فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تفسير رنگ الهی

همه می خواهند بدانند اين رنگی كه در قرآن به عنوان رنگ خدا مطرح شده به چه معناست ؟ بايد گفت حضرت حق از همه جهت خالی از عيب و نقص است و هر كمالی از كمالات و هر صفتی از اوصافش بی نهايت است و دين جامع و كامل كه همان اسلام است از افق آن كمالات بی نهايت برای رشد و تربيت انسان و رساندن اين موجود به كمالات لايق خودش طلوع كرده است و انسان در محدوده وجود و توان و قلمرواش با متدين شدن به دين خدا تا جايی كه ميّسر است در نجات خويش از نقايص و عيوب و كاستی ها بكوشد و متخلق به اخلاق الهی گردد ، در حقيقت رنگ خدا به خود گرفته و به دايره صبغة الله وارد شده و از اين راه به كسب مقامات و درجاتی فوق همه مخلوقات نايل آمده است .

حضرت حق مالك الملوك است .

 . . . الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ.

 . . . خدايی كه فرمانروای هستی و بی نهايت پاكيزه و توانای شكست ناپذير و حكيم است .

 

نقش عبادت و بندگی بر نفس

انسان می تواند از طريق عبادت و بندگی خالصانه ، بر نفس خود حاكم شود و آن را از چموشی و رنگ پذيری از شيطان و هوا و هوس باز دارد و با تداوم بندگی و عبادت از نقايص و عيوب پاك گرداند و در نهايت پس از مالكيت بر نفس ، مالك در تصرف نسبت به امور تكوينيه گردد .

مالكيت بر نفس كه از عالی ترين امور باارزش است در طول مالكيت و پادشاهی خداست نه موازی يا معارض با آن و به اين معناست كه همه كارهای مثبتی كه از انسان سر می زند جلوه اراده و پادشاهی حق و در چهارچوب رضايت حضرت محبوب و مقيد به لطف و رحمت اوست .

از طريق همين مالكيت بر نفس و خواهش های آن است كه انسان خود را تصفيه می كند و به مقام ولايت اللهی می رسد كه نتيجه آخرتی آن رضوان و بهشت و درجات و مقامات عاليه است و ابزار آن مالكيت هم قوانين و دستورات و احكام الهی است كه به وسيله انسان با خلوص نيت به كار گرفته می شود و همه آن را رحمت ويژه حق در اين دنيا و در آن دنيا برای آدمی فراهم می سازد .

« المَعرُوفُ هَدِيَّةٌ مِنّی إلی عَبْدِیَ الْمُؤمِنِ فَإنْ قَبِلَهَا فَبِرَحْمَتِی وَمَنّی وَإنْ رَدَّهَا عَلَیَّ فَبِذَنْبِهِ حُرِمَهَا وَمِنْهُ لاَ مِنّی ».

اين دين و اوامر و نواهی و احكام من هديه و لطفی است از سوی من به بنده مؤمن ام ، پس اگر آن را پذيرفت به سبب رحمت من پذيرفته و لطفی از جانب من به اوست و اگر آن را ردّ كرد و نپذيرفت به خاطر گناهان خودش از آن محروم شده است نه از طرف من .

بی ترديد برنامه های تربيتی الهی و احكام آسمانی آب زلال و پاكی است كه برای طهارت و ترقی ما نازل می شود :

 . . . وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ . . ..

 . . . و برايتان آبی از آسمان نازل كرد تا شما را به وسيله آن  از آلودگی ها  پاك كند و وسوسه شيطان را  كه از بدترين كثافات است  از شما برطرف نمايد . . .

شخصی كه مأنوس با نماز است ، عاشقانه روزه می گيرد ، خالصانه حج می رود ، از روی رغبت و شوق انفاق می كند و خلاصه عامل به دستورات حق است و سراسر معرفت و صفا و كرامت است ، از خدا رنگ گرفته و ارزش وجودی اش مافوق همه ارزش ها و مخلوقات است .

چنين انسانی با خداست و قطعاً خدا هم با اوست .

« مَنْ كَانَ للهِِ كَانَ اللهُ لَهُ ».

از طرفی هر كه با خداست و با حضرت او معيت دارد خدا هم از هر جهت متكفل امور اوست .

أَلَيْسَ اللهُ بِكَاف عَبْدَهُ . . ..

آيا خدا برای بنده اش  در همه امور  كافی نيست ؟ . . .

با عبادت نی توان الله شدمی توان موسی كليم الله شد

رحمت الهيه در جلوه ابتدايی به صورت قوانين ، مقررات و دستورات و احكام و در يك كلمه به صورت دين كامل و جامع است كه هم چون آب پاك باران از آسمان معنی نازل شود تا انسان را به پاكی و سلامت و صحت و كرامت و اوج انسانيت برساند .

