فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حلال و حرام مالی، ص: 459

و تمام اين حالات نزديك مرگ به صورت هيولاهای عجيب رخ نشان می دهد و بين انسان و خدا جدايی ابدی می اندازد.

اين حرف زليخا است، نه حضرت يوسف عليه السلام كه نفس امّاره نداشت. اگر نفس امّاره داشت، در دام اين زن می افتاد. اين حرف آن زن است.

حال يوسف عليه السلام در زندان است، هنوز بيرون نيامده و گفتگو بين اين زن و پادشاه ادامه دارد:

«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» «1»

می گويد: ببينيد تسويل نفس چه می كند كه من، زن شوهردار را خيلی آسان به كثيف ترين خيانت وادار می كند.

پرستش گوساله بر اثر تسويل

اما آيه سوم: اين آيه نيز آيه خيلی عجيبی است. اين ديگر حرف حضرت يعقوب عليه السلام و حرف خدا نيست، بلكه حرف چهره زشت كثيف جهنمی پليد و پستی است كه از نفس خود خبر داده است.

موسی بن عمران عليه السلام برای اين كه بنی اسرائيل را از ظلم فرعونيان نجات دهد، چه زحمت سنگينی كشيد تا باطن آنها را به توحيد و حق گره بزند. اما خطر تسويل را ببينيد.

خدا به موسی عليه السلام فرمود: چهل شب به كوه طور بيا. وقتی بعد از چهل شب برگشت، ديد از هفتاد هزار نفر اهل توحيد، درصد بالايی گوساله پرست شده اند؛ يعنی خدا را با گوساله جابجا كرده اند.

______________________________
(1)- يوسف (12): 53؛ «زيرا نفس طغيانگر، بسيار به بدی فرمان می دهد مگر زمانی كه پروردگارم رحم كند.»







گزارش خطا  

^