيراب نماييم .

پيامبران خدا كردارشان و زبانشان برای تبليغ دين ، كردار و زبانی غرق مهر و محبّت بود ، روش محبّت آميزشان و حوصله عجيبی كه در اين زمينه به خرج می دادند مردم را به آيين حق جذب می كرد .

حضرت رضا عليه السلام در باره روش محبّت آميز پيامبر صلي الله عليه و آله و حوصله شگفت آور آن حضرت در دعوت به نماز از اهل بيتش می فرمايد : هنگامی كه آيه :

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ. . . 16.

و خانواده ات را به نماز فرمان بده . . .

نازل شد ، پيامبر به مدت نه ماه هر روز در پنج وقت نماز درب خانهعلی و فاطمه قدس سرهما می آمد و می گفت : خدا شما را مورد مهر و رحمت قرار دهد ، برای نماز آماده شويد17 .

مهرورزی با دشمن

اين پيشنهاد مهم و با ارزشی است كه حضرت حق در قرآن به بندگانش داده است . می گويند : دوست اگر هزار نفر باشد كم است و دشمن اگر يك نفر باشد زياد است .

ما مردم مؤمن نبايد ميان خود دشمن داشته باشيم و اگر افرادی با ما دشمن اند لازم است اين پيشنهاد معنوی حضرت محبوب را به كار بنديم تا كينه ورزان به ما تبديل به مهرورزان شوند .

وَلاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلاَ الْسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِيمٌ 18.

نيكی و بدی يكسان نيست . [ بدی را ] با بهترين شيوه دفع كن ؛ [ با اين برخورد متين و نيك [ناگاه كسی كه ميان تو و او دشمنی است [ چنان شود ] كه گويی دوستی نزديك و صميمی است .

محبّت به بدكاران برای توبه

اين فقير از سال هزار و سيصد و چهل و پنج شمسی كه به توفيق حضرت حق و لطف و عنايت او قدم بر منبر گذاشتم و به عرصه تبليغ دين راه يافتم ، محبّت و مهرورزی به بدكاران را چه در مجالسی كه خود آنان به من مراجعه می كردند و چه در مواردی كه افرادی آنان را به من معرفی می كردند ، به تجربه گذاشتم و به خواست خدای مهربان در بسياری از موارد نتيجه مثبت داشت .

شبی از شب های ماه مبارك رمضان در سال ( 1354 ش ) پس از منبر جوانی با شكل و قيافه غربی و با لباسی كه بيش تر به لباس دختران و زنان می نمود ، نزد من آمده ، گفت : شغلی دارم كه لحظه به لحظه اش گناه و معصيت و سبب تحريك شهوات حيوانی است . شغلم در خيابانی پر از سينما و كاباره و پر از مردم بی دين و معصيت كار در مغازه ای دوخت و دوز پيراهن و لباس دخترانه و زنانه است !

بايد اولاً بدن آنان را كه اكثر بی حجاب و بدحجاب و غربی مسلك اند جهت دوخت لباس اندازه گيری كنم و پس از دوخت اوليه برای مرتبه دوم بر بدنشان اندازه گيری نمايم و به اصطلاح غربی پُرُوْ كنم .

يكی دو شب است در اين مجلس شركت می كنم و تا اندازه ای به حلال و حرام خدا و فرهنگ پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان قدس سرهما آشنا شده ام ، خود را بسيار گنهكار و دور از خدا حس می كنم ، علاقه دارم مسيرم عوض شود و به راه خدا منتقل شوم .

لحظاتی او را مورد مهر و محبّت قرار دادم و به او گفتم : بر اساسآيات قرآن و روايات ، راه توبه به روی تو باز است و خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان قدس سرهما و اوليای حق امثال شما را دوست دارند و با آغوش پر مهر و محبّت می پذيرند و حضرت حق هم اكنون كه پشيمانی و جداً می خواهی از اين شغل با همه جاذبه پرقدرتش دست برداری از همه گناهان گذشته ات گذشت می كند و از نظر پاكی پرونده ات چنان كه از مادرت متولد شده ای خواهی شد .

