فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبادت واقعی در قرآن

عبادت صحيح در قرآن مجيد به دو صورت مطرح شده است : عبادت ظاهری ، عبادت باطنی .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ * وُجُوهٌ يَوْمَئِذ خَاشِعَةٌ * عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ * تَصْلَی نَاراً حَامِيَةً * تُسْقَی مِنْ عَيْن آنِيَة * لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِيع * لاَ يُسْمِنُ وَلاَ يُغْنِی مِن جُوع ) [ غاشيه (88) :
1 ـ 7  .

2 ـ ( وُجُوهٌ يَوْمَئِذ نَاعِمَةٌ * لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِی جَنَّة عَالِيَة * لاَ تَسْمَعُ فِيهَا لاَغِيَةً * فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ * فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ * وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ )  غاشيه (88) : 8 ـ 16 ] .

اول : عبادت ظاهری ، كه البته بايد نيت خالص باطن ، آن را همراهی كند ، تا مورد قبول قرار گيرد ، و شامل تكاليف اعضای ظاهر انسان است كه خدای متعال در قرآن به آن امر كرده است :

( أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ )(1) .

« نماز را از ابتدای تمايل خورشيد به جانب مغرب [ كه شروعِ ظهرِ شرعی است ] تا نهايت تاريكی شب بر پا دار ، و [ نيز ] نماز صبح را [ اقامه كن ] » .

( وَأَقِيمُوا الْصَّلاَةَ وَآتُوا الْزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الْرَّاكِعِينَ )(2) .

«  و نماز را بر پا داريد ، و زكات بپردازيد ، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد [ كه نماز خواندن با جماعت محبوب خداست ] » .

( وَللهِِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً )(3) .

« و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهده مردم است كه [ برای ادای مناسك حج  ]آهنگ آن خانه كنند ، [ البته ] كسانی كه [ از جهت سلامت جسمی و توانمندی مالی و باز بودن مسير ] بتوانند به سوی آن راه يابند » .

( كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَی الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ )(4) .

« ای اهل ايمان ! روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همان گونه كه بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهيزكار شويد » .

( اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِيلِهِ )(5) .

« ای اهل ايمان ! از خدا پروا كنيد و دست آويز و وسيله ای [ از ايمان ، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش ] برای تقرّب به سوی او بجوييد ; و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسراء (17) : 78 .

2 ـ بقره (2) : 43 .

3 ـ آل عمران (3) : 97 .

4 ـ بقره (2) : 183 .

5 ـ مائده (5) : 35 .

( جَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِی سَبِيلِ اللهِ )(1) .

« با اموال و جان هايتان در راه خدا جهاد كنيد كه اگر دانا [ یِ به حقايق ] باشيد اين برای شما بهتر است » .

و نمونه های ديگری از اين اوامر كه مربوط به اعضا و جوارح و موضوع علم فقه و يا علم شريعت است كه در صورت رعايت تقوا، اين اوامر به اجرا گذاشته خواهد شد . اگر اعضای انسان ميدان بازيگری های شيطان و طاغوت ، هوای نفس و غرائز و شهوات سركش باشند، تسليم اوامر حق نخواهند شد .

علم شريعت معمولاً نزديك به هشتاد و چند كتاب از قبيل كتاب نماز ، طهارت ، زكات ، اعتكاف ، مزارعه ، مضاربه ، مساقات ، ازدواج ، طلاق ، رضاع ، لقطه ( گمشده ) سبق ورمايه ، شفعه ، صيد و ذباحه ، وكالت، ضمان ، حواله ، جعاله ، حدود ، ديات ، قصاص و . . . را تشكيل می دهد .

دوم : عبادت باطن يا عبادت سرّ است كه مربوط به نفس ، روان ، روح و جان انسان است و منشأ قبول آن تقوای قلب ، يا تقوای باطن است .

