فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سخن ناشر :

امنيت و آرامش، مصونيّت نفس از رذايل ، حفظ انديشه از افكار آلوده ، رسيدن به حسنات اخلاقی ، طی مراتب كمال ، همچنين ساختن شخصيت انسان برای انسانيت ، بدست آوردن كمالات معنوی و محقق شدن به حقايق الهيه واتصال به منبع فيص و رسيدن به مقام قرب الهی و ورود به دايره ی محبت الهی و پيدا كردن فضائل انسانی و رسيدن به سعادت اخروی، همه اموری است كه برای انسان حاصل نمی شود مگر به ترك گناه.

انسان گنهكار از درك فيوضات و اخذ امور معنويه تا زمانی كه از ورطه ی گناه و معصيت خارج نشده است محروم است، پس كسب مجموعه ی خير در عالم هستی ممكن نيست مگر به ترگ گناه.

انسان آلوده ی به معصيت و گناه، زمينه ی رشد و پرورش استعدادهای درونی و معنوی و قوای جسمانی و روانی خود را برای رسيدن به كمال مطلوب سد نموده، و مانع حركت خود به سوی طی مراتب می شود.

لكن وجود مبارك حضرت حق از باب رحمت به انسان، بابی را برای معصيت كاران جهت جبران مافات گشوده است كه با ورود به سرزمين حقايق اين حقيقت عرشی، انسان آلوده، غير از اين كه تمام آلودگی های خود را از

صفحه ی نفس می زدايد، به درجات بالای معنوی نيز دست پيدا می كند.

اين حقيقت عرشی چيزی نيست جز «توبه» ، توبه آغوش رحمت الهی است.

توبه حقيقتی عرشی و نورانی و سبب اتصال دور افتادگان به اصل و محبوب است.

اين مرتبه را مقامات بسيار بالايی است و به مراتب اين حقيقت و طی مراحل آن در آيات و روايات به صورتی مبسوط بحث شده است و فهم مطالب اين مجموعه از آيات و روايات نيازمند تفسير و تبيين دقيق و عميق مستند بر مطالب علمی است.

انديشمند محقق و عالم متتبع استاد حسين انصاريان در سال 1363 شمسی مباحثی تحقيقی پيرامون موضوع توبه مطرح فرمودند كه در آن زمان بسيار مورد استقبال طلاب و دانشجويان و قشر جوان جامعه قرار گرفت و منشأ اثرات بسيار بالائی شد.

جناب حجة اسلام حاج سيد محمد جواد هاشمی يزدی مديريت محترم مركز تحقيقاتی دارالصادقين پيشنهاد تبديل اين مجموعه را به كتاب جهت استفاده بيشتر جامعه از اين مجموعه را نمودند.

سخنرانی ها توسط مؤسسه دارالعرفان پياده به محضر استاد عرضه شد، ايشان نيز مباحث را با تفسيری دقيق براساس مبانی علمی بر رشته تحرير در آوردند.

بر اساس پيشنهاد عده ای از محققين محترم، مؤسسه دارالعرفان ضمن تحقيق مصادر و فهرست نگاری، اقدام به تجديد چاپ اين كتاب نمود.

اين مجموعه ی تحقيقی با توجه به اينكه برگرفته از قلم عالمانه ی معظم له می باشد، در مباحث توبه مفيد خواهد بود.

اميد است برای اهل تحقيق دری برای ورود به مباحث دقيق و عميق موضوع توبه، و برای اميدواران به رحمت الهی سفره ای پربار از معنويت باشد.

 

واحد تحقيقات دار العرفان


صفحه 13


هو التوّاب

مقدمه :

به هنگام شروع جنگ تحميلی ، كه بر اساس ادای تكليف به فضای بامعنويت جبهه راه پيدا كردم ، با چهره های نورانی ، و انسانهايی ملكوتی ، و فرش نشينانی عرشی آشنا شدم .

تنی چند از آن حق شناسان آگاه از اين فقير خواستند ، در ايّامی كه جبهه در آرامش قرار دارد و مسافران راه عشق برای انجام پاره ای از امور به تهران می آيند ، در جلسه ای جهت مباحثه ی عاشقانه و عارفانه ، بر اساس آيات قرآنيه و مكتب نبويّه و اهل بيت طاهره و عترت مرضيه ، همچون سوته دلان گرد هم آيند تا تذكری برای دوستان و مايه ای برای ميدان رزم عليه دشمنان باشد .

از اين پيشنهاد استقبال كردم ، زمان جلسه هفته ای يك بار در شب سه شنبه تعيين شد .

در ابتدای برنامه بيش از بيست نفر نبوديم ، جلسه با نماز جماعتی با حال ، و ذكر چند مسأله ی فقهی و بحثی از معارف الهيه ، و ذكر مصيبتی پرشور ، شروع می يافت و پايان می گرفت .

به تدريج پاكانی عزيز و عزيزانی پاك ، به وسيله ی همان بيست نفر از تشكيل چنين جلسه ای در خانه ی دوستی با حال و دل سوخته ی اهل بيت خبر شدند و به جمع بيست نفر پيوستند . فضای جلسه از معنويتی خاص برخوردار بود ،

پرچمی نداشت ، از اسم و رسم دور بود ، بر خلاف تمام جلسات از مدير و كارگردان و رئيس و مرئوس خبری در آن نبود ، سراسر عشق و شور بود ، وحدت و يگانگی بود ، يكرنگی و يكپارچگی بود ، برای خدا می آمدند ، برای خدا می شنيدند ، برای خدا می گفتند ، برای خدا می خواندند و جز حال و مستی چيزی در آن مجلس حس نمی شد .

شمار شركت كنندگان نزديك به هزار نفر شد ، من به خاطر آن جلسه اگر در دورترين نقاط ايران بودم شب سه شنبه برمی گشتم ، شركت كنندگان هم همين برنامه را داشتند ، حتی رزمندگان برای شركت در آن مجلس عشق از جنوب و غرب كشور ، با مرخصی گرفتن از فرماندهان جنگ سر از پا نمی شناختند .

من فكر می كردم آن مجلس انس و آن محفل شور ، ساليان متمادی پابرجا باشد ، ولی گروهی از بهترين شركت كنندگان آن مجلس به فيض شهادت رسيدند و گروهی به دست كفار بعثی اسير شدند ، تعداد شهيدان و اسيران آن جلسه در حدی بود كه طاقت مرا تاب كرد ، ديدن جای خالی آنان در آن جلسه برای من بسيار مشكل بود . شركت كنندگان جديد ، مردمی نبودند كه جای خالی آن عزيزان را پر كنند ، با دلی سوخته و اشكی ريزان آن جلسه را ترك كردم ، و نهايتاً جلسه برای هميشه تعطيل شد و تا امروز كه اين جملات را می نويسم در آرزوی ديدن افرادی نظير آن افرادم ، ولی نمونه ی آن را نمی يابم و گمان ندارم مانند آنان را بيابم .

مطالب متنوعی در آن جلسه بحث شد . توبه ، معرفت ، عشق به حق ، قيامت ، عرفان . خوشبختانه تمام آن مباحث به وسيله ی نوار ضبط شد ، پس از سالها قسمتی از نوارهای مربوط به بحث توبه توسط مؤسسه ی تحقيقاتی دارالعرفان به دست آمد ، پيشنهاد كردند از نوار پياده شود و سپس به صورت كتاب در دسترس

همگان قرار گيرد . كتابی كه پيش رو داريد يادگار بيش از بيست هفته از آن شب های سه شنبه ی باحال است ، شب هايی كه ياد آن برای من يادآور خاطره های بسيار شيرين و ناگفتنی است . اميد است بتوانيد به توفيق حق از مباحث اين كتاب كه در بحث توبه تازه و جديد است بهره ی كافی ببريد .

فقير : حسين انصاريان

فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلالا طَيِّباً وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ اِنْ كُنْتُمْ اِيّاهُ تَعْبُدُونَ نحل ( 16 ) : 114

نعمت ها و مسئوليت انسان

خداوند مهربان از راه رحمت و محبت و لطف و عنايت ، انسان را لايق آراسته شدن به نعمت هايی نموده كه در پهن دشت هستی ، هيچ يك از موجودات ، حتی فرشتگان مقرب را بدين صورت شايستگی و لياقت نداده .

نعمت های حق بر سر سفره ی حيات انسان به گونه ای است كه اگر برابر با دستورات پروردگار به مصرف برسد جسم و جان را رشد می دهد و سعادت دنيا و آخرت آدمی را تأمين می نمايد .

قرآن مجيد در رابطه با نعمت ها ، همگان را به دوازده مسأله ی بسيار مهم توجه می دهد :

1 ـ فراوانی و گستردگی نعمت .

2 ـ راه تحصيل نعمت .

3 ـ توجه به نعمت .

4 ـ شكر نعمت .

5 ـ پرهيز از ناسپاسی در كنار نعمت .

6 ـ بی شمار بودن نعمت .

7 ـ قدر شناسان نعمت .

8 ـ زشتی اسراف در نعمت .

9 ـ بخل از خرج كردن نعمت .

10 ـ علل از دست رفتن نعمت .

11 ـ اتمام نعمت .

12 ـ پاداش به جا خرج كردن نعمت .

ملاحظه ی آيات كتاب الهی و توجه به مفاهيم بلند ملكوتی آن آيات ، در جهت اين دوازده مسأله ضروری است .

1 ـ فراوانی و گستردگی نعمت

آنچه در آسمانها و زمين است هر يك به صورتی در خدمت انسان است . خورشيد ، ماه ، تعدادی از ستارگان ثابت و سيار ، موجودات مريی و نامريی فضا ، همه و همه به اراده ی حضرت حق در مسير سود رساندن به انسان هستند .

كوهها ، صحراها ، درياها ، جنگل ها ، روييدنی ها ، باغها ، چشمه ها ، رودها ، حيوانات و انواع مخلوقات زمينی هر كدام به شكلی در راه برپا داشتن خيمه ی حيات انسان در فعاليت می باشند .

نعمت های الهی به طور فراوان و گسترده و كامل و جامع ، انسان را عاشقانه در آغوش گرفته و همچون دايه ای مهربان و دلسوز برای رشد اين موجود برتر در كوشش و تكاپويند .

از نعمت های آشكار و نهان و ظاهر و باطن ، آنچه مورد نياز و احتياج انسان است بر سر سفره ی زندگی نهاده شده و چيزی در اين خوان گسترده كم نيست .

قرآن كريم در اين زمينه می فرمايد :

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا في الاَْرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً . . . (1)

    آيا نديدی خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است به تسخير شما آورده ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لقمان ( 31 ) : 20 .

    و نعمت های آشكار و نهانش را بر شما گسترده و كامل و افزون نموده است . . . ؟

2 ـ راه تحصيل نعمت

هر نوع كار و كوشش مثبتی برای تحصيل معاش ، بدون ترديد ، عبادت و بندگی خداست ; زيرا خدای مهربان در قرآن مجيد در آيات فراوانی بندگان خود را به آباد كردن زمين ، به دست آوردن رزق حلال ، كسب معاش و تجارت و خريد و فروش سالم امر می نمايد ، و اطاعت امر حق ، عبادت و بندگی است و اين عبادت و بندگی را در قيامت اجر و ثواب است .

عناوينی چون تجارت ، بيع و شرا ، اجاره ، وكالت ، مساقات ، مزارعه ، مضاربه ، مشاركت ، صنعت ، آموختن دانش به ديگران ، خطاطی ،خياطی ، صباغی ، دباغی ، دامداری همراه باشرايط اسلامی و انسانی ، راههای مثبت به دست آوردن نعمت های مادی است كه كوشنده ی در هر يك از اين امور مورد محبت حق است ، و جدای از هر كدام از آنها ، و تحصيل رزق و روزی از راههای خلاف اسلام و اخلاق و انسانيت عامل نفرت خداوند است .

قرآن عظيم در اين مسأله می فرمايد :

 يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاض مِنْكُمْ . . . (1)

    ای كسانی كه ايمان آورده ايد ! اموال يكديگر را از راه غير حق نخوريد ، مگر آنكه داد و ستدی باشد كه با رضايت خودتان انجام گرفته.

 

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ ال شَّيْطانِ ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء ( 4 ) : 29 .
إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (1) .

    ای مردم ! از آنچه در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و گامهای شيطان را پيروی ننماييد ، كه شيطان دشمن آشكار شماست .

در هر صورت آنچه از جانب حق حلال اعلام شده ، و از طريق كسب مشروع به دست می آيد مصرفش بدون اسراف و تبذير حلال ، و آنچه از راه نامشروع به دست می آيد ، گرچه ذاتاً حلال باشد ، مانند خوردنيها و پوشيدنيها مصرفش حرام و نگاه داشتنش ممنوع ، و بازگرداندن آن به مالك و صاحب اصلی اش واجب است .