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

« التَّوبَةُ تَجُبُّ مَا قَبلَها » 19 .

توبه آنچه را از گناه پيش از آن است قطع می كند و از بين می برد .

و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود :

« التَّوبَةُ تَستَنْزِلُ الرَّحمَةَ » 20 .

توبه مهر و رحمت را نازل می كند .

و رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :

« التَّائِبُ مِنَ الذَّنبِ كَمَن لا ذَنبَ لَهُ » 21 .

توبه كننده از گناه چون كسی است كه گناهی بر او نيست .

جوان زنانه دوز بسيار بسيار تحت تأثير قرار گرفت و وعده توبه حتمی داد .

سال ها از اين ماجرا گذشت ، انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد ، مستكبران جهانی به وسيله عراق جنگ خونينی را بر ايران اسلامی تحميل كردند ، در ايام جنگ ، روزی به شهر مقدس قم كه خود از طلاب حوزه اش بودم رفتم ، از كنار خيابان ارم نزديك قبر زكريا بن آدم عبور می كردم ، از آن طرف خيابان شخصی مرا صدا زد ، خواستم طرف او بروم ، احترام كرده او به جانب من آمد ، ديدم روحانی بزرگوار و وزينی است كه آثار عبادت و سجده از پيشانی اش نمايان است و چهره ای نورانی دارد به من گفت : من همانم كه پيش از انقلاب اسلامی در يكی از شب های ماه رمضان برای توبه از شغلم كه زنانه دوزی بود به شما مراجعه كردم ، پس از توبه و تصفيه به طلبگی روی آوردم و بعد از طی مقدمات تحصيل به قم آمدم و در دروس خود موفق شدم ، فعلاً امام جماعت مسجدی هستم كه بيش از دويست جوان در آن شركت می كنند و تاكنون حدود شصت نفر از اين مسجد در جبهه به شرف شهادت رسيده اند .

گنهكار باانصاف و معصيت كاری كه هنوز چراغ وجدانش در برابر طوفان هوای نفس خاموش نشده ، وقتی كه معارف الهيه را بشنود و بفهمد و بكار بندد ، موج محبّت به پروردگار و پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان قدس سرهما ، از عرصه گاه باطنش ظهور می كند و او را به گردونه تصفيه باطن می كشاند و اعضا و جوارحش را در فضای عمل صالح قرار می دهد و نهايتاً تبديل به منبعی از فيوضات حق و كراماتی نسبت به ديگران می گردد .

حضرت امام صادق عليه السلام از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روايت می كند كه خدای عزّوجلّ فرمود :

« . . . وَمَا تَقَرَّبَ إلَیَّ عَبدٌ بِشَی ءٍ أحَبَّ إلَیَّ مِمَّا افْتَرضْتُ عَلَيهِ وإنَّهُ لَيَتَقَّربُ إلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإذا أَحْبَبْتُهُ كُنتُ سَمعَهُ الَّذِی يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذَّی يُبصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذِی يَنطِقُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتی يَبْطِشُ بِهَا إنْ دَعَانِی أجَبتُهُ وَإنْ سَأَلَنِی أعطَيْتُهُ . . . » 22 .

بنده به چيزی محبوب تر از آنچه بر او واجب كرده ام به من تقرب نجسته و هر آينه با انجام مستحبات به من تقرب می جويد تا جاييكه به او محبّت می ورزم ، پس چون به او محبّت می ورزم گوش او می شوم كه به آن می شنود و چشم او می گردم كه به آن می بيند و زبان او می شوم كه با آن سخن می گويد و دست او می شوم كه با آن دلاوری و دليری می ورزد ، اگر دعا كند دعايش را مستجاب می كنم و اگر از من بخواهد به او عطا می كنم .

