فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تقوا و پرهيز از گناه

« تقوا » به معنای اختيار نفس را در دست داشتن و در برابر هر گناه و فسادی خويشتن دار بودن است ، و البته بدون آگاهی و به اجرا گذاشتن مسائلی كه در ارتباط با پاكی نفس و كمال انسان است تقوا معنی ندارد .

آنچه از معنای آيه قبل استفاده می شود چنين است : خداوند بزرگ هر كس را از طريق معلومات فطری و نور وحی كه انبيا اعلام كننده آن هستند ، عالم و شناسای تقوا ساخت، و طريق اجتناب از هر گناهی را پس از بازشناساندن گناه به او آموخت ، و اين انسان است كه هر يك از دو راه خير و شر را از طريق الهام شناخته و هر كدام را كه بخواهد می تواند انتخاب كند ; ولی بايد بداند كه سعادت و رستگاری و فلاح و پيروزی در سايه پاكی نفس و محروميت از بهره های الهی معلول آلودگی اوست .

دورنمايی از وضع نفس

در زمينه زيبايی ، زشتی ، يا پاكی و آلودگی نفس ، يا روشنی و تاريكی اش سخن بسيار است . بايد گفت از هنگام شروع زندگی آدمی در زمين به وسيله نوع انسان ، بحث در پاكی و آلودگی نفس و علل و عوامل سلامت و مرض آن شروع شده و تاكنون ادامه دارد و باز هم ادامه خواهد يافت .

محروميّت های شوم

اين همه ، برای اين است كه انسان به پاكی گراييده ، از آلودگی ها دور بماند ; زيرا انسان تربيت شده ، نه اينكه مشكلی ايجاد نمی كند ، به علاوه بر تجارت معنوی برای خودش ، حلاّل مشكلات ديگران نيز خواهد بود ; امّا انسان آلوده و ناپاك نه اينكه از تجارت اخروی محروم است ; بلكه مزاحم زندگی ديگران است ، و به خاطر گناه و معصيتی كه از او سر می زند ، برای ديگران انواع مشكلات را به بار خواهد آورد ! !

« غزالی » در كتاب « كيميای سعادت » می گويد :

« بعضی از آن اخلاق بد باشد كه وی را هلاك كند و بعضی نيكو باشد كه وی را به سعادت رساند . و جمله آن اخلاق اگر چه بسيار است ; اما چهار جنس اند : اخلاق بهايم ، اخلاق سباع ، اخلاق شياطين و اخلاق ملائكه . چه به سبب آن كه در وی شهوت و آز نهاده اند كار بهايم كند ، و به سبب آن كه در وی خشم نهاده اند كار سگ و گرگ و شير كند ، چون زدن و كشتن و با دست و زبان در خلق افتادن ، و به سبب آن كه قدرت بر مكر و حيله و تلبيس و تخليط و فتنه انگيختن دارد كار ديوان كند ، و به سبب آن كه در وی عقل نهاده اند كار فرشتگان كند ، چون دوست داشتن علم و صلاح و پرهيز از كارهای زشت و صلاح جستن ميان خلق و خودداری از كارهای خسيس و شادبودن به معرفت كارها و عيب و ننگ داشتن از جهل و نادانی . به عبارت ديگر گويی در جلد آدمی چهار چيز است : سگی ، خوكی ، ديوی ، فرشته ای ، كه سگ كه نكوهيده و مذموم است ، نه برای صورت و دست و پای و پوست ; بل بدان صفتی كه در وی است ، كه به آن صفت در مردم افتد . خوك نه به خاطر صورت مذموم است ; بلكه به خاطر آز و حرص برپليدی ، و مسئله شيطان و فرشته هم مسئله اوصاف است نه صورت و شكل » .

قدرت عقل

اين عقل فرشته صفت اوست كه بايد با اتصال به وحی اوصاف نفس را به حرارت عشق به خدا و رسيدن به مقام قرب ، از حيوان صفتی پاك كرده و هر يك را به نور الهی روشن نموده و صفحه تمام اوصاف و يا آيينه نفس كمك گيری از الهامات الهی ، مركز تجلی صفات حق كند و زمينه بروز وصف خليفة اللهی و انعكاس عَلَّمَ الاَْسْمايی را در انسان فراهم كند ، و انسان را به ارزش واقعی اش ، كه خمير مايه اش با خود اوست آراسته نمايد .

ثمرات ارتباط معنوی

انسان با اتصال به نور نبوت و بهره گيری از فرامين حق ، مراقب و مواظب حركات و رفتارهای خود خواهد شد و به اين واقعيت پی خواهد برد كه اگر مطيع شهوت شود ، در وی صفت پليدِ بی شرمی ، حرص ، چاپلوسی ، نفاق ، خسّت ، حسد ، شماتت و غير آن پديد آيد ، اما اگر شهوت مطيع عقل گردد ، عقلی كه مطيع وحی است ، در انسان صفت قناعت ، خويشتن داری ، شرم ، ظرافت ، آرامی ، پارسايی ، كوتاه دستی ، و بی طمعی پديد آيد .