3 ـ توجه به نعمت

خوردن و آشاميدن ، پوشيدن و سود بردن ، و بهره گيری از هر نعمتی بدون توجه به اينكه نعمت به اراده ی چه كسی به وجود آمده ؟ چگونه پديد آمده ؟ برای چه بر سر سفره ی حيات قرار داده شده ؟ چه عواملی در رنگ و مزه و بو و انرژی آن در عرصه گاه هستی دخيل بوده و خلاصه بدون انديشه در يك لقمه ی نان ، يا يك قطعه پارچه ، يا زمينی آماده برای كشاورزی ، يا چشمه ای جوشان ، يا رودی جاری ، يا جنگلی انبوه از درختان مفيد ، و اينكه با كمك چند ميليون يا ميليارد عامل به وجود آمده تا ساختمان حيات انسان برپا شود ؟ كار حيوانات و غافلان و بی خردان است .

انديشمندان به تمام نعمت هايی كه در اختيار دارند با چشم عقل و بينايی قلب می نگرند تا وجود نعمت دهنده را در كنار نعمت لمس كنند ، و فوايد نعمت را بيابند و از نعمت به همان صورت كه پديد آورنده ی نعمت خواسته استفاده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 ) : 168 .

نمايند .

قرآن كه كتاب هدايت است مردم را بدين صورت به نعمت های الهی توجه می دهد :

 

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِق غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَكُونَ (1)

    ای مردم ! نعمت های خدا را بر خود توجه كنيد ، آيا آفريننده ای جز خدا هست ؟ خدايی كه از آسمان و زمين به شماروزی می دهد ، جز او معبودی نيست پس به كجا روی می آوريد ؟

 

آری تمام نعمت ها با فوايدی كه دارند دليل بر يگانگی حق ، و برهان بر توحيد ذات و راهی آسان برای شناخت حضرت حق است .

 

4 ـ شكر نعمت

برخی از مردم تصور می كنند شكر به اين معناست كه پس از استفاده از جميع نعمتهای حضرت حق بگويند : الهی شكر ، يا اعلام كنند الحمد للّه ، يا نهايتاً جمله ی نورانی الحمد للّه رب العالمين را به زبان جاری كنند ، در صورتی كه در برابر اين همه نعمت های عظيم مادی و معنوی ، معقول نيست با گفتن يك كلمه ی فارسی يا يك جمله ی عربی معنای واقعی شكر تحقق پيدا كند .

شكر بايد متناسب با مقام منعم و هماهنگ با نعمت باشد ، و اين معنا جز با يك سلسله قول و فعل و حال ظهور نمی كند .

مگر می توان با گفتن الهی شكر يا الحمد للّه ، در برابر اين همه عنايت و لطف خداوند شاكر به حساب آمد ؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فاطر ( 35 ) : 3 .

در مقابل نعمت بدن و اعضا و جوارحش چون گوش و چشم و زبان و دست و شكم و شهوت و قدم ، و قلب و رگ و پی و استخوان و عصب ، و نعمت هايی چون خوراكيها و پوشيدنيها و بوييدنيها ، و مناظر زيبای طبيعی همچون كوهها و صحراها و جنگلها ، و نهرها و رودها و چشمه ها و درياها ، و انواع ميوه جات و حبوبات و سبزيجات و ميليون ها نعمت ديگر كه ابزار حيات و علل و وسايل و وسايط زندگی انسان هستند آيا با گفتن يك الحمد للّه مسئله ی باعظمت شكر تحقق پيدا می كند ؟ در برابر نعمت اسلام و ايمان ، هدايت و ولايت ، علم و حكمت ، صحت و سلامت ، تزكيه و طهارت ، قناعت و طاعت ، محبت و عبادت ، با گفتن الهی شكر می توان بنده ی شاكر خدا شد ؟!

راغب اصفهانی در كتاب با عظمت المفردات می گويد : اَصْلُ الشُّكْرِ مِنْ عَيْن شَكْری(1) :

ريشه ی شكر از عَيْن شَكْری است ; يعنی چشم پر از اشك يا چشمه ی پر آب . بر اين اساس معنای شكر ، پر بودن درون انسان از ياد خدا و توجه به نعمت های اوست كه از كجا به دست آورد و چگونه مصرف كند .

خواجه نصير الدين طوسی كه معروف به استاد بشر و عقل حادی عشر است ، بنا به روايت علامه ی مجلسی در رابطه با حقيقت شكر می فرمايد :

شكر شريف ترين و برترين كارهاست و بايد بدانيد كه شكر روبرو شدن با نعمت بوسيله ی گفتار و عمل و نيت است ، و برای شكر سه پايه و سه ركن است :

اول : شناخت نعمت دهنده و صفاتی كه سزاوار اوست ، و شناخت نعمت و اين حقيقت كه تمام نعمت ها چه آشكار و چه پنهان از جانب اوست ، و منعم واقعی غير از او كسی نيست ، و تمام واسطه هايی كه بين انسان و نعمت هاست سر به فرمان او و در تسخير حكم آن حضرتند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مفردات : 461 ، ماده ی شكر .

دوم : تحقق حال است ، و حال عبارت است از خضوع و تواضع در برابر منعم و خوشحالی به نعمتها ، به اين كه تمام نعمت ها هديه ی الهی به عبد است و دليل بر عنايت منعم به وجود آدمی است ، و نشانه ی حال به اين است كه نسبت به امور مادی خوشحال نشوی مگر به آنچه كه موجب قرب تو نسبت به حضرت حق است .

سوم : عمل است ، و عمل بايد در سه مرحله ی قلبی و زبانی و اعضايی ظهور كند .

اما عمل قلب ، توجه اوست به تعظيم و حمد و تمجيد حق و انديشه در ساخته ها و افعال و آثار لطف حضرت او ، و تصميم بر رساندن خير و نيكی به تمام بندگان خداوند .

و عمل زبان ، آشكار كردن شكر و سپاس و تسبيح و تهليل و امر به معروف و نهی از منكر است .

و عمل اعضا ، به كار گرفتن نعمت های آشكار و نهان در طاعت و عبادت ، و حفظ و نگهداری آنها از معصيت و مخالفت با خداوند است .

بر اساس اين معنا كه معنای واقعی و حقيقی شكر است ، روشن شد كه شكر از ريشه های صفات كمال است ، و ظهور كامل آن در صاحبان نعمت بسيار كم است ، چنانكه قرآن می فرمايد :

 وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّكُورُ (1) .

شكر به معنايی كه ملاحظه كرديد در برابر تمام نعمت ها واجب عقلی و شرعی است ، و مصرف كردن هر نعمتی در همان مسيری كه خالق نعمت دستور داده شكر آن نعمت است ، و در حقيقت عبادت و بندگی كامل حق با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سبأ ( 34 ) : 13 .

تحقق شكر واقعی تحقق پيدا می كند .

 

 فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلاَلاً طَيِّباً وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن كُنتُم إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (1) .

    از حلال و پاكيزه ای كه خداوند نصيب شما نموده تناول كنيد و شكر نعمت های خدا را بجا آوريد ، اگر به حقيقت ، خدا را بندگی می كنيد .

 

 . . .فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (2) .

    روزی را از پيشگاه خدا بطلبيد و او را عبادت كنيد و شكرش را بجای آوريد ; بازگشت شما به سوی اوست .

 

امام صادق (عليه السلام) در معنای شكر فرموده اند :

 

شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنابُ المَحارِمِ وَتَمامُ الشُّكرِ قَولُ الرَّجُلِ : الحَمْدُ للهِِ رَبِّ العَالَمِينَ(3) .

    شكر نعمت ، پرهيز از تمام محرمات و همه ی شكر گفتار مرد است : الحمد للّه رب العالمين .

 

بنابراين شكر نعمت ، صرف نعمت در عبادت و طاعت و خدمت به خلق ، و احسان و نيكی به مردم و اجتناب از تمام گناهان است .

 

5 ـ پرهيز از ناسپاسی در كنار نعمت

گروهی از مردم بدون توجه به منعم حقيقی ، و منهای انديشه و تفكر در نعمت های الهی ، مجموعه ی نعمت هايی كه در اختيار دارند مفت خود دانسته ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نحل ( 16 ) : 114 .

2 ـ عنكبوت ( 29 ) : 17 .

3 ـ كافی : 2 / 95 ، باب الشكر ، حديث 10 ; بحار الأنوار : 68 / 40 ، باب 61 ، حديث 29 .

و خود را مالك اصلی و حقيقی نعمت به حساب آورده به هر صورتی كه هوا و هوس و اراده و ميلشان اقتضا كند نعمت را مصرف می كنند !

اينان كه در غفلت و بی خبری و جهل و بی فكری به سر می برند ، نعمت های الهی را در مسير شيطانی و در راه شهوات نامشروع خود خرج می كنند و زشت تر از اين برنامه ، كمك گرفتن از نعمت ها برای گمراه كردن زن و بچه ی خود و اقوام و دوستان و ساير مردم است .

نعمت اعضا و جوارح را با ياری جستن از ديگران در گناه ، و نعمت مال و ثروت را با كمك گرفتن از اطرافيان در معصيت و خطا و نعمت دانش و علم را در راه خدمت به طاغوت و طاغوتيان ، و نعمت بيان را در طريق گمراه كردن عباد خدا به كار می برند !

اينان تبديل كنندگان نعمت های زيبای حق به زشتی های شيطانی هستند و با اين برنامه ی ننگين ، خود و قوم خود را رهسپار به عذاب دايم قيامت می كنند !

 

 أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ (1) .

    آيا نديدی كسانی كه نعمت های خدا را تبديل به كفر و ناسپاسی كردند و خود و قومشان را به عرصه ی هلاكت رهسپار نمودند ، به جهنم كه جای بسيار بدی است در افتادند ؟

 

6 ـ بی شمار بودن نعمت

ما با توجه به يكی از آيات كريمه ی قرآن به اين معنا پی می بريم كه آفريده های حق و نعمت های حضرت او در مرحله ای است كه به شماره و عدد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابراهيم ( 14 ) : 28 ـ 29 .

نيايد و شماره كنندگان هر چند از قدرت و توان شگرفی برخوردار باشند ، از شمارش آنها عاجز و ناتوانند .

 

 وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَة أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر مَّا نَفِذَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيرٌ حَكِيمٌ (1) .

    اگر در روی زمين آنچه درخت است قلم گردد و آب دريا به اضافه ی هفت دريای ديگر مركب شود ، شمارش آفريده های حق پايان نگيرد ، همانا خداوند مقتدر و حكيم است .

 

در آفرينش خود انديشه كنيد و در ساختمان ظاهر خود با ديده ی عقل بنگريد ، تا اين حقيقت بر شما روشن شود كه نعمت های حضرت محبوب قابل شماره نيست .

قرآن درباره ی خلقت انسان می فرمايد :

 

 وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِين (2) .

    ما انسان را از مايه ی گل خالص آفريديم .

 

 ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَار مَّكِين (3) .

    سپس او را نطفه ای در محل استوار قرار داديم .

 

 ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (4) .

    آن گاه نطفه را خون بسته ، خون بسته را پاره گوشت قرار داده و آن پاره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ لقمان ( 31 ) : 27 .

2 ـ مؤمنون ( 23 ) : 12 .

3 ـ مؤمنون ( 23 ) : 13 .

4 ـ مؤمنون ( 23 ) : 14 .

    گوشت را استخوان ، و استخوانها را با گوشت پوشانديم ، سپس خلقی ديگر به وجود آورديم ، آفرين خدای را كه بهترين آفرينندگان است .

 

نطفه با گذشت از اين مراحل و منازل ، تبديل به انسانی كامل و موجودی جامع شد .

اكنون در موجوديت و ساختمان اسرار آميز خود و آن چه در اين ساختمان از تعداد سلول ها و دستگاه گوارش و گردش خون و كارگاه تنفس و دستگاه مغز و اعصاب و چشم و گوش و بينی و ساير اعضا و جوارح وجود دارد انديشه كنيد تا معلوم گردد كه نعمت های حضرت او در چهارچوب همين جسم عنصری به شماره نيايد .

مگر نه اين است كه دانشمندان بدن شناس می گويند : اگر انسانی به طور شبانه روزی و بدون تعطيل برنامه ، در هر ثانيه هزار عدد از سلولهای بدن را شماره كند ، بر شمردن آنها سيصد هزار سال زمان می خواهد .

مگر نه اين است كه اهل فن می گويند : موادی كه در معده ، اين آزمايشگاه شگرف شيميايی ، تجزيه و تركيب و تهيه می شود بيش از موادی است كه آزمايشگاههای مصنوع دست انسان می تواند تهيه كند . از مواد و مصالحی كه به اين آزمايشگاه می رسد متجاوز از يك ميليون نوع ذرات مختلف تهيه می شود و غالب اين مواد از نوع سموم كشنده است(1) .

مگر نه اين است كه دانشمندان نشان داده اند قلب به اندازه ی يك مشت بسته بيشتر نيست ، ولی از قدرت و نيروی عظيمی برخوردار است كه در هر دقيقه 70 بار باز و بسته می شود و در مدت سی سال ، بيش از يك ميليارد مرتبه اين برنامه انجام می گيرد و با هر يك دقيقه كه به وسيله ی مويرگهای ظريف كه از مو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ راز آفرينش انسان : 145 .

نازك ترند دو بار خون را در بدن گردش می دهد ، بيش از ده ميليون ميليارد سلول بدن را شستشو می دهد(1) !