صبر ، توكل ، حلم ، فتوّت ، بصيرت ، تواضع ، جود ، سخا ، اخلاص ، معرفت و . . . عبادت های باطنی است و نسبت به همه آنها در قرآن مجيد و روايات با امر تأكيد شده و هر انسان مكلفی به اين گونه عبادت ، كه بدون شك ضامن حفظ عبادات ظاهری است ، مكلف است ، و اين خط نورانی است كه انسان را در ميدان تزكيه قرار داده و از انسان موجودی والا و خدايی می سازد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ توبه (9) : 41 .

عهده دار بيان خطوط اين عبادت ، علم سرّ يا علم اخلاق است و ريشه اين علم، و عمل به آن نيز تقوا است .

امير مؤمنان حضرت علی (عليه السلام) می فرمايد :

اَلتُّقی رِئيسُ الاَْخْلاقِ(1) .

« نيروی خود نگهداری رأس اخلاق است » .

چون معرفت حاصل شود ، خوف آيد و چون خوف آمد نيروی تقوا و خود نگهداری می آيد و چون تقوا آمد زمينه قبول حسنات اخلاقی كه بهترين عبادت است در انسان آماده می گردد .

فضايل اخلاقی در قرآن

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ )(2) .

« ای اهل ايمان ! [ در برابر حوادث  ]شكيبايی كنيد ، و ديگران را هم به شكيبايی واداريد ، و با يكديگر [ چه در حال آسايش چه در بلا و گرفتاری  ]پيوند و ارتباط برقرار كنيد و از خدا پروا نماييد تا رستگار شويد » .

( قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا )(3) .

« موسی به قومش گفت : از خدا ياری بخواهيد ، و شكيبايی ورزيد » .

( وَاصْبِرْ فإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ )(4) .

« و شكيبايی كن كه يقيناً خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمی كند » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 67/284 ، باب 56 ، حديث 6 ; شرح نهج البلاغه : 20/47/418 .

2 ـ آل عمران (3) : 200 .

3 ـ اعراف (7) : 128 .

4 ـ هود (11) : 115 .

( وَعَلَيهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ )(1) .

« و [ همه ] توكل كنندگان بايد به خدا توكل كنند » .

( فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ )(2) .

« و چون تصميم گرفتی بر خدا توكل كن ; زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد » .

( وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ )(3) .

« و خشم خود را فرو می برند ، و از [ خطاهایِ ] مردم در می گذرند ; و خدا نيكوكاران را دوست دارد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ يوسف (12) : 67 .

2 ـ آل عمران (3) : 159 .

3 ـ آل عمران (3) : 134 .

اخلاق و زيبايی هايش

اخلاق در فرهنگ الهی ، از موقعيت بسيار مهمی برخوردار است ، قواعد عالی اخلاق ، بهترين راهنما برای تزكيه نفس از آلودگی ها است .

مايه های مهمی كه برای رشد و كمال انسان ، در اعماق وجود قرار دارد ، به وسيله حسنات اخلاقی شكوفا می گردد . حركت و سير اين خط پر بركت است كه آدمی را آراسته به ارزش ها نموده و از انسان موجودی والا و وجودی برتر به وجود می آورد .

قرآن مجيد در باب اخلاق دارای آيات زيادی است كه در آن آيات به ارزش هايی كه از طريق اخلاق نصيب انسان می گردد اشاره شده است .

قرآن كريم برای حسنات اخلاقی ، كه تنها راه تزكيه نفس از آلودگی هاست اهميت زيادی قائل شده و معصومين بزرگوار ، نزديك ترين مسلمان را در قيامت به خود ، خوش اخلاق ترين آنان معرفی كرده اند :

قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :

اَقْرَبُكُمْ غَداً مِنّی فِی الْمَوْقَفِ اَصْدَقَكُمْ لِلْحَدِيْثِ وَ اَداكُمْ لِلْاَمانَةِ وَ اَوْفاكُم بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُكُمْ خُلْقَاً وَاَقْرَبُكُمْ مِنَ النّاسِ(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 7/302 ، باب 15 ، حديث 65 ; امالی طوسی : 229 ، مجلس 8 ، حديث 403 ـ 53 .

« نزديك ترين شما به من در روز قيامت ، راستگوترين شما و اداء كننده امانت ، و وفاداترين شما و به پيمان و خوش اخلاق ترين شما ،نزديك ترين شما به مردم است » .

