فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سخن ناشر

سخن پيرامون حقيقتی سرنوشت ساز در دوران حيات انسان است كه توجه به آن باعث سعادت دنيا و آخرت و بی تفاوت بودن نسبت به آن خسران حقيقی را به دنبال خواهد داشت .

مسئله ای كه تمام انسانها نيازمند به آن می باشند و آگاهانه يا ناآگاهانه در لحظه لحظه زندگی خود با آن در ارتباطند .

رفاقت و معاشرت و همنشينی ، نياز پير و جوان و خُرد و كلان يك جامعه می باشد كه سوق دادن آن به حقايق الهی و ارتباطات صحيح و سالم ، آبادی و امنيت جسمی و روحی و مادی و معنوی را در پی خواهد داشت و سرچشمه گرفتن آن از شهوات و ماديات و غرايز ناپاك ، آلودگی و ناپاكی و فساد و گرفتار شدن در دام شيطان صفتان و نارفيقان را به ارمغان خواهد آورد .

دنيای بحران زده و جدا شده از زيبايی های حقيقی عالم آفرينش و بدون امنيت امروز اين حقيقت را به خوبی درك می كند ـ اگر چه به خاطر مصالح دنيايی زبان به اين حقيقت نخواهد گشود ـ كه تنها راه رسيدن به امنيت كامل و جلوگيری از فساد و فحشا و منكرات ، درك معارف حقيقی الهی می باشد كه دارويی است بر دردهای متعدد جامعه بشری و مرهمی است بر زخمهای متعفن ملل مختلف ، كه رسيدن به آن در سايه معاشرت و همنشينی با شخصيتهايی كه با اتصال به منبع كمالات، يا به درجه امام و مقتدا و پيشوا و پيامبران امت رسيده اند و يا بندگان صالح و اوليای الهی هستند كه پای را فراتر از حدود و ثغور الهی نگذارده و مطيع دستورات و اوامر الهی می باشند .

اين نوشتار كه از قلم انديشمند فرزانه و عالم محقق استاد حسين انصاريان ـ مد ظله العالی ـ تراوش نموده است به بررسی ابعاد مختلف اين مسئله پرداخته و جايگاه ويژه آن را در نظام خلقت و حيات انسان بررسی نموده همنشينان پاك و ناپاك و الگوهای والای معاشرت را معرفی نموده و مسئوليت عظيم مربيان را بيان ساخته و از زوايای مختلف با تحقيقی جامع به بحث و بررسی پيرامون مسئله معاشرت می پردازد .

اميد است اين اثر برای اهل تحقيق دری برای ورود به گنجينه های معارف الهی و اخلاق عملی و برای عموم سفره ای پر بار جهت جامه عمل پوشاندن به دستورات انسان ساز ائمه اطهار (عليهم السلام) پيرامون اين حقيقت بسيار مهم باشد .

مركز علمی تحقيقاتی دارالعرفان

واحد تحقيقات

 

پيش گفتار

مسأله جذب و انجذاب و اثرگذاری و اثرپذيری ، حقيقتی است كه تقريباً در همه عرصه گاه هستی و در ميان تمام موجودات و كلّ ذرات ، حاكم است .

اگر اين واقعيت در نظام هستی جريان نداشت ، هيچ تركيبی صورت نمی گرفت و درصد بالايی از آثار ومنافع كه فعلاً از موجودات جهان طلوع می كند به وجود نمی آمد .

خورشيد با انرژی خود بر زمين اثر می گذارد و زمين با اثرپذيری از انرژی خورشيدی همراه با عوامل ديگر ، انواعی از درختان ، حبوبات ، دانه های نباتی ، گل ها ، معدن ها و اشيای قيمتی و . . . را از خود بروز می دهد .

اگر در ذات خاك نيروی اثرپذيری نبود ، خبری و اثری از اين همه موجودات متنوع و رنگارنگ وجود نداشت .

غذاها ، داروها ، انواع پوشاك ها ، آب و هوا ، سرما و گرما ; دارای آثار مختلفی هستند كه موجودات زنده پذيرای آن آثار هستند و آن آثار را با وجود خود تركيب می كنند و از اين راه در مسير رشد و كمال مادی قرار گرفته ، به حيات خود ادامه می دهند .

در ميان موجودات هستی ، انسان از اثرگذاری و اثرپذيری فوق العاده ای برخوردار است تا جايی كه سعادت يا شقاوت ابدی خود را از همين ناحيه تأمين می كند !

انسانی كه آثار مثبت و حقايق تربيتی و هدايتی و علمی را از خود به ديگری انتقال می دهد و از اين طريق بر غير خود اثر می گذارد ، يقيناً در برابر اين خدمت عظيم ، سعادت خود را در دنيا و آخرت تضمين می كند و انسانی كه از چنين منبع فيضی اثر می پذيرد و به واقعيات تربيتی و هدايتی و علمی آراسته می شود ، بی ترديد خوشبختی دنيا و آخرت خود را تأمين می نمايد .

معاشرت ، رفاقت ، انس و همنشينی از جمله واقعياتی است كه در اثرگذاری و اثرپذيری بسيار نيرومند و قوی و در مرتبه ای است كه كمتر چيزی در حيات انسانی به اين مرتبه می رسد .

مسأله معاشرت و رفاقت اگر به صورت مثبت و بجا و همراه رعايت شرايط لازم صورت بگيرد ، بی ترديد تأمين كننده سعادت ابدی است ، و اگر به شكل منفی و بيجا و بدون رعايت شرايط صورت پذيرد ، بدون شك سبب تيره بختی دائمی است .

