فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سخن ناشر

سخن ناشر

سخن گفتن و قلم زدن پيرامون شخصيّت های بی نظير عالم آفرينش ، سكّان داران كشتی وجود ، شگفتی های ملك و ملكوت ، آئينه های تمام نمای صفات پاك الهی ، بندگان شايسته حضرت حق ، عرشيان فرش نشين ، اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) كاری بس دشوار است ، چرا كه پی بردن به كنه شخصيّت آن پاكان بی بديل كار هر كس نيست .

كسانی كه آشنای به معارف حقّه آن انوار ملكوتی می باشند و عمر خود را در گسترش و اعتلای فرهنگ نابشان صرف نموده اند ، خود را طفل دبستان آل اللّه(عليهم السلام) می دانند و بزرگان و نامداران علم و دانش و فرهنگ و انديشه ، در مكتب انسان ساز آن حقايق عرشی زانوی عجز و ناتوانی زده اند و عالمان و انديشمندان فرهيخته خدمت به آستان پاكشان را سعادت دنيا و آخرت دانسته ، خود را غلام درگاه آن مواليان بنده نواز می دانند .

<بر آستان جانان گر سر توان نهادن *** گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

اما آنچه مسلّم است اين است كه معرفت و شناخت ائمه اطهار(عليهم السلام)و ابراز محبت و عشق به محضر رفيعشان و ولايت و سرسپردگی به اوامر و دستوارات نابشان ، امری است واجب و در حد سعه و ظرفيت افراد ، دارای مراتب مختلفی است چرا كه : (لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا )  .

در فرمان های الهیِ ائمه طاهرين (عليهم السلام) ، پی بردن به حقيقت معرفت و محبت و ولايت ، نيازمند رهبری راهبران عالِم و آگاه و كمك گرفتن از عالمان ربّانی است كه ،

<طی اين مرحله بی همرهی خضر مكن *** ظلمات است بترس از خطر گمراهی

درك علت نياز به معرفت و شناخت اهل بيت(عليهم السلام) ، فلسفه عشق و محبت به آنان ، دليل چنگ زدن به عروة الوثقایِ الهی ايشان ، علت توسل و تمسك به آن بزرگواران ، فلسفه پرواز در حريم ملكوتی و زيارت بارگاه نورانی آن پيشوايان شهيد ، علت شاد بودن در شادی و سرور آن ملكوتيان پاك سرشت ، سبب سوز و اندوه و غم و اشك در مصيبت جانگداز آن مقتدايان مظلوم و پاسخ سؤالات متعددی كه ذهن جوّال جويندگان طريق هدايت را به خود مشغول ساخته ، فقط با قلم و بيان و گفتار و نوشتار برگرفته شده از كلام گهربار و عجين شده به ماءِ معين فرهنگ غنی و انسان ساز ائمه اطهار(عليهم السلام) ميسّر خواهد بود ، چرا كه آن ذوات مقدس از لوث هر نوع پليدی و آلودگی پاك و منوّر به نور صدق و حقيقت و راستی می باشند كه ، ( إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) .

پس معرفی و شناساندن در شأن كسانی است كه در محضر پر فيضشان ، تحصيل پاكی و طهارت معنوی كرده باشند ، چرا كه  (لاَّ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ) .

<غسل در اشك زنم كه اهل طريقت گويند *** پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز

بر مواليان اهل بيت(عليهم السلام) فرض و واجب است كه جهت شناخت آن حقايق ملكوتی ، خوشه چين معارف پربارشان ، از زبان و قلم بزرگانی باشند كه عمر خود را صرف درك معارف الهی نموده ، و علم خود را همراه با عمل آميخته و در محبت و ولايت آل اللّه(عليهم السلام) ذوب شده اند .

انديشمند محقق و عالم متتبع حضرت استاد حسين انصاريان مد ظله العالی

پس از قريب به نيم قرن تحقيق ، تفحص ، كاوش ، مطالعه و اندوختن تجارب علمی گران سنگ در معرفی و شناساندن فرهنگ و معارف اهل بيت(عليهم السلام) ، عزم را جزم كرده تا دورنمايی از شخصيت والای خاندان رسالت(عليهم السلام) را تبيين نمايند ، بدين سبب به مَآخذ و منابع اسلامی از خاصّه و عامّه روی می آورند كه ناگاه با جهانی از اطلاعات و معارف پيرامون آن خاندان باكرامت(عليهم السلام)روبرو می گردند .

شگفت اينكه معظم له كه ده ها سال پيرامون معارف و معالم اهل بيت(عليهم السلام)مطالعه ، تحقيق ، تدريس و سخنرانی فرموده اند ، بعد از مواجه شدن با اقيانوس بی كران معارف ائمه اطهار(عليهم السلام) ابراز داشتند :

هر مقدار انسان در اين زمينه بيشتر تحقيق می كند تحيّرش بيشتر می شود و اين عجيب نيست كه آن عالِم بزرگ عامه در دنيای تحيّر خود چنين سروده است كه :

<لَوْ أَنَّ المُرْتَضی أَبْدی مَحَلَّه *** لَخَرَّ الْناسُ طُرّاً سُجَّداً لَهُ

<وَ مَاتَ الْشَافِعیُّ وَ لَيْسَ يَدْري *** عَليٌّ رَبُّهُ أَمْ رَبُّهُ اللّه

مؤلف گرانمايه ، در سه سال متوالی در شناخت اهل بيت(عليهم السلام) به بحث نشسته ، پس از اتمام بحث تصميم می گيرند كه مجموعه مباحث ايراد شده را به صورت كتابی درآورند تا نتايج زحمات بسياری كه بر خود هموار ساخته بودند ماندگار گردد .