خيال باطل

عده ای تصور می كنند خوش اخلاق بودن ، خوش رو بودن به هنگام برخورد با ديگران است ، اما اين تصور بدون شك تصور بی جايی است ; زيرا خنده رويی يك جزء بسيار كوچك از مسئله خوش خلقی است ، اخلاق در اصطلاح بزرگان ، آراسته بودن به تمام حسنات اخلاقی و دور ماندن از رذايل است  .

هنگامی كه رذايل از قبيل : كبر ، ريا ، بخل ، حسد ، نفاق ، نمامی ، دروغگويی ، غرور ، عجب و . . . از صفحه روان زدوده شد و نفس به سخا ، مروت ، مردانگی ، فتوت ، شرف ، غيرت ، خشوع ، خضوع و . . . آراسته گشت ، انسان ، خوش اخلاق شده و به اخلاق پاك آراسته گشته است .

قرآن مجيد ، حسنات اخلاقی را « نور » دانسته ، و آراسته به آن حسنات را منور به نور حق قلمداد كرده است :

( أَوَمَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِج مِنْهَا كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَاكَانُوا يَعْمَلُونَ )(1) .

« آيا كسی كه [ از نظر عقلی و روحی  ]مرده بود و ما او را [ به وسيله هدايت و ايمان ] زنده كرديم ، و برای وی نوری قرار داديم تا در پرتو آن در ميان مردم [ به درستی و سلامت ] حركت كند ، مانند كسی است كه در تاريكی ها [ یِ جهل و گمراهی ] است و از آن بيرون شدنی نيست ؟ ! اين گونه برای كافران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انعام (6) : 122 .

] به خاطر لجاجت و عنادشان [ آنچه انجام می دادند ، آراسته شد [ تا گمان كنند اعمالی را كه انجام می دهند نيكوست » .

معيار و ميزان الهی

آری! به فرموده قرآن ، كه معيار و ميزان الهی برای تشخيص حق از باطل است ، حسنات اخلاقی در زندگی بشر ، همچون چراغ فروزان ، فرا راه آدمی است ، و دارندگان اين نور ، برای مردم منبعی از خير و موجودی پربركت اند .

فاقدين اخلاق حسنه ، در حقيقت محروم از روشنايی لازم اند ، و از كسی كه محروم از نور است جز شر و پليدی ، ظلم و تجاوز ، خيانت و ناجوانمردی توقع نمی رود .

بركات اخلاق

تنها برنامه ای كه روابط انسان را با ساير انسان ها ، بر اساس حق و عدل بر پا می كند « اخلاق » است ، و كسی كه از حسنات اخلاقی دور مانده ، دچار ظلمت و تاريكی است و هرگز نخواهد توانست با مردم به نيكی زندگی كند .

شما از روان آلوده به رذايل و انسان دچار ظلمت و از مردم فرورفته در جهل ، جز زيان و ضرر چه توقعی داريد ؟.

نمی توان باور كرد كه انسان فاقد اخلاق ، شر و زيان نداشته باشد . تجربه نشان داده كه بيشترين درصد مظالم بشر و تجاوزات و جناياتش ، معلول نبود حسنات اخلاقی در وجود اوست .

چگونه می توان قبول كرد كسی كه خود را از آلودگی ها پاك نكرده در روابط و برخوردهايش جانب حق را رعايت كند ؟

همچنان كه انسان فاقد ايمان ، متجاوز به حق است ، انسان فاقد اخلاق هم متجاوز به حقوق خلق است . گرچه می توان گفت فاقد ايمان ، به حقوق خلق هم تجاوز می كند ، و فاقد اخلاق ، حقوق حق را پايمال می نمايد .

امام سجاد (عليه السلام) از خدای بزرگ تقاضا می كند : «برايم نوری قرار ده تا در پرتو آن در بين مردم سرافراز باشم»(1) . نوری كه حضرت از خدا می خواهد ، همان چراغ پر نور حسنات روحی است .

در اينجا تذكر يك نكته لازم است كه : هر مسلمانی برای قبول حسنات اخلاقی و شستشوی روان از رذايل ، نيازمند به ايجاد زمينه در صفحه با عظمت نفس است .

