فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

علل تخريت معاشرت

دو مسلمان و دو انسان ، هنگامی كه با يكديگر رابطه دوستی و رفاقت برقرار كردند ، واجب است شخصيت يكديگر را با پرهيز از اموری چون : مكر و حيله ، سخن چينی ، غيبت ، تهمت و سوء ظن ، دو رويی ، تلافی بدی ، بد همنشينی ، كينه و مشاجره حفظ نمايند .

 

1 ـ مكر و حيله

از منهيات رسول خدا (صلی الله عليه وآل اين است كه فرمود :

 

« مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاء أوْ بَيْع فَلَيْسَ مِنَّا وَيُحْشَرُ يَوْمَ القِيَامَةِ مَعَ اليَهُود لأنَّهُمْ أغَشُّ الخَلْقِ لِلْمُسْلِمِينَ ».

هر كس در خريد و فروش نسبت به مسلمانی حيله ورزد از ما نيست و روز قيامت با يهود محشور می شود زيرا يهود نسبت به مسلمانان حيله گرترين مردمند .

 

و نيز فرمود :

 

« مَن بَاتَ وَفِی قَلْبِهِ غِشٌّ لاِخِيهِ المُسْلِمِ بَاتَ فِی سَخَطِ اللهِ وَأصْبَحَ كَذَلِكَ حَتّی يَتُوبَ ».

هر كس شب را به سر برد در حالی كه دلش آلوده به مكر و خدعه بر ضد برادر مسلمانش باشد ، در خشم خدا به سر برده و هم چنين است اگر در همين حال صبح كند تا اينكه موفق به توبه شود .

 

2 ـ سخن چينی

امام صادق (عليه السلا به منصور دوانيقی فرمود :

 

« لاَ تَقْبَلْ فِی ذِی رَحِمِكَ وَأهْلِ الرّعَايَةِ مِنْ أهْلِ بَيْتِكَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللهَ عَلَيْهِ الجَنَّةَ وَجَعَلَ مَأوَاهُ النّارُ ، فَإنَّ النَّمَّامَ شَاهِدُ زُور وَشَرِيكُ إبليسَ فِی الإغراءِ بَيْنَ النّاسِ . . . ».

نسبت به خويشان خود و آنان كه در سرپرستی تو هستند ، گفتار كسانی كه خدا بهشت را بر آنان حرام كرده است و جايگاهشان را آتش مقرر نموده است ، نپذير زيرا سخن چين در دو به هم زنی ميان مردم شاهد دروغ و شريك شيطان است .

رسول خدا (صلی الله عليه وآل در حديثی بسيار مهم فرمود :

 

« إنَّ شَرَّ النّاسِ يَوْمَ القِيَامَةِ المُثَلَّثُ ، قِيْلَ وَمَا المُثَلَّثُ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ : الرَّجُلُ يَسعی بِأخِيهِ إلی امَامِهِ فَيَقتُلُهُ ، فَيُهْلِكُ نَفْسَهُ وَأخَاهُ وَإمَامَهُ ».

بی ترديد بدترين مردم در روز قيامت سه تايی است ، پرسيدند يا رسول الله ! سه تايی چيست ؟ فرمود : كسی كه از برادر دينی اش نزد حاكم سخن چينی و جاسوسی كند و حاكم او را به قتل برساند ، او سه نفر را به هلاكت رسانيده ، خودش و برادر دينی اش و حاكم را .

 

3 ـ غيبت

رسول خدا (صلی الله عليه وآل فرمود :

 

« واللهِ الَّذِی لاَ إلهَ إلاّ هُو مَا أُعطِیَ مُؤمِنٌ قَطُّ خَيْرَ الدُّنيَا وَالآخِرَةِ إلاّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِالله عَزّوَجَلَّ وَالكَفِّ عَن اغتِيَابِ الْمُؤْمِنِينَ ، واللهِ الَّذِی لاَ إلهَ إلاّ هُوَ لاَ يُعَذِّبُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ مُؤْمِناً بِعَذَاب بَعْدَ التَّوْبَةِ وَالاْسْتِغْفَارِ لَهُ إلاّ بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللهِ عَزّوَجَلَّ وَاغْتِيَابِهِ لِلْمُؤمِنِينَ ».

سوگند به خدايی كه معبودی جز او نيست هرگز خير دنيا و آخرت به مؤمنی عنايت نشده جز به خاطر خوش گمانی اش به خدا و بازداشتن خويش از غيبت اهل ايمان ، سوگند به خدايی كه معبودی جز او نيست خدا مؤمنی را پس از توبه و استغفار به عذابی دچار نمی كند مگر به خاطر بدگمانی او به خدای عزوجل و غيبت كردن از اهل ايمان .

و نيز آن حضرت در قطعه ای بسيار پر ارزش می فرمايد :

 

« إيّاكُمْ وَالظَّنَّ فَإنَّ الظَّنَّ أكْذَبُ الكَذِبِ وَكُونُوا إخْوَاناً فِی اللهِ كَمَا أمَرَكُمُ اللهُ وَلاَ تَتَنَافَرُوا وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ تَتَفَاحَشُوا وَلاَ يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَلاَ تَتَبَاغَوْا وَلاَ تَتَبَاغَضُوا وَلاَ تَتَدابَرُوا وَلاَ تَتَحَاسَدُوا فَإنَّ الحَسَدَ يَأكُلُ الايمَانَ كَمَا تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ اليَابِسَ ».