دينی كه از جانب خدا برای تربيت و ترقی و رشد و تكامل انسان نازل شده قابل مقايسه با فرهنگ های مادی و زمينی و اديان دست پخت بشر نيست . دين از طرف خدا آمده تا مرغ جان را به اعلا مرتبه ملكوت پرواز دهد و ميان انديشه و فكر با معارف الهيه پيوند ايجاد نمايد و باطن و روح را از عيوب و نواقص شفا دهد و آدمی را به صفات الهی متصف كند و اراده انسان را برای رسيدن به مقام قرب و درجه وصال و نقطه كمال و دايره لقا تقويت نمايد و او را مملوك خدا و از طرف ديگر مالك ما سوی الله كند .

فيض روح القدس ار باز مدد فرمايدديگران هم بكنند آنچه مسيحا می كرد.

 

مگر آدم نديده ای

خدمت يكی از اولياء خدا كه براستی متصف به صفات ملكوتی بود رسيدم و از زيارت آن نفس قدسی بهره گرفتم ، از جمله مطالبی كه برايم فرمود اين بود كه عارف كم نظير و عاشق و شيدای حق و عالم عامل و عابد واصل ، حاج شيخ محمد بهاری همراه با كاروانی از نجف برای زيارت امام حسين (عليه السلام) به سوی كربلا حركت كرد .

در مسير راه برای استراحت و غذا خوردن كنار قهوه خانه ای حصيری و محقر اطراق كردند ، مسافران ميان قهوه خانه مشغول غذا خوردن شدند و شيخ هم در گوشه ای از خارج قهوه خانه گره سفره اش را باز و مشغول خوردن نان خشك و خالی از خورش شد .

كبوتری در بين شتران خوابيده در حال برچيدن دانه بود ، افراد كاروان شترها را برای برخاستن و حركت نهيب زدند ، كبوتر زير پای شتران ماند و در هم كوبيده شد .

شيخ از اين حادثه ناراحت و پريشان گشت و در باطن از اين كه در اين سفر زيارتی آن هم زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) برای كبوتر بی گناهی چنين اتفافی رخ داد فوق العاده غمناك و افسرده شد .

پيش آمد و كبوتر مرده را كه استخوان و گوشتش در هم كوبيده شده بود از روی زمين برداشت و به طرف حرم امام حسين (عليه السلام) ايستاد و با توسل خالصانه به حضرت سيدالشهدا (عليه السلام) رو به كبوتر كرد و گفت : دوست دارم پر بكشی و بروی ، كبوتر جان گرفت و پركشيد و رفت !

يكی از همراهان از اين كرامت بسيار تعجب كرد و شگفت زده شد ، آن عارف عاشق كه به مقام مالكيت بر نفس و درجه ولايت رسيده بود به او گفت تعجبی ندارد مگر آدم نديده ای ؟

ما گر چه فعلا قدرت نداريم تا پرنده مرده ای را جان دهيم اما قدرت داريم كه كبوتر نفس خود را كه زير پای شهوات و گناهانمان در هم كوبيده شده با توسل به اهل بيت (عليهم السلام) و اتصال به توبه واقعی و قرار گرفتن در گردونه عبادت و طاعت و خدمت به خلق زنده كنيم .

 

13 . صفای دل

از فوائد عبادت و بندگی پاكی دل و طهارت جان است . آن حقيقت پر قدرتی كه انسان را به مقام قرب می رساند و زمينه لقاء الله را فراهم می سازد ، پاكی دل است و آن به بركت عبادت از راه نجات دادن باطن از تعلقات غير منطقی مادی و جدا شدن از خودپرستی و خود خواهی بدست می آيد و در يك كلمه پا نهادن بر سر هر چه انسان را از خدا باز می دارد ، خواه مال يا مقام يا حُبِّ نفس و يا امور ديگر باشد .

انسانی محبوب خداست كه پاك دل و طاهر باشد و برنامه های عبادی برای پاكی انسان و طهارت دل اوست ، برای اثبات اين ادعا كافی است دقت شود كه خدا در پايان آيه شريفه مربوط به وضو و تيمم می فرمايد : خدا می خواهد شما را پاك سازد .

 . . . مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِنْ حَرَج وَلكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

 . . . خدا نمی خواهد  با احكامش  بر شما تنگی و مشقت قرار دهد ، بلكه می خواهد شما را  از آلودگی ها  پاك كند و نعمتش را بر شما تمام نمايد ، تا سپاس گزاريد .

 

حكمت برخی از تكاليف الهی

در روايات آمده است كه : يكی از حكمت های سعی و صفا و مروهو هروله و دويدن ميان دو كوه آن است كه باد غرور و تكبر از دماغ مردم ، البته مردمی كه دچار غرور و تكبرند خارج شود .

« ليذلّ الجَبّارين ».

 سعی و صفا و مروه و هروله برای اين است كه متكبران را خوار و فروتن كند .

يكی از بزرگان در توضيح اين مطلب می گويد : راز دستورات حق طهارت ضمير است و اين طهارت محبوب ذات اقدس حق است .