بدون شك ، بدون ايجاد زمينه لازم ، دور كردن رذايل ، مشكل ، و آراسته شدن به حسنات اخلاقی غير ممكن به نظر می رسد .

گريز از دنياگرايی

از آثار گرانبهای اسلامی چنين برمی آيد كه : برقرار كردن رابطه با دنيا ، به عنوان وسيله رسيدن به حق ، علل ايجاد زمينه برای قبول حسنات و معالجه روان از پليدی هاست .

بايد بدون اراده و نظر كردن به دنيا به عنوان هدف ، و تكبر ورزيدن در برابر حق ، روان گرفتار سوء خلق ، معالجه گردد ، و مشكل است انسان دنيايیِ تاريك نفس ، به نور اخلاق منور شود .

كسی كه از موقعيت دنيا ، يعنی مجموع برنامه های مادی و جسمی بی خبر باشد ، كسی كه از شناخت دنيا به معنای حقيقی اش دور مانده است ، كسی كه تصور كند ابتدا تا انتهای حيات ، روابط مادی و رسيدن به لذت های جسمی است ، چگونه می تواند خود را تبديل به انسانی الهی و موجودی والا كند ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيفه سجاديه : 106 دعای شماره 22 ( دعائه (عليه السلام) لشدة والجهد . . . ) .

آنان كه به دنيا به عنوان اولين و آخرين منزل نگريستند ، و به خيال خام خود ، فقط امروز را صحنه زندگی حساب كردند ، از هيچ رذيلتی در امان نماندند .

چنين مردمی با اين گونه رابطه چنان سست اراده شدند كه در برابر مقام مادی ، مراحل شهوانی ، و برخورد با درهم و دينار پاك باخته گشته و برای رسيدن به هر يك از اين برنامه ها دامن به هر رذيلتی آلوده كردند و در تمام زمينه ها از تواضع در برابر حق اباء نمودند .

ولی آنان كه دنيا را به عنوان وسيله ای برای ادامه حيات ، و كشتزاری برای پاشيدن بذر عمل ، و خانه ای برای ايجاد نور ايمان و فروغ اخلاق در نفس و جان ، و محلی برای آماده كردن زمينه رشد و كمال به حساب آوردند ، دارای اراده ای پولادين گشته و از بركت آن ديد صحيح و آن اراده و عزم سخت ، به تواضع در برابر حق در تمام زمينه ها نائل آمده و به حسنات آراسته و از رذايل پاك شدند .

اگر انسان متوجه اين معنا باشد كه دنيا گذرگاهی بيش نيست ، و خلود در آن محال است ، و آنچه انسان از آن به دست می آورد جز به اندازه پوشاك و خوراك ، خرج اهل و عيال ، مسكن ، مغازه و مركب بهره ديگری ندارد ، صحبت دلبستگی اش به دنيا به اندازه ضرورت خواهد شد ، و چون از اين اندازه فراتر نمی رود ، جايی برای رذايل نخواهد ماند و نفس و روان خالی از حسنات نخواهد شد .

وقتی انسان به دنيا به عنوان هدف بنگرد ، به خيال خودش برای محكم كردن جای پا ، به تكاپويی سخت خواهد افتاد و به ناچار همه فكر و ذكر ، همت و اراده و نيت و عزمش را برای برقرار كردن رابطه محكم تر ، با مقداری مواد معامله خواهد كرد .

نقطه شروع رذايل

اينان تصور می كنند راه محكم تر كردن رابطه با دنيا ، زحمت كشيدن بيشتر در جنب آن و زيادتر به دست آوردن مواد آن است . به ناچار بر اثر اين شناخت غلط و رابطه ناصحيح ، روح قناعت را از دست داده و هرگز به حق خود قانع نشده و سرانجام در خط تجاوز به حقوق ديگران خواهند افتاد . اين نقطه ، همان نقطه شروع پديد شدن رذايل در نفس و جان است، و اين نقطه همان نقطه تكبر ورزيدن در برابر حق و سست شدن اراده و عزم است .