به اين واقعيت ، تعداد اتم های اكسيژن ، هيدروژن ، ازت و اتم های تشكيل دهنده ی خاك ، ريشه ، بدنه ، شاخ و برگ درختان ، ميوه ها و آنچه در آسمانها و زمين است و به نوعی در خدمت انسان به كار گرفته شده است را بيفزاييد ، سپس دقت كنيد كه آيا نعمت های خداوند كه در كارگاه هستی ، كارگزاران حيات انسان هستند قابل شماره اند ؟

مشتی خاك را به دقت بنگريد ، خواهيد ديد خاك خالص و تنها نيست ، بيشتر خاكها از مواد معدنی تشكيل يافته اند كه به صورت ذرات كوچك سنگ درآمده اند . اين ذرات خرد شده و تراشيده شده از سنگهای بزرگتری هستند كه تحت اثر نيروهای طبيعی تشكيل يافته اند ، خاك موجودات زنده ی بسياری دربردارد ، يك مشت خاك ممكن است شامل ميليونها موجود ميكروسكوپی به نام باكتری باشد ، علاوه بر باكتريها بسياری از كپك ها و جلبك ها و انواع مختلف جانوران در خاك يافت می شوند ، بسياری از اين موجودات زنده ، خاك را متخلخل می كنند و بدين طريق آن را برای رشد گياهان آماده تر می سازند(2) .

استعداد انسان برای جذب خوراكيها و نوشيدنيها از طريق دهان ، دندان ، زبان ، غدد بزاقی ، حلق ، مری ، معده ، لوزالمعده ، اثنا عشر ، روده ی بزرگ ، روده ی كوچك و فعاليت هر كدام از آنها در هضم و جذب و دفع ، داستانی ديگر از نعمتهای الهی به انسان است .

مسأله ی بسيار مهم پالايش و گردش خون توسط سرخرگها ، سياهرگها ، مويرگها ، آئورت ، دهليز راست قلب ، دهليز چپ ، بطن راست قلب ، بطن چپ ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ راه خداشناسی : 218 .

2 ـ علم و زندگی : 134 ـ 135 .

گلبولهای قرمز و سفيد خون ، تركيب خون ، رنگ خون ، روانی خون ، حرارت بدن ، پوست بدن ، گوش و عناصر آن ، چشم و طبقات آن ، قصه ای عجيب و برنامه ی شگرف ديگری از نعمتهای الهی است .

فضای عالم بالا و خدماتی كه توسط پخش نور ، و گردشها ، و جذب و انجذاب ، و جزر و مدها در حيات انسان دارد ، و كثرت عناصر آن ، به طوری كه اگر بتوانيم در هر دقيقه سيصد ستاره در آسمانی كه در محاصره ی ديد ماست بشماريم ، 3500 سال عمر لازم است كه شب و روز ، اين ستاره ها را به شمار آريم ، چرا كه تاكنون به وسيله ی دوربين های طيف ياب تعداد آنها را بيش از صد هزار ميليون تخمين زده اند ، كه زمين ما به منزله ی يك دانه ی ناچيز از آنهاست و بهتر است بگوييم تعداد آنها برای ما انسانها قابل شمارش نيست .

فضايی كه ستارگان در آن قرار دارند ، به قدری پهناور است كه از يك طرف آن به طرف ديگرش پانصد هزار سال نوری است .

خورشيد و منظومه چون ذره ای در يكی از شاخه های خارجی دستگاه آسمانی با سرعت 400 كيلومتر در ثانيه در حركت است ، و حدود ( 000/000/200 ) دويست ميليون سال طول می كشد تا يك دور به دور مركز خود بگردد !

نظام شگفت انگيز عالم بالا و تأثيراتش بر سطح و عمق زمين ، و زمينه سازی آن برای حيات موجودات زنده بخصوص انسان ، به اين سادگی قابل درك نيست . هر قطره ی آبی كه انسان می نوشد محتوی هزاران جانور زنده ی مفيد است ، و در هر ميلی متر مكعب خون ، 7500 گويچه ی سفيد و پنج ميليون گويچه ی قرمز است(1) .

اينجاست كه به عظمت قرآن مجيد ، كتابی كه قرنها قبل به قلب نورانی پيامبر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ گنجينه های دانش : 927 .

نازل شده ، و حقايق را آنچنان كه هست بيان نموده پی می بريم ، و از جمله ی آن حقايق اين است كه نعمت های حق را غير قابل شمارش می داند !

 

 وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (1) .

    اگر بخواهيد نعمت های خدا را شماره كنيد ، قدرت شماره كردنش را نداريد ، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است .

7 ـ قدرشناسان نعمت

آنان كه از طريق انديشه و تفكر پاك نسبت به جهان هستی ، و از راه ديدن حقايق عرصه گاه آفرينش ، و شنيدن واقعيات از زبان موجودات ، خدا و جهان و انسان و معاد را شناختند ، و در راه تصفيه ی باطن و تزكيه ی نفس و متخلق شدن به اخلاق حق ، و پيمودن راه عبادت و بندگی ، و رساندن برّ و نيكی و احسان به بندگان الهی كوشيدند ، در حقيقت قيام به قدرشناسی از نعمت های خدا نمودند .

آری ، آنان به طور صحيح از تمام نعمت های آشكار و نهان خداوند استفاده كردند و از اين راه ، هم خود و هم آنان كه قدم جای قدم آنها گذاشتند را به سعادت دنيا و آخرت رساندند . قافله سالار اين جمعيت پاك و كاروان سالار اين قوم برجسته و ممتاز ، انبيا و امامان معصومند كه اهل ايمان در شبانه روز به عنوان ادای فريضه ی الهی از خداوند مهربان می خواهند آنان را در همان صراطی كه آن بزرگواران قرار داشتند قرار دهد و در آن مسير ثابت قدم بدارد .

 

 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَ نْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ (2) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نحل ( 16 ) : 18 .

2 ـ حمد ( 1 ) : 6 ـ 7 .

    ما را به راه مستقيم بدار ، راه كسانی كه برآنان نعمت عنايت كردی ، و آنان با نعمت هايت به گونه ای برخورد كردند كه باعث جلب خشنودی تو شدند ، نه مانند آن گمراهان غضب شده و فرومايگان از راه به در شده .

 

آری ، انبيا و امامان تمام نعمتهای مادی و معنوی حق را به جا مصرف كردند ، و از طريق شكر نعمت ها به مقام قرب و مقاماتی كه عقول از درك آن عاجز است رسيدند .

خداوند مهربان در قرآن مجيد به آنان كه در تمام شئون زندگی مطيع خدا و رسولند وعده داده كه در قيامت برای هميشه آنان را در كنار قدرشناسان نعمت قرار دهد .

 

 وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً (1) .

    آنان كه به اطاعت از خدا و رسول برخيزند با كسانی كه خداوند به آنان نعمت هايش را عنايت كرد ، يعنی انبيا و صديقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود ، و اينان برای آنان چه نيكو رفيقانی هستند !

 

8 ـ زشتی اسراف در نعمت

مسرف از نظر قرآن مجيد به كسی گفته می شود كه مال و مقام و شهوت و روحيات و حالات خود را در برنامه های شيطانی ، و مسايل غيرمنطقی ، و امور خارج از حدود و مقررات قرار دهد .

درباره ی نتايج و ثمرات كشاورزی و اين ثروت و مال خدادادی می فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء ( 4 ) : 69 .

 وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (1) .

    روز درو و برداشت و جمع آوری محصول « گندم ، جو ، خرما ، مويز » حق آنان كه خداوند برای آنان حق معين نموده « فقيران ، مسكينان ، عاملين زكات ، جهت متمايل كردن غير مسلمان به اسلام ، بندگان ، قرض داران ، راه خدا ، از راه ماندگان »(2) را بپردازيد ، و با بخل از پرداخت يا خرجهای بی در و پيكر و بيجا اسراف نكنيد ، كه خداوند اهل اسراف را دوست ندارد .

 

قرآن درباره ی آنان كه منصب و مقام و جاه و  قدرت را در مسير ستم به مردم ، و غارت حقوق آنان ، و ايجاد رعب و وحشت در جامعه ، و به اسارت گرفتن ملت خرج كردند می فرمايد :

 

 وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَال فِي الاَْرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفِينَ (3) .

    و همانا فرعون در زمين سركش بود ، و او از گروه اسراف كنندگان است .

 

كتاب حق در رابطه با كسانی كه عفت نفس ندارند ، و خود را از شهوات حرام حفظ نمی كنند و جز لذت مادی و جسمی لذتی نمی دانند و به هر نوع تجاوزی دست می زنند و از آلودگی و رذالت در غريزه ی جنسی پرهيز ندارند ، می فرمايد :

 

 إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (4) .

    لوط آن پيامبر بزرگ به مردم زمانش گفت : شما در مسأله ی شهوت با مردان درآميختيد و زنان را ترك كرديد ، آری شما جامعه ای مسرف هستيد !

 

قرآن درباره ی كسانی كه از روحيه ی تواضع و حال انكسار و حالت خاكساری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ انعام ( 6 ) : 141 .

2 ـ توبه ( 9 ) : 60 .

3 ـ يونس ( 10 ) : 83 .

4 ـ اعراف ( 7 ) : 81 .

و تسليم در برابر انبيا و معجزات آنها ، و در مقابل قرآن و بيّنات و حجج و دلايل و براهين آشكار حق دست برداشتند ، و راه كبر و نخوت و عجب و خودبينی در برابر حق پيمودند می فرمايد :

 

 ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاءُ وَأَهْلَكْنَا المُسْرِفِينَ (1) .

    ما به وعده ای كه به پيامبران داديم وفا كرديم ، و آنان را با هر كه اراده نموديم از شر دشمنان رهانيديم ، و اهل اسراف را به هلاكت ابدی دچار ساختيم .

 

9 ـ بخل از خرج كردن نعمت

من زشتی بخل و خودداری از پرداخت اضافه نعمت را به اهل استحقاق ، از زبان و گفتار ساده ی يك كشاورز بی سواد دريافتم .

در يكی از مناطق كشاورزی برای تبليغ و وعظ و موعظه رفته بودم ، پس از پايان جلسه ی سخنرانی ، مردی سالخورده كه آثار زحمات شبانه روزی اش در چهره ی شكسته و دستهای پينه بسته اش پيدا بود به من گفت : كريمی از راه می رسد و زمينی مستعد همراه با انواع دانه های نباتی و سهمی از آب به انسان می بخشد ، چون زمان برداشت محصول می رسد ، كريم به كنار زمين حاصل داده می آيد و به زارعی كه زمين و دانه و آب به او واگذار شده و از آفتاب و هوا و باران و برف به طور مجانی استفاده كرده ، می گويد : درصد بالای تمام محصولات مخصوص به تو باشد و من از آن نصيبی نمی خواهم ، درصد مختصری از آن را به چند نفری كه من معرفی می كنم هديه كن ، زيرا خود من هيچ نيازی حتی به يك دانه از محصول تو ندارم . اگر اين كشاورز از اين همه محصولی كه از جانب آن كريم به او رسيده ، نصيبی مختصر به آنان كه كريم معرفی می كند نپردازد ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ انبياء ( 21 ) : 9 .

كمال پستی را نشان داده ، و دست به كاری بسيار زشت زده و قلب خود را به مانند سنگی سخت و خارا معرفی نموده ، و حق آن كريم است كه از او روی برگرداند ، و بر اخلاق زشت او خشم گيرد ، و وی را به جريمه ای سخت دچار سازد . سپس گفت : منظورم از كريم ، خداوند كريم است كه اين زمين های مستعد و نهرهای جاری ، و چشمه های پرآب ، و برف و باران ، و نور خورشيد و ماه را در اختيار ما گذاشته و با اين وسايل ، اين همه محصولات رنگارنگ به ما عنايت فرموده كه در حقيقت همه ی آنها برای ما مفت و مجانی تمام شده ، آنگاه از ما خواسته زكات و خمس و صدقه ، به اقوام ناتوان و مردم از كار افتاده و فقير بپردازيم ، اگر ما از پرداخت حقوق مالی بخل ورزيم حق اوست كه بر ما غضب كند ، و ما را به جريمه ی اين جرم سنگين برساند .

قرآن مجيد در اين زمينه می فرمايد :

 

 وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (1) .

    آنان كه از آنچه خداوند از فضلش به آنان عنايت كرده ، از پرداخت به اهلش بخل ورزند ، گمان نكنند اين بخلورزی به سود آنان است ، بلكه برای آنان زيان آور است ، در قيامت آنچه را از آن بخل ورزيدند طوق آتشين گردنشان گردد ، وارث آسمانها و زمين فقط خداوند است و خداوند به آنچه انجام می دهيد آگاه است .

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران ( 3 ) : 180 .

 

10 ـ علل از دست رفتن نعمت

از صريح آيات قرآن مجيد ، به ترتيب در سوره ی اسراء آيه ی 83 ، قصص آيات 76 تا 79 ، الفجر آيات 17 تا 20 و الليل آيات 8 تا 10 استفاده می شود كه امور زير باعث زوال نعمت ، و تهيدستی و تنگدستی و ضيق معيشت و خواری و ذلت است :

مست شدن از نعمت ، گرفتار آمدن به غفلت ، فراموش كردن نعمت دهنده ، در يك كلام روی گرداندن از حق و كبر ورزيدن در برابر دستورات الهی و موضع گيری خصمانه در مقابل خداوند و فرهنگ پاك قرآن و نبوت و امامت . اين معانی از آيه ی شريفه ی زير استفاده می شود :

 

 وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَی الاِْنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأی بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوساً (1) .

