فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اهل بيت (عليهم السلام) محبوبان حق

طهارت ذات ، علت محبوبيت

اهل بيت (عليهم السلام) محبوبان حق 

پاك بودن وجود اهل بيت (عليهم السلام) از عيوب و نقايص و آراسته بودنشان به صفات مثبتی كه در وجودشان در حد اكمل و اتمّ بود ، سبب محبوبيت آنان نزد خداست .

خدا در قرآن آنان را به برترين صفت كه مايه و پايه همه صفات مثبت می باشد و آن عبارت از طهارت و پاكی همه جانبه است ، ستوده ، طهارتی كه علت رسيدن آنان به حقايق كتاب مكنون است ،

 

( لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ) .

جز پاك شدگان  از هر نوع آلودگی  به  حقايق و اسرار و لطايف  آن دسترسی ندارند .

 

آنان به خاطر رسيدن به حقايق كتاب مكنون آگاه به همه هستی و عامل به همه واقعيات و انجام دهنده همه احكام و فرمان های حق و خلاصه خير محض اند . اين ويژگی ها و صفات نشان دهنده اين است كه آن بزرگواران همان مخلصان هستند كه تحت تربيت مستقيم خدا و ربوبيّت ذات او پرورده شده ، به عنوان منتخبان خاص خدا مطرح اند .

طهارت ذات و مقام مسّ كتاب مكنون و عامل بودن به خواسته های حق ، آنان را مرضی خدا و محبوب حق نموده است .

 

( . . . وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ).

 . . . و كسانی را كه خود را  با پذيرش انواع پاكی ها از همه آلودگی ها  پاكيزه می كنند دوست دارد .

 

همه صفات مثبت آنان جلوه طهارت ذات ايشان است مانند عدالت و قسط ، توكل و صبر ، ايمان و يقين ، توبه و انابه ، جهاد و كوشش ، ايثار و گذشت و . . . كه اين همه سبب شده كه آن بزرگواران در حدّ اعلای محبوبيت نزد خدا قرار گيرند و در يك كلمه ، محبوب ترين موجودات و مخلوقات نزد خدا باشند .

 

( . . . إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ . . . ) .

 . . . يقيناً خدا كسانی را كه بسيار توبه می كنند دوست دارد . . . 

 

( . . . إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ) .

 . . . زيرا خدا عدالت پيشگان را دوست دارد .

 

( . . . إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ) .

 . . . زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد .

 

پس معيار محبوبيت ، طهارت ذات و پاكی عقل و قلب و روح و روان و اخلاق و عمل است .

طهارت همه جانبه اهل بيت (عليهم السلام) ( . . . وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً )با توجه مستقيم حق و تلاش و كوشش آن بزرگواران برای آنان حاصل شده و آنان را جزء مخلصان قرار داده است .

 

محبوبترين خلايق نزد پيامبر (صلی الله عليه وآله)

اهل بيت (عليهم السلام) به خاطر آنكه محبوب ترين مخلوق نزد حق بودند ، نزد پيامبر (صلی الله عليه وآله) هم محبوب ترين خلق بودند زيرا پيامبر (صلی الله عليه وآله) جز آنچه خدا دوست می دارد ، دوست نمی داشت . تولّی و تبرّی پيامبر (صلی الله عليه وآله) همان تولّی و تبرّی خدا بود ، دوستی و محبت پيامبر (صلی الله عليه وآله) همان دوستی و محبت خدا بود ، بنابراين محبوب ترين مخلوق بودن اهل بيت (عليهم السلام) نزد پيامبر (صلی الله عليه وآله) نيز نشان ديگری از اين حقيقت است كه اهل بيت (عليهم السلام)محبوب ترين مخلوق نزد خدا هستند .

از ام سلمه روايت شده كه روزی پيامبر (صلی الله عليه وآله) نشسته بود ، فاطمه (عليها السلام) ديگچه ای آورد كه در آن كاچی بود، پيامبر (صلی الله عليه وآله) فرمود: علی و دو پسرش كجايند؟ فاطمه(عليها السلام)گفت : در خانه ، پيامبر (صلی الله عليه وآله) فرمود : آنان را برای حضور نزد من دعوت كن .

علی و حسن و حسين (عليهم السلام) در حالی كه پيش روی او قرار داشتند و فاطمه (عليها السلام)پيشاپيش آنان در حركت بود ، به جانب رسول خدا (صلی الله عليه وآله) آمدند . پيامبر (صلی الله عليه وآله)هنگامی كه آنان را ديد ، عبای خيبری خود را كه بر بستر بود برداشت و خود را به همراه علی و حسن و حسين و فاطمه (عليهم السلام) با آن پوشانيده ، گفت : خدايا ! اينان اهل بيت من و محبوب ترين مردم نزد من هستند پس هرگونه پليدی را از آنان دور كن و به طور كامل پاكشان ساز ; در اين هنگام خدا اين آيه را نازل كرد:

 

( . . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ).

 . . . خدا فقط می خواهد هرگونه پليدی را از شما اهل بيت (عليهم السلام)  كه به روايت شيعه و سنی محمّد ، علی ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام اند  بِزُدايد و شما را چنان كه شايسته است  از همه گناهان و معاصی  پاك و پاكيزه گرداند .

 

اميرالمؤمنين (عليه السلام) می فرمايد :

 

أتی رَجُلٌ إلی النبي (صلی الله عليه وآله) فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أيُّ الْخَلْقِ أحَبُّ إلَيْكَ ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ (صلی الله عليه وآله) ـ وَأنا إلی جَنْبِهِ ـ هذا وَإبْناهُ وأمُّهُما ، هُمْ مِنِّي وَأنَا مِنْهُمْ ، وَهُمْ مَعي فِی الجَنَّةِ هكذا ـ وَجَمَع بَيْنَ إصْبَعَيْهِ ـ .