تبديل زبان گفتار به زبان مكتوب ، كار آسانی نبود; لذا بعد از پياده شدن سخنرانی ها ، مجموعه مباحث به يكی از فاضلان سپرده می شود تا تحرير كنند ، پس از پايان كار حضرت استاد تحرير وی را نمی پسندند ! باز كار را به فاضل ديگری می سپارند و آن نيز مقبول نظرشان نمی افتد ، به ناچار با وجود كثرت اشتغالات ، خود استاد ، دامن همّت بر كمر استوار ، از ابتدا با قلم قيّم و توانای خود مباحث را به رشته تحرير درمی آورد .

عجب است ، چنان كه ايراد سخنرانی ها در طول سه سال انجام يافت كشاكش

تحرير نيز سه سال به طول انجاميد .

خواجه می فرمايد :

<بدان صوفی شراب آن گه شود صاف *** كه در شيشه بماند اربعينی

اين اثر بيش از 27 اربعين ، در شيشه جان و دلدادگی و تفحص و تحقيق تخمير شده و شراب ناب معارف اهل بيت(عليهم السلام) تقديم تشنگان زمزم معالمشان گرديد كه البته اين همه عنايت حضرت حق است كه ، ( وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا  ) .

اين نكته ناگفته نماند كه در جای جای كتاب ، نظراتی مطرح شده است كه طرح آنها در اين سطح و بدين سبك تازگی دارد .

اين اثر با توجه به اين كه برگرفته شده از قلم عالمانه و زحمات طاقت فرسای استاد می باشد ، در نوع خود در جهت ترويج و نشر فرهنگ غنیّ و انسان ساز اهل بيت(عليهم السلام) و معرفی آن چشمه های جوشان توحيد و اخلاق و عمل اثری در خور استفاده خواهد بود .

اميد است كه اين اثر برای اهل تحقيق ، نمايانگر گوشه ای از خورشيد شخصيّت در محاق مانده خاندان نبوت(عليهم السلام) و برای اهل حال و عمل ، واسطه ای برای وصال به معرفت آن انوار مقدس باشد .

 

مركز علمی تحقيقاتی دارالعرفان

 

لزوم شناخت اهل بيت (عليهم السلام)

لزوم شناخت اهل بيت (عليهم السلام) و پيروی از آنان ـ كه پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) بر اساس آيه مودّت تا لحظات پايان عمر امت را به شناخت آنان و اطاعت از فرمان هايشان سفارش فرمود ـ و ضرورت معرفت موقعيّت و جايگاهشان در كتاب خدا و روايات صحيح و متين ، حقيقتی است كه توجه به آن سبب فراهم آمدن سعادت دنيا و آخرت و غفلت از آن موجب شقاوت و هلاكت ابدی و بر باد رفتن اعمال و زحمات انسان است .

امام صادق (عليه السلام) به معلّی بن خنيس فرمود :

 

<يا مُعَلّی ! لَو أنَّ عَبْداً عَبَدَ اللّهَ مِائَةَ عَام بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ ، يَصُومُ النَّهارَ وَيَقُومُ الَّليلَ حَتَّی يَسْقُطَ حَاجِبَاهُ علی عَينَيهِ ، وتَلْتَقی تَراقِيِه هَرَماً ، جَاهِلا لِحَقِّنَا ، لَم يَكُن لَه ثَوابٌ .

ای معلّی ! اگر بنده ای صد سال ميان ركن و مقام خدا را بندگی كند ، روزها را روزه بگيرد و شب ها را به تهجّد و راز و نياز بگذراند تا جايی كه از شدّت پيری ابروانش روی چشمانش را بگيرد و استخوان های گردنش در سينه اش فرو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شوری ، 23 : ( ذلِكَ الَّذِی يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُواوَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ).

2 ـ ثواب الأعمال وعقاب الأعمال : 455 ; المحاسن : 1/90 ، باب 16 ، حديث 40 ; بحار الأنوار : 27/177 ، باب 7 ، حديث 24 .

رود ولی نسبت به حق ما جاهل باشد و جايگاه ما را نشناسد ، هرگز برای او پاداشی نخواهد بود .

 

با شناخت اهل بيت (عليهم السلام) ـ شناختی كه متكی بر آيات قرآن و مستند به روايات معتبر باشد ـ پرده ها و حجاب های باطلی كه عامل دور ماندن از اهل بيت (عليهم السلام)است ، از ميان می رود و آثار وجودی و تأثير روش و منش و فرهنگ آن بزرگواران بر صفحه حيات انسان نقش می بندد .

شناختی صحيح و واقعی است كه بتواند همگان را در فهم موقعيّت آنان در عرصه هستی و نيز در خيمه حيات انسان و وجوب پيروی از آن بزرگواران در همه شؤون زندگی ، رهنمون شود .

