فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ   

« بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ »

شروع دعای شريف كميل با منبعِ نوری بی نهايت چون « بسم اللّه » احتمال دارد به سبب چند دليل باشد .

1 ـ اميرالمؤمنين (عليه السلام) از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) و رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) از پروردگارِ جهانيان روايت كرده است كه : پروردگار فرمود :

كُلّ أَمر ذِی بال لا يُذكَر بِسمِ اللّهِ فِيهِ فَهُوَ أَبتَرُ(1) .

« هر كار بزرگی كه در آن نام خدا ياد نشود ، تباه و ضايع است و به محصول و نتيجه نمی رسد » .

2 ـ مرحوم طبرسی در كتاب پرقيمت « مكارم الاخلاق » از حضرت موسی بن جعفر (عليه السلام)روايت می كند :

مَا مِن أَحد دَهَّمَهُ أَمرٌ يَغُمُّهُ أَو كَرَّبَتهُ كُربَةٌ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قالَ ثَلاثَ مَرّات : بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيمِ إِلاّ فَرَّجَ اللّهُ كُربَتَهُ وَأَذْهَبَ غَمَّهُ إِن شآءَ اللّهُ تَعالی(2) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير امام عسكری : 25 ، الافتتاح بالتسمية . . . ; وسائل الشيعه : 7/170 ، باب 17 ، حديث 9032 .

2 ـ مكارم الأخلاق : 346 ، فی المهمات ; بحار الانوار : 92 / 159 ، باب 15 .


صفحه 40


« هيچ كس نيست كه او را غم و غصه ای فرا گيرد و سر خود را به آسمان بردارد و سه بار « بسم اللّه الرحمن الرحيم » بگويد مگر اين كه خدا ناراحتيش را برطرف كند و غصه اش را از ميان بردارد ، اگر خدای متعال بخواهد » .

3 ـ در حديث بسيار مهمّی آمده :

لا يُرَدُّ دُعاءٌ أوَّلُهُ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ(1) .

« دعايی كه ابتدايش « بسم اللّه الرحمن الرحيم » باشد مردود درگاه حق نمی شود » .

4 ـ رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) زبانيه های آتش دوزخ را نوزده عدد شمرده اند و فرموده اند ، كسی كه بخواهد خدای تعالی او را از اين نوزده زبانيه رهايی بخشد اشتغال به خواندن « بسم اللّه الرحمن الرحيم » كه نوزده حرف است پيدا كند ، تا خدای مهربان هر حرفی از آن را سپر و حائلی از آن نوزده زبانيه قرار دهد .

5 ـ از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه : هرگاه آموزگاری « بسم اللّه الرحمن الرحيم » را به كودكی بياموزد ، خدای تعالی برای آن كودك و پدر و مادر و آموزگارش برات آزادی از دوزخ را ثبت كند .

6 ـ از پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه : امّتم را در قيامت به جايگاه محاسبه ی اعمال نگاهدارند و اعمالشان را به ترازوی سنجش نهند ، خوبيهايشان بر بديهايشان سنگينی كند ، امّت های گذشته فرياد برآورند كه : با خوبيهای اندكشان چرا كفّه ی خوبيها از بديها سنگين تر آمد ؟ پيامبرانشان پاسخ گويند : برای اين كه ابتدای گفتارشان سه نام از نام های حق بوده : « اللّه » ، « رحمن » ، « رحيم » ، كه اگر آن نام ها را در كفّه ای نهند و ديگر حسنات و سيّئآت بنی آدم را در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرك الوسائل : 5 / 304 ، باب 16 ، حديث 5929 .


صفحه 41


كفّه ای ، كفّه ی آن سه نام سنگين تر آيد .

7 ـ از حضرت رضا (عليه السلام) روايت شده : « بسم اللّه الرحمن الرحيم » به اسم اعظم حق از سياهی چشم به سپيدی آن نزديك تر است(1) .