 

مغرور شدن به نعمت ، نشاط و شور بيش از اندازه به خاطر ثروت ، بی توجهی به زاد و توشه ی آخرت از راه مصرف كردن نعمت در رابطه با اهل استحقاق ، بخل از نيكی و احسان ، فساد و افساد با كمك گيری از نعمت ، تصور به دست آوردن نعمت با دانش و بينش و زرنگی خود ، فخر فروشی به مردم با جلوه دادن ثروت و زينت و زيور ، و اموری از اين قبيل و مسايل و برنامه هايی مشابه اين حركات ، اين معانی از آيات 76 تا 83 سوره ی قصص استفاده می گردد .

اكرام نكردن به يتيم ، بی رغبتی به كمك و احسان به از كار افتاده ، خوردن ارث وارثان ناتوان و ضعيف ، فريفتگی و عشق شديد به مال و ثروت ، اين واقعيات از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسراء ( 17 ) : 83 .

آيات زير استفاده می شود :

 

 كَلاَّ بَلْ لاَ تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلاَ تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْكِينِ * وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَمّاً * وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً (1) .

 

بخل ورزيدن از پرداخت خمس و زكات و صدقه و انفاق در راه خدا ، كوس بی نيازی زدن از حق با به چنگ آوردن مقداری مال و ثروت ، تكذيب روز جزا ، اين حقايق از آيات زير استفاده می گردد :

 

 وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَی * وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَی * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَی (2) .

 

وقتی آدمی غرق در نعمت شد ، بايد توجهش به حق و احسان و نيكی اش به خلق بيشتر شود ، و به شكرانه ی نعمت های الهی ، در عبادت رب و خدمت به عباد حق بيش از پيش بكوشد ، تا پای نعمت در خيمه ی حيات ثابت و استوار گردد ، و از جانب حضرت محبوب ، نعمت و لطف بر انسان افزون شود .

 

11 ـ اتمام نعمت

بنابر روايت طبری ، ثعلبی ، واحدی ، قرطبی ، ابوالسعود ، فخر رازی ، ابن كثيرشامی ، نيشابوری ، سيوطی و آلوسی در تفاسير مشهور و معروفشان ، و بنابر روايت بلاذری ، ابن قتيبه ، ابن زولاق ، ابن عساكر ، ابن اثير ، ابن ابی الحديد ، ابن خلكان ، ابن حجر و ابن صباغ در كتابهای بسيار مهم تاريخشان ، و بنابر روايت شافعی ، احمد حنبل ، ابن ماجه ، ترمذی ، نسائی ، دولابی ، محب الدين طبری ، ذهبی ، متقی هندی ، ابن حمزه دمشقی و تاج الدين مناوی در كتابهای حديثشان و بنابر روايت قاضی ابوبكر باقلانی ، قاضی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فجر ( 89 ) : 17 ـ 20 .

2 ـ ليل ( 92 ) : 8 ـ 10 .

عبد الرحمن ايجی ، سيد شريف جرجانی ، بيضاوی ، شمس الدين اصفهانی ، تفتازانی و قوشجی در كتابهای استدلالی كلامشان(1) وقتی پيامبر بزرگ اسلام برای تداوم هدايت و حفظ وحی و استواری دين ، و راهنمايی انسان به سوی سعادت دنيا و آخرت ، به امر خداوند حكيم پيشوايی معصوم و انسانی مصون از خطای در فكر و عقيده و اخلاق و عمل همچون اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب (عليه السلام) را در روز هيجدهم ماه ذوالحجه در وادی غدير خم ، به خلافت و ولايت و رهبری امت پس از خود نصب نمود ، خداوند مسأله ی اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت به اسلام را كه تا قيامت دين مردم باشد اعلام نمود :

 

 . . . الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً (2) .

 

آری پذيرش ولايت و حكومت و رهبری علی (عليه السلام) و اطاعت از آن حضرت در امور دنيا و دين و آخرت ، اكمال دين و اتمام نعمت است .

در رابطه با طهارت و پاكيزگی و پاكی و نورانيتی كه از وضو حاصل می شود از حضرت رضا (عليه السلام) روايت شده : به اين خاطر به وضو دستور داده شده و ابتدای عبادت به آن است كه عباد الهی وقتی در پيشگاه حضرت حق می ايستند و با او راز و نياز و مناجات می نمايند پاك باشند ، و فرمانهای او را به كار گيرند ، از آلودگيها و نجاسات بركنار بمانند ، علاوه بر اين امور ، وضو باعث می شود كه آثار خواب و كسالت از وجود انسان زدوده شود ، و دل برای عبادت و قيام در حريم حضرت حق روشنايی و صفا يابد(3) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الغدير : 1 / 6 ـ 8 .

2 ـ مائده ( 5 ) : 3 .

3 ـ عن الفضل بن شاذان عن الرضا (عليه السلام) قال : إنما أمر بالوضوء وبدأ به لأن يكون العبد طاهراً إذا قام بين يدی الجبار عند مناجاته إياه مطيعاً له فيما أمره نقيا من الأدناس و النجاسة مع ما فيه من ذهاب الكسل و طرد النعاس و تزكية الفؤاد للقيام بين يدي الجبار...

   عيون اخبار الرضا : 2 / 103 ، باب 34 ; علل الشرايع : 1 / 256 ، باب 182 ، حديث 9 ; وسائل الشيعه : 1 / 367 ، باب 1 ، حديث 968 .

آثار غسل و تيمم هم به همين صورت از عنوان كلی طهارت ، طهارتی كه به امر خداوند صورت می گيرد فهميده می شود . براين اساس ، وضو و غسل و تيمم ، سپس ورود به نماز و عبادت برای هركس حاصل شود ، به فرموده ی قرآن مجيد نعمت حق بر او تمام شده :

در پايان آيه ی مربوط به طهارت و نماز می خوانيم :

 

 . . . مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِنْ حَرَج وَلكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (1) .

    خداوند با دستوراتش نمی خواهد تكليف طاقت فرسايی بر دوش شما قرار دهد ، ولی می خواهد با انجام گرفتن اين دستورات برای شما پاكی معنوی و طهارت ظاهری حاصل گردد ، و با اين مسايل معنوی نعمتش را بر شما تمام نمايد تا شكر او را بجای آوريد .

 

از آيات اين بخش استفاده می شود كه اتمام نعمت حق به انسان در سايه ی انجام مسايل معنوی ،و به كار گرفتن دستورات ملكوتی ، و آراسته شدن به اعتقادات حقه و حسنات اخلاقی است .

 

12 ـ پاداش بجا خرج كردن نعمت

قرآن مجيد به مردان و زنانی كه قلبی آراسته به ايمان ، و نفسی پيراسته از زشتی ، و جسمی متصل به عمل صالح ، و زبانی گويای حق ، و مالی در مدار انفاق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مائده ( 5 ) : 6 .

و كرم و جود و سخاوت ، و قدمی در راه خدمت به خلق دارند ، وعده ی اجر و ثواب و رضوان و جنت و عيش و سرور ابدی داده .

قرآن مجيد در آيات نورانی خود اعلام می دارد كه اجر اهل ايمان و مزد نيكوكاران ضايع نخواهد شد .

كتاب الهی با بيانی رسا فرياد می كند كه وعده ی خداوند حق است ، و در اين وعده خلافی وجود ندارد .

قرآن مجيد برای اهل ايمان و دارندگان عمل صالح و به عبارت ديگر برای مؤمنين ، محسنين ، مصلحين ، متقين و مجاهدين چند نوع اجر بيان می نمايد :

اجر عظيم ـ اجر كبير ـ اجر كريم ـ اجر غير ممنون ـ اجر حسن .

 

 وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الْصَّالِحَاتِ لَهُم مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ (1) .

    خداوند به كسانی كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وعده ی آمرزش و اجر بزرگ داده است .

 

 إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ لَهُم مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ (2) .

    مگر آنان كه در برابر فتنه ها و حوادث و معاصی پايداری نمودند ، و عمل صالح انجام دادند ، برای اينان آمرزش و اجر كبير است .

 

 مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (3) .

    كيست آن كه به خداوند قرض نيكو دهد پس خداوند بر او دو چندان گرداند ، و برای اوست اجر كريم .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مائده ( 5 ) : 9 .

2 ـ هود ( 11 ) : 11 .

3 ـ حديد ( 57 ) : 11 .

 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُون (1) .

    آنان كه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند ، پاداشی جاودانه دارند .

 

 . . . فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً . . . (2) .

    اگر خدا را اطاعت كنيد ، خداوند به شما اجر نيكو عنايت می كند .

 

آری اگر نعمت قلب مصرف ايمان شود ، نعمت عقل خرج انديشه در حقايق گردد ، نعمت اعضا و جوارح مصرف عمل صالح شود ، نعمت مقام و مال و ثروت در راه حل مشكلات عباد خدا خرج شود ، و خلاصه اگر از تمام نعمتها ، در راه عبادت و طاعت و خدمت به خلق و احسان و نيكی ، و تقوا و عفت كمك گرفته شود ، انسان علاوه بر خير و سعادت در دنيا ، در آخرت از پنج نوع اجر برخوردار خواهد شد ، و اين به كارگيری نعمتها در برنامه های صحيح ، كاری طاقت فرسا نيست ، بلكه واقعيتی است كه از عهده ی هر مرد و زنی برمی آيد ، تا جايی كه بين انسان و حضرت حق ، حجابی و مانعی باقی نماند و انسان لذت قرب و وصال و لقاء را بچشد .

مگر نه اين است كه رسول حق و امامان معصوم با قدرشناسی از نعمتها ، و بجا مصرف كردن آنها از تمام حجابهای ظلمانی و نورانی عبور كرده ، تا جايی كه بين آنان و حضرت معبود فرقی و مباينت و جدايی ـ جز اين كه آن بزرگواران مخلوق و عباد خدا بودند ـ بر جا نماند !

در توقيع شريفی كه از ناحيه ی مقدسه به دست شيخ كبير ابی جعفر محمد بن عثمان بن سعيد بيرون آمد می خوانيم :

 

وَآياتُكَ وَمَقَاماتِكَ الَّتِی لاَ تَعْطيلَ لَها فِی كُلِّ مَكان ، يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ ، لاَ فَرْقَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فصلت ( 41 ) : 8 .

2 ـ فتح ( 48 ) : 16 .

بَيْنَكَ وَبَيْنَها إلاّ أنَّهُمْ عِبَادُكَ وَخَلْقُكَ(1) .

    خداوندا ! پيامبر و امامان معصوم ، نشانه ها و مقامات تواند كه در آن آيات و مقامات در هر مكان تعطيل نخواهد بود ، هر كس تو را بشناسد به آن آيات بشناسد ،و ميان تو و آنان جدايی و مباينتی نيست جز آنكه آنان بنده و مخلوق تواند !

 

بايد به اين معنا توجه داشت كه نعمتها به خودی خود ، مانع و حجاب بين انسان و خدا نيست ، بلكه اين روش و منش شيطانی انسان است كه بر اثر برخورد نامناسب با نعمت ، بين انسان و حق ايجاد حجاب می كند . اگر برخورد با نعمت برخورد صحيح و عرشی و ملكوتی باشد ، نعمت كمكی برای رساندن آدمی به مقام قرب خواهد شد .

انبيا و ائمه از نعمتهای گوناگون مادی و معنوی حق بهره مند بودند ، زن و فرزند داشتند ، برای آنان خانه و زندگی بود ، معيشت خود را به وسيله ی دامداری و كشاورزی و تجارت و صنعت و معاملات مادی تأمين می نمودند ، در عين حال بين آنان و خداوند حجابی نبود .

اگر در انسان روح عبادت و طاعت ، و مايه ی تسليم و بندگی قوی باشد ، و قلبش از انوار معرفت ، و نفسش از امواج حسنات منور باشد ، بدون شك از حيات دنيا با تمام ابزار و وسايل ، و عناصر و موادش برای رسيدن به مقامات معنوی استفاده خواهد كرد . كسی كه روح اطاعت و عبادت ندارد با نعمتها برخورد صحيحی نخواهد داشت ، هر چه نعمت بر او افزون شود بر طغيان و كبر و غرور و نخوتش بيفزايد .

بر اساس گفتار اميرالمؤمنين (عليه السلام) در دعای كميل ، مگر می توان باور كرد قلبی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مفاتيح الجنان : 255 ، دعای هر روز ماه رجب .

كه جای توحيد است ، دلی كه خانه ی معرفت است ، زبانی كه گويای ذكر است ، باطنی كه به عقد عشق و محبت استوار است ، درونی كه با اعتراف صادقانه و نيكی پاك نسبت به حريم حضرت رب خاضع است ، صورتی كه به پيشگاه مولا بر خاك عبادت نهاده شده است ، زبانی كه به توحيد و شكر حق در گردش است ، قلوبی كه به الهيت حضرت او معترف است ، اعضا و جوارحی كه مشتاقانه به مكانهای عبادت شتابان است فردای قيامت به آتش دوزخ بسوزد !!