انسان كه با تمام وجود از أنس با ديگران و معاشرت و رفاقت لذت می برد ، اگر با افرادی مثبت ، شايسته ، صالح ، آراسته به حسنات ، موقّر ، متين وبصير و آگاه طرح رفاقت و همنشينی اندازد ، از آثار مثبت آن رفيق اثر می پذيرد و او هم چون وی ـ و گاهی برتر و بالاتر ـ می شود و اگر با افرادی منفی و ناشايست و بدكار و آلوده به رذائل و بی ادب و جاهل وناآگاه طرح معاشرت ريزد ، از آثار منفی آن رفيق اثر می گيرد و او هم چون وی ـ و گاهی بدتر و پست تر ـ می گردد .

اسلام به دليل اثرگذاری و اثرپذيری بسيار شديد معاشرت و رفاقت ، پرونده ويژه ای در قرآن و روايات برای آن باز كرده و به آثار مثبت و منفی اين حقيقت اشاره نموده ، جامعه را به سوی معاشرت مثبت و سازنده هدايت كرده و از معاشرت منفی و مخرّب بازداشته ومعاشرت صحيح و دوستی با پاكان را سبب آبادی دنيا و آخرت شمرده و همنشينی و معاشرت غلط و نادرست و رفاقت با ناپاكان و بی ادبان و حيوان صفتان را علت خرابی دنيا و آخرت قلمداد نموده است .

نوشتاری كه پيش رو داريد مباحثی است كه اينجانب درباره معاشرت از ديدگاه اسلام به توفيق و لطف حضرت حق براساس آيات قرآن و روايات ، به رشته تحرير درآورده ام و تا جايی كه امكان داشته به همه جوانب اين حقيقت سترگ پرداخته ام و از باب ضرورت و به خاطر اهميت و آثار مثبت ، به تناسب مباحث به امور ديگری اشاره نموده ام كه در اين دفتر آمده است .

 

15/4/1383

فقير حسين انصاريان

 

اسلام آيين كامل

اسلام آيين جاويد و كامل

اسلام كه مجموعه ای از باورهای صحيح و كردارهای پسنديده و اخلاق حسنه و احكام استوار و اوامر و نواهی است ، از ابتدای آفرينش ، دين خدا بوده و تا پايان خلقت نيز دين خدا خواهد بود .

قواعد و قوانين اين دين در هر عصری به تناسب نيازهای انسان به وسيله وحی به قلب مبارك پيامبران تجلّی كرده و آن بزرگواران برای هدايت مردم ارائه می كردند .

دين ، در عصر رسالت پيامبر (صلی الله عليه وآله) در غدير خم ، هنگامی كه اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) به امارت مؤمنان و ولايت مردمان و رهبری و حكومت برگزيده شده از نظر ارائه قوانين و بيان حلال و حرام وتبيين حقايق ، به قلّه كمال رسيد و مردم را تا صبح قيامت از نياز به پيامبری ديگر و كتابی غير قرآن و آيينی جز اسلام بی نياز ساخت و آنان را در كنار حقيقتی قرار داد و به واقعيتی هدايت كرد كه تا قيامت می تواند پاسخ گوی هر نوع احتياج آنان به قوانين مادی و معنوی باشد .

 

 الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً (1) .

امروز  با نصبِ علی بن ابی طالب به ولايت ، امامت ، حكومت و فرمانروايی بر امت  دينتان را برای شما كامل ، و نعمتم را بر شما تمام كردم ، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم .

امام باقر (عليه السلام) می فرمايد :

 

« وَكَانَتِ الفَريضَةُ تَنْزلُ بَعدَ الفَريضَةِ الأُخْری وَكَانَتِ الوَلايَةُ آخِرَ الفَرائِضِ فَأَنْزَلَ اللهُ عَزّوَجَلَّ :  الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِی . . . (2) »(3) .

و  در طول بعثت پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله)  واجبی پس از واجبی ديگر نازل می شد و ولايت و رهبری امّت آخرين واجب الهی بود كه  بعد از نزول اين واجب  خداوند آيه : امروز  با نصبِ علی بن ابی طالب به ولايت ، امامت ، حكومت و فرمانروايی بر امت  دينتان را برای شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم . . . را نازل كرد .

امام صادق (عليه السلام) در روايتی می فرمايد :

 

جبرئيل خدمت پيامبر (صلی الله عليه وآله) آمد و گفت : ای محمد ! خدايت سلام می فرستد و به تو می گويد : به امتّت بگو : امروز دينتان را به ولايت و رهبری علی بن ابی طالب كامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را برای شما به عنوان دين پسنديدم و پس از اين ، واجبی را نازل نمی كنم ، پيش از اين نماز و زكات و روزه و حج را به عنوان واجب نازل كردم و ولايت و رهبری واجب پنجم و نهايی است و آن چهار واجب را جز با پايبندی به ولايت و رهبری علی بن ابی طالب نمی پذيرم(4) .

 

تذكّر اين حقيقت لازم است كه همه فرموده های پيامبر (صلی الله عليه وآله)و امامان (عليهم السلام) كه به عنوان روايت و حديث در كتاب های با ارزش و معتبر از طريق راويان مورد اعتماد نقل شده تفسير و توضيحی بر واجبات الهی و آيات قرآنی است كه به تناسب زمان و نيازمندی های انسان از آن منابع علم و دانش و خاندان بصيرت و بينش ، صادر شده است .