بدون شك اگر دعا ـ بخصوص دعای كميل ـ با اسم اعظم حق شروع شود ، يقيناً به اجابت می رسد و خواننده اش همراه با خواسته هايش مورد پذيرش حق قرار می گيرد .

« بسم اللّه » شراب طهوری است كه وقتی كام جان و گلوی قلب از دست ساقی عشق سركشد ، وجد و حال و نشاط و شوری بيرون از توصيف پيدا می كند و مجذوب جاذبه ی معشوق می شود و تا رسيدن به وصال محبوب سر از پا نشناخته بدون خستگی و مستی راه را طی می كند .

از می عشق مست خواهم شد *** وز نگاهی ز دست خواهم شد

پيش بالای سرو بالايی *** خواهم افتاد و پست خواهم شد

غمزه ی يار اگر بود ساقی *** باده ناخورده مست خواهم شد

گر از اين دست باده ای خواهد *** می كش و می پرست خواهم شد

در ره او ز پای خواهم ماند *** رفته رفته ز دست خواهم شد

گرچه در عشق نيست گشتم « فيض » *** باز از عشق مست خواهم شد(2)

دورنمايی از اشارات و لطايف بسم اللّه

كلمه « اسم » بنا به اعتقاد بزرگان علم صرف و نحو برگرفته ی از « سمّو » به معنای رفعت و بزرگی و بلندی و برتری است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روايات 4 تا 7 در تفسير فاتحة الكتاب موجود است .

2 ـ ديوان فيض كاشانی : 2 / 836 ، غزل 424 .


صفحه 42


خدای مهربان لفظ « اسم » را با اتصال به حرف « با » در اين كلام نورانی و اثربخش آورد تا انسان به هنگام جاری كردنش بر زبان توجه داشته باشد ; می خواهد با ذكر اسم دوست به حضرت دوست متوسل شود و بداند كه توسل به دوست با جاری كردن اسم او فقط به زبان ميسر نمی شود ، بلكه تا صفحه ی دل را از آلودگيهای اخلاقی و آيينه ی جان را از ناپاكيهای معنوی پاك نكند و زبان را به آب استغفار از سخنان ياوه و بيهوده و ذكر اغيار نشويد ، روح توسّل و زمينه ی جلوه ی محبوب بر باطن وجود فراهم نگردد و به اين معنای مهم و حقيقت اهمّ عنايت داشته باشد كه بدون طهارت دل و پاكی جان و اخلاص در نيت و توجّه به فقر ذاتی خود و بی نيازی حضرت دوست ، جاری كردن نام مباركش بر زبان ، كمال بی ادبی و گستاخی است :

هزار بار بشويم دهان به مشك و گلاب *** هنوز نام تو بردن كمال بی ادبی است

حضرت حق در برترين مراتب پاكی و تقدّس است و انسان خاكی در پست ترين مقام تعلّق و تدنّس و اين پست ترين مقام بدون واسطه و سبب از مرحله ی رذالت به اوج عزت و جلالت ترقی نمی كند ، به همين خاطر خدای مهربان « بسم اللّه » را بين خود و انسان وسيله و واسطه قرار داد تا انسان با اتصال به معنا و مفهوم اين كلام عرشی و تجلی دادن حقايق آن در جان فرشی ، قدم همت بر نردبان رفعت نهد و زمينه ی جلوه ی قابليّت مشاهده ی جمال و جلال از روزنه ی غيب بر او فراهم آيد .

عارفی عاشق و صاحبدلی آگاه گفته : حرف « با » اشاره به بدايت و شروع حركت و سلوك است و از « با » تا حرف « سين » كه رمزی از سرّ معرفت است بيابانی بيكران و باديه ای بی پايان است . محو شدن « الف » اسم در بيابان بيكران و باديه ی بی پايان بين « با » و « سين » اشاره به اين دارد كه سالك اين راه تا انانيّت


صفحه 43


و منيّت و خودی و خوديّت را در پرتو انوار توحيد محو نكند و در آتش عشق و محبت دوست نسوزاند و جز حال تسليم و بندگی از او باقی نماند به سرّ معرفت نرسد و در عرصه ی نورانی « ميم » مراد راه نيابد .