از گمان بد در حق ديگران بپرهيزيد زيرا دروغ ترين دروغ ها گمان بد است ، در راه خدا چنانكه فرمان داده برادران يكديگر باشيد و نسبت به هم نفرت نداشته باشيد و پنهانی های يكديگر را تجسس نكنيد و با هم بد زبانی ننماييد و از هم غيبت نكنيد و به هم ستم نورزيد و با يكديگر دشمنی نكنيد و از هم جدا نشويد و دوری ننماييد و به يكديگر حسد نداشته باشيد زيرا حسد ايمان را می خورد چنانكه آتش هيزم خشك را .

 

4 ـ تهمت و بهتان

تهمت از سنگين ترين گناهانی است كه انسان مرتكب می شود ، پاك دامن و بی عيبی را به ناپاكی و عيب متهم كردن چه گناه سنگين و چه كاری پليد و چه عملی شيطانی است ، آيات قرآن و روايات در اين زمينه مطالبی را گوشزد كرده اند كه برای باور كننده بسيار هراس انگيز است !

از رسول خدا (صلی الله عليه وآل روايت شده است :

 

« مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أوْ مُؤمِنَةً أوْ قَالَ فِيْهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أقَامَهُ اللهُ تَعَالی يَوْمَ القِيَامَةِ عَلی تَلٍّ مِنْ نَار حَتّی يَخْرُجَ مِمّا قَالَهُ فِيهِ ».

كسی كه به مؤمنی و مؤمنه ای بهتان بزند ، يا چيزی در حق او بگويد كه در او نباشد ، خداوند روز قيامت او را بر تپه ای از آتش نگاه می دارد تا عهده اش را از آنچه گفته آزاد كند .

 

امام صادق (عليه السلا می فرمايد :

 

« من بَاهَتَ مُؤمِناً أوْ مُؤمِنَةً بِمَا لَيْسَ فِيهِمَا حَبَسَهُ اللهُ عَزّوَجَلَّ يَوْمَ القِيَامَةِ فِی طِينَةِ خَبَال حَتّی يَخْرُجَ مِمّا قَالَ ، قُلْتُ : وَمَا طِينَةُ خَبَال ؟ قَالَ : صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ المُومِسَاتِ يعنی الزَّوانِیَ ».

كسی كه مرد يا زن مؤمنی را به آنچه در آنان نيست متهم كند ، خداوند روز قيامت او را در گل خبال حبس می كند تا آنچه را گفته اثبات نمايد ، راوی می گويد : از حضرت پرسيدم : گل خبال چيست ؟ فرمود : چرك و خونی است كه از فرج زنان زناكار بيرون می آيد .

 

5 ـ دورويی

امام باقر (عليه السلا در رابطه با دورويی و نفاق می فرمايد :

 

« بِئْسَ العَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذَا وَجْهَيْنِ وَذَا لِسَانَيْنِ يُطْرِی أخَاهُ شَاهِداً وَيَأكُلُهُ غَائِباً إنْ أُعطِیَ حَسَدَهُ وَإنِ ابْتُلِیَ خَذَلَهُ ».

بد انسانی است ، انسان دو رو و دو زبان ، برادر دينی اش را در حضور خود زياد مدح می كند و در اين زمينه مبالغه می نمايد و در غياب باغيبت كردن از او چنان است كه گوشت بدن مرده او را می خورد ، اگر به برادرش عطا شود به او حسد ورزد و اگر گرفتار گردد از ياری اش دريغ كند .

 

و از امام صادق (عليه السلا روايت شده است :

 

« مَنْ لَقِیَ المُسْلِمِينَ بِوَجْهَيْنِ وِلِسَانَيْنِ جَاءَ يَوْمَ القِيَامَةِ وَلَهُ لِسَانَانِ مِنْ نَار ».

هر كس با دو چهره و دو زبان با مسلمانان برخورد كند ، روز قيامت بيايد در حالی كه برای او دو زبان از آتش است .

 

6 ـ تلافی بدی

اسلام از مردم می خواهد اگر از طرف خانواده خود يا اقوام يا دوستان مورد آزار و ستم گری و بدی قرار گرفتند ، اگر بنای تلافی دارند به بيش از آنچه بر آنان وارد شده برطرف مقابل وارد نكنند و گذشت و اصلاح در اين زمينه را بيش از تلافی بپسندد ،

 

 وَجَزاءُ سَيِّئَة سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللهَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ.

پاداش بدی  چون قتل و زخم زدن و اتلاف مال  مانند همان بدی است ; ولی هر كه بگذرد و   ميان خود و طرف مقابلش را  اصلاح نمايد . پاداشش بر عهده خداست ; يقيناً خدا ستمكاران را دوست ندارد .

 

اميرالمؤمنين علی (عليه السلا می فرمايد :

 

« ثَلاَثَةٌ لاَ يَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلاَثَة : شَرِيفٌ مِنْ وَضِيْع وَحَلِيمٌ مِنْ سَفِيْه وَمُؤمِنٌ مِنْ فَاجِر ».