ما وقتی به حقيقت بدانيم و بشناسيم كه مصداق واقعی و اَتمّ و اَكمل عناوينی كه در قرآن مجيد و روايات و معارف استوار اسلامی آمده ، چون اهل الذكر ، صادقين ، محسنين ، متّقين ، مجاهدين ، مؤمنان ، صابرين ، اولو الالباب ، صراط ، سبيل ، ثار اللّه ، وجه اللّه ، عين اللّه ، جنب اللّه ، اذن اللّه ، لسان اللّه ، ولی اللّه ، اهل بيت (عليهم السلام)هستند ، راه چگونگی برخورد با آنان و بهره گرفتن از فرهنگ سعادت بخششان را به روی ما باز می كند به گونه ای كه جز آنان را به عنوان چراغ زندگی و كشتی نجات و پيشوای واقعی انتخاب نمی كنيم و در مشكلات دنيا و آخرتمان و هنگام هجوم وسوسه ها و اغواگری ها و شبهات دينی جز به آنان كه راسخون در علم اندمراجعه نمی نماييم و عقل و روح و قلب را از شراب طهور معارفشان سيراب خواهيم ساخت و از باب :

 

( قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی يُحْبِبْكُمُ اللّهُ . . . ) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران ( 3 ) : 7 .

2 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .

بگو : اگر خدا را دوست داريد پس مرا پيروی كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد . . .

 

با همه وجود به پيروی از آنان برخواهيم خاست تا محبوب خدا شويم و خدا به سبب خشنودی اهل بيت (عليهم السلام) از ما خشنود شود .

شناخت اهل بيت (عليهم السلام) كه سبب شناخت خدا و قرآن و هستی است و موجب نورانيت قلب برای مكاشفه و شهود حقايق است و عامل تزكيه نفس و تربيت درون و آراسته شدن برون و متخلق شدن به اخلاق می باشد ، بی ترديد انسان را از آتش دوزخ می رهاند و عشقورزی به آنان جواز عبور از صراط را به دست انسان می دهد و ولايت و پذيرفتن امامتشان ايمنی از عذاب می آورد .

پيامبر عزيز اسلام (صلی الله عليه وآله) در روايتی بسيار مهم ـ كه شيخ سليمان قُنْدُوزی حنفی با سندی ارزشمند نقل كرده ـ می فرمايد :

 

<مَعرِفَةُ آلِ مُحَمَّد بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ ، وَحُبُّ آلِ مُحَمَّد جَوَازٌ عَلَی الصِّراطِ ، وَالْوَلايَةُ لآلِ مُحَمَّد أمانٌ مِنَ العَذَابِ.

شناخت آل محمّد سبب رهايی از آتش و محبت و دوستی نسبت به آل محمّد جواز عبور بر صراط و ولايت آل محمّد ايمنی از عذاب است .

 

آری ، هنگامی كه اهل بيت (عليهم السلام) را از زبان قرآن و سنت صحيح نبوی بشناسيم ، راه سعادت دنيا و آخرت را به روی خود باز می كنيم و طريق شقاوت و بدبختی ابدی را به روی خود می بنديم .

شيخ سليمان قُنْدُوزی و ابراهيم بن محمد جوينی كه هر دو از علمای برجسته اهل سنت و از گروه منصفانند اين روايت را از زبان رسول خدا (صلی الله عليه وآله) درباره شناخت اميرمؤمنان (عليه السلام) و امامان پس از او نقل می كنند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ينابيع المودة: 1/78، باب 3، حديث 16; فرائد السمطين : 2/256 باب 49، حديث 525.

 

<يَا عَلیُّ ! أنا مَدينَةُ العِلمِ وَأنتَ بَابُها ، وَلَن تُؤتی المَدينَةُ إلاّ مِن قِبلِ البَابِ ، وَكذَبَ مَنْ زَعَمَ أنَّه يُحِبُّنِی وَيُبْغِضُكَ ; لأنَّكَ مِنّی وَأنَا مِنكَ ; لَحمُكَ مِن لَحمِي ، وَدَمُك مِن دَمِی ، وَرُوحُكَ مِن رُوحِي ، وَسَريرَتُكَ مِن سَريرَتِي ، وَعَلانِيتُك مِن عَلانِيَتِي ، وَأنتَ إمَامُ أُمّتِی وَخَلِيفَتی عَلَيهَا بَعدِي . سَعِدَ مَن أطاعَكَ وَشَقِيَ مَن عَصَاكَ ، وَرَبِحَ مَن تَوَلاَّك وَخَسِرَ مَن عَادَاكَ ، وَفَازَ مَن لَزِمَكَ وَهَلَكَ مَن فَارَقَكَ . مَثَلُكَ وَمَثَلُ الأئِمَّةِ مِن وُلِدِكَ بَعدِي مَثَلُ سَفينَةِ نُوح ، مَن رَكِبَهَا نَجا وَمَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ ; وَمثَلُكُم كَمَثَلِ النُّجومِ ، كُلَّما غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجمٌ إلی يَومِ القِيَامَةِ.