مردی نزد پيامبر آمد و گفت : ای رسول خدا ! چه كسی نزد تو محبوب تر است ؟ پيامبر ـ در حالی كه من در كنارش بودم ـ فرمود : اين و دو فرزندش و مادر فرزندانش ، آنان از من هستند و من از آنان ، اينان در بهشت با من چنين اند و دو انگشتش را به يكديگر متصل كرد .

 

 

اطاعت اهل بيت (عليهم السلام) عامل محبوبيت

بی ترديد هركس بخواهد به اين مقام برسد يعنی محبوب حق شود بايد بكوشد تا در سايه ربوبيّت خدا و پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) به طهارت باطن و طهارت اخلاق و عمل دست يابد چنان كه در قرآن مجيد به پيامبر (صلی الله عليه وآله) فرمان می دهد به امت بگو :

 

( إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی يُحْبِبْكُمُ اللّهُ . . . ) .

بگو : اگر خدا را دوست داريد پس مرا پيروی كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است . . . 

 

و پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) كه به فرموده خدا پيروی و اطاعتش و عمل به فرمان ها و اوامرش سبب محبوبيت نزد خداست ، اكيداً به امت دستور می دهد كه به اهل بيت (عليهم السلام) عشق ورزند و آنان را از صميم دل دوست داشته باشند و در همه شؤون مطيع اهل بيت (عليهم السلام) باشند تا به مقام محبوبيت نزد خدا دست يابند .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله) فرمود :

 

أَحِبُّوا اللّهَ لِما يَغْذُوكُمْ من نِعَمِهِ ، وَأَحِبُّونِي بِحُبِّ الله ، وَأَحِبُّوا أهلَ بَيْتِي لِحُبِّي.

خدا را به سبب نعمت هايش كه به شما عنايت می كند دوست بداريد ، و به من به خاطر خدا محبت ورزيد و اهل بيتم را برای من دوست داشته باشيد .

 

و در روايتی بسيار مهم فرمود :

 

مَنْ سَرَّهُ أنْ يحيی حَياتِي ، وَيَمُوتَ مَمَاتِي ، وَيَسْكُنَ جَنَّةَ عَدْن غَرَسَها رَبّيْ ، فَلْيُوالِ عَلِيّاً مِنْ بَعْدِي وَلْيُوالِ وَلِيَّهُ وَلْيَقْتَدِ بِالأَئمَّةِ مِنْ بَعْدِي ، فَانَّهُمْ عِتْرَتِي ، خُلِقُوا مِنْ طِيْنَتِي ، رُزِقُوا فَهْماً وَعِلْمَاً وَوَيْلٌ لِلْمُكَذِبّينَ بِفَضْلِهِمْ ، القاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتي ، لا أَنالَهُمْ شَفاعَتِي .

هر كس خوش آيد كه مانند من زندگی كند و مانند من از دنيا برود و در اقامتگاه دائم بهشت جاويدی كه پروردگارم آن را كاشته است ساكن گردد ، واجب است پس از من علی را دوست بدارد و دوست او را نيز دوست بدارد و به امامان پس از من اقتدا كند چون آنان عترت من اند و از طينت من به وجود آمده اند و به آنان فهم دانش روزی داده اند . وای بر آن گروه از امّت من كه برتری ايشان را انكار كنند و حرمت خويشی من با آنان را حفظ نكنند ، خدا شفاعتم را نصيب آنان نكند .

 

 

معيار محبوبيت نزد خدا

انسان اگر بخواهد محبوب خدای سبحان شود ، بايد از اهل بيت (عليهم السلام) ـ كه در رأس آنان پيامبر (صلی الله عليه وآله) است ـ پيروی كند ، اين پيروی به تدريج انسان را در حدّ سعه وجودی اش به طهارت معنوی می رساند و در نتيجه محبوب خدا می شود و به جايی می رسد كه همه حركات و سكنات و منش و روش و اخلاق و عملش در حوزه جاذبه حق قرار می گيرد و محبوب خدا می شود .

رسيدن به اين مقام فقط از طريق اهل بيت (عليهم السلام) امكان پذير است چون آنان دانا به همه راه ها و چاه ها هستند ، هم صراط شناس و هم صراط رو می باشند بلكه وجودشان صراط است و از اين جهت بهترين راهنمای سالكان كوی حبيب اند .

معيار محبوبيت نزد خدا اين انسان های كامل اند كه حبيب اللّه و احباء و اوليا هستند و به ما فرمان داده اند تا خود را با آنان بسنجيم تا معلوم شود محبوب حق يا مبغوض اوييم و به عبارت ديگر ، چون مستقيماً به خدا دسترسی نداريم به مظاهر او كه نزد ما هستند يعنی پيامبر و اهل بيتش ـ كه حبيب اللّه و خلفای اويند و حجّت بالغه حق می باشند ـ دسترسی داريم پس بايد افكار و نيّات و اخلاق و اعمال خود را با آنان بسنجيم ، آنگاه به اين حقيقت آگاه شويم كه هركس مطابق و هماهنگ با سيره باطنی و ظاهری آنان است محبوب خدا و گرنه مورد خشم اوست .

در هر صورت اهل بيت (عليهم السلام) ذواتی هستند كه ذاتشان محبوب خداست و هركس بخواهد به محبوبيت خدا برسد بايد به آنان اقتدا كند و آنان را وسيله ميان خود و خدا قرار دهد و بداند كه توسل حقيقی و وسيله قرار دادن آنان به اين است كه آنان و فرهنگ پاكشان را باور داشته باشد و به آن عمل كند ،

 

فَإنَّكُمْ وَسيلَتي إلَی اللّهِ ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أرْجُو نَجاةً مِنَ اللّهِ .