سه كس نبايد از سه كس تلافی كند : شريف و بزرگوار از پست و فرومايه ، بردبار از سبك مغز و دريده ، مؤمن از بدكار .

 

7 ـ كينه و مشاجره

وجود مبارك رسول خدا (صلی الله عليه وآل فرمود :

 

« مَنْ كَثُرَ هَمُّهُ سَقِمَ بَدَنُهُ وَمَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَمَنْ لاَحَی الرِّجَالَ سَقَطَتْ مُرُوَّتُهُ وَذَهَبَتْ كَرَامَتُهُ . ثُمّ قَالَ رسول الله : لَمْ يَزَلْ جَبْرَئِيْلُ يَنْهَانِی عَن مُلاَحَاةِ الرِّجَالِ كَمَا يَنْهَانِی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ وَعِبَادَةِ الاْوْثَانِ ».

كسی كه فكرش به امور غصه ساز و غم آور بسيار مشغول است ، جسمش دچار بيماری شود و كسی كه بد اخلاق است خود را به رنج و سختی و عذاب می نشاند و كسی كه با مردم بگو مگوی دشمنانه داشته باشد ، جوانمردی اش نابود و كرامت و احترامش از ميان برود ، سپس فرمود : جبرئيل پيوسته مرا از بگو مگوی دشمنانه نهی می كرد چنانكه از شراب خواری و بت پرستی منع می نمود .

 

 

داروی دردها

حقيقتی كه به عنوان داروی بيماری های قلب و مايه صفا و جلای دل از جانب سالكان راه دين و عاشقان حقايق و فضائل و آراستگان به علم و عمل و معرفت و بصيرت پيشنهاد شده و بر همه دوستان است كه يكديگر را به آن سفارش كنند عبارتند از :

 

1 ـ تهی بودن درون از حرام

حرام مالی ، عنصری است كه از طريق ستم و تجاوز و كسب نامشروع مانند ربا ، كم فروشی ، دزدی ، غصب ، رشوه ، اختلاس ، تقلب ، حيله و . . . به دست می آيد ، يقيناً پرهيز از خوردن حرام زمينه ساز درمان دردهای باطنی و سبب صفا و جلای باطن آدمی است .

آيات قرآن و روايات به شدّت انسان را از نزديك شدن به مال حرام نهی می كنند و خوردنش را مايه فساد باطن و تاريكی قلب و نيز ظلمت قبر می دانند .

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل می فرمايد :

 

« رُبَّ أشْعَثَ أغْبَرَ مُشَرّد فِی الأسفَارِ مَطْعَمُهُ حَرَامٌ وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ وغَذّی بِالحَرَامِ يَرفَعُ يَدَيهِ فَيَقُولُ : يَا رَبِّ يَا رَبِّ فَأنّی يُسْتَجَابُ لِذلِكَ ؟ ! ».

چه بسا پريشانِ خاك آلود و در بدر در سفرها در حالی كه طعام و پوشاك و تغذيه اش حرام است ، دو دست به سوی خدا بر می دارد و يارب يارب می گويد ، نهايتاً با اين حرام ها كجا و چگونه دعايش مستجاب می گردد ؟ ! .

 

و نيز آن حضرت فرمود :

 

« مَنِ اشتَری ثَوباً بِعَشرَةِ دَراهِمَ وَفِی ثَمَنِهِ دِرهَمُ حَرَام لَمْ يَقبَلِ الله تَعالی صَلاتَهُ ماَدَامَ عَلَيْهِ مِنْهُ شَیء ».

كسی كه جامه ای را به ده درهم بخرد و درپولش درهمی از حرام باشد تا چيزی از آن حرام بر اوست خدا نمازش را نمی پذيرد .

 

و آن بزرگوار فرمود :

 

« كُلُّ لَحم نَبَتَ مِن حَرام فَالنّارُ أولی بِهِ ».

هر گوشتی كه از حرام روييده ، آتش به آن سزاوارتر است .

 

و از آن حضرت روايت شده :

 

« مَنْ لَمْ يُبَالِ مِن أينَ اكتَسَبَ المَال لَم يُبالِ اللهُ مِن أينَ أدخَلَهُ النّارَ ».

كسی كه باك نداشته باشد از چه مسيری كسب مال می كند ، خدا هم باك نخواهد داشت از كجا او را وارد دوزخ می نمايد .

 

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل فرمود :

 

« دِرهَمٌ مِن رِبا أشَدُّ مِن ثَلاثينَ زَنْيَةً فِی الإسلامِ ».

يك درهم ربا بدتر از سی زنا در اسلام است .

 

و نيز آن بزرگوار فرمود :

 

« مَن أصابَ مَالاً مِن مَأْثَم فَوَصَلَ بِهِ رَحِماً أو تَصَدَّقَ بِهِ أو أنفَقَهُ فِی سَبيلِ اللهِ جَمَعَ اللهُ لَهُ ذلِكَ جَميعاً ثُمّ قَذَفَهُ فِی النّار ».

كسی كه از راه حرام و معصيت به ثروتی دست يابد ، پس با آن صله رحم كند ، يا صدقه بدهد ، يا در راه خدا هزينه نمايد خدا همه آنها را برای او يك جا جمع كند سپس به آتش می اندازد .