گروهی از اهل حال برآنند كه « با » اشاره به برّ و نيكی او به همگان است و اغلب به عوام از مردم تعلق دارد كه اهل نفوسند و « سين » عبارت از سرّ او به خواص است كه ارباب قلوبند و « ميم » نشانه ی محبت اوست كه نصيب اخصّ الخواص است كه اصحاب اسرارند .

در كتاب شريف « كافی » و « توحيد صدوق » و « معانی الاخبار » و « تفسير عيّاشی » از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه : هر حرفی از اين حروف سه گانه اشاره به اسمی از اسماء حسنی است : « با » بهای الهی ، « سين » سنای الهی است كه به معنای بلندی و رفعت نور اوست و « ميم » مجد و بزرگواری حضرت حق است .

جمعی از مجذوبان عاشق گفته اند : « با » اشاره به « بصير » ، و « سين » كنايه از « سميع » ، و « ميم » گويای كلمه « مُحصی » يعنی شماره كننده است .

گويا قرائت كننده ی « بسم اللّه » به اين معانی آگاهی داده می شود كه :

بصيرم ، پس ظاهر و باطن همه ی اعمال و كارهايت را می بينم و سميعم ، در نتيجه همه ی گفته ها و دعاهای تو را می شنوم ، مُحصيم ، نهايتاً نفَس هايت را شماره می كنم ، بنابراين در سايه ی بصيرتم از ريا و خودنمايی در عمل اجتناب كن تا تو را لباس پاداش ابدی بپوشانم و در سايه ی سميعی ام از گفتار بيهوده و باطل بپرهيز ، تا تو را خلعت فيض و صفا و غفران و اصلاح دهم و در سايه ی محصی بودنم يك نفَس غافل مشو تا عوض آن حضور لقايت بخشم .

عارفان عاشق و سالكان مجذوب و سوختگان آتش محبّت محبوب ، می گويند : از معانی و مفاهيم ملكوتی و عرفانی و عرشی « بسم اللّه » كسی بهره مند شود كه : بر بلای دوست صبر كند ، و سرّ و باطن خود را به سلوك در صراط


صفحه 44


مستقيم مشغول سازد ، تا به فضای نورانی « ميم » مشاهده برسد .

تا به دامان تو ما دست تولاّ زده ايم *** به تولاّی تو بر هر دو جهان پا زده ايم

تا نهاديم به كوی تو صنم روی نياز *** پشت پا بر حرم و دير و كليسا زده ايم

درخور مستی ما رطل و خم و ساغر نيست *** ما از آن باده كشانيم كه دريا زده ايم

همه شب از طرب گريه ی مينا من و جام *** خنده بر گردش اين گنبد مينا زده ايم

تا نهاديم سر اندر قدم پير مغان *** پای بر فرق جم و افسر دارا زده ايم

جای ديوانه چه در شهر ندادند « هما » *** من و دل چند گهی خيمه به صحرا زده ايم

كلمه ی مبارك « اللّه » اسم جامع و نام كاملی است برای ذات مقدسی كه مستجمع همه ی صفات كمال ، جمال و جلال است .

گفته اند : سه معنا در « اللّه » مندرج است :

1 ـ دائم ازلی و قائم ابدی و ذات سرمدی است .

2 ـ عقول و اوهام در معرفت او متحير و سرگردانند و ارواح و افهام در طلب او سرگشته و ناتوانند .

3 ـ مرجع رجوع و بازگشت همه ی خلايق و موجودات است .