در قرآن مجيد آمده است : هر آينه مسجدی كه از روز اول بر پايه تقوا بنيان گذاری شده است ، شايسته است در آن اقامه عبادت داشته باشيد ، در اين مسجد مردانی هستند كه دوست دارند پاكی همه جانبه پيدا كنند و خدا پاكان را دوست دارد .

 . . . لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ.

 . . . قطعاً مسجدی كه از نخستين روز بر پايه تقوا بنا شده شايسته تر است كه در آن  به نماز و عبادت  بايستی ، در آن مردانی هستند كه خواهان پاكيزگی  و طهارت جسم و جان  هستند ; و خدا پاكيزگان را دوست دارد .

انسان اگر بكوشد تا به طهارت برسد ، محبوب خدا می شود و از طرف ديگر هم محبوب همه هستی می شود .

« مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِكَ وَسَمائِك ».

در زمين و آسمانت مرا بحبوب قرار بده . .

ممكن نيست انسان محبوب خدا شود و نظام آفرينش در خدمت او نباشد .

محبوب حق در همه ميدان ها فاتح و پيروز است و هيچ عاملی قدرت شكست او را ندارد .

طهارت همه جانبه و به ويژه پاكی باطن از چنان ارزشی برخوردار است كه سبب رسيدن انسان به حقايق آيات قرآن و معارف الهيه و باطن كتاب الهی است :

 لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ.

جز پاك شدگان  از هر نوع آلودگی  به  حقايق و اسرار و لطايف  آن دسترسی ندارند .

به همه ما فرمان داده اند كه به اندازه توان و طاقت خود از اسرار عبادات آگاه شويد و به آنها عمل كنيد ، وضو ، نماز ، روزه ، حج و ديگر تكاليف از احكام واجب الهی است و هر يك را اسرار و حكمت هايی است كه با فراگيری آنها و عمل بر پايه شان ، طهارت دل حاصل می شود و گل حريت و آزادی از سرزمين وجود انسان می شكفد .

شيخ صدوق روايت می كند :

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) پس از نماز صبح در مسجد نشستند و به پرسش های مردم پاسخ می گفتند ، روزی دو نفر نوبت گرفتند تا سؤالاتی را مطرح كنند .

حضرت به نفر اول فرمود : گر چه شما پيش از آن برادر آمديد ولی نوبت خود را به او بدهيد ، چون شما اهل كرم و ايثار هستيد و او برای رفتن به خاطر كار لازم عجله دارد ـ حضرت با اين كار خود ادب رعايت نوبت يكديگر را به ملت آموختند ـ سپس فرمودند : من بگويم : برای چه آمده ايد يا خود شما ؟ عرض كردند : يا رسول الله شما بفرماييد .

فرمود : يكی برای يادگيری مسائل حج و ديگری برای آموختن مسائل وضو آمده ، آنگاه پرسش ها را پاسخ دادند :

وضو يعنی : شستن صورت و دست ها و مسح سر و پا .

شستن صورت يعنی : خدايا ! هر گناهی را كه با اين صورت انجام داده ام شستشو می كنم كه با صورت پاك به سوی تو عبادت آورم و با پيشانی پاك سر به خاك بگذارم .

شستن دست ها يعنی : خدايا ! از گناه دست كشيدم و گناهانی را كه با دست هايم مرتكب شده ام ، آنها را با شستن دست هايم پاك می كنم .

مسح سر يعنی : سرم را از هر خيال باطل و هوس خام كه در سر پرورانده ام تطهير می كنم و آنها را از سر به دور می اندازم .

مسح پا يعنی : من از جای بد رفتن پا می كشم و اين پا را از هر گناهی كه با آن مرتكب شده ام پاك می نمايم.

رسول خدا (صلی الله عليه وآله) می فرمايد :

« يَحشُرُ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ اُمَّتِی يَومَ القِيَامَةِ بَيْنَ الأُمَمِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الوُضُوءِ ».

خدا امت مرا در قيامت ميان ساير امت ها ممتاز و نورانی محشور می كند و اين بر اثر وضوی آنان است . .

حضرت امام صادق (عليه السلام) به محمد بن سنان فرمود :

حكمت وضو اين است كه انسان با اعضای پاك متوجه خداوند سبحان گردد ، آيا می شود انسان با چشم گناه كند و با همان چشم و صورت متوجه خدا شود ؟

« إنَّ عِلَّةَ الوُضُوءِ ... فَلقِيَامِهِ بَيْنَ يَدَیِ اللهِ تَعَالی وَاسْتِقبَالِهِ إيّاهُ بِجَوَارِحِهِ الظّاهِرَةِ وَمُلاقَاتِهِ بِهَا الكِرَامَ الكَاتِبِينَ ، فَغَسْلُ الوَجْهِ لِلسُّجُودِ وَالخُضُوعِ وَغَسْلُ اليَدَيْنِ لِيُقَلِّبَهُمَا وَيَرغَبَ بِهِمَا وَيَرهَبَ وَيَتَبَتَّلَ ... ».