 

امام صادق (عليه السلا از پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل روايت كرده كه آن حضرت فرمود :

« إن أخوَفَ مَا أخَافُ عَلی أُمَّتی مِن بَعدی ، هذِهِ المَكَاسِبُ الحَرَامُ والشَّهوَةُ الخَفِيَّةِ وَالرِّبا ».

ترسناك ترين چيزی كه پس از خود بر امتم می ترسم اين كسب های حرام و شهوت پنهان و رباست .

 

از امام صادق (عليه السلا روايت شده :

 

« إذَا اكتَسَبَ الرَّجُل مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ ثُمَّ حَجَّ فَلبّی نُودِیَ لاَ لَبّيكَ وَلاَ سَعدَيْكَ ».

هنگامی كه انسان ثروتی را از راه غير حلال به دست آورد سپس با آن به حج برود و تلبيه بگويد ، پاسخ می آيد : نه اجابت می شوی و نه خوشبخت ! !

 

و نيز آن حضرت فرمود :

 

« كَسْبُ الحَرام يَبِينُ فِی الذُّرّيَّةِ ».

آثار كسب حرام در نسل انسان آشكار می گردد !

 

و از امام موسی كاظم (عليه السلا نقل شده :

 

« إِنَّ الحَرَامَ لاَ يَنمی وَإِنْ نَمی لاَ يُبارَكُ لَهُ فِيه ، ومَا أنفَقَهُ لَم يُؤجَرْ عَلَيه وَمَا خَلَّفَهُ كَانَ زَادَهُ إلَی النَّارِ ».

حرام زياد نمی شود واگر زياد شود بركتی در او نخواهد بود و آنچه از حرام انفاق می گردد پاداشی ندارد و آنچه دارنده حرام بعد از خود به جا می گذارد توشه اش به سوی آتش دوزخ است .

 

در رابطه با حلال از حكيمان و عارفان روايت شده است :

عبد به حقيقت ايمان نمی رسد مگر در او چهار خصلت باشد :

الف ـ واجبات را هماهنگ با سنت پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل و اهل بيت (عليهم السلا انجام دهد .

ب ـ با ورع و پاكدامنی لقمه حلال تناول كند .

ج ـ در ظاهر و باطن از آنچه نهی شده بپرهيزد .

د ـ تا هنگام مرگ بر اين امور پايداری ورزد .

آن كه دوست دارد به نشانه های صديقين درآيد جز حلال نخورد و جز در مسير دين يا آنجا كه ضرورت دارد عمل نكند .

كسی كه چهل روز لقمه شُبهه ناك بخورد ، دلش تاريك می گردد  . واگذاشتن يك درهم از شُبهه نزد من از صد هزار درهم صدقه پرداختن محبوب تر است  .

شدت پرهيز و تقوای اهل خدا از حرام تا جايی بود كه در روايتی آمده : امام صادق (عليه السلا چند روزی در حبس حاكم بنی عباس بود ، زنی شايسته و صالحه به دست زندانبان قرص نانی برای حضرت فرستاد ، زندانبان گرده نانی را بر طبقی نهاد و نزد حضرت قرار داد ، امام از خوردن نان خودداری فرمود و عذرش از نخوردن نان اين بود كه نان بر طبق ستمكار حمل شده است  .

 

2 ـ گرسنگی و ميانه روی در غذا

از وجود مبارك پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل در فضيلت خالی بودن شكم از پرخوری و نهايتاً جوع و گرسنگی روايات مهمّ و نابی نقل شده است :

 

« جَاهِدُوا أنْفُسَكُم بِالْجُوعِ وَالعَطَشِ فَإنَّ الأجرَ فی ذلِكَ كأجرِ المُجاهِدِ فِی سَبيلِ اللهِ ، وإنّهُ لَيْسَ مِنْ عَمَل أحَبَّ إلی اللهِ تَعالی مِن الجُوعِ وَالعَطَشِ ».

به وسيله گرسنگی و تشنگی با نفوس خود جهاد كنيد زيرا پاداش در اين زمينه چون پاداش مجاهد در راه خداست و عملی نزد خدا محبوب تر از گرسنگی و تشنگی نيست .

« لا يَدخُلُ مَلَكُوتُ السَّماواتِ وَالأرْضِ قَلْبُ مَنْ مَلأ بَطنَهُ ».

قلب كسی كه شكمش از غذا پر است به ملكوت آسمان ها وارد نمی شود .

« وَقيلَ يارَسولَ اللهِ أیُّ النَّاسِ أفضَلُ ؟ قالَ : مَن قَلَّ طَعْمُهُ وَضَحِكُهُ وَرَضِیَ بِما يَسْتُر بِهِ عَورَتُهُ ».

به رسول خدا (صلی الله عليه وآل گفتند برترين مردم كيست ؟ فرمود : كسی كه خوراك و خنده اش اندك و به اموری كه عيبش را بپوشاند خوشنود و راضی است .

« إنّ اللهَ يُباهِی المَلائِكَةَ بِمَن قَلَّ طَعمُهُ فِی الدُّنيا يَقُول : انْظُروا إلی عَبْدِی ابْتَلَيْتُهُ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ فِی الدُّنيا فَتَرَكَهُما لاِجْلِی اشْهَدُوا يا مَلائِكَتِی ما مِنْ أكْلَة تَرَكَها لاِجلِی إلاّ أبْدَلْتُهُ بِها دَرَجات فِی الجَنَّةِ ».