نعمتهايی كه خرج طاعت و عبادت و خدمت و احسان می شود ، فردای قيامت از افق آن نعمت ها ، جز خورشيد رضای حق ، و هشت بهشت عنبر سرشت طلوع نخواهد كرد .

اين قسمت را با توجه دادن شما به دو واقعيت بسيار مهم خاتمه می دهم .

1 ـ از مجموعه ی آياتی كه گذشت استفاده می شود كه عبادت و بندگی و طاعت و خدمت ، عبارت است از شناخت منعم و نعمت ، و مصرف نمودن نعمت در مسيری كه خداوند معين فرموده .

2 ـ گناه و معصيت و خطا و اثم و شرك و كفر و فسق و فجور و فحشاء و منكر ، عبارت است از غفلت از منعم ، و مغرور شدن به نعمت ، و اعراض از حق ، و مصرف كردن نعمت در مسير هوا و هوس و شهوات حرام و غير منطقی .

يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدیً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ يونس ( 10 ) : 57

گناه و راه درمان آن

كليد آشتی

هنگامی كه انسان به اين حقيقت آگاه شد كه در گذشته ی عمر از شناخت حضرت حق ، آن وجود مباركی كه نعمتهای آشكار و پنهان را ، گسترده و كامل در اختيارش قرار داده غفلت داشته و معلومش شد كه جايگاه باعظمت نعمتها را در زندگی ، كه هر كدام از آنها راهی به سوی خير و سعادت در دنيا و آخرت و كليدی برای باز كردن دری از درهای رحمت و لطف حق است نشناخته و اغلب نعمتهای خداوند را در راه خلاف و بيجا مصرف نموده و در نتيجه مبتلای به انواع معاصی كبيره و صغيره شده و به خسارت و زيان عظيمی دچار آمده و داغ ننگ بندگی هوا و هوس و شيطان درون و برون را بر پيشانی حيات خود زده ، برای جبران آن گذشته ی خفت بار ، گذشته ی آلوده به جهل و غفلت و خطا و معصيت و اعمال ننگينی كه از او صادر شده و آن حالات شيطانی و مفاسد اخلاقی ، واجب است وارد عرصه گاه ملكوتی توبه و فضای عرشی انابه و مدار عرفانی بازگشت به خدا گردد ، و خورشيد زيباترين آشتی را از افق حيات خود طلوع دهد .

آری برای مايه گرفتن از رحمت واسعه ، و نيرو گرفتن از عنايت خاصه ، و جذب فيوضات ملكوتيه بايد وارد راه رجوع به حق گردد و اين راه را با قدم دل و چراغ پرفروغ عقل و نيت خالص و پاك و عزمی محكم و استوار و جهادی عاشقانه و مستمر و حالتی مستانه و آگاهانه طی كند تا ظاهر و باطنش از فحشا

و منكرات و از فسق و فجور و از سيئات اعمال و از شرور نفس و از وساوس شيطانی و رذايل اخلاقی به طور كامل شستشو يابد و در صف پاكان و نيكان و مشتاقان و صالحان و عابدان و سالكان و راه يافتگان به حريم قرب محبوب قرار گيرد و به جای استحقاق غضب ربّ ، مستحق رحمت و استحقاق عذاب دردناك قيامت ، شايسته ی جنت و بهشت عنبر سرشت شود .

اين توجه و بيداری نسبت به گذشته ، و اين گونه قرار گرفتن در منزل توبه و انابه و اين شكل شستشوی ظاهر و باطن از آلودگيها كليد آشتی با خداست .

از آنجا كه توبه و بازگشت به حضرت حق از اعظم عبادات و از پرسودترين حالات و از پرمنفعت ترين واقعيات است ، و بخش عظيمی از آيات كتاب حق و معارف اهل بيت (عليهم السلام) به آن اختصاص يافته ، لازم است شخص تائب و نادم به اموری در زمينه ی توبه توجه كند تا بتواند اين عبادت اعظم و اين حقيقت اقوم را تحقق دهد و از منافع سرشار آن بهره مند گردد .

گناه بيماری است

هر انسانی تحت هر شرايطی از نظر ساختمان ذات و شئون باطن ، پاك و سالم به دنيا می آيد .

حرص ، حسد ، بخل ، ريا ، فسق ، فجور و ديگر گناهان ذاتی انسان نيست بلكه عوارضی است كه بر اثر يك سلسله عوامل خانوادگی يا اجتماعی يا معاشرتی گريبانگير انسان می شود .

از رسول حق (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده :

 

كُلُّ مَولود يولد عَلَی الْفِطْرَةِ حَتّی يَكُونَ ابواه يهودانه وينصِّرانه(1) . ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عوالی اللئالی : 1 / 35 ، الفصل الرابع ، حديث 18 ; بحار الأنوار : 3 / 281 ، باب 11 ، حديث 22 .

    هر طفلی بر اساس بافت توحيد و اسلام و نبوت و ولايت به دنيا می آيد . اين پدر و مادر او هستند كه او را در مدار يهوديت و نصرانيت قرار می دهند .

 

معلم يا معاشر يا جامعه ی منحرف هم در ايجاد انحراف در انسان بسيار مؤثرند .

انسان بر اثر اين عوامل دچار خطای فكری ، انحراف قلبی ، رذايل اخلاقی و سيئات عملی می شود ، و اين مجموعه جز يك سلسله بيماری قابل علاج چيز ديگری نيست . از نظر قرآن مجيد از اين بيماری راه نجات هست و برای اين مرض شفا مقرر است ، و اين درد را داروی درمان وجود دارد .

 

 يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدیً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (1) .

    ای مردم ! از جانب پروردگارتان موعظه ای به سوی شما آمد ، در اين موعظه شفای بيماری درون شماست و هدايت و رحمت برای اهل ايمان .

 

اين بيماری از نظر قرآن می تواند مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار بگيرد :

 

 إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (2) .

    مگر آنان كه پس از ارتكاب معاصی توبه كردند و ظاهر و باطن خود را اصلاح نمودند و تبديل به انسانی قابل قبول حق شدند ، همانا خداوند آمرزنده و رحيم است .

 

نا اميدی كفر است

زمانی كه از طريق آيات حق و معارف اهل بيت (عليهم السلام) روشن شد كه گناهان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ يونس ( 10 ) : 57 .

2 ـ آل عمران ( 3 ) : 89 .

آشكار و پنهان ، و بيرونی و درونی جز يك بيماری چيزی نيست و اين بيماری هم قابل درمان است ، و هم می تواند در معرض مغفرت و عفو و پرده پوشی و رحمت خداوند قرار گيرد ، گنهكار بايد همه جانبه برای بيرون آمدن از اين چاه خطرناك مهلك و معالجه شدن از اين بيماری ، و اينكه بدون ترديد مورد عفو و مغفرت و رحمت قرار می گيرد اميدوار شود ، و به عنايت خداوند دلگرم گردد و با تكيه بر اين اميد مثبت ، به توبه ی جدی و بازگشت حقيقی ، و آشتی عاشقانه ، و جبران تمام گناهان گذشته ، و علاج اين بيماری و رفع اين ورشكستگی اقدام نمايد ، چرا كه انجام اين امور در قدرت و توان او هست ، و علاوه بر آن ، اقدام برای توبه و انابه و علاج اين مرض ، و تأمين مايه های از دست رفته واجب است ، و نااميدی و يأس و كسالت و دلسردی ، و شعار انحرافی و شيطانی « آب از سر ما گذشت چه يك نی ، چه صد نی » حرام و برابر كفر است .

 

 وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ (1) .

    از رحمت خدا نااميد و مأيوس نباشيد ، چرا كه جز كافران از رحمت خدا نااميد نمی شوند .

 

البته كسی كه در مدار اميد به رحمت و عفو و مغفرت قرار می گيرد ، لازم است وسايل و اسباب تحقق اميد خود را از قبيل پشيمانی جدی از گناه ، ترك گناه ، جبران گذشته ، برگرداندن حق مردم به مردم ، به جای آوردن عبادات ترك شده ، اصلاح حال و عمل و اخلاق را فراهم آورد ، كه اين اميد همانند اميد مثبت و اميد صحيح كشاورزی است كه در پاييز با زير و رو كردن زمين ، و پاك كردن عرصه گاه كشاورزی از موانع و كاشتن دانه و آبياری آن ، اميد به سبز شدن دانه ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ يوسف ( 12 ) : 87 .

و برداشت محصول در ايام تابستان دارد .

اميد اگر از ابزار و وسايل مربوط به خودش خالی باشد ، اميدی بی فايده و حالتی بی ثمر است ، همانند اميد بستن مالك زمين به محصولات كشاورزی ، در حالی كه برای زمين كاری انجام نداده و دانه ای در آن نيفشانده ، در روايتی بسيار مهم بدين صورت به اميد غير مثبت ، و اميد غير صحيح اشاره شده :

وقتی از حضرت صادق (عليه السلام) در رابطه با مردمی كه آلوده به انواع گناهان هستند ، و در عين اين آلودگی می گويند : به رحمت و مغفرت و عفو خداوند اميدواريم ، و اين برنامه تا رسيدن مرگ آنان ادامه دارد سؤال شد ، امام صادق (عليه السلام)فرمودند : اينان مردمی هستند گرفتار آرزو نه آراسته به اميد ، كسی كه به چيزی اميد دارد ، برای به دست آوردنش اقدام لازم را انجام می دهد ، و آن كه از چيزی می ترسد ، از آن دوری می نمايد(1) .

بنابر گفتار امام ششم ، اميدوار به رحمت حق بايد با ترك گناه ، و انجام عمل صالح ، و دست برداشتن از رذايل اخلاقی ، رحمت و عفو حق را جذب كند ، و ترسان از عذاب جهنم ، بايد علل استحقاق عذاب را از سرزمين حيات خود ريشه كن نمايد .

طبيبان معالج

زمانی كه برای اهل گناه ثابت شد ، گناه مسأله ای ذاتی نيست ، بلكه همانند بيماريهايی كه بر اثر يك سلسله علل عارض بدن می شود ، نوعی از بيماری است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال : قلت له : قوم يعملون بالمعاصي و يقولون نرجو فلا يزالون كذلك حتی يأتيهم الموت . فقال : هؤلاء قوم يترجحون في الأماني كذبوا ليسوا براجين إن من رجا شيئا طلبه و من خاف من شيء هرب منه .
   كافی : 2 / 68 ، باب الخوف و الرجاء ، حديث 5 ; تحف العقول : 362 ; بحار الأنوار : 67 / 357 ، باب 59 ، حديث 4 .

كه به دنبال اموری عارض بر قلب و نفس و ظاهر و باطن انسان می گردد ، و چنانكه بيماريهای بدن با مراجعه به طبيب و گرفتن نسخه و خوردن دارو قابل علاج است ، برای بيماريهای معنوی هم طبيبان معالجی هست كه با مراجعه به آنان ، و معرفت به دستوراتشان و عمل كردن به آن دستورات ، بيماری از قلب و روح و اعضا و جوارح ريشه كن می شود ، هر چند زياد و سنگين و مزمن شده باشد ! طبيب اين نوع از بيماريها ، خداوند مهربان و انبيا و امامان و علمای ربّانی هستند .

نسخه ی حق برای علاج گناه گنهكار قرآن و نسخه ی انبيا و امامان و علمای ربّانی ، گفتار حكيمانه و نصايح مشفقانه و مواعظ دلسوزانه ی آنهاست .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) در گفتاری خطاب به اهل گناه می فرمايند :

 

أيُّهَا النَّاسُ اَنْتُم كَالمَرْضَی ، وَرَبُّ العَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ ، فَصَلاحُ المَرضَی فِيمَا يَعْمَلُهُ الطَّبيبُ وَيُدَبِّرُهُ لاَ فِيمَا يَشْتَهِيهِ المَريضُ وَيَقْتَرِحُهُ(1) .

    شما ای اهل گناه ! همچون بيماران هستيد و پروردگار عالميان چون طبيب است ، صلاح مريض در عمل و تدبير طبيب است ، نه در اشتهای بيمار و خواسته های او .

 

از انبيا و امامان و عالمان ربّانی ، در معارف الهيه و در روايات و احاديث نورانيه نيز تعبير به طبيب شده .

بيمار گناه بايد برای علاج بيماريش به اين طبيبان مشفق مراجعه نمايد ، و به خواسته های آنان تسليم شود ، و به بازگشت سلامت خود اميدوار باشد ، كه راه تحقق توبه جز اين نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عدة الداعی : 37 ، البال الأول فی الحث علی الدعاء ; ارشاد القلوب : 1 / 153 ، الباب السابع والأربعون فی الدعاء ; بحار الأنوار : 81 / 61 ، حديث 12 .

در اين قسمت لازم است به بخشی از دستورات اين طبيبان معنوی اشاره شود ، باشد كه گنهكاری آن را مطالعه كند يا از زبان اهل مطالعه بشنود و به درمان درد برخيزد .

 قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (1) .

    بگو اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروی كنيد ، كه خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد ، و خداوند آمرزنده ی مهربان است .

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (2) .

    ای كسانی كه ايمان آورده ايد ! اگر خدا را در تمام امور زندگی پروا كنيد ، خداوند به شما ديده ی بصيرت دهد تا بتوانيد بين حق و باطل تميز دهيد ، و گناهان شما را بپوشاند و شما را بيامرزد كه خداوند صاحب فضل عظيم است .