شما ای اهل بيت ! به راستی وسيله ما به سوی خدا هستيد و به محبت شما و قرب و منزلت شما اميد رهايی و نجات از سوی خدا داريم .

 

اين در صورتی است كه واقعاً ذات خود را چنان كنيم كه محبت آنان در دل و جان ما ريشه بدواند و اقتدا به آنان ، سيره و روش حقيقی ما گردد كه اين گونه شدن ، مزد رسالت و راه رسيدن به حق و قرار گرفتن در مدار محبوبيت نزد اوست چنان كه قرآن می فرمايد :

 

( قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلاَّ مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِيلاً ).

بگو : من از شما  در برابر تبليغ دين هيچ  پاداشی نمی خواهم ، جز اينكه هر كه بخواهد  می تواند از بركت هدايت من  راهی به سوی پروردگارش بگيرد .

 

حضرت امام صادق (عليه السلام) می فرمايد : تنها چيزی كه انسان را به بهشت می برد ، اخلاص در توحيد و گفتن « لا إله إلا اللّه » است . اخلاص در توحيد آن است كه به همه احكام الهی عمل شود و توحيد مانع از ارتكاب گناه گردد و در محبت و اقتدا به اهل بيت (عليهم السلام) كوتاهی نشود . وقتی از پيامبر (صلی الله عليه وآله) پرسيدند : اخلاص اين كلمه « لا اله الاّ اللّه » چيست ؟ فرمود : عمل كردن به آنچه من به آن مبعوث شده ام و محبت اهل بيتم ; گفتند : محبت اهل بيت (عليهم السلام) شما و پذيرش ولايت ، جزء اين كلمه است چنانكه بايد باشد ؟ فرمود : آری.

و در حديث سلسلة الذهب همين مطلب از قول حضرت امام رضا (عليه السلام) به نحو ديگری بيان شده است :

 

كَلِمَةُ لا إلهَ إلاّ اللّهُ حِصْنِي ، فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أمِنَ مِنْ عَذابِي ، بِشُرُوطِها ، وَأنا مِن شُرُوطِها.

توحيد ، دژ من است و هركس در دژ من وارد شود از عذاب من ايمن شده ولی به شرط آن و شروطش و ولايت و محبت من از شروط آن است .

 

بنابراين اگر كسی ولايت و محبت اهل بيت (عليهم السلام) را نداشت ، در حقيقت اخلاص را همراه توحيد نكرده و اين توحيد رفته رفته از باطنش رخت برمی بندد و بی ترديد در آخرت بدون توحيد محشور می شود .

 

رضايت خدا در رضايت اهل بيت (عليهم السلام)

اگر كسی در مرحله توحيد و اخلاصورزی به آن به مقام ولايت اللّهی رسيد و ولی اللّه شد در حقيقت مظهر « هو الولی » شده ، در همه شؤون موحّد كامل می شود و احترام به او و به اوامرش احترام به خدای سبحان خواهد بود ،

 

( إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ . . . ).

به يقين كسانی كه با تو بيعت می كنند ، جز اين نيست كه با خدا بيعت می كنند . . . 

 

و همه مسؤول و موظف هستند نسبت به او مطيع باشند . اوست كه می تواند مقام ميانجی بردن و شفاعت برخوردار باشد چون به حدّی رسيده كه رضای او رضای خدا و رضای خدا رضای اوست . خدای سبحان به رضای پيامبر و اهل بيتش بسيار اهميت می دهد تا جايی كه در قرآن می فرمايد :

 

( . . . فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا . . . ).

 . . . پس يقيناً تو را به سوی قبله ای كه آن را بپسندی برمی گردانيم . . . 

 

چون رضای پيامبر و اهل بيت ، رضای خداست و مضمون و مفهوم واقعی رِضَی اللّهِ رِضَانا أهلِ البيتِ، زبان حال اهل بيت (عليهم السلام) است زيرا آنان در مقام رضا نيز اهل توحيدند يعنی نمی پسندند مگر آنچه را خدا بپسندد و هرگز رضای نفس خود و ديگران را نمی طلبند بلكه فقط رضای خدا را می خواهند ، از اين رو تسليم محض اند پس بر ديگران واجب است با اقتدا به آنان و محبت به ايشان رضای آنان كه رضای خداست را جلب كنند .

به راستی سالك كوی دوست بايد در همه شؤون زندگی خويش از آنان پيروی كند ، هركس به اندازه سعه وجودی و توانايی و استعدادش بايد خود را از ولايت آنان بهره مند سازد و به مقامات عالی انسانی برساند .

حضرت حق در قرآن مجيد سيره و روش آنان را برای ما تشريح كرده است و در بسياری از آيات به صراحت و يا كنايه خصوصيات اخلاقی و عملی آنان را به ما نشان داده تا ما از آن بهره مند شويم و برای اينكه اين دستورها روش های عينی و واقعی باشد ـ نه كلّی گويی و نه ارائه رهنمودهای علمی ـ به جزئيات زندگی آنان اشاره می كند و جزء به جزء حركات و سكنات و افكار و نيّاتشان را بيان می نمايد تا الگوهای عملی را پيش روی خود داشته باشيم ، به عنوان نمونه می فرمايد :

 

( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِيلِ اللّهِ . . . ).

يقيناً كسانی كه ايمان آورده و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند . . .

 

و ( إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلاَ شُكُوراً ).

 و می گويند :  ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسی را از شما نداريم .

 

و ( . . . إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُكِی وَمَحْيَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ . . . ).

 . . . مسلماً نماز و عبادتم و زندگی كردن و مرگم برای خدا پروردگار جهانيان است . . . 