اصحاب لطايف و اشارات گفته اند : « اللّه » اسم اعظم است و اساس توحيد بر آن است و كافر به سبب گفتن اين كلمه ـ در صورتی كه نيت صادقانه ی دلش گفتار زبانش را بدرقه كند ـ از پستی كفر به اوج ايمان انتقال می يابد .

كافر با گفتن اين كلمه از دنيای غفلت و ناپاكی و از عرصه ی تنهايی و وحشت به دايره ی هوشياری و پاكی و انس و امنيت درآيد . اگر به جای « لا إله إلاّ اللّه » ،
« لا إله إلاّ الرحمن » يا نام ديگر گويد ، از كفر بيرون نيايد و وارد دايره ی اسلام نشود . رستگاری و فلاح بندگان در گرو ذكر اين نام نورانی و كلمه ی طيّبه و اسم
عرشی است .


صفحه 45


منقبت كمال ذاكران به شرف اين اسم ، كامل و تمام است ; شروع و ابتدای هر كار به آن درست آيد و پايان و اختتام ، به آن انتظام يابد . استحكام قواعد رسالت به اوست كه : « محمد رسول الله » و استواری و تأييد پايه های ولايت به آن است كه : « علی ولیّ الله » .

از خواص اين است آن است كه : چون « الف » آن را حذف كنند « للّه » باقی می ماند كه : ( . . . لِلّهِ الأمرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ . . . )(1) و اگر « لام » اول را بيندازند « له » باقی خواهد ماند كه : ( . . . لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ . . . )(2) و اگر « لام » دوم را بيندازند « هو » باقی ماند كه دلالت بر ذات دارد : ( قُل هُو اللّهُ أَحَدٌ )(3) ; پس نامی كه اين همه ويژگی دارد اسم اعظم است .

خوشا آن سر كه سودای تو دارد *** خوشا آن دل كه غوغای تو دارد

ملَك غيرت برد افلاك حسرت *** جنونی را كه شيدای تو دارد

دلم در سر تمنای وصالت *** سرم در دل تماشای تو دارد

فرود آيد به جز وصل تو هيهات *** سر شوريده سودای تو دارد

دلم كی بازماند چون به پرواز *** هوای قاف عنقای تو دارد

چو ماهی می طپم بر ساحل هجر *** كه جانم عشق در پای تو دارد

دل و جان را كنم مأوای آن كو *** دل و جان بهر مأوای تو دارد

نهم در پای آن شوريده سر كو *** سر شوريده در پای تو دارد

فدايت چون كنم بپذير جانا *** چرا كاين سر تمنای تو دارد

چگونه تن زند از گفت و گويت *** چو در سر « فيض » هيهای تو دارد(4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روم : 4 .

2 ـ تغابن : 1 .

3 ـ اخلاص : 1 .

4 ـ ديوان فيض كاشانی : 2 / 754 ، غزل 305 .


صفحه 46


كلمه ی « رحمن » ريشه و پايه اش لغت « رحمت » است . و بنا به عقيده ی بزرگان علم نحو و صرف و آگاهان لغت شناس ، صيغه ی مبالغه است و دلالت بر كثرت دارد . و نزد دانشمندان دين و متخصصان معارف الهيه ، به معنای :« بخشنده ی رحمت عام بر همه ی موجودات و مخلوقات ، بی سابقه ی خدمت و عبادت » است . و در زبان اهل كشف و يقين به معنای : « افاضه ی وجود و كمالات ، به كلّ ذرات به حسب مقتضای حكمت و تحمل قابليت » است ، كه اگر اين افاضه نبود ، نه از وجود خبری بود نه از كمال اثری !

و اهل بصيرت گفته اند : معنای « رحمن » : « اراده ی حق به رساندن خير و دفع شر از همه ی موجودات است » .

همه ی نعمت های ظاهری و باطنی از جهتی جلوه ی رحمانيت حق است و گوشه ای از اين جلوه ی رحمانی در آيات سوره ی مباركه ی « الرحمن » بيان شده است .