بی ترديد خدا به فرشتگان نسبت به كسی كه خوراكش در دنيا اندك است ، مباهات می كند ، می فرمايد : به بنده ام بنگريد او را در دنيا به خوردنی و نوشيدنی مبتلا كردم ولی او به خاطر من هر دو را واگذاشته ، شاهد باشيد يك وعده از غذا را به خاطر من ترك نمی كند مگر اين كه آن را به سبب تركش تبديل به درجاتی در بهشت می كنم .

« لاتُمِيتُوا القُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ فَإنَّ الْقَلْبَ يَمُوتُ كالزَّرْعِ إذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الماءُ ».

دل ها را به فراوان خوردن و نوشيدن نميرانيد زيرا دلها مانند زراعت است ، هنگامی كه بيش از حد لازم آبيارری شود نابود می شود .

« الفِكرُ نِصفُ العِبادَةِ ، وَقِلَّةُ الطَّعامِ هِیَ العِبادَةُ ».

انديشيدن نيمی از عبادت است و كم خوری خود عبادت است .

 

4 ـ تهجّد و عبادت نيمه شب

نماز شب كه يازده ركعت است و زمان خواندن آن نيمه شب تا نزديك اذان صبح است ، از طرف حضرت حق بر انسان واجب نشده ولی اگر انسان به اراده و اختيار و خواست خود همراه با رغبت و شوق انجام می دهد از ارزش و فضيلتی برخوردار است كه جز خدا كسی نمی داند .

قرآن مجيد در اين زمينه می فرمايد :

 

تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّة أَعْيُن جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.

 ملازم بستر استراحت و خواب نيستند ، بلكه  پهلوهايشان از خوابگاه هايشان دور می شود در حالی كه همواره پروردگارشان را به علت بيم  از عذاب  و اميد  به رحمت و پاداش  می خوانند و از آنچه آنان را روزی داده ايم ، انفاق می كنند . * پس هيچ كس نمی داند چه چيزهايی كه مايه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی كه همواره انجام می داده اند ، برای آنان پنهان داشته اند .

وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِيَاماً.

و آنان كه شب را برای پروردگارشان با سجده و قيام به صبح می رسانند .

 

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل در رابطه با عبادت شبانه و تهجد برای خدا در رواياتی می فرمايد :

 

« رَكعَتَان يَركَعهُمَا العَبد فِی جَوفِ اللَّيلِ خَيرٌ لَهُ مِنَ الدُّنيَا وَمَا فِيهَا وَلَولاَ أنْ أشُقَّ عَلی أُمَّتِی لَفرضتُهُمَا عَلَيْهِمْ ».

دو ركعت نماز كه عبد در دل شب به جای آورد ، برای او از دنيا و آنچه در آن است بهتر است ، و اگر بر امتم سختی و مشقت نداشت ، آن دو ركعت را بر آنان واجب می كردم .

« عَلَيكُم بِقِيَامِ اللَّيلِ فَإنَّهُ دَأبُ الصَّالِحينَ قَبلَكُم وَإنَّ قِيامَ اللَّيلِ قُربَةٌ إلَی اللهِ تَعالی وَتَكفيرٌ لِلذُّنُوبِ وَمَطرَدَةٌ لِلدّاءِ عَنِ الجَسَدِ وَمَنهاةٌ عَنِ الإثمِ ».

شما را به عبادت و تهجد شبانه سفارش می كنم زيرا عبادت در نيمه شب ، روش شايستگان پيش از شماست و عبادت شبانه سبب قرب به خدای متعال و آمرزش گناهان و دور كننده بيماری از بدن و بازدارنده از گناه است .

 

در روايت است مردی زمان پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآل هنگامی كه مردم به خواب می رفتند ، به عبادت پروردگار بر می خواست ، نماز می خواند و قرآن تلاوت می كرد و می گفت : پروردگارا مرا از آتش دوزخ امان بده . كار او را به پيامبر (صلی الله عليه وآل خبر دادند ، حضرت فرمود چون به تهجد برخاست مرا خبر كنيد ، پس از خبر شدن به پشت ديوار خانه اش آمد و ناله او را شنيد ، چون به صبح رسيد به او فرمود : فلانی چرا از خدا درخواست بهشت نكردی ؟ گفت يا رسول الله من شايسته آن مقام نيستم ، و عملم به آنجا نمی رسد ، چيزی نگذشت كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلی الله عليه وآل گفت به فلانی خبر بده كه خدا او را از آتش امان داد و به بهشت وارد كرد  .

از امام صادق (عليه السلا در رابطه با عبادت شبانه روايت شده است :

 

« إنَّ مِن رَوْحِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاَثَةً : التَّهَجُّدَ باللَّيلِ ، وإفطَارَ الصَّائِمِ ، وَلِقَاءَ الإخوَانِ ».

از رحمت خدا سه چيز است : عبادت شبانه ، افطار دادن به روزه دار ، و ديدار با برادران دينی .