اسلام كه به معنای عقايد حقه و اخلاق حسنه و كردار پسنديده است و باطن و جانش به معنای تسليم بی چون و چرای انسان نسبت به همه اوامر و خواسته های خداست ، هنگامی كه به صورت اعتقاد و باور و اخلاق و عمل در همه جوانب حيات مادی و معنوی انسان تجلی كند ، انسان را در دايره مسلمانی به معنای حقيقی اش قرار می دهد و به سبب آن سعادت دنيا و آخرت آدمی تأمين می گردد .

حالت بسيار پر ارزش تسليم در برابر همه خواسته های حق ، حالتی است كه همه پيامبران و اوليای الهی از حضرت حق در كمال تضرع و زاری درخواست داشتند .

ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) پس از ساختن كعبه دست به دعا برداشته ، به محضر دوست عرضه داشتند :

 

 رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ . . . (5) .

پروردگارا ! ما را  با همه وجود  تسليم خود قرار ده ، و نيز از دودمان ما امتی كه تسليم تو باشند پديد آر . . .

يعقوب (عليه السلام) به هنگام وصيت به همه فرزندانش خطاب كرد :

 

 . . . فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ (6) .

 . . . پس شما بايد جز در حالی كه مسلمان باشيد ، نميريد .

يوسف بزرگوار (عليه السلام) از حضرت رب الأرباب چنين درخواست كرد :

 

  . . . تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِينَ (7) .

 . . . در حالی كه تسليم  فرمان های تو  باشم جانم را بگير ، و به شايستگان مُلحقم كن .

 

فقط اسلام مورد پذيرش خداست

تنها فرهنگی كه می تواند انسان را در همه زمينه های مادی و معنوی رشد عادلانه دهد و بنای انسانيت او را بسازد و از وی منبعی از كمالات و بركات و منافع به وجود آورد ، اسلام است .

اسلام كه حالت تسليم در برابر خدا و به اجرا گذاردن فرمان های حق است ، حيات و زندگی انسان را در دنيا تبديل به حيات طيّبه و در آخرت تبديل به « عيشة راضيه » می كند و چون هيچ فرهنگی از نظر سازندگی قدرت و جامعيت اسلام را ندارد ، حضرت حق اسلام را به عنوان دين و آيين برای انسان قرار داده و غير فرهنگ اسلام را مردود دانسته است .

خدای مهربان همان گونه كه در دنيا اسلام را برای انسان دين مورد پسند خود پذيرفته ، در قيامت هم جز آن را از بندگانش نخواهد پذيرفت .

خداوند متعال نسبت به فرهنگ مورد پسند خود در دنيا می فرمايد :

 

 . . . رَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً (8) .

 . . . اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم .

و نسبت به عنايتش به اسلام در قيامت می فرمايد :

 

 وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (9) .

و هركه جز اسلام ، دينی طلب كند ، هرگز از او پذيرفته نمی شود و او در آخرت از زيانكاران است .

 

 

اسلام آيينی جهان شمول

اين فرهنگ پاك كه در معنی ، عبارت از تسليم و در ظاهر ، عبارت از اجرای دستورات حق است ، نه تنها ويژه انسان بلكه در مرحله تكوينی اش شامل همه موجودات عرصه گاه هستی است .

قرآن مجيد در اين زمينه می فرمايد :

 

 وَللهَ يَسْجُدُ مَا فِی السَّمواتِ وَمَا فِی الاَْرْضِ مِن دَابَّة وَالْمَلاَئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ (10) .

و آنچه در آسمان ها و زمين از جنبندگان و فرشتگان وجود دارد ، فقط برای خدا سجده می كنند و تكبّر و سركشی نمیورزند .

 

و در آيه ديگر می فرمايد :

 وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ (11) .

و گياه و درخت همواره  برای او  سجده می كنند .

 

در هر صورت ، اسلام در مرحله تكوين ، دين همه موجودات و در مرحله تشريع ، فرهنگ مورد پسند خدا برای انسان هاست .

نظام متقن و استواری كه بر هستی و موجوداتش حاكم است ، محصول اسلام تكوينی است .

انسان هم اگر بخواهد هماهنگ با همه موجودات ، از نظام متقن و استوار بهره مند شود ، بايد تسليم اسلام تشريعی ـ كه در قرآن و سنت پيامبر (صلی الله عليه وآله)و روايات اهل بيت (عليهم السلام) متجلی است ـ شود و به همه نيازهای مادی و معنوی اش در سايه ايمان به اسلام و عمل به قوانين آن پاسخ دهد و از اين راه ، خير دنيا و آخرت و سعادت ابدی خود را تأمين كند .

 

توجه اسلام به مسأله معاشرت

اسلام ، حاوی مسائل عبادی ، فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سياسی ، عرفانی ، عقلی و علمی است ، به همين خاطر قرآن مجيد آن را به عنوان دين كامل قلمداد كرده است و بر اساس همين كمال و جامعيت است كه به مسأله معاشرت كه مورد نياز همه انسان هاست توجه ويژه دارد و در تبيين كيفيت صحيح معاشرت ، چه معاشرت معنوی و باطنی با انبيا و امامان و اولياء حق در صورت غايب بودنشان از مردم و چه معاشرت با زن و فرزند و پدر و مادر و اقوام و خويشان و ديگر مردم بهترين و برترين راهنمائی و هدايت را نموده و قوانينی را وضع كرده است كه اگر مردم در همه زمينه های معاشرت پای بند به آن قوانين باشند همای سعادت و خوشبختی را در اين مرحله ظريف و عاطفی در آغوش خواهند گرفت و بر سفره نعمت معاشرت صحيح و رفاقت استوار خواهند نشست و از اين طريق به تأمين برخی امور مادی و معنوی خود و يا طرف مقابل خود موفق خواهند شد .