 

اهل بيت (عليهم السلام) كانون رحمت

اهل بيت (عليهم السلام) كانون رحمت    

رحمت ، به معنای عطوفت و گذشت و مهربانی و بخشايش و رقّت قلب و مهرورزی است .

رحمت ، در قرآن مجيد همراه با معانی و مفاهيم و مصاديق گوناگونی آمده است كه توجه به آن لازم و دركش واجب و زمينه سازی برای به دست آوردنش تكليف شرعی است .

رحمت ، حقيقتی الهی و واقعيتی ربانی و صفتی بی نهايت از اوصاف حق و متحد با ذات حضرت ذوالجلال است و با جلوه های گوناگونی در عرصه هستی و خيمه حيات موجودات و به ويژه انسان رخ می نمايد .

همه جهان و جهانيان ، همه عناصر و موجودات ، همه مخلوقات پيدا و پنهان ، همه ذرات عوالم وجود ; جلوه ای از رحمت رحمانيه و رحيميه و رشحه ای از مهربانی و مهرورزی و عطوفت و بخشايش و عطا و احسان خداست .

 

رحمت در قرآن كريم

قرآن مجيد رحمت و آثارش را در بسياری از آيات مطرح كرده است كه برای نمونه به بخشی از آن آيات اشاره می شود :

1 ـ قرآن كريم ، نبوت و رسالت را كه مايه رشد و كمال مردم و سبب رهايی آنان از مشكلات دنيا و عذاب آخرت است ; رحمت خدا می داند كه خدا هر كه را بخواهد به آن اختصاص می دهد و اين مقام با عظمت را از افق وجودش به خاطر شايستگی و لياقتش طلوع می دهد و او را در سايه اين مقام مأمور ابلاغ وحی و هدايت مردم می كند ،

 

( . . . وَاللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ).

 . . . خدا هركه را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد و خدا دارای فضل بزرگی است .

 

2 ـ قرآن مبين ، آسان گيری بعضی از تكاليف و وظايف به خصوص در فصل قصاص و ديات را رحمتی از سوی خدا نسبت به جامعه می داند :

 

( . . . ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِن رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ . . . ).

 . . . اين  حكم  تخفيف و رحمتی است از سوی پروردگارتان . . . 

 

3 ـ قرآن شريف ، اخلاق حسنه و نرم خويی و رفق و مدارا را جلوه رحمت خدا در عرصه هستی انسان به شمار آورده است :

 

( فَبِمَـا رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ . . . ).

 ای پيامبر !  پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی . . . 

 

4 ـ قرآن مجيد ، دفع عذاب و رهايی از آن را در قيامت از كسانی كه شايسته رهايی هستند رحمت خدا می داند :

 

( مَن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ).

هر كس در آن روز عذاب از او برگردانده شود ، قطعاً خدا به او رحم كرده ، و آن است كاميابی آشكار .

5 ـ قرآن مجيد ، اعتقاد و توجه به رحمت حق را برای گناهكار مايه تشويق و ترغيب به توبه می داند و به پيامبر اعلام می كند كه به مردم اطمينان دهد خدا رحمت را بر خود واجب نموده ، بنابراين كسی كه از روی جهالت و نادانی مرتكب زشتی شده سپس از زشتی دست برداشته و توبه كرده و مفاسدش را اصلاح نموده است ، مورد آمرزش و رحمت قرار می گيرد زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است ،

 

( وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءاً بِجَهَالَة ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ).

و هرگاه كسانی كه به آيات ما ايمان می آورند به نزد تو آيند ، بگو : سلام بر شما ، پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر كرده بنابراين هر كس از شما به نادانی كار زشتی مرتكب شود سپس بعد از آن توبه كند و  مفاسد خود را  اصلاح نمايد  مشمول آمرزش و رحمت خدا شود  زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است .

 

6 ـ قرآن ، در بسياری از آيات الهی به عنوان رحمت خدا بر بندگان معرفی شده است از جمله ،

 

( . . . فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَهُدیً وَرَحْمَةٌ . . . ).

 . . . اينك برهانی آشكار و  هدايت و رحمتی از سوی پروردگارتان برای شما آمد . . . 

 

7 ـ قرآن ، در بسياری از آيات به مردم اعلام می كند كه اگر رحمت حق را نخواهيد يا خود را در معرض رحمت خدا قرار ندهيد يا اگر رحمت خدا شما را فرا نگيرد ، سرمايه وجودتان تباه می شود و همه موجوديت و هويّت و اعمالتان بر باد می رود و به خسارت ابدی و هلاكت سرمدی دچار می شويد ،

 

( . . . فَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ).

 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود البته از زيانكاران می شديد .

 

8 ـ قرآن كه هدايتگر همگان به حقايق الهی و ارزش های معنوی است ، رحمت خدا را بی سبب و بدون دليل شامل حال كسی نمی داند بلكه رحمت را كه مايه نجات و سرمايه سعادت و سبب ورود در بهشت است ، ويژه نيكوكاران و دارندگان عمل صالح می داند ،

 

( . . . إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُـحْسِنِينَ ).

 . . . كه يقيناً رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است .

 

9 ـ قرآن مجيد ، رحمت خدا را در دنيا عامل نجات از مشكلات و سختی ها و رهايی از چنگ دشمنان و ستم ستمكاران به شمار می آورد ،

 

( فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَة مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا . . . )

پس  هنگام نزول عذاب  او و كسانی را كه همراهش بودند به رحمتی از سوی خود نجات داديم و بنياد آنان كه آيات ما را تكذيب كردند و مؤمن نبودند ، بركنديم . . . 