به راستی علت وضو... به خاطر قيام عبد در پيشگاه خدای متعال و روی آوردنش به سوی خدا با همه اعضاء ظاهری و ملاقاتش همراه با آن اعضاء با فرشتگان باكرامتی است كه اعمال او را می نويسند ، پس شستن صورت برای آن است كه با آن سجود و فروتنی آورد و شستن دو دست برای اين است كه آنها را در دعا و نيايش با خدا جابجا كند و به وسيله آنها به سوی پروردگارش رغبت نمايد .

اگر حقيقت قرآن را جز افراد با طهارت ، لمس و مس نمی كنند حقيقت عبادت را نيز جز افراد پاك درنمی يابند .

عبادت در كام انسان پاك لذّت ايجاد می كند و در حال عبادت هيچ چيزی وی را به خود مشغول نخواهد كرد .

در وضو ، شستن با آب تنها كافی نيست ، بلكه شستن با نيت خالص و با توجه به اسرار آن لازم است . اگر كسی صورت را با اين نيت بشويد كه خدايا ! برای وضو گرفتن و امتثال امر تو و بپا داشتن نماز و برای اين كه با وجودی پاك بر خاك بيفتم صورتم را از هر گناه می شويم و پاك می كنم ، او در حقيقت به بخشی از اسرار عبادت پی برده و با فرشتگان ملاقات نموده است .

انسان بايد با فكری پاك و نيتی خالص و اعضا و جوارحی طاهر به سوی خدا برود تا از عبادت لذّت ببرد .

 

14 . تحصيل يقين

عبادت و يقين نسبت به يكديگر تأثير متقابل دارند ، همان گونه كه هر چه تقوا ، اعتقاد و يقين سالك قوی تر باشد عبادت و بندگی اش بيشتر و عميق تر است همان طور هر چه انسان بيشتر عبادت كند و رياضت بكشد ، ورزيده تر گشته ، يقينش قوی تر خواهد شد ، البته در اين زمينه ياری و كمك حضرت حق انسان را بدرقه می كند و گرنه :

گر كه از جانب معشوق نباشد كششیكوشش عاشق بيچاره به جايی نرسد

قرآن در اين زمينه می فرمايد :

 وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا . . ..

و كسانی كه برای به دست آوردن خشنودی ما  با جان و مال  كوشيدند ، بی ترديد آنان را به راه های خود  راه رشد ، سعادت ، كمال ، كرامت ، بهشت و مقام قرب  راهنمايی می كنيم . . .

در ابتدا بايد از جانب عبد حركتی باشد تا از سوی خدا بركتی ويژه عنايت شود .

فضيل عياض بر اثر يك جوانمردی مورد رحمت و دستگيری حق قرار گرفت ، خسی بود و كسی شد ، ابوذر يك چوپان و سلمان يك غلام بود ، ولی بر اثر بندگی حق و تلاش مثبت در محضر خاتم پيامبران (صلی الله عليه وآله) به مقامات و درجات بالايی رسيدند .

موسی (عليه السلام) از ستم فرعون به مدين فرار كرد ، گرسنه و تشنه بود ولی تشنگان را سيراب كرد و بدون اين كه نظر خائنانه و بلهوسانه ای به دختران شعيب (عليه السلام) كه در بيابان تنها بودند بيفكند زير سايه درختی پناه برد و دست به دعا برداشت كه :

 . . . رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَيْر فَقِيرٌ.

 . . . پروردگارا ! به آنچه از خير بر من نازل می كنی ، نيازمندم .

بر اثر آن فداكاری ، و عفت خدا مشكلاتش را حل كرد . مشكل يك جوان غريب ، سرمايه و اشتغال و ازدواج و مسكن است كه خدا همه آن را برای آن جوان مؤدب و پاكدامن حل فرمود و مهم تر از آن نعمت های مادی آنكه خدا سايه يك استاد اخلاق و مربّی معصوم و معلم دلسوزی چون شعيب (عليه السلام) را بر سر او قرار داد و موسی (عليه السلام) حدود ده سال در اردوی تربيتی و خودسازی به عنوان ميهمان يك پيامبر ، رياضت كشيد و نهايتاً به مقام اولوالعزمی رسيد .

آيه ای در قرآن مجيد در همين موضوع بسيار گوياست كه می فرمايد :

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.

ای اهل ايمان ! اگر  در همه امورتان  از خدا پروا كنيد ، برای شما  بينايی و بصيرتی ويژه  برای تشخيص حق از باطل قرار می دهد و گناهانتان را محو می كند و شما را می آمرزد ; و خدا دارای فضل بزرگ است .

 

حكايت عامر بن عبدالله قيس

عامر بن عبد الله قيس از مسلمانان پارسا و وارسته و جزء قهرمانان صدر اسلام است . در يكی از جنگ ها هنگام غروب آفتاب ، تنهای تنها وارد نيزاری شد ، اسب خود را در نيزار بست و بالای تپه ای رفت و به عبادت و دعا و مناجات پرداخت .