يا علی ! من شهر دانشم و تو درِ آن هستی و به شهر جز از راه درش درنمی آيند ; آنكه گمان می كند مرا دوست دارد و دشمن توست ، در دوستی من دروغ می گويد زيرا تو از منی و من از تو ، گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من و روح تو از روح من و نهان تو از نهان من و آشكار تو از آشكار من است و تو پيشوای امتم هستی و خليفه من پس از من بر آنانی . كسی كه از تو پيروی كرد خوشبخت شد و آنكه از تو نافرمانی كرد بدبخت شد و آنكه ترا دوست داشت سود برد و آنكه تو را دشمن داشت زيان ديد و كسی كه ملازم تو شد به رستگاری رسيد و هر كه از تو جدا شد به هلاكت رسيد . مثال تو و امامان از نسل تو پس از من مثال كشتی نوح است ، هركه بر آن درآمد رهايی يافت و هركه از آن تخلف كرد غرق شد ، و مثل شما اهل بيت مثل ستارگان است ، هرگاه ستاره ای غايب شود ستاره ای ديگر طلوع می كند تا روز قيامت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ينابيع المودة : 1/95 ، باب 4 ، حديث 6 ; فرائد السمطين : 2/423 ، حديث 517 . جامع الأخبار : 14 ، الفصل الخامس ; توضيح اينكه اين حديث در الأمالی، صدوق : 269 ، المجلس الخامس والأربعون ، حديث 18 ، آمده ، ولی به جای مدينة العلم ، مدينة الحكمة ذكر شده است .

حضرت حق بندگان را به چنگ زدن و متمسك شدن به ريسمان الهی كه لازمه آن معرفت و شناخت حبل الله است ، امر می فرمايد كه :

 

( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ).

و همگی به ريسمان خدا ( قرآن و اهل بيت ) چنگ زنيد و پراكنده و گروه گروه نشويد . . .

 

از حضرت امام باقر (عليه السلام) درباره مصداق حبل اللّه روايت شده است :

 

<آلُ مُحَمَّد صَلواتُ اللّهِ عليهِم ، هُم حَبلُ اللّهِ المَتينِ الّذِي أُمِرَ بِالاِعتِصَامِ بِه فَقَالَ : ( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا . . . ) .

اهل بيت محمّد (صلی الله عليه وآله) ريسمان استوار خدا هستند كه خدا چنگ زدن به آن را فرمان داده ، فرموده : همگی به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده و گروه گروه نشويد . . .

 

آری ، آن بزرگواران كه دريای بی كران معرفت و علم و عمل اند و صاحب همه فضايل و كمالات اند و نظيری برای آنان در همه هستی يافت نمی شود ، به فرمان حضرت حق با دارا بودن مقام امامت ; در ميان خلق درآمدند تا گروهی را از دوزخ قيامت بترسانند و دسته ای را به شرط ايمان و عمل به بهشت دنيای ديگر دل خوش كنند و جمعی را به بهشت مثالی و فرقه ای را به جنّت عقلانی و شماری را به آسمان قداست و معنويت و شايستگانی را به مقام يقين برسانند .

شناخت واقعی خدا و قيامت ، درك مفاهيم معنوی ، دسترسی به معانی حقيقی قرآن ، پی بردن به سنت نبوی ، تحصيل كمالات و فضايل ، به دست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران ( 3 ) : 103 .

2 ـ تفسير العياشی : 1/194 ، حديث 123 ; تفسير الصافی 1/365 ; بحار الأنوار : 65/233 ، باب 24 .

آوردن خوشبختی دنيا و آخرت ، سالم ماندن از شقاوت و بدبختی ، آراسته شدن به حسنات ، در امان ماندن از سيّئات ، رسيدن به مقام لقا و قرب حق ، لياقت يافتن برای ورود به بهشت ، در امان قرار گرفتن از دوزخ ، قدرت يافتن برای مقابله با وسوسه ها و اغواگری های شيطان ، چشيدن لذّت عبادت و دوری از معصيت ، لمس حقيقت تقوا ، مزيّن شدن به زينت ورع و پاكدامنی و درستی و پارسايی و صدق و صفا ، همه و همه از طريق شناخت اهل بيت (عليهم السلام) و پيروی از فرمان ها و احكامشان ميسّر است .

آری ، اهل بيت (عليهم السلام) ـ چنان كه از آيات كتاب خدا و روايات معتبره و اخبار صحيح استفاده می شود ـ منشأ همه بركات مادی و معنوی هستند و انسان بدون شناخت آنان و تمسّك به وجودشان و اطاعت از خواسته هايشان نه اينكه به هيچ بركتی نمی رسد بلكه از همه بركات محروم می شود .

شيخ سليمان قُنْدُوزی حنفی و ابراهيم بن محمد جوينی به نقل از حضرت علی (عليه السلام) از پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) روايت می كنند كه : پيامبر (صلی الله عليه وآله) فرمود :

 

يا علی ! آنچه به تو املا می كنم بنويس ، گفتم : ای پيامبر خدا ! بر من از فراموشی می ترسی ؟ فرمود : نه ، من از خدا خواسته ام كه تو را حافظ همه حقايق قرار دهد ، ولی به خاطر شريكانت بنويس ، گفتم : ای پيامبر خدا ! شريكانم كيانند ؟ فرمود : امامان از ذريه ات كه به خاطر آنان برای امت باران می بارد و دعايشان مستجاب می گردد و خدا بلا را به واسطه ايشان از امت برمی گرداند و به سبب وجودشان رحمت از آسمان نازل می شود و اين اول آنان است ـ و اشاره به حسن فرمود ـ سپس گفت : اين دوّمی از آنان است ـ و آنگاه اشاره به حسين نمود ـ سپس گفت : و امامان پس از حسين.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ينابيع المودة: 1/73، باب 3، حديث 8; فرائد السمطين: 2/259، باب 50، حديث 527.