 

10 ـ قرآن حكيم ، سعه وجودی و شرح صدر و گستردگی باطن و روح را كه مايه تجلّی فيوضات الهی در انسان است ، رحمت خدا می داند :

 

( فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً ).

پس بنده ای از بندگان ما را يافتند كه او را از نزد خود رحمتی داده و از پيشگاه خود دانشی ويژه به او آموخته بوديم .

 

11 ـ قرآن مجيد ، وجود مقدس پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) را رحمت بر همه جهانيان می داند ،

 

( وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ).

و تو را جز رحمتی برای جهانيان نفرستاديم .

 

12 ـ قرآن كريم ، زنده شدن زمين پس از مردگی اش به وسيله نسيم بهار كه سبب روييده شدن انواع گياهان ، و نباتات و پديد شدن گل های گوناگون و به حركت آمدن درختان و سبزی و خرّمی دنياست را از آثار رحمت خدا به شمار آورده است ،

 

( فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِكَ لَـمُحْيِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی كُلِّ شَیْء قَدِيرٌ ).

پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مردگی اش زنده می كند ، بی ترديد اين  خدای قدرتمند  زنده كننده مردگان است و او بر هر كاری تواناست .

 

13 ـ قرآن ، رحمت خدا را كه در هر موجودی به صورتی جلوه می كند ; نسبت به همه موجودات فراگير می داند و چيزی را كه اگر چه از شدّت كوچكی و ريزی با قوی ترين دستگاه های علمی ديده نشود ، بيرون از دايره رحمت به حساب نمی آورد و در اين زمينه استثنايی وجود ندارد ،

 

( . . .  وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْء . . . ).

 . . . و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است . . .

 

14 ـ قرآن كريم ، نا اميدی از رحمت خدا را از ويژگی های كافران به شمار آورده است ،

 

( . . .  إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ).

 . . . جز مردم كافر از رحمت خدا مأيوس نمی شوند .

 

15 ـ قرآن مجيد ، رحمت خدا را برای همه مردم از آنچه از ثروت و مال و مقام و منال جمع می كنند ، بهتر می داند بنابراين اگر به جای صرف عمر در به دست آوردن ثروت و مال بيش از اندازه لازم در به دست آوردن رحمت خدا از طريق كسب ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه بكوشند ، برای آنان بدون ترديد بهتر است ،

 

( . . . وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ).

 . . . و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع می كنند ، بهتر است .

 

معدن رحمت

با توجه به اين آيات و نمونه هايی از اين قبيل ، بايد در كمال يقين و باور اعتراف كرد كه چيزی در اين عرصه گاه هستی و در خزانه مملكت سلطان ، وجود بهتر و برتر و پربهاتر از رحمت الهی نيست و بر پايه معارف بلند آسمانی و ملكوتی ، معدن اين رحمت در اين جهان و در آن جهان اهل بيت (عليهم السلام) هستند چنان كه حضرت هادی (عليه السلام) ـ كه خود از اهل بيت (عليهم السلام) و دارای مقام والای عصمت است و سخن جز به حق نمی گويد ـ در زيارت جامعه ، اهل بيت (عليهم السلام) را جايگاه و معدن رحمت ياد می كند :

 

مَعْدِنُ الرَّحْمَةِ.

 

بنابراين اگر كسی بخواهد از خسارت و بر باد رفتن سرمايه وجود در امان بماند و عذاب الهی در قيامت از او دفع شود و با آسان گيری و مسامحه حق روبرو گردد و به اخلاق حسنه آراسته شود و به مدار توبه راه يابد و از قرآن مجيد بهره كامل ببرد و محسن و نيكوكار گردد و راه نجات به رويش باز شود و سعه وجودی و شرح صدر پيدا كند و از نبوت رسول اسلام (صلی الله عليه وآله) بهره مند گردد و آلوده به نا اميدی و يأس نشود و به خير برتر و بهتر برسد ، بايد در سايه معرفت و شناخت اهل بيت (عليهم السلام) و در مدار عمل به فرهنگ آنان و در عرصه عشق و محبت و دوستی ايشان و توسل به آنان ـ كه عبارت از اطاعت و پيروی از آن بزرگواران است ـ قرار بگيرد تا همه آنچه را در آن آيات مطرح است به دست آورد و نهايتاً در هدايت و عنايت و لطف و رحمت ويژه حق غرق شود و گوی سعادت دنيا و آخرت را به چنگ آورد و خير ابدی و پيروزی سرمدی و رستگاری هميشگی را ويژه خود نمايد .

سفارش های مكرر پيامبر (صلی الله عليه وآله) در طول بيست و سه سال عمر رسالت و نبوتش نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) به خاطر اين بود كه پس از وی بدون آنان درك مفاهيم و حقايق قرآن برای مردم ميسّر نيست و جز از طريق آنان ، اسلام راستين و صراط مستقيم برای كسی به دست نمی آيد و راهی برای رسيدن به رحمت خدا و آثارش در دنيا و آخرت جز از طريق معرفت به آنان و پيروی و اطاعت از ايشان برای كسی مقدور نمی باشد .

از زيد بن ارقم ـ كه از راويان قابل اعتماد اهل سنت است ـ در كتاب های مهم اهل تسنن روايت شده :

 

قامَ رَسُولُ اللّهِ (صلی الله عليه وآله) يوماً فِيْنا خَطِيْباً بِماء يُدعی خُمّاً ، بَيْنَ مَكَّةَ والمدينةِ ، فَحَمِدَ اللّهَ واثنی عليه ، وَوَعَظَ وذكَّرَ ثُمَّ قال : أَمّا بَعْدُ ، ألا أَيُّها الناسُ فانّما أَنا بَشَرٌ يُوشَكُ أَن يَأتِيَ رَسُولُ ربّي فَاُجِيْبُ وَأَنا تاركٌ فِيْكُمُ الثَّقَلَيْنِ أوّلُهُما كِتابُ اللّهِ ، فِيْهِ الْهُدی والنورُ ، فَخُذُوا بِكِتابِ اللّهِ واسْتَمْسِكُوا به . فَحَثَّ عَلی كِتابِ اللّهِ ورغَّبَ فِيْهِ ، ثُمَّ قالَ وأهلَ بَيْتِي اُذَكِّرُكُم اللّهَ في أهْلِ بَيْتِي ، أُذَكِّرُكُم اللّهَ في أهلِ بَيْتِي ، اذِّكرُكُم اللّهَ في أهْلِ بَيْتِي.

