فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حلال و حرام مالی، ص: 327

تا دانشگاه نيز دور بود. در دغدغه بودم كه زودتر بروم تا به امتحان برسم؛ چون اگر اين امتحان را نمی دادم، شش سال زحمتم به هدر بود. اتفاق افتاد يعنی بين من و دانشگاه راه دور، می دانستم با ماشين نمی رسم، تمام است كار.

می گفت: ايستاده بودم، به امام زمان عليه السلام متوسل شدم. گفتم: ای پسر فاطمه! بالاخره موقعی كه من در ايران بودم، به مسجد و روضه می رفتم. وقتی كه به آمريكا آمدم از شما نبريدم، آن طور كه عده ای می برند، پس دعايی كنيد كه من به موقع به امتحان برسم.

می گفت: در همين حال ماشينی ايستاد و مرا با اسم صدا زد. سوار شدم. پنج دقيقه نشد كه مرا جلوی دانشگاه پياده كرد و به من گفت: نماز خود را در اول وقت بخوان. همين. آن ماشين چنان از جلوی چشمم غايب شد كه ديگر راننده را نديدم. با خود گفتم: يعنی دو ساعت راه را من در پنج دقيقه رسيدم؟ نگاه به ساعت كردم، ديدم بله، دو ساعت به امتحان مانده است.

2- كسب حلال در هر شغل

اين قصاب به ملا احمد گفت: اما كار دوم من اين بود كه پنجاه سال در اين شهر قصّاب بودم، همه نوع مشتری داشتم، با شعور، حاجی، تاجر، فقير، كارگر، اين ها می آمدند از من گوشت می خريدند، من به احدی گوشت بد ندادم و بين مشتريان هيچ فرقی نگذاشتم.

حال كه مُردم و به اينجا- برزخ- آمدم، به من گفتند: به پاداش آن نمازهای اول وقت و سلامت كسب، فعلًا اين ذرّه باغ را داشته باش، تا در قيامت به پاداش اصلی برسی. بعد به من گفت: نوبت شما هم می رسد.

ملا احمد می نويسد: من بعد از اتمام صحبت با آن قصاب، ناگهان ديدم كه بر سر قبر در قبرستان كاشان ايستاده ام و در قبر بسته است.

باش تا صبح دولتت بدمد

كاين هنوز از نتايج سحر است «1»

كسب پاك در قصّابی، گچ كاری، معماری، مهندسی، معلّمی، اداره، هر جا كه پولی درمی آوری، پاك باشد. اين پول پاك برای آخرت شما كار می كند.

نماز اول وقت حضرت ابی عبدالله عليه السلام

مانند باران تير، نيزه، شمشير و خنجر می باريد. ابوثمامه صيداوی، تشنه، گرسنه، جنگ كرده، داغ ديده، نگاهی به خورشيد كرد، به خدمت حضرت ابی عبدالله عليه السلام آمده، عرض كرد: مولا جان! ظهر شده است. ما نماز ديگری می توانيم با شما بخوانيم؟ دلم می خواهد آخرين نمازم را با جماعت، پشت سر امام خود بخوانم.

ابی عبدالله عليه السلام نفرمود: ای ابوثمامه! در اين شلوغی و اين تيرباران، با اين همه داغ و تشنگی، چه وقت نماز جماعت است؟ برو گوشه ای نمازت را زود بخوان و بيا. اين ها را نفرمود، بلكه فرمود:

«جعلك الله من المصلّين» «2» خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. عرض كرد: آقای من! مجموعاً هجده نفر هستيم، همگی نمی توانيم صف ببنديم؛ چون همه ما را می كشند، شما به نماز بايست، عده ای از ما جلوی شما صف می بنديم، بعد يك به يك پشت سر شما

______________________________
(1)- انوری ابيوردی.

(2)- بحار الأنوار: 45/ 21، بقيه باب 37؛ «فلما رأی ذلك أبو ثمامة الصيداوي قال للحسين عليه السلام يا أبا عبد الله نفسي لنفسك الفداء هؤلاء اقتربوا منك و لا و الله لا تقتل حتی أقتل دونك و أحب أن ألقی الله ربي و قد صليت هذه الصلاة فرفع الحسين رأسه إلی السماء و قال ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين نعم هذا أول وقتها.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^