 

مصداق و معنای اهل بيت

گروهی از عالمانی كه دست پروردگان حكومت های جائر و سلاطين ظالم و پادشاهان ستمكار بودند و از موقعيّت علمی و اجتماعی خويش برای توجيه مشروعيّت حكومت آن بيدادگران سوء استفاده می كردند تا به نان و نوايی برسند و به درهم و ديناری چند از كيسه شياطين دست يابند ، همراه با عنادی خاص و تعصّبی برخاسته از حسد و برای دل خوشی سلطه جويان و ايجاد انحراف و كژی در مسير مسلمانان ، حقايق دينی و كلمات معنوی را تحريف كردند و برای آن حقايق ، معانی و ترجمه هايی ذكر كردند كه هيچ گونه سند قرآنی و روايی نداشته بلكه در قرآن و روايات در مورد آن حقايق ، معانی و مصاديقی ذكر شده كه خلاف گفتار و نوشتار آنان است .

از جمله آن حقايق و كلمات ، كلمه « اهل بيت » است كه در آيه شريفه تطهير مورد خطاب حضرت حق قرار گرفته است .

 

اهل بيت در آيه تطهير

در آيه شريفه تطهير می خوانيم :

 

( . . . إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) .

 . . . خدا فقط می خواهد هرگونه پليدی را از شما اهل بيت بِزدايد و شما را چنان كه شايسته است از همه گناهان و معاصی پاك و پاكيزه گرداند .

 

اين جاهلان و متعصبان كوردل برای انحراف افكار و عقايد مسلمانان بدون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احزاب ( 33 ) : 33 .

توجه به قواعد ادبی ، تفسيری بی پايه و اساس برای آن ذكر كرده اند . چرا كه ضماير در اين آيه شريفه به صورت مذكّر ذكر شده ، ولی آنان اهل بيت را به زنان و همسران پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله) معنا كرده و مصداق اهل بيت را فقط همسران آن حضرت گرفته اند !

زيد بن علی بن الحسين فرموده : گروهی از نادانان كه گمان كرده اند خدا از اين آيه همسران پيامبر را اراده كرده است ; بی ترديد دروغ گفته اند و مرتكب گناه سنگينی شده اند . به خدا سوگند اگر خدا از اين آيه همسران پيامبر را اراده داشت بی ترديد تركيب ادبی آيه را به اين صورت ذكر می كرد : ( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُنَّ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُنَّ تَطْهِيراً ) ، چنانچه در آيات قبل و بعد از اين آيه كه خطاب به همسران پيامبر است همه ضماير آيه مؤنث است ، مانند : « منكن ، اذكرن ، بيوتكن ، تبرجن ، لستن ، قرن ، اقمن ، آتين ، اطعن ».

روايت زير هم كه در يكی از مهم ترين كتاب های حديث اهل سنت يعنی صحيح مسلم نقل شده پاسخ علما و دانشمندان بی تقوايی است كه به خاطر حاكمان بنی اميه و بنی عباس به تحريف معنای آيه تطهير دست زدند و اهل بيت را بر خلاف قرآن و روايات زيادی كه در كتاب های حديث اهل سنت آمده به معنای همسران پيامبر گرفته اند !!

 

<يَزيدُ بنُ حَيّان ، عَن زَيدِ بن أرقَم ( بَعدَ ذِكرِ حَديثِ الثَّقَلَينِ : إنّي تَارِكٌ فِيكُم الثَّقَلَينِ كِتَابَ اللّهِ . . . وَأهلَ بَيتِی ) فَقُلنَا : مَن أهلُ بَيتِه ؟ نِسَاؤُءه ؟ قَالَ : لا وَأيمُ اللّه ، إنّ المَرأَةَ تَكونُ مَعَ الرَّجُلِ العَصْرَ مِنَ الدَّهرِ ثُم يُطَلِّقُها فَتَرجِعُ اِلیَ أبيِها وَقومِها . أهلُ بَيتِه أصلُه وَعُصْبَتُهُ الذينَ حُرِّمُوا الصَّدَقَةَ بَعدَه .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير القمی : 2/193 ; بحار الأنوار : 35/206 ، باب 5 ، حديث 1 .

2 ـ صحيح مسلم  : 4/1493 ، باب 4 ، حديث 2408 .

آنان با اينكه می دانستند خود همسران پيامبر از جمله عايشه و گروهی از اصحاب و دانشمندان خودشان معنا و مصداق اهل بيت را حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) و امامان معصوم از نسل امام حسين (عليه السلام) به شمار آورده اند ولی تاريكی باطن و عنادشان با شيعه ، آنان را منحرف و وادار كرده تا در جهت بندگی هوای نفس و پرستش حاكمان اموی و عباسی به تحريف حقايق برخيزند !

