ترجمه نهج البلاغه، ص: 325
سستی كرد دوری نماييد: از كينه ورزی قلوب، و عداوت سينه ها، و ناموافق بودن نفوس، و دست از ياری يكديگر كشيدن.
عبرت از مؤمنان پيشين
در احوالات مؤمنين گذشته انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايش و امتحان بودند! آيا از همه خلايق مشكلاتشان بيشتر نبود؟ آيا بيش از همه مردم در زحمت و رنج نبودند؟ آيا از همه مردم دنيا در تنگنای بيشتری قرار نداشتند؟ فراعنه آنان را برده خود ساختند، و به عذاب سخت كشيدند، جرعه جرعه تلخی به آنان نوشاندند، پيوسته در ذلّت هلاكت، و مورد سلطه و استيلا بودند، چاره ای برای سرباز زدن، و راهی برای دفاع نمی يافتند. تا چون خداوند جديّت آنان را در صبر بر آزار در راه محبّتش، و تحمّل ناراحتی ها را در مسير بيم و خوفش از آنان ديد، گشايشی از تنگناهای بلا برای آنان قرار داد، ذلّتشان را به عزّت و بيمشان را به امنيت تبديل كرد، پس سلاطينِ حكمران، و پيشوايانِ راهنما شدند، و كرامت خداوند درباره آنان به جايی رسيد كه خيالش هم درباره آنان نمی رفت.
بنگريد چگونه بودند زمانی كه اجتماعشان متّحد، خواسته هايشان متّفق، دلها معتدل و مناسب، و دستها پشتيبان هم، و شمشيرها مددكار يكديگر، چشم دلشان نافذ، و تصميم هايشان يكی بود! آيا با اين خصال آقای سراسر زمين نبودند، و بر جهانيان حكومت نمی كردند؟ از طرفی به پايان كارشان نظر كنيد كه به كجا رسيد زمانی كه بينشان جدايی افتاد، الفتشان به پراكندگی رسيد، وحدت كلمه و دلهايشان به اختلاف مبدل شد، دسته دسته شده، به جنگ با هم برخاستند، خداوند لباس كرامت را از وجودشان به درآورد، و نعمت فراوانش را از آنان گرفت، و داستان زندگی آنان در بين شما به عنوان درس عبرتی برای عبرت گيرندگان شما