جايگاه معاشرت

معاشرت ، هماهنگی با نظام خلقت

در هر صورت تمام موجودات جهان هستی بايكديگر رفاقت و هماهنگی معجزه آسايی دارند و همبستگی آنان به شكلی است كه همه نظام هستی را در ديده اهل معرفت يك واحد نشان می دهد و گويا همه موجودات اين پهن دشت با عظمت با زبان حال از همه انسان ها دعوت می كنند كه :

بياييد در زندگی خود ، اصل و اساس را بر پايه رفاقت و دوستی و همبستگی و هماهنگی مثبت قرار دهيد و هر يك در همه زمينه های مادی و معنوی و اخلاقی و انسانی مكمل يكديگر باشيد و برای هم غم خواری نموده و خلأهای زندگی يكديگر را به صورتی كه شايسته است پر كنيد و با توجه به ايمان به خدا و قيامت و آگاهی از مقررات حيات بخش اسلام به ويژه در بخش معاشرت و رفاقت با هم زندگی كنيد تا دنيا و آخرت همه شما آباد گردد و همای سعادت و خوشبختی را برای ابد در آغوش بگيريد و در سايه اين گونه معاشرت و همنشينی فضايی از امن و امنيت و عشق و محبت و كرامت و شرافت بسازيد .

اين هماهنگی و رفاقت ميان موجودات با يكديگر چه ثمرات عظيمی برای هستی و به ويژه برای انسان به بار می آورد . ای كاش انسان ها هم رابطه صحيح با يكديگر و با رفاقت و همنشينی درست با هم به تبادل ارزش ها در زندگی يكديگر بر می خاستند تا فضای حيات ، به فضايی بهشت مانند تغيير يابد و تا همه از يكديگر بهره های انسانی و اخلاقی ببرند ، البته اين گونه رفاقت و هماهنگی جز با تكيه بر مايه ايمان به خدا و قيامت و اجرای برنامه های با ارزش دينی و اقتدای به پيامبران (عليهم السلام)و قرآن و امامان (عليهم السلام) تحقق نمی يابد .

ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارندتا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبری

 

همبستگی و رفاقت موجودات

توضيح و تفسير اين حقيقت كه نسبت به همه موجودات فراگير باشد نياز به كتابی به گستردگی پهن دشت خلقت و آفرينش دارد ، لذا در اين زمينه چاره ای جز اشاره به مواردی خاص و بيان مشتی كه نمونه ای از خروار است ، نيست .

اگر ميان موجودات عالم ، آفريننده دانا و توانا و خالق مهربان و حكيم ، هماهنگی و رفاقت وهمبستگی ايجاد نمی كرد يقيناً خيمه حيات به اين صورت بر پا نبود و نظام هستی به اين شكل زيبا و منظم رخ نشان نمی داد .

همه موجودات هستی با يكديگر ارتباط وجودی دارند ، به اين معنا كه وجود هر يك به وجود ديگری بستگی دارد و به عبارت ديگر وجود هر كدام مكمل وجود ديگری است .

گويی تمام موجودات اين جهان اجزا و سلول های يك پيكر هستند و ارتباط حياتی در ميان آنها برقرار است ، به طوری كه اگر نقص كوچكی در اين جهان رخ دهد و موجودی از ميان برود ، موجودات ديگر در خطر نابودی قرار خواهند گرفت .

اينك نمونه كوچكی از همبستگی موجودات جهان :

 

پرهای پرندگان و حيات انسان

اگر پرهای پرندگان نابود شود ، انسان و حيوان زنده نخواهد ماند ، اگر باور نداريد توجه كنيد :

پر ، پوششی است كه تن پرنده را از گرما و سرما محفوظ می دارد و برای پرواز آنها عامل مؤثری است . اگر پرندگان پر نداشته باشند در برابر گرما و سرما مقاومت ندارند و به زودی همگی تلف شده و از ميان می روند آنگاه چه خواهد شد ؟

حشرات ـ كه خوراك پرندگان بيشتر از وجود آنهاست ـ افزوده می شوند چون بزرگ ترين مصرف كننده آنها از ميان رفته است ، حشرات كه افزوده شدند پيوسته در تزايد خواهند بود و پراكنده می شوند ، زراعت ها را می خورند ، مرغزارها و مراتع را نابود می كنند ، سبزی ها و درخت ها از بين می رود ، چرندگان و گياه خواران بر اثر بی غذايی می ميرند ، پس از نابودی گياه خواران ; نوبت به گوشت خواران می رسد ، آنها هم از ميان خواهند رفت ، زمين خالی می ماند و جنبنده ای در آن نمی جنبد و ذی حياتی در آن يافت نخواهد شد و نيز ازدياد حشرات موجب ازدياد ميكرب ها می گردد ، ميكرب ها كه افزايش يافتند انسان ها و حيوان ها و گياهان را نابود می كنند .