واعظ دلسوز و مهربان

در سن نوجوانی بودم كه به وسيله شخصی مؤمن با سخنرانیِ واعظی باسواد و دانشمند و صاحب نفس كه از هر گروهی در مجالس او شركت می كردند آشنا شدم .

گرچه در آن زمان از سخنرانی های او كه حاوی مسائل بسيار بالای عرفانی و تفسيری و پر از لطايف و اشارات ملكوتی بود بهره اینمی گرفتم ولی چهره الهی او و كيفيت صدای معنوی وی و تسلط باطنی كه بر مجلسيان خود داشت مرا مجذوب او كرد و تا زنده بود تا جاييكه امكان داشت در جلسات نورانی او شركت می كردم و به تدريج با آشنا شدن با سبك و سياق سخنرانی هايش از آن منبع فيض بهره می بردم .

سال ها از درگذشت او گذشت ، با شخصی كه همواره با او بود و از منابرش استفاده شايانی برده بود و گاهی هم به اشاره خود او در پايان منابرش با صدايی گرم و جذاب ذكر مصيبت می كرد آشنايی پيدا كردم .

به من گفت آن مرد الهی در يكی از مساجد تهران در خيابانی كه پيش از انقلاب اسلامی از خيابان های پر از فساد تهران بود در ايام فاطميه به سخنرانی دعوت شد و مرا هم برای توسل به اهل بيت قدس سرهما در پايان منبر آن بزرگوار دعوت كردند .

در آن منطقه آلوده و خيابان بی نور ، محل پر از گناه ، استقبال قابل توجهی از مجلس او شد ، شب دهم پس از پايان منبر كنار منبر نشست تا همه جمعيت پس از پذيرايی متفرق شدند و او هم چنان نشسته بود ، بانی مجلس حق الزحمه منبر او را در پاكتی محترمانه به او تقديم كرد و رفت ، او ماند و من و خادم مسجد ، به او گفتم : چرا حركت نمی كنيد ، خادم می خواهد در مسجد را ببندد ، از جای برخاست با هم بيرون آمديم ، به من گفت شنيده ام زنان جوان بدكاره در اين خيابان می ايستند تا مردان هرزه به سراغشان آيند و شبی را با آنان به سر برند ، گفتم : چنين مشهور است .

گفت : به شدت به هوس افتاده ام كه من هم امشب با يكی از اين زنان وارد گفتگو شوم و به عنوان مشتری با او طرح رابطه بريزم !

به او گفتم شوخی می كنيد ؟ گفت : هرگز ، در اين زمينه نيّت جدی و عزم استوار دارم !

گفتم : شما در ميان مردم به ويژه اهل ايمان از موقعيت خاصی برخوردار هستيد و افراد بسياری از هر گروهی به شما ارادت می ورزند ، شما به خاطر سيادت و خانواده و علم و دانش معروف خاص و عام می باشيد ، اگر يك نفر شما را در حال گفتگو با يكی از اين زنان ببيند عوارض سنگينی بخصوص از نظر آبرو و وجاهت و شخصيت برای شما به بار می آورد !

پاسخ داد : من تصميم خود را گرفته ام و اين كار را انجام می دهم و اگر شما ترس و وحشت داريد می توانيد از من جدا شده ، به سوی منزل خود برويد .

من خود را در مخمصه ای عجيب گرفتار ديدم ، از اين كه او را تنها بگذارم امتناع داشتم ، نهايتاً با او ماندم تا ببينم كار به كجا می رسد ؟

وارد خيابان شد ، مشغول قدم زدن شد ، به زنی جوان كه دنبال مشتری می گشت رسيد ، با او وارد گفتگو شد ، زن وقتی او را در لباس پيامبر ديد شگفت زده شد ، به او گفت : شما اشتباه نيامده ای ؟ ! گفت : نه ؛ من هم چون ديگران مشتری هستم ، به لباس و قيافه من چكار داری ؟ بالاخره زن را با گفتگويی محبّت آميز و نرم و به تعبير قرآن مجيد « ليّن » تسليم خود نمود و وی را حاضر كرد كه آن شب را با او باشد ، قرار قيمتی كه آن زن گذاشته ، چهل تومان برای يك شب بود و چهل تومان در آن زمان ، پول قابل توجهی بود و گره های مختلفی را باز می كرد .