 

معنای اهل بيت در روايات

راويان متعددی در روايات زيادی از قول پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله) مصداق اهل بيت را امام علی و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين و امامان معصوم از نسل حضرت امام حسين (عليهم السلام) ذكر كرده اند اين راويان عبارتند از :

ام سلمه ، عايشه ، ابوسعيد خدری ، ابوبرزه اسلمی ، ابوالحمراء هلال بن حارث ، ابوليلی انصاری ، انس بن مالك ، براء بن عازب ، ثوبان بن بجدد ، جابر بن عبداللّه انصاری ، زيد بن ارقم ، زينب دختر ابوسلمه مخزومی ، سعد بن ابی وقاص ، صبيح ، عبداللّه بن عباس ، عمر بن ابی سلمه ، عمر بن خطاب ، واثلة بن اسقع .

كتاب های معتبر اهل سنت مصداق واقعی اهل بيت را از اين راويان روايت كرده اند و شيعه با تكيه بر قرآن و روايت اين راويان و كتاب های با ارزش خود با همه وجود ، دل به اهل بيت (عليهم السلام) بسته و آنان را پيشوا و رهبر و جانشينان به حق پيامبر می داند و اطاعت از آنان را واجب و اقتدا به ايشان را سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات ابدی می شمارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيح مسلم : 4/1501 ، باب 9 ، حديث 2424 .

شايسته است برای تيمّن و تبرك و اطمينان قلب عاشقان و محبان اهل بيت (عليهم السلام) به نقل چند روايت اكتفا شود ; چرا كه تفصيل در اين باب در اين مختصر نمی گنجد .

 

روايت اول :

 

<العَّوامُ بنِ حُوشَب عَن التَميِمِي قَالَ : دَخلتُ عَلی عَائِشَةَ فَحَدَّثَتنَا : إنَّها رَأَت رَسُولَ اللّهِ دَعا عَلياً وَفَاطِمَةَ وَالحَسَنَ وَالحُسَيَنَ فَقَالَ : أللَّهُمَّ ، هَؤُلاءِ أهلُ بَيتِي فَأذْهِب عَنْهُمُ الرّجسَ وَطَهِّرهُمْ تَطْهِيراً .

عوام بن حوشب از تميمی روايت می كند كه تميمی گفت : بر عايشه وارد شدم و او به ما گفت : رسول خدا را ديده كه علی ، فاطمه ، حسن و حسين را طلبيده ، فرموده است : خدايا ! اينان اهل بيت من هستند ، پس هرگونه پليدی را از آنان دور كن و ايشان را به پاكی كامل و همه جانبه برسان .

 

روايت دوم :

جميع بن عمير می گويد : با مادرم به حضور عايشه رفتيم ; مادرم از او پرسيده ، گفت : به من بگو : عشق و علاقه پيامبر به علی چگونه بود ؟ عايشه به او گفت : او در ميان مردان ، محبوب ترين شخص نزد پيامبر بود ، من خود ديدم كه او را به همراه فاطمه ، حسن و حسين زير جامه خود گرفت و سپس گفت : خدايا ! اينان اهل بيت من هستند ، خدايا ! هر گونه پليدی را از آنان دور كن و ايشان را به پاكی كامل و همه جانبه برسان . من نيز پيش رفتم تا سرم را زير جامه كنم اما پيامبر مرا عقب راند ! گفتم : آيا من از اهل بيت تو نيستم ؟ پاسخ داد : تو بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الأمالی ، صدوق : 382 .

خير هستی ، تو بر خير هستی.

 

روايت سوم :

<عيسیَ بنُ عَبدِاللّهِ بنِ مَالِك ، عَن عُمَرِ بنِ الخَطّاب : سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله عليه وآله) <يَقولُ : أيُّهَا النّاس ، إنّي فَرَطٌ لَكُمْ وَإنّكُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوض ، حَوضاً أعْرَضَ مِمّا بينَ صَنعَاءَ وَبُصرَی ، فيهِ قَدْحَانُ عَدَدَ النّجومِ مِن فِضَّة ، وَإنّي سائِلُكُم حِين تَرِدُونَ عَلَيَّ عَنِ الثَّقَلَيْنِ ، فَانْظُروا كَيْفَ تَخْلِفُوني فِيْهِما ، الْسَبَبِ الأَكْبَرِ كِتابِ اللّه طَرَفُهُ بِيَدِ اللّهِ وَطَرَفُهُ بِأيديكُمْ ، فاسْتَمْسِكُوا بِهِ وَلا تَبَدَّلُوا ، وعِتْرَتي أهلَ بَيْتي فَإنَّهُ قَدْ نَبَّأني اللَّطيْفُ الخَبيرُ أنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّی يَرِدا عَليَّ الحَوْضَ . فَقُلْتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَنْ عِتْرَتُكْ ؟ قالَ : أهلُ بَيتي مِنْ وُلْدِ عَلیٍّ وَفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَيْنِ وَتِسْعَة مِنْ صُلْبِ الحُسَينِ ، أئمَّة أبْرار هُمْ عِتْرَتي مِنْ لَحْمي وَدَمي .