 

آب و حرارت

آب های روی زمين بر اثر حرارت خورشيد بخار می شود ، بخار بالا می رود و به طبقات سرد سير می رسد ، ابر می شود ، ابر هم باران می شود ، همه می دانند اگر باران بر زمين نبارد چه می شود !

آيا اين را هم می دانند كه اگر حرارت خورشيد به اندازه كافی به آب های روی زمين نرسد بارانی نخواهد بود ؟ اگر آب ها به گونه ای بودند كه برای تبخير احتياج به حرارت شديدتری داشتند بارانی نبود . اگر بخاری كه بالا می رود نتواند خود را به طبقات سرد برساند بارانی نمی بارد ، اگر بخاری كه به طبقات سرد می رسيد به گونه ای بود كه بسته نمی شد ابر نمی گرديد و بارانی نبود ، اگر ابرها ناقص می ماندند و نمی رسيدند بارانی نبود ، اگر جاذبه زمين قطره های باران را جذب نمی كرد و به سوی خود نمی كشيد بارانی نبود و اگر صدها علل ديگر كه در وجود باران دخيل هستند نمی بودند بارانی نبود .

باد و باران

می دانيد كه باد در زندگی جانداران و گياهان چقدر ارزش دارد ؟ می دانيد چه نظم فوق العاده ای در وزش باد در جهان است ؟

باران را باد درست می كند ، اگر بادی نبود بارانی نبود ، دانشمندان طبيعی می گويند : ابر پديده ای است الكتريكی ، پيده ای الكتريكی اگر از يك نوع باشند يكديگر را دفع می كنند و اگر از دو نوع باشند همدگر را جذب می كنند .

از خاصيت های باد آن است كه در ميان دو نوع پديده الكتريكی جمع می كند، در نتيجه تجاذب حاصل می شود و اتحاد الكتريكی تحقق پيدا می كند ، باران نتيجه آن اتحاد است ، پس تنها عامل مؤثر در ازدواج دو پديده الكتريكی كه فرزندی از آن به نام باران پديد می آيد ، باد است .

اگر بادهای موسمی كه از سوی اقيانوس می آيد و در مناطق گرمسيری میوزد نمی بود ، زندگی از شدت گرما در آن جاها بسيار دشوار می شد ، باد شدت گرما را می شكند و آن مناطق را برای زندگی انسان آماده می سازد ، يكی از آن مناطق ، هندوستان است كه بر حسب منطقه ، گرمسير است ولی باد آنجا را قابل زيست ساخته است .

بادهای دريايی و زمينی كه شبانه روز در كرانه های مناطق حاره میوزد ، زندگی را در بندرهای آنجا ممكن گردانيده است .

بادهای گرمی از مناطق حارّه به سوی مناطق سردسير روانه می شود و از سردی آنجا می كاهد مانند « گلف استريم » برای انگلستان و « گلف ورد » برای ژاپن .

شدت گرمای زير خط استوا بر اهل دانش روشن است و نيز آنها می دانند كه گرمای استوايی به حسب طبع بالا می رود ، در مقابل از قطب شمال و جنوب هواهای سردی به طور مايل به سوی مناطق استوايی روان است كه آنجا را قابل زيست است .

باد وضع باران مناطق را تغيير می دهد ، در اندونزی و مانند آن ، فصل باران را تابستان قرار داده است ، در لبنان فصل باران زمستان است .

در بعضی مناطق كه شايد بخش « دراچيلنگ » هند از آنها باشد ، فصل باران تمام سال است ، مقدار باران در دارچيلنگ به يازده متر در سال می رسد ! اختلاف فصول باران در زمين موجب اختلاف انواع نباتات می شود تا بشر بتواند از هرگونه نباتی بهره بردارد و استفاده كند .

بيشتر نباتات دارای دو جنبه هستند : نرينه و مادينه ، مانند انسان خنثی ( نر ماده ) كه هر دو خصوصيت را دارا باشد . اگر نباتات تلقيح شوند ، خوب ميوه و بر خواهند داد و اگر تلقيح نشوند ميوه و بَر خوبی نمی دهند .

تلقيح هايی كه به دست بشر می شود ، ويژه درخت خرما و پيوند درختانی است كه مورد خواسته بشر قرار گرفته است ولی تلقيح بقيه درختان را از نرينه به مادينه آنها ، باد انجام می دهد ، پس روشن می شود كه اگر تلقيح بادی نبود ميوه سالم در جهان يافت نمی شد .

تلقيح بادی در درخت خرما نيز تأثير دارد ، تلقيح بادی عبارت از گرفتن ذراتی از درخت نر و رساندن آنها به درخت ماده است ، البته تلقيح به وسيله حشرات نيز صورت می گيرد .

آنچه ياد شد نمونه ای از خدمات باد بود ، هر چند خدمات باد بسيار بسيار بيش از اين هاست .

 

قارچ و جلبك

قارچ ها در اثر نداشتن مادّه سبز رنگ « كلروفيل » ـ كه در اكثر گياهان برای كربن گيری موجود است و در ساختن قند و چربی و نشاسته مواد غذايی نباتات به كار می رود ـ همواره می كوشند تا با گياه « كلروفيل » ، رفاقت كنند و بدين وسيله حيات نباتی خود را با تغذيه مناسب ادامه دهند لذا با جلبك ها ـ كه آنها نيز به درد ديگری دچارند ، يعنی دارای ريشه كافی كه بتوانند مواد معدنی و انرژی های زمينی را به خوبی جذب كنند نمی باشند ولی در عوض ماده كلروفيل فراوانی دارند ـ رفيق و شريك می شوند ، با طرح اين رفاقت يا سرمايه گذاری هر دو جانبه و تأسيس يك شركت ، قارچ از « كلروفيل » جلبك استفاده می كند و جلبك از ريشه های نيرومند قارچ .