راستی با اين عمر كوتاه و وقت كم و با اين همه تكاليفی كه از حق و مردم بر عهده انسان است ، چه جايی برای اين گونه معامله های غلط در دنيا باقی می ماند؟

عجيب تر اينكه با گذشت شب و روز و هفته و ماه و سال ، خود به خود ارتباط دنيا با انسان به سستی می گرايد و لحظه ای خواهد رسيد كه با پايان گرفتن نَفَس و جدا شدن روح حيات از جسم ، تمام روابط انسان با دنيا قطع شده و آنچه را كه انسان به دست آورده به وارثان رسيده و جز كفن و مشتی خاك از دنيا نصيب ديگری برای او نخواهد ماند ; با اين حساب عاقلانه نيست كه انسان بر خلاف قواعد الهی ، با دنيا در رابطه باشد ; چرا كه از اين رابطه جز آلوده شدن به رذايل نصيبی نبرده و نخواهد برد .

چه نيكوست كه چشم انداز ما نسبت به دنيا ، چشم انداز انبيا ، امامان ، عارفان و عاشقان باشد ، تا از اين رهگذر به قبول حضرت حق برخيزيم و دارای اراده ای سخت برای حفظ ارزش ها در نفس و جان گشته و در برابر فرامين پاك مولا و آقای خود كه ما را آفريده و غرق انواع نعمت های مادی و معنوی نموده تواضع كنيم .

ای قطره منی سر بيچارگی بنه *** كابليس را غرور منی خاكسار كرد
پرهيزكار باش كه دادار آسمان *** فردوس جای مردم پرهيزكار كرد
هر كو عمل نكرد و عنايت اميد داشت *** دانه نكشت ابله و دخل انتظار كرد
نابرده رنج گنج ميسر نمی شود *** مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
دنيا كه جسر آخرتش خواند مصطفی *** جای نشست نيست ببايد گذار كرد
ظالم بمرد و قاعده زشت او بماند *** عادل برفت و نام نكو يادگار كرد

در هر صورت ، ساختمان دنيا ساختمانی است كه از پذيرايی انسان در حد دلخواه ابا دارد و دستگيره ای برای پيوند خوردن با او ، و پيداكردن يك زندگی جاويد يا حداقل بر وفق مراد ، و يا بر اساس هوی و هوس ندارد .

آنانكه دنيا را به عنوان هدف می بينند ، به ناچار برای بيشتر به دست آوردنش از جاده پاكی منحرف و به راه شيطانی حرص و طمع و پس از آن به زشتی های ديگر دچار خواهد شد .

اينان تصور نكنند كه با گستردن بساط مادی ، به هدف اصلی دست يافته اند ; بلكه از هدف دور افتاده ، و به چاه پر خطر غفلت و گمراهی سقوط كرده اند .

اينان به خاطر مغرور شدن به نمودهای ظاهر ، عقل و وجدان را رها كرده و به پذيرفتن حكومت شهوت و هوی پرستی تن می دهند ، و برای رسيدن به لذات جسمی ، به هرگونه انحرافی آلوده شده و از قبول واقعيات خودداری می كنند .

دنيا از ديدگاه حضرت علی (عليه السلام)

بهترين راه برای شناخت چهره واقعی دنيا ، آن چهره ای كه به عنوان بهترين عامل برای رشد و كمال است ، آن چهره ای كه به عنوان نعمت الهی فرا راه آدمی است ، مراجعه به آثار پر بهای اسلامی است .

با شناخت دنيا از ديدگاه معارف الهی كه سرچشمه اش عقل پر بهای اوليای خداست ، انسان در خط حسنات قرار گرفته و از رذايل گريزان می گردد .

علی (عليه السلام) در برابر مردی كه از دنيا نكوهش می كرد فرمود :

اِنَّ الدُّنْيا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَّقَها وَدارُ عافِيَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَدارُ غِنیً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَدارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ اَحِبَّاءِ اللهِ وَمُصَلَّی مَلائِكَةِ اللهِ وَمَهْبِطُ وَحْیِ اللهِ وَمَتْجَرُ اَوْلِياءِ اللهِ ، اكْتَسَبُوا فِيهَا الْرَّحْمَةَ وَرَبِحُوا فِيْها الْجَنَّةَ(1) .

