فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 220

مطلب جديدی ندارد. حضرت امام وقتی از شيخ انصاری می خواست اسم ببرد، می گفت: شيخ اعظم. در احوالات شيخ نوشته اند كه: تالی تلو معصوم است، ايشان اهل دزفول يا شوشتر بود.

از مرحوم شيخ وقتی می پرسند: اين همه مايه علمی را از كجا آوردی؟ می گويد:

از چهارسالگی كه در كاشان، خدمت نراقی بودم. چون او در زمان رياست علمی مرحوم سيد محمدباقر شفتی به اصفهان رفته بود و يك سال آنجا ماند، اما گفت: من در اين شهر استفاده علمی نكردم. بعد با پدرش به نجف رفت، مدتی در نجف بود، گفت: من آنجا نيز استفاده علمی نكردم. تا بعد شنيد كه عالمی در كاشان است.

رفت تا ببيند او چه می گويد؟ آدمی كه خودش مجتهد بود و در مرز مرجع تقليد شدن بود، رفت ببيند كه ملااحمد نراقی كيست و چه می گويد؟ وقتی به كاشان رفت، چهار سال، به طور مداوم ماند و به دزفول نرفت، از كاشان بيرون نرفت.

مرحوم نراقی چنين انسانی بود.

مرحوم نراقی از پله های منبر بالا رفت، نشست، نگاهی به جمعيت كرد و گريه كرد. بعد از روی منبر بلند شد كه پايين بيايد. كل منبرش همين بود. گفت: مردم! پدران ما اگر زنده شوند و در بين ما بيايند و اوضاع ما را ببيند، ما را كافر می دانند.

اكنون اگر مرحوم نراقی زنده شود و بخواهد برای ما منبر برود، چه می گويد؟

مكاشفه برزخی مرحوم نراقی

ايشان می فرمايد: آن زمانی كه در نجف درس می خواندم، روزی همسرم به من گفت: ملا احمد! در خانه چيزی برای خوردن نداريم. گفتم: باشد و بيرون آمدم.

اوليای خدا كه از خدا ناراضی و گله مند نمی شوند. بنای دنيا همين است. كانال روزی بعضی از افراد كم است، بعضی نيز هستند كه بيش از نيازشان به آنها می رسد.

و بعضی كانال روزی شان متوسط يا زياد است.







گزارش خطا  

^