عيسی بن عبداللّه بن مالك از عمر بن خطاب روايت می كند كه از پيامبر خدا شنيدم كه می فرمود : ای مردم ! من جلودار شما هستم و شما كنار حوض بر من وارد خواهيد شد ، حوضی كه گستردگی اش از صنعا تا بُصری است و به عدد ستارگان ، جام زرين در آن است ; هنگامی كه بر من وارد می شويد من درباره ثقلين از شما سؤال خواهم كرد پس با تأمل و دقت بنگريد كه در اين دو چگونه جانشينم خواهيد بود ، ريسمان بزرگ تر كتاب خداست كه يك سويش به دست خدا و سوی ديگرش به دست شماست ، پس به آن چنگ زنيد و دگرگون نگرديد  و ريسمان كوچكتر  عترتم اهل بيتم . هر آينه و خدای لطيف آگاه به من خبر داده كه اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا كنار حوض بر من وارد شوند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شواهد التنزيل : 2/61 ، حديث 682 .

2 ـ تفسير البرهان ( با اندكی تفاوت ) : 1/9 ; كفاية الأثر : 91 ; بحار الأنوار : 36/317 ، باب 41 ، حديث 165 .

عمر بن خطاب می گويد : به پيامبر گفتم : يا رسول اللّه ! عترت تو چه كسانی هستند ؟ فرمود : اهل بيتم از فرزندان علی و فاطمه و حسن و حسين نُه تن از صلب حسين كه امامانی نيكوكارند و اينان عترت من از گوشت و خون من هستند .

 

روايت چهارم :

<مُوسی بنُ عَبدِ ربه : سَمِعتُ الْحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ يَقُولُ فِي مَسجِدِ النَّبِیِّ ـ وَذلِكَ فِی حَياةِ أبيهِ عَليّ (عليه السلام)< : ـ سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ يَقولُ : ألا إنَّ أهلَ بَيتِي أمانٌ لَكُمْ فَأَحِبُّوهُم لِحُبّي ، وَتَمَسَّكُوا بِهِم لَنْ تَضِلّوا . قيل : فَمَن أهْلُ بَيتِكَ يَا نَبِيَّ اللّهِ ؟ قَالَ : عَلِيٌّ وَسِبْطَايَ وَتِسعَةٌ مِن وُلدِ الْحُسَينِ ، أئِمَةٌ اُمَنَاءُ مَعصُومُونَ ، ألا إنَّهُم أهلُ بَيتِي وَعِترَتِي مِنْ لَحمِي وَدَمِي .

موسی بن عبد ربه می گويد : از حسين بن علی در مسجد پيامبر در روزگار حيات پدرش علی (عليه السلام) شنيدم می فرمود : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله) شنيدم می گفت : آگاه باشيد كه اهل بيتم سبب امان و زنهار شما هستند ، پس آنان را به خاطر محبت من دوست بداريد و به ايشان تمسّك جوييد تا هرگز گمراه نگرديد . گفته شد : اهل بيت تو چه كسانی هستند ای پيامبر خدا ؟ فرمود : علی و دو نوه من و نُه نفر از فرزندان حسين كه امامانی امين و معصوم اند ; آگاه باشيد كه آنان اهل بيت و عترت من از گوشت و خون من هستند .

 

تا اينجا روشن شد كه شيعه دوازده امامی با تكيه بر قرآن و سنت به اهل بيت (عليهم السلام) تمسّك جسته و پيروی از آنان را واجب دانسته و ولايت و امامتشان را پذيرفته و اسلام حقيقی را از آنان گرفته و با دليل استوار و حجّت آشكار و برهان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كفاية الأثر : 170 ; بحار الأنوار : 36/341 ، باب 41 ، حديث 207 ( با اندكی تفاوت ) .

پايدار اعلام می دارد كه : اهل بيت بر اساس روايات زيادی كه در كتاب های فريقين نقل شده معنا و مصداقی جز حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن مجتبی و حضرت اباعبداللّه الحسين و نُه امام معصوم پاك از نسل سيدالشهداء (عليهم السلام) ندارد و از تحريف گران و وسوسه اندازان و عُمّال سرسپرده حاكمان اموی و عباسی ـ كه در لباس علم و دانش توجيه گر مشروعيت حكومت و مدرسه آنان بودند و به خواست آنان حقايق دينی را تغيير می دادند ـ تا قيامت بيزار است و هرگز و به هيچ قيمتی دست از ولايت اهل بيت (عليهم السلام)و اقتدا به آنان و محبت و عشق به ايشان و گريه و عزاداری بر مصيبتشان برنمی دارد .

لزوم شناخت اهل بيت (عليهم السلام) در روايات

در علم منطق در بحث معرِّف ، همه اهل منطق به اتفاق آراء می گويند : معرِّف كه اقدام به شناساندن حقيقتی می كند بايد اجلی از معرِّف باشد تا بتواند حقيقت را آن گونه كه هست بنماياند .