اوّل دفتر به نام ايزد دانا *** صانعُ پروردگارُ ، حیُّ توانا

اكبر و اعظم خدای عالم و آدم *** صورت خوب آفريد و سيرت زيبا

از در بخشندگی و بنده نوازی *** مرغ ، هوا را نصيب ماهی دريا

قسمت خود می خورند منعم و درويش *** روزی خود می برند پشه و عنقا

حاجت موری به علم غيب بداند *** در بُن چاهی به زير صخره صمّا

جانور از نطفه می كند شكر از نی *** برگ تر از چوب خشك و چشمه زخارا

شربت نوش آفريد از مگس نحل *** نخل تناور كند زدانه ی خرما

از همگان بی نياز و بر همه مشفق *** از همه عالم نهان و بر همه پيدا

پرتو نور سرادقات جلالش *** از عظمت ماورای فكرت دانا

خود نه زبان در دهان عارف مدهوش *** حمد و ثنا می كند كه موی بر اعضا

هركه نداند سپاس نعمت امروز *** حيف خورد بر نصيب رحمت فردا


صفحه 47


بار خدايا مهيمنی و مدبّر *** وز همه عيبی مقدّسی و مبرّا

ما نتوانيم حق حمد تو گفتن *** با همه كرّوبيان عالم بالا

« سعدی » از آنجا كه فهم اوست سخن گفت *** ورنه كمال تو وهم ، كی رسد آنجا(1)

كلمه ی « رحيم » به عقيده ی اربابان علوم عربيت صفت مشبهه است ، از اين جهت دلالت بر ثبات و دوام دارد ، يعنی : خدايی كه رحمت و مهربانيش هميشگی و ثابت است .

اهل دين گفته اند : رحمت رحيميه ويژه ی مردم مؤمن و صاحبان يقين است كه به سبب پذيرش هدايت و رعايت حلال و حرام حق و آراسته بودن به حسنات اخلاقی و سپاسگذاری در برابر نعمتها سزاوار و شايسته ی آن شده اند .

در آثار اسلامی آمده : رحمت رحمانيه به معنای : « روزی بخشيدن به عموم موجودات و همه ی انسانها چه مؤمن و كافر و چه نيك و بد » است و رحمت رحيميه به معنای : « افاضه ی كمالات معنوی به نوع انسان » و به معنای : « آمرزش اهل ايمان در دنيا و آخرت » است .

در « رحمانّيت » و « رحيميّت » معنای عافيت مندرج است : يكی عافيت دنيوی و ديگر عافيت أخروی . و رحمت رحيميه شامل مطيعان است به قبول حسنات و عبادات ، و شامل عاصيان از اهل ايمان است به آمرزش و محو سيّئآت . نيكان و نيكوكاران به سبب بندگی ، به انتظار نزول رحمتند و بدان وبدكاران به علّت نيازمندی ومفلسی وبيچارگی وشرمندگی، اميدوار اين موهبتند.

ابن مبارك گفته : « رحمان » آن است كه : چون از او درخواست كنی دست گيرد ، و « رحيم » آنكه : اگر چيزی از او نطلبی خشم گيرد !

عارفی فرموده : خدای متعال رحمان است به روزی دادن به جانداران و رحيم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سعدی شيرازی ، ديوان اشعار ، شماره ی 1 .


صفحه 48


است به آمرزش سيئآت اهل ايمان . در رزق و روزی به رحمانيتش اعتماد كن نه به كسب و تجارت خويش ، ولی كسب و تجارت را از دست مگذار كه خلاف شرع و عقل است ; و در آمرزش گناهان به رحيميتش تكيه كن نه بر عمل خود ، ولی عمل را ترك مكن كه خلاف خواسته ی حق و همراهی با شيطان است .