 

مردی به محضر امام صادق (عليه السلا آمد و نسبت به حاجتی به حضرت شكايت كرد و در شكايتش پافشاری نمود تا جايی كه نزديك بود از گرسنگی شكايت كند ، امام صادق (عليه السلا به او فرمود : نماز شب می خوانی ؟ گفت : آری ; حضرت رو به اصحابش كرد و فرمود : دروغ می گويد ، كسی كه گمان می كند نماز شب می خواند و در روز گرسنه می ماند ، خدای بزرگ معيشت روز را به سبب نماز شب ضامن شده است  .

 

5 ـ تضرع و زاری سحر

از اموری كه بسيار بسيار محبوب حق است ، تضرع و زاری به هنگام سحر است تا جايی كه خدای مهربان به آن فرمان داده :

 

ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً . . ..

پروردگارتان را از روی فروتنی و زاری و مخفيانه بخوانيد . . .

 

پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآل می فرمايد :

 

« إذَا أحَبَّ اللهُ تَعالی عَبْداً ابْتَلاَهُ حَتّی يَسْمَعَ تَضَرُّعَهُ »  .

هرگاه خدای بزرگ بنده ای را دوست بدارد ، او را مبتلا می كند تا جايی كه صدای زاری و ناله اش را بشنود .

 

در دعای چهل و هشتم « صحيفه سجاديه » آمده :

 

« وَلاَ يُنْجينِی مِنكَ إلاّ التَّضَرُّعِ إلَيكَ ».

مرا از عذاب و انتقام تو نجات نمی دهد مگر ناله و زاری به درگاهت .

 

به موسی (عليه السلا وحی شد :

 

« يا مُوسی كُن إذا دَعوتَنِی خَائِفاً مُشفِقاً وَجِلاً عَفِّرْ وَجْهَكَ لِی فِی التُّرَابِ واسجُد لِی بِمَكارِمِ بَدَنِكَ ، وَاقْنُت بَيْنَ يَدَیَّ فِی القِيَامِ وَناجِنِی حِينَ تُنَاجِينِی بِخَشيَة مِن قَلب وَجِل ».

ای موسی ! هرگاه مرا بخوانی ، بيمناك و دلسوزانه و با دلی پر از هراس مرا بخوان، صورتت را بر خاك بمال و با اعضای با ارزشت برای من سجده كن و در پيشگاه من به عبادت و طاعت برخيز و با من مناجات كن با خشيتی از قلب بيمناك .

 

و به عيسی (عليه السلا وحی شد :

 

« يَا عيسی ادْعُنِی دُعَاءَ الغَرِيقِ الحَزِينِ الَّذی لَيسَ لَهُ مُغيثٌ . . . يَا عِيسی أطِبْ لِی قَلبَكَ وأكثِر ذِكری فِی الخَلَواتِ واعلَم انَّ سُرورِی أن تُبَصبِصَ إلیَّ وَكُن فِی ذلِكَ حيّاً وَلاَ تَكُن مَيِّتاً واسمعنی منكَ صَوتاً حَزيناً ».

ای عيسی ! مرا بخوان خواندن غريق محزونی كه فرياد رسی ندارد ... ای عيسی ! قلبت را برای من خوار و ذليل كن و در خلوت ها از من بسيار ياد كن و بدان كه خوشحالی من در اين است كه متملقانه به سويم آيی و در اين امور زنده و با نشاط باش ، نه مرده و بی ميل ، صدای محزون و ناله و زاريت را به پيشگاه من آر .

 

از امام صادق (عليه السلا روايت شده :

 

« إنَّ الله عَزَّوَجَلَّ كَرِهَ إلحاحَ الناسِ بَعضِهِم علی بعض فِی المسألَةِ وأحَبَّ ذلِكَ لِنفسِهِ ، إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ أن يُسأَلَ وَيُطلَبَ مَا عِندَهُ ».

خداوند عزوجل پافشاری مردم را در در خواست و حاجت به يكديگر خوش ندارد ، ولی اين اصرار و پافشاری را در پيشگاه خود دوست دارد ، بی ترديد خدا خوش دارد كه از او بخواهند و آنچه را نزد اوست ، بطلبند .

 

دوای درد ما را يار داندبلی احوال دل ، دلدار داند

زچشمش پرس احوال دل ، آری *** غم بيمار را بيمار داند

وگر از چشم او خواهی ز دل پرس *** كه حال مست را هشيار داند

دوای درد عاشق درد باشد *** كه مرد عشق درمان عار داند

طبيب عاشقان هم عشق باشد *** كه رنج خستگان غم خوار داند

نوای زار ما بلبل شناسد *** كه حال زار را هم ، زار داند

نه هر دل عشق را درخورد باشد *** نه هر كس شيوه اين كار داند

ز خود بگذشته ای چون فيض بايد *** كه جز جانبازی اينجا عار داند

 

6 ـ همنشينی با شايستگان

ازبهترين داروهای بيماری های قلب و از برترين عناصر جلا و صفای دل رفاقت و همنشينی با صالحان و شايستگان است ، آنان كه با قرائت و تلاوت قرآن برای رشد و تربيت خود انس دارند ، آنان كه از هر حرامی می پرهيزند و كم خوری را شعار خود قرار داده اند ، آنان كه شب را به قيام و عبادت و تهجد و طاعت می گذرانند و از ناله و زاری در سحر لذت می برند.

آری ; اينان برای مس قلب ، كيميا هستند و برای بيماری های دل ، دارو و درمانند .