پس از اثبات امامت اهل بيت (عليهم السلام) و اينكه آنان وارث علم پيامبران هستند و خداوند به آنان الهام می كند ، بايد گفت : در اين جهان هستی پس از خدای سبحان چه معرّفی برای شناساندن اهل بيت (عليهم السلام) ، اجلی از خود اهل بيت (عليهم السلام)وجود دارد ؟ ما برای شناخت شخصيت وجودی و معرفتی اهل بيت (عليهم السلام) چاره ای جز مراجعه به خود اهل بيت (عليهم السلام) نداريم زيرا هيچ كس به آنان آگاهی جامع و كامل ندارد و آنچه ديگران درباره آنان بگويد تعريفی ناقص يا به قول اهل منطق جامع افراد و مانع اغيار نيست يعنی نمی تواند اهل بيت (عليهم السلام) را آن گونه كه هستند به ما بشناساند .

با توجه به مطالب قبل مشخص شد كه شناخت اهل بيت (عليهم السلام) و معرفت به

حقيقت و شخصيت آنان امری لازم و سبب رستگاری و موجب قرب به خداوند سبحان و دريافت اسلام صحيح و واقعی و در حقيقت شناخت صراط مستقيم الهی است . به خاطر عظمت و حساسيت مطلب و تأكيد بر آن و دقت توجه هر چه بيشتر ، به چند روايت ديگر اشاره می شود .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :

 

أَسْعَدُ النّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا ، وَتَقرّبَ إلی اللّهِ بِنَا ، وَأخلَصَ حُبَّنا ، وَعَمِل بِما إليهِ نَدَبْنا ، وَانتَهی عَمّا عَنهُ نَهينَا ، فَذَاكَ مِنّا وَهُوَ فِي دَارِ المُقَامَةِ مَعَنَا.

خوشبخت ترين مردم كسی است كه مزيت و برتری ما را ( بر ديگر مخلوقات ) شناخت و به وسيله ما به خدا تقرب جست و محبت ما را خالص نمود و به اموری كه ما بر آن می خوانيم عمل كرد و از آنچه كه ما باز می داريم دست برداشت . چنين كسی از ماست و در بهشت ابدی با ما خواهد بود .

 

زرعه می گويد : به حضرت امام صادق (عليه السلام) گفتم :

 

أيُّ الأعمالِ هُوَ أفضَلُ بَعدَ الْمَعرِفَةِ ؟ قَالَ : مَا مِن شَيء بَعدَ الْمَعْرِفَةِ يَعدِلُ هَذِه الصَلاةَ ، وَلا بَعدَ الْمَعْرِفَةِ وَالصَّلاةِ شَيءٌ يَعدِلُ الزَكاةَ ، وَلا بَعدَ ذَلِكَ شيءٌ يَعدِلُ الصَّوْمَ ، وَلا بَعدَ ذلكَ شَيءٌ يَعدِلُ الْحَجَّ ; وَفَاتِحَةُ ذَلِكُ كُلِّه مَعرِفَتُنَا وَخَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنا .

پس از شناخت و معرفت خدا كدام عمل برتر است ؟ حضرت فرمود : پس از شناخت ، هيچ چيز برابر اين نماز نيست و پس از شناخت نماز هيچ چيز با زكات برابر نيست و پس از اينها چيزی با روزه برابر نيست و پس از اينها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غرر الحكم : 115 ، فی ضرورة الإمامة ، حديث 1995 .

2 ـ الأمالی ، طوسی : 694 ، مجلس يوم الجمعة ، حديث 1478 ; وسائل الشيعة : 1/27 ، باب 1 ، حديث 34 .

چيزی با حج مساوی نيست و آغاز و پايان همه آنها شناخت ماست .

 

آری ، كيفيت نماز و زكات و روزه و حج و راه صحيح انجام دادن اين عبادات را بايد از اهل بيت (عليهم السلام) كه قرآن در خانه آنان نازل شده و وارثان دانش پيامبرند آموخت ; اين آموختن جز با شناخت آنان و فرهنگ و فرمان ها و احكامشان ميسّر نخواهد شد .

از رسول خدا (صلی الله عليه وآله) روايت شده :

 

مَن مَنّ اللّهُ عَلَيهِ بِمَعرِفَةِ أهلِ بَيتِي وَوَلايَتِهِم ، فَقَد جَمَعَ اللّهُ لَهُ الْخَير كُلَّهُ .

كسی كه خدا به شناخت اهل بيت من و ولايتشان بر او منت نهاده بی ترديد همه خير را برای او گرد آورده است .

ابوبصير از حضرت امام صادق (عليه السلام) در تأويل آيه شريفه :

 

( . . . وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً . . . ) .

 . . . حكمت را به هر كس بخواهد می دهد و آنكه به او حكمت داده شود ،بی ترديد او را خير فراوانی داده اند . . .

 

روايت می كند كه آن حضرت فرمود :

طَاعَةُ اللّهِ وَمَعرِفَةُ الإمَامِ.

 كسی كه حكمت به او داده اند ، بی ترديد خير كثير به او عنايت شده و خير كثير [ طاعت خدا و شناخت امام است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بشارة المصطفی : 176 ; الأمالی، صدوق : 474 ، المجلس الثانی والسبعون ، حديث 9 ; بحار الأنوار : 27/88 ، باب 4 ، حديث 36 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 269 .

3 ـ الكافی : 1/185 ، باب معرفة الإمام ، حديث 11 ; المحاسن : 1/148 ، باب 19 ، حديث 60 ; بحار الأنوار : 1/215 ، باب 6 ، حديث 22 .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^