يكی از سربازان اسلام می گويد : من او را زير نظر داشتم و شنيدم در دعا و مناجاتش می گويد : خدايا ! سه چيز از تو خواستم ، دو چيزش را به من عنايت كردی ، سومی آن را نيز به من مرحمت كن تا آنگونه كه می خواهم تو را عبادت كنم ، ناگاه متوجه من شد و گفت : گويا مراقب من بودی ، چرا چنين كردی ؟ گفتم : از اين سخن بگذر و بگو بدانم كه آن سه خواسته چيست ؟ كه خدا دو خواسته اش را اجابت فرموده و يكی را عنايت نكرده است .

ابتدا از من عهد و پيمان گرفت كه تا زنده ام به كسی نگو ، سپس گفت : اولين تقاضايم اين بود كه محبت و علاقه به زنان را از دلم بيرون كند ، زيرا از هيچ چيز همچون طغيان غريزه جنسی در آسيب رسانی به دينم نمی ترسيدم ، اين تقاضا و خواسته ام برآورده شده است و اكنون نامحرمان و ديوار در نظرم يكسان اند .

دومين خواسته ام نترسيدن از غير خدا بود كه اينك خود را اينچنين می يابم .

سومين تقاضايم اين بود كه خدا خواب را از من بگيرد تا آنگونه كه می خواهم خدا را عبادت كنم ولی اين خواسته و تقاضايم برآورده نشد !

عامر بن عبدالله هنگام احتضار می گريست ، پرسيدند : چرا گريانی ؟ گفت : گريه ام از ترس مرگ و يا علاقه به دنيا نيست ، بلكه برای آن است كه از لذّت بندگی و روزه در روزهای گرم و شب زنده داری در شب های سرد محروم می شوم.

در خطبه متقين در وصف يقينِ پارسايان به عالم غيب می خوانيم :

« فَهُم وَالجَنَّةَ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ ، وَهُمْ وَالنّارُ كَمَنْ قَدْ رَاهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ ».

آنان با بهشت چنان اند كه گويی آن را به چشم ديده و در آن غرق نعمت اند و با عذاب دوزخ چنان اند كه گويی آ ن را مشاهده كرده و در آن معذب اند .

و در بخشی ديگر می خوانيم :

« فَمِن عَلاَمَةِ أحَدِهِمْ أنَّكَ تَری لَهُ قُوَّةً فِی دِين وَحَزماً فِی لِين وَإيمَاناً فِی يَقِين ... ».

از نشانه های ديگرشان آن است كه هر كدام را دارای نيرومندی در دين و دورانديشی با نرمی و ايمان همراه با يقين می بينی .

 

15 . وسيله فلاح و سعادت

هر موجودی در اين عالم هستی با تلاش و كوشش و مبارزه با موانع ، خواستار رستگاری است .

يك دانه كه از زير خاك سر در می آورد با خاك و سنگ و كلوخ و گِل و موانع ديگر مواجه است ، از طرفی با جذب نور خورشيد و آب و خاك رو به رشد است و از طرف ديگر موانع را كنار می زند تا از خاك سر برآورد و به جايی كه بايد برسد خود را برساند و اگر لحظه ای از خودسازی و تكاپو باز ماند ، شروع پژمردگی آن است .

انسان نيز مانند ساير موجودات از آغاز زندگی تا پايان حيات دنيوی اش كادح الی ربّ است و با رنج و زحمت به سوی حق در حركت می باشد و بايد بداند كه فلاح و رستگاری حقيقی اش زمانی است كه به خوشنودی و رضای حق برسد و جايگاه ابدی اش بهشت عنبرسرشت شود .

قرآن كريم عبادت و بندگی و انجام خيرات و مبرّات و خدمت به بندگان خدا را مايه فلاح و رستگاری و سبب سعادت دنيا و آخرت می داند :

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

ای اهل ايمان ! ركوع به جا آوريد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد تا رستگار شويد .

و در سوره معارج می فرمايد :

بی ترديد انسان طبعاً حريص و بی صبر آفريده شده است ، هنگامی كه بدی و زيانی به او رسد سخت بی قراری می كند و چون خير به او برسد بخل ورزد مگر نمازگزاران واقعی ، آنانكه بر نمازشان مداومت دارند و آنانكه در اموالشان حقی معين و معلوم برای سائل و محروم است و آنانكه روز قيامت را تصديق دارند و آنانكه از عذاب پروردگارشان ترسانند ، بی ترديد عذاب پروردگارشان را ايمنی نيست و آنكه نگهدارنده اندام شهوت از گناه است ، مگر نسبت به همسرانشان و كنيزانشان كه در اين زمينه بر آنان ملامت و سرزنش نيست و هر كه از شهوت حلال تجاوز كند بی ترديد از متجاوزان و ستمكاران است و آنانكه امانات و پيمانشان را رعايت می كنند و آنانكه قيام به شهاداتشان« در دادگاه عدل اسلامی » دارند و آنانكه همواره بر نمازهايشان محافظت می نمايند ، اينانند كه در باغ هايی از بهشت گرامی خواهند بود .