اينان كسانی هستند كه از معاشرت و رفاقت با آنان بركت و نعمت و هدايت و حركت و كرامت و نور پديد می آيد .

شما در جهان طبيعت حتماً به اين نكته توجه داريد كه حضرت حق ميان بدن انسان و همه نعمت های مادی رفاقت و هماهنگی ايجاد كرده ، هنگامی كه نعمت ها در بدن قرار می گيرند و با بدن همنشين می شوند ، سبب حفظ سلامت بدن و رشد و تربيت و تكامل و قدرت بدن می گردند و اگر چيزی چون خار سخت بيابان ، گياه زهردار ، غذای مسموم ، هوای آلوده و . . . با بدن همنشين شود بدن آزرده می شود ، سلامتش به خطر می افتد ، اعصاب بدن دچار خلل می گردد ، خون بدن آلوده می شود و هزار درد و مصيبت ديگر .

همنشين صالح هم مانند نعمت های هماهنگ شده با بدن وقتی كنار انسان قرار گيرد ، عقل و انديشه رشد می كند ، معنويت انسان رو به كال می رود ، ايمان آدمی محكم تر می شود ، اخلاق و رفتار ملكوتی می گردد ، منش و روش در گردونه صدق و درستی قرار می گيرد و نهايتاً انسان از بركت همنشين صالح ، صالح می شود و تبديل به عبدی مورد رضايت و خوشنودی حق می گردد .

پيش از پيروزی انقلاب اسلامی ايران در سال ( 1356 ـ 1357 كه اوج تظاهرات خيابانی و درگيری مردم با حكومت طاغوت بود ، يكی از پاسبان های محل ما زياد به مردم حمله می كرد و آنان را با وسائلی كه در اختيار داشت كتك می زد و مورد ضرب و شتم قرار می داد و به رهبری انقلاب و كارگردانان تظاهرات ناسزا می گفت .

پس از پيروزی انقلاب از جمله كسانی كه دستگير شد و در زندان انقلابيون گرفتار آمد ، همان پاسبان بود ، او مدتی در زندان به سر برد و سپس با عفو اسلامی آزاد شد و با رأفت اسلامی به محل كار خود بازگشت تا بقيه دوران خدمتش راكامل كند .

در مأموريت های پس از انقلاب با جوانانی پاك و شايسته برخورد كرد ، و همنشينی با آنان در او مؤثر افتاد ، از گذشته اش توبه كرد و به اسلام و ياران اسلام علاقه مند شد ، با شروع جنگ تحميلی عراق بر ضد اسلام به عشق دفاع از دين و كشور به جبهه رفت و جانانه با دشمن جنگيد و عاشقانه به شرف شهادت و جان باختن در راه خدا نائل شد !

دوستان و معاشران شايسته نه فقط در دنيا سبب ظهور بركت و رحمت و هدايت و نورند بلكه در آخرت هم ، كشاننده انسان به سوی بهشت و رضوان الهی هستند .

ابن عباس كه در تفسير قرآن از بهترين شاگردان اميرالمؤمنين علی (عليه السلا است ، در تفسير آيه شريفه :

 

 يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاس بِإِمَامِهِمْ . . ..

 ياد كن  روزی را كه هر گروهی از مردم را با پيشوايشان می خوانيم . . .

 

می گويد : چون قيامت شود خدای عزوجل امامان هدايت و چراغ های پر فروغ ضد ظلمت و نشانه های تقوا و پرهيزكاری ، اميرالمؤمنين و حسن و حسين (عليهم السلا را می طلبد سپس به آنان می گويد : شما و پيروانتان از صراط عبور كنيد و بدون حساب وارد بهشت شويد سپس پيشوايان فسق و فجور را ـ كه به خدا سوگند يكی از آنان يزيد است ـ می خواند و می گويد : دست پيروانت را بگير و بدون حساب در دوزخ آتش جهنم درآی .

 

جدائی سبب قبولی توبه

از برنامه های بسيار عالی و مفيد اسلام پيكار و جهاد با دشمنان خداست كه برای حفظ و پايداری دين و دفاع از ملك و ملت و جانبداری از كودكان و زنان و مردان مستضعف بر كسانی كه واجد شرايط هستند ، واجب است .

خدای مهربان پيكار كنندگان با دشمنان را نسبت به آنان كه از پيكار سستی میورزند با پاداش عظيم برتری داده است .

 

 . . . فَضَّلَ اللهُ الُْمجَاهِدِينَ عَلَی الْقَاعِدِينَ أَجْرَاً عَظِيماً .

... و جهادكنندگان را بر خانه نشينانِ بی عُذر به پاداشی بزرگ برتری داده است .

 

اميرالمؤمنين علی (عليه السلا در لحظات پايانی عمرش به خاطر عظمت جهاد و سودی كه در دنيا و آخرت برای مجاهدان دارد به فرزندانش و به همه مؤمنان تا قيامت وصيت كرده :

 

« الله الله فِی الجهادِ بِأموالِكُمْ وَأنفُسكُمْ وألسِنَتَكُم ».

خدا را خدا را در جهاد به اموال و جان ها و زبان هايتان .