گروهی از اهل سِرّ گفته اند : بنده را سه حالت است :

اوّل : حالت معدومی كه نياز به هستی داشت .

دوم : حالت هستی و موجوديّت كه محتاج به اسباب بقاست .

سوم : حالت حضور در قيامت و احتياج به آمرزش و مغفرت ; و اين سه حال در اين سه اسم مندرج است :

« اللّه » يعنی : مستجمع همه ی صفات كمال اوست ، انديشه كن كه چگونه تو را از ديار نيستی و عدم ، به عرصه ی هستی و وجود آورد .

« رحمان » اوست ، بنگر كه چگونه اسباب و ابزار بقا و زندگيت را فراهم آورد .

« رحيم » اوست ، باش تا فردای قيامت ببينی كه تو را در پناه رحيميّت آورد و پرده ی آمرزش بر گناهانت فرو پوشد .

اربابان بصيرت و صاحبان درايت و عاشقان حقيقت گفته اند : انسان را قلب و نفس و روح است ، نفس را هوای رزق و احسان است ، و قلب را تمنای معرفت و ايمان ، و روح را درخواست رحمت و رضوان ، و هر يك از آنها به اسمی از اين اسما نصيب خود گيرند ، قلب از نام « اللّه » ذوق معرفت و ايمان يابد و نفس از اسم « رحمان » به رزق و احسان رسد و روح از اثر « رحيم » پوشيده به رحمت و رضوان شود .

كسی كه قلب و جانش با مفاهيم اين سه نام مبارك درآميزد ، از بندگی و عبادت هر معبودی جز خدا خلاصی يابد و نسبت به بندگان خدا منبع بخشايش و بخشندگی شود و همه را از لطف و مهربانی خود بهره مند كند .


صفحه 49


ذكر اين كلام نورانی و گنجينه ی فيض ربانی ، در تمام اوقات بيداری و ابتدای هر كاری مطلوب و محبوب است ; و گوينده چون با توجّه به معانی آن و با خلوص نيت و به قصد توسّل به حضرت حق و به خاطر تصفيه ی باطن از كدورات ماديات و تعلقات بيجا و رفع تألّمات و مشكلات گويد ، از آثار عظيمه و فايده های ارزنده ی آن بهره مند شود .

از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه : هر كس روزی ده بار « بسم اللّه الرحمن الرحيم » و « لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه العلی العظيم » گويد ، از گناهان پاك گردد و خدای متعال او را از هفتاد بلا كه از آن جمله برص و جذام و فلج است
حفظ كند .

و نيز از آن حضرت روايت شده است كه : هركس « بسم اللّه » را بخواند ، حق تعالی به عدد هر حرفی از آن چهار هزار حسنه برای او نويسد و چهار هزار سيّئه از او محو كند .

در روايت آمده : هركس هنگام غذا خوردن « بسم اللّه » بگويد ، شيطان هم غذای او نشود و اگر مشغول غذا خوردن شود و از خواندن آن غفلت ورزد شيطان رفيق او گردد(1) .

ای كرمت هم نفس بی كسان *** جز تو كسی نيست كس بی كسان

بی كسم و هم نفس من تويی *** رو به كه آرم كه كس من تويی

ای ز جمال تو جهان غرق نور *** نور به طوق تو حجاب ظهور

جز تو كسی نيست به بالا و پست *** ما همه هيچيم تويی هرچه هست

ای دو جهان محو تماشای تو *** جز تو كسی نيست شناسای تو

* * *

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شرح و تفصيل حقايق و اشارات و لطايف مربوط به بسم اللّه الرحمن الرحيم را می توانيد در كتابهای كافی ، معانی الاخبار ، توحيد صدوق ، وسائل الشيعه ، بحر الحقايق ، مفاتيح الغيب و تفسير فاتحة الكتاب كه تأليف يكی از دانشمندان پس از عصر فيض كاشانی است ملاحظه كنيد .







گزارش خطا  

^