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُ نُوبَكُمْ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً (3) .

    ای مردمی كه ايمان آورده ايد ! تقوای الهی را مراعات كنيد ، و سخن به صواب و حق گوييد ، خداوند اعمال شما را اصلاح می كند و گناهان شما را می بخشد ، و كسی كه خدا و رسولش را اطاعت كند به سعادت عظيم دست يافته است .

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَی تِجَارَة تُنجِيكُم مِنْ عَذَاب أَلِيم *

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران ( 3 ) : 31 .

2 ـ انفال ( 8 ) : 29 .

3 ـ احزاب ( 33 ) : 70 ـ 71 .

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بَأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُ نُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّات تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْن ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (1) .

    ای كسانی كه ايمان آورده ايد ! آيا شما را به تجارتی دلالت كنم كه شما را از عذاب دردناك نجات می دهد ؟ به خدا و رسولش ايمان آوريد ، و با مال و جان در راه خدا بكوشيد ، اين تجارت برای شما بهتر از هر تجارتی است اگر بدانيد ، با اين تجارت خداوند گناهان شما را می بخشد و وارد بهشت هايی می كند كه زير درختانش نهرها جاريست ، و در باغهای عدن منازل پاكيزه به شما عنايت می كند ، اين همان سعادت بزرگ است .

 

 إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (2) .

    اگر برای خدا به بندگان نيازمند او قرض نيكو دهيد ، خداوند آن را برای شما چند برابر می نمايد و گناهان شما را می بخشد كه خداوند پاداش دهنده و بردبار است .

 

 وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (3) .

    آنان كه مرتكب گناه شدند و پس از آن همه آلودگی ، به خدا بازگشته و ايمان آوردند ، همانا خداوند تو ، پس از توبه و ايمان آنان ، بخشنده و مهربان است .

 

 فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الْصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ صف ( 61 ) : 10 ـ 12 .

2 ـ تغابن ( 64 ) : 17 .

3 ـ اعراف ( 7 ) : 153 .

رَحِيمٌ (1) .

    اگر اهل شرك دل از اعتقاد غلط خود برداشتند و رجوع به حق كردند و نماز برپا نمودند ، و زكات پرداخت كردند ، از آنان دست برداريد همانا خداوند آمرزنده ی مهربان است .

 

 وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَی اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (2) .

    و گروه ديگری به گناهانشان اعتراف كردند ، و اعمال خوب و بد را به هم درآميختند ، اميد است خداوند توبه ی آنان را قبول كند ، همانا خداوند آمرزنده ی مهربان است .

 

از آيات شريفه ای كه در سطور قبل گذشت ، استفاده می شود اگر گنهكار بخواهد به عرصه گاه نورانی مغفرت و رحمت حق برسد ، و توبه ی او قبول درگاه خداوند شود ، و پرونده ی سياه و ظلمانی اش به سپيدی معنوی و نور تبديل گردد ، و از عذاب دردناك قيامت برهد بايد اين امور ملكوتی را كه در نسخه ی شفابخش حق ، يعنی قرآن مجيد آمده رعايت كند :

1 ـ اقتدا به روش و منش پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم)

2 ـ رعايت تقوا و خود نگهداری از گناه

3 ـ گفتن به حق و صواب ، به وقت سخن گفتن

4 ـ اطاعت از خداوند

5 ـ اطاعت از رسول (صلی الله عليه وآله وسلم)

6 ـ ايمان به خدا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توبه ( 9 ) : 5 .

2 ـ توبه ( 9 ) : 120 .

7 ـ ايمان به رسول (صلی الله عليه وآله وسلم)

8 ـ جهاد و كوشش در راه خدا با مال و ثروت

9 ـ كوشيدن در طريق حق با جان

10 ـ پرداخت قرض الحسنه به نيازمندان

11 ـ قطع رابطه با گناه و بازگشت به خداوند

12 ـ دست برداشتن از اعتقادات غلط و باطل

13 ـ برپا داشتن نماز

14 ـ پرداخت زكات

15 ـ اعتراف و اقرار به گناه در پيشگاه حضرت محبوب .

 

جَاءَ رَجُلٌ اِلَی النَّبِیِّ (صلی الله عليه وآله وسلم) فَقالَ : يَا رَسُولَ اللهِ ! مَا عَمَلُ اَهْلِ الجَنَّةِ ؟ فَقالَ : الصِّدْقُ ، اِذَا صَدَقَ العَبْدُ بَرَّ ، وَاِذَا بَرَّ آمَنَ وَاِذَا آمَنَ دَخَلَ الجَنَّةُ . فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللهِ ! مَا عَمَلُ اَهْلِ النَّارِ ؟ قَالَ : الكِذْبُ ، اِذَا كَذِبَ العَبْدُ فَجَرَ وَاِذَا فَجَرَ كَفَرَ وَاِذَا كَفَرَ دَخَلَ النّارَ(1) .

    مردی به محضر رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) آمد ، عرضه داشت : ای رسول خدا ! عمل اهل بهشت چيست ؟ فرمودند : راستی ، زمانی كه بنده ی خدا راست بگويد نيكی نموده ، و چون نيكی كرده ايمنی يافته ، و چون ايمنی يافته وارد بهشت می شود . عرضه داشت : ای رسول خدا ! عمل اهل جهنم چيست ؟ فرمودند : دروغ ، زمانی كه عبد دروغ بگويد گناه نموده ، و چون مرتكب گناه شده ، به ناسپاسی و حق پوشی دچار شده و زمانی كه اينگونه آلوده شده وارد جهنم می شود .

يكی از همسران پيامبر می گويد : از رسول الهی پرسيدم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 43 ، باب ما جاء فی الصدق والغضب للّه ; ارشاد القلوب : 1 / 185 ، الباب الحادی والخمسون .

بِمَ يُعْرَفُ المُؤْمِنُ ؟ قالَ : بِوَقارِهِ وَلينِ كَلامِهِ وَصِدْقِ حَدِيثِهِ(1) .

    مؤمن با چه برنامه ای شناخته می شود ؟ فرمودند : با متين بودن و نرمی كلام و راستی در گفتار .

داوود پيامبر به بنی اسراييل گفت :

اِجْتَمِعُوا ، فَاِنّی اُرِيدُ اَنْ اَقُومَ فيكُم بِكَلِمَتَيْن : فَاجْتَمَعُوا عَلَی بابِهِ فَخَرَجَ عَلَيْهِم فَقالَ : يَا بَنِی اِسْرَائِيلَ ! لاَ يَدْخُلْ اَجْوافَكُم اِلاّ طَيِّبٌ وَلاَ يَخْرُجُ مِنْ اَفْواهِكُمْ اِلاّ طَيِّبٌ(2) .

    جمع شويد ، می خواهم دو كلمه به شما بگويم ، مردم كنار خانه ی داوود اجتماع كردند ، داوود در برابر آنان قرار گرفت و گفت : ای بنی اسراييل ! جز حلال و پاك نخوريد ، و جز صواب و حق مگوييد .

جابر می گويد : شنيدم رسول خدا به كعب بن عجره فرمودند :

لاَ يَدْخُلُ الجَنَّةَ مَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنَ السُّحْتِ ، اَلنَّارُ اَوْلی بِهِ(3) .

    كسی كه گوشتش از مال حرام روييده شده وارد بهشت نمی شود ، آتش به او سزاوارتر است !

از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده :

مَنْ نَقَلَهُ اللهُ مِنْ ذُلِّ المَعاصی اِلی عِزِّ التَّقْوی اَغْنَاهُ بِلاَ مال وَاَعَزَّهُ بِلاَ عَشيرَة وَآنَسَهُ بِلاَ اَنيس(4) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 43 ، باب ما جاء فی الصدق والغضب للّه ، مستدرك الوسائل : 8 / 455 ، باب 91 ، حديث 9985 .

2 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 60 ، باب العتاب .

3 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 61 ، باب العتاب .

4 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 65 ، باب العتاب .

    آن كس كه خداوند او را از ذلت معاصی به عزت تقوا انتقال دهد ، بدون مال بی نيازش نموده ، و بدون قوم و قبيله عزتش داده ، و بدون انيس به او انس داده .

 

عَن اَميرِالمُؤمِنينَ (عليه السلام) : اَلدُّنيَا دَارُ مَمَرّ ، وَالنّاسُ فِيها رَجُلانِ : رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها ، وَرَجُلِ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَاَعْتَقَها(1) .

    اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند : دنيا گذرگاه است و مردم در آن دو مردند : مردی كه خود را به دنيا فروخت بنابراين خود را نابود كرد ، و مردی كه خود را از دنيا خريد ، بر اين اساس وجودش را آزاد نمود .

روايت شده مردی به محضر حضرت حسين (عليه السلام) شرفياب شد و عرض كرد : مردی گنهكارم و در برابر گناه صبر و طاقت ندارم ، مرا موعظه كن . حضرت به او فرمودند : پنج چيز را انجام بده ، بعد از آن هر گناهی را خواستی مرتكب شو . اول : رزق خدا را نخور ، هر گناهی را انجام ده . دوم : از ولايت خدا خارج شو ، سپس هر گناهی را خواستی بياور . سوم : جايی را بطلب كه خداوند تو را نبيند ، آنگاه گناه كن . چهارم : وقتی ملك موت برای گرفتن جانت آمد او را از خود دفع كن ، سپس گناه انجام بده . پنجم : زمانی كه مالك دوزخ تو را وارد دوزخ كرد تو وارد آتش مشو ، سپس هر معصيتی را خواستی انجام ده(2) !!

قَالَ عَلِیُّ بْنُ الحُسينِ (عليه السلام) : اِنَّ المَعْرِفَةَ وَكَمالَ دِينِ المُسْلِمِ تَرْكُهُ الكَلامَ فِيمَا لاَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 75 ، باب العتاب .

2 ـ روي أن الحسين بن علي (عليه السلام) جاءه رجل و قال : أنا رجل عاص و لا أصبر عن المعصية فعظني بموعظة . فقال (عليه السلام) : افعل خمسة أشياء وأذنب ما شئت فأول ذلك لا تأكل رزق الله وأذنب ما شئت والثاني اخرج من ولاية الله وأذنب ما شئت والثالث اطلب موضعا لا يراك الله وأذنب ما شئت والرابع إذا جاء ملك الموت ليقبض روحك فادفعه عن نفسك وأذنب ما شئت والخامس إذا أدخلك مالك في النار فلا تدخل في النار و أذنب ما شئت .

   جامع الأخبار : 130 ، الفصل التاسع والثمانون فی الموعظة ; بحار الأنوار : 75 / 126 ، باب 20 ، حديث 7 .

يُعْنِيهِ ، وَقِلَّةُ مِرائِهِ وَحِلْمُهُ وَصَبْرُهُ وَحُسْنُ خُلْقِهِ(1) .

    حضرت علی بن الحسين (عليه السلام) فرمودند : همانا معرفت و كمال دين مسلمان در اين امور است : ترك سخن در امور بی فايده ، كمی نزاع و جدال ، بردباری ، خويشتن داری و خوش اخلاقی .

 

عَنِ البَاقِرِ (عليه السلام) : مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكی عَمَلُهُ وَمَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِی رِزْقِهِ وَمَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِهِ زِيدَ فِی عُمْرِهِ(2) .

    امام باقر (عليه السلام) فرمودند : كسی كه زبانش زبان راستی باشد كردارش پاك شود ، و هركس نيتش نيت نيكو باشد روزيش زياد گردد ، و كسی كه نيكی اش به خانواده اش خوب باشد عمرش طولانی گردد .

عَن اَبِی عَبْدِالله (عليه السلام) : اَوْرَعُ النَّاسِ مَن وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ ، اَعْبَدُ النَّاسِ مَن اَقَامَ الفَرَائِضَ ، اَزْهَدُ النَّاسِ مَن تَرَكَ الحَرَامَ ، اَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ(3) .

    امام صادق (عليه السلام) فرمودند : پاكدامن ترين مردم كسی است كه خود را از شبهه نگاه دارد . بنده ترين مردم كسی است كه واجبات را به جای آورد . زاهدترين مردم كسی است كه حرام را ترك نمايد . كوشاترين مردم كسی است كه گناهان را رها كند .

امام هفتم (عليه السلام) به هشام بن حكم فرمودند :

رَحِمَ اللهُ مَنِ اسْتَحْيی مِنَ اللهِ حَقَّ الْحَياءِ فَحَفِظَ الرَّأْسَ وَمَا حَوی وَالبَطْنَ وَمَا وَعی وَذَكَرَ المَوْتَ وَالْبِلی وَعَلِمَ اَنَّ الجَنَّةَ مَحْفُوفَةٌ بِالمَكَارِهِ وَالنَّارَ مَحْفُوفَةٌ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تحف العقول : 279 ; بحار الأنوار : 75 / 137 ، باب 21 ، حديث 3 .

2 ـ بحار الأنوار : 75 / 175 ، باب 22 ، حديث 5 .

3 ـ خصال : 1 / 16 ، حديث 56 ; تحف العقول : 489 ; بحار الأنوار : 75 / 192 ، باب 23 ، حديث 5 .