آيا اين قارچ و جلبك مشتركاً می توانند با اين تعاون عاقلانه خود ، ما را به مبدئی هشيار و بصير و حكيم هدايت كنند ؟ .

 

گياه و حيوان

هر گياهی نظير خود را توليد می كند و اين توليد مثل خود ، از عجيب ترين تشكيلات پيچيده نباتی است كه روی مشيت و برنامه مفصلی انجام می گيرد ، شما شكل های متعارف و رايج آن را بارها ديده ايد ، برای مزيد بصيرت نمونه هايی از اشكال ديگر می آوريم :

گل ها و گروه های مختلف نباتی بر اثر دارا بودن كارخانه ها و غدّهای خاصی ، به تهيه انواع مختلف شيره ها كه هر يك از آنها مورد توجه نوع خاصی از حشرات است ، پرداخته و حشرات خاصه را به دور خود جمع می كنند تا در مقابل ، اين جمع كردن حشرات نيز وسيله تلقيح آنها باشند ، در نتيجه بذر لازم برای توليد نبات و گل های سال آينده و نسل آينده به وجود آيد !

اينجا از جاهايی است كه نباتات ، حيوانات را با هزينه كردن شيره های مختلف به مدار ، رفاقت و همنشينی خود وادار می كند ، يا به عبارت بهتر ، نظامات الهی ، حيوانات را در خدمت توليد نباتات گمارده است .

بهتر است اين بحث پيچيده و راز مهم را با ديده يك متخصص فن كه استاد علم الحيات يا فيزيولوژی و علوم طبيعی و دكتر در فلسفه از پتيبورك و متخصص در وراثت چند نوع حشره می باشد يعنی دكتر جان ويليام كلاتس ببينيم ، می گويد :

يكی از مسائل بغرنج عالم وجود يك نوع رابطه و علاقه اجباری است كه در بين پاره ای از موجودات مثلاً يك گياه خاص با يك حيوان خاص مشاهده می شود . يكی از مصاديق آن ارتباطِ مرموز و عميق ، رابطه ای است كه ميان گل يوكا و مگس يوكا وجود دارد . گل يوكا سرش پايين است و مادگی يعنی قسمت ماده گل نيز از بساك يا قسمت نرِ گل پايين تر است .

كلاله يا مادگی گل كه بايد گرده به آن وارد شود به شكلی است كه ورود گرده به درون آن به خودی خود امكان ندارد ، گرده يوكا توسط مگس ماده يوكا كمی پس از غروب آفتاب به مادگی حمل می شود ، بدين ترتيب كه مگس يوكا قسمتی از گرده را از بساك در دهانش گرفته به سوی كلاله پرواز نموده ، تخمدان گل را می شكافد و چند دانه از تخم خود را در آن می گذارد و سپس روی آن را با گرده ای كه آورده می پوشاند .

گل ، دانه های زيادی می دهد كه قسمتی از آن را كرم های نوزاد مگس می خورند و قسمت ديگر گل های تازه توليد می كند . توليد مثل گل يوكا يا بهتر بگوييم بقای نسل اين گل از آغاز پيدايش آن تا كنون ، تنها به وسيله اين مگس انجام می گيرد ! اين گل نيز به نوبه خود محل مناسبی برای بقاين سل مگس يوكاست .

بين انجيرهای تجارتی نوعی از انجيرهای مرغوب هست كه بين آنها و چند نوع از زنبورهای كوچك نيز همين رابطه برقرار است .

خوشه های درخت انجير دو نوع اند عده ای هم گل های نر دارند و هم گل های ماده و عده ای ديگر فقط گل های ماده دارند ولی اين همه گل ها به وسيله زنبورهای ماده تلقيح می شوند بدين ترتيب كه مدخل اين گل ها در نتيجه وجود پوشش های مختلف به قدری صعب العبور است كه حشره بی نوا به زحمت می تواند به داخل آن راه يابد و غالباً بال هايش در سر اين كار جدا می شود ولی عاملی مرموز او را با وجود اين همه مشكلات تحريص می كند تا بالاخره به درون گل راه يابد .

اگر گل از آن هايی است كه هم قسمت نر دارد و هم قسمت ماده ، زنبور ماده تخم گذاری می كند و خود می ميرد ، تخم ها رشد كرده ، زنبور می شوند ، زنبورهای نر می ميرند و زنبورهای ماده از گل بيرون شده به گل های ديگر به پرواز می آيند ولی پيش از خروج از داخل گل با گرده درون گل آغشته می شوند تا آن را به گل های ديگر ببرند .

اگر گل ديگر كه زنبور بر آن می نشيند مانند اولی نر و ماده باشد كه همان عمل گذشته تكرار می شود و اگر گل جديد فقط ماده باشد به علت عمق زياد اين گل ، زنبور بدون آن كه بتواند تخم گذاری كند پس از نشستن روی آن از آنجا می گذرد ولی با همين مكث مختصر بر روی گل ماده ، گل ماده را با گرده نر كه به آن آغشته بود و به همراه داشت تلقيح می كند ، در نتيجه اين گل بزرگ شده تبديل به انجير رسيده كاملی می شود .