« اين دنيا جای صدق و راستی است برای آن كس كه با آن به راستی رفتار كند ، و خانه تندرستی است برای آن كسی كه از آن چيزی بفهمد ، و سرای بی نيازی است برای آن كس كه از آن توشه برگيرد ، و محل اندرز است برای آن كس كه از آن اندرز گيرد . مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحی خدا و تجارت خانه اوليای حق است . آنها در اينجا رحمت حق را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دهند » .

نكات مورد نظر در اين روايت

1 ـ دنيا ، برای كسی كه با چشم حقيقت بين آن را بنگرد ، و در آن دقت كند كه تمام جزء جزء بنايش درست بنا شده ، و به درستی باعث اين نظام متقن گشته و عقل ، علم و حكمت از همه جوانبش آشكار است ، سرای راستی است .

دنيا برای كسی كه ملاحظه كند ، كه اين عدل و حكمت معلول حكومت قوانين تكوينی است و اگر اين حكومت نبود محصولی جز هرج و مرج از دنيا توقع نمی رفت ، سرای راستی است .

انسان بايد از اين نظام درست و وجود عدل و حكمت در آن ، به آن نتيجه برسد : كه اين راستی و درستی ، جز اراده و رهنمودهای حق چيزی نبوده و رهنمودهای الهی به غير از ايمان و عمل صالح و صفات پسنديده اخلاقی برنامه ديگری نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهج البلاغه : حكمت 131 ; خصايص الأئمة : 102 ; غرر الحكم : 133 ، حديث 2275 .

2 ـ دنيا ، برای كسی كه بفهمد، سرای ايمنی از عذاب فردا و ن

جات از ذلّت امروز است . فراهم كردن زمينه ايمنی در سايه دو برنامه محقق است :

الف ـ قبول تمام برنامه های الهی ، اعم از آنچه دركتب آسمانی و فرهنگ پر بهای انبيا و امامان است .

ب ـ به اجرا گذاردن آن برنامه ها .

و به تعبير ديگر ايمنی از ذلّت دنيا و عذاب آخرت ، در سايه حكمت نظری و عملی است .

3 ـ دنيا ، سرای توانگری است برای كسی كه از آن توشه بردارد .

آری! بهترين سرمايه ها و مايه های توانگری كه عبارت از قوانين خدا ، برنامه های پيامبران ، دستورات امامان ، پند ناصحان ، حكمت حكيمان و عرفان عارفان است ، در همين دنياست ، و اين انسان فقير است كه بايد برای رفع نياز و جبران فقر روحی از اين سرمايه ها برداشت كرده و به منافع آن برسد .

4 ـ دنيا ، سرای پند است برای كسی كه از آن پند بگيرد . راستی بر هر ورق دفتر دنيا هزاران پند و نصيحت قرار دارد ، ديده بينا و قلب توانا و انديشه تابناك می خواهد كه از پندهای دنيا سرمشق گرفته و به راه كرامت قدم بگذارد .

بر لب جوی نشين و گذر عمر ببين *** كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس
مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو *** يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو
برگ درختان سبز در نظر هوشيار *** هر ورقش دفتری است معرفت كردگار
جوانی گفت با پيری دل آگاه *** كه خم گشتی چه می جويی در اين راه
جوابش گفت پير خوش تكلم *** كه ايام جوانی كرده ام گم

ذليل شدن شاهان ، فرو افتادن تاجداران از تخت ، خوارشدن مستكبران ، آقا شدن مستمندان ، خالی شدن كاخ ها و آمدن زاغ ها ، به چنگال عدالت افتادن ظالمان ، نابود شدن ستمگران ، پشيمان شدن گناهكاران ، از جای برخاستن افتادگان و فروافتادن متكبران همه و همه درس عبرت ، برای پندگيران است .

تمام كاخ شهان جايگاه جغد شود *** بساز قصر محبت كه خالی از خلل است

5 ـ دنيا ، مسجد عاشقان خداست .

آری ! معامله مردمان با ايمان و پاك نيت و پاكيزه طينت با دنيا ، نشان می دهد كه آنان اين سرای دو در را همچون مسجدی می دانستند و همان معامله ای كه با مساجد داشته اند با دنيا می نمودند .