و اگر مطيع حالت غضب شود ، در وی كبر و تهوّر ، ناپاكی و لاف زدن ، بزرگی فروختن ، مكر و حيله و جنگجويی ، خودبزرگ بينی و ظلم كردن به وجود آيد ، و اگر غضب را تابع عقل كند ، البته عقل تابع وحی در وی صبر و بردباری و عفو و ثبات و شجاعت و سكون و شهامت و كرم آشكار گردد .

و اگر مطيع حالت شيطانی نفس گردد ، حيله گر و مكّار ، خائن و ياوه سرا و بددرون و منافق ، از كار درآيد ، و اگر آن حالت را وصل به عقل الهی كند ، در وی زيركی و معرفت ، علم و حكمت ، صلاح و سداد پيدا شود . اين حالاتی است كه چهره مثبت و منفی اش تابع پاكی و آلودگی نفس است و پاكی و آلودگی نفس ، تابع پيروی يا نافرمانی او از دستورات خداست .

تعليمات معنوی

انسان اگر منبع تمام علوم و فضايل مادی شود ، ولی در زير چتر تعليمات الهی نباشد ، راهی برای تزكيه نفس ندارد و با داشتن آن همه علوم، از وحشيگری ، عصيان ، تخلّف و فساد در امان نخواهد بود .

مگر دنيای به اصطلاح متمدن غرب و قسمتی از شرق از علم بی بهره اند ؟ اينان گسترده ترين دانشگاه ها و كتابخانه ها را در اختيار دارند و كثرت عالم و دانشمند در كشورهايشان مثل آب دريا موج می زند ; ولی می بيند كه اكثر آنان كه از دانش و علم سهم دارند و يا در راه تحصيل اند از فاسدترين مفسدان و آلوده ترين موجودات روی زمين اند ! !

گوشه ای به مدعيان تمدن

شما آمار هر نوع گناه ، فحشا ، منكرات ، تجاوزات ، ظلم ها ، غارتگری ها ، دزدی ها ، آدم كشی ها ، جيب بری ها ، مسائل خلاف عفت ، و . . . را كه بخواهيد ( در هر ثانيه چند گناه و جرم ) در روزنامه ها و كتاب های خود آنان يافت می شود . و بيشتر گناهان و تخلّفات كشورهای مسلمان نشين هم معلول ارتباط با آنها و سياست های استعماری و تهاجم فرهنگ ابتذال آن آلودگان بدتر از حيوان است ! !

تعجّب است كه اين وحشيان دور از تمدن واقعی و اين درنده خويان بدتر از حيوان و اين تاريك دلان از خدا بی خبر ، از قيمت و ارزش بيشتر كالاهای زمين و از مسائل مادی باخبرند ، امّا كمترين خبری از حيثيت و ارزش انسانی خود نداشته و نمی دانند راه كمال و فضيلت چيست و به قول حكيم ،فيلسوف و عارف آگاه مولوی معنوی :

صد هزاران فضل داند از علوم *** جان خود را می نداند آن ظلوم
داند او خاصيت هر جوهری *** در بيان جوهر خود چون خری
تو همی دانی يجوز ولا يجوز *** خود ندانی كه يجوزی يا عجوز
اين روا وان ناروا دانی وليك *** خود روا يا ناروايی بين تو نيك
قيمت هر كاله می دانی كه چيست *** قيمت خود را ندانی زاحمقی است
سعدها و نحس ها دانسته ای *** ننگری سعدی تو يا ناشسته ای
جان جمله علم ها اين است اين *** كه بدانی من كيم در يوم دين
آن اصول دين ندانستی وليك *** بنگر اندر اصل خود كوهست نيك
از اصوليّت اصول خويش به *** كه بدانی اصل خود ای مرد به

در هر صورت انسان هر قدر از امور محسوسه و مادی و جنبه های حيوانی ، البته در آن مرز و حدّی كه خدا نمی پسندد ، پا بر شهوات حاد و هوی و هوس گذارد ، مصفّاتر و بر درك حقايق عاليه علوم و وصول به سعادت و آرامش خاطر توانا می شود ، و هر اندازه به طرف امور مادی و حيوانی تمايل كند، به عالم حيوانيت نزديك تر و بلكه چون اسباب كارش آماده تر از حيوان است ، پست تر از حيوان خواهد شد !

بنابراين بايد كوشش كرد ، كه با كمك وحی ، نفس را از حالت اماره و سركشی نجات داد ، و به حالت مطمئنّه شدن و راضيه و مرضيه گشتن رساند .







گزارش خطا  

^