رسول خدا (صلی الله عليه وآله) روزی در ميان ما در كنار آب گيری كه خمّ ناميده می شود و ميان مكه و مدينه است به خطبه خواندن برخاست و پروردگار را سپاس گفت و موعظه كرد و پند داد و سپس فرمود : اما بعد ای مردم ! آگاه باشيد من هم بشری هستم كه به زودی پيك پروردگارم نزد من خواهد آمد و من هم پاسخش را خواهم گفت . من در ميان شما دو چيز سنگين و با ارزش به يادگار می گذارم ، يكی از آن دو كتاب خداست كه در آن هدايت و نور است ، پس كتاب خدا را برای عمل فرا گيريد و به آن چنگ زنيد ، پيامبر در اين بخش از سخن بر كتاب خدا ترغيب فرمود و تشويق نمود و سپس گفت : و اهل بيتم ، خدا را در حق اهل بيتم به ياد شما می آورم ، خدا را در حق اهل بيتم به ياد شما می آورم ، خدا را در حق اهل بيتم به ياد شما می آورم !

 

جلوه های رحمت اهل بيت (عليهم السلام)

اهل بيت (عليهم السلام) معدن رحمت اند و هركس با معرفت و آگاهی و شناخت و بصيرت متمسك به آنان شود و در عين عشقورزی به آنان به اطاعت و پيروی از آن بزرگواران برخيزد ، بی ترديد در زمان حيات و هنگام احتضار و هنگام برزخ و در زمان قيامت از رحمت خدا و عنايت و لطف آنان بهره مند خواهد شد .

امام محمد باقر (عليه السلام) می فرمايد :

إنَّما أحَدُكُمْ حينَ يَبْلُغ نَفَسُهُ ههُنا ، يَنْزِلْ عَلَيْهِ مَلَكُ الْمَوْتِ فَيَقُولُ : أمّا ما كُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ أُعطِيْتَهُ ، وَأمّا ما كُنْتَ تَخافُهُ فَقَدْ أمِنْتَ مِنْهُ ، وَيُفتُحُ لَهُ بابٌ إلی مَنْزِلِهِ مِنَ الجَنَّةِ ، وَيقُال لَهُ : اُنْظُر إلی مَسْكَنِكَ فِی الجَنَّةِ ، وَانْظُرْ هذا رَسُولُ اللّهِ وَعليٌ وَالحَسَنُ والحسينُ (عليهم السلام) ، رفقاؤك ، وهو قول اللّه : ( الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَی فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِی الآخِرَةِ . . . )

حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمود : فقط از شما شيعيان هنگامی كه نفسش به گلويش رسيد ملك الموت بر او فرود می آيد و می گويد آنچه را اميد می بردی به تو اعطا شد و آنچه را از آن می ترسيدی نسبت به آن امان و ايمنی يافتی و دری از بهشت به سوی مسكنش باز می كند و به او گفته می شود : به مسكنت در بهشت نگاه كن و بنگر اين رسول خدا و علی و حسن و حسين دوستانت هستند و اين است گفتار خدا : همانان كه ايمان آورده اند و همواره پرهيزكاری دارند . * آنان را در زندگی دنيا وآخرت مژده و بشارت است  در دنيا به وسيله وحی و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان  .

 

حارث همدانی می گويد : وارد بر اميرالمؤمنين (عليه السلام) شدم ، حضرت فرمود : چه چيزی تو را به سوی من آورد ؟ گفتم : محبت و عشقی كه به تو دارم ای اميرمؤمنان ! حضرت فرمود : ای حارث ! آيا عاشق منی ؟ گفتم : آری ، به خدا سوگند ای اميرمؤمنان ! فرمود : آگاه باش چون نفست به حلقومت رسد ، مرا آن گونه كه دوست داری می بينی و اگر مرا ببينی در حالی كه مردمانی را از حوض كوثر می رانم و طرد می كنم چون راندن شتر بيگانه همانا مرا آن گونه كه دوست داری می بينی و اگر مرا ببينی در حالی كه با لوای حمد پيشاپيش رسول خدا بر صراط می گذرم بی ترديد مرا آن گونه كه دوست داری می بينی.

علاء از محمّد كه يكی از اصحاب حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) است نقل می كند كه محمّد گفت : از حضرت باقر شنيدم می فرمود :

 

اتقُوا اللّهَ ، واستعينُوا علی ما أَنْتُم عَلَيْهِ بِالْوَرَعِ والاِْجْتِهادِ في طاعَةِ اللّهِ ، فَإِنَّ أَشَدَّ ما يَكُونُ أَحَدُكُم إِغْتِباطاً بما هُوَ عَلَيْهِ ، لَوْ قَدْ صارَ في حَدِّ الآخِرَةِ وانْقَطَعَتْ الدُّنْيا عَنْهُ ، فإِذا كانَ في ذلِكَ الْحَدِّ عَرَفَ أَنَّهُ قَدْ اسْتَقْبَلَ النَّعِيْمَ وَالْكَرامَةَ مِنَ اللّهِ ، والْبُشْری بِالْجَنَّةِ ، وَأَمِنَ مِمَّنْ كانَ يَخافُ ، وَأَيْقَنَ أَنَّ الَّذی كانَ عَلَيْهِ هُوَ الْحَقُ ، وَأَنَّ مَنْ خالَفَ دِيْنَهُ عَلی باطِل هالِكٌ.