پاكت ده شب منبر خود را از جيب بيرون آورد وبه سوی آن زنگرفت و گفت در اين پاكت چهارصد تومان جهت مخارج ده شبانه روز تو قرار دارد ، ايام مصادف با ايام فاطميه و نزديك به شب های شهادت صديقه كبری فاطمه زهرا عليه السلام است ، تو را به جده ام فاطمه سوگند می دهم اين پول ناقابل را از من بگير و به احترام اين ايام ، ده شبانه روز خود را از آلودگی و بی عفتی و قرار گرفتن در آغوش نجس مردهای هرزه حفظ كن !

آن زن پس از لحظه ای مكث اشك از دو چشمش جاری شد و گفت : بدون دريافت اين پول توبه جدی می كنم ، سيد دانشمند ، واعظ دلسوز مهرورز و با محبّت به آن زن گفت : به جده ام سوگند پول را پس نمی گيرم ، بايد اين پول را از من بپذيری و عاقبت آن پول را به او قبولاند ، زن به سوی خانه اش رفت و ما هم به طرف خانه خود رفتيم .

آن زن از مشتری های مسجد و منبر و به ويژه مجالس آن مرد الهی شد و به تدريج با آموختن قرآن و مسائل شرعيه و احكام دينيه و معارف الهيه زنی مذهبی و دلسوز زنان و دختران گشت و ساليانی دراز از طريق امر به معروف و نهی از منكر زنان و دختران را با دين آشنا می كرد و دو سه سال پس از انقلاب از دنيا رفت .

اين داستان نورانی و برخورد ملكوتی مرا به ياد حديثی بسيار مهم از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله انداخت كه برای تيمن و تبرك آن را می آورم ، باشد كه شما خواننده عزيز با راهنمايی اين حديث شريف در مسيری قدم برداريد كه خير دنيا و آخرت شما را تأمين نمايد .

« يَلْزَمُ الحقُّ لاِءُمَّتِی فِی أرْبَعٍ : يُحِبُّونَ التَّائِبَ وَيَرْحَمُونَ الضَّعِيْفَ وَيُعِيْنُونُ المُحْسِنَ وَيَستَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ »23 .

« ادای » حق در چهار چيز بر امت من لازم است : به توبه كننده عشق بورزند ، به ناتوان رحم كنند ، به نيكوكار كمك نمايند و برای گناه كار آمرزش بخواهند .

راستی چه روايت مهمی است و چه قطعه با ارزشی است ، وقتی در اين روايت دقت می كنيم می بينيم پيامبر عزيز اسلام صلي الله عليه و آله به شدت می خواهد امت ، دريايی از عشق و محبّت و مهر و عاطفه باشند و اگر امت به اين روايت عمل كند مدينه فاضله تحقق پيدا می كند ، مشكلات حل می شود ، گره ها باز می گردد ، خلأهای روحی و باطنی كمبودهای معنوی و روانی و نواقص اجتماعی برطرف می شود .

جهاد ، مقابله با بی مهری

ممكن است كسی بگويد دين خدا كه جز محبّت چيزی نيست ، چنان كه گفته اند :

« هَلْ الدِّينُ إلاّ الْحُبّ » 24 .

و در قواعد اين دين به اندازه ای كه سفارش به محبّت و مهرورزی شده است ، در هيچ فرهنگی نشده است ، پس چرا از برنامه های اصولی اين دين جنگ است ؟

بايد گفت : برخورد اوليه همه پيامبران به ويژه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بادشمنان برخورد تبليغی و فرهنگی آن هم بر اساس مهر و محبّت بوده است .

وظيفه رسولان الهی بشارت و هشدار بود ، بشارت به نتايج كارهای مثبت و هشدار به عاقبت زيان بار كارهای منفی .