 

روزه سبب جلب رحمت

گرچه تمام عبادات و هر عملی كه با نيت خالص و به قصد قربت به درگاه الهی انجام پذيرد مايه جلب رحمت الهی است و انسان را در دامان پر مهر و عطوفت و رحمت و نعمت ربوبی قرار می دهد و حيات بشر را به نور معرفت روشن می سازد ، اما بعضی از عبادات در كلام گهربار ائمه اطهار (عليهم السلام) به صورتی ويژه مايه جلب رحمت الهی شمرده شده اند .

ذكر تمام عبادات در اين مختصر نمی گنجد و درك حقيقت آنها و دست يافتن به تمام زوايای عبادات امكان پذير نيست ، اما به مقتضای اين نوشتار به عبادت پر ارزش روزه كه مورد عنايت خاص اهل بيت (عليهم السلام)به عنوان عبادتی برای رسيدن به رحمت الهی و نشستن بر سر سفره پر نعمت حضرت حق اشاره می شود .

امتياز روزه در اين بحث از ميان تمام عبادات به اعتبار دو حقيقت است:

1 ـ روزه عبادتی است كه نه تنها برای امت حضرت رسول اكرم (صلی الله عليه وآله)بلكه برای امم سابقه نيز سبب جلب رحمت بوده و عبادتی خاص برای پرستش حضرت حق شمرده شده است.

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَی الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.

ای اهل ايمان ! روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همانگونه كه بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهيزكار شويد .

شواهد تاريخی فراوانی بر اين مطلب وجود دارد كه در منابع مذاهب ديگر ـ حتی بعد از تحريف ـ آمده است .

از تورات و انجيل فعلی چنين برمی آيد كه روزه در ميان يهود و نصاری بوده و اقوام و ملل ديگر هنگامی كه با غم و اندوه مواجه می شدند روزه می گرفتند و قوم يهود به هنگام توبه و طلب خشنودی خداوند روزه می گرفتند<.

از بخشی از تورات چنين برمی آيد كه موسی (عليه السلام) چهل روز روزه داشته است.

حضرت مسيح و حواريون مسيح نيز چنانكه از انجيل استفاده می شود روزه می گرفتند.

2 ـ از ماه رمضان در كلام گهربار ائمه اطهار (عليهم السلام) به عنوان ماه رحمت،ماهی كه درهای رحمت در آن باز می شود و ... ياد شده است.

حضرت امام سجاد (عليه السلام) در هر روز از ماه مبارك رمضان اين دعا را می خواندند:

« اللّهُمَّ إِنَّ هذا شَهْرُ رَمَضَانَ وَهذا شَهرُ الصيامِ وَهذا شَهرُ الإنابَةِ وَهذا شَهْرُ التّوبَةِ وَهذا شَهْرُ المَغْفِرَةِ والرَّحْمَةِ ».

خدايا ! اين ماه، ماه رمضان است و اين ماه، ماه روزه است و اين ماه، ماه بازگشت است و اين ماه، ماه توبه است و اين ماه، ماه مغفرت و رحمت است .

حضرت امام باقر (صلی الله عليه وآله) می فرمايند:

رسول خدا (صلی الله عليه وآله) هنگامی كه به هلال ماه رمضان نظر می انداختند صورت خود را به طرف قبله می كردند و دعائی می خواندند... و بعد رو به سوی مردم می كردند و می فرمودند:

« يا مَعْشَرَ المُسلِمين ! إذا طَلَعَ هِلالُ شَهْرِ رَمضانَ غُلّت مَرَدَةُ الشَياطِينوَفُتِحَتْ أبوابُ الجِنان، وأبوابُ الرَّحْمَةِ... ».

ای گروه مسلمانها ! هنگامی كه هلال ماه رمضان طلوع كند پيروان شيطان ها به غل و زنجير كشيده می شوند، و درهای آسمان و بهشت ها و رحمت باز می شود .

حضرت امام رضا (عليه السلام) می فرمايند :

« . . . شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ البَرَكَةِ وَشَهْرُ الرّحْمَةِ ».

ماه رمضان، ماه بركت و ماه رحمت است .

خطبه معروف حضرت رسول اكرم (صلی الله عليه وآله) در آخرين جمعه ماه شعبان نيز به اين مطلب اشاره دارد كه حضرت فرمودند :

« أيُّهَا النّاس ! قَدْ أقْبَلَ إلَيْكُمْ شَهْرُ اللهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالمَغْفِرَةِ ».

ای مردم ! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی كرده است .

در اين بخش بعد از ذكر مقدمه ای به گوشه ای از حقيقت اين عبادت پر بركت اشاره می شود .