بِالشَّهَوَاتِ(1) .

    خداوند رحمت كند كسی كه از خداوند آن گونه كه سزاوار است شرم كند ، پس سر و چشم و گوش و زبان را از گناه ، و شكم را از خوراكی و آشاميدنی حرام حفظ نمايد ، مرگ و پوسيدن بدن را در قبر به ياد آورد ، و بداند كه بهشت پيچيده به رنج تكاليف و جهنم پيچيده به لذت شهوات است .

 

در زمينه ی اين امور سعادت بخش و حافظ انسان از هلاكت و شقاوت ، مسايل بسيار مهمی از انبيا و امامان در معتبرترين و مفصل ترين كتب روايت شده ، كه آنچه در قسمتهای گذشته خوانديد ، نمونه ای اندك از آن دريای بيكران پرگوهر است . از اهل دل نيز مواعظ و حكمی نقل شده كه مجموعه ی آنها برای انسان نسخه ای درمان كننده ، و راهی به سوی سلامت و درستی ، و طريقی برای نجات از آلودگيها و گناهان است كه نمونه ای از آن حكمت ها را در سطور زير می خوانيد :

بيداری فرموده : چهار چيز را در چهار چيز طلب كرديم ولی راهش را اشتباه كرديم ، ديديم در چهار چيز ديگر است : بی نيازی را در ثروت و مال طلبيديم ، در قناعت يافتيم ; مقام را در حسب طالب شديم ، در تقوا پيدا كرديم ; راحتی را در زيادی مال خواستيم ، در كمی مال ديديم ; نعمت را در لباس و خوراك و رسيدن به لذتها طلب كرديم ، ولی در سلامت بدن يافتيم(2) .

در وصايای لقمان به فرزندش آمده : فردا كه در پيشگاه خداوند قرار گرفتی از چهار چيز سؤال می شوی : جوانی ات را در چه چيز كهنه كردی ، و عمرت را در چه برنامه ای تمام كردی ، و ثروتت را از كجا به دست آوردی ، و مال به دست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تحف العقول : 390 ; بحار الأنوار : 75 / 305 ، باب 25 ، حديث 1 ; مستدرك الوسائل : 8 / 464 ، باب 93 ، حديث 10022 .

2 ـ مواعظ العددية : 236 .

آورده را كجا خرج كردی ؟ برای خداوند جواب آماده كن(1) .

اهل حالی می گويد : دانشمندان بر چهار كلمه اتفاق كرده اند ، و من آنها را از چهار كتاب انتخاب كرده ام :

تورات : كسی كه قناعت كرد ، سير شد . زبور : آن كس كه سكوت كرد به سلامت رسيد . انجيل : هركس از امور غير حق و مردم ناباب كناره جست نجات يافت . قرآن : هركس به پناه خدا رود ، به راه مستقيم هدايت شود(2) .

سليمان علی به حميد طويل گفت : مرا موعظه كن . حميد گفت : اگر در جای خلوت خدا را معصيت كنی و بدانی خداوند تو را می بيند ، بر كار بسيار بزرگی جرأت كرده ای ، و اگر گمان بری تو را نمی بيند كافر شدی(3) .

در قطعه ای پرقيمت آمده ، جبرييل گفت : ای محمد ! اگر عبادت ما در روی زمين بود ، سه برنامه انجام می داديم :

نوشاندن آب به مسلمانان ، كمك به دارندگان زن و بچه ، پوشاندن گناهان مردم(4) .

بزرگی فرموده : خداوندا ! بزرگترين طاعت در قلبم اميد به توست ، و شيرين ترين سخن در زبانم ثنای توست ، و محبوبترين ساعت نزد من وقت لقای توست(5) .

اهل حالی فرموده : ابليس ملعون به پنج برنامه بدبخت شد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال : كان فيما وعظ به لقمان ابنه يا بني... واعلم أنك ستسأل غدا إذا وقفت بين يدي الله عزّ وجل عن أربع : شبابك فيما أبليته وعمرك فيما أفنيته ومالك مما اكتسبته وفيما أنفقته فتأهب لذلك وأعد له جوابا .

   كافی: 2 / 134، باب ذم الدنيا والزهد فيها، حديث 20; بحار الأنوار: 13 / 425، باب 18، حديث 19.

2 ـ مواعظ عدديه : 240 .

3 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 236 ، باب محاسبة النفس .

4 ـ مجموعه ی ورّام : 1 / 39 ، باب ذكر الأشرار و الفجّار .

5 ـ مواعظ العددية : 190 .

به گناه اقرار نكرد ، از گناه پشيمان نشد ، خود را سرزنش ننمود ، عزم توبه نكرد و از رحمت خداوند مأيوس شد ; و آدم (عليه السلام) به پنچ چيز سعادتمند شد : به گناهش اقرار كرد ، بر معصيتش پشيمان شد ، خود را سرزنش نمود ، در توبه شتاب كرد و از رحمت حق نااميد نشد(1) .

يحيی بن معاذ گفت : پرخور ، قدرت و قوتش زياد می شود و هركس قدرتش زياد شود ، شهوتش اضافه می شود و هركس شهوتش زياد شود ، گناهش فراوان می گردد و هركس گناهش فراوان شود ، سنگدل می گردد و هركس سنگدل شود ، در آفات دنيا و زر و زيورش غرق می گردد(2) .

درباره ی صفات اوليا گفته شده : اينان را سه خصلت است : اول : سكوت و حفظ زبان است كه درِ نجات می باشد . دوم : خالی بودن شكم است كه آن كليد خيرات است . سوم : به زحمت انداختن نفس در عبادات و روزه ی روز و عبادت شب است(3) .

بدون شك هر گنهكاری اگر به نسخه ی شفابخش حق ، و پيامبر و امام معصوم ، و عالم ربانی عمل كند ، گناهش بخشيده و روح بيمارش درمان می شود .

گنهكار بايد به اين حقيقت توجه كند كه بعثت انبيا ، و امامت امامان ، و علم و حكمت عالمان برای اين بوده كه بيماريهای فكری و روحی و اخلاقی و عملی انسانها معالجه شود ، بنابراين معنا ندارد گنهكار به منزل نااميدی بنشيند ، و قلب خود را آلوده به يأس كند و گناهش را ادامه دهد ، و بر شقاوت و بدبختی اش بيفزايد ، بلكه بر او واجب است با توجه به تعاليم حق و دستورات انبيا و ائمه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مواعظ العددية : 278 .

2 ـ مواعظ العددية : 280 .

3 ـ مواعظ العددية : 192 .

و بخصوص با نظر به رحمت واسعه ی حق و توبه پذيری خداوند ، و لطف و مغفرت حضرت محبوب ، اقدام به توبه نمايد .

توبه واجب فوری است

در سطور گذشته به اين معنا اشاره شد كه بر اساس آيات قرآن و معارف الهيه ، گناه بيماری است ، آن هم بيماری قابل علاج ، و برای علاج اين بيماری طبيبانی چون خداوند كريم ، پيامبران و امامان و عالمان ربانی است كه بيمار برای درمان خود بايد به اين طبيبان مراجعه نمايد و به نسخه ی آنان عمل كند تا از بيماری شفا گرفته به عرصه ی باعظمت صحت و سلامت باز گردد ، و در كاروان عباد شايسته ی حق قرار گيرد .

بيمار گناه بايد به اين حقيقت توجه داشته باشد ، همانگونه كه به وقت ظهور بيماری تن باشتاب و عجله برای درمان بيماری به طبيب مراجعه می كند ، تا علاوه بر اينكه از درد رهايی يابد ، بيماری ريشه در بدن ندواند و مزمن و غيرقابل علاج نشود ، نسبت به درمان بيماری گناه هم بايد عجله و شتاب به خرج دهد ، و به سرعت بر اساس نسخه ی حق وارد مدار نورانی توبه و انابه شود ، تا سايه ی شوم گناه و ظلمت معصيت ، و شر شيطان و هوای نفس از خيمه ی حيات رخت بربندد ، و نور قبولی توبه و انابه ، و ضياء رحمت و مغفرت ، و روشنايی صحت و سلامت بر فضای زندگی بتابد .

گنهكار به محض بيرون آمدن از چاه غفلت ، و توجه به وضع ناهنجار خويش ، و احساس اين معنا كه در برابر آن همه لطف و احسان و كرم و نعمت های حق ، عمر خود را در شبانه روز به جای منور نمودن به نور طاعت و عبادت و خدمت و محبت به خلق ، به تاريكی و سياهی معصيت و خطا و گناه آلوده نموده ، واجب است با تمام گناهان درونی و برونی ، ترك رابطه كند ، و از

بندگی شيطان و هوا دست بردارد ، و به حضرت حق رجوع نموده ، با قرار گرفتن در صراط مستقيم حيا و شرمندگی و عبادت و بندگی و خدمت به عباد خدا ، گذشته ی خود را جبران نمايد .

اين واجب از نظر فقهی و شرعی واجب فوری است ، يعنی همان لحظه توجه گنهكار به گناه ، و اينكه با چه وجود مقدسی به مخالفت برخاسته ، و نعمت چه منعمی را تبديل به گناه و معصيت كرده ، و در برابر چه مولای كريمی به مبارزه و جنگ برخاسته ، و رو در رو با چه وجود مهربانی شده ، بدون معطلی و وقفه ، و منهای به تأخير انداختن درمان درد ، بايد توبه كند ، و ريشه ی گناه را در سرزمين وجود خود ، با حرارت ندامت و آتش حسرت بسوزاند و زباله ی فحشا و منكرات را از صفحه ی جان و تن ، و قلب و روح پاك نمايد ، و از اين راه مغفرت و رحمت حضرت محبوب را از افق وجود خود طلوع دهد ، كه به تأخير انداختن توبه به اميد آينده بدون شك نوعی گناه ، و صورتی از معصيت ، و امن از مكر الهی است ، و ماندن در اين حالت از گناهان كبيره است .

حضرت عبد العظيم حسنی از حضرت جواد (عليه السلام) از حضرت رضا (عليه السلام) از موسی بن جعفر (عليه السلام) از حضرت صادق (عليه السلام) روايت می كند كه در پاسخ عمرو بن عُبَيد كه از حضرت پرسيد : گناهان كبيره كدام است ؟ و امام تمام گناهان كبيره را از قرآن مجيد برای او بيان كرد ، از جمله ی كبائر فرمود : امن از مكر الله است(1) .

گنهكار برای توبه و انابه حق ندارد تعيين زمان كند ، و برنامه ی رجوع به حق را موكول به آينده نمايد ، و علاج درد و درمان بيماری را در ايام پيری و سستی به خود نويد دهد .

چه ضمانتی برای اهل گناه وجود دارد كه به آينده ای كه به آن چشم دوخته اند برسند ؟ چه كسی به شخص جوان تعهد داده كه جوانی را پشت سر گذاشته به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 2 / 285 ، باب الكبائر ، حديث 24 ; وسائل الشيعه : 15 / 318 ، باب 46 ، حديث 20629 .

پيری برسد ؟ از كجا كه به هنگام غفلت از حق ، و آلوده بودن به گناه ، و غرق بودن در شهوات ناگهان مرگ در نرسد ؟

چه بسيار گنهكارانی كه به خود نويد توبه و رجوع در آينده دادند ، ولی به آينده نرسيدند .

چه بسيار جوانان آلوده دامنی كه به خود گفتند : فعلا تا جوانيم از شهوات و لذايذ بهره مند شويم و به وقت پيری توبه كنيم ، ولی مرگ در همان زمان جوانی گريبان آنان را گرفت .

چه بسيار گنهكارانی كه به خود نويد توبه و بازگشت به حق دادند ولی تكرار گناه و ادامه ی معصيت ، نفس آنان را به اسارت هوا و شيطان برد ، و روح گنهكاری در آنان ثابت و پابرجا گشت ، و قدرت و قوت توبه از دست آنان رفت ، و هرگز موفق به انابه و رجوع به حضرت محبوب نشدند ، علاوه بر آن بر اثر كثرت گناه و تداوم معصيت ، و تراكم خطا ، و سنگينی ظلمت ، و دوری شديد از حق ، و جدايی و فراق از طاعت ، دچار تكذيب علايم و نشانه های حق ، و انكار عذاب و عقوبت شدند ، و آيات الهی را به مسخره گرفتند ، و با دست خود ، درب رحمت و مغفرت و توبه و انابه را به روی خود بستند !

 

 ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءی أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُونَ (1) .

    آنگاه عاقبت كسانی كه كارهای زشت انجام دادند ، به جايی رسيد كه به تكذيب آيات حق برخاستند و دچار مسخره كردن آن آيات شدند !

 

گناه ، جذام وار ايمان و عقيده ، اخلاق و شخصيت ، كرامت و انسانيت گنهكار را می خورد ، و برنامه ی حيات آدمی را به جايی می رساند كه آلوده به تكذيب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روم ( 30 ) : 10 .

آيات خدا شود ، و سر از مسخره كردن انبيا و امامان و قرآن مجيد درآورد ، و موعظه و پند و اندرز را از هر كه باشد بی اثر نمايد .

بنابراين بر اساس آيه ی شريفه ی :

 

 وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَة مِن رَبِّكُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ (1) .