همانگونه كه در فقه آمده ، رعايت اموری نسبت به مسجد واجب و اجرای پاره ای از آنها حرام است ، عاشقان حق با دنيا همان معامله را داشتند .

عاشقان در خانه دنيا كه در حقيقت مسجد است ، بستر حرام نياندازند ، مال حرام نخورند ، سخن خلاف نگويند ، به خرابی آن برنخيزند و در حفظ آن بكوشند . مؤمن در اين خانه ، در حالت خوف و رجا به سر برده و جز به كسب فضيلت و مبارزه با رذيلت به چيزی نمی انديشد .

6 ـ دنيا ، خانه نماز گذاردن ملائكه خدا و مركز نزول وحی و ظرف كتب ثمر بخش آسمانی است .

7 ـ دنيا ، محل تجارت اوليای الهی است ، در همين دنيا بود كه افرادی همانند حر بن يزيد رياحی دست از كسب رذايل شسته و برای به دست آوردن منفعت هميشگی ، به تجارت در تجارت خانه توبه برخاستند ، دهاتی ايرانی ، بيايان نشين ربذه ای ، سياه چهره حبشی ، در خط اين تجارت تبديل به سلمان و ابوذر و بلال شدند .

اين بينايان راه ، آشنايان الله و رهروان آگاه ، در همين دنيا به كسب رحمت حق موفق شده و در همين جا برای خويش در بهشت ، جای ابدی به دست آوردند .

بدون شك با اين نوع شناخت به دنيا ، نقطه مبارزه با رذايل و كسب حسنات و فضايل شروع شده و انسان به قول علی (عليه السلام)همانند يك تاجر سعی خواهد كرد ، هر چه بتواند از دنيا برای زياد كردن شخصيت الهی و آباد كردن خانه فردايش بهره بگيرد .

معرّفی نمونه

« آسيه » همسر فرعون كه در شب های قدر ميليون ها نفر ، در دعای به سر گرفتن قرآن ، خدا را به شخصيت او قسم می دهند ، با چنين ديدی نسبت به دنيا ، به آن همه مقام رسيد .

« حبيب نجار » كه در سوره « يس » از او به عنوان يكی از مبلغين فرهنگ حق ياد شده است ، با اين گونه نظر نسبت به دنيا، به آن همه واقعيت دست يافت. هرگاه نسبت به زندگی مردان و زنانی كه در قرآن مجيد به عنوان يك شخصيت ارزنده الهی ياد شده می نگريم می بينيم در سايه چنين شناختی از دنيا به آن مقامات ارزنده رسيدند .

توجه كنيد

از مقدمات گذشته روشن شد كه انسان نبايد خرج دنيا شود ; زيرا در اين معامله ، خسارت و ضرر متوجه انسان است و گاهی پس از بيدار شدن پشيمانی سود ندارد ; بلكه بايد دنيا را خرج خويش كرد و از دنيا به نفع والايی خود بهره برد ، و دنيا را كشتزار آخرت دانست و دنيا را سبب و مقدمه و وسيله ای برای سعادت ابدی و رسيدن به نعمت جاودانی فردا به حساب آورد .

به تعبير ديگر: دنيا جای آراسته شدن به مسئوليت است ، آن مسئوليتی كه در سايه آن می توان به مقصد اعلای جهان ; يعنی خدای بزرگ رسيد .

از تمام دنياهايی كه قبل از اين جهان داشتيم مانند: عالم خاك ، صلب پدر ، رحم مادر ، و دنياهايی كه بعد داريم مانند: جهان برزخ ، قيامت و محشر ، اين دنيا مهم تر است ; زيرا شخصيت و ارزش ما در اين دنيا ، در سايه تكاليف تحقق پيدا می كند و عظمت و بزرگی در اين دنيا در سايه اجرای مسئوليت ها ساخته می شود .

با توجه به چنين شناختی از دنيا ، زمينه قبول حسنات و رد رذايل در وجود فراهم می گردد ، و پس از آماده شدن اين زمينه ، نوبت به ميدان آوردن اراده و عزم و نشان دادن خضوع در برابر حق است .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^