 

انواع نعمات الهی در دنيا

ما در طول حيات و زندگی بر پايه رحمت حق از دو نعمت برخورداريم :

 

1 . نعمت ها و امدادهای ويژه

يكی تفضلات خدا و امدادهای غيبی اوست كه ابتداءً به ما می رسد و در ما زمينه به وجود آمدن رشد و كمال و طهارت و پاكی را فراهم می آورد ، به صورتی كه ما با شوق و رغبت به سوی مؤدب شدن به آداب الهی و حقايق تربيتی و طهارت و پاكی به حركت می آييم .

قرآن مجيد به اين نوع نعمت در آيات كريمه اش اشاره می كند :

 . . . وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَی مِنكُم مِن أَحَد أَبَداً وَلكِنَّ اللهَ يُزَكِّی مَن يَشَاءُ.

و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، هرگز احدی از شما  از عقايد باطل و اعمال و اخلاق ناپسند  پاك نمی شد ، ولی خدا هر كه را بخواهد پاك می كند ; و خدا شنوا و داناست .

و نيز می فرمايد :

 . . . وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً .

 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، يقيناً همه شما جز اندكی از شيطان پيروی می كرديد .

در رابطه با اين واقعيت در فصول گذشته اين نوشتار به طور گسترده مطالبی مورد بحث قرار گرفت .

 

2 . نعمت های پاداشی

نوع ديگر از نعمت های الهی نعمت هايی است كه می توان با تكيه بر آيات و روايات از آنها به عنوان نعمت های پاداشی ياد كرد .

هنگامی كه انسان گامی در راه خدا برمی دارد و به عبادتی برمی خيزد و گرهی از كار كسی می گشايد و غمی از دلی برمی دارد و به مستمندی رسيدگی می نمايد و خدمتی به بندگان حق می كند ، مستحق پاداش الهی می شود . يكی از پاداش های حضرت او در اين دنيا فراهم نمودن زمينه فلاح و رستگاری است كه برخی از آيات شريفه قرآن مجيد به صراحت در رابطه با اين موضوع حقايقی را گوشزد می نمايد .

 وَمَن يُؤْمِن بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللهُ بِكُلِّ شَیء عَلِيمٌ.

و هر كس به خدا ايمان بياورد ، خدا قلبش را  به حقايق  راهنمايی می كند ; و خدا به همه چيز داناست .

 وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدیً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ.

و كسانی كه هدايت يافته اند خدا بر هدايتشان افزوده و پرهيزكاری و تقوايشان را به آنان عطا كرده است .

در زمينه تحقق نعمت های پاداشی برای نمونه لازم است به طور مفصل يكی از عبادات كه انسان را جداً شايسته پاداش دنيايی و آخرتی می نمايد مورد بحث قرار گيرد و آن روزه است .

 

روزه يكی از نعمتهای پاداشی

بی ترديد راه تحصيل رحمت های ويژه حق ، كسب لياقت و ظرفيت و استحقاق و شايستگی است . هر چه لياقت انسان بيشتر شود بهتر می تواند كسب رحمت و فيض نمايد .

ظرف های گوناگون را در نظر بگيريد كه از اقيانوسی مواج آب برمی دارند ، هر كدام وسعت و ظرفيتشان بيشتر باشد قدرت آب گيری بيشتری دارند ، انسان هم هر اندازه شايستگی و لياقتش را با عبادت و بندگی خالصانه و عاشقانه و خدمت به بندگان حق بيشتر كند بيشتر از رحمت خدا و فيض حضرت او بهره مند می شود .

از جمله كليدهای كسب لياقت معنوی و ايجاد شايستگی بيشتر و ظرفيت گسترده تر ، عبادت والا و با ارزشی چون روزه است كه آثار و بركات گوناگون روحی و جسمی و دنيوی و آخرتی دارد .

كمترين سود اين عبادت ، صحت بدن و ايجاد توازن و تعادل جسمی و درمان برخی از بيماری های بدنی است ، چنانكه رسول بزرگوار اسلام (صلی الله عليه وآله) اعلام فرموده اند :

« صُومُوا تَصِحُّوا ».

روزه بگيريد تا تندرست و سالم شويد .

بسياری از بيماری ها يا زمينه های آنها با روزه و امساك از بين می رود و برخی از پزشكان در اين راه تجربه های سودمندی دارند و ده ها بيماری بی درمان را از طريق امساك از خوردن و آشاميدن درمان كرده اند .

 

روزه يا دعوت الهی

خدای مهربان از باب فضل و رحمت و احسان و لطف برای نجات انسان از بن بست های روحی و تنگناهای معنوی و رساندنش به اوج تربيت و كمال از انسان به صورت های گوناگون دعوت می كند . از جمله اين دعوت ها ، دعوت برای آمرزيده شدن اوست و مخاطب اين دعوت ، همه بندگان اند ، نه تعدادی خاص و گروه ويژه ، تعبير قرآن مجيد :  يَدْعوُكُمْ ، است ، يعنی : همه شما را فرا می خواند .