آنان با مردم سر جنگ و ستيز نداشتند ، آنان طبيبانه برخورد می كردند تا مردم از بيماری های معنوی رهايی يابند و عاشقانه برخورد می كردند تا مردم دچار عذاب قيامت و بلاهای دنيايی نگردند .

ولی هواپرستان متعصب و شهوت رانان بی قيد و بند و آنان كه تحمل حقايق را نداشتند و زندگی را جز بر محور شكم و شهوت نمی ديدند ، برای خاموش كردن صدای هدايت گر فرستادگان خدا شروع به جنگ كردند و پيامبران هم به ناچار برای دفاع از خود و مؤمنان و حفظ دين به پای خاستند .

عقلی و شرعی نبود كه دشمن ابتدا به حمله كند و طرف مقابلش دست روی دست بگذارد تا دشمن هر چه می خواهد انجام دهد .

علاوه بر اين ، پيامبران در برخورد با دشمن ، قوانينی را ارائه كردند كه باز نشان از مهرورزی آنان به انسان و عشق آنان به نجات بشر از هلاكت ابدی بود .

اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه بسياری از همرزمان پيامبر صلي الله عليه و آله از ايمان قوی و خصال پسنديده و اوصاف حميده برخوردار بودند تا جايی كه دشمنی دشمنان و كينه مثبت آنان به طرف مقابل سبب انحراف آنان از صراط مستقيم و عدالت ورزی و احسان نمی شد .

وَكَأَيِّنَ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِيلِ اللّه ِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللّه ُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ 25 .

انبوهی دانشمندانِ الهی مسلك [ و كاملان در دينِ ] به همراه آنان جنگيدند ، پس در برابر آسيب هايی كه در راه خدا به آنان رسيد ، سستی نكردند و ناتوان نشدند و [ در برابر دشمن ] سر تسليم و فروتنی فرود نياوردند ؛ و خدا شكيبايان را دوست دارد .

بنابراين جنگ در دين خدا بر اساس حفظ نفوس محترمه و اموال و نواميس مردم و حراست از ارزش ها و ابلاغ فرهنگ سعادت بخش حق و رياضت دادن به نفس برای تزكيه و تربيت است و بر مجاهد واجب است نيّت خود را در جنگ برای خدا قرار دهد و هدفش فقط و فقط اطاعت از خدا و بندگی حضرت او باشد و سعی كند در هنگام جنگ همه خواسته های حق را رعايت كند و از كم ترين ستمی به دشمن و كار ناحقی نسبت به طرف مقابل بپرهيزد و بر مجاهدان است كه اگر دشمن درخواست امان كند چنانچه زمينه فراهم باشد ، او را امان دهند و از وی با محبّت بخواهند كه اسلام را با آزادی و اختيار بپذيرند و اگر نپذيرفتند از كم ترين اجبار نسبت به آنان برای پذيرش دين امتناع ورزند زيرا دين اجباری فاقد اعتبار و ارزش است و عمل بر اساس آن كم ترين اجر و پاداشی در پيشگاه حضرت حق ندارد ، از اين رو صاحب شريعت حلال و حرام از اجبار كردن مردم به پذيرش دين نهی فرموده است .


1 ـ بلد (90) : 17 .

2 ـ الأمالی، شيخ صدوق : 209 ، مجلس 37 ، حديث 9 ؛ بحار الأنوار : 71/396 ، باب 28 ، حديث 26 .

3 ـ كنز العمال : حديث 5969 ؛ ميزان الحكمة : 4/1994 ، الرَّحم ، حديث 6958 .

4 ـ كنز العمال : حديث 5989 ؛ ميزان الحكمة : 4/1996 ، الرحم ، حديث 6969 .

5 ـ مجموعة ورام : 1/9 ؛ ارشاد القلوب : 1/184 ، باب 51 .

6 ـ مجموعة ورام : 1/6 ؛ ارشاد القلوب : 1/184 ، باب 51 .