تقوای الهی پيشه كنيد و بر حفظ تشيع خود كه آيين حق است از ورع و كوشش در طاعت خدا ياری بجوييد ، برترين چيزی كه از نظر رفاه و خوشی يكی از شما را می باشد به خاطر آيين حقّی كه بر آن است اين است كه چون در مرز آخرت قرار گيرد و دنيا از او قطع شود پس در اين مرز می فهمد كه با نعيم و كرامت از سوی خدا و مژده به بهشت روبرو می شود و از آنچه می ترسيد ايمنی می يابد و باور می كند آن دينی كه بر آن بود حق است و آنكه دينش مخالف دين اهل بيت است بر باطل و اهل هلاكت است .

 

رسول خدا (صلی الله عليه وآله) فرمود :

 

والَّذی نَفْسِی بِيَدِه ، لا تُفارِقُ رُوحُ جَسَدَ صاحِبِها حَتّی تَأكُلَ مِنْ ثِمارِ الجَنَّةِ ، أَوْ مِنْ شَجَرَةِ الزَّقُّومِ ، وَحيْنَ تَری مَلكَ الْمَوْتِ تَرانِي وَتَری عَلِيّاً وَفاطِمَةَ وَحَسَناً وَحُسَيْناً (عليهم السلام) ، فَإِنْ كانَ يُحِبُّنا قُلْتُ : يا مَلكَ الْمَوْتِ ، إِرْفقْ بِهِ إِنَّهُ كانَ يُحِبُّني ويُحِبُّ أهلَ بَيتِي ، وَإِنْ كانَ يُبْغِضُنا قُلْتُ : يا مَلكَ الْمَوْتِ ، شَدِّدْ عَلَيْهِ ، اِنَّهُ كانَ يَبْغُضُنِی وَيَبْغُضُ أَهْلَ بَيْتِي.

سوگند به كسی كه جانم به دست اوست ، روح بدنی از صاحبش جدا نمی شود مگر اينكه از ميوه های بهشت يا از درخت زقوم بخورد و هنگامی كه ملك الموت را ببيند مرا و علی و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را می بيند پس اگر محبّ ما باشد به ملك الموت می گويم : با او مدارا كن ، زيرا او مرا و اهل بيتم را دوست داشت و اگر دشمن ما باشد به ملك الموت می گويم : به او سخت بگير زيرا او دشمن من و اهل بيتم بود .

 

سدير صيرفی در حديثی بسيار مهم روايت می كند كه به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفتم : فدايت شوم ، مؤمن از قبض روحش ناخشنود است ؟ فرمود :

 

نه ، به خدا سوگند ! زيرا زمانی كه ملك الموت برای قبض روحش می آيد بی تابی می كند پس ملك الموت به او می گويد : ای دوست خدا بی تابی مكن ! سوگند به كسی كه محمّد را به رسالت فرستاد من به تو از پدر مهربان كه بر بالينت آيد نيكوكارتر و مهربان ترم ، دو ديده ات را بگشا و ببين !

 

در ادامه حضرت فرمود :

 

رسول خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسلشان را نزد خود مجسم می بيند پس به او می گويند : اين پيامبر خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين دوستانت هستند . پس دو ديده اش را باز می كند و نظر می نمايد پس ندا دهنده ای روحش را از جانب رب العزه ندا می كند و می گويد : ای روحی كه به محمّد و اهل بيتش آرامش يافتی ! به سوی پروردگارت در حالی كه به ولايت آنان خشنودی و به پاداش خشنودت داشته اند باز گرد پس در بندگانم يعنی محمّد و اهل بيتش در آی و در بهشتم وارد شو ، پس چيزی نزد او محبوب تر از بيرون رفتن روحش از بدنش به آرامی و ملحق شدن به منادی حق نيست.

 

واقعه ای شگفت انگيز

دانشمند مشهور و فيلسوف معروف آقای حسين علی راشد كه در قبول امور معنوی و كرامات و مكاشفات دقت نظر داشت ، با قلم روان و ساده اش درباره زمان احتضار و مرگ پدرش مرحوم آخوند ملا عباس تربتی ـ كه از روحانيان كم نظير بود ـ حقايقی را می نويسد كه اگر خود شاهد و ناظر آن نبود باورش برايش مشكل بود ، می نويسد :

از جمله چيزهايی كه ما ( افراد خانواده ) از او ديديم و هم چنان برای ما مبهم ماند يكی اين است كه پدرم در روز يكشنبه 24 مهر ماه سال 1322 هجری شمسی مطابق با 17 شوال سال 1362 هجری قمری در حدود دو ساعت از آفتاب درگذشت ، در حالی كه نماز صبحش را هم چنان كه خوابيده بود خواند و حالت احتضار بر او دست داد و پايش را به سوی قبله كردند و تا آخرين لحظه هوشيار بود و آهسته كلماتی می گفت مثل اينكه متوجه جان دادن خودش بود و آخرين پرتو روح با كلمه « لا إله إلاّ اللّه » از لبانش برخاست .