    به جانب مغفرت پروردگارتان و بهشتی كه عرض آن عرض آسمانها و زمين است و برای اهل تقوا آماده شده بشتابيد .

 

واجب است برای شستشوی برون و درون از گناه ، به خاطر دست يافتن به مغفرت و بهشت اقدام فوری نمود ، و برای تحقق توبه و انابه ، شتاب و عجله به خرج داد ، كه تأخير توبه حتی در يك لحظه روا نيست ، زيرا با توجه به آيات قرآن مجيد واگذاردن توبه به هر علتی كه باشد ستم و ظلم است ، و اين ستم و ظلم بدون ترديد گناهی علاوه بر گناهان ديگر است .

 

 . . . وَمَن لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (2) .

 

گنهكار بايد به اين حقيقت واقف باشد ، كه ترك توبه ، او را در كاروان ستمكاران قرار می دهد ، و ستمكاران طايفه ای هستند كه خداوند آنان را دوست ندارد .

 

 وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (3) .

 

گنهكار بايد بداند ، اهل گناه به شدت مورد نفرت و خشم و غضب خداوند و انبيا و اوليای الهی هستند تا جاييكه حضرت مسيح به حواريون خود هشدار می دهد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران ( 3 ) : 133 .

2 ـ حجرات ( 49 ) : 11 .

3 ـ آل عمران ( 3 ) : 57 .

يَا مَعْشَرَ الْحَوارِيّينَ ، تَحَبَّبُوا اِلَی اللهِ بِبُغْضِ اَهْلِ الْمَعاصِی ، وَتَقَرَّبُوا اِلَی اللهِ بِالتَّباعُدِ مِنْهُم وَالْتَمِسُوا رِضاهُ بِسَخَطِهِمْ(1) .

    ای ياران ! به دشمنی و كينه نسبت به اهل گناه ، خود را محبوب خدا نماييد ، و به دوری جستن از آلودگان به خداوند نزديك شويد ، و خشنودی حق را از خشم و غضب نسبت به گنهكاران بجوييد !

 

گنهكار بايد توجه داشته باشد كه با ارتكاب هر يك گناه از ارزش و كرامت و شخصيت و والايی او در پيشگاه خداوند كم می شود و تا پايه ی حيوانات ، بلكه پست تر از آنان سقوط می كند ، و در قيامت به صورت غير انسان وارد محشر می شود .

امير المؤمنين (عليه السلام) به براء بن عازب فرمودند : دين را چگونه ديدی ؟ عرضه داشت : پيش از آنكه به تو برسيم ، و دست به دامن امامت و ولايت تو بزنيم ، و از تو متابعت و پيروی كنيم مانند يهود بوديم . عبادت و بندگی ، و طاعت و خدمت برای ما كم ارزش و سبك بود . با تجلی حقايق ايمان در قلوبمان و پيروی از حضرت تو ، ارزش عبادت و بندگی را يافتيم . حضرت به او فرمودند : ديگران در قيامت به ارزش الاغ محشور می شوند ، و هر يك از شما با ورود به محشر به سوی بهشت حركت خواهد كرد(2) .

توبه واجب اخلاقی است

بينايان راه ، و عالمان آگاه ، و انديشمندان پاكدل ، كتابهای باعظمتی در مسايل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مجموعه ی ورّام : 2 / 235 ، الجزء الثانی ; بحار الأنوار : 14 / 330 ، باب 21 ، حديث 64 ; مستدرك الوسائل : 12 / 196 ، باب 6 ، حديث 13865 .

2 ـ رجال علامه ی بحر العلوم : 2 / 127 .

اخلاقی نوشته اند ، و اخلاق را در دو بخش حسنات اخلاقی و سيئات اخلاقی شرح داده اند . كبر و عجب و خودبينی را در باب سيئات ، و تواضع و فروتنی و خاكساری را در فصل حسنات به طور مفصل تفسير كرده اند .

گناه را محصول تكبّر انسان از حق ، و توبه و انابه را ميوه ی شيرين تواضع و فروتنی در پيشگاه حق دانسته اند .

وضع ناهنجاری كه برای ابليس پيش آمد و او را به فرموده ی قرآن ، گرفتار لعنت و رجم و طرد از حريم حق نمود ، معلول كبر او در برابر امر خدا می دانند ، و توبه و قبول آن را از جانب خدا در ارتباط با آدم و همسرش ، محصول تواضع و فروتنی او نسبت به حق به حساب می آورند ، و در اين زمينه نظر می دهند . به خاطر اين كه تكبر باعث رانده شدن انسان از حريم حق ، و دوری او از رحمت خدا می شود ، واجب است از تكبر كناره گرفت و به علت اين كه تواضع و فروتنی ، انسان را به مقام قرب آراسته می كند و او را به بندگی و عبادت می كشاند ، و او را وادار می نمايد از گناهان و معاصی اش در پيشگاه حق عذر خواهی كند و اقدام به توبه نمايد ، واجب است وجود خود را به خاكساری در برابر حق زينت دهد و بر خاك باعظمت حريم دوست سر ذلت نهد ، و با حالت خشوع و تواضع و چشمی گريان به جانب محبوب رود ، و تعهد نمايد برای هميشه از گناه كناره گيری كند و به جبران گذشته برخيزد .

خداوند مهربان به موسی بن عمران خطاب كرد :

 

يَابْنَ عِمْرانَ ! هَبْ لِی مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ ، وَمِن قَلْبِكَ الخُشُوعَ ، وَمِنْ بَدَنِكَ الخُضُوعَ ثُمَّ ادْعُنی فِی ظُلَمِ اللَّيالِی تَجِدْنی قَرِيباً مُجِيباً(1) .

    پسر عمران ! به پيشگاه من از دو ديده ات اشك و از قلبت خشوع و از بدنت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عدة الداعی: 207، القسم الثالث فی الآداب المتأخرة; بحار الأنوار: 13 / 361، باب 11، حديث 78.

    فروتنی بياور ، آنگاه در تاريكی شبها مرا بخوان ، نزديك و جواب دهنده ام يابی .

 

قرآن درباره ی ابليس می گويد :

 

 قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَ نَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَار وَخَلَقْتَهُ مِن طِين * قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ (1) .

    خداوند به او فرمود : تو را از سجده بر آدم چه برنامه ای مانع شد كه چون تو را دستور دادم انجام ندادی ؟ پاسخ داد : من از او بهترم ، مرا از آتش و او را از خاك به وجود آوردی ، آتش كجا و خاك كجا ؟

    خداوند به او فرمان داد از اين مقام ملكوتی و هويت معنوی فرود آی ، تو را نرسد كه نخوت و كبر به ميان آوری ، از حريمم بيرون رو كه تو از زمره ی فرومايگانی .

 

قرآن ، پستی و بدبختی و شقاوت و تيره روزی ابليس را ميوه ی تلخ تكبر او از فرمان خدا می داند ، كبری كه باعث پستی و هلاكت و خروج او از حريم ملكوت شد . بنابراين انسان بايد از كبر بپرهيزد كه اين حالت شيطانی مانع او از اجرای فرمان خداوند است .

قرآن مجيد درباره ی آدم و همسرش می فرمايد :

 

 قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِن لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (2) .

    هر دو گفتند : خداوندا ! ما بر خود ستم روا داشتيم ، اگر ما را مورد مغفرت و رحمت قرار ندهی هر آينه از زيانكاران خواهيم بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اعراف ( 7 ) : 12 ـ 13 .

2 ـ اعراف ( 7 ) : 23 .

قرآن ، اقرار و اعتراف آدم و همسرش را به مخالفت با فرمان حق و طلب مغفرت و رحمت حضرت محبوب را كه امری پسنديده و محمود است به عنوان بازگشت و توبه ی آدم می داند ، و در آيه ی 37 سوره ی بقره قبولی اين توبه را اعلام می كند ، ولی بايد به اين حقيقت توجه داشت كه اقرار و اعتراف و توبه و بازگشت به خدا محصول پرقيمت تواضع روحی و خشوع قلبی و سوز دل است ، و چون از نظر علمای اخلاقی تكبر حجابی سنگين بين عبد و خدا ، و تواضع و خاكساری راهی هموار و دری باز بين انسان و حضرت حق است ، و بقای بر كبر گناهی عظيم ، و دست برداشتن از نخوت واجبی بزرگ ، و آراسته شدن به تواضع عملی ملكوتی ، و به كارگيری آن برای دست شستن از گناه و آراسته شدن به عبادت و بندگی ، مسأله ای لازم و ضروری است ; بر اين اساس توبه از گناه كه در حقيقت نشان دادن تواضع به حريم حق و دور شدن از كبر و نخوت است ، واجب اخلاقی است .

درباره ی كبر در روايات می خوانيم :

 

عَن حَكيم قَالَ : سَأَلْتُ أبَا عَبدِاللهِ (عليه السلام) عَن اَدْنَی الاِلْحادِ ، فَقالَ : اِنَّ الكِبْرَ أَدْناهُ(1) .

    حكيم می گويد : از حضرت صادق (عليه السلام) از كمترين مرتبه ی الحاد پرسيدم ، در جواب فرمودند : كمترين مرتبه ی آن كبر است !

 

حسين بن ابی علا می گويد : از امام ششم (عليه السلام) شنيدم كه فرمودند :

 

الكِبْرُ قَدْ يَكُونُ فِی شِرارِ النّاسِ مِنْ كُلِّ جِنْس وَالْكِبْرُ رِداءُ اللهِ فَمَنْ نَازَعَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ رِدَاءَهُ لَمْ يَزِدْهُ اللهُ اِلاَّ سَفالا . . .(2) .

    كبر در بدترين مردم است از هر جنسی كه باشند ، بزرگی برازنده ی حق است ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 2 / 309 ، باب الكبر ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 70 / 190 ، باب 130 ، حديث 1 .

2 ـ كافی : 2 / 309 ، باب الكبر ، حديث 2 ; بحار الأنوار : 70 / 209 ، باب 130 ، حديث 2 .

    هر كس با خداوند در ردای برازنده ی او به ستيزه برخيزد ، خداوند جز پستی بر او نيفزايد .

 

امام باقر (عليه السلام) فرمودند :

 

العِزُّ رِداءُ اللهِ ، وَالْكِبْرُ اِزارُهُ ، فَمَنْ تَنَاوَلَ شَيْئاً مِنْهُ اَكَبَّهُ اللهُ فِی جَهَنَّمَ(1) .

    عزت روپوش خدا ، و كبر همچون زيرپوش حق است ، هر كس به يكی از آنها دست اندازد خداوند او را در جهنم سرنگون كند .

 

درباره ی تواضع در روايات می خوانيم :

امام ششم (عليه السلام) فرمودند :

 

اِنَّ فِی السَّماءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالعِبادِ فَمَنْ تَواضَعَ للهِِ رَفَعاهُ وَمَنْ تَكَبَّرَ وَضَعاهُ(2) .

    همانا در آسمان دو فرشته اند كه هر دو را بر بندگان گماشته اند ، هر كس برای خدا فروتنی و خاكساری كند او را رفعت دهند ، و هر كه تكبر ورزد او را پست و ذليل نمايند .

 

رسول حق فرمودند :

 

فَإنَّ مَنْ تَواضَعَ للهِِ رَفَعَهُ اللهُ وَمَن تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللهُ وَمَن اقْتَصَدَ فِی مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللهُ وَمَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللهُ وَمَنْ اَكْثَرَ ذِكْرَ المَوْتِ اَحَبَّهُ اللهُ(3) .

    همانا هر كه برای خدا فروتنی نمايد خداوند او را بالا برد ، و هر كه تكبر نمايد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 2 / 309 ، باب الكبر ، حديث 3 ; ثواب الأعمال : 221 ، عقاب المتكبر ; بحار الأنوار :
70 / 213 ، باب 130 ، حديث 3 .

2 ـ كافی : 2 / 122 ، باب التواضع ، حديث 2 ; مشكاة الانوار : 227 ، الفصل الثانی فی التواضع ; بحار الأنوار : 70 / 237 ، باب 130 ، حديث 44 .

3 ـ كافی : 2 / 122 ، باب التواضع ، حديث 3 ; مجموعه ی ورّام : 2 / 190 ، الجزء الثانی ; بحار الأنوار : 72 / 126 ، باب 51 ، حديث 25 .

    خداوند او را پست و خوار كند ، و هر كه در زندگی ميانه روی پيشه گيرد خداوند روزيش دهد ، و هر كس ولخرجی نمايد خداوند عنايتش را از او منع كند ، و هر كه زياد ياد مرگ كند پروردگار او را دوست دارد .

 

خداوند به داوود خطاب كرد :

 

يا داوُدُ ! كَما اَنَّ اَقْرَبَ النَّاسِ مِنَ اللهِ المُتَواضِعُونَ ، كَذلِكَ اَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللهِ المُتَكَبِّرُونَ(1) .

    ای داوود ! چنانكه نزديكترين مردم به خداوند فروتنانند ، هم چنين دورترين مردم از خدا متكبرانند .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 2 / 123 ، باب التواضع ، حديث 11 ; وسائل الشيعه : 15 / 272 ، باب 28 ، حديث 20494 ; بحار الأنوار : 72 / 132 ، باب 51 ، حديث 34 .







گزارش خطا  

^