7 ـ تحف العقول : 296 ؛ مجموعة ورام : 1/2 ؛ بحار الأنوار : 75/176 ، باب 22 .

8 ـ غرر الحكم : 67 ، حديث 913 .

9 ـ كنز العمال : 222 ؛ الخصال : 1/31 ، حديث 110 ؛ بحار الأنوار : 67/50 ، باب 44 ، حديث 6 ( با اندكی اختلاف ) .

10 ـ كنز العمال : 1225 ؛ ميزان الحكمة : 10/4980 ، القلب ، حديث 16913 .

11 ـ الأمالی ، شيخ طوسی : 536 ، حديث 1162 ؛ بحار الأنوار : 74/90 ، باب 4 ، حديث 3 ؛ ميزان الحكمة 10/4980 ، القلب ، حديث 16917 .

12 ـ مجموعة ورام : 1/8 ؛ بحار الأنوار : 93/182 ، باب 21 ، حديث 30 ( با كمی اختلاف ) .

13 ـ مشكاة الأنوار : 52 ، فصل 4 ؛ بحار الأنوار : 72/117 ، باب 50 ، حديث 18 ؛ مستدرك الوسائل : 14/7 ، باب 1 ، حديث 15940 .

14 ـ مجموعة ورام : 1/29 ؛ مستدرك الوسائل : 10/376 ، باب 77 ، حديث 12213 .

15 ـ وسائل الشيعة : 2/50 .

16 ـ طه (20) : 132 .

17 ـ « عَنِ الرِّضَا عليه السلام فِی هَذِهِ الآيَةِ قَالَ : خَصَّنَا اللّه ُ بِهَذِهِ الْخُصُوصِيَّةِ إِذْ أَمَرَنَا مَعَ الاْءُمَّةِ بِإِقَامَةِ الصَّلاَةِ ثُمَّ خَصَّنَا مِنْ دُونِ الاْءُمَّةِ فَكَانَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يَجِی ءُ عَلَی بَابِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ بَعْدَ نُزُولِ هَذِهِ الآيَةِ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ كُلَّ يَوْمٍ عِنْدَ حُضُورِ كُلِّ صَلاَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَيَقُولُ الصَّلاَةَ رَحِمَكُمُ اللّه ُ وَ مَا أَكْرَمَ اللّه ُ أَحَداً مِنْ ذَرَارِیِّ الاْءَنْبِيَاءِ بِمِثْلِ هَذِهِ الْكَرَامَةِ الَّتِی أَكْرَمَنَا بِهَا وَ خَصَّنَا مِنْ دُونِ جَمِيعِ أَهْلِ بَيْتِهِم » . الأمالی للصدوق : 533 ، مجلس 79 ؛ بحار الأنوار : 79/196 ، باب 1 ؛ تفسير الصافی : 2/83 .

18 ـ فصلت (41) : 34 .

19 ـ عوالی اللآلی : 1/237 ، فصل 9 ، حديث 150 ؛ مستدرك الوسائل : 12/129 ، باب 86 ، حديث 13706 .

20 ـ غرر الحكم : 195 ، حديث 3835 ؛ مستدرك الوسائل : 12/129 ، باب 86 ، حديث 13707 .

21 ـ عيون اخبار الرضا عليه السلام : 2/74 ، باب 31 ، حديث 347 ؛ بحار الأنوار 6/21 ، باب 20 ، حديث 16 .

22 ـ الكافی : 2/352 ، باب من آذی المسلمين . . . ، حديث 7 ؛ بحار الأنوار : 72/155 ، باب 57 ، حديث 25 .

23 ـ الخصال : 1/239 ، حديث 88 ؛ بحار الأنوار : 6/20 ، باب 20 ، حديث 10 .

24 ـ الخصال 1/21 ، حديث 74 ؛ بحار الأنوار : 66/237 ، باب 36 ، حديث 5 .

25 ـ آل عمران ( 3 ) : 146 .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
...



گزارش خطا  

^