نخستين درخت های انجيری كه در آمريكا آورده شد ميوه ندادند پس از مدتی متوجه شدند كه موقع حمل اين درخت ها آن زنبورها را با خود نياوردند ، وقتی زنبورهای مخصوص را نيز به آمريكا آوردند درخت ها ميوه دادند و انجير از مال التجاره های مهم آمريكا شد .

 

بدن انسان

شايد بتوان از لحاظی بدن ، انسان را به يك شهر بسيار مجهز و مدرن كه دارای قسمت های گوناگون مانند : عمارات و ابنيه ، معابر و وسائل بسيار قوی مخابراتی و ارتباطی ( تلفن ، تلگراف و غيره ) ، انبارها ، طباخی ، مراكز پخش ارزاق ، و از طرفی مجهز به برق ، لوله كشی ، لوله كشی فاضلاب ، خانه های مسكونی ، سكنه فراوان ، كه هر يك مشاغل معينی دارند مانند توزيع كنندگان خواربار ، سربازان مدافع ، اطبا و داروسازان می باشند تشبيه كرد .

البته بايد توجه داشت كه سازمان يك بدن ، ميلياردها بار پيچيده تر از سازمان يك شهر است زيرا بدن از ميليون ها مليارد سلول ريز مستقل تشكيل شده كه با هم همكاری و هماهنگی دارند ، و باهماهنگی بی مانند خود سازمان واحدی به وجود آورده اند به عبارت ديگر با يك نقشه حيرت آوری هر يك از اين واحدها به كاری گماشته شده اند كه ذره ای از آن تجاوز نمی كند .

 

نياز به معاشرت

معاشرت و رفاقت در خيمه حيات و زندگی انسان از مسائل بسيار مهم و قابل توجه است تا جايی كه صورت مثبت آن سبب خوشبختی در دنيا و آخرت و چهره منفی آن علت تيره بختی در اين جهان و آن جهان است .

دوستی و دوست يابی ، حقيقتی است كه فطرت و طبيعت همه انسان ها نسبت به آن كشش دارد و مايه آن در وجود انسان به اندازه ای قوی است كه گروهی آن را جزء غرائز و اميال طبيعی انسان می دانند .

اين غريزه طبيعی و كشش فطری به خاطر اين است كه خدای مهربان انسان را مدنی الطبع و اجتماعی آفريده است و تأمين بخشی از نيازهای مادی و معنوی او را به عهده ديگران قرار داده است .

مايه آفرينش انسان به گونه ای است كه نمی تواند تنها و بدون ديگران زندگی كند و از جامعه كناره گرفته ، در گوشه ای به عزلت و بی ارتباط با ديگر انسان ها به زندگی سر و سامان دهد .

انسان گر چه به ظاهر تنهايی را انتخاب كند ولی باز بر پا بودن زندگی اش در گرو كوشش و زحمات ديگران است و نهايتاً در تنهايی هم اجتماعی زندگی می كند .

 

معاشرت در اسلام

تمايل به زندگی با ديگران و غريزه دوست خواهی ، از زمان اولين پيامبر تا هنگام ظهور اسلام به عنوان يك مسأله حياتی همواره مورد توجه اسلام ـ كه تنها فرهنگ خدا از ابتدای آفرينش انسان تا قيامت است ـ بوده و در اين زمينه با طرح مسائل و قوانينی بسيار ثمر بخش به هدايت اين غريزه و تمايل انسانی برخاسته تا از بركت آن هدايت ، درخت دوستی و معاشرت ، محصولات و ثمرات اساسی برای دنيا و آخرت به بار آورد .

آيات قرآن مجيد و روايات ، مسأله معاشرت همواره و در هر زمان مورد توجه ويژه آيين حق قرار داشت و در اين زمينه راهنمايی های بسيار مهمی به انسان نموده است .

قرآن مجيد ، از معاشر و همنشين بد رفتار و آلوده به رذائل اخلاقی ـ كه همنشينی با او موجب گمراهی و تباهی و تخريب بنای انسانيت است ـ تعبير به شيطان كرده است و چنين معاشری را در طول تاريخ بازدارنده طرف خود از راه خدا و دشمنی خطرناك نسبت به خوشبختی و سعادت دنيا و آخرت انسان دانسته و وی را عامل آلودگی و پليدی به حساب آورده و او را موجودی خيال ساز برای همراه و همنشين خود قلمداد نموده ، و عاقبت اين گونه معاشرت و رفاقت را ندامت و حسرت ابدی می داند .

 

 وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُهْتَدُونَ * حَتَّی إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِی وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ .

و بی ترديد شيطان ها چنين كسانی را از راه خدا باز می دارند ، در حالی كه  با اين گمراهی سخت  گمان می كنند راه يافتگان واقعی آنانند ; * تا زمانی كه  در قيامت  نزد ما آيند  به شيطانش  گويد : ای كاش ميان من و تو فاصله و دوری مشرق و مغرب بود ، پس چه بد همنشينی بودی !

 

دو بُعد معاشرت

معاشرت ، همنشينی ، دوستی و رفاقت از نظر اسلام يا به تمام معنا زمينه ساز خير برای انسان و يا به تمام معنا زمينه ساز شرّ برای آدمی است .