درست در روز يكشنبه هفته پيش از آن ، بعد از نماز صبح رو به قبله خوابيد و عبايش را بر روی چهره اش كشيد ، ناگهان مانند آفتابی كه از روزنی بر جايی بتابد يا نورافكنی را متوجه جايی گردانند ، روی پيكرش از سر تا پا روشن شد و رنگ چهره اش كه به سبب بيماری زرد گشته بود ، شفاف گرديد ، چنان كه از زير عبای نازك كه بر رخ كشيده بود ديده می شد و تكانی خورد و گفت : سلام عليكم يا رسول اللّه ! شما به ديدن اين بنده بی مقدار آمديد ؟ پس از آن درست مانند اينكه كسانی يك يك به ديدنش می آيند بر حضرت اميرالمؤمنين علی (عليه السلام)و يكايك ائمه تا امام دوازدهم سلام می كرد و از آمدن آنان اظهار تشكر می كرد .

پس بر حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) سلام كرد ، سپس بر حضرت زينب (عليها السلام) سلام كرد و در اينجا خيلی گريست و گفت : بی بی ! من برای شما خيلی گريه كرده ام ، پس بر مادر خودش سلام كرد و گفت : مادر ! از تو ممنونم ، به من شير پاكی دادی و اين حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت پس از آن ، روشنی كه بر پيكرش می تابيد از بين رفت و به حال عادی برگشت و باز رنگ چهره به همان حالت زردی بيماری عود كرد و درست در يكشنبه ديگر در همان دو ساعت حالت احتضار را گذرانيد و به آرامی تسليم گشت .

در يكی از روزهای هفته مابين اين دو روز من به ايشان گفتم كه ما از پيغمبران و بزرگان چيزهايی به روايت می شنويم و آرزو می كنيم كه ای كاش خود ما می بوديم و می فهميديم ، اكنون بر شما كه نزديك ترين كس به من هستيد چنين حالتی ديده شد ، من دلم می خواهد بفهمم كه اين چه بود ؟

سكوت كرد و چيزی نگفت ، دوباره و سه باره با عبارت های ديگر تكرار كردم ، باز سكوت كرد ، بار چهارم يا پنجم بود كه گفت : اذيتم نكن حسين
علی !

گفتم : قصد من اين بود كه چيزی فهميده باشم ; گفت : من نمی توانم به تو بفهمانم خودت برو بفهم .

اين حالت برای من و مادر و برادر و خواهر و عمه ام هم چنان مبهم باقی ماند و تاكنون هم كه اين مطالب را می نويسم و هم اكنون به اينجا رسيده ام ساعت 30/9 صبح سه شنبه 24 تير 1354 هجری شمسی و پنجم ماه رجب سال 1395 هجری قمری است چيزی از اين موضوع نمی دانم ، فقط می گويم كه چنين حالتی ديده شد.

 

چرا شيعه شدم

علامه كبير ، مجاهد بزرگ شيخ محمّد مرعی امين انطاكی ( متولد 1314 ق ) در كتاب بسيار با ارزش لماذا اخترت مذهب الشيعه مذهب اهل البيت ( چرا مذهب شيعه مذهب اهل بيت را اختيار و انتخاب نمودم ) می نويسد : سبب شيعه شدن من و انتخاب مذهب اهل بيت آيه ولايت ، آيه تطهير ، آيه مباهله ، آيه مودّت ، آيه صلاة ، آيه تبليغ ، تبريك قوم در غدير خم به خلافت و ولايت اميرمؤمنان ، حديث دار ، حديث ثقلين ، حديث منزلت ، حديث سفينه ، حديث مدينه علم ، و رواياتی كه جانشينان پيامبر (صلی الله عليه وآله) را منحصر در دوازده نفر می داند و همه اين احاديث در كتاب های معتبر اهل سنت هم آمده بود .

وی در پايان كتاب ضمن سرودن اشعاری می گويد : چرا مذهب آل طه را انتخاب كردم و به خاطر دوستی و ولايت آنان با اقوام و خويشانم جنگيدم ، و از وطن پدران و اقوامم و آن زندگی و حياتی كه پر از رفاه و راحتی بود دور شدم ؟ برای اينكه حق را برابر با آيات و روايات در اين مذهب يافتم و به اين نتيجه رسيدم كه خدای كعبه جز آنان را برای پيشوايی نپسنديده ، اهل بيت (عليهم السلام) از نظر شخصيت والاترين و بلندترين مخلوق خدايند و همه عزت و مقام به آنان داده شده ، من پس از آگاهيم به حق بودن مذهب اهل بيت (عليهم السلام) به سخن هيچ ياوه گوی خوار كننده ای توجه نمی كنم ; چون برای من ثابت شده كه خدا اهل بيت (عليهم السلام)و مذهبشان را محور حق قرار داده است ، مذهب من تشيع است و اين افتخاری بزرگ برای كسی است كه حقيقت را نشانه گرفته ، آيا روز قيامت فردی كه جز مذهب آل طه را پی گرفته از عذاب و آتش دوزخ رهايی و نجات خواهد داشت ؟

آری (135)، بی ترديد معدن رحمت و بركت ، اهل بيت اند و جز با تمسّك به ولايت آنان و پيروی از فرهنگ و مذهب بر حق آن بزرگواران راهی به سوی نجات و جلب رضای حق و كسب رضوان و جنت وجود ندارد .

دوستدار اهل بيت (عليهم السلام) و عاشق عترت طاهره و اقتداگر به ايشان و مطيع و پيرو فرمان هايشان و آنكه در هر موقعيتی از توسل معنوی به آن بزرگواران دست برنمی دارد و جز آنان را پيشوا و امام شايسته اطاعت نمی داند ، خوشبختی دنيا و آخرتش را در گرو ولايت آنان می داند ، شايسته رحمت واسعه الهی می شود و نزول رحمت حق در دنيا و در آخرت بر او واجب می گردد و در همه لحظاتش چه در دنيا و چه در برزخ و چه در آخرت از الطاف بی پايان و عنايات بی نهايت حق بهره مند می شود .

 







گزارش خطا  

^