در سوره مباركه ابراهيم پس از آنكه گوشزد می كند :

كتاب آسمانی برای نجات شما از تاريكی ها و آوردنتان به عالم نور و معنويت است ، به سرگذشت و دعوت چند تن از پيامبران مانند موسیو نوح و قوم عاد و ثمود اشاره دارد و می فرمايد :

پيامبرانشان گفتند : آيا در خدا كه آفريننده آسمان ها و زمين است ، شكی هست ؟ او شما را دعوت  به ايمان  می كند تا همه گناهانتان را بيامرزد و شما را تا زمانی معينِ  عمرتان  مهلت دهد.

 

محصول روزه

در حديث معراج آمده است كه پيامبر (صلی الله عليه وآله) از خدا پرسيد :

پروردگارا ! اولين عبادت چيست ؟

خدا فرمود :

« أَوَّلُ العِبَادَةِ الصَّمتُ وَالصَّومُ ».

اول عبادت سكوت و روزه است .

سپس پيامبر (صلی الله عليه وآله) پرسيد :

« يَا رَبِّ ! مَا مِيرَاثُ الصَّومِ ؟ » .

پروردگارا ! ميراث و نتيجه روزه چيست ؟

پروردگار مهربان پاسخ داد :

« الصَّومُ يُورِثُ الحِكمَةَ وَالحِكمَةُ تُورِثُ المَعرِفَةَ والمَعرِفَةُ تُورِثُ اليَقينَ فَإذَا استَيقَنَ العَبدُ لاَ يُبالی كَيفَ أصبَحَ ، بِعُسر أم بِيُسر ؟ » .

روزه حكمت به جای می گذارد و حكمت ، معرفت و معرفت ، يقين و چون عبد به يقين رسد ديگر برايش اهميتی ندارد كه چگونه شب و روز خود را بگذارند ، به سختی يا به آسانی .

 

شرافت روزه

اگر بپرسند : مگر همه عبادات از جانب اهل عبادت برای خدا نيست ، پس چرا طبق احاديث قدسيه ، حضرت حق فقط روزه و پاداش دهی به آن را به خود اختصاص داده است ؟

در پاسخ اين پرسخ بايد گفت : انتساب روزه به خدا« الصوم لی » نشانه امتياز و شرافت آن بر ساير عبادت هاست ، همانگونه كه تمام روی زمين و خانه هايش از خداست ، ولی فقط كعبه را به خود نسبت داده « ...أَن طَهِّرَا بَيْتِیَ... ».

همه سال و ماه از خداست ولی فقط ماه رمضان به حضرت او نسبت داده شده .

« قَدْ أقْبَلَ إلَيْكُم شَهْرَ اللهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ... ».

به تحقيق ماه خدا با منفعت و سود و رحمت به شما روی آورده است .

راز شرافت روزه آن است كه :

اولا : ساير عبادت ها ظهور و جلوه دارد و نمايان است ، زيرا جنبه عملی و فعلی دارد و انجام شدنی است ولی روزه ترك فعل و عمل است و جنبه رها كردن و واگذاشتن و اجتناب از خورد و خوراك و گناه دارد و به عبارت ديگر حقيقت روزه و ماهيت آن ترك است كه از خود نمايی و جلوه خالی است و از اينجا روشن می شود كه روزه داران فقط برای خدا و از روی اخلاص روزه گرفته اند ، زيرا می توانستند در نهان و خلوت افطار كنند و در عيان و آشكار اظهار روزه نمايد ، پس معلوم می شود هر كه به عنوان عبادت روزه گرفته خدا را در نظر داشته است و بی ترديد ميزان ارزيابی هر عبادتی خلوص آن است از اين جهت امير بيان و امام مخلصان ، در راز واجب شدن روزه می فرمايد :

« وَالصِّيَامُ ابْتِلاَءً لاِخلاَصِ الخَلْقِ ».

خداوند روزه را برای آزمايش اخلاص مردم واجب كرده است .

ثانياً : روزه ، زمينه نزديكی به حضرت حق و مايه قرب به پروردگار عزيز جهانيان و سبب رهايی از دشمن شماره يك انسان ، شيطان و جنود اوست .

روزه ، او را خلع سلاح می كند و به انسان مدد و همت می بخشد تا بر دشمن خود و خدا پيروز گردد .

ميدان تاخت و تاز شيطان ، شهوات است كه با خورد و خوراك و ساير امور مادی تقويت و در نتيجه ابزار و ساز و برگ گناه فراهم تر می شود و انسان را به امور دنيوی سرگرم و به تدريج قلب را چراگاه شيطان و دار و دسته اش می گرداند و روزه عبادت بسيار پر قدرتی است كه باعث تضعيف و شكستن شهوات و خلع سلاح شيطان است .

حالت معنوی روزه دار ، دژ محكمی است كه راه نفوذ دشمن را می بندد و ياد خدا و آخرت كه هنگام روزه زياد و در اوج است ، دست ردی است بر سينه نامحرم و تير غيبی است بر تلبيس ابليس .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^