گاهی نيك بختی و سعادت محصول معاشرت صحيح و زمانی بدبختی و شقاوت ثمره معاشرت نادرست و ناسالم است .

پاره ای از برنامه ها ، خير و خوبی اش جزئی و آن چنان كه بايد قابل توجه نيست و بخشی از امور ، شر و بدی اش اندك و آن سان كه بايد مورد نظر نيست اما بسياری از واقعيات ، خيرش فراوان و خيلی از مسائل شرش فراگير و موجب سقوط و هلاكت آدمی است .

معاشرت و همنشينی با ديگران و دوستی و رفاقت با مردم از اموری است كه اگر مثبت باشد و موردش درست و صحيح انتخاب گردد ، خيرش نسبت به دنيا و آخرت انسان فراگير است و اگر باطل و منفی باشد و موردش بجا و درست انتخاب نشود ، شرش دامنگير حيات دنيا و آخرت انسان است .

گاهی انسان از نظر زشتی باطن و رفتارهای ناپسند و كردارهای شيطانی تا دوزخی شدن پيش می رود ولی بر اثر برخورد با دوستی سالم ، دل سوز ، مؤمن و خيرخواه ، تغيير جهت می دهد و با اثر گرفتن از دوست پاك طينت و مؤدبش در راه بهشت و صراط مستقيم حق قرار می گيرد .

گاهی انسان از نظر زيبايی باطن و رفتارهای پسنديده و كردارهای الهی تا بهشتی شدن و تأمين سلامت دنيا و آخرت پيش می رود ولی به خاطر برخورد با دوستی خوش ظاهر و بد باطن و بی ادب و بی دين ، تغيير مسير داده با اثر گرفتن از آن منبع شر در راه دوزخ و طريق باطل قدم می گذارد .

اين دو معنا در طول تاريخ بسيار اتفاق افتاده تا جايی كه قرآن مجيد به هر دو مورد در آيات فراوانی اشاره دارد و هر دو جهت را مايه عبرت و پند برای علاقه مندان به معاشرت می داند .

فرزند پيامبری چون حضرت نوح عليه السلام) كه دارای مقام با عظمت اولواالعزمی بود ، از پدر بزرگوارش جدا شد و منكران حق و حقيقت و شهوت رانان بی اصل و نسب و گمراهان و گمراه كنندگان بی ادب را به رفاقت و معاشرت انتخاب كرد و از روش و منش آنان چنان اثر پذيرفت كه بنای شخصيت الهی و انسانی او ويران گشت و به عذاب استيصال كه عذاب غرق شدن در امواج شكننده آب بود ، گرفتار آمد و درخواست پدر برای نجاتش از خدا به اجابت نرسيد ! !

 

 . . . وَنَادَی نوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِی مَعْزِل يَا بُنَیَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلاَ تَكُن مَعَ الْكَافِرِينَ قَالَ سَآوِی إِلَی جَبَل يَعْصِمُنی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللهَ إِلاَّ مَن رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ * وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَكِ وَيَا سَماءُ أَقْلِعِی وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِی الاَْمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلی الْجُودِیِّ وَقِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَنَادَی نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ * قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِح فَلاَ تَسْأَلْنِی مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ.

 . . . و نوح فرزندش را كه در كناری بود ، بانگ زد كه ای پسرم ! همراه ما سوار شو و با كافران مباش گفت : به زودی به كوهی كه مرا از  اين  آب نگه دارد ، پناه می برم . نوح گفت : امروز در برابر عذاب خدا هيچ نگه دارنده ای نيست مگر كسی كه  خدا بر او  رحم كند . و موج ميان آن دو حايل شد و پسر از غرق شدگان گرديد . * وپس از هلاك شدن كافران گفته شد : ای زمين! آب خود را فرو بر ، و ای آسمان !  از ريختن باران  باز ايست ، و آب كاستی گرفت و كار پايان يافت و كشتی بر  كوهِ  جودی قرار گرفت و گفته شد : دوری  از رحمت خدا  بر گروه ستمكاران باد . * و نوح  پيش از توفان  پروردگارش را ندا داد و گفت : پروردگارا ! به راستی كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعده ات  به نجات خاندانم  حق است و تو بهترين داورانی . * خدا فرمود : ای نوح ! به يقين او از خاندان تو نيست ، او  دارای  كرداری ناشايسته است ، پس چيزی را كه به آن علم نداری از من مخواه ، همانا من تو را اندرز می دهم كه مبادا از ناآگاهان باشی .  .

 

پسر نوح با بدان بنشستخاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب كهف روزی چند *** پی نيكان گرفت و آدم شد

اثر شگفت انگيز معاشرت چه در جهت مثبتش و چه در جهت منفی اش هرگز قابل انكار نيست .

وقتی انسان بخصوص در ايام جوانی كه ايام اوج عواطف و احساسات و غرائز و اميال است به انسانی كه مثبت است و از روش و منش پاك و با منفعت بهره دارد دل ببندد و با او رفيق و همنشين شود و نشست و برخاست كند ، يقيناً پاكی و مثبت بودن او در انسان اثر می گذارد و هنگامی كه آدمی با شخصی گمراه ، بی تربيت و بی ادب در حالی كه قدرت بر تغيير او ندارد همنشين گردد و به او دلبستگی پيدا كند ، منش و روش نامطلوب او در انسان اثر می گذارد و وی را به چاه بدبختی و محروميت از شكوفا شدن استعدادها سرنگون می سازد .







گزارش خطا  

^