 

با توجه به اين حكم واجب حق و اين برنامه عظيم اسلامی ، مؤمنان به سرپرستی و رهبری پيامبر بزرگ (صلی الله عليه وآل به جانب تبوك برای پيكار با دشمنان دين و مردم رهسپار شدند . گروهی از منافقين و سه نفر انسان مؤمن به نام كعب بن مالك و مرارة بن ربيع و هلال بن اميه از همراه شدن با پيامبر (صلی الله عليه وآل و رفتن به سوی جبهه حق عليه باطل امتناع ورزيدند .

داستان تخلف اين سه مؤمن را از زبان يكی از آنان يعنی كعب بن مالك بشنويد :

من در زمانی كه پيامبر خدا (صلی الله عليه وآل به سوی تبوك حركت كرد ، از قدرت و قوتی بالا كه از شرايط حضور در جهاد بود برخوردار بودم ، مخارج خانه و هزينه جنگ مناسب با زندگی ام برايم فراهم بود ، پيش خود می گفتم فردا به سوی تبوك می روم ، پس فردا حركت می كنم ولی به تدريج سستی به خرج دادم و در مدينه ماندم و خود را با دست خود از فيض عظيم جهاد محروم كردم .

در همان ايام هلال بن اميه و مرارة بن ربيع را كه هر دو مانند من از رفتن به جنگ خودداری كرده ، از پيامبر تخلف داشتند ، ملاقات نمودم ، هر سه با هم هر صبح به بازار می رفتيم و كاری هم در امور خريد و فروش انجام نمی داديم ولی با يكديگر وعده می گذاشتيم كه به سوی جنگ برويم ولی به وعده وفا نمی كرديم .

زمان را به امروز و فردا گذرانديم تا آمدن پيامبر (صلی الله عليه وآل را به مدينه خبر شديم در حالی كه از كرده خود پشيمان بوديم .

به استقبال رسول خدا (صلی الله عليه وآل رفتيم ، بازگشتش را همراه با سلامت تهنيت گفتيم و بر حضرتش سلام داديم ، نه اين كه پاسخ سلام ما را نداد بلكه از ما روی برگردانيد ، به برادران مجاهدمان سلام داديم ، آنان هم به پيروی از پيامبر (صلی الله عليه وآل به ما جواب سلام ندادند !

اين خبر به خانواده ما سه نفر رسيد ، آنان هم با ما قطع رابطه كرده ، از سخن گفتن با ما امتناع نمودند !

به مسجد رفتيم كسی به ما سلام نكرد و سخن نگفت ، زنان و همسرانمان به محضر رسول خدا (صلی الله عليه وآل آمدند و گفتند : شنيده ايم به شوهران ما غضب كرده ، بر آنان خشم گرفته ای آيا از آنان جدا شده ، كناره گيری كنيم ؟ حضرت فرمود : جدا نشويد ولی آنان را به خود راه ندهيد .

ما هنگامی كه ورود چنين حادثه ای را به زندگی خود ديديم و بلای مبارزه منفی را با همه وجود احساس كرديم ، به خود گفتيم : مدينه جای زندگی ما نيست ، پيامبر (صلی الله عليه وآل و مؤمنان و اهل و عيالمان با ما سخن نمی گويند و رابطه خود را با ما بريده اند ، هر سه به جانب اين كوهی كه مشرف به مدينه است برويم و در آنجا بمانيم تا جايی كه يا خدا توبه ما را بپذيرد يا بميريم !

هر سه به سوی آن كوه رفتند ، پيوسته روزه بودند ، خانواده آنان برايشان غذا می آوردند و در كناری قرار می دادند و بدون اين كه با آنان سخن گويند روی از آنان بر می تافتند ، مدتی طولانی به اين حال بودند ، شب و روز گريه می كردند و از خدا درخواست آمرزش می نمودند ولی از پذيرش توبه آنان ، خبری به ميان نمی آمد .

كعب به دو دوستش كه مشوق تخلف از جنگ بودند گفت : خدا و پيامبرش (صلی الله عليه وآل و برادران مؤمن ما و اهل و عيالمان بر ما خشم گرفته اند و با ما سخن نمی گويند ، علت اين كه توبه ما پذيرفته نيست اين است كه ما بر يكديگر چون خدا و پيامبر و مؤمنان خشم نگرفته ايم .

بر اين اساس در نيمه شب از يكديگر جدا شدند و سوگند خوردند كه با يكديگر سخن نگويند مگر اين كه توبه آنان پذيرفته شود يا بميرند ، سه شبانه روز به اين حال به سر بردند ، شب سوم كه رسول خدا (صلی الله عليه وآل در خانه ام سلمه بود اين آيه نازل شد  :

 

 وَعَلَی الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الاَْرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لاَمَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ .

و   نيز رحمتش  شامل حال آن سه نفری  بود  كه  با بهانه تراشیِ واهی از شركت در جنگ  بازمانده بودند  و همه مسلمانان به دستور پيامبر با آنان قطع رابطه كردند  تا جايی كه زمين با همه وسعت و فراخی اش بر آنان تنگ شد و   از شدت غصه ، اندوه و عذاب وجدان  دل هايشان هم در تنگی و مضيقه قرار گرفت ، و دانستند كه هيچ پناهگاهی از خدا جز به سوی او نيست ; پس خدا به رحمتش بر آنان توجه كرد تا توبه كنند ; زيرا خدا بسيار توبه پذير و مهربان است